سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم یادواره شهدای بهرمان و منطقه نوق
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خداوند را شکر میکنم که به برکت خون شهدا به بنده توفیق داد که لحظاتی را در خدمت عزیزان زادگاه خودم باشم. جایی که ارتباط عاطفی شدیدی بین خودم و اینجا میبینم. شهدایی که اسمشان در لیستی که به من ارائه شده، آمده، کسانی هستند که اکثراً با خانوادهها، پدران و مادرانشان در زمان کودکی و نوجوانی در این روستا آشنا بودم و با خیلیها بستگی فامیلی داشتم. همان زمانهایی که خبر شهادت این شخصیتهای بزرگ را به من دادند، به اندازه کافی هم متأثر و هم از جهتی مسرور میشدم که کسانی که آنها را میشناسم و به آنها علقه عاطفی دارم، اینگونه مردانی بودند که خداوند آنها را برای بزم خودش و بزم انبیاء و اولیا انتخاب کرد و برد.
گرچه جای خالی آنها برای ما حزنانگیز است. برای همه شما و به خصوص برای خانوادههای آنها ناراحتکننده است. اما آنچه که آنها به دست آوردند و آنچه که خانوادهها و بازماندگانشان به دست آوردند، خیلی بیشتر از آن چیزی است که از دست دادهاند.
در این جلسه با شکوه شما نوقیها، شهدای همه منطقه نوق را مد نظر دارم. شما مراسم 110 شهید را گرفتهاید که از بهرمان به پایین است. باقرآباد تا جوادیه و آن طرفتر، اما نظر من به این طرف نوق هم میباشد، یعنی از فردوسیه تا جاجعفر، من همه نوقیها را یکپارچه میبینم. نمیدانم چرا اینگونه شد!.
وقتی از من دعوت شد، خوشحال شدم که فرصتی پیش آمد تا بیایم به خانوادههای شهدا و شما مردم اظهار ارادت کنم. وقتی صورت نهایی را آوردند، دیدم بخشی از نوق است. ولی من به تمام شهدای نوق که حدود 200 نفر هستند، ارادات دارم. شما هم سعی کنید در چنین برنامههایی نوق را یکپارچه ببینید. همه شما از یک جلگه هستید و از هم جدا نیستید.
به این آیه قرآن توجه کنید که خداوند به شهدا، به خصوص به شهدای شما هدیه داده است. «ولا تحسبنّ الذین قتلوا فیسبیلالله امواتاً بل احیا عندربهم یرزقون» خداوند به ما میفرماید: «در مخیله خودتان هم خطور ندهید که شهدا مردهاند، شهدا زندهاند و پیش خداوند حضور دارند و روزی میگیرند.» این حرف خیلی روشن و صریح است. جای شبهه نیست. یعنی کسانی که به رتبه شهادت رسیدهاند، مثل موجود زنده پیش خداوند وجود و حیات دارند. «عندربهم یرزقون» حتی روزی هم میگیرند. انسان یا موجود مرده روزی ندارد. زندهها روزی دارند.
من آن خاطرهای را که آقای نظام اسلامی در این مراسم از تشییع جنازه شهدای گمنام در چترود و فاطمیه نقل کرده است و آن شهیدی که مادر خود را معرفی و جای خود را مشخص کرده، باور میکنم.
این را به صورت یک تخیّل یا یک رویا نمیبینم. آن هم به خاطر همین آیه قرآنی که خواندهام. چون قرآن سند معتبری برای ماست. قرآن میگوید: «اینها زندهاند» و در آیه دیگر قرآن اینگونه صریح است که «ویستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الله خوف علیهم و لاهم یحزنون» یعنی: «شهدا به بازماندگان خود بشارت و دلداری میدهند و میگویند شما ناراحت و نگران نباشید. وضع ما پیش خدا خوب است و انتظار داریم بعدها شما هم به ما محلق شوید.» یعنی جایگاهی که پیش خداوند پیدا کردیم، در انحصار خودمان نیست. شفاعت میکنیم و شما را هم به جای خودمان میآوریم.
آیه دیگری از قرآن باز میگوید اینها که این مقام را پیش خداوند دارند: «الحقنا بهم ذریتهم» ذریت آنها را در قیامت به آنها ملحق میکنیم. یعنی بستگانشان را حتی اگر عملشان استحقاق نداشته باشد، با آبروی شهیدشان و شخصیتی که آن موقعیت را پیش خداوند پیدا کرده، به سرنوشت شهیدان ملحق میکنیم.
میخواهم عرض کنم جوانان و شخصیتهایی که شما نوقیها به عنوان شهید امروز مراسمشان را گرفتید، از دست رفته نیستند. میخواهم به خانوادههای شهدا عرض کنم که شما برنده هستید و پیروزید. شما پیش خداوند بهترین ذخیره را دارید. پیش خداوند بهترین شفیع را دارید. بله، فراق چنین انسانهای ارزشمندی سخت است و انسان ناراحت میشود، ولی این فراق محدود است. حداکثر به اندازه عمر محدود ماست.
اما وصالی که بعداً اتفاق میافتد، بیانتها، ابدی و دائمی است. روزی در انتظار شهدا و خانوادههای آنها هست که دور هم جمع میشوند و با هم در بزم اولیا و انبیا حضور دارند و به همدیگر بشارت میدهند. آیهای که اول صحبتم خواندم، نشان میدهد که همین الان با ما ارتباط دارند.
من با سند قرآنی خدمت شما عرض میکنم که باید ارواح شهدا امروز در محفل ما حضور داشته باشند. قاعدتاً آنها مطلع هستند که ما داریم چه میکنیم. قاعدتاً آنها در این فضا ما را میبینند و ما آنها را نمیبینیم. میتوانیم با قلب خود با آنها ارتباط برقرار کنیم. میتوانیم با عمل خود به آنها نزدیک شویم.
سرمایه بزرگی در جلگه نوق خوابیده که خود 200 شهید، دهها جانباز، مفقودالاثر و آزاده افتخارات ابدی برای ما هستند. منطقه ما را شریف و خوشنام کردند و به تاریخ انبیا و اولیا وصل دادند. میتوانیم همیشه افتخار کنیم که با گلزار شهدا راهی به آسمان داریم و اینها را سرمایه خودمان قرار بدهیم.
خانوادههای شهدا مطمئن باشند آنچه را که به دست آوردند، بیشتر از آن چیزی است که از دست دادند. آیهای که خواندهام، یعنی: «ولاتحسبنالذین قتلوا فیسبیلالله امواتا» این مربوط به شهدای احد است. اسلام در جنگ احد هفتاد و چند شهید داد که مسلمانان خیلی نگران بودند. بعد از آن، این آیه برای آنها نازل شد.
وقتی پیامبر (ص) این آیه را برای مسلمانان خواندند، نکته عجیبی گفتند که وقتی در تاریخ خواندم، تکان خوردم. فرمودند: «خداوند به شهدای احد لطف کردند و به آنها گفت: از من چه میخواهید؟ شما که جانتان، یعنی عزیزترین موجودیت خودتان را در راه اشاعه اسلام تقدیم کردید، از خدای خود چه انتظاری دارید؟ شهدا سه مطلب را مطرح کردند. اول گفتند که اگر میشود، ما را به دنیا برگردانید تا یک بار دیگر با ایمان بیشتر در راه خدا شهید شویم. جواب این بود که نمیشود. کسانی که به آخرت آمدهاند، به دنیا برنمیگردند.
گفتند: خواسته دوم ما این است که پیام ما را از طریق پیامبر(ص) به خانوادههای ما برسانید و به آنها بگویید: در غم ما نباشند. چون مزد خود را از خداوند گرفتیم. آن چیزی گرفتیم که اصلاً فکرش را نمیکردیم. خداوند بیش از آنچه که در خیال ما بود، به ما عطا کرد و به یاد شما هستیم.
سوم اینکه به خانوادههای ما بگویید که راه ما را ادامه بدهند. میخواهم به همه شما نوقیها همین را بگویم. همه ما مجموعه یک خانواده هستیم. همه ما پیوسته سببی و نسبی هستیم و یا لااقل به خاطر هم زندگی بودن در یک منطقه کوچک، عضو یک خانواده هستیم. این خطاب به همه ماست. اگر میخواهیم در ثواب شهدا شریک و عاقبت به خیر شویم – به خصوص به خانوادههای شهدا و ایثارگران عرض میکنم – سعی کنید در راه آنها باشید و هدف آنها را درک کنید. سعی کنید متوجه شوید که برای چه شهید شدند؟ چرا جانشان را دادند؟ چرا داوطلبانه به میدان رفتند؟
شما که بچههای اینجا را میشناسید. هیچکس اینها را مجبور نکرد که به سربازی یا جبهه بروند. با عشق رفتند. خیلیها را میشناسم. بعضیها قوم و خویش نزدیکم بودند. با عشق و اصرار رفتند. چرا رفتند؟ جز اینکه خدا و راه خدا را شناخته بودند و انقلاب و اسلام را خوب درک کرده بودند و میخواستند دفاع کنند؟ چون میدانستند به ما ظلم و به کشور ما و به حریم انقلاب اسلامی تجاوز شده بود. صدامیان میخواستند کشور امام زمان (عج) را از ما بگیرند. آمریکا پشت سر صدام بود. شوروی پشت سر صدام بود. اشرار جهان دور و بر صدام و علیه ما هم صدا شده بودند.
بچهها و جوانان ما رفتند که دفاع کنند و نگذارند صف شیاطین صف نیروهای انقلاب و اسلام را بشکند و موفق شدند. کار بزرگی کردند. خیلی خون و شهید داریم. البته در مقایسه با سایر تلفات این مقدار شهید خیلی زیاد نیست. همین الان تصادفات جادههای و رانندگی ما بیشتر از تلفات جنگ ماست. یعنی شهدای هشت سال دفاع مقدس را که با تلفات هشت سال تصادفات مقایسه میکنیم، میبینیم تلفات بیشتر است.
بنابراین کسانی که آنگونه در راه خدا رفتند، خیلی با ارزش بودند. از لحاظ عدد عراقیها خیلی بیشتر از ما تلفات دادند و بعدها این روزگار سیاه را پیدا کردند که میبینید صدام به کجا رسید و حزب بعث چه شد و منافقین که با آنها همکاری میکردند، به کجا رسیدند. خود آمریکا که آنها را تحریک کرده بود، امروز به چه بلیهای گرفتار شد. در باتلاقی گیر کرده که نمیتواند جلو یا عقب برود. اگر فرار کند، رسوایی است و ابهت ابرقدرتیاش میشکند و اگر بماند، ذلیل شد. چون روزانه دارد هزینه میکند و تلفات میدهد.
ولی جمهوری اسلامی با همان نیروهای فرزندان شما و فرزندان سایر مردم توانست جبهه را اداره کند و حق خود را در سازمان ملل بگیرد و صدام را محکوم کند. استحقاق غرامت به پای ما نوشته شد که بگیریم. البته هنوز نگرفتیم. این پیروزیها، ثمره آن جانفشانیهای داوطلبانه است. حقیقتاً فرزندان ما پیروز شدند. خیلی چیزها به دست آوردند و تازه اول کار است. خونهای شهید در تاریخ مثل درختان تنومند است که هرچه کهنهتر میشود، نیرومندتر میشود.
هنوز در مرحله داغ تقدیم شهدا هستیم. به تدریج افکار، راه و هدف شهدا در جامعه تزریق میشود و نسلهای آینده 200 هزار شهید دوران دفاع مقدس را هیچوقت فراموش نمیکند. هزاران گلزار شهید در این مملکت است که مردم مرتب از آنجا استشمام میکنند و هدایت میشوند. اینها تبدیل به مقبره و زیارتگاه میشود و در آینده میماند.
مگر در کربلا چه گذشت که امروز پس از گذشت نزدیک 1400 سال مردم عاشق هستند که دستشان را به آن ضریح برسانند؟! این جز مسئله شهادت آنهاست؟ شهادت این است. زندگی این است. اینکه پیش خداوند زنده هستند، اینگونه است.
بنابراین از افتخارات ماست. البته مردم منطقه ما در نوق، کشکوئیه، انار، رفسنجان و ... پیش از انقلاب، انقلابی بودند. آن موقع که هیچکس اسم امام را نمیبرد، در خانههای مردم اینجا رساله امام پیدا میشد. وعاظی که آن زمان به اینجا میآمدند، وقتی به قم برمیگشتند، به ما میگفتند در شهر و روستاهای شما امنیت داریم. در جاهای دیگر مأموران رژیم ما را اذیت میکنند، اما در منطقه شما مردم به قدری حمایت میکنند که مأمورین رژیم جرأت نمیکنند به طرف ما بیایند. واقعاً در اینجا، رفسنجان و منطقه ما اینگونه بود.
بعد از اینکه انقلاب پیروز شد، مردم اینجا بدون هیچ توقعی در خدمت انقلاب بودند. حتی نمیخواستیم اینجا در زمان ریاست جمهوری من تبدیل به شهر شود. هرچه مأموران از من میخواستند، میگفتم: نه. میگفتند: این استحقاق مردم منطقه است. قانون میگوید: وقتی منطقهای 5 هزار جمعیت داشته باشد، میتواند شهر شود. من گفتم: تهمت درست میکند و تفکری میآورد که از مقام استفاده شده است. این کار را نکنیم. ولی وزارت کشور گفت: شما نخواهید، ولی وظیفه اداری ماست که باید انجام دهیم. شما هیچ توقعی از من نداشتید. در زمان ریاست جمهوری بارها به اینجا آمدم. مرحومه والده و خواهران و بستگانم بودند و میآمدم. ولی هیچوقت از من توقعی نداشتید. چون به خاطر خدا مبارزه میکردید و در انقلاب شرکت داشتید و به آنچه که دارید، راضی بودید.
امیدوارم در آینده هم اینگونه باشد. صفت مؤمن این است که هزینهاش برای جامعه کم و درآمدش برای جامعه زیاد است. همیشه مردم زحمتکش، تولیدگر، مؤمن، مبارز، شهید داده، نجیب و پشتیبان انقلاب بودند. ما به خاطر چیزهایی که از شما در تاریخ میبینیم، سرفرازیم. امروز هم مزاحم شما شدم. اما خیلی خوشحال شدم که برنامه یادواره و جشنواره شهدا را جمعی برگزار کردید. انشاءالله در مراسم بعد همه نوق را یکپارچه بگیرید.
امروز قرار شد گلزار شهدای شما ساخته شود و به صورت قبّه و بارگاه شود. هم جناب استاندار و هم بنیاد شهید مساعدت میکنند و اگر کمبودی باشد، ما کمک میکنیم. خود شما هم سعی کنید، ولو در اندازه یک آجر یا یک کیسه سیمان در آن شریک باشید. چون یادگاری است که قرنها میماند و ثواب خواهید برد.
امیدواریم که این بارگاه به امام زاده خوبی که در گلزار شهدا داریم، وصل شود و قبرستان ما را تبدیل به زیارتگاه نیرومندتری بکند. اگر فرصت بود، مایل بودم کمی بحثهای سیاسی، منطقهای و جهانی برای شما بکنم، ولی میبینیم جمع زیادی از مردم بیرون مسجد ماندهاند و ازدحام و جمعیت داخل مسجد هم فشرده است. جلسه هم طولانی شد. بحمدلله با ذکر مصبیتی که شد و با بیاناتی که آیتالله هاشمیان، استاندار و برادرمان جناب آقای انصاری، مجری خوب، دکلمه دختر شهید و برنامه خوب و هنرمندانه گروه آقای نظام اسلامی جلسه با صفا و رونق و با حالی بود.
امیدواریم شهدا از ما از ناراضی باشند. از خدا میخواهیم ارواح شهدا را در حمایت همیشگی تاریخی خود و انبیائش قرار دهد. خداوند ما را از سربازان امام زمان به حساب آورد و به ما توفیق دهد که بتوانیم وظایف اسلامی و انسانی خود را انجام دهیم. شما را به خدا میسپاریم.
والسّلام علیکم و رحمه الله