سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم گردهمای سفرای ایران در خارج از کشور

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم گردهمای سفرای ایران در خارج از کشور

  • وزارت امور خارجه
  • شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله   بیشتر به خاطر اینکه آقایان را در اینجا زیارت کنم، آمدم و می‌دانم حرف تازه‌ای برای شما ندارم. این روزها شما از لحاظ حرف حسابی سیراب هستید، چون به اندازه کافی سخنرانی و بحث‌های اینچنینی هست. ذهنیت من این است که باید از حضور دست جمعی شما در ایران استفاده شود و دریافت‌ها و مسایلی را که دارید، در جلسات بسته‌تری صریحاً در میان بگذارید و نظراتتان را بگویید و به جمع‌بندی برسید و جمع‌بندی‌تان را به مسئولان منعکس کنید. معمولاً سفرا برای همین چیزها جمع می‌شوند، وگرنه حرف‌هایی را که ما می‌گوییم، اگر لازم باشد، جناب آقای خرازی بخشنامه می‌کنند و از طریق ارتباطاتی که دارید، مطلع می‌شوید. حقیقتاً حس می‌کنم که راه‌درست‌بهره‌گیری از چنین فضا این است که واقعیت‌هایی را که می‌بینید، در مکاتباتتان منعکس کنید. اما این فرق می‌کند که بحث و تبادل افکار کنید و به تصمیم‌گیرها بگویید که مسائلتان اینهاست. به هرحال الان سیاستی که از وزارت امور خارجه انتظار می‌رود که داشته باشد، این است که جمع‌بندی‌های نمایندگی‌ها را در مقطع بالاتری بررسی کنند و تصمیماتی بگیرند و این تصمیمات به صورت دستورالعمل کار در اختیارتان قرار بگیرد. شاید هم این کارها را می‌کنید. با اکثر شما یا از نزدیک همکاری داشتم و یا بالاخره در کارهای زیادی با افکار شما آشنا هستم و نسبتاً به مجموعه افکاری که در بین سفرا و نمایندگی‌های ما در خارج وجود دارد، اطمینان دارم که می‌توانند صاحب‌نظران خوبی برای ما و مشاوران درستی برای نظام باشند. لذا خیلی حرف نمی‌زنم. فقط چند موضوع را مطرح می‌کنم. اگر فکر می‌کنید باید مسئله خاصی را از زبان من بشنوید، مطرح کنید و من آنچه را که می‌دانم، می‌گویم. در مورد چند موضوع حرف می‌زنم. یکی مسئله جهان اسلام است. من اخیراً گزارشی را دیدم که وزارت خارجه برای ما فرستاده است. شاید خیلی از شما خوانده باشید که گویا پارلمان کانادا روی جهان اسلام بررسی کرده است. ارقام قابل توجه و مسایل مهمی در آن گزارش است که باید آن را مبنای حرکت خود قرار بدهیم. نمی‌دانم وزارت امور خارجه برای آن برنامه‌هایی دارد یا خیر. آن گزارش جهان اسلام را به این صورت تقسیم می‌کند: کشورهای اسلامی، کشورهای دیگری که حداقل 10 درصد جمعیت آنها مسلمان باشد و یا جایی که حداقل یک میلیون مسلمان در آن باشد. بقیه جاها را جزء جهان اسلام نمی‌داند و نتیجه هم این است که با اینکه بخشی را ندیده گرفتند، حدوداً یک میلیارد و چهارصد میلیون مسلمان داریم. در برخی موارد خودم اطلاعاتی داشتم و دیدم آنها با احتیاط عمل کردند. آن گزارش می‌گوید که جهان اسلام 17 درصد تولید ناخالص جهان را در اختیار دارد. چیزهایی جالب دیگری هم دارد. این ظرفیت بسیار بسیار مهم است. اولاً ما در تعبیراتمان یک میلیارد و دویست و سیصد می‌گوییم، ولی کانادایی‌هایی که دست کم گرفتند، این رقم را گفتند که آن هم مربوط به مدتی پیش است و قاعدتاً الان یک و نیم میلیارد است. این عدد دنیای اسلام است. تفرقه و پراکنش آنها هم خیلی خوب است. همه جا را گفته‌اند که معلوم می‌شود بعنوان جهان اسلام در همه جای دنیا حضور جدّی داریم. قاعدتاً ایران که بالاخره پرچم حاکمیت اسلام را در دست گرفته است و در این جهت حرکت می‌کند، باید حرفهای اساسی را با یک دیپلماسی مشخص برای جهان اسلام طراحی کند. ممکن است ما در عمل و با شرایط خاص خودمان نتوانیم کار زیادی بکنیم، اما باید طراحی کنیم که همگی ما در آن جهت حرکت کنیم و فکر نمی‌کنم کسی غیر از وزارت امور خارجه بتواند مسئول آن باشد. اگر همین یک مسئله جزء کمیسیون‌ها قرار بگیرد و روی آن کار کنید، بسیار مهم است. مسئله دیگری که برای من بسیار بسیار اهمیت دارد، این است که بالاخره تصمیم جامع دراز مدتی برای نقطه حساس تلاش‌های دیپلماتیک خود در دنیا بگیریم که کجاها و چه اندازه باید سرمایه‌گذاری کنیم و به چه ابزاری متوسل شویم تا با دنیا همکاری بهتری داشته باشیم. در گذشته فکر می‌کردیم یکی از جاهایی که می‌تواند برای ما بسیار مهم باشد، قاره آفریقاست. سرمایه کمی مصرف می‌کنیم و حضور خوبی می‌توانیم داشته باشیم و حدود 60 کشور را می‌توانیم با خودمان همراه کنیم و رقابت غربی‌ها با ما در آنجا خیلی آسان نیست. آن موقع نقطه ضعفمان نداشتن ارز بود. چون حضور ما به ارز بستگی داشت و برای طرح‌ها و کارهایی که آنها خیلی استقبال می‌کردند،  ارز می‌خواستیم. من به هفت، هشت کشوری که رفتم، کم کشوری بود که دهها طرح مهم را به ما عرضه نکند و ما از عهده آن طرح‌ها به خوبی برنیاییم. خیلی هم نیاز به سرمایه‌گذاری‌های عمیق نداشت. کارهای بود که می‌توانستیم بکنیم و آنها از ما ناراضی و دوست ما می‌شدند و با ما همکاری می‌کردند. الان این مشکل برطرف شده است. الان دنبال جایی می‌گردیم که زیادی امکانات ارزی را مصرف کنیم و بازده درستی داشته باشد. آن کشورها و کشورهای آسیای میانه و قفقاز و خیلی‌ جاهای دیگر هم هستند. جاهای دورتر را نمی‌دانم. مثل آمریکایی لاتین یا برخی از کشورهای آسیای دور. اما مجموعاً فکر می‌کنم بالاخره باید مشخص کنیم. این حرف بدان معنا نیست که با اروپا یا روسیه، چین، ژاپن و ... کار نکنیم. بالاخره برای آنها یک برنامه مشخص و استراتژی خاصی لازم است که با هماهنگی عمل شود که من جای آن را خالی می‌بینم. البته در وزارت خارجه برای همه آنها مطالبی هست و گاهی هم من در گزارش‌ها می‌خوانم که تلاش‌هایی می‌شود. باید از بالا تا پایین یعنی از رهبری تا همه ما برنامه‌ای داشته باشیم و عمل کنیم. سفیری که می‌فرستیم، بداند و برای او مشخص باشد که باید به کجا برسد. فکر می‌کنم تا حدودی جای آن خالی است. البته تقصیر آن را بر عهده وزارت امور خارجه نمی‌گذارم. در مجموع کارهای ما طوری است که این موضوع جای خود را ندارد. در اطراف خودمان هم کم و بیش همینطور است. به هر حال ما روی کشورهای جنوب خلیج فارس قطعاً باید بیش از این کار کنیم. مشکلاتی وجود دارد که می‌توانیم آنها را کم و دوستی‌ها را بیشتر کنیم. عمق رفت و آمدها را بهتر کنیم و یک نوع رفاقت، صداقت و اعتماد با آنها خلق کنیم که نمی‌دانم از ظرفیت آن به اندازه کافی استفاده می‌شود یا خیر؟ در شرایطی که الان مسایلی مثل هسته‌ای مطرح است، احساس می‌کنیم حداقل حقش این است و راهش هم بسته نیست که با کشورهایی مثل چین در درجه اول و بعد با روسیه روابط استراتژیکی داشته باشیم که هم آنها برای ما تعهداتی داشته باشند و هم ما تعهداتی داشته باشیم. بالاخره چین یکی از مشکلات جدی آینده چین تأمین انرژی است و جایی با اطمینان ایران برای او نیست که بتواند خیلی خوب و متقابل با ما کار کند. این ظرفیت خوب را داریم. بعلاوه اینکه میدان کار را برای چینی‌ها داریم. آنها هم خیلی چیزها دارند که ما با آنها کار کنیم. الان آنها چراغ سبز نشان می‌دهند. ما حتماً باید یک استراتژی برای اینطور چیزها داشته باشیم. اخیراً چینی‌ها و روس‌ها حرف‌های مثبتی در مورد مسایل هسته‌ای می‌زنند که بیخود هم نیست و پایه‌ای دارد. اطلاعاتی در این مورد دارم که نمی‌خواهم در این جلسه مطرح کنم. فقط می‌خواهم بگویم که بالاخره هنر دیپلماسی و راهکارهایی که شما در سالهای طولانی یاد گرفتید، این است که بتوانیم این راهها را برای خودمان بازکنیم.در مورد مسایل عراق و افغانستان که شما می‌بینید و قطعاً در سؤالهای شما هم در این مورد خواهد بود و حرف‌های قابل توجهی خواهیم داشت. در مجموع فکر می‌کنم به خاطر اشتباهاتی که آمریکایی‌ها کردند و نه به خاطر زرنگی ما، وضع ما در افغانستان و عراق خوب است. یعنی زحماتی که آمریکایی‌ها کشیدند و هزینه‌هایی که کردند، به نفع ما شد. یک مقدار هم عقلانیت در رفتار وزارت خارجه در مورد این مسایل بود که به هرحال ضرر نکردیم و تا به حال سود بردیم. مسایل زیادی در منطقه حل می‌شود، ولی می‌تواند جای آن مشکل جدی‌تری هم پیدا شود. اگر هوشیارتر باشیم، راهکار آن پیداست. دیگران زحمت می‌کشند و تلاش می‌کنند و ما می‌توانیم با آنها هماهنگ باشیم و بهره‌برداری کنیم و به موقع حاضر و به موقع غایب باشیم. در مسایل منطقه خودمان الان نگرانی جدّی احساس نمی‌کنیم. بلکه فرصتی است که برای ما خلق شده است و پیش می‌رود. مسایل هسته‌ای قاعدتاً مسئله مهمی است. چون برای آنها اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد که این تکنولوژی را داشته یا نداشته باشیم. نمی‌توان گفت این مثل حقوق بشر یا مسئله لبنان یا حتی تروریسم است. اینطور نیست. این یک مسئله مشخص است. بله یا خیر؟ آنها بیشتر روی این مسئله فکر می‌کنند. برای ما هم همینطور است. به این آسانی نیست که بگویم می‌توان از چنین چیزی صرف‌نظر کرد. لذا این مسئله یک عقل جمعی می‌طلبد که باید همگی متحد عمل کنیم و همراه باشیم و به حرف همدیگر گوش بدهیم و به پیشنهادی عاقلانه توجه کنیم. تا به حال هم تلاش‌های خوبی شده است. اروپا در این مقطع و تا این اواخر انصافاً خوب بود و باید قبول کرد که راه درستی رفت. بعضی‌ها حرف‌هایی می‌زنند و چیزهایی می‌گویند، ولی من اینطور فکر نمی‌کنم. فکر می‌کنم که رفتاری که وزارت خارجه و دوستان دیگر با اروپا داشتند، عاقلانه و مدبرانه بود. هنوز هم نباید فکر کنیم کار تمام شده است. به هرحال امروز اروپا یک وزنه عظیم در مدیریت جهان است و نمی‌توان فکر کرد که مسئله چنین مهمی با یک یا چند جلسه حل می‌شود. باید حضور و مذاکرات و بحث‌هایمان را ادامه بدهیم و آنها را قانع کنیم. بالاخره ما که دنبال استفاده نظامی از بحث هسته‌ای نیستیم. آنها به هر طریقی باید مطمئن شوند که ما نمی‌خواهیم از این مسایل سوء استفاده کنیم. بالاخره انسانها می‌نشینند و با هم صحبت و بحث می‌کنند و جواب سؤال‌ها را می‌دهند. این کارها باید انجام شود و از این مرحله می‌توانیم عبور کنیم. البته جای چیزهایی خالی است. هماهنگی در اظهار نظرها و اینکه کجا چیزی عملاً گفته شود یا نشود یا کجا اقدامی بشود یا نشود. نمی‌توان به امید خدا گذاشت که شما هم نمی‌گذارید. قطعاً شما هم اگر بخواهید کار کنید، پشت سرتان هم باید روشن باشد که تا کجا می‌خواهیم جلو برویم و از ابزاری که دیپلماسی در اختیار دارد، استفاده کنیم. به مسایل داخلی هم علاقمند هستید. چون همه کارهایی که می‌کنید، بالاخره برای واقعیت‌های داخل کشور انجام می‌دهید. الان آرامشی احساس می‌شود و مثل چند ماه پیش نیست که همیشه دعوا باشد. ولی در این شرایطی که ما در دنیا هستیم، فکر می‌کنم که یکی از مهمترین کارها این است که نباید نیروهای اصلی و وفادار به انقلاب و خانواده انقلاب با همدیگر اینقدر خصمانه برخورد کنند و همدیگر را متهم و طرد کنند و هر کس نگران باشد که اگر اینطور شد، امنیت شغلی‌اش از دست برود یا حیثیتش آسیب ببیند. قطعاً اینها به ضرر کشور است. الان در آستانه ورود به انتخابات ریاست جمهوری هستیم. اگر فکر شود اگر اینطور شد، موج عظیمی از نیروهایی که سرمایه کشور هستند، به خاطر تفکرشان باید بیکار شوند و یا بی‌انگیزه شوند، چیز بدی است که متأسفانه در کشور ما وجود دارد. ما هم دنبال آن هستیم و تلاش می‌کنیم که از این حالت بیرون بیاییم. نقدی که در کشور است، تا حدودی خوب است. بالاخره انتقاد وبحث و انتخاب احسن است و تا حدودی خوب است. اما اگر از حدّی تجاوز کند، ما را از داخل ضعیف می‌کند و پشتوانه حضورمان را در این صحنه‌های بسیار مهمی که الان در دنیا هست، ضعیف می‌کند و باید اصولی بر این جناح‌بندی‌ها و رقابت‌های حزبی و باندی حاکم باشد تا حدودی تجاوز نکند. البته این مسئولیت شما نیست. مسئولیت خودماست و ما هم داریم فکر می‌کنیم. چون ازچالش‌هایی که بود، ضرر دیدیم. از زیادی آن ضرر دیدیم، نه از اصل آن. چون بالاخره یک نوع رقابت است و همه جا هست. زمانی این گروه و حزب می‌آیند و یا حزب دیگری پیروز می‌شود. اگر اینطور نباشد ، خوب نیست. اینکه مدت طولانی یک جریان بماند و یک جریان پشت در باشد، رکود ایجاد می‌کند. کسی طرفدار این نیست. اما صحبت سر این است که آنها باید با هم تعامل داشته باشند و مراعات کنند. حال اینکه چقدر می‌تواند قانونمند باشد یا چقدر می‌تواند قراردادی و با تفاهم مسئله را حل کنند، مهم است.پس من در مورد مسایل سیاسی کمی نگران هستم و فکر می‌کنم باید بیشتر روی آن کار کنیم. شما و هرکسی راهی دارد، باید استفاده کنیم تا وحدانیت نیروهای انقلاب در بُعد سیاسی خیلی آسیب نبیند. در مسایل اقتصادی نقطه قوه ما که در گذشته‌ها نبود، وضع خوب ارزی ماست. ولی یکی از نقاط ضعفی که وجود دارد، این است که چگونه از این ارز به خوبی استفاده کنیم تا بتوانیم هم توسعه را سریعتر انجام و مسئله اشتغال را حل کنیم و هم مسایل دیگری که می‌توانیم از این طریق با خارج کار کنیم و حضور خوبی در دنیا داشته باشیم و از این ظرفیت خوبی که داریم و از این اعتبای که پیدا کردیم، درست استفاده کنیم. در سیاست خارجی و مسایل اقتصادی یک نکته خیلی مهم وجود دارد و آن اینکه با این دیوارهای تعرفه‌ای که در دنیا برای ما هست و ما هم برای دیگران داریم، رقابت در دنیا برای ما مشکل است و تولیدکنندگان ما به آسانی نمی‌توانند رقابت کنند. قطعاً باید طوری عمل کنیم که بتوانیم به بازارهای جهانی برویم. چون کم کم تولیدات ما سرزیر پیدا می‌کنند و این سرریز تولیدات باید حتماً در بازارهای دیگر مطرح شوند. بالاخره باید در جایی دیوراهای تعرفه را کوتاه کنیم. وزیر صنایع می‌گوید: من اصلاً حمایت نمی‌خواهم. صنعت روی پای خودش می‌ایستد و موارد خاصی است که آنها را تقویت می‌کنیم. اینجادیگر پای سفرا هم در میان می‌‌آید. چند روز پیش با یکی از سفرای کشورهای اروپایی ملاقات داشتم. او گفته بود که مأموریت من در این دوره این است که به من گفته‌اند باید تا این درصد روابط اقتصادی را بالا ببری. این مأموریت اصلی من است. بقیه مسایل بحث دیگری است. آنها با این دید در جاهایی مثل ایران کار می‌کنند. سفرای ما هم باید برنامه داشته باشند و هم اگر تعلیم ندارند، باید تعلیم ببینند که فکر می‌کنیم تعلیم دارند. آنها الان باید در داخل به خیلی‌ها تعلیم بدهند. فقط باید به آنها بگوییم می‌خواهیم این کار را بکنید. هرگوشه دنیا یک خبر است و هر سفیری در هر جایی می‌تواند یک میدان باز کند. شرطش هم این است که در پشت سر مقررات را با هم هماهنگ کنیم. اگر در جلسات شما کارها تقسیم شود و به جای این سخنرانی‌هایی که ما می‌کنیم و بیشترش هم تکراری است، تصمیماتی از آن بیرون بیاید، بهتر است و همین راهکار امکان رقابت ما در دنیاست. اگر ترکیه جنسی را با تعرفه پنج درصد وارد جایی می‌کند و ما بخواهیم با تعرفه بیست درصد بفرستیم، مسلماً نمی‌توانیم رقابت کنیم و تولیدات روی دستمان می‌ماند. البته باید تلاش کنیم در بازار تجارت جهانی هم وارد شویم. فکر نمی‌کنم تنش‌زدایی حدّی داشته باشد. همه جا باید تنش‌زدایی کنیم و در هر جایی به نسبت و حدّ خودش وارد راهکارهایش شویم تا بتوانیم وارد این محافل شویم. به هرحال الان ایران یک کشور نیرومند، با یک زیربنای نسبتاً با درآمد بالا و با نیروهای کار بسیار فراوان است که الان در دنیا برای آنها دنبال کار می‌گردیم. همه در اختیار ماست و قطعاً باید جهانی‌تر فکر کنیم. نکته‌ای که الان برای شما باید بسیار مهم باشد والقاء کنید و به دیگران بگویید، این است که الان نسبت به پنج سال پیش باید جهانی‌تر فکر کنیم که این همه با تنش‌زدایی مقدور است تا راهکارها باز شود. فکر می‌کنم بیشتر صحبت نکنم، بهتر باشد. در مورد حرف‌های من اگر انتقاد یا سؤالی هست، با توجه به وقتی که دارید، مطرح کنید. آقای خرازی وزیر امور خارجه: خیلی متشکریم.در رابطه با فرمایش جناب‌عالی فقط یک نکته را عرض کنم. براساس برنامه‌ریزی‌هایی که در سمینار شده است، قبل از شروع سمینار رسمی، سمینارهای منطقه‌ای را طی سه روز داشتیم که هر یک از معاونت‌ها بحث‌های خاص حوزه خودشان را به صورت کارشناسی مورد بحث قرار دادند که جمع‌بندی بعضی از آنها در جلسات عمومی مطرح خواهد شد و مورد نقد و انتظار قرار می‌گیرد و برخی از آنها آماده و برای مسئولین ارسال می‌شود. آقای جلالی، سفیر ایران در افغانستان: بنده از جناب آقای هاشمی تشکر می‌کنم، نه فقط بعنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، بلکه بعنوان یک شخصیت نظام که جزء تاریخ نظام هستند و تشکر می‌کنم که از بحث کائنات پایین آمدند و مسایلی را که می‌شود در نهایت ارزیابی کرد، مطرح کردند. بحث درمورد کائنات هم مشکل روشنفکری ما و هم گاهی اوقات مشکل مدیریت سیاسی ماست. از نکاتی که فرمودید، یکی این بود که رفاقت، صداقت و اعتماد ایجاد کنیم. مثلاً در مورد کشورهای خلیج‌فارس و کشورهای دیگر. من یک مثال عرض کنم که در کنگره حزب دموکرات آمریکا سخنرانان بحث‌ می‌کردند که آقای کلینتون هم بود. فکر می‌کنم آقای بایرون مثال می‌زد و می‌گفت: وقتی قصه کوبا و جنگ موشک‌ها پیش آمد، کندی پرونده‌ای را با یک نماینده پیش دوگل فرستاد و گفت: «چنین خطری وجود دارد و شما باید کمک کنید.» کسی که پیش دوگل آمد، قبل از اینکه پرونده را مطرح کند، چند عکس نشان داد و گفت: که براساس این عکس‌ها آنها این کارها را می‌کنند و شما باید کمک کنید و بعد گفت: «حالا من پرونده را با دلایل خود مطرح می‌کنم.» دوگل گفت: «لازم نیست. من به حرف رئیس جمهور کندی اعتماد دارم. پرونده لازم نیست و کمک می‌کنم.» بعد آن نماینده گفت که اگر الان آقای بوش نماینده‌ای پیش شیراک بفرستد، اینطور اعتماد می‌کند یا می‌گوید خیر؟ عرض بنده این است که این ناشی از این است که براساس آنچه که بنده در جریان هستم، یک شکاف بسیار جدّی در داخل جامعه آمریکا در عملکرد کنونی اتفاق می‌افتد. این شکاف یکی از آن فرصت‌هایی است که استفاده از آن مهندسی می‌خواهد. چین را فرمودید که مثلاً این ظرفیت را دارد. بنده در سال 2001 به مناسبت موقعیتی که در یونسکو داشتم، به چین دعوت شدم و با مقامات بالا که صحبت می‌کردیم، قبول چین بعنوان میزبان بازی‌های المپیک 2008 همان روز 9 صبح اعلام شد. وزیر آموزش از من دعوت کرد که ساعت 5 بعدازظهر برای افتتاح پروژه‌های المپیک بیایید. رفتیم و دیدیم بلدوزرها برای هتل‌سازی کار را شروع کردند. خیلی عجیب بود که ساعت 9 صبح این اعلام شد و 5 بعدازظهر آنها مشغول کار بودند. علت را پرسیدم، گفتند: ما 80 درصد براساس محاسبات علمی خودمان مطمئن بودیم که میزبانی بازی‌های المپیک 2008 را به ما می‌دهند. 20 درصد هم برای مسایل دیگر احتمال دادیم. 80 درصد کافی بود که کار کنیم. بازی‌های المپیک 2008 را برای بازاریابی‌ و برای گسترشی که لازم است، نیاز داریم. اگر می‌فرمایید از این فرصت باید استفاده شود، چاره‌ای نداریم که این مهندسی را بپذیریم که باید صورت بگیرد و مهندسی در سیاست با پتانسیل‌های اقتصادی و پشتوانه‌های سیاسی می‌شود و بالعکس که لازمه آن این است که علمی فکر کنیم. اولین مرحله علمی فکر کردن قبول این مسئله است که راندمان صددرصد در کار علمی یعنی خوابیدن ماشین. اگر چیزی باید روی زمین کار کند، باید اتلاف انرژی را بپذیرد و باید این اتلاف انرژی را پذیرفت. یعنی اگر برای صددرصد کار کردن بخواهد خودش را با کائنات بسنجد، نمی‌شود. در این حاشیه، پذیرش کار مهندسی است که آن وقت چیزی به نام سازش مطرح می‌شود. سازش در برخورد علمی خوب است، اما در بحث کائنات ممکن است امر قوی باشد. بنابراین بنده از جنابعالی استدعا دارم و سؤال من هم این است که چگونه می‌شود این تابو را شکست که مهندسان سیاسی هر روز نگران تطبیق این مهندسی با مبنای تئوریک آن نباشند؟• اینکه چگونه می‌شود این تابو را شکست، سؤال من است. انتظار ما از کسانی که شغل آنها دیپلماسی است، همین است. ○ حاج‌آقا مبنای تئوریک آن از این جمع نمی‌آید. این جمع منتظر است مبنای تئوریک را بشنود و بعد مهندسی کند. • بالاخره اگر راهکارهایی در دنیا هست، شما باید بلد باشید و به تصمیم‌گیرها منتقل کنید و بگویید این کارها را باید انجام بدهید و راهش این است. مذاکراتش این است. رفاقت این‌طوری است. در این زمینه‌ها می‌توان با هم تبادل کرد. اینجا باید انرژی مصرف کنیم و فعلاً جواب ندارد، بعداً جواب می‌گیریم.آقای عادلی، معاون اقتصادی وزارت خارجه: من از شما تشکر می‌کنم که به موضوعات اقتصادی هم اشاره فرمودید که نشان‌دهنده اهمیت اقتصاد در مسایل سیاسی و بین‌المللی امروز است. در خصوص آفریقا به استحضار جنابعالی می‌رسانم که مدتی است که در وزارت امور خارجه نگاه ویژه‌ای به آفریقا تصویب شده است و آفریقا در فرآیند بین‌المللی شدن اقتصاد کشور جایگاه بالایی دارد. چرا که آفریقا را قاره فرصت‌ها نامیدیم. سه محور را برای کار با آفریقا تصویب کردیم. یکی همکاری‌های اقتصادی و دیگری همکاری بین‌المللی و حقوق بشر و همکاری سیاسی است. به استحضار شما برسانم که سه سال پیش که برای اولین بار قطعنامه حقوق بشر علیه ایران نتوانست رأی بیاورد، این نتیجه همکاری فشرده سه بخش وزارت خارجه بود که مشخصاً از بخش اقتصادی استفاده خاص شد. در این فرآیند چهار کار انجام دادیم: یکی اینکه کشورهای هدف آفریقا را تعیین کردیم. دیگر اینکه سه سال است که بودجه‌ای را در بودجه سالانه کشور تصویب می‌کنیم که به نام کمک‌های توسعه‌ای است. گرچه مقدار آن کم است، اما این بعنوان پول اولیه برای حضور قوی‌تر بنگاههای اقتصادی ایران است و الان در کشورهای مختلفی مثل اتیوپی، سیرالئون، توگو، بورکینافاسو، سودان، نیجر، نیجریه، سنگال و خیلی جاها کارهای کوچکی را شروع کردیم که اینها توانسته است پای بنگاههای اقتصادی خصوصی و دولتی را به مقدار وسیعتری به آنجا باز کنند. ما با یک میلیون دلار پروژه شروع کردیم و آنها توانسته‌اند پروژه‌های بزرگتری را بگیرند که خیلی مؤثر بوده است. البته ما با مشکلات زیادی برای گرفتن این پول مواجه هستیم. متأسفانه در هیچ یک از این سال‌ها، پولی را که به ما اختصاص دارد، به ما ندادند. همایش را سال گذشته با شرکت 22 وزیر آفریقایی در تهران برگزار کردیم که امسال هم در اسفند ماه برگزار خواهد شد که اثر بسیاری زیادی داشت. دیگر اینکه ما پای بخش خصوصی را به آنجا باز کردیم، البته با حمایت وزارت امور خارجه. برای آقای دکتر خرازی سفرهای به آنجا تدارک دیده شد که همراه ایشان تعداد زیادی از اعضای بخش خصوصی که حدود 150 تا 200 نفر انتخاب شدند و به آنجا رفتند و همه آنها توانستند کم و زیاد کارهایی انجام بدهند. بالاخره ستادی که در زمان جنابعالی بعنوان شورای عالی آفریقا بود و زمانی تعطیل بود، اخیراً دوباره احیا شد و یک مقدار از کارها در جهت نظرات جنابعالی انجام شد. دو سه مشکل داریم. یکی بحث بدهی‌هاست که بدهی‌های کشورهای آفریقایی باعث شده است که دیدگاههای بعضی از دولتمردان ما این باشد که به خاطر این بدهی‌ها کار اقتصادی انجام ندهیم. نظام اعتباری و صندوق ضمانت صادرات ما هنوز نتوانسته کار درستی انجام بدهد و اینکه بالاخره بعضی از بنگاههای ما هنوز درون‌گرا هستند، یک نکته است. دو نکته دیگر هم وجود دارد. راجع به بخش اقتصادی بنابر نظر آقای دکتر خرازی یک برنامه اقتصادی را برای نمایندگی‌ها تدوین کردیم و برای آنها فرستادیم که در آنجا هم هدف‌گذاری‌هایی شده است که در مورد مقدار صادرات و مقدار کار اقتصادی که در آنجا انجام می‌شود، بحث شده است. در خصوص بحث تجارت آزاد و قرارداد تعرفه‌ای سال گذشته موفق شدیم در اکو قرارداد اکوتا یا قرارداد مادر تجارت آزاد را به امضا برسانیم که مذاکرات اولیه تعرفه‌ای آن مانده است. با ترکیه و پاکستان هم بحث تجارت آزاد را مطرح کردیم. مهمترین مشکل ما این است که برخی از دولتمردان ما از لغت تجارت آزاد و گرفتن سهم بازار از کشورهای دیگر می‌ترسند. همانطوری‌ که حضرت‌عالی فرمودید، صنعت ما الان این آمادگی، بلکه این نیاز را پیدا کرده است که به بازارهای دیگر برود. ولی مثل اینکه یک مقدار طول می‌کشد تا این مطلب را جا بیندازیم. اگر بتوانیم این کار را بکنیم، قطعاً حضور اقتصادی ما در خارج بیشتر می‌شود. به هرحال اگر اهمیتی را که حضرت‌عالی با مسایل اقتصادی دادید، عمومیت پیدا کند، بهتر می‌توان کار کرد. الان در سفارت‌خانه‌های ما تقریباً عمومیت پیدا کرده است. البته در همه سفارتخانه‌های ما در کشورهای آفریقایی و قفقاز و جمهوری‌های سابق شوروی عمومیت بیشتری پیدا کرده است و سفرای ما به کارهای اقتصادی بیشتری پرداختند. ولی این مقدار سفارتخانه‌های ما واقعاً جلوتر از داخل هستند. در داخل با مشکلاتی مواجه هستند و اگر این امر عمومیت پیدا کند، وضع بهتر می‌شود. • از توجه جدید شما به آفریقا تشکر می‌کنم، اما انصافاً اینهایی که گفتید، آن چیزی که من می‌خواهم بگویم، نیست. ببینید ما برای سفر به آفریقا خط هوایی تأسیس کردیم.  گفتم ضررش را می‌دهم. حتی اگر شده، خالی تا آفریقای جنوبی بروید و برگردید. کشتیرانی را قبل از اینکه باری داشته باشیم، به راه انداختیم. خودم به بندر میاسا رفتم و رئیس جمهور آنجا هم آمد و از کشتی که در بندر بود، استقبال کرد. بالاخره می‌بایست خط کشتیرانی داشته باشیم. در آن سفر به هرجا که رفتیم و به هرکشوری که رفتیم، بیش از 10 طرح مهم به ما دادند. یعنی پیشنهاد و حتی خواهش کردند. رئیس جمهور اوگاندا ما را به سدی برد که داشتند می‌بستند و چینی‌ها تخلّف کرده بودند. پولش را سازمان ملل از بانک جهانی می‌داد. گفتند ما آنها را خلع ید می‌کنیم و شما بیایید این را انجام بدهید. هرجا رفتیم، همینطور بود. گفتند لوله گاز را از کینا به اوگاندا ببریم. گفتند در پالایشگاه ما شریک شوید. از تانزانیا آمدند و خواهش کردند شما با سواحلی برای ما دانشگاه بسازید. زبان دانشگاه آزاد را مأمور کردیم که کلاس سواحلی بگذارند و دیروز هم بعضی از فارغ‌التحصیلان را دیدم، ولی هیچ پیگیری نمی‌شود. در آفریقای جنوبی که تا حدّی پیشرفته‌تر هستند، آقای ماندلا به صورت خواهش از من می‌خواست که شما یک نهضت خانه‌سازی در اینجا راه بیندازید. آن موقع ما اعتبارات ارزی نداشتیم. می‌خواستیم خانه‌سازی کنیم، ولی ارز نداشتیم. الان همه اینها را داریم. می‌توانیم مصالح ساختمانی را به آنجا صادر کنیم. طرح‌های فرهنگی و طرح‌های بهداشتی هم فراوان است. طرحهایی را جهادسازندگی در جنگل‌های تانزانیا انجام داده بود و ما به آنجا رفتیم. مردم وقتی فهمیدند ما می‌آییم، از صدها  کیلومتر دورتر جمع شده بودند. مثل روز عاشورای ما بود. خیلی جمع شده بودند. برای ما شعار می‌دادند. برای اینکه یک دبیرستان حرفه‌ای با دو سه کلاس برای آنها ساخته بودیم. اینقدر نفوذ دارد. اکثر این کارها هم هزینه زیادی ندارد. یک کلینیک و یک داروخانه راه می‌انداختیم. هلال احمر می‌رفت و کار می‌کرد. مجموعه کشور باید پشت هم را بگیرد و در طرح‌هایی که آنجا هست، حضور پیدا کنید. آنها آدم‌های قانعی هستند. کارهایی بزرگی می‌توانید انجام دهید. البته خط هوایی و کشتیرانی لازم دارید. پشتوانه سیاسی هم لازم دارید. در جاهایی باید وام بدهیم. پول‌هایی که در گذشته همینطوری دادیم و سخاوتمندانه خرج کردیم و نگرفتیم، می‌توانیم به تدریج بگیریم. همانطور که لیبی پولی را که در دوران جنگ به ما داده بود، بالاخره گرفت. مثلاً وقتی می‌خواستیم کار بگیریم، می‌گفتند 20درصد را به ما بدهید تا به شما کار بدهیم. این کار را فقط در جریان عمل می‌توانیم انجام بدهیم. فقط از آفریقا مثال نزنیم. مثلاً در تاجیکستان واقعاً می‌توانیم طراحی و از منابع انرژی آبی آنها استفاده و برای آنها انرژی تولید کنیم که بعداً هم از طریق ایران عبور کند. بانک‌های جهانی هم وام می‌دهند. الان این اعتبار را داریم که پول ارزان پیدا کنیم و برویم و نیروگاه را بسازیم و خطوط برق آنها را راه‌اندازی کنیم. می‌توانیم ظرف چند سال برای خطوط برق آنها 50 هزار مگاوات برق تولید کنیم که همه آنها احیا می‌شوند و هم ما استفاده می‌کنیم. آقای خرازی: در این زمینه‌ها خیلی کار شده است. • کار شده است. الان محکوم نمی‌کنم. می‌گویم الان اینها باید جزء سیاست‌های اصولی حضور ما قرار بگیرد که همه ما پشت آن بایستیم. آقای خرازی: در مورد همین تاجیکستان که فرمودید، الان طرحی هست که برای سد سنگ توده اقدام کنیم. • آنکه در زمان من بوده است. من حتی سر سدهم رفتم و رئیس جمهور آنجا تعجب کرد که چگونه با این زحمت سنگ توده را دیدیم. آقای خرازی: ولی به جایی نرسید.• سد نیم‌ساز است.  من حتی تونل‌ها و همه بخش‌هایش را دیدم. آقای خرازی: در مورد همین سنگ توده از پارسال قراری با تاجیک‌ها گذاشتیم که در ازای ساختن سنگ توده از کارخانه آلومینیوم آنها آلومینیوم بگیریم. یعنی این قرار بسته شده است. الان هم کارشناس‌ها رفتند و کار را شروع کردند و پیشرفت‌های خوبی هم صورت گرفته است. یا در آفریقا که شما فرمودید، سطح تجارت ما به آفریقا و سطح حضور شرکت‌های ایرانی در کشورهای مختلف واقعاً افزوده شده است، بخصوص در بعضی از صنایع مثل صنایع برق. در سفرهایی که خودم به غرب آفریقا داشتم، چندصد میلیون دلار قرارداد نوشتم. در سفری که اخیراً به نیجریه داشتم، بلافاصله رئیس جمهور، وزیر نیرویش را فرستاد و حدود 300 میلیون دلار با وزارت نیرو قرارداد نوشتند. یعنی اینها راه می‌افتد، ولی پشیتبانی می‌خواهد. مقداری هم بخش‌گرایی در کشور وجود دارد که هر دستگاهی فقط به منافع خودش فکر می‌کند و به صورت جمعی نگاه نمی‌کنند. مثلاً در مورد خط هوایی که شما می‌فرمایید، می‌گویند، ضرر می‌دهیم. کسی باید ضرر ما را بدهد. کسی هم نیست که ضرر آنها را بدهد. • رئیس جمهور باید بدهد. این ضرر فقط حدود یک ماه است و بعد درست می‌شود.آقای خرازی: البته خط‌هایی هم که قبلاً راه افتاده بود، در اثر ضرر زیاد تعطیل کردند. یعنی بهم وابسته‌اند. برای اینکه خط هوایی برقرار بماند، باید تجارت افزایش پیدا کند. اگر تجارت و حضور شرکت‌های فنی مهندسی بخواهد افزایش پیدا کند، باید مکانیسم‌های ارتقا یابد. یعنی بانک توسعه صادرات و صندوق ضمانت صادرات بیشتر پول بدهند و ریسک کنند تا بتوانند این را راه بیندازند. اینگونه مشکلات اجرایی وجود دارد. ولی در مجموع ارزیابی ما این است که حرکت خوبی نسبت به حضور ما آغاز شده است. آقای صادق خرازی سفیر ایران در فرانسه: در مقدمه فرمایشاتتان پرسش‌های مهم و اساسی را در بٌعدسیاست داخلی، امنیت ملی و سیاست‌خارجی مطرح کردید. امکانات ‌و قدرت تأثیرگذاری سفرا و نمایندگی‌ها محدود است. براساس توافق اخیری که در سازمان تجارت جهانی انجام شده، فقط در سال آینده 140 میلیارد دلار به حجم تجارت جهانی افزوده می‌شود. ما که عضو نیستیم. افقی هم برای عضویت ما متصور نیست. یعنی  باید مشکل را در جای دیگری حل کرد. آیا می‌توانیم سهمی را در این تجارت داشته باشیم؟ نهاد دولت در ایران خیلی ضعیف شده است. ما یک جامعه چند صدایی هستیم، ولی نمی‌دانستیم که باید دوباره برگردیم و مقدمه اردشیر بابکان را ملاحظه کنیم و ببینیم 240 کدخدا در این کشور باشند. الان دولت ما این است. ما در افتتاح یک فرودگاه مشکل داریم. آقای نخست‌وزیر ترکیه به فرانسه می‌رود، اولین سؤالی که آقای شیراک از او می‌پرسید، این بود که «ماجرای فرودگاه امام خمینی تهران چیست؟» نهاد دولت در ایران خیلی ضعیف شده است. نکته دیگر ادبیات مسئولین در داخل ایران و در بٌعد داخلی است. با این ادبیات چه در بٌعد داخلی و چه در بٌعد خارجی آدرس‌های غلط به مخاطبان خارجی می‌دهیم و بعضاً منافع ملی و امنیت ملی ما خدشه‌دار می‌شود. • ما چه کار کنیم که دولت ضعیف شده است؟ دولت باید تصمیم بگیرد و عمل کند. ○ فقط بحث دولت نیست. مثلاً پروتکل الحاقی که یک مشکل و معضل بسیار تکنیکی و پیچیده است، یک بحث سیاسی، حقوقی و تکنیکی است. رهبری نظام صحبت می‌کنند و رهنمود می‌دهند و سیاست را مشخص می‌کنند و همه دنبال می‌کنند. ولی مواضع بعضی از مسئولین دیگر برای سیاست خارجی مشکل ایجاد می‌کند. یعنی خیلی اتفاق می‌افتد که ما از اقداماتی که کردیم، عقب‌تر می‌آییم. شما خودتان به نکته‌ای اشاره کردید. اروپایی‌ها خوب عمل کردند. سال گذشته موفق شدیم بین دو طرف آتلانتیک وحدت ایجاد نشود و شکافی بین آنها ایجاد کنیم و موفق شدیم که اروپا را با خودمان همراه کنیم و بتوانیم با هم کنار بیاییم که هم اسراییلی‌ها و هم آمریکایی‌ها و هم تا حدّی عرب‌ها ناراحت شدند. از سال گذشته تا به حال کارهای بزرگی انجام دادیم که در تصوّر آنها نبوده است. ولی مواضع برخی از مسئولین نظام باعث شده است که نگرشی دیگری ایجاد شود. شما می‌فرمایید مسئله عراق به نفع ما شده است. دقیقاً همینطور است. صدامی وجود داشته که الان وجود ندارد. یکی از مهمترین ماشین‌های نظامی منطقه که ماشین حزب بعث بوده، الان نیست. یکی از رژیم‌های خطرناک که در این منطقه بوده و ایدئولوژیک به ما نگاه می‌کرد، امروز وجود ندارد. اما این یک طرف این داستان است. آیا ما در عراق توانستیم منافع شیعی را تأمین کنیم. به تاریخ برگردیم. خواجه نصیرالدین طوسی به همراه القمی وزیر شیعه المتعصم بالله توانست یک جریان جدّی بوجود بیاورد و خلافت بنی‌عباس را پایین بیاورد. همین ایرانی‌ها در ظهور و سقوط عباسیان نقش داشتند و باعث شدند وحدت ملی ایران بوجود بیاید. یعنی ریشه‌های وحدت ملی در ایران به همان حرکت بسیار مهم خواجه نصیرالدین برمی‌گردد که شما علما از آن بعنوان عقل اوّل نام می‌برید. حال چه اتفاقی افتاده است؟ آیا شیعه در عراق می‌تواند یک بار دیگر نقش بیافریند؟ الان خواجه نصیرالدین عراق کیست؟ این سؤالهایی است که در ذهن همه دوستان است و مطمئن هستیم جنابعالی می‌توانید به همه ما کمک کنید. • در مورد مطلب آخری عرض کنم که اتفاقاً من الان احساس می‌کنم که خیلی بهتر از خواجه نصیر و بهتر از همه آنها مسیر به طرف اکثریت مردم عراق می‌رود. یعنی همان چیزی که ما می‌خواهیم. منتهی الان به شکل هولاکوخان نیست و به شکل دیگری انجام می‌گیرد. حوادث هفته گذشته را ببینید. الان 9 روز است که آمریکایی‌ها با همه وجودشان در شهر ضعیفی مثل نجف می‌جنگند. دیروز عصر به آن خفت افتادند و امروز همه مردم به نجف رفتند و آنجا را پرکردند. بحث من این است که این آدم‌هایی که می‌جنگند، جز ملت عراق نیستند. اینطوری نیست و همین کنگره ملی که تأسیس کردند، 67 درصد آنها از شیعه انتخاب شدند که 45 درصد آنها اسلامی‌ها هستند. ○ در کل71 درصد شیعه هستند که از این تعداد 85 درصد اسلامی هستند. • منظور من این است که 45 درصد کل اسلامی هستند. همه تلاش‌ها این بود که مذهبی‌ها در این جریان نباشند و شاید مشکل اصلی کنگره برای آنها همین باشد. به هرحال اینها همینطوری اتفاق نمی‌افتد. کار می‌شود. شما هم زحمت می‌کشید و ما به آنجاها می‌رسیم. در مورد کارهای دیگر هم قبول دارم که اگر آدم خودش را رها کند، در این کشور به اندازه کافی مزاحم وجود دارد که نگذارند کار شود. یا با حسن نیت و یا با سوء نیت کار را بهم می‌زنند. ولی باید پشت کار ایستاد و آن را به انجام رسانید. همین شما با آقای خرازی در آمریکا بودید. من احساس کرده بودم لازم است که لابی‌هایی باشد. آنها دست شما را باز گذاشته بودند. هر وقت آقای خرازی از آمریکا می‌آمدند، اگر چیزی نیاز داشتند، می‌گرفتند. برای اینکه بتوانند خشونت و صلابتی را که آنجا علیه ما وجود دارد، تخفیف بدهند که تخفیف هم داده بودند. خیلی کارها را بدون سر و صدا می‌کردید. این کارها را همیشه می‌توانید انجام بدهید. یعنی اینطور نیست که دست همه بسته باشد. در مورد اروپایی‌ها گفتم تا آن مرحله خوب کار کردیم و الان هم نباید مأیوس شویم. بالاخره باید دیپلماسی را فعال کنید و ادامه بدهید تا آنها بپذیرند که حقمان است که استفاده کنیم. ما هم باید ثابت کنیم که شفاف هستیم و چیزی غیر از این نمی‌خواهیم. به هردلیلی بیایند و ببینند که ما همین هستیم که می‌گوییم. بعضاً نقطه تلاقی ما اینجاست. یعنی غیر از این راهی نداریم که آنها مطمئن باشند و راهکار روشنی هم داشته باشند که از این حدود تجاوز نمی‌کنیم. ما هم مطمئن باشیم که کسی دستها را نمی‌بندد. البته خطری که آنها خودشان احساس می‌کنند و آنها را وادار می‌کنند که به طرف ما بیایند، این است که فهمیدند این تکنولوژی در ایران وجود دارد. اگر بخواهند این تکنولوژی را به کلی از بین ببرند، آدم‌ها را که نمی‌توانند از بین ببرند. ریز می‌شود و از جای دیگری سردرمی‌آورد که دیگر شفاف هم نیست و ممکن است دولت این کار را نکند و افراد و جریان‌های دیگر دنبال این قضیه باشند. یعنی آنها الان می‌فهمند که مصلحت آنها در این است که اینجا را مهار کنند تا در مسیر صلح‌آمیز پیش برود. واقعاً باید برای آنها توضیح بدهیم و باید صحبت شود و بگوییم که می‌خواهید چه کار کنید. وقتی در ایران دانشمند معدن داریم، هم خطوط  و پروسه رسیدن به غنی شدن را داریم و وقتی همه ابزار آن را می‌توانیم بسازیم، اگر این کار را مهار کنید، افراد دیگری پیدا می‌شوند که این کار را بکنند. شما می‌ترسید که اینها به دست تروریست‌ها بیفتد. معلوم است که در کشور بزرگی مثل ایران گروههای کوچک زیادی می‌توانند این کار را بکنند. بنابراین اگر اروپا عقل داشته باشد و بتوانیم آنها را توجیه کنیم، باید بپذیرند  که یک جریان صلح‌آمیزی وجود دارد. حتی گهگاهی خودشان بیایند و کنترل کنند. باید راهش را پیدا کنیم. فکر می‌کنم راه، بسته نیست و شما می‌توانید. آقایان هرکسی در هرجایی که هست، باید کار کنند.آقای بهرامی سفیر ایران در کابل: ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار من قرار دادید، جناب آقای هاشمی! ما به دنبال استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای هستیم و این حق مسلم جمهوری اسلامی ایران است و فکر می‌کنم اکثر ایرانی‌ها با نگرش‌های مختلف وقتی با این پدیده برخورد می‌کنند، از بهره‌برداری این پدیده احساس غرور می‌کنند و غرور ملی به آنها دست می‌دهد. من این موضوع را رها می‌کنم و از جنابعالی یک سؤال دارم و خواهش می‌کنم که کمک کنید. آیا در شرایط فعلی بازدارندگی نظامی می‌تواند افق جدیدی برای کشور ما باز کند و ما را به سمت هدف‌هایی که از قبل طراحی کردیم، پیش ببرد؟ این یک موضوع است. موضوع دیگر بحث عراق است. جنابعالی در مورد عراق خیلی خوشبینانه صحبت می‌فرمایید و همه نگرانی‌های ما را رفع می‌کنید. منتهی یک نکته وجود دارد و احساس من این است که ارزیابی حضرت‌عالی درمورد تحولات عراق بیشتر ناظر بر وضعیت نیروهای داخل عراق است، در حالی که نگرانی که حداقل نزد بعضی از همکاران ما وجود دارد، نسبت به موقعیت ما در عراق است. ما در عراق بعنوان یک کشور پیروز محسوب می‌شویم و شاید الان هم محسوب شویم. در افغانستان هرچند که یک نظر شخصی است، ولی فکر می‌کنم تا اندازه‌ای خودمان را در افغانستان محدود کردیم. به هردلیلی که مصلحت کشور و نظام بود. در افغانستان به سمت اعتمادسازی حرکت کردیم. دوسال و نیم است که تلاش می‌کنیم تا به سمت اعتمادسازی، ابهام‌زدایی و شفاف‌سازی برویم. هر نقطه کوچکی که در روابط ما با دولت پیش می‌آید، حتماً راجع به آن حرف می‌زنیم و نمی‌گذاریم بعنوان یک نقطه مبهم باقی بماند. به نظر می‌آید همانطور که جناب‌عالی هم اشاره فرمودید، در مورد عراق هم باید به سمت اعتمادسازی با دولت پیش برویم و مواضع برخی از مقامات دولت موقت عراق ظرف هفته‌های گذشته کمی نگرانی ایجاد کرده است که اگر واقعاً با همین وضع پیش برویم، می‌توانیم یک آینده روشن و مثبتی را در روابط دو جانبه خودمان با کشور عراق شاهد باشیم. •در مورد سؤال اول که بازدارندگی نظامی بود، طبیعی است که بازدارندگی ما مثل قدرت نظامی آمریکا و روسیه نیست و هیچ‌وقت این قدر قدرت پیدا نمی‌کنیم. ولی اگر امکاناتی داشته باشیم، بازدارندگی اثر دارد و در برابر بعضی از هوس‌هایی که در همسایه‌ها یا جاهای دیگر پیش می‌آید، قطعاً بازدارندگی دارد. حتی در مقابل اسراییل. البته معنای این حرف این نیست که ما با اسراییل بجنگیم. بالاخره عواملی باید در اختیارمان باشد که آنها روی آن حساب کنندو یک وقت زیاده‌روی نکنند. در مورد عراق من در جلسه شما نباید پاسخگو باشم، چون الان در تصمیم‌گیری‌ها در هیچ مرحله‌ای سمتی در این مورد ندارم.بالاخره دیپلماسی‌ها در دست شماست. سیاست‌های کلی‌تر دست رهبری است و با شورای امنیت تصمیم می‌گیرند که من در شورای عالی امنیت هم نیستم. در مجموعه اطلاعاتم با شما صحبت می‌کنم. تا جایی که در حاشیه کارها هستم، اینها را می‌فهمم. در عراق راهی غیر از این نیست که دارد اتفاق می‌افتد. آنهایی که در عراق کار می‌کنند و شیعه هستند و با ما مربوط هستند، آقای خرازی هم خوب می‌دانند که بدنه شیعه عراق، حوزه، مجلس اعلا، سپاه بدر و همه آنها با ما هستند و ما با آنها هستیم. ما با آنها کار می‌کنیم. حال اگرگروهی که هیچ ربطی به ما ندارد و خیلی‌ها حتی ما را قبول ندارند، کارهایی می‌کنند و می‌توان از آنها بهره گرفت، بحث دیگری است و در حاشیه است و ما در هیچ‌جا مسئول کارهای آنها نیستیم و آنها هم از ما توقعی ندارند. فکر می‌کنم در عراق راهها به این ختم می‌شود و چاره‌ای نیست. بالاخره هر وقت صحبت از خلق عراق شود، اکثریت آنها با ما هستند و اگر بخواهند خلق را نادیده بگیرند، نمی‌شود. در عراق خلق یک دیکتاتوری جدید از نوع صدام دیگر محال است و این اتفاق نمی‌افتد. تثبیت یک دولت دست‌نشانده هم که بخواهد از فرمان آمریکا اطاعت کند، محال است. ممکن است با جنگ و درگیری همراه باشد، ولی در نهایت به این نقطه می‌رسند که مردم باید تصمیم بگیرند. این فقط مخصوص عراق نیست. درهمه ‌جای دنیا چنین است. دیکتاتوری‌های سابق ماندند، ولی اگر بخواهند دیکتاتور جدید بسازند، دیگر نمی‌توانند. یعنی بسیار سخت است و آمریکا هم نمی‌تواند این کار را بکند. لذا ما باید خودمان را آماده کنیم که در آینده یک عراق دموکراتیک داشته باشیم. البته ممکن است حوادث تلخ، درگیری‌های داخلی و مسایل دیگر اتفاق بیفتد که همه فرض‌های آن هم به نفع ماست و هر اتفاقی که در آنجا بیفتد، ضرر نمی‌کنیم. به هرحال در آینده می‌توانیم بخش عمده عراق را در کنار خودمان داشته باشیم.  والسّلام علیکم و رحمه الله