بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
برای بنده توفیق ارزشمندی است که گاهی سعادت حضور در محافل ارزشمند مثل این برنامه با شکوه را پیدا میکنم و از صفای ارواح شهدا بهره میگیرم. خدمت بازماندگان این اسوههای ایثار و عظمت و بزرگان تاریخ بشریت و خون همه تاریخ در راه خداوند عرض احترام میکنم. از کسانی که تلاش میکنند و یاد شهدا و ایثارگران را گرامی میدارند و نمیگذارند این شعلههای مقدس خاموش شود و یادگاران پرشکوهترین دوران اسلام و ایران از یادها بروند، تشکر میکنیم.
در برنامه شما به طور طبیعی باید به دو سه موضوع بپردازم. یکی مربوط به شهر ری و دیگری مربوط به شهدا و تناسب شهدا و ایثارگران به دفاع مقدس و سوم اشاره به شرایط امروز کشور و انقلاب است. در مورد ری فرماندار فعال و پرکار شما خلاصهای از تاریخ پرافتخار این منطقه گفتند و از میان آن همه گفتهها فقط بر دو سه نکته به خصوص تکیه میکنم.
هیچکس سابقه تاریخی ری را منکر نیست. اگر اولین منطقه آباد این مرز و بوم نباشد، قطعاً از گروههای اول عمران و آبادی در منطقه ماست. هزاران سال تاریخ پشت سرش است که معمولاً ثبت است. از لحاظ طبیعی جزو بهترین نقاط دنیاست. چند نقطه دنیا را از همه جهات یعنی از لحاظ زمین، آب، هوا و مرکز امنیت پشت به کوه خوب میدانند که ری همه این امتیازات را دارد.
به همین دلیل همیشه در تاریخ بشریت از لحاظ ثروت، مکنت، آبادی و رفاه مورد توجه بود. در تاریخ اسلام ری معمولاً درخشید. از روزی که مسلمانان این منطقه را در قلمرو اسلام درآورند، همیشه یکی از پایگاههای مهم ترویج دین بود. انبوه علما و بزرگانی که دراین خاک آرمیدهاند، نشان این ادعاست. کمتر شهری را پیدا میکنید که این همه عالم، فقیه، مفسّر، محدّث، عارف و مورّخ در آن آرمیده باشد و این مسئله در دوران ما با آمدن بیش از 30 هزار شهید در جوار بارگاه مقدس حضرتعبدالعظیم و آرمیدن بنیانگذارجمهوری اسلامی در اینجا تکمیل شد.
در تاریخ ری به هر مقطعی نگاه کنید، میبینید که ری مورد توجه بود و مردمش پرتلاش، بیدار و هوشیار بودند. یکی از نکاتی که رمز است و هنوز آثار این رمز برای خیلیها روشن نیست، این است که ائمه (ع) ما سعی داشتند که ری را مورد توجه شیعیان قرار دهند. مثلاً وقتی میدیدند در آن دوران مردم خود را به زحمت به کربلا میرساندند، یعنی در دوران متوکل آن همه مصیبت را تحمل میکردند و دست، پا و سلامتی خود را میدادند، ائمه (ع) میگفتند: «ری را دارید و چرا به راه دور میروید؟» یعنی خاصیتی که مردم از کربلا انتظارداشتند، ائمه (ع) در ری میدیدند. هنوز به آن اشارات نرسیدیم که چه خواهد شد. ولی میتوان امیدوار بود با شرایطی که در انقلاب اسلامی پیش آمد و موقعیتی که شهرستان ری دارد و برنامههایی که برای این منطقه است و با توجه به نزدیکی به قم و مرکز حاکمیت دنیای اسلام، تازیخ آینده اشارات ائمه (ع) را نشان دهد.
مدعی نیستم که همه آن رمزها و اشارات را میفهمم. اما مجملاً درک میکنم که امیدهایی برای ری است که در اراده الهی برای منطقه شما در نظر گرفتند. همین امروز در کنار انبوه جمعیتی که در پایتخت کشور وجود دارد، حقیقتاً ری از هر جهت نقش بزرگ پشتیبانی را ایفا میکند. از جهت فرهنگی با این بارگاه مقدس ومردم خوبی که اینجا هستند، بر اهمیت ری اضافه میشود. قبور شهدا و مرقد امام است و قبوری که کم کم از دل تاریخ شناخته و معرفی که زیارتگاه میشوند.
برکاتی که میتواند از این شهر مقدس به همه جای کشور برسد، بسیار بیش از اینهاست که نمیتوان در یک سخنرانی کوتاه به آنها رسید.
از لحاظ کشاورزی جزو مهمترین نقاط کشاورزی کشور هست. تأمین غذای بخش عمدهای از مرکز کشور را برعهده دارد. از لحاظ صنعتی هزاران واحد صنعتی در اینجاست که بعضیها از صنایع استراتژیک ما هستند. مشکلات فراوانی هم برای مردم ری است که فرماندار و امام جمعه معظم شما در صحبتهایشان اشاراتی به آنها داشتند. در زمان رژیم شاه به خاطر خصلت مذهبی بودن، مردم اینجا به شدت مورد بیتوجهی و بلکه بغض بودند. اصلاً برنامهای برای رفع مشکلاتی که از ناحیه تهران برای اینجا ایجاد میشد، در دست نبود.
ما در اینجا زندگی میکردیم. خواهر بزرگ من در کنار کارخانه سیمان ابن بابویه زندگی میکرد و من زیاد به اینجا رفت و آمد داشتم. یکی از جاهایی که پیش از انقلاب کاملاً با آن آشنا بودم، اینجاست. چون اینجا بودم. به مدرسه برهان که پاتوق طلبههای مبارز بود، پناه میآوردیم. با کوچه پس کوچههای اینجا کاملاً آشنا بودم و الان خیلی از آن کوچهها شکل دیگری پیدا کردند. آن موقع انسان که از میدان شوش به این طرف میآمد، میبایست دستمالی جلوی بینی خود ببندد. چون بوی تعفن کارخانههای فرآوری پوست هرکسی را اذیت میکرد. سنگ بریها در هرگوشهای بودند که غبار و صدای آنها چشم و گوش را مینواخت! صبح که از خواب بیدار میشدیم، میبایست به خاطر کارخانه سیمان، گرد و غبار را از سر و روی خود پاک میکردیم. مخصوصاً تابستانها که بیرون از اتاق بودیم.
در آن شرایط محیط به هیچ وجه قابل زندگی نبود. اوضاع به تدریج بهتر شد. فاضلاب شکلی بسیار بدتر از وضعیت فعلی داشت که به تدریج روبه اصلاح میرود. اما هنوز از این مسایل رنج میبرید. آبهای اضافی تهران به صورت طبیعی به خاطر شیب به این طرف سرازیر میشوند. ضمن اینکه اگر درست تصفیه، بکار گرفته و بازآوری شود، میتواند مایه برکت، عمران و آبادی شود و منطقه را خیلی بهتر از حالتی که است، اداره کند، ولی هنوز بخش زیادی از آن مزاحم است. پالایشگاه هم به خاطر شرایطی که میبینیم، به این مشکلات اضافه شده است.
فکر میکنم باید یک اقدام جهشگونه برای ری داشت. در دولت سازندگی اینجا را به عنوان شهر سالم انتخاب کرده بودیم. سازمان ملل طرحی داشت که شهرهای سالم در دنیا به عنوان الگو پیاده شوند تا برای شهرهای دیگر نمونه شوند. ما ری را انتخاب کرده بودیم. چون مشکل داشت و از لحاظ طبیعی ارزش این را داشت که شهر سالم شود. اقداماتی هم شد، ولی با تصوری که روی نقشه ابتدایی شهر سالم داشتم، خیلی فاصله داریم. سرعت ازدیاد جمعیت و مشکلات دیگر کار را مقداری دشوار کرد. ولی فکر میکنم اگر آن برنامه اجرا شود، یکی از شهرهای سالم و بسیار مناسب برای زندگی و رشد معنوی خواهد بود که انشاءالله در آینده خواهد شد که باید پیگیری کرد.
مسایل سیاسی که فرماندار در خصوص حوزههای انتخابیه مطرح کردند، ابعاد پیچیدهای دارد و نمیخواهم وارد آن بحث شوم. ولی از اوایل انقلاب مطرح بود و مسایل خاص خود را دارد.
اما در مورد این برنامه شما و شهدا، در پیشاپیش یادواره شهدا، سالگرد شهادت امام پنجم، این شخصیت بینظیر تاریخ اسلام را گرامی میداریم که در چهار سالگی خیلی چیزها را در کربلا مشاهده کردند و در دوران اسارت مسایل زیادی در وجودشان تعبیه شد و با موقعیت و لطف الهی که بنا بود امام معصوم و رهبر جامعه اسلامی باشند، شخصیت ممتاز معصومانه و دانش کم نظیرشان شکل گرفت که باقرالعلوم(ع) لقب گرفتند. در دوران بنیامیه و قبل از تشکیل بنیعباس کار بزرگی کردند. زحماتی که در جامعه اسلامی کشیدند و علومی که بجا گذاشتند و در شرایطی که از سراسر دنیا و از تمدنهای مصر، چین، روم و یونان دانشمندان به طرف مرکز اسلامی سرازیر بودند و امام باقر از مکتب اسلام در مقابل مکتبهای وارداتی دفاع میکردند، فصل بسیار با عظمتی است.
چه خوب است که امروز مصادف با کنگره شهدای شما شده است. ری با 2700 شهید و بیش از 7 هزار جانباز که شهدای زنده ما هستند و انبوهی از مفقودان و آزادگان که با خانوادههای خود عددی به مراتب بیش از این را رقم میزنند و همچنین انبوهی از رزمندگان و ایثارگرانی که در جبههها رشد کردند و کمال یافتند و امروز در منطقه شما و سراسر کشور مشعلهای هدایت اسلامی هستند،الحمدلله منعم است. گرچه از دست دادن انسانهایی که شهید و شخصیتهای بزرگواری که جانباز شدند و بخشی از جسم و سلامتی خود را تقدیم انقلاب و اسلام کردهاند، مصیبت است. ولی آنچه که به دست آوردند، خیلی بیشتر از آن چیزی است که از دست دادند. حتی خانوادههایی که شهید، جانباز، اسیر و متأسفانه هنوز مفقود دارند، در واقع برندههایی تاریخ هستند. در واقع کسانی هستند که خداوند لطف ویژهای به آنها کرده است. شاید بـرگوش صیقل باشد کهانسان بگوید
نورچشمش را داده واین لطف است. ولی با صحبتهایی که خواهم کرد، تأیید میکنید که این لطف خداوند بوده است.
اولین کار بزرگی که اینها کردند، این بود که اسلام، انقلاب و ایران را از خطری حتمی نجات دادند. شما که خودتان در جبهه حضور داشتید، میدانید. شاید جوانان کمتر بدانند. جنگ تحمیلی طراحی شده بود تا انقلاب را بشکند. آنها کاملاً گستاخانه و رسماً میگفتند که این جنگ را برای حذف انقلاب اسلامی طراحی کردهاند. صدام و پشتیبانانش صراحتاً میگفتند و فکر میکردند ظرف یک هفته خوزستان را میگیرند و به طرف تهران حرکت میکنند. یا از مرکز انقلاب را نابود میکنند و یا با گرفتن خوزستان، انقلاب به خاطر گرفتن نفتش قادر به ادامه حیات نیست و میشکند. در هرحال خودشان را پیروز میدانستند.
صدام نقشه جدیدی را چاپ کرده بود که در روزهای اول جنگ از سنگرهای عراقیها در سوسنگرد به دست نیروهای ما افتاده بود. هنوز آن نقشه را دارم. آن نقشه را به من داده بودند. چون سخنگوی شورای عالی دفاع بودم. در آن نقشه خوزستان را کشوری به رنگ عراق و به نام عربستان اسم برده بودند. در حقیقت به صورت استانی از عراق طراحی کرده بودند.
مرحوم عرفات در ماههای اول جنگ که به ایران آمده بود، در ملاقات با من گفت: «در اتاق جنگ قرارگاه حزب بعث دیدم که فلشهای آنها به سوی بهبهان و مسجد سلیمان است.» یعنی میخواستند تمام خوزستان را درخیز و حمله اول بگیرند. با اطمینان حرکت کرده بودند. محاسبه آنها تا حدودی درست بود. در ایران قدرت دفاعی نبود. ارتش درحال تصفیه بود. سپاه تشکیل نشده و نهاد کوچکی در حد مسایل امنیتی بعضی از شهرها بود. هنوز بسیج جان نگرفته بود. نیرویی برای دفاع نبود و آنها هم فکر میکردند مانعی جلویشان نیست. آن مقدار که توانستند، جلو آمدند، ولی ارتش و همان سپاه کوچک به کمک مردم آنها را زمینگیر کردند و نگذاشتند از جاده اندیمشک عبور کنند و در آن طرف زمینگیر شدند.
جنگ واقعی بعد از آن شروع شد. موقعی که بچههای شما داوطلبانه به میدان رفتند. موقعی که بسیج شکل نظامی گرفت و وارد میدان شد. موقعی که انبوه داوطلبان جان برکف و ایثارگر به میدان آمدند که امروز برای 2700 نفر از آن مراسم بزرگداشت گرفتیم و از 6 هزار جانباز که از همان تبار هستنند، در یک شهر تکریم میکنیم. سراسر ایران حرکت و کار عظیمی کرد که خیلی بزرگ بود.
شیاطین دنیا دست به دست هم داده بودند که انقلاب اسلامی را بشکنند. با اطمینان آمده بودند و حتی شرطبندی میکردند. آمریکا، شوروی، انگلیس و اروپاییها بودند. همین چند روز پیش اخبار یک تاجر هلندی را در خود هلند شنیدید که به خاطر فروش مواد شیمیایی به صدام به 15 سال زندان محکوم شد. این یک نمونه است.
همه بودند. ارتجاع عرب سرگنجهای بادآورده نفتی را باز کرده بود و صدام هرچه پول میخواست، به هرقیمتی میدادند.رسانههای نیرومند دنیا هم براساس آنچه کهآنها میخواستند، تبلیغ میکردند.
اگر میتوانستیم امواجی را که آن روزها در فضای دنیا بود، بازسازی کنیم، جوانان ما میفهمیدند چه خبر بود. عملیاتی که میکردیم، اصلاً منعکس نمیشد. خبر فتح خرمشهر را دو سه روز بعد گفتند. شکست آنها را در دزفول و جاهای دیگر خیلی کم میگفتند، اما کارهای کوچک آنها را مثل بمب اتم منفجر میکردند و به گوش همه دنیا میرساندند.
تبلیغات اینگونه و پول و سلاح آنگونه بود. هرچه که صدام خواست، به او دادند. اواخر به سلاح شیمیایی متوسل شده بودند و اگر جنگ ادامه پیدا میکرد، قطعاً اتمی هم به صدام میدادند. تا این حد پیش رفتند که انقلاب اسلامی را بشکنند، ولی خداوند حافظ انقلاب بود.
اگر خونهای مقدس فرزندان شما که میگویم برنده هستند، ریخته نمیشد و جانفشانی نمیکردند، دشمن به اهدافش میرسید و امروز انقلاب و ایران یکپارچه را نداشتیم. همه این کارها را نیروهایی کردند که جان بر کف در میدان بودند که بعضیها شهید، جانباز، اسیر، مفقود و بسیاری از آنها سالم به خانههایشان برگشتند و امروز خدمتهای دیگری دارند. کار بسیار بزرگی کردند. مسئله کوچکی نبود. یک کشور غریب، تنها، تازه انقلاب کرده ، گرفتار مشکلات انقلاب در مقابل همه دشمنان و ارتش قبراق بعث عراق که همه چیز در اختیارش بود و رحمی نداشت و طمع زیادی داشت، ایستادند و کشور را نجات دادند.
این روزها در اخبار مسایل زیادی میشنوید و من فقط تصادفات جادهای را میگویم. آمار تلفات جادهای ما در خسارات مادی، مجروحان و کشتهشدگان از جنگ بیشتر است. این حرف خیلی مهم است. روزی 70 نفر میمیرند و چند برابر این مجروح میشوند. در جنگ اینگونه نبود و این عدد را نداشتیم. این انسانها که اینگونه از دست میروند، در کجا حساب میشوند؟ بالاخره انسان یک جان دارد که یک بار از کالبدش بیرون میرود و تمام میشود. آنهایی که اینگونه نمیرند، بعداً به نحوه دیگری میمیرند.
کسانی که در راه خدا و در میدان جنگ و دفاع از دین، شرف و کشورشان جانبازی کردند، برنده هستند. اینها در تاریخ جاودان شدند. خانوادههایشان را جاودان، کشورشان را بلندآوازه کردند و دشمنانشان را ترساندند و ابهت و عظمت ایرانیان را به رخ جهانیان کشیدند و ایران را به عنوان یک کشور مقاوم، نیرومند، شکستناپذیر و دژغیر قابل تصرف در دنیا معرفی کردند. این کار خیلی عظمت دارد. مجموعاً در طول دفاع مقدس و انقلاب اسلامی حدود 200 هزار نفر شهید داریم. البته صحبت از میلیونها میکنند که دروغ میگویند. ولی این 200 هزار نفر برای دهها میلیون نفر فداکاری و آینده روشنی را برای صدها میلیون نفر طراحی و ترسیم کردند و راه واضحی را در اختیار کسانی گذاشتند که میخواهند خوب و با اسلام زندگی کنند و با اسلام بمیرند و مسلمان باشند.
البته انسان از لحاظ عاطفی نمیتواند به یک خانواده شهید بگوید، شما خوشحال باش. او حتماً محزون است و حق دارد. ولی اگر محاسبه کند، میفهمد ارزش گرانبهایی به دست آورده است. از دنیا به بعد، در آخرت، جایی که هرکسی به دنبال شفیع میگردد، جایی که به تعبیر قرآن «یوم یفرالمر، من اخیه و امه وابیه و صاحبته و بنیه» است، یعنی انسان آن قدر به فکر خودش است که از زن، بچه، پدر و مادر غفلت میکند و هرکس میخواهد بار خود را به منزل برساند، شهدا در عرصه قیامت حاضرند و به دنبال شفاعت پدران، مادران و کسانی هستند که در راه آنها بودند.
با چه وسیلهای میتوان این امکان خوب را برای خود در آخرت تأمین کرد؟ این دلگرمی نیست که من بگویم. واقعیت است. این حرفها را پیش از این میگفتیم. این حرفها در کتابهایی نوشته شده که اصلاً جنگ ندیدند و دفاع نداشتند. مطالبی است که مسلماً وجود دارد.
میخواهم عرض کنم که مبادا شما خانوادههای شهدا احساس غبن کنید. رزمندگانی که از دانشگاه جبهه برگشتند، هیچ وقت احساس کمبود نکنند. آنها برنده هستند و کار بزرگی کردهاند و پیش خداوند برای خود جای خوبی باز کردهاند و صفت مجاهد را برای خودشان ثبت کردهاند. کسی نمیتواند این صفت را از آنها بگیرد. خدا به آنها داده است. چیزی که خدا برای اینها نوشته است، در پروندهشان میماند. انسانهای با عظمتی بودند.
وقتی انسان به یاد محافل رزمندگان در ایام عملیاتها و مقدمات آن و روحیات و حالات آنها در جبهه میافتد و به یاد فداکاریهای پشت جبهه میافتد، برخود میبالد. گاهی فرصت و توفیق پیدا میکردم به صورت ناشناس بچههای حول و حوش خط مقدم را میدیدم که عالم دیگری احساس میکردم چون فضا و عالم دیگری بود.
این انسانها، تاریخ ایران را غنی و فرهنگ اسلامی را آنچنان ریشهدار کردند که به این آسانی نمیتوان این شجره مقدس را مخدوش کرد. اگر شهدای هزار سال پیش فراموش شدند، این شهدا هم فراموش میشوند! هنوز بعد از 1400 سال از مشعل فروزان شهدای کربلا استفاده میکنید. چگونه میتوان 200 هزار شهید با این ویژگیها را در تاریخ فراموش کرد و تاریخ اینها و خانوادههایشان را ندیده بگیرد؟ چنین نخواهد شد. خداوند تضمین کرد.
بحمدلله کارهای خوبی برنامهریزی شد و جلو میرود. جشنوارهها، کنگرهها، یادوارهها، بزرگداشت، تهیه کتابها، فیلمها، سرودها و عکسها و خیلی چیزهای دیگر به طرف ایثار، فداکاری، جهاد و گذشت اشاره میکند و همه اینها از برکت خون آنها و جزو وظایف ماست. ما که زندهایم، نباید اینها را فراموش کنیم. اگر در راهی دیگر حرکت کنیم، چیزی دیگر میشود. البته نخواهد شد. خانوادههای شهدا امروز سراسر کشور را معطر کردهاند. در روستاها، شهرها، کارخانهها، بازار، مدارس، دانشگاهها، ادارات و جاهای دیگر آثاری از آنها مانده که نمادهای ایثار، گذشت و فداکاری هستند. این عنصر اساسی راه رسیدن به خداست. سوخت موتورها برای پرواز به سوی خداوند همین ایثار، شهادت و فداکاری است. هرحدی از ایثار که با این برنامهها زنده نگه داشته میشود، کارساز است. بنده با کمال خضوع عرض میکند که باید به افتخار این بزرگان تاریخ، راه آنهارا نگه داریم. بهترین تشکر و قدردانی از این بزرگان این است که آرمان و راهشان مد نظر ما باشد که انشاءالله همیشه اینگونه باشد. شما را به خدا میسپارم و از خداوند برکت بیشتری را برای همه ایثارگران و خانوادههایشان میخواهیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله