بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
از سعادتمندیهای بنده این است که توفیق حضور در جشنوارهها و برنامههای بزرگداشت شهدا را پیدا میکنم که در زندگی خودم جز بهترینهاست. کم موردی اتفاق میافتد که از من خواسته شود که در جمع مربوط به شهدا شرکت کنم و قبول نکنم.
در این جلسه به سه موضوع اشاره خواهم کرد. یکی همدان و استان همدان و بخشی درخصوص شهدا، ایثارگران، جانبازان، آزادگان، مفقودان و خانوادهها و همسنگران آنها که امروز در سراسر جامعه ما هستند. بخشی هم درباره منطقه است.
سابقه تاریخی همدان در کشور ممتاز است. شاید از اولین دورهای که در ایران حکومتی تشکیل شده و سازمان سیاسی بوجود آمده، همدان سهم عمدهای در آن داشته است و طبعاً مردم اینگونه جاها بطور فطری از فرهنگ و تمدن دیگری برخوردارند که از نسلهای گذشته به ارث رسیده است.
افتخارات تاریخی شما هم بسیار زیاد است. از لحاظ طبیعی خداوند به همدان خیلی چیزها داده است که منطقه مناسبی برای توسعه است و از امنیت بالایی در مرکز کشور و از شرایط طبیعی مناسبی برخوردار است. گرچه محدودیت آب دارید، اما فقر آب ندارید. استعداد توسعه در همدان بالاست. تا بحال محور توسعه کشاورزی بوده است که دلیل آن وجود شرایط مناسب بوده است.
اما بخش صنعت، گردشگری و آموزشی که اخیراً در کل نظام مورد توجه است، در استان همدان نیز در جهت توسعه مورد نظر میباشد. فکر میکنم اینها راههای درستی است که از طریق تجربه انتخاب شده است. کشاورزی شما با آب محدود و زمینهای خوب حقیقتاً باید به طرف آبیاری تحت فشار برود و هیچ راه دیگری وجود ندارد. این کار به شکر خدا آغاز شده و به کندی پیش میرود. در بازدیدی که از مزرعه آبیاری تحت فشار داشتم، محاسبهای را کارشناسان در آنجا ارائه کردند که اگر از این آب درست استفاده شود، همه اراضی دیمی شما تبدیل به آبی خواهد شد و این یعنی چند برابر شدن محصول کشاورزی شما.
البته شرطش این است که صنایع تبدیلی متناسب با توسعه کشاورزی شما در همدان پیشبینی و عمل شود که خوشبختانه شروع شده است که از سرعت لازم برخوردار نیست و فکر میکنم باید بیشتر کار شود و بخش خصوصی هم وارد شود و دولت هم کارهای زیربنایی را انجام دهد. شما باید در بخش کشاورزی یکی از استانهای ممتاز باشید که طبیعت این هدیه را به شما داده است و از این هدیه باید استفاده کنید. از لحاظ آموزش در حال حاضر شما جمعیت دانشجویی خوبی در استان دارید، ولی هدف صد هزار دانشجو که انتخاب شده، به نظر میرسد که گام نهایی و اساسی برای شماست که در آن روز، سابقه علمی استان را دوباره تبلور پیدا میکند.
از نظر صنعت، جای امنی است. زمانی فکر میکردیم یکی از مراکز عمده تولید شود که متأسفانه کمی تاخیر دارد که باید روی این تکیه کنید. چون صنعتی زیربنایی است. بقیه صنایع که در نظر گرفتند، طراحیهای خوبی است و به جلو میرود. گردشگری حق مردم همدان است که باید از منابع فراوان و کمنظیر آثار باستانی و آثار طبیعی الوند استفاده کنید که میتواند شما را به سوی یک منطقه مرفه پیش ببرد. این موارد چیزهائی است که طراحیهای آنها انجام شده و زیربناها و تفکرات و برنامههایش آماده است. نقطهای که باید روی آن تکیه کنیم، تصمیم و مدیریت نیرومند است که این کار انجام شود که انشاءالله صورت خواهد گرفت. سوابق علمی و افتخارات شما خیلی بالاست.
شخصیتهایی که در تاریخ دنیا ارزشمند هستند و به تاریخ آبرو بخشیدند، افرادی مثل ابوعلی سینا از افتخارات شماست. به در هر دانشگاهی از دانشگاههای دنیا بروید، ابوعلی سینا را به عنوان محور علمی میدانند. از لحاظ سیاست دینی، مرحوم اسدآبادی افتخار تاریخی شماست و کسانی مثل باباطاهر عریان که با زبان مردمی ادبیات را زنده کردند، در تاریخ ماندگار خواهند شد و منطقه خودشان را جاودان میکنند. در عصر اخیر و در زمان طلبگی خودمان، به شخصیت آیتالله آخوندی نیازمندیم و آرزو داشتیم که ایشان را زیارت کنیم و من این کار را کردم و به آرزویم رسیدم. کمی که جلوتر میآمدیم، شهید آیتالله مدنی را دیدیم که هر چند اهل همدان نبودند، اما همدان محل مبارزات ایشان بود و ایشان در نجف، همدان، تبریز، خرمآباد و هر جای دیگری که بودند، مرکزی برای تفکرات سیاسی و دینی و به حق پشتوانه انقلاب بودند و همدان ایشان را جذب کرده بود.
نیروهای مبارزی در همدان بودند که هنوز خیلی از آنهادر صحنه هستند که در آن روز همدان را به کانون مبارزه تبدیل کرده بودند. در سالهای 37 یا 38 به عنوان سخنران مبارزه اینجا آمده بودیم و بنده در مدرسه زنگنه سخنرانی کردم و قدری بیاحتیاطی کردم و فضا برای حرف زدن در اینجا وجودداشت. آنموقع رژیم شاهنشاهی در عراق سقوط کرده بود و جمهوریها آمدند که بدتر از شاهنشاهی شدند که از بین آنها بعثیها بوجود آمدند. آنموقع من دربار سلطنتی را مخاطب قرار دادم و گفتم که شما از سقوط رژیم شاهنشاهی عراق عبرت بگیرید و مردم هم با شما همین کار را خواهند کرد که خیلی به آنها برخورد و مرا بازداشت کردند. بعداً دیدم این حرف تا سطوح بالای رژیم رسیده و گزارشهای مختلفی از سوی ساواک شده است که در اسناد وجود دارد.
لذا همدان کانون مبارزین بود و گویندگان را به وجد میآورد و به سخنرانی تشویق میکرد. شخصیتهای دوران اخیرش مثل شهید دکتر مفتح که افتخاری برای روحانیت و پلی بین دانشگاه و حوزه بوده است. شهید قدوسی که حرکتی تاریخی را با تأسیس مدرسه حقانی در قم داشته است و تحولی بوجود آورده بود و حرکت مدرسه حقانی در قم در جهت به روز شدن طلبهها در درسها بوده است و دانشآموختههای این مدرسه در کارهای قضایی و ... آمدند و بعد از انقلاب کارهای مؤثری را انجام دادند.
امروز شما شخصیتی مثل حضرت آیتالله نوری همدانی دارید که یکی از استوانههای حوزه هستند و ما هم افتخار شاگری ایشان را داریم و خدمت ایشان درس خواندیم و خیلی از طلبهها که امروز جزو بزرگان روحانی و سیاسی کشور هستند، از ایشان استفاده کردند. در مجموع شما سابقه افتخار آمیزی از روحانیت و حرکتهای دینی دارید و مرحوم اسدآبادی نمادی از مبارزات دینی است. موقعی این کار را شروع کرده بود که شرایط کاملاً متفاوت بوده است و آنها در آنموقع به عنوان مشعلی در تاریکیهای ظلمت تاریخ حرکت کرده بودند. امروز هم الحمدالله حوزه گرم و خوبی دارید و طلبههای خوبی در قم و اینجا دارید و دانشگاههای خوبی در همدان دارید. بنده فکر میکنم هدفگیری آموزشی به عنوان یکی از ارکان پیشرفت در همدان آرزوی دست نیافتنی نیست و به سرعت قابل تحقق است. اگر راه بیفتد، دیرپا خواهد بود. شرایط هم در اینجا بخوبی مهیاست. الان در همدان هماهنگیها خیلی خوب است. تقریباً همه نمایندگان استان را به خوبی میشناسم و با سوابق کاری آنها آشنا هستم و میدانم که همه دلسوز، عالم و فعال هستند.
مدیریت استان شما و استاندار خوب شما از مدیران لایق و همیشه فعال ما بودند و از وقتی که من ایشان را میشناسم، به عنوان یک مدیر مثال زدنی در مدتی که کار میکردند، بودند. امروز بحمدالله امام جمعه آیتالله محمدی حسن تفاهم و رابطه عمیقی با همه مسئولان دارند و فضای بسیار متعدلی را درست کردند. نیروهای مسلحی که در منطقه شما هستند، مثل پایگاه نوژه، پشتوانهای برای تمام کشور است و افتخارات زیادی دارد. سپاه بسیار خوب است و نیروی هوایی و نیروی زمینی ارتش و بسیج نیرومند هستند. اطمینان امنیتی خوبی دارید و هماهنگی مثال زدنی برای سایر استانها دارید.
طرحها و برنامههای مشخص دارید و میدانید که باید به کجا بروید. قطعاً شما در آینده اگر وضع عراق اینگونه که به پیش میرود، جلو برود، یکی از مهمترین گذرگاههای زیارتی و گردشگری خواهید شد.
در آن شرایط شما راهآهن فعالی که جزو آرزوهای شماست، خواهید داشت و قطعاً بزرگراه کربلا را که ده یا دوازده سال پیش در همین همدان اعلام کردیم، خواهید داشت که با تأخیر در حال انجام است و از این بابت خیلی ضرر کردیم و الان روزانه دهها و صدها هزار مسافر به طرف عراق داریم و اگر وضع عراق طبیعی شود، وضعیت گردشگری این منطقه به طرز عجیبی فعال خواهد شد. اگر همه دست به دست هم دهید و روی برنامههایی که طراحی کردید، کار کنید، در دو برنامه پنجساله و حداکثر در دوران نهایی چشمانداز بیست ساله، همدان به تنهایی میتواند به اندازه یک کشور همه چیز را داشته باشد و مشکلات را پشت سر بگذارد.
شما در استان همدان بیش از هفت هزار و در شهر همدان بیش از 2700 شهید و در استان بیش از هجده هزار جانباز دارید که سرمایههای کمنظیری هستند. چون جانبازان همان شهدایی هسند که خدا خواسته قدری بیشتر بمانند و از وجود و حرکتشان استفاده نمائیم. از خون شهدا انقلاب و کشور ارتزاق میکند، ولی از این قهرمانانی که رنج جبهه را با خود دارند، باید استفاده کرد.
شهدای ما با اسناد مهم و قطعی آیات قرآن رستگار هستند و از قتلگاه خودشان به محضر خداوند رفتهاند و در بزمی هستند که همه مخلوقات خداوند حسرت آن را میخورند. ما آن بزم را نمیبینیم و اگر روزی بتوانیم بزم شهدا را با چشمان ببینیم، خواهیم دید که خداوند چه عظمتی را به آنها داده است و چه موقعیتی را بدست آوردند!
جانبازان در همین راه هستند و با رهبری که دارند به آنجا خواهند رسید و از همه مظلومتر مفقودان هستند. سربازان گمنام امام زمان(عج) که در ادبیات ما مطرح است، مصداق اَتَمَّ آن مفقودان هستند. کسانیکه شهید شدند و خانواده آنها هیچ علامت و قبری از آنها ندارد. آزادگان هم به خاطر تجربهای که در پشت سر دارند و امتحان خوبی که در زندانهای عراق دادند و اگر کسی بداند که صدام و بعثیها و زندانبانهای آنها چقدر شقی بودند و با اسرا چه میکردند، میگوید که اینها قهرمان هستند که اسیران خم به ابرو نیاوردند. ما در زندان بودیم و اگر شکنجه میشدیم، در زندانهای خودمان بودیم و زن و فرزندان خود را میدیدیم و رفت و آمد داشتیم. امّا جلادان بعثی افراد را هر لحظه میکشتند، ما شهدایی داریم که هیچ خبری از آنها نداریم. چون اگر عصبانی میشدند، در جا افراد را به شهادت میرساندند و جنازه آنها را هم در هر جائی که میخواستند، ناپدید میکردند. اسرا با چنین جلادانی روزگار سخت اسارت را سپری کردند و با صلابت دوره اسارت را پشت سر گذاشتند و به وطن برگشتند.
مجموعه ایثارگران، حتی کسانیکه شهید نشدند و جانباز هم نیستند، در سنگرها با هم فرقی نداشتند. کسانیکه جهاد میکردند و در جبهه بودند، از نظر روحی و جهاد و قصد قربت و مردانگی و صلابت فوق العاده بالا هستتند و آنها از نظر درجه تفاوت ندارند. چون تقدیر آنها شهادت و تقدیر اینها ادامه خدمت بوده است و این شامل مجموعه رزمندگان است.
این استان حدود هفتاد هزار رزمنده در دوران جنگ داشته است و این تعداد نیروهای رزمنده و دوره دیده سرمایه خیلی بزرگی هستند. چقدر باید چرخ فلک بچرخد تا اینهمه انسانهای خوب تربیت شوند و امتحان خودشان را بدهند و بدون هیچ ادعایی در هر جاییکه خداوند تقدیر کرده، کار کنندٍ. هفتاد هزار انسان فرهیخته عاشق خداوند که غیر عشق چیزی نمیتواند انسان را در این صحنهها نگه دارد و آن تنها عشق به خداست. این بهترین سرمایه و با ارزشترین صفحات تاریخ شما مردم همدان است. از اینکه چنین جلسات باشکوهی را برای شهدا برگزار میکنید، صمیمانه از شما تشکّر میکنم و انشاءالله به بهانه کنگره شهدای استانها که اوج قدردانی شما خواهد بود، آثار شهدا را حفظ کنیم. وقتی به تاریخ نگاه میکنید، میبینید یک تکه چوب و یا سفال ارزشمند است و ارزش هم دارد، امّا وقتی به شهدا نگاه میکنیم و خانوادهای که سه یا هیچ شهید دادند و پدر و مادری که با دادن چند شهید مثل قله الوند استوار است و در صحنه میماند و خم به ابرو نمیآورد و راه شهدایش را ادامه میدهد، عظمت بزرگی در تاریخ خواهد داشت.
پایداری ایران امروز مربوط به این مسائل است که شاید برای همه محسوس نباشد. اما اگر به طور واقعی تحلیل بکنیم، میلیونها انسانی که در جبههها رشد کردند و امام (ره) آن را «دانشگاه جبهه» نامیده بودند و خودشان را به خدا نزدیک کردند و خود ساخته شدند و امروز در سراسر جامعه ما و در شهرها و روستاها، ادارت، کارخانهها، مدارس و دانشگاهها، بازار و کشاورزی هستند و خانوادههای آنها که با آنها همراه و شریک بودند، مجموعه بسیار ارزشمندی است که زنجیرة آن در همه کشور به هم پیوسته است و استحکام ایران از این است.
اینهمه دشمن داریم و اصلاً رحمی به ما نمیکنند، ولی نمیتوانند ذرّهای در کشور ما خدشه وارد کنند و به استحکام و عظمت انقلاب ما ضربه بزنند. عمده قدرت کشور متکی به ایثارگرانی است که با این روحیه در سراسر کشور حضور دارند و افرادی بیتوقع و کمهزینه که مدافعان و سربازان واقعی انقلاب و اسلام و ایران هستند. در همه جا به عنوان بسیج دور هم جمع میشوند و از لحاظ آموزش هم وقتی مردم، خانوادههای شهدا را میبینند که فرزند آنها به شهادت رسیده و فرزندان دیگر آنها امروز استاد دانشگاه، مدیر هستند، قطعاً نسبت به خانواده شهدا خاضع خواهند شد که اینگونه نسبت به انقلاب و ایران ایثار کردند.
لذا بحث زنده بودن شهید از چند زاویه است و در همه جا حضوری مؤثر دارد. اگر همه شهدای ما الآن بودند آثار دیگری داشتند، ولی الآن خون آنها انقلاب و ایران را حفظ میکند و این موجب عصبانیت دشمن میشود و از دور تیر میاندازند و بغض خود را نشان میدهند و دلشان میخواهد به ایران و انقلاب ضربه بزنند. اما خداوند دست آنها را میبندد و استحکام معنوی و آرمانی کشور ما مانع آن میشود.
مخاطب این بحث همه و بخصوص خانوادههای محترم شهدا و ایثارگران هستند که احساس مغبون بودن نکنند، حقیقتاً مغبون نیستند و به حقّ برنده هستند. رابطهای که با خدا دارید و رابطهای که شما در قیامت میتوانید داشته باشید و شهدای شما شفیع هستند و خیلی بعید است که مقام بیحد و حسابی که شهید در نزد خدا دارد، روز قیامت بگذارد پدر و مادرش در محشر سرگردان باشند. بهترین اندوخته را شما خانوادههای شهدا در نزد خداوند دارید. این چند سال از عمر ما میگذرد و همه ما خواهیم رفت و برای جاودانی به آنها احتیاج داریم و این رحمت و لطف خداوند است. لحظهای که حضرت زینب(س) و حضرت امام سجاد(ع) از کربلا در حال رفتن بودند، منظره خیلی بدی بود و سوار شترها از کنار قتلگاه شهدا آنها را عبور داده بود تا اجساد شهدا را ببیند و بیشتر دلشان را بسوزد. حضرت سجاد(ع) بسیار متأثر شد و گریه کرد و حضرت زینب(س) او را دلداری داد و به حضرت سجّاد(ع) گفت که چرا ناراحت هستی؟ یابن اخی ما ارانی و اراک تجود بنفسک. میبینم که از ناراحتی داری جان میدهی. حضرت سجّاد(ع) فرمود: چرا ناراحت نباشم اینها ابدان حجت خدا روی زمین است و اینها دشمنان خدا هستند که اینگونه دارند عیاشی میکنند و سرمست هستند. حضرت زینب گفت: باید صبر کرد و چیزی از جدشان نقل کردند و فرمودند: روزی میآید که شیعیان ما و بندگان خوب خدا میآیند و اینجا مشعل نور، پایگاه هدایت و مرکز عشاق خداوند خواهد شد و اینجوری نمیماند. که نماند میبینید با اینکه اینهمه خطر در کربلا هست، وقتی مرز باز میشود، میلیونها ایرانی به آنجا میروند.
این یک مسأله جدّی است و واقعاً شهدا و رسیدگان به خداوند فائقون واقعی هستند و به حق رستگار هستند و ما خودمان را در پیش آنها کوچک میبینیم و حقیر هستیم.
در اینجا که نشسته بودم، وقتی دیدم آیتالله محمّدی و برادر ما آقای حاج بابایی از من تعریف میکردند، خودم احساس حقارت میکردم. چون در مقابل شهدا چیزی نیستیم. هرچند فرمانده جنگ بودیم، امّا فرمانده و جنگاور واقعی اینها بودند که با خونشان آن را ثابت کردند.
به هر حال این قطعه تاریخ ایران و شما همدانیها، بهترین برگ از سند افتخار و تاریخی شما در آیندههای دور خواهد بود. دویست تا سیصدهزار شهیدی که ایران داد، همه آنها شهدای واقعی هستند و اکثر آنها داوطلب بودند و خودشان انتخاب کردند و به شهادت رسیدند که خیلی عظمت دارد و ماندگار هستند. خداوند نمیگذارد که کسی آنها را فراموش کند همانطور که عاشورا فراموش نشد.
همدان شما برای بنده از لحاظ تاریخی آخرین سفر جنگی بود که در کرمانشاه بودم. بعد از آتش بس عراقیها فکر کردند که ایران از ضعف و کمبود نیرو آتش بس را قبول کرده و دوباره به فکر افتادند که ضربهای بزنند و بتوانند کار را تمام کنند و مثل اوّل جنگ حرکت کردند و آمدند. منافقین هم همراه آنها بودند که پشت کرمانشاه رسیده بودند و من آنجا ماندم تا عملیات مرصاد تمام شد. همدانیها در آنجا خیلی درخشیدند و پایگاه نوژه خیلی درخشید. این پایگاه کار اساسی را انجام داد و ضربه کاری را زد. در برگشت در پایگاه نوژه از هلیکوپتر پیاده شدم تا از آقایانی که کمک کرده بودند، تشکر کنم. لحظهای که رسیدم، دیدم پایگاه را با بمبهای خوشهای زدند و باندگاه فرودگاه آسیب دیده بود و هواپیما نتوانست بنشیند. خلبانان در سالنی جمع شدند و با آنها صحبت کردیم، هر چند آتشبس را پذیرفته بودیم، امّا بعضیها عصبانی و ناراحت بودند. ولی در مقابل امام چیزی نمیتوانستند بگویند. چون امام بیانیه داده بودند و شبههای برای کسی نبود که بخواهد حرفی بزند. من وارد پایگاه شدم و خلبانان جمع شدند و خواستم ببینم اینها چه میگویند و از آنها پرسیدم: نظر شما چیست؟ گفتند ما ایمان آوردیم و با ایمان جنگیدیم و امام (ره) را قبول داریم .اگر امام بخواهد بجنگیم، تا آخر عمر و تا زنده هستیم، میجنگیم و اگر نظرشان این باشد که آتشبس شود، از صمیم دل اطاعت میکنیم و همانگونه که میجنگیدیم، به همان شکل هم نمیجنگیم و اطاعت میکنیم. بنده خدمت امام رسیدم و جملات آنها را به امام گفتم و امام دعایشان کرد. بالاخره برای انسانهای مؤمن و معتقد و کسی که با آرمان و برای خدا جهاد میکنند، راه درست مطرح است و این میتواند صلح و یا جنگ و یا هر چیز دیگر باشد.
الحمدالله انقلاب از گردنههای سختش عبور و شورشهای اوّل انقلاب را آرام کرد. دوران بسیار مشکل دفاع را به خوبی گذراند، دوران سازندگی را خوب گذراند و تا حدودی زیربناها را آماده کرد و نیروهای زیادی را آموزش داد و مدیران شایستهای تربیت کرد. دانشگاههای وسیعی ساخت و الآن به اندازة کافی دانشجو، زیربنا، امکانات و برنامه داریم و میدانیم که باید چکار کنیم. دشمنان ما هم فهمیدند که ایران آسیبپذیر نیست و مشکل میشود در ایران رخنه کرد. استحکام انقلاب درست حفظ و تقویت شده است. اینکه فکر میکردند انقلاب موج و هیجان و احساسات است و وقتی تمام شد در ایران قدرت سازندگی و مدیریت نیست، افکار آنها اشتباه از آب درآمد، در بدترین بحرانها هم بهترین مدیریتها میتواند در ایران وجود داشته باشد و کشور را اداره کند.
با کارهایی را که انقلاب کرد میفهمند که چقدر سخت است. الآن در عراق دو سال است که صدامیان ساقط شدهاند و آمریکا با صد و پنجاه هزار نیرو در آنجاست که امنیت را حفظ کند. مردم عراق هم با اشتیاق سقوط صدام را جشن گرفتند، اما در طول این دو سال همیشه کشتار، خونریزی و انفجار است و هیچ امنیتی وجود ندارد و هیچ کاری انجام نمیشود. ولی در ایران وقتی انقلاب شد، همه نیروها جذب انقلاب شدند و در خدمت انقلاب قرار گرفتند و امنیت برقرار شد. هر چند در گوشه و کنار کشور شیطنتهایی شد تا برای کشور مشکل درست کنند. امّا مردم به کمک نیروهای امنیتی و بسیج مناطق را امن کردند. دورة سازندگی با وجود محاصره اقتصادی به خوبی سپری شد. ولی آمریکاییها در این مدّت دو ساله نتوانستند در عراق امنیت را برقرار کنند. ما بعد از انقلاب، رفراندوم انقلاب را برگزار کردیم و بعد هم همه انتخابات شروع شد و مجلس، رئیس جمهور، شوراها و خبرگان رهبری انتخاب شدند و قانون اساسی تدوین شد که نشان از قدرت مدیریت نظام در مقایسه با عراق و جاهای دیگر است و این در حالی بود که ما تحت ضربه بودیم.
کارهای عمیق علمی انجام شد که یکی از آنها انرژی هستهای و سلولهای بنیادی و بسیاری از کارهای دیگر است. مشخص است که یک تمدن عظیم اسلامی در حال شکلگیری در قرن ماست و تحقیقاً فاشیستهای دنیا و امپریالیستها و فرصتطلبها و قدرتهای استعماری دنیا نمیخواهند.
با توجه به طولانی شدن برنامه بیش از این وقت شما را نمیگیرم و همه را به خدا میسپارم.
والسّلام علیکم و رحمهالله