بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و اله
از محبتهایی که از آیتالله محمودی، ریاست دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین و مجری نیرومند برنامههای شما دیدیم، متشکریم. خوشحالیم که در مجموعهای از علما، طلاب و دانشمندان دانشگاه در یادواره شهدای روحانی این شهرستان حرف میزنیم.
خیلی نمیخواهم وقت شما را بگیرم. چون میدانم وقت مناسبی برای معطل کردن نیست. روحانیت سهم عظیمی در جریان دفاع مقدس و همچنین مبارزات انقلاب داشت. پیشتازی در انقلاب و سینه سپر کردن در مقابل همه خطرات و شکستن هیمنه رژیم و اربابش آمریکا در ایران که با انفاس مقدس و مسیحایی حضرت امام(ره) اتفاق افتاد، کسی نمیتواند در نقش روحانیت در این انقلاب عظیم و نجات ایران از شرّ سلطنت دیرپا و 2500 ساله این کشور و بعد از انقلاب در همه اوضاع بودند، تردید کند.
من فقط یک تشبیه میکنم. اوضاع ایران، افغانستان و عراق را ببینید. طبیعی است که وقتی انقلاب میشود، ناامنیها زیاد میشود. بقایای رژیم و مترصدان فرصت و طبیعتاً غارتگران به دنبال هرج و مرج میروند. مخصوصاً در جایی مثل ایران که بقایای رژیم قبل و عوامل آمریکا زیاد بودند.
امنیتی که خیلی سریع برقرار شد و آقایان علما و طلاب مساجد در سراسر کشور کمیته انقلاب تشکیل و کار کلانتریها را انجام دادند. بزرگان و شخصیتهای بزرگ روحانی هیچ ابایی نداشتند که در نقش یک ژاندارم در کشور عمل کنند تا کشور امن باشد. الحمدلله جلوی خیلی از غارتها را گرفتند. والاّ آثار ارزشمندی را که در موزهها بودند، غارت میکردند. در عراق غیر از ناامنیهایی که میبینید، چیزی جا نگذاشتند. تازه بعد از چند سال آمریکاییها و عراقیها به این نتیجه رسیدند که به کمیتههای مردمی پناه ببرند، یعنی از آن نوعی که ما در ایران داشتیم تا شاید بتوانند قدری کشورشان را آرام کنند.
آنچه که این مراسم مربوط به شهدای آن است، دوران دفاع مقدس است. بنده مسئولیتهای فراوانی در دفاع داشتم. میدانم چه گذشته است. ریزهکاریها را میدانم. وقتی نسبت روحانیهای شهید با جمعیت روحانی کشور با شهدای غیرروحانی را با جمعیت غیرروحانی میسنجیم، میبینیم روحانیت در جنگ حدود 4 برابر مردم غیرروحانی شهید داده است. در انقلاب هم اینگونه بودند. میدانید که شخصیتهای بزرگ روحانی، پیرمردهای 70 تا 80 ساله، شهدای محراب، شهید بهشتی، شهید قدوسی، شهید مطهری، شهید مفتح، شهیدهاشمینژاد و ... روحانی بودند. این بزرگان همانگونه که در انقلاب پیشتاز بودند، در شهادت هم پیشتاز بودند.
این برای روحانیت افتخار است. البته باید اینگونه باشد و میخواهم بگویم وضع عجیب و غریبی است. از تاریخ حضور روحانی شیعه در ایران تا الان روحانیت همیشه در کنار مردم و پناهگاه آنان بود. هروقت مردم از امرای ظالم به ستوه میآمدند، پناهگاهشان خانههای علما بود. به آنجا میرفتند و آنها از مردم حفاظت میکردند.
وقتی شرارت خارجیها زیاد میشد، بالاخره یک عالم پیدا میشد و فشار خارجیها را به هم میزد. گاهی منطقهای و گاهی کشوری بود. در تاریخ خواندید که خانواده قاجار را روحانیت شکست و مشروطه را آورد. البته بعداً نسبت به روحانیت ناسپاسی کردند که کار خانواده رضاخان و انگلیسیها بود.
بعد از رفتن رضا خان حوزه علمیه قم به تدریج تشکیل و تقویت شد. ده تا پانزده سال طول کشید تا حوزه، دوباره حوزه شد. وقتی از استحکام حوزه مطمئن شدند، مبارزات خود با رژیم را شروع کردند. در آن شرایط چه کسی غیر از روحانیت میتوانست رژیم شاه را با آن همه امکانات، سفاکیها و حمایتهای خارجیها بشکند؟
قبل از آن جبهه ملی آمد و دولتش را با حمایت روحانیت تشکیل داد. اگر آیتالله کاشانی و فدائیان اسلام نبودند، نمیتوانستند موفق شوند. البته آنها هم بعد از آن بیوفایی کردند. جبهه ملی مبارزه میکردند. کمونیست یک حزب قوی داشتند. تودهایها شاید قویترین احزاب منطقه را در ایران داشتند. خیلی پیچیده و نیرومند بودند و شبکه عجیب و غریبی داشتند. هر وقت رژیم تصمیم میگرفت، آنها را خیلی خوب متفرق و سرکوب میکرد. مکرر دیدیم که این کار را کرد. نفس همه را گرفته بود.
اینجا میدان نیرومندی لازم بود که این میدان ترکیبی از روحانیت، دانشگاهیان و توده مردم به عنوان همراه بودند. چون قدرت اصلی مال مردم است. اگر روحانیت هم میتواند کار کند، به خاطر این است که مورد اعتماد مردم است. مردم به خاطر دینشان و صلاحیتی که در آنها میبینند، خاطرشان جمع است که در رکابی مبارزه میکنند که اگر آسیبی هم دیدند، به حساب خداوند گذاشته میشود و چیزی گم نمیشود. حتی اگر پیروز هم نشدند، میدانند کسی حقشان را ضایع نمیکند. مردم با خیال راحت همراه روحانیت میشوند.
چند سال طول کشید تا مردمی که نفسشان در زمان پهلوی و پسر پهلوی گرفته شده بود، دوباره با حضور روحانیت درجامعه و فداکاری، پیشتازی، ارشاد، توضیح کاری و تبلیغشان به صحنه برگردند. حدود 17 سال طول کشید. از سال 40 که وارد شدیم تا سال 1357 برای یک انقلاب طولانی نیست که ملتی تجهیز شوند و به خیابان بیایند. ولی مردم ایران به گونهای آمده بودندکه با تانک و توپ هم میدان را ترک نمیکردند.
کسانی که بودند، به یاد دارند که تظاهرات معمولاً از مسجد، حسینیه و ... شروع میشد و روحانیت در جلوی صف ایستاده بود. همانجا اگر خطری بود، اول در آنجا بود. تا آخر پیش رفتند. بزرگان روحانی هم بودند. زندانها هم با حضور روحانیون قابل تحمل میشد. هرجا روحانی در زندان بود، به روحیه گرفتارها خیلی کمک میکرد.
در دفاع مقدس که ما بیشتر میدیدیم، واقعاً در همه نقاط جبهه، از خطشکنی خطوط مقدم گرفته تا قرارگاهها، یعنی هرجا که لازم بود، روحانیت حضور داشت. خیلیها با لباس بسیجی، عمامه به سر داشتند. البته گاهی که هدفی برای دشمن میشد، توصیه میشد که عمامه نگذارند، ولی خیلیها میگذاشتند تا کمک روحی برای رزمندگان باشد.
واقعاً روحانیت افتخاری برای کشور است. انشاءالله با همین صفا، صمیمت، مردمی بودن و ارتباطات مردمی و تبلیغات شفاهی به کار خود ادامه میدهد. البته شیوه تبلیغات الان با قدیم فرق کرده است. آن موقع تبلیغات منحصر به روش شفاهی بود، ولی الان کل صداهایی که از وسایل انتقال صوت برمیخیرد، همه یک منبر و تریبون است. اما نفس حضور در میان مردم اهمیت فوقالعادهای دارد.
امروز بحمدلله ملت ما باسواد شدند. بعضیها فکر میکردند با باسواد شدن و دانشگاهی شدن مردم، دین دیگر آن قدرت را ندارد. احساس میکنم برعکس شد. یعنی آن انتظار غلط و آن خواب آشفته آنگونه که خواستند، تعبیر نشده است. جمع زیادی از دانشجویان مسلمان و واقعاً علاقهمند و عاشق اسلام هستند و حاضرند مثل طلبهها در صحنهها حضور داشته باشند و طلبههای ما هم مثل دانشجویان هستند.
الان این ترکیبی که اینجا داریم، ترکیب طلبه و دانشجو و استاد حوزه و دانشگاه و روحانیون و دانشمندان دانشگاهی است و این مجموعه قدرت واقعی در کشور و منطقه ماست. با بالارفتن تعداد دانشجو و استاد و توسعه دانش، نه تنها دین در کشور تضعیف نشد، بلکه قوی و قویتر شد. البته افکار خرافاتی و پیرایهای که در گذشتهها بود، در فضای عالمانه جای میدانداری ندارد. عصر دانش است و دین طرفدار دانش است.
اصلی در فقه است که در استنباطهای خود به آن استناد میکنیم که «کل ما حکم بالعقل، حکم بالشرع» معکوس آن هم است. یعنی فاصلهای بین مقتضیات عقلی و شرعی نمیبینیم. اگر ببینیم در جایی جور نمیشوند، باید فکر کنیم که پای استدلال عقل ضعیف است یا مبانی شرعی آن اشتباهی انتخاب شدهاند. والاّ همه ادیان در زمان خود اینگونه بودند و به خصوص اسلام که ما در این زمان از این دین حرف میزنیم، قطعاً دین و عقل همراه هم بودند. جزو مطالب پذیرفته شده در علم اصول ماست که عقل، پیغمبر باطل و پیغمبر، عقل ظاهر است. یعنی اگر اسم پیامبر را عقل بگذاریم، اشتباه نمیکنیم. عقل منفصل است. یا اشتباه نمیکنیم اگر برعقل که خداوند در وجود همه ما خلق کرده، اسم پیامبر بگذاریم. عقل محصول علم است. تعقل با دانش مقدور است. انسان باید چیزهایی بداند تا دانستهها را پایه استدلال خویش قرار دهد و استنتاج کند. این نتیجه تفکر و تعقل است. در قرآن چقدر دستور به تعقل و تفکر است! چقدر سرزنش است که کسانی راهشان را بدون تفکر و تعقل انتخاب میکنند.!
میخواهم از این حرف نتیجه بگیرم که اگر مردم باسوادتر شوند، آن روز باید شاهد درخشش دین واقعی باشیم. «انما یخشی الله من عبادالعلما» قطعاً فقط ما عمامه به سرها جزو علما نیستیم. علما، یعنی کسانی که صاحب علم هستند. دانشمندان اسرار خلقت را میفهمند و با آشنایی اسرار خلقت، خداشناسی بسیار نیرومند میشود.
انشاءالله از ترکیب حوزه و دانشگاه و این فضای دینی که داریم، بتوانیم یک جامعه متمدن، مسلمان و الگوی زمان را خلق کنیم. دشمنان ما میخواهند این نشود. یعنی الان کسانی که با ما درگیر هستند، میخواهند ایران موفق نشود که در دنیای امروز الگوی دینی و علمی باشد. با ما درگیر میشوند. ایرانیان میتوانند کارهای بزرگ کنند. همین مسئله هستهای مسئله بسیار مهمی است. تقریباً بیست و پنج سال طول کشید، خودمان از صفر شروع کردیم و به اینجا رسیدیم و الان دانش آن را داریم.
البته فن مسئله دیگری است. تا علم به صنعت تبدیل شود، مسایلی دارد که آن هم براساس دانش است. همین خبرهایی که این روزها درباره داروی ایدز مطرح است، جلسهای با دانشمندانی که این کار را کردند، داشتم. مدتی است که دارند کاری میکنند. کار آنان بسیار ارزشمند است. با ویروس ایدز مبارزه نمیکنند. یعنی دارویی نیست که مریض بخورد تا ویروس را بکشد تا فلج کند. الان داروهایی است که به مریضهای ایدزی میدهند. آن داروها که خیلی گران است، ویروسها را کمی ضعیف میکند. افراد نمیتوانند استفاده کنند و معمولاً دولتها به آنها میدهند. این، سیستم دیگری است. این ویروس که به بدن ما میآید، مقاومت بدن را کم میکند. یعنی قدرت دفاعی بدن در مقابل ویروسها کم میشود. فضا هم که همیشه پر از ویروس است. اگر قدرت دفاعی نداشته باشیم، ویروسها به همه جای بدن تهاجم میکنند.
این دارویی که ساختند، گیاهی است. از همین گزینههایی است که سمی است و بدن را میسوزاند. این دارو توانایی بدن، یعنی قدرت مقاومت را بالا میآورد. مدتی آزمایش کردند. الان حدود یک سال در حال آزمایش هستند. مریضهایی که دارو میخوردند، این داروی گیاهی را خوردند و قدرت مقاومتشان بالا رفت. باید همیشه مواظبت کنند. اینها احتیاج به دارو خوردن ندارند. باید این حالت را حفظ کنند. ویروس هست، ولی به کمون میرود و گرفتار میشود و بدن در مقابلش دفاع میکند.
الان همه دنیا تجهیز شده که این کار بکند، ولی ایرانیها جلو رفتند و این کار را کردند. در سلولهای بنیادین که کار عظیمی است، جلو هستند. خاصیت سلولهای بنیادین این است که آن سلولهایی که هر بخش از بدن ما از قبیل دست، مومارگ، پی، استخوان، قلب، ریه و ... را میسازند و مسئولیتها از بنیان تقسیم میشوند، آنها به نقطهای رسیدند که سلولهای اصلی را پیدا میکنند و با آن سلول به عضوی که ضعیف شده، مسئولیت جدیدی داده میشود. واقعاً علم رو به رشد است. الان در دانشگاههای ایران کارهای فراوانی از این قبیل میشود. خیلی از اینها دانشمندان متدیّن و کاملاً مسجدی و جبههای هستند.
میتواند روزگار خوبی باشد، ولی الان فشار روی ما زیاد است. واقعاً نمیخواهند ایران جایگاه خود را پیدا کند. لذا میدان جدیدی برای جهاد و مبارزه با خارجیها در پیش داریم که باید با تفکر و تعقل و راههای درستی که میتوان روی دنیا اثر گذاشت و آنها را قانع کرد، از اجماع دنیا علیه ما جلوگیری کنیم.
انشاءالله با هماهنگیها جلو برویم و آثار این انقلاب به ثمرات خود برسد و این شهدای گرانقدری که به انقلاب تقدیم کردیم و این جهادهای طولانی که انجام شد، روشنتر شود.
از علمای ورامین، حوزه و دانشگاه آزاد اسلامی که این هماهنگی را در این سفر ارائه دادند، تشکر میکنم.
دانشگاه آزاد اسلامی در این واحد حدود بیست هزار دانشجو دارد و آنگونه که رئیس دانشگاه گفتند، حدود 50 درصد آنان بومی هستند. واقعاً خدمت بسیار برگی به این شهرستان است. باید تقویت و کمک کنیم. بدون هزینه از خزانه و بودجه کشور، به کمک خود مردم و شهریه دانشجویان این وسیله آموزش و ارتقای کشور را به خانههای مردم آورده است.
انشاءالله هماهنگی، همراهی و دوستی شما بتواند مثل بسیاری از نقاط کشور، این راه را هموارتر کند. شما را به خدا میسپاریم و برای توفیقات بیشتر دعا میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله