سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم گردهمایی مبلغین حوزه علمیه قم
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السلام علی رسول الله و آله
یکی از برنامههایی که خیلی از آن لذت میبرم و ارزش زیادی برای آن قائل هستم، حضور درجمع اهل علم و کسانی است که نزدیکترین رابطه مسؤولیتی، تحصیلی وتبلیغی را با آنها دارم. اجلاس سالانه اعزام مبلغ یکی از نمونههای خوب آن میباشد که این افتخار نصیب بنده میشود که با شما صحبت میکنم و حرفهای شما را میشنوم. اهمیت زیادی برای برنامههای تبلیغی و رفت و برگشت طلاب به روستاها و شهرها قائل هستم. بارها گفتهام که عامل مهم پیروزی انقلاب و آگاهی مردم و شکستن رژیم شاهنشاهی توسعه حوزه و ارتباط طلاب با مردم بوده است که نظرات حوزهها را به مردم و نظر مردم را به حوزهها و مراجع میرسانند و در واقع در آن دوران طلبهها بهترین روابط را با مردم داشتند که نتیجه این ارتباط حضور با شکوه مردم در صحنه بود و منجر به شکست رژیم گردید.
در گذشته مراجع قبل از اعزام طلاب نصایحی را به طلبهها ارائه میکردند که بسیار مؤثر بوده است و الان نیز چنین مسائلی وجود دارد که نمونه آن همین مراسم است و نمونه آن بحثهایی بود که آیتالله مؤمن در این جلسه بیان کردندو بنده نیز از آن استفاده کردم. از مدیریت حوزه و سازمان تبلیغات صمیمانه تشکر میکنم که چنین برنامههایی را اجرا میکنند.
سعی میکنم کلیاتی از شرایط امروز، نیازها و اولویتهای کشور در مواجهه با مردم را با شما مطرح نمایم. هدف اولیه و مقدس حوزه و روحانیت، شاخت و پیاده کردن اسلام و کمک به اجرای اسلام در میان مردم است و چیزی با اهمیتتر از این مسأله در کار و فعالیت حوزه نمیباشد.
اسلام مجموعه عظیم و وسیعی است که همه نیازهای زندگی، دنیا و آخرت را پوشش میدهد و ما امروز مسائل کلی و اصولی را بیان میکنیم.
انالله یامر بالعدل و الاحسان، تابلوی مسائل اجتماعی اسلام و عدالت است و مسئلهای حقوقی است که هر صاحب حقی باید به حق خود برسد. احسان فراتر از عدالت است که فضای احساس و مسائل خاص انسانی بر آن سایه میاندازد که هم باید حقوق همه حفظ شود و هم با احسان فضای جامعه انسانیتر شود. در مقابل این «ینهی عن الفحشا و المنکر» بیان میشود که مشخص میشود اسلام با چه چیزهایی مبارزه میکند.
لذا در زمان ما اگر این مسائل محور حرکت طلاب قرار گیرد، کار بزرگی در جامعه اتفاق میافتد و قدم اول آن این است که باید خودمان را بسازیم و براساس خواست اسلام حرکت کنیم که کار سختی نیست و فضای حوزه و روحانیت این امر را تأمین میکند.
بعد از این در مواجهه با مردم، مهمترین وظیفه ما این است که کار پرورشی کنیم و مردم را به گونهای با اسلام آشنا کنیم که قانع و واقعاً مسلمان شوند و ماه رمضان شرایط خوبی برای این کار است. چون مردم آمادگی پذیرش حق را دارند. کار خوبی برای روحانیت بوده که این ماه را برای تبلیغ انتخاب کردند که باید تقویت شود.
برای یکی از کارهای مهم شما در برخورد با مردم و در بحث عبادت و ریاضت اسلامی و تلاش برای تقرب به خداوند زدودن آلودگیهاست که آن را در پیکره تبلیغات خودتان قرار دهید. اگر با چنین انسانهایی سر و کار داشتید، میتوانید اهداف خودتان را پیاده کنید. زیرا انسانهای لااوبالی نمیتوانند ظرف خوبی بـرای اجرا و توسعه مباحث اسلامی باشند. لذا بحثهای ما در مـاه رمضان نباید خالی از بحثهای عبادی و سازندگی روحی انسانها باشد و این جوهریترین کار هم برای حوزه و هم برای مردم است. بعد از این بحث مسائل مهم اسلام است که متناسب روز انتخاب کنید و در این وقت محدود با مردم در میان بگذارید. حوزه پشتوانه خوبی برای شماست که لازم است تقویت شود و باید مسائل امروز، نیازها و شرایط جامعه و همچنین ابزار حضور در میان افکار دنیا را خوب بشناسید و روی آن بخوبی کار نمایید. حوزه امروز با حوزه بیست سال پیش بسیار متفاوت است و خیلی پیشرفت کرد. اما هنوز حوزه برای مسایل اساسی و پیشبرد اسلام آماده .نیست اما مطمئناً در این مسیر قرار دارد. ما خودمان را پیامرسان معارف اسلامی که از طریق انبیاء و اولیاء به ما رسید، میدانیم و مردم نیز همین انتظار را از ما دارند.
لذا لازم است شرایط خود، دشمنان، شرایط استکبار و دشمنان خودمان را بخوبی بشناسیم و بررسی نماییم. چیزی که ما را با کفر مواجهه کرده و بیش از سایر کشورها و جریانها مورد تهاجم استکبار قرار داده، مسائل اصولی است که ما بر روی آنها تکیه میکنیم. اگر پیام عدالتخواهی جهانی، استکبار ستیزی، حمایت از محرومان، مبارزه بیامان با سلطه اجانب بر انسانها در میان ما نبود، هیچ دلیلی برای خصومت آمریکا و غرب علیه ما وجود نداشت. آنها محققاً اسلام متعصب و متحجر و خشک را که به اینگونه مسائل توجه نکند، بخوبی توجه نموده و ترویج مینمایند که نمونه تاریخی آن اسلام از نوع طالبان است که آن را در منطقه ما خلق و ترویج نمودند و هزینه زیای نیز برای آن انجام دادند. عربستان تا موقعی که در میان طالبان، وهابیها و سلفیها نیروهای مبارز پیدا نشده بود، مورد بعض آنها نبوده است. لذا به محض اینکه از میان آنها عدهای مبارز پیدا شدند و تصمیم گرفتند علیه ظلم و ستم آنها مجاهده نمایند، موضع آنها کاملاً عوض شد و آنها را با قدرت نظامی زمینگیر کردند و با تمام امکانات تبلیغی جهت انهدام شخصیتی آنها تلاش کردند و در بخشهایی نیز موفق شدند. البته درمقابل جریانی که دست به سلاح برد و مبارزه مسلحانه را علیه استکبار شروع کرد، نتوانستند کاری کنند و این مبارزه همچنان ادامه دارد که کابوسی برای استکبار شده است.
لذا با اسلامی که خیلی از بهشت و جهنم، عبادت، زیارت وامثال اینها سرو کار داشته باشد و کاری با مسائل اساسی زندگی بشریت نداشته باشد، کاری ندارند و هیچ نوع مخالفتی با آنها نمیکنند. از این نوع اسلام در میان خودشان وجود دارد و مسالهای برای آنها نیست. آنها از این جهت خیالشان راحت است که دین را در حاشیه مسائل جامعه قرار دادند و فقط بین انسان و خدا رابطهای است که خود و خدایش آن را میداند.
کار بزرگ امام راحل و روحانیت عظیمالشأن و مسلمانان انقلابی ایران این بود که اسلام را گامی به جلو بردند و در مسائل اساسی بشریت وارد کردند و مردم را وارد صحنه کردند و با استعمار، استثمار، توسعهطلبی، انحصار، تجاوز به حقوق دیگران، تبعیضات فراوان بینالمللی و زورگوییها آنها در سازمانهای بینالمللی به مخالفت برخواستند که این مساله در دنیای اسلام درگذشته معمول نبوده است.
کار مهمتری که اتفاق افتاد، این بود که در اوایل انقلاب بحث صدور انقلاب وجود داشت. اما هیچگاه نظر ما صدور انقلاب با زور نظامی در کشورهای دیگر نبوده است. نظر ما نفوذ افکار در میان مسلمان دیگر نقاط بود که این اتفاق افتاده است. دورترین فرق اسلامی نسبت به ما سلفیها و وهابیها هستند که در قضاوت خودشان به شیعه ظلم میکنند و نسبت کفر به شیعه میدهند و شیعه را واجبالقتل میدانند. انقلاب ما در آنها نفوذ کرد و آنها را به فکر واداشت. لذا انقلاب ما صادر شد و حدود یک میلیارد نیم مسلمان در دنیا وجود دارد که در هیچ جای دنیا از تفکر سیاسی بینالمللی خالی نیستند. اسلام امروز به عنوان یک مکتب بالقوه و مدعی اصلی، درمقابل تجاوزات غرب و استعمار و استکبار قد علم کرده است. آنها از هیچ جریانی به اندازه جریان اسلامی مبارز وحشت ندارند و سایر ادیان آسمانی چنین داعیهای را ندارند، هرچند کم کم وارد این قضیه میشوند. این فکر منحصر به مسلمانان نیست و ریشه در ادیان آسمانی دارد. لذا یک سوم جمعیت مسلمان کشورهای دنیا با پراکشن بسیار مناسب از اقیانوس آرام تا اقیانوس اطلس و آمریکا، حضور مناسب دارند و دانشمندان، دانشگاهها، رسانهها و ماهوارهها نیز در دنیای اسلام وجود دارند و حق و باطل، کفر و ایمان در دو جبهه متخاصم روبروی یکدیگر قرار گرفتهاند که جبهه کفر ایران را مقصر و عامل اصلی میداند و فکر میکند که روحانیت بودند که این مسائل را برای آنها بوجود آورد که تا حدی نیز درست میگویند.
مسأله ولایت و حکومت اسلامی، خارج کردن اسلام از مساجد و حسینیهها و بردن آنها در متن زندگی مردم، ادارات، دانشگاهها، ارتشها، مسائل اقتصاد و بانکها کار آسانی نبوده است، اینها کارهای بسیار عظیمی است که اتفاق افتاد و الان در هرجا خبری باشد، به گونهای آن را به ایران ربط و ریشه فکری و شروع آن را به ایران نسبت میدهند. اخیراً یک دانشمند مسیحی انتقاد کرد و گفت: چرا زمانیکه صربها، بوسنیها را به قتل میرساندند، هیچوقت به حساب مسیحیت نمیگذاشتید؟ چرا الان این مسائل را به حساب اسلام میگذارید؟ آنها جواب این پرسشها را میدانند و میگویند الان کسانی که در میدان هستند، به عنوان مسلمان میجنگند. مثلاً در فلسطین، فلسطینیها مبارزه نمیکنند، روح و مجاهدت دینی دارند که پرچم مبارزه را از دست همه گروههای چپ گرفتند و مسلمانها هستند که در فلسطین حماسه میآفرییند. اگر اسرائیل از لبنان بیرون رانده شد، توسط مسلمانهای شیعه این کار اتفاق افتاد و آن حزبالله بود که اسرائیل برای اولین بار شکست خورد. مقاومت عظیم و محیرالعقول مردم افغانستان و عراق ریشه اسلامی دارد که هر گروهی از شیعه، سلقی و سنی براساس عقیده خود به گونهای مبارزه میکند. اما این اسلام است که میتواند سرباز تربیت کند و بطرف میدان بفرستد و دشمن در مقابل آنها دچار تناقض بسیار جدی شده که این موضوع آنها را از پا درآورده است. لذا آنها با حربه حقوق بشر، آزادی و دموکراسی قصد دارند دنیا را فتح نمایند که در گذشته با تبشیر مسیحی برای فریب ملتها به سراغ آنها میرفتند. ابتدا مبشّرین کلیساها حضور پیدا میکردند و پس از آنها ناوهای دریایی و سپس سربازهای پیاده وارد میشدند و همه کشورها را میگرفتند. الان با ادعای حقوق بشری و آزادی ملتها وارد میدان شدند و این چیزی است که ما هم بیان میکنیم. اما آنها میدانند چون آزادی و حقوق بشر زیرپای آنها را میزند، در این موارد صادق نیستند و دچار تناقض میشوند که نمونههای عینی آن وجود دارد، از جملـه در کشور ما که پس از حضور، مردم در صحنه رژیم مانند یک ساختمان قدیمی فروریخت و مستکبران با وحشت فرار کردند.
هزاران مستشار آمریکایی در سازمانهای برنامه، نفت، اقتصاد و کارهای عمرانی، ارتش و ساواک حضور داشتند که پس از آزادی مردم از کشور گریختند و نتوانستند با مردم بسازند. عراق نیز نمونه امروز ماست که آمریکا شعار میدهد. عراق بدون صدام بهتر از عراق با صدام است که این مورد قبول همه است. اما چرا عراق بدون صدام برای مردم بهتر است؟ دولت خودشان را انتخاب کنند. اما زمانی که به اینجا میرسند، آمریکاگیر میکند و دچار تناقض میشود. آمریکا مطمئن است اگر به مردم عراق اجازه دهد دولت خود را انتخاب نماید، اکثریتی که در عراق دولت تشکیل میدهد، ضد استکباری است که اجازه غارت نفت عراق را نمیدهد و اجاز نمیدهد عراق پشتیبان اسرائیل باشد و عراق را در صف فلسطینیها قرار میدهد و بین ایران و عراق اخوت ایجاد میکند. این چیزهایی است که آمریکا خواهان آن نیست و دچار تناقض شده است. اگر مشکلی هم نداشتند و به مردم آزادی میدادند، درست در جهت عکس هدف واقعی خودشان حرکت میکردند. همه مطلعند که آمریکا برای سلطانی نفت به منطقه آمد تا کلیه مخازن نفت را در دست بگیرد و قیمت نفت دنیا را تعیین نماید. لذا اگر در خلیجفارس مسلط شود، این اتفاق خواهد افتاد که تاکنون نتیجه معکوس گرفته است. در زمان شروع تجاوز، نفت زیر 20 بیست دلار بود و امروز به پنجاه و دو دلار رسیده است که آمریکا با وارد کردن بیش از ده میلیون بشکه نفت ضرر سنگین را علاوه بر هزینه جنگ متحمل میشود. بنابراین اگر ثروت و امنیت میخواستند، کاملاً برعکس شد.
یکی از اهداف بوش ایجاد فضای خطر در آمریکا بود که هر جایی را که اراده کرده، تصرف نماید که این امر امروز حربهای برای رقیبش شده است که رقیبش هیچ تفاوتی با خودش ندارد. با این وجود رقیب بوش اظهار میدارد که بوش مردم آمریکا را فریب داد که به جنگ خطرناکی تن دادند و فرزندان آنها را به قتلگاه کشاند و امنیت مردم را مخدوش کرد و اعتبار مردم آمریکا را در دنیا پایین آورد وامنیتی برای مردم ایجاد نکرد. این نوعی تضاد است که در رفتار و گفتار آنها وجود دارد.
در هفته گذشته حدود صد نفر از مردم فلسطین را به شهادت رساندند و الان تانکهای اسرائیلی در خیمههای فلسطینیها هستند و جنایت میکنند. آمریکا مدعی حقوق بشر دیشب قطعنامه اتحادیه عرب را که تجاوزات اسرائیل را محکوم میکرد، وتو کرد و ظلمی به این وضوحی را مورد حمایت قرار میدهد و به نفع ظالم موضع میگیرد که در افکار عمومی، دموکراسی و آزادیخواه هیچ جایگاهی ندارد و مورد تمسخر قرار میگیرد.
بنابراین آمریکا دچار تضاد است و این تضاد یعنی باتلاقی که هرچه در آن است و پا بزند، بطرف پایین فرو میرود. تعبیر باتلاق برای آمریکاییها را حدود یکسال و نیم گذشته بیان کردم و سناتور کندی که از شخصیتهای معتبر آمریکاست همین تعبیر را دارد. این عین تضاد است، چون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر نمیخواهند و اگر خواهان آن بودند، در فلسطین و عراق اقدامات این چنینی انجام نمیدادند. چیز عجیبی است که کسی بیاید و بگوید من صاحب کشور شما هستم و هر روز بمباران انجام دهد. این نشان میدهد در زمین نمیتواند با مردم مبارزه کند و از طریق هوایی مورد هجوم قرار میدهد. لذا آنها با بشریت رابطهای ندارند. آنها در افغانستان بگونهای دیگر دچار این گرفتاری هستند. در مسایل اساسی دنیا نیز اینگونه هستند. زمانیکه ایران به دنبال انرژی هستهای صلحآمیز است، شرارت میکنند و در مقابل کره جنوبی که تا سطح نظامی نیز پیش رفته است به گونه دیگری عمل میکند. لذا تا زمانیکه اینقدر دچار تضاد هستند و گرفتاری منافع استعماری خودشان هستند نمیتوانند بر دنیا رهبری کنند، شاید بتوانند جوامع خفقان زده و حکومتهای وابسته، خشن و نوکر دشمن را اداره کنند که این امر در گذشته امکان داشت، اما امروز چنین چیزی امکانپذیر نیست.
آنها تصور میکردند با تقویت رسانهها، ایجاد و راهاندازی ماهوارهها و اینترنت و کارهایی از این قبیل میتوانند مردم را روشن کنند و آنها را با سنتهای مذهبی آنها درگیر کنند که دقیقاً برعکس شده است. ممکن است با برخی از سنتهای بومی خود مخالفت کنند، اما تضاد اصلی آنها با کسانی است که عامل این مسائل بوده و هست. بنابراین شرایط دنیا در حال حاضر اینگونه است و دنیا به طرف هوشیاری و بیداری بیشتر میرود. هرچه با سوادتر شوند، به فکر آبادانی و نجات کشور خودشان خواهند بود.
لذا ما روحانیون و مسؤولان حکومت اسلامی در ایران وظایف بزرگی برعهده داریم. حوزه باید برای حکومت اسلامی که بتواند با اطمینان حرف اسلام را در همه مسائل، نه فقط در مسائل عبادی، بلکه در همه مسائل از زمین تا فضا با احکام اسلامی بیان کند، حتی برای ثروتهای عظیم اقیانوسها حکم داشته باشد. وقتی بحث نانوتکنولوژی در دنیا مطرح میشود، حوزه باید برای ریز مسائل حکم داشته باشد. اما ما هنوز در ماه رمضان دچار مشکل میشویم که چگونه یومالشک را انجام دهیم و چگونه عیدفطر را برگزار نماییم. لذا حوزه باید در همه مسائل روز صاحبنظر باشد. هر فرقهای باید برای هریک از این مسائل در بعد مذهبی فعالیت کند و دارای شورا و جمعیت عالم باشند و درهمه رشتههای علوم انسانی، طبیعی و ریاضی افراد متخصص داشته باشند.الان شما بحث هیأت اسفار را نمیتوانید برای دنیا بیان کنید و اگر بگویید، شما را مورد تمسخر قرار میدهند. اینها برای زمانی بود که تکنولوژی امروز نبود. لذا الان مسائل خیلی جدیتر از گذشته است. در بحث الهیات خوب پیش رفتیم که دیگران نتوانستند خوب پیش بروند. اما در همین جا نیز باید با ادبیات دیگری بحث کنیم. ما به عنوان حکومت اسلامی باید کشور خودمان را آباد کنیم و نباید به دور خودمان بچرخیم و درجا بزنیم. ما در علوم فضایی خیلی عقب هستیم، در حال حاضر 45 کشور دنیا صاحب ماهواره هستند و ما هنوز ماهواره نداریم و شاید تا یکسال دیگر و به کمک برخی کشورها صاحب ماهواره شویم. ماهواره در حد اطلاعات و تا سقف هفتصد کیلومتر در فضاست. به هرحال در حال ساخت ماهواره و موشک حمل آن به فضا هستیم. در دانش بیوتکنولوژی که میتواند در مخلوقات آفرینش ایجاد تغییر نماید، باید بر روی احکام دینی و علمی، تکنیک و راهکار آن به طور مفصل کار کنیم. It ، ماهوارهها، علوم فضایی و خیلی علوم دیگر است که ما عقب هستیم و باید در خیلی از جاها به پیشرفتهای مهمی دست پیدا کنیم. علوم هستهای آنقدر اهمیت دارد که همه استکبار بسیج شدند تا ما را از داشتن حق قانونی و بینالمللی محروم کنند. چیزی به ما ندادند و ما خودمان آن را بدست آوردیم. به همین خاطر به جهت اهمیت آن برای ما ایجاد مشکل میکنند. کشور ما بسرعت در حال پیشرفت است. لذا در زمینههای مختلف مثل جادهها، بزرگراهها، راهآهن و ایجاد مترو در شهرهای بزرگ باید به گونهای عمل کنیم که مردم دچار مشکل نشوند و وقت ارزشمند مردم نباید در راهها صرف شود.
ایران مجموعه امکانات و کلکسیون همه چیزهای دنیاست. این سرمایه به همراه مکتب ارزشمند اهل بیت که سرمایه بزرگ انسانساز است و همچنین سایر زیربناهای نسبی همانند دانشگاهها، مدارس و حضور دانشمندان ایجاب میکند که ایران را به کشوری مقتدر تبدیل کنیم. برای ما عیب است که نتوانیم در کشوری با این همه ثروت و عظمت نتوانیم برای جمعیت شصت میلیونی آن کار فراهم کنیم. شاید این موارد به شما مربوط نشود، اینها چیزی است که ما باید آن را ایجاد کنیم و انجام دهیم.
مسائل اجتماعی فصل جداگانهای است که ما باید مسائل اجتماعی جامعه را حل کنیم که قسمتی را حوزه باید حل کند. به عنوان مثال همه شما تاریخ پیامبر، ائمه و مدینه را میدانید. هیچگاه اینگونه نبوده که کسانی که نیاز به غرایز جنسی داشته باشند، برای تأمین غرایز جنسی مشکل داشته باشند. اسلام کاملاً راه را باز گذاشته است. روایتی است که اگر آن آقا جلوی متعه را نمیگرفت، دیگر کسی احتیاج به فسق و فجور و زنا نداشت که این یکی از راههاست. جوانان مدینه و جوانان دوران ائمه ما که اسلام را جاری میکردند، چنین مشکلی نداشتند. جامعه ما بعد از آزادی، از راهکارهای اسلام فاصله گرفته است. الان میلیونها نفر نیازمند تأمین غریضه هستند، زنهای بیوه چند میلیونی که تا پایان عمر باید زنده به گور باشند و جوانهایی که تا سن 30 سالگی نمیتوانند ازدواج کنند. با این نیازها و سختگیریها از جوانان توقع عفاف داشتن کمی سخت است. اگر مسلمان هستیم که هستیم، باید همان آزادیهای اسلامی را داشته باشیم و راههای عادی در فرهنگ مردم باشد. در زمان ائمه زنهای سالخورده و شخصیتها به عنوان نمونه حضرت سکینه به عنوان یک زن ادیب و بزگوار چندین بار ازدواج کرد. اما هنوز در فرهنگ ما این مسأله وجود دارد که هر زن فقط یک مرد داشته باشد و اگر شوهرش فوت شد، باید همان لباس سفید کفنش باشد. لذا باید فرهنگ اسلامی باشد. نه اینکه بیبند و باری رواج پیدا کند.
لذا اگر میخواهیم مسلمان باشیم، باید چیزی را که خداوند حلال کرده است، حلال کنیم و چیزی را که خداوند حرام نکرده، حرام نکنیم. بنابراین باید مسائل اجتماعی را در کشور حل کنیم.
زمانی برای آزادی ویدئو در دولت مشاجره داشتیم و بسیار مشکل داشتیم. اما الان همه امکانات و بدترین سی دی های دنیادر اختیار جوانان است. لذا لازم است حوزه بطور جدی وارد بحث شود و راهکار ارائه نماید و راهکارهای اسلامی برای تأمین نیازها را مطرح نماید تا مشکل اجتماعی در جامعه نداشته باشیم. فرهنگ اسلام واقعاً پاسخگوی این زمان است. اجتهاد پویا لازمه خاتمیت است. در عصر جاهلیت از جزیرهالعرب آمده که تا قیامت باقی بماند ممکن است میلیاردها سال طول بکشد و عصرهای مختلفی مثل فضا، اتم و ذره بماند و این در کنار اجتهادی است که علما بتوانند با مبانی به جوانب مسائل برسند و قدرت حل مسائل را داشته باشند. خاتمیت را داریم، اما از اجتهادمان استفاده نمیکنیم. بحث من ناتمام است. ولی چون میخواهیم پرسش و پاسخ داشته باشیم، به همین مقدار بسنده میکنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله