سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم یادواره شهدای پاکدشت

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم یادواره شهدای پاکدشت

  • مصلای‎جمعه‎شهرپاکدشت
  • سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و آله
خداوند را سپاس می‌گویم که گاهی از این توفیقات به ما اعطا می‌کند تا در جلسات این چنینی که صفای الهی و فضای روحانی و پیام حق و دعوت اسلام را به همراه دارند، در بین مردم خوبی مثل شما حضور پیدا کنیم و به‎هره‌ای بگیریم.
نزدیک به دوسال منتظر برپایی اجتماع با شکوه شما مردم پاکدشت هستیم و از لحظه‌ای که برادران مسؤول ستاد، برنامه این مراسم را گذاشتند، منتظر بودیم. الحمدالله امروز توانستیم به وعده خودمان وفا کنیم و در جمع شما باشیم.
بنده حقیقتاً برای برنامه‌های بزرگذاشت شهدا و ایثارگران ارزش‌فوق‌العاده‌ای قائل هستم و اینها را در مسیر راه اباعبدالله(ع) و عاشورا می‌دانم. شاید اغراق نباشد که امروز در جامعه غیر از مراسم عاشورا و محرم مراسمی با ارزش‌تر و معناتر از این بزرگداشتها نباشد. خوشبختانه در همه جا اعم از شهرها و روستاها، اصناف مختلف، دانش‌آموز، دانشجو، کارگر و روحانی به صورت صنفی این برنامه‌ها را دارند. برای خانمها برنامه‌ای جدا دارند که آیه‌های ایثار ترسیم می‌شود. مجموعاً به صورت فرهنگ درآمد که فعلاً در حال فراگیر شدن است.
مایه خوشحالی است که پیام شهدا را دراین نوع برنامه تکرار می‌کنید. چون این برنامه منحصر به این چند جلسه نیست، ستادها معمولاً برای یک کنگره سعی می‌کنند خاطرات، آثار، افکار، وصیت‌نامه‌ها و چیزهای زیادی از ایثارگران و خانواده‌هایشان جمع کنند و گاهی فیلم‌ها و داستان‏ها درست می‌شود و اگر امکاناتی باشد، موزه‌ها و تندیس‏ها می‌کنند که همه اینها به آثار ماندگار فرهنگی سازنده برای نسل‏های بعدی تبدیل می‌شوند و آشنا کردن نسل‏های موجود به فضای معطر جبهه‌ها و روحیات ایثار و شهادت بسیار مفید است. حقیقتاً این ایثارگری‌ها ملت و انقلاب ما را نجات داد و گامهای بلندی به جلو برد.
بنده مناسب می‌دانم که در صحبتهای خودم به چند نکته بپردازم. اولاً قبل از هرچیز و بیشتر از همه راجع به شهادت، شهید و ایثارگری که شامل رزمندگان، جانبازان، آزادگان و مفقودان و بخصوص شهدا و خانواده، متعلقین و بستگان آنها می‌شود. ثانیاً درباره دوران دفاع و شرایط امروز می‌گویم و ارزیابی مختصری از دست‌آوردها و چیزهایی که از دفاع مقدس بدست آمد و کمی هم در مورد این شهر جوان شما (پاکدشت) حرف می‌زنم.
ابتداً از اظهارات محبت‌آمیزی که مسؤولان این شهرستان ابراز کردند و از خود شما مردم خونگرم و دوست داشتنی تشکر می‌کنم که با اظهار محبت‏ها بنده را شرمنده کرده‌اید. مطالبی را برداران و دوستان در مورد بنده فرموده‌اند که خودم را خیلی کمتر می‌دانم. امام جمعه شهرستان شما جناب آقای لزومی که از پیشتازان انقلاب بودند، اظهار محبت‏هایی فرمودند که بنده خیلی کمتر از آن هستم. نماینده خوب شما جناب آقای قمی زحمات خودشان در شهرستان شما را به حساب بنده آوردند. برادر گرانقدر آقای مظفر که همکار ما در مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند و فرماندار محترم شهرستان شما و مدیر کل بنیاد شهید تهران و فرمانده پر تلاش پارچین هم بنده را شرمنده کردند. در یک کلام عرض می‌کنم که خودم یک سرباز از مجموعه سربازان فراوان انقلاب با مسؤولیت زیاد، اما با توفیق کم در خدمت شما بودم. اگر از پاکدشت شروع کنیم، اینجا یک سابقه نورانی دارد که بنده هم در آن حضور داشتم. آشنایی بنده با این منطقه قبل از اینکه بنام پاکدشت شناخته شود، با یک عنوان دیگر بود. آن روزهای خیلی سخت انقلاب که رژیم پهلوی و ساواک نیروهای مبارز را خیلی تحت فشار داشتند، اینجا دانشگاهی بنام ابوریحان بود که هنوز هم وجود دارد و خوشبختانه روبه توسعه و فعال است و از پایگاههای مهم توسعه شهرستان شما و حتی ایران بحساب می‌آید. آن موقع گروهی از انقلابیون و نیروهای خوب و جوان انقلابی در این دانشگاه بودند. افرادی را برای سخنرانی می‌آوردند که فضای دانشگاه را انقلابی کنند و بنده نیز یکی از آنهایی بودم که جهت سخنرانی به اینجا می‌آمدم. البته گاهی به نام دیگر می‌آمدم. چون ساواک ما را تحت تعقیب قرار داده بود. بعداً در پرونده من و رئیس دانشگاه این مسئله تاریخی پیدا شد. آن زمان منطقه پاکدشت امروز را بعنوان یکی از مراکز حرکت انقلاب می‌شناختم  و خوشبختانه  در دوران بعد از پیروزی انقلاب این روحیه ادامه یافت.
چند خانواده بزرگوار در اینجا تعدادی شهید دادند، از جمله خانواده مکرم آقای مظفر و آقای قمی که جزء تأثیرگذاران انقلاب هستند و نام این شهرستان را به خاطر شیوه‌های ایثار بلند آوازه‌تر کردند. الان شهرستان شما با چنین سابقه و خصوصیتی در اذهان جامعه ایرانی حضور دارد.
احتمالاً بعضی‌ها بخصوص افراد ضد انقلاب می‌خواهند از یک حادثه زشتی که در حاشیه این شهرستان توسط افرادی که اصلاً ربطی به این شهرستان نداشتند، اتفاق افتاده، سابقه تاریخی بدی را به نام شما ثبت کنند. البته اشتباه می‌کنند. چون عطر آن ایثارها و این نوع برنامه‌هایی شکوهمند که بدرقه شهدا حساب می‌شود، نمی‌گذارد این حرکت زشت نام مقدس پاکدشت را آلوده کند. بعد از اینکه این اتفاق افتاد، بنده مصمم‌تر شدم که به اینجا بیایم، بخاطر اینکه مبادا چنین تصور شود که چون چنین حادثه‌ای در اینجا اتفاق افتاد، خوب نیست کسانی بیایند. لذا برادر ما جناب آقای حجت‌الاسلام قمی در مجلس خبرگان و جناب آقای مظفر در مجمع با من صحبت کردند و بنده به آنها گفتم باید به پاکدشت بیایم.
همانگونه که شما بیشتر تأکید می‌کنید، باید مردم دنیا و مردم ایران بدانند که این حادثه هیچ ربطی به این مردم خوب ندارد. تاریخچه این مردم با مبارزه و جهاد و نامشان به عنوان پیشتازان مجاهده همراه است. از اولین لحظه‌هایی که انقلاب شروع شده و در آخرین لحظه‌های جنگ در علمیات مرصاد قربانی‌های عظیم شما در آنجا تقدیم انقلاب شدند. یعنی شما همه جا حضور داشتید و این چیزی نیست که شما را متأثر کند. مبادا کسی فکر کند که جنایتکاری در اینجا جنایت کرده، از پاکدشت بود. بیشتر قربانیان و جنایتکاران اهل پاکدشت نبودند. آن پرونده مسیر خود را طی می‌کند.
به‎هرحال ضمن ابراز همدردی با خانواده‌های این حادثه، تأکید می‌کنم که پاکدشت باید سرفراز در صحنه و ممتاز  و بعنوان شهرستانی که فداکاری زیادی کرده، بماند و در آینده هم امیدهای زیادی به آن است. باید در تاریخ ما ثبت شود.
امروز دوران نوجوانی شهرستان شماست. اینجا استعدادهای زیادی دارد که یکی از مراکز صنعت، اقتصاد و فرهنگ کشور شود. کنار تهران بزرگ و فضای مناسب و زمینه‌های خوب زیربنایی که در اینجا هست، از جمله ارتباط داشتن با منابع انرژی کافی و نیروی علمی، فنی، مدیریتی فراوان و ظرفیت خوب برای پشتیبانی از مراکز کشور، می‌تواند سرمایه‌ای باشد برای اینکه این شهرستان بتواند تاریخ بسیار خوبی داشته باشد و با شهرستان ورامین که ما در اینجا بوده، در کنار تهران واقعاً می‌تواند پایگاه بزرگ معاش مردم باشد. البته بخاطر کشاورزی و دامداری خوب و اخیراً توجه به استعداد بسیار خوب آن یعنی پرورش گل می‌باشد.
یکی از مهمترین مراکز حیاتی کشور در پارچین است که در موقع دفاع مقدس تکیه‌گاه مهم لجستیک رزمندگان بوده است و در آینده هم چنین خواهد بود. لذا دوستان و دشمنان باید بدانند که قدرت عظیم صنعتی ما در بخش دفاعی در این شهرستان است و نبض آن در پارچین می‌زند. عوامل فراوانی الان در خدمت است که شما مطمئن باشید شهرستان پاکدشت با اینکه خیلی جوان است و هنوز بسیاری از دستگاههای مورد نیاز یک شهرستان مستقل در اینجا تکمیل و کاملاً مستقر نشده است، در آینده نزدیک جای خود را پیدا می‌کند. ان‌شاءالله سد ماملو هم تمام می‌شود و کشاورزان اعتماد بیشتری پیدا می‌کنند.
چیزی کمبود نخواهید داشت، اراده هست و لازم است ظرفیتی را که برای شما خلق شد، به نتیجه برسانید. یکی از ضرورتهای چنین دوره‌ای که بنده به آینده آن اشاره دارم، یعنی فضای معنوی، اسلامی، انقلابی و پیام الهی و سابقه ارزشمند ایثار و جهادی را که از روستاهای این منطقه شروع شد و امروز در شهرستان شما هست، حذف نکنید. امروز شما حوزه علمیه جوانی در اینجا دارید که در کنار دانشگاه می‌تواند متوّلی بسیاری از امور فرهنگی باشد. خانواده‌های شهدا، جانبازان، آزادگان و مفقودان از بهترین سرمایه‌های الهام بخش حرکت درست یک ملت به طرف خداوند هستند که اینها باید هم چنان در صحنه، به روز و بعنوان مشعل‌داران و علم‌داران راه ما شناخته شوند.
حرف‏هایی که فرزند جوان یک شهید در مقاله کوتاه امروز برای ما خواندند، بنظر من اوج عرفانی بوده که از چنین انسان‏هایی ساخته شده و در فضای شهادت و ایثار می‌تواند بدست بیاید. برای این فضا ارزش بگذارید که می‌گذارید و من هم این مورد را قبول دارم و فقط تأکید می‌کنم.
کشور ما فعلاً به احیای فضای جهاد و شهادت نیازمند است و اگر بخواهد امروز آن فضای روحانی دفاع مقدس را نگه دارد و به تاریخ نسل بعد واگذار کند، این فضا از سرمایه خانواده‌های ایثار بیرون می‌آید. بیش از 200 هزار شهید و چند برابر رزمندگان که شهدای زنده ما هستند، در بین ما هستند و صدها هزار جانباز که هریک از آنها الگویی برای جامعه ما هستند و آزادگانی که یک دوره را در شرایط سخت گذرانده‌اند، می‌توانند با امتحان خوبی که دادند، برای ما سرمشق و الگو باشند. مهم‌تر از همه خانواده‌های مفقودانی هستند. که مثل کوه و قله دماوند صبر کردند و همچنان با قامت رسا ایستاده‌اند. به آسانی نمی‌توان فکر کرد که اینها مردم معمولی هستند. البته همه انسان‏ها مردم معمولی هستند، اما کسانی‌که امتحان و جان دادند، ایثار کردند، از جان گذشتند و عزیزترین موجودی خودشان را قربانی کردند، عظمت دیگری دارند که خداوند آنها را به مصداق آیه «فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی‌القاعدین درجه»  بزرگ کرده است.
این را ما انتخاب نکردیم، بلکه خداوند به ما آموخته است و اینها با آدمهای معمولی مساوی نیستند و آنهایی که جهاد نکرده‌اند، از ارزش آنها هم چیزی کم نخواهد شد. آن‏چه اضافه می‌شود، ارزش جهادی است که خداوند نصیب اینها کرده است. این هم برای خودشان نیست، بلکه برای ماست. یعنی ما هستیم که باید از آن بیرقی که اینها بلند کردند و مشعلی که آنها افروختند و از آن نوری که آنها به جامعه می‌تابانند و راهی که به ما نشان می‌دهند، استفاده کنیم.
نتیجه می‌گیریم که باید نتیجه‌ای را که قبلاً گرفتیم، حفظ کنیم. جوان و نسل جدید انقلاب مطمئن باشند که اگر آن دفاع جانانه جوانان دیروز و آن شهادت‌طلبی‌ها و قهرمانی‌ها نبود، انقلاب و ایران را برده بودند. صدامی‌ها و آمریکایی‌ها و ارتجاع و حامیان آنها یعنی شیاطین دنیا تصمیم گرفته بودند که ایران را پاره پاره، انقلاب اسلامی را در نوجوانی منهدم و شجره انقلاب را ریشه‌کن کنند. صدام خواب رسیدن یک هفته‌ای به تهران را دیده بود و حداقل قول گرفتن خوزستان را داده بود و استعمارگران فکر سلطه بر منابع نفت و جغرافیای عظیم خلیج فارس را در سر داشتند و همه امکانات را نیز فراهم کرده بودند و هرچه لازم بود، دادند و تا نزدیک سلاح اتمی هم پیش رفتند و اطلاعات دادند و تبلیغات کردند و در این مورد هیچ کم نگذاشتند.
ما را مورد بایکوت و تحریم قرار دادند و سلاح خریداری شده ما را ندادند و پولهای ما را مسدود کردند و به ما ندادند و هرچه می‌توانستند روحیه رزمندگان ما را با دروغ تضعیف کردند. اما نسلی که وارد جهاد شد، آنقدر ماند تا آنها را شکست داد و وادار کرد که برای پذیرفتن قطعنامه التماس کنند. آخرین صحنه برخورد ما هم خیلی معنادار بود. آنها فکر می‌کردند کار ما به جایی می‌رسد که می‌توانند کاری انجام بدهند. منافقین را در عراق با امکانات خود مسلح کرده و با حمایت ارتش عراق وارد خاک ایران کرده بودند که در حوالی کرمانشاه منهدم شدند و به درک رفتند و آخرین صحنه هم با پیروزی ما در مقابل نفاق ختم شد که پیروزی‌های قبلی را تکمیل کرد.
نتایج آن امروز روشن می‌شود. ممکن است آن روز با تبلیغات گفتند که صدام مانده است و عراق با سلاحهایی که به دست آورده است، قوی است. خداوند به گونه‌ای جزای دشمنان و پاداش شهدای ما را داد که در همان روزها صدام به دام دیگری افتاد و با تدبیری که شد، صدام به خاطر یک کار احمقانه گرفتار شد. چون با دست خالی، مجروح، مقروض و شرمنده از ایران برگشته بود و فکر می‌کرد که اگر کویت را که جای کوچکی است، بگیرد، این کسری‌ها جبران می‌شود و مردم عراق آن را یک پیروزی حساب می‌کنند. لذا به دام دیگری رفت و آن گرفتاری‏ها را پیدا کرد و آخر هم سرنوشت او این‏گونه بود که از غار او را اینجوری بیرون آوردند و فعلاً هم در قفس باید به دست کسانی که خودشان او را به این روز انداختند، محاکمه شود. همان شیاطینی که او را خلق کردند و پرورش دادند و او را به جان انقلاب اسلامی انداختند، فعلاً کارشان به جایی رسید که باید او را محاکمه کنند. امروز گروه ظلمه به جان هم افتادند. شما مردم ایران شاهد هستید که دشمنان شما دارند همدیگر را می‌خورند. این سرنوشت ارتش عراق است. کجایند آنهایی که می‌خواستند حماسه قادسیه را در ایران تکرار کنند؟ قادسیه آنها به این روز رسیده که افسران بعثی در داخل عراق به گدایی افتاده‌اند. سردارشان آن سرنوشت را داشته است.
ابزارشان که منافقین بودند، الان به چه روزگاری گرفتار شدند! تنها خوشحالی آنها این است که آمریکا فعلاً پذیرفته که در عراق تحت حمایت آنها نان خور آمریکا باشند و در پادگانی محصور بمانند و حق حیات برای آنها قائل شده است. سرنوشت آینده آنها اصلاً معلوم نیست. چون آنها در دنیا تروریسم شناخته شده‌اند و کسی آنها را در کشور خود راه نمی‌دهد و اگر بخواهند به جایی بروند، باید قبلاً جاسوسی را بپذیرند و به عنوان نوکر دیگران وارد خدمت شوند. این سرانجام کسانی است که در ایران مبارزه با امپریالیسم را آغاز کردند و امروز کاسه لیس و نوکر در خانه امپریالیسم شدند. چون با جمهوری اسلامی، اسلام، انقلاب و با سربازان مجاهد ایرانی و مسلمان در افتادند و به کشور خودشان خیانت کردند و این هم کیفر آنهاست و کیفر بزرگتر مال آمریکایی‌هاست.
قدرت عظیمی که خود را کـدخدای دهکده جهانی می‌داند، در عراق ذلیل شده است. خبرهایی که امروز در مورد خسارت‏های آمریکا در عراق می‌شنوید، حداقل یک چهارم خبرهای واقعی است. یعنی وقتی دو مجروح اعلام می‌کنند، یعنی 8 مجروح است و اگر 10 کشته اعلام می‌کنند، یعنی 40 تلفات دادند. چون مسائلی داخلی دارند، نمی‌توانند آمار واقعی را بگویند. به همین خاطر حداقل آن را اعلام می‌کنند. دیروز یا پری روز آقای ادوارد کندی که یک سناتور مهم آمریکایی است، رسماً اعلام کرده که آمریکا در عراق در باتلاقی فرو رفته است که اگر دست و پا بزنیم، بیشتر فرو می‌رویم‌ و اگر عقب‌نشینی کنیم، نمی‌توانیم، وقتی می‌خواهیم به جلو هم برویم، نمی‌توانیم. ابر قدرتی با این همه امکانات و هزینه که تا به حال بیش از 200 میلیارد دلار برای جنگ عراق هزینه کرده، هزاران نفر کشته و مجروح داد و آبرو و ابهت آنها در دنیا رفت، با این حال گرفتارند و از آینده‌ای که برای آنها چه خواهد شد، چیزی نمی‌دانند و کشورهای دیگر هم فهمیدند که این غول بزرگ یک خیال است و وقتی که به قدرت ملت برخورد می‌کند و با مقاومت مردم مواجه می‌شود، ضعیف است.
این درست است که با ارتشی مثل ارتش صدام جنگید، ولی اگر با یک ملت قهرمان مواجه شود که مثل نیروهای ایرانی شهادت‌طلب و بسیجی هستند، بسیار ذلیل و ضعیف است. همان ذلتی که اسرائیل در مقابل تعدادی از انسان‏های فداکار در فلسطین دارد. این پیام شهداست.
نتیجه‌ای که می‌خواهم بگیریم این است که شهید و ایثارگر پیروز است. از همان لحظه که تصمیم می‌گیرد ایثار کند، پیروز شد و بعد وارد این مرحله می‌شود و با اهریمن در نبرد بود و بر اهریمن قدرتهای درونی شیطانی که همیشه در وجود هر انسانی زبانه می‌کشد، پیروز شده و به عرصه شهادت و مجاهدت آمده است و هرچه جلوتر برود، پیروزتر می‌شود.
شهید آن لحظه‌ای که جان خود را می‌دهد به فوز واقعی و خدا می‌رسد. از مادیات بریده و به طرف خداوند پرواز کرده و از همه متعلقات دنیا گذشته و آزاد آزاد است. اگر این چنین انسان‏هایی با اهداف مقدس مثل اهداف شهدای شما یا جانبازان و آزادگان پیدا شوند و مانند آنها عمل کنند، پیام آنها با خونشان امضا می‌شود. این طور نیست که پیام آنها شکست بخورد. ببیند پیام عاشوراییان چگونه شد که عاشوریان در صحرای کربلا کشته شدند و از مردان آنها جزء امام سجاد (ع) مریض و فرزند کوچک امام محمد باقر و یک عده زنانی که اسیر بودند که سرنوشت آنها معلوم نبود، کسی دیگر زنده نماند.
اما همانجا حضرت زینب (س) خطبه پیروزی خواند و امروز می‌بینیم که پیروز میدان چه کسی هست. آیا یزید، معاویه و ابن زیاد پیروز هستند یا عاشورائیان؟ در آنجا فرماندهی با یزید و ابن‌زیاد بود، ولی امروز فرمان با عاشورائیان است. پیروزی آنها خیلی زود و چند ماه بعد از شهادت آنها شروع شد و هنوز هم ادامه دارد و آینده تابناکی دارد. شهدا پیروزند و خداوند ضامن پیروزی آنهاست.
یکی از تفاسیری که برای زنده ماندن شهدا در قرآن هست، این است که راه و پیام آنها و چیزی که آنها برای آن خون دادند، زنده است. همان کاری را که می‌خواستند برای دین و کشور و میهن و مردم انجام بدهند. خونشان دارد این کار را می‌کند. جانبازانی که روی ویلچر ببینید، جسمشان ترکیده و استخوانشان آسیب دیده است، اما شخصیت و هویتشان تقویت می‌شود، اگر آنها احساس کنند راهشان فراموش می‌شود، مثل تفنگی که از دست آنها افتاد و کسی آن را برنمی‌دارد و یا احساس ‌کنند کسان دیگری جای آنها را می‌گیرند که برخلاف راه آنها می‌خواهند عمل کنند، برای آنها دردسر می‌شود. پیام شهدا کار خود را برای ایران کرده است.
ایران امروز بحمدلله در مقابل این همه شیطانهایی که ما را محاصره کردند، محکم‌تر از همیشه ایستاده و دشمنان بیشتر از همیشه از ایران و انقلاب اسلامی واهمه دارند و پیام شما به سراسر دنیا رسیده و آنهایی‌که فکر می‌کردند ظرف چند هفته ایران را می‌گیرند، به شکست رسیدند. می‌بینید که آمریکا چگونه با اصل اسلام و قرآن خصومت نشان می‌دهد. آنچه را در ایران دیدند، آنها را سراسیمه کرده و آدم سراسیمه هم نمی‌تواند تصمیمات درست بگیرد و تصمیمات غلط می‌گیرد.
نمونه تصمیمات غلط آن را در افغانستان و عراق می‌بینید که تا بحال همیشه نتیجه معکوس داده است و آمریکا هیچ وقت به اندازه امروز در دنیا منفور نبوده است. طبق آمار خودشان 70 درصد مردم در اکثر کشورها با سیاست جنگ‌طلبی آنها مخالف هستند و آمریکا تا به حال چه نتیجه‌ای از کارهای بی‌اصول خود گرفته است.
نکته‌ای که عرض می‌کنم حقیقتاً فقط برای خوشحالی شما بزرگواران و خانواده شهدا نیست، بلکه تفسیر و تحلیل راه خودتان است. حرف‏هایی که می‌زنم، واقعیتهای تاریخی است که بخاطر رشادتها و مجاهدتهای شما بدست آمده و این تفسیر می‌تواند برای خانواده‌های شهدا و ایثارگران ما دلداری و تسلیت باشد. شاید آنها خودشان هم چنین تفسیرهایی داشته باشند. البته تاریخ همیشه فراز و نشیب دارد. ولی مجموعاً به طرف کمال که راه خداست، می‌رود. هر راهی که به طرف خدا نباشد، سقوط و نزول به جهنم است و راهی که به طرف خدا باشد، راه تکامل، پیشرفت، ترقی، تعالی و سعادت است. در مجموع حرکت اسلام که مجاهدین و ایثارگران هم سربازان راه اسلام هستند، مسیر تکامل را پیدا می‌کند.
در پایان باز هم از شما و همه مسؤولان شهرستان شما قدردانی می‌کنم و امیدوارم که برکت این برنامه بیشتر نصیب این شهرستان شود و در آینده هم از این نوع برنامه‌ها بیشتر داشته باشید.
والسّلام علیکم و رحمه الله