سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم 15 خرداد قم

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم 15 خرداد قم

  • صحن امام خمینی(ره) در حرم حضرت معصومه (س) – قم
  • دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب‌العالمین و الصلاه و السلام عل رسول الله و آله الائمه المعصومین
برای بنده توفیق بسیار ارزشمندی است که به مناسبت سالگرد پانزده خرداد در قم و با مردم قم صحبت کنم. بعد از پیروزی انقلاب معمولاً هر سال سخنرانیهایی درباره پانزده خرداد داشتم، ولی این برنامه با همه آنها تفاوت دارد.
اولاً این برنامه در قم است، قم خاستگاه پانزده خرداد و انقلاب است و با مردمی حرف می‌زنیم که آنها ریشه‌دارترین بخش نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی هستند. دوم اینکه در کنار بارگاه حضرت معصومه (ع) است که همه برکاتی که انقلاب اسلامی و حوزه دارند، ریشه آن در معنویت و شخصیت اسطوره‌ای حضرت معصومه (ع) می‌باشد که این جاذبه را ایجاد و قم را به یک مرکز نورافشان برای ایران و سایر نقاط تبدیل کرده است. سوم اینکه در حوزه علمیه قم است و بسیاری از مستعمان ما برادران روحانی هستند و پانزده خرداد در حقیقت فرزند حوزه قم است. چهارم اینکه وقتی آن حادثه اتفاق افتاد، قم مقرّ خدمت امام راحل بوده است و ما امروز در جایی صحبت می‌کنیم که زمینش گامهای امام را از یاد نمی‌برد و خود ما هم در آن زمان در متن مسائل بودیم. به همین ادله این اجتماع و برنامه شما برای بنده مهم و الهام‌بخش است. از جناب آقای آیت‌الله مسعودی تشکر می‌کنم که این برنامه را تنظیم کردند و برای اولین بار دراین صحن مجلل و رواق مهم حرف می‌زنم.
در سخنانم مطالبی درباره قم، حوزه، پانزده خرداد، مردم قم و در کنار آن مسائل جاری انقلاب می‌گویم. محور همه اینها حضرت معصومه (ع) است که هرچه داریم، از این بارگاه مقدس است. قم در تاریخ اسلام جایگاه عظیمی دارد.، بعداز اینکه اسلام طلوع کرد و پای مسلمانان به ایران رسید، قم به تدریج موقعیت جاذبی پیدا کرد. طرفداران اهل بیت(ع)در مراکز اسلام و جاهای دیگر تحت فشار قرار گرفتند و انسانهای شریفی که آواره بودند، به تدریج به قم پناه بردند. لابد زمینه روحی و شرایطی بوده است که از بین اینهمه نقاط دنیا، این نقطه برای پناه آوردن نیروهای ارزشمند خانواده اهل بیت(ع) و طرفداران آنها شده است. کاشان هم به خاطر اینکه فرزند امام باقر (ع) به کاشان آمدند، در جوار قم موقعیت ممتازی دارد و تاکنون این موقعیت را با وفاداری به اهل‌بیت(ع) حفظ کرده است. قم و کاشان همیشه مورد بغض حکام ستمگر اموی و عباسی بودند. چون اینجا را نقطه امن مظلومان در مقابل حاکمان ظالم می‌دانستند و به اینجا خشم می‌ورزیدند، به همین دلیل قم امروز در خاک خودش تعداد زیادی از مقدسها و قدسیهای اسلامی را دارد که خیلی از آنها شناخته شدند و بسیاری هنوز شناخته نشدند.
آنهایی که شناخته شدند، مرکز تعلیم، تربیت، نورافشانی و هدایت هستند و آنهایی که شناخته نشده‌اند، وظیفه ماست که تحقیق کنیم و آنها را بشناسیم و به تاریخ معرفی کنیم که انشاءالله این کار را آستانه مقدسه انجام بدهد.
تصادفی نیست که حضرت معصومه (ع) به قم آمدند و در اینجا فوت کردند و شاید شهید شدند. بصورت ظاهر تصادف است، یعنی ایشان از مدینه برای ملحق شدن به برادر بزرگوارشان امام رضا(ع) به طرف خراسان می‌رفتند، در ساوه مریض شدند و به قم آمدند و مردم قم از او پذیرایی کردند و بعد از هفده روز در این جا از دنیا رفتند. بعضی‌ها معتقدند که در مسیر عمّال حکام عباسی به ایشان و همراهان ایشان سم داده بودند که عده‌ای از آنها در مسیر شهید شدند و ایشان در اینجا فوت کردند.
دفن حضرت معصومه(ع) در قم به همراه دفن حضرت امام رضا(ع) در مشهد می‌تواند برنامه‌ای الهی باشد. البته کسانی که تحلیل مادی می‌کنند، می‌گویند تاریخ است، ولی ما به عقبه تاریخ و رمز آن نگاه می‌کنیم و حاضر نیستیم همه اینها را به تصادف حواله کنیم. با احتمال قابل توجه این یک برنامه الهی است، همچنان که عاشورا یک برنامه الهی است. می‌توان عاشورا را یک حادثه معمولی تلقی کرد و گفت امام حسین (ع) که مخالف حکومت اموی بودند، قیام کردند و شهید شدند و عاشورا بوجود آمد.
از طرف دیگر می‌توان آن را برنامه‌ای خدایی تلقی کرد که در آن رمزی هست و خداوند چنین ترتیبی داده است که در تاریخ اسلام، شیعه و جهان، عاشورایی بوجود بیاید که همیشه نورافشانی کند.
این موارد از مباحثی نیست که بتوانیم استدلال مادی، فیزیکی و تاریخی برای آن داشته باشیم، بلکه می‌توان با استدلال عرفانی و با اتکاء به منابع اسلامی این ادعا را مطرح کرد که از آثار آن مشخص است. از لحظه‌ای که حضرت معصومه‌(س) در اینجا آرمیده‌اند، کم کم مرکز جذب انسانهای نخبه و تأثیرگذار تاریخ ایران بودند و بعد از ایشان وقتی که موسی مبرّقع به قم می‌آید، پیشرفت اینجا سریع‌تر می‌شود.
باید آن را گام بعدی حضرت معصومه (س) حساب کنیم و روی مشهد هم این محاسبه را داریم. امروز بارگاه ثامن‌الائمه(ع) در خراسان عظمتی دارد که در جای دیگر به چشم نمی‌آید.
درعراق و مدینه چندین امام معصوم داریم، ولی عظمتی که در مشهد خلق شده و در تاریخ بود، آینده درخشان‌تری خواهد داشت. بخصوص با انقلاب اسلامی جهشی در این مسیر بوجود آمد. باید روی این اماکن حساب دیگری باز کرد و آن را با تدبیر الهی برای هدایت بشر مرتبط دانست و جزو تبعات رسالت و نبوت و امامت دانست که همه تدبیر خداوند برای هدایت خلق است.
آثار فعلی حضور حضرت معصومه (س) را در دوره خودمان می‌بینیم. وقتی ما به قم آمدیم، حوزه تازه داشت رونق می‌گرفت، می‌دانید بعد از رحلت مرحوم ابوالحسن مرجع عام شیعیان، عده‌ای تلاش کردند که آیت‌الله بروجردی را به قم بیاورند و مرجعیت را از نجف به قم منتقل کردند. چون سالها مرجعیت عام شیعه در نجف بوده است. با آمدن آقای بروجردی فصل جدیدی در قم پیدا شد. آقای بروجردی در بروجرد بودند و شهرهایی مثل تهران، شیراز، اصفهان و ... حوزه‌های بزرگی داشتند، قبلاً هم مرحوم آیت‌الله حائری که تأسیس حوزه علمیه قم به دست ایشان صورت گرفت، در اراک بودند و به قم رسیدند. آقای بروجردی را شخصیتهایی مثل امام (ره) آوردند.
می‌خواهم حوزه قم و برکات جدید را به امام (ره) وصل کنم. کمتر کسی از جوانهای ما و شاید برخی بزرگان بدانند که نقش امام(ره) در تقویت حوزه چه بوده است. آقای بروجردی در بروجرد بودند، امام فعال‌ترین شخصیت جوان آن زمان بودند که تلاش کردند آقای بروجردی را به قم آوردند و حوزه با حضور ایشان توسعه پیدا کرد و در دوران ما شکل خوبی گرفته بود. در حدود پانزده سالی که حضرت آیت‌الله بروجردی حوزه را اداره می‌کردند، به سرعت حوزه قم گسترش یافت و به تبع آن حوزه‌های فراوانی در سراسر کشور شکل گرفت، این دوره برای روحانیت، دوره سازندگی بود. آیت‌الله بروجردی تلاش کردند از این دوره استفاده کنند تا بنیه دین، روحانیت و تربیت روحانیون با صلاحیت را تقویت کنند.
بعد از شهریور 20 رژیم دوباره پهلوی ضعیف شده بود و آن زمان فرصتی پیش آمده بود که این کار انجام شود، حتی آیت‌الله بروجردی اجازه نمی‌دادند که طلبه‌ها وارد مسائل حزبی و سیاسی شوند، چون فرصت کافی برای ساختن حوزه را داشتند تا بعداً آنها را وارد میدان کند. البته در آن دوره به امام ستم شد، امامی که در توسعه حوزه محور کار بودند، شرایطی دیدند که خانه‌نشین شدند. ولی خداوند نگذاشت که این ظلم طولانی شود و امام دوباره درخشیدند و قطعه کوتاه تاریخ انزوای ایشان فراموش شد.
حوزه آماده شد، روحانیت عظیمی در ایران و در سراسر کشور اوج گرفت و حتی روحانیت پایش را بیرون گذاشت و تأسیساتی در اروپا و جاهای دیگر ایجاد کردند و نمایندگان آقای بروجردی به آنجا رفتند. در مصر دارالتقریب درست شد. الازهر مصر با حوزه قم ارتباط تنگاتنگی پیدا کرد، فتاوای آیت‌الله بروجردی و شخصیت بزرگی مثل عبدُه، مفتی مصر باعث شد که یخهای بسیار ضخیمی که بین شیعه و سنّی بود، تا حدود زیادی آب و ارتباطات عمیق شود.
این حوزه با این خصوصیات مورد توجه دشمنان اسلام قرارگرفت، آقای بروجردی در دوران زعامت خودشان چند چشمه قدرت نشان دادند که دربار فهمید حوزه قدرت بالایی دارد. وقتی حوزه به کارهای خلاف دین دربار اعتراض کرد، شاه به آیت‌الله بروجردی پیغام داد و گفت: «اینها الزامات بین‌المللی است و اگر ما این کارها را نکنیم، در دنیا منزوی می‌شویم و از ایشان اجازه خواست که این کارها را بکنند.» آیت‌الله بروجردی گفتند: «به شاه بگویید اگر می‌خواهد به این الزامات توجه کند، امروز محافل بین‌المللی به سلطنت هم توجه نمی‌کنند و دوره سلطنت هم به پایان رسیده است.»
وقتی که این حرف را از آقای بروجردی شنید، فهمید که چه قدرتی پشت این حرف خوابیده است. تا زمانی که آیت‌الله بروجردی زنده بودند، شاه معترض حوزه نمی‌شد. بعد از رحلت آقای بروجردی که نمایش عظیمی برای روحانیت، مرجعیت و حوزه بوده است، همه ایران چهل روز در سوگ آیت‌الله بروجردی در تب و تاب بوده است. قم دائماً نقطه ورود هیئت‌های عزادار بود که از سراسر کشور به اینجا می‌آمدند.
رژیم و آمریکا فهمیدند که این قدرت ملی بسیار بالاست و ما هم متوجه شدیم که قدرت عظیمی در حوزه خوابیده است.
شاه تصمیم گرفت که حوزه و مرجعیت را ضعیف کند و خواست دوباره مرجعیت را به نجف منتقل کند و تسلیت خود را در فوت آقای بروجردی به علمای نجف داد و اینجا جوری رفتار کرد که بین علما تفرقه و اداره حوزه ملوک‌الطوایفی باشد. جالب اینکه به شخص امام تسلیت نگفتند، چون می‌دانستند در درون این شخصیت آرام، اقیانوس متلاطمی وجود دارد که روزی امواج آن به ساحل می‌زند. آنها در صدد بودند که حوزه را ضعیف کنند و مرجعیت تضعیف شود و بین قم و نجف تفرقه ایجاد کنند و بین آنها رقابت بوجود آورند.
امام هم به این فکر افتادند از ظرفیت مهم حوزه‌های قم و نجف استفاده کنند و رژیم شاهنشاهی را سرجای خودش بنشانند. دو هدف از دو طرف حرکت کرد و با هم برخورد کرد که نقطه جوش آن در پانزده خرداد بود که شما مردم قم در خلق این حماسه تاریخی سهم مهمی دارید. قمی‌ها تحمل زیادی کردند.
رژیم به شهر قم نظر بدی داشت و با خشم به آنجا نگاه می‌کرد. بسیاری از حقوق قم را نمی‌داد. چون اینجا را مرکز مخالفت با رژیم و آمریکا می‌دید، ولی مردم قم با صلابت حمایت کردند و حوزه را مثل جانشان حفظ کردند و امام در اینجا با اتکاء مردم و حوزه با قدرت با رژیم حرف می‌زد.
ما را برخلاف قانون به سربازی اعزام کرده بودند. ما به دو دلیل از خدمت معاف بودیم، چون روحانی و متأهل بودیم. به هرحال عده‌ای از طلبه‌ها را به سربازی بردند، در ماه محرم من از سربازخانه مرخصی گرفتم و در قم خدمت امام رسیدم که امام برای سخنرانی معروف عاشورا آماده می‌شدند. نکاتی را فرمودند که برای من جلسه‌ای تاریخی بود. به تهران رفتم و به طلبه‌های سرباز گفتم که منتظر حادثه‌ای مهم باشید. آن سخنرانی که در عصر عاشورا درباره مسائل کشور، آمریکا، شاه، دربار و کارهای ضد دینی آنها کردند، ایران را تکان داد و دنیا را لرزاند. تا آن روز کسی جرأت نکرده بود با آن تعبیرات به شاه و آمریکا بتازد. هیچ‌کس به خودش جرأت نمی‌داد به شاه بگوید که تو را از ایران بیرون می‌کنیم. او ایران را ملک خودش می‌دانست.  
آن سخنرانی مثل خونی که به پیکرهای افسرده تزریق شود، پیکر جامعه ایرانی را به نشاط و حرکت درآورد، البته رژیم هم خشمگین شد و ضربه‌های خودش را زد و فوراً امام را بازداشت کرد و علمای زیادی را در سراسر کشور بازداشت کردند و به خیال خودشان سرچشمه را با بیل بستند که فردا با پی نبندند، ولی آن چشمه قابل بستن نبود.
امام به زندان رفتند، ولی هزاران طلبه و روحانی، آن صدای خاموش شده را خیلی رساتر به سراسر ایران و دنیا رساندند. نقطه جوش حرکتی که در چندی بعد به پیروزی انقلاب منجر شد، از قم و با اتکاء به مردم قم بود.
آن سخنرانی در کنار حضرت معصومه(س) و مدرسه فیضیه به عنوان پایگاه روحانیت اثر خود را گذشت و با فشاری که این نیروها آوردند، نتوانستند بیشتر از چند ماه امام را در زندان نگاه دارند. آنها برنامه اعدام قطعی امام را داشتند و حوزه علمیه قم بیانیه داد و بزرگان قوم فتوا دادند که امام مرجع تقلید است و طبق قانون آن روز نمی‌توانستند مرجع تقلید را محاکمه کنند و امام مصونیت پیدا کرد.
هرچند آنها به این قانون اهمیت چندانی نمی‌دادند، ولی فشار زیادی به آنها وارد شد و در همین حرم مطهر شب و روز جلسه بود و مردم قم و طلبه‌ها صبح دعا می‌کردند و از خداوند استخلاص زندانیان را طلب می‌کردند که فشار مضاعفی بر رژیم وارد می‌آمد. (شعار: هاشمی هاشمی خدا نگهدار تو، هاشمی هاشمی حمایتت می‌کنیم، خامنه‌ای زنده باد، هاشمی پاینده باد، مرگ بر ضد ولایت فقیه)
با آن حرکت عظیمی که امام با آن سخنرانی درست کردند، هم در قم و هم در تهران و در بسیاری از شهرهای ایران، موجی از حضور مردم در خیابانها و میدانها پیدا شد و رژیم با سفاکی برخورد کرد. می‌خواست جلوی آن موج را بگیرد و بصورت ظاهر خیال کرد که جلوی موج را گرفته است، ولی خیلی زود احساس کردند که اشتباه می‌کنند و فهمیدند که عمق نفود امام و حوزه علمیه در بین مردم و سراسر کشور بیش از اینهاست.
در قم در پانزده خرداد یک مسأله استثنایی دیده شد. (شعار هاشمی هاشمی خدا نگهدار تو، مرگ بر منافق، هاشمی هاشمی حمایتت می‌کنیم، خامنه‌ای زنده باد، هاشمی پاینده باد) این شور و نشاط مردم قم در این برنامه را شبیه آنچه که دیروز در مراسم سالگرد امام در مرقد امام (ره) اتفاق افتاد، می‌بینم، مردم یکپارچه از سراسر کشور در آنجا حضور داشتند، و آن مراسم با عظمت برگزار شد.
با سفاکیهای که رژیم پهلوی در تهران و قم کرد، در قم یکی ازصحنه‌های با ارزش تاریخ این بود که خانمهای قم حرکت دسته‌جمعی کردند و حرکت سیاسی خانمهای قم تأثیر شگرفی در دوران مبارزه گذاشت که تا امروز ادامه دارد. حرکت سمبلیک خانمهای قم در پانزده خرداد نشان داد برخلاف آنچه که گفته می‌شود، خانمها در بین مبارزان حضور جدی دارند و با همه‌گیر شدن نهضت در غیاب حضرت امام (ره)، علیرغم کارشکنی‌هایی که رژیم پهلوی می‌کرد و عمال رژیم در بین مردم می‌کردند و رژیم کسانی را برای ارعاب مردم به میان آنها می‌فرستاد، انقلاب به راه خودش ادامه داد.
چهارده سال امام خارج از ایران بودند، رهبری انقلاب با امت ارتباطی نداشت، ولی حوزه علمیه قم و نیروهای مبارزی که تربیت شده بودند، در غیاب امام، این امانت امام را به خوبی اداره و هدایت کردند و رژیم را به زانو درآوردند. در هرجا که تعدادی را بازداشت می‌کردند، نیروهای جوان دیگری می‌جوشیدند. دانشگاهها که تا آن زمان جوش و خروش نداشتند، به جوش آمدند. (شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه، هاشمی هاشمی حماییت می‌کنیم)
روستاییان و کارگران وارد میدان شدند و روحانیت ودانشگاه ارتباط عمیقی پیدا کردند و با مجموعه‌ای از نیروهای ملی به آستانه پیروزی انقلاب رسیدیم که نتیجه حضور فعال مردم قم، تهران و ورامین در پانزده سال اثر خود را داد و در سراسر کشور گسترش یافت. از همه حسینیه‌ها و مساجد موج خروشان حرکت می‌کرد و در تظاهرات هیچ‌کس جلودار آنها نبود که گاهی با گلوله مواجه می‌شدند، ولی مردم با سیل جمعیت و مقاومت و پذیرش همه سختیها توانستند وارد صحنه نهایی شوند و نهایتاً با قدرت اعتصاب، تحصن، راهپیمایی و مشتهای گره کرده الله اکبر، رژیم تا دندان مسلح پهلوی و پشتوانه رژیم را که آمریکا و انگلیس بودند، از میدان بیرون کردند.
آنکه توانست رژیم شاه را بشکند و آمریکا را از ایران بیرون کند و قدرت را از رژیم شاهنشاهی بگیرد و به مردم بدهد، انسجام ملی و حضور مردم و همراهی روحانیت با مردم بود.
ما باید این سرمایه را حفظ کنیم و آن را نگه داریم و نگذاریم بار دیگر که تهدیدها متوجه کشور ما شده، بتوانند انسجام ما را به هم بریزند و موجب شوند با تفرقه مردم، دشمنان خونخوار از پنجره‌های تفرقه وارد شوند و چیزی را که از دست داده‌اند، دوباره بدست آورند. انشاءالله این پیروزی، موفقیت و آگاهی و رشد اجتماعی و اسلامی با سرمایه اسلام و با محوریت فهم و حوزه علمیه و ولایت و مراجع برای ما تا ظهور امام زمان(عج) باقی خواهد ماند.
در پایان از محبت بسیار شما تشکر می‌کنم. از محبت بی‌دریغ شما شرمنده هستیم و خوشحال هستیم، انشاءالله قم در آینده با همین طراوت در صحنه باشد. از همه تشکر می‌کنیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله