بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله و السلام علی رسولالله و آله الاجمعین برای بنده توفیق ارزشمندی است که موفق شوم دربین خانوادههای ایثارگران، بخصوص خانوادههای شهدا در محافلی اینچنین حضور پیدا کنم و بهره گیرم. حقیقتاً لحظاتی که در جریان این برنامه هستم، از هرچه غیراز شهدا و ایثار جدا میشوم. جای بسیار تشکر از ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت 6200 شهید و سرداران این استان وجود دارد که این برنامههای خوب را تنظیم و اجرا کردند. وقتی شاهد برنامههای شما بودم، به این نتیجه رسیدم که جریان بزرگداشت شهدا به یک هنر مقدس در کشور ما تبدیل شده است و به صورت یک سنت بسیار ارزشمند و انشاءالله جاویدان ادامه خواهد داشت. مطمئن هستم این برنامهها سراسر استان شما را معطر وانسانهای زیادی را متوجه رسالت شهدا میکند و برای پیام شهدا پیامگیران زیادی خلق میکنید. بخصوص که آثار جاویدانی از کتاب، شعر، سرود، نمایشنامه، خاطره، عکس، موزه و امثال اینها دارید. همه بصورت مدرسههای سیار تاریخی نقش ایفا میکنند. خداوند شما را موفقتر بدارد و اجر و پاداش این همه تلاش مخلصانه را به شما عنایت کند. فکر میکنم الان این خبر از کارهای خیلی مهم ماست. نمیتوان همیشه جهاد مسلحانه کرد و دائماً شهید داد. کسی چنین چیزی نمیخواهد و خدا نکند که چنین صحنههایی دوباره تکرار شود. اما حال که چنین شده است و این همه انسانهای مقدس را از دست دادیم یا به دست آوردیم، تکلیف ما بازماندهها این است که پیام رسالتهای شهدا و خونهای مقدس را در تاریخ زنده نگه داریم و توسعه دهیم و کاری را که حضرت زیتب(س) و حضرت سجاد (ع) و مردان اهل بیت(ع) بعد از شهادت مردان عاشورا کردند، تبیین کنیم. مجموعه عاشورا، هم شهادت و هم اسارتش تا شهامتها و شجاعتهای کاروان اسیر برای ما پندآموز و سرمشق است. بحمدلله ملت ایران این پیام را خیلی خوب از عاشورا گرفت و امروز عاشورا زندهتر از همه تاریخ گذشته است و در آینده هم با انبوه شهدایی که در مسیر کاروان عاشورا در ایران به قتلگاه رفتند، آن مسیر حرکت توسعه خواهد داشت. انشاءالله پیامشان را به همه خلق خدا در سراسر گیتی خواهند رساند و شما که نقش ایفا کردهاید و میکنید، خداوند را شکر کنید که چنین توفیقی بدست آوردید. اظهار محبتهایی که نسبت به بنده شد، چه نماینده محترم ولی فقیه در استان، چه استاندار محترم و نماینده محترم مجلس از طرف جمع نمایندگان و مجری محترم و سایرین برای بنده جز شرمندگی چیزی نمیگذارد.چون حقیقتاً خودم را خیلی کوچکتر از این حرفها میدانم و احساس میکنم از آنچه که شما ابراز میکنید، حقیرتر هستم. در طول عمرم چیزی جز خدمت به انقلاب نمیخواهم. بیش از 50 سال است که در این راه هستم دیگر تصمیم گرفتم که هر کاری را که مربوط به اسلام، انقلاب و حکومت اسلامی است، بر همه زندگیام مقدم بدارم و قطعاً تا آخر عمرم با تصمیمی که فعلاً دارم، در هر جا و هر مسئولیتی که باشم، درخدمت اسلام و انقلاب باشم. اما آرزو و تشخیصم این است که اگر زنده باشم، ببینم شخصیتهای نیرومند دیگری کشور را اداره میکنند که با خاطری جمعتر میمیرم که انقلاب مسیر خودش را میرود. این را یک خدمت دیگر میدانم که تلاش کنیم جایگزینی پیدا کنیم و کشورمان را از لحاظ مدیریت زاینده و بالنده ببینیم. ولی به هر حال شما بدانید که من هیچ لحظهای، هیچ کاری، هیچ شغلی و هیچ سمتی و حرکتی را جز عظمت این انقلاب که دستاورد خون شهدا و تلاش ها و ابتکار حضرت امام و روحانیت و مسلمانان است، نمیخواهم و انشاءالله همیشه در خدمت انقلاب هستم.اما بحثهایی امروز، طبعاً یک مقدار باید در مورد استان لرستان و خرمآباد حرف بزنم. کمی هم در مورد هدف اصلی سفرم که حضور در جمع خانوادههای شهداست و کمی هم در مورد شرایط دنیا و منطقه صحبت میکنم. بالاخره آنچه را میفهمیم و فکر میکنیم باید آنها را با مردم در میان بگذاریم، عرض میکنم.در مورد لرستان باید بگویم که انصافاً مردم لرستان افتخارات فراوانی در تاریخ ایران، بخصوص تاریخ شیعه دارند. ما همیشه لرستانیها را از اعماق تاریخ بعد از اسلام محب و عاشق اهل بیت (ع) و ولایت میدانیم و این را خدا نصیب این مردم کرده است و باصلاحیتی که داشتند، این راه را انتخاب کردند. در تاریخ هم معمولاً منطقه لرستان برای کشور مدافع و برای اشرار مزاحم بوده است. مردمی که همیشه کم توقع، قانع، شجاع و دلیر بودند و هستند. حضور لرستانیها خیلی پیش از آنکه انقلاب شکل انقلابی بگیرد، در بین ما طلبهها در حوزه مطرح بود. بارها از حضرت امام شنیدم که روی مردم لرستان حساب میکردند. ایشان مرحوم آیتالله کمالوند را بعنوان یک شخصیت شجاع، محبوب و پناهگاه به حساب میآوردند. نمیدانم چرا ایشان روی مرحوم کمالوند تکیه داشتند؟. ما از طریق امام ایشان را شناختیم. قبل از اینها شما آیتالله العظمی بروجردی را در تاریختان دارید که ایشان پایگاه عظیم این حکومت اسلامی را به صورت فعلی در آوردند و توسعه دادند. قبل از ایشان آیتالله حائری حوزه را تأسیس کردند، اما وقتی آیتالله بروجردی به قم آمدند،حوزه خیلی کوچک بود. وقتی ایشان از دنیا رفتند، حوزه عظیمی را با انبوهی از علماء، مجتهدین، مدرسین، طلاب و وعاظ در سراسر ایران به یادگار گذاشتند و رفتند و همین حوزه، پایگاه انقلاب شد. مطمئناً اگر حوزه در ایران نبود، شرایط حرکت انقلاب اسلامی بوجود نمیآمد. البته خداوند هر چه بخواهد میشود، اما مجرای طبیعی آن اینجا بود. همین حوزه هنوز هم پشتیبان اصلی و پیکان اصلی حرکت تاریخ سیاسی نظام است و با همراهی حوزه با انقلاب خاطر انسان جمع است که آینده انقلاب بیمه شده است. البته اگر به وظایفمان عمل کنید.نمونههای این حرکت را در عراق هم میبینید. البته حوزه نجف در تاریخ همیشه این صفت را داشته و الان هم مسئولیت بیشتری پیدا کرده است. وقتی به مقطع انقلاب میرسیم، بعنوان کسی که مسئول بودم و مسایل زیادی را میشنیدم، میدیدم که شخصیتهای مجاهد و جوانان لرستانی در جاهایی که به آنها مربوط نبود، حاضر میشدند. در گنبد حضور لرستانیها را دیدیم. در کردستان حضور مؤثرشان را دیدیم که سردار آنها آقای بروجردی همان جا به رحمت خدا رفتند و به بزم انبیا و اولیا پرواز کردند. در خوزستان وقتی که فتنه خلق عرب پیدا شد، حضور لرها آنها را تدیب کرده بود. در جبهههای جنگ در آن دورهای که بنده مسئول مستقیم بودم، طبعاً همیشه باید واحدها و نیروها را زیر نظر میداشتیم، شجاعت و پایمردی نیروهای لرستانی برای من جالب بود. هم لشکر آن روز حضرت ابوالفضل و تیپ امروز و هم واجد بعثت و هم لشکر 84 ارتش که انصافاً حرکت خوبی داشت و برای حفاظت از منطقه و جبهه ها دژ محکمی بود. خود مردم، گروه مهندسی و دیگران هم همینطور. این استان یکی از استانهایی بود که خیلی مورد بمباران قرار گرفت و این همه شهید مردمی از زنها، جوانها، کودکان و دانشآموزان دارد. به این خاطر بود که بعثیها از لرستانیها خشمگین بودند. همانطوری که در یکی از اظهارات که اینجا گفته شد، شنیدم روزهایی اولی که ما هنوز سلاحهای نظامی را پخش نکرده بودیم، لرستانیها برای ما مطرح بودند که اینها هستند. در میدانهای دیگر شهادت و فداکاری شما شخصیتهایی مثل برادران رحیمی دارید که از پیشتازان نیروهای هوشیار روحانی بودند که جانشان را در راه خدا دادند. تعدادشان خیلی بیش از اینهاست. من چند شخصیت را بعنوان نمونه نام بردم. این بدان معنا نیست که ارزش و قدر دیگران کمتر از اینهاست. از نظر بنده با این دید اسلامی که دارم، شهید کوچک و بزرگ ندارد. کسی که به مقام شهادت میرسد، در صف طولانی ابرار قرار میگیرد. گاهی آنهاییکه بنظر ما کوچکترند، بزرگترند. چون ما آنها را نمیشناسیم و قلبشان را نمیشناسیم که چگونهاند. خداوند آنها را میشناسد. مراحل اخلاص بسیار مهم است. فکر میکنم شما لرستانیها و بخصوص خرمآبادیها باید به این نعمتهایی که خداوند به شما داده است، به خود بیازید و ببالید. بنابراین اگر گاهی احساس میکنید که عزیزانی اینگونه با این ارزش را از دست دادید، در وجودتان احساس غبن نکنید. خانوادهای که شهید داده است، هیچ وقت مغبون نیست. بلکه برنده واقعی است. در واژههای ارزشی اسلام و قرآن واژههای بهتر از شهادت نمی شناسم. خیلی اهمیت دارد. همین آیهای که در مطلع برنامه شما خوانده شد که خیلی هم خوب انتخاب کرده بودید، خداوند به ما میفرماید« ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا» یعنی از مخیله خودتان عبور ندهید که شهدا و آنهایی که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند. یعنی اجازه این تصور را به ما نمی دهد. در آیه دیگری میفرماید « لا تقولوا» این از آن قویتر است. آدم یک چیزی را در مغزش میآورد و نمیگوید. قرآن میفرماید: هم نگویید و هم تصور نکنید، بلکه آنها زنده هستند. کاری که این دختر شهید کردند و با پدرشان حرف زدند و جواب پدرشان را مطرح کردند، این یک واقعیت عرفانی و متن قرآن و سند است. آنها زنده هستند و حضور دارند. داستانی که مجری محترم در مورد شهید اهوازی گفته که در شهر بابک به خاک سپرده شده است، چیز قابل قبولی است. شهید هست، حرف میزند، میبیند، خوشحال ویا بدحالمیشود و حضور دارد. نمیدانم حجابهای مادی چقدر از جلوی چشم آنها برداشته میشود و آنها چقدر میبینید! ما این حجابها را نمیشناسیم، اما اطمینان داریم که قرآن میگوید که حجابهایی از دید آنها بیرون میرود و آنها در فضاهای وسیعتری حیات دارند و ارتزاق میکنند. البته هر کسی بمیرد، نابود نمیشود. اما اینها ارتزاق میکنند« عند ربهم یرزقون» یعنی دارند روزی میگیرند و این بسیار بسیار اهمیت دارد. بنابراین چیزی که شما خانوادههای شهدا به دست آوردید، مقام و عظمت شهید است و انشاءالله آنها در آینده شفیع شما هستند و مشکلات شما راحس میکنند، به شرط اینکه شما در راه آنها باشید و رابطه حقیقی بین خودتان و شهدایتان را از دست ندهید. این رابطه هم فقط عاطفی نیست، عاطفی هست، اما بیشتر از آن روابط عقیدتی، اخلاقی و عملی است که باید سعی کنید خودتان را به آن مقامی که شهدایتان دارند، نزدیک کنید. از شهدا حرف زدیم، اما بقیه ایثارگران هم مقام بسیار ارجمندی دارند. جانبازان حقیقتاً شهدای زنده هستند. تردید ندارم انسانهایی که مثل شهدا رفتند و مثل آنها جنگیدند و آسیب دیدند و سالهاست که رنج شدید جانبازی را میبرند، بخصوصبعضیهاکه درزندگی مصیبتدارندوبرای خانوادههایشان مشکلات دارند، عدل خداوند اینگونه نیست که اجر آنها از اجر شهدا کمتر باشد. مقام آنها بسیار بالاست. کسانی که سالهای طولانی در زندانهای عراق زجر کشیدند، تهدید شدند، گرسنگی کشیدند، مریض شدند. اهانت دیدند و راهشان را فراموش نکردند، افتخار اسلام را حفظ کردند و سربلند به کشورشان برگشتند و امروز هم در هر جا که هستند، منادی انقلاب و اسلام هستند، این مقام را دارند. مظلوم تر از همه، خانوادههای مفقودان و جاویدالاثر هستند که ظواهر مادی را که برای شهدا داریم، برای آنها نداریم که واقعاً منابع دینی ما میگوید مقامات آنها بسیار بالاست.و اما لرستان از جهات مادی و زندگی: خداوند در این استان شما خیلی نعمت قرار داده است. آب و هوای مناسب و زمینهای بسیار خوب البته کوهستانی که از جهات دیگری با ارزش است و در بخش عظیم زاگرس که یک از مهمترین منابع ارزشمند کشور ماست. سه طبقه ثروت در اینجاست. زیرزمین طلای سیاه، روی زمین طلای آبی (آب) و بالاتر طلای سبز (زراعت و اشجار و...) از ویژگیهای زاگرس بزرگ است که از این منابع هنوز درست بهرهبرداری نشده است. لرستان حقیقتاً استحقاق توسعه بسیار زیادی دارد. امیدوارم در این دوره با برنامههایی که هست و با همتی که نمایندگان مجلس به همراه مدیران اینجا و مسئولان بالاتر خواهند کرد، نقاط ضعفی که در استان شما مانده است، برطرف شد. سخت هم نیست و سرمایه زیادی هم نمیخواهد. استان لرستان حدود 500 هزار هکتار زمین زرخیز دارد که قسمت عمده آن به طور دیم کشت میشود که هم به مردم اینجا و کشور ظلم است و هم کفران نعمت الهی است. در شرایطی که آب از قسمتهای زیادی در استان شما میگذرد، اگر به برنامههایی که برای پمپاژ و سدها دردست اقدام و مطالعه شده سرعت بدهند، میتوانیم در برنامه 4 یا 5 ساله هم این اراضی را به اراضی آبی تبدیل کنیم و در کنار اینها صنایع تبدیلی و دامداری مدرن بیاوریم. در مقیاس امکانات فعلی، اینها هزینههای کمی میبرد و فقط مدیریت و پیگیری میخواهد که این از عهده نمایندگان خوب و مدیران شما برمیآید. در سیاستهای چشمانداز هم دیدیم که در اسرع وقت نقاطی که عقب افتادگی دارند، جلو بیایند و با کشور هم سطح شوند و این دستور در سیاستهای کلی وجود دارد. فکر میکنم خیلی سخت نیست که استان لرستان را از استانهای مرفه و پیشرفته کنیم. البته در کنار اینها مسایلی از قبیل پتروشیمی هم هست، در استان شما خیلی تأخیر پیدا کرده است. اواخر دوره من بود که بخش خصوصی اعلام آمادگی کرد که در اینجا پتروشیمی بسازد، ولی به هر دلیلی بعد از رفتن من ساخته نشد و اخیراً فعال شده و با امکانات بیشتری جلو آمده است. الان پتروشیمی صنعت پیشتاز کشور ماست و قرار ما این بود که 30 واحد بزرگ پتروشیمی در استانهایی که از لحاظ آب و دیگر منابع ظرفیت دارند، تأسیس شود که با تأخیری، دوباره این حرکت آغاز شده است.امیدوارم که این صنعت پیشتاز به اینجا هم بیاید که در کنار آن صنایع زیاد دیگری خواهد آمد. مسایل شهری هم انصافاً در شهر شما ضعیف است که باید تقویت شود. این کمی به خود مردم و شهرداریها و شورای روستاها و شهرها بستگی دارد و یک مقدار هم به مساعدتهای دولت بستگی دارد که باید به خاطر توازن در وضع استان ها انجام شود. هیچ کس نمیتواند تردید کند که منابع لازم برای یک زندگی مرفه ومناسب انسانی در شرایط فعلی در استان شما وجود دارد. سرمایههای افسانهای و بزرگ هم لازم نیست. در همین حد اعتباراتی که فعلاً برای ما مقدور است، چه تسهیلات و چه منابع دولتی، میتوانیم این حرکت را به پیش ببریم. خدا کند که دیگر غفلت نباشد و این تفاوت و عقب افتادگی جبران شود. حیف است که استانهای پر انرژی و قوی و مخلص انقلاب بیکار باشند و در شرایطی که خداوند همه چیز به ما داده است، نیروهای بیکار، سربار جامعه شوند.و اما مسایل روز و شرایطی که در کشور و منطقه داریم و بسیار بسیار مهم است که ملتما هوشیار باشد.همانطورکه میبینید، دیو ستمگر استکبار با خیال خام، خود را به منطقه ما کشاند و مستقر شد، به امیداینکه بتواند بر منابع ثروت و ارزشهای سوقالجیشی منطقه ما مسلط باشد. ولی قدرت خداوند از این افراد ضعیف که خودشان را بزرگ میبینند، خیلی بیشتر است و تدبیر خداوند فوق تدبیر آنهاست ومکر خداوند، مکر شیطانهای کوچک را خیلی زود زایل میکند و این وضعی است که میبینید برای آمریکاییها و دوستان آمریکاییها در منطقه بوجود آمده است. میخواهم یک اصل کلیتر را دراین محفل ایثار عرض کنم و آن،این است که خداوند تضمین کرد و بر عهده گرفته است که انسان را در دنیا و آخرت بی پاداش نگذارد و اعمال بد را بی کیفر نگذارد. ملت ما از گذشته تا به امروز امتحان خوبی داده و بهترین امتحانش در دفاع مقدس بوده است که این هم قربانی تقدیم کرد و ما الآن برای 6200 نفر آنها در اینجا جمع شدیم. کسی نمیتواند بگوید شهدای ما - چه ارتشیها، چه بسیجیها، چه مردمیها، چه نیروهای انتظامی ، چه سپاهیها و چه افرادی که در خانههایشان زیر بمباران ها شهید شدند- مخلص نبودند یا برای طمعهای دنیوی وارد جهاد شدند. اکثریت قاطع آنها داوطلبانه و با میل قلبی خود میدان جهاد را انتخاب کردند. تردید نداریم که خداوند نمیگذارد این خونها، زحمت ها، جانبازیها، اسارتها و مرارتها و داغهایی که دل خانوادههای آنها را میسوزاند، بی پاداش بماند. در دنیا ودر زندگی خودمان آثار این پاداش را میبینیم و در آینده تاریخ بیشتر انتظار داریم.از نمونههای روشن آن وضع عراق است. الان مملکت عراق نگارستان آزمایشگاههای دخالتهای خداوند در تاریخ است. خیلی چیزها میتوانید ببینید. صدامیها و بعثیها الآن کجا هستند و چه روزگاری دارند؟! الآن ذلیل ترین مردم دنیا هستند. در مورد انقلاب ما و مردم ما شقیترین دشمنان همین صدامیها بودند که بسیار ناجوانمردانه و ظالمانه این انقلاب را مورد تعرض قرار دادند و دو ملت را این همه دچار مصیبت کردند. الآن خدا چه کیفری به آنها داده است و چه روزگاری نصیب آنها کرده است؟! آن هم به دست حامی خودشان، همان قدرتی که آنها را سرکار آورد و در مقابل ما تجهیز کرد، آنها را به این ذلّت انداخت.در کنارشان وضع مجاهدین خلق و منافقین را ببینید. همین آدمهایی که از ایران فرار و جاسوسی کردند. علیه نیروهای مسلح ما و علیه کشورشان خیانت کردند و این همه ظلم به مردم کردند، الآن چه روزگاری دارند! در قبرستان کوچکی در یک پادگان اسیر هستند و جرأت نمیکنند بیرون بیایند. خوشحالی آنها این است که آمریکا پذیرفته که آنها به عنوان گروه کوچک گرفتار فعلاً در جامعه حق حیات داشته باشند که البته آمریکا چنین حقی نداشت. آنها بدترین تروریستهای دنیا هستند و باید کیفر ببینند. به روزگاری افتادند که جیرهخوار و اسیر و بدون آینده، بیپناه و بیهدف و پوچ هستند. اصلاً چرا زندهاند؟ به کجا میخواهند بروند؟ به چه کسی میخواهند خدمت کنند؟ بدترین و نکبتبار ترین سرنوشت برای انسان همین است.اینها یک بخش از دشمنان ما هستند. بزرگتر و بدتر از آنها، خود غول آمریکاییهاست. ببینید خداوند چه گرفتاری برای آنها درست کرده است! چقدر ذلّت نصیب آنها کرده است! ابهت اینها در دنیا شکست و منفور شدند. علیرغم اینکه با هزار زبان حرف میزنند و هزاران روزنامه، و مجله، فیلم، تئاتر، ماهواره، رادیو و مبلّغ دارند و خیلی پول خرج میکنند تا خودشان را موجه نشان دهند، در افکار سنجیهایی که خودشان در کشورهای اسلامی کردند، دیدند 80 تا 100 درصد مردم نسبت به آمریکاییها نفرت دارند. هر روز تعدادی جنازه و یا آمبولانسهای حامل مجروح از افغانستان و عراق به آمریکا میفرستند. جرأت نمیکنند به خانوادههای آنها بگویند و یا مراسم بگیرند. چون تعداد کشتههایشان آنقدر زیاد است که نمیتوانند بگویند و خجالت میکشند برای آنها مراسم بگیرند. مثل ما نیستند که وقتی یک شهید پیدا میشود، افتخار میکنیم و مراسم میگیریم و تشییع جنازه میکنیم و خدا را شکر میکنیم. آنها سرشکستهاند. مردم آمریکا میگویند رفتید برای ما نفت بیاورید، ولی رفتید آنجا و 20 دلار را 47 دلار کردید. رفتید آبرو بیاورید، ولی ذلیل شدید. رفتید امنیت بیاورید، ولی امنیت خود آمریکا هم از دست رفت. در مقابل یک عده تروریست زانو زدند. اخبار دیشب را میخواندم و دیدم یکی از شخصیتهای مهم آمریکا میگوید ما بدترین روز را از لحاظ اطلاعاتی در تاریخمان داریم. اطلاعاتمان ذلیل است و بدنه سنگین و بزرگی دارد، اما هیچ بازدهی و تحلیلی ندارد. مواد خام میگیرد، نمیداند به کجا مربوط کند. این اطلاعات، امنیت، سیاست و جنگشان است. خداوند کسی را از این ذلیلتر میکند؟! سرنوشت معاویه و یزید و حجاج و ...است. حال هم به جان مردم عرب کربلا، نجف، سامرا و .. افتادندکه باید روزگار متوکّل در تاریخ تکرار شود. هر کس به قبور ائمه(ع) ما اهانت کند، خداوند در زندگی و بعد از زندگیاش به او کیفر میدهد. نمیدانم آنها راهنما ندارند و یا از بیاطلاعاتی آنهاست؟ چقدر باید نادان باشند که بروند جایی را بمباران کنند و چندین نفر هم کشته شوند. مطمئناً در سالهای آینده این بمبارانهایی که در نجف میشود، بعنوان مبدأ تاریخ فراموش نمیشود. ما هنوز بمباران و گلولهباران گوهرشاد را فراموش نکردیم و در تاریخ هست. قاجارها مجلس شورای ملی را به توپ بستند و چون مجلس یک مکان مقدس بود، الآن در تاریخ هست. کسانی که گنبد حرم امیرالمؤمنین(ع) و صحن مطهر را زدند، منفور هستند و تاریخ عراق، ایران و همه مسلمانان آن را فراموش نمیکند. چه چیزی میخواهند به دست بیاورند که چند نفر را در نجف بمباران کنند تا فرار کنند؟ آنها که فرار نمیکنند، آن طرفتر میروند و از جای دیگر سردر میآورند. نادان و بیتدبیر هستند و فکر میکنند با مشت میتوانند اینطور مسایلی که نیاز به لطافت و تدبیر و برنامهریزی دارد خاموش کنند، و خداوند آنها را کور و کر میکند. این تعبیرات خداوند که میفرماید: «و لهم قلوب
لایفقهون بها و اهم ائمین لا یبصرون بها و لهم اذان لها یسمعون بها» شامل اینهاست. هفتهای 4 تا 5 میلیون دلار هزینه میکنند و برای خودشان این همه ننگ، ذلّت، نفرت و ضعف میخرند و آخر هم باید با رسوایی از عراق فرار و در پشت سر لعنت برای خودشان درست کنند. همان کاری که در ایران کردند. به هر حال من فکر میکنم راهی که شهدای شما انتخاب کردند و راهی که جانبازان، اسرا و مفقودان و سربازان ایثارگر ما انتخاب کردند و راهی که کل نیروهای مجاهد و مبارز در این ربع قرن تاریخ ما را منور کردند، مورد رضایت خداست و تضمین شده از سوی خداست و پاداشش در دنیا و آخرت چند برابر به ما برمیگردد و نمیتوانیم یک لحظه احساس کنیم که مغبون هستیم. البته جهاد و مبارزه تلفات هم دارد. اگر نداشت، این همه ارزش نداشت. اگر انسان مبارزه نمیکرد و زحمت نمیکشید، مبارزه مثل تلاشهای دیگر بود. تقدّسش در این است که مبارزه همراه دردسر و مشکلات است. افتخار کنید. ما هم افتخار میکنیم که خداوند چنین مردمی به ما داده است و خوشحالیم که در این زمان پرچم راه اسلام و اهل بیت(ع) را بر دوش گرفتهایم و از خداوند میخواهیم توفیق بدهد که افتخار سربازی اسلام و امام زمان(عج) از ما سلب نشود. بیش از این شما را خسته نمیکنم. والسّلام علیکم و رحمه الله