سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم گردهمایی دفتر تحکیم وحدت
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله والسّلام علی رسول الله و آله
مدتها بود که در این حسینیه برنامهای نداشتم و در این برنامه حالت احساسی برای من پیش آمده و خاطرات دوران حضرت امام(ره) روی من تأثیر گذاشته است. حالت خوب و دوست داشتنی همراه با تاثّر است.
خوشحال هستم که فرصتی شد تا با شما دانشجویان عزیز حرف بزنم. این فرصت را شما خلق کردید. با شورای مرکزی فرصت بیشتری بود و حرفهای بیشتری با آنها زدیم و از آنها هم حرفهای زیادی شنیدیم. البته این یک جلسه انتخاباتی نیست و بنده هنوز همان نظر قبلی را دارم و ترجیح میدهم شخص دیگری که هم ظرفیت شخصی و هم مقبولیت مردمی داشته باشد، در این دوره مسئولیت ریاست جمهوری را به عهده بگیرد. حقیقتاً هنوز منتظر هستم.
البته هرچه جلوتر میرویم، بر اساس نظرسنجیها مقداری امیدم کم میشود. ولی در آستانه انتخابات مردم نظرات خودشان را ابراز میکنند و باید همچنان منتظر بمانیم. اگر روزی تصمیم گرفتم و وارد انتخابات شدم، باید نظرات و برنامههایم را بیان کنم و به سوالات پاسخ دهم تا مردم بدانند که به چه کسی رأی میدهند.
گـرچه افکار من کم و بیش روشن اسـت و رسانههـا هم تا حـدودی پخـش
میکنند. عمل بنده از دوران مبارزه و بعد از پیروزی روشن است و آنقدر برنامه روشنی از گذشته دارم که هر کس بخواهد بداند، به اندازه کافی مرجع مطالعه وجود دارد.
نکتهای که برای من موجب نگرانی است و احتمال آمدنم را جدّیتر میکند، شرایطی است که در اطراف میبینم. خیلی روشن نمیبینم، اما به اندازه کافی اسناد در رسانهها وجود دارد. به نظر میرسد دشمنان انقلاب، آمریکا و همراهانش در غرب و جاهای دیگر و ضد انقلاب، هدفهای مشخصی را برای تبلیغات انتخاباتی پیگیری میکنند که سه نقطه مهم آن را مطرح میکنم:
اول اینکه به طور جدّی به دنبال مشارکت حداقلی هستند و میخواهند حضور مردم در پای صندوقهای رأی کم باشد. این یک معیار شناخته شده در دنیاست که هر مقدار مردم کمتر شرکت کنند، یا دلیل بیتفاوتی و یا دلیل مخالفت آنهاست، مخصوصاً وقتی اصرار داریم که بیایید، اگر کم بیایند، علامت بدی است و برای دشمنان علامت خوبی است.
دوم، آنها شدیداً مایلند رئیس جمهوری که انتخاب میشود، با رأی کم باشد و خیلی واضح است که رئیس جمهوری که درصد کمی از آراء مردم را همراه داشته باشد، برایش مشکل است که خودش را نماینده مردم در اظهارات و تصمیمات معرفی نماید. گرچه قانوناً رئیس جمهور میشود و همهی حقوق یک رئیس جمهور با رأی بالا را دارد، اما میخواهد با رأی مردم در امور مردم تصرف کند و وقتی خیلی کم به او رأی دادند، وجهه خوبی ندارد و پیش دیگران اعتبار و اقتدار چندانی نخواهد داشت. لذا قطعاً آنها مایلند رئیس جمهوری با آراء کم آن هم در مرحله دوم انتخاب شود. دموکراسی واقعی موقعی است که رئیس جمهور آراء قابل قبولی در جامعه داشته باشد.
نکته سوم که خیلی تلاش میکنند، این است که میخواهند حداکثر تنش در انتخابات ایجاد شود و علاوه بر تنشهایی که در بین نیروهای انقلاب مثل زخم زبانها، کینه ورزیها، کنایهها و طردکردنها که جزو حرفهای سالهای اخیر جامعه ماست، وجود داشته باشد که ضدانقلابی و غیرانسانی است. آنها خواهان تشدید این موارد در انتخابات هستند.
یعنی حداقل حضور مردم، حداقل رأی رئیس جمهور و حداکثر تنازع و تنش و کینه هدفی است این روزها شاهد آن هستیم. اگر بخواهیم عاقلانه عمل کنیم، نقطه مقابلش این است که ما به حداکثر مشارکت برسیم و رئیس جمهوری با رأی بالا و تنش کمتر داشته باشیم. بخصوص بعد از انقلاب، بحثهای انتخاباتی باعث مشکلات در زندگی سیاسی و اداره امور کشور میشود. از نظر خودم وظیفه ملی، شرعی، اسلامی، انسانی و انقلابی این است که به این نقطه برسیم. یعنی مردم در انتخابات بیشتر شرکت کنند. رئیس جمهوری باشد که مردم با تمایل به او رأی بدهند. انسجام ملی درست در مقابل هدف آمریکاییهاست.
اگر بخواهیم برای هشت یا چهار سال دیگر کشور را به صورت باندی اداره کنیم و باندهایی که برسر کارند، خودشان را همه چیز بدانند و دیگران خود را بیگانه، مخالف و یا بیتفاوت بدانند، بسیار خطرناک است. این شیوه میتواند مقدمه هر بلا و مصیبتی برای کشور شود.
با همین تحلیل که عرض میکنم مقداری احساس سنگینی میکنم و به عنوان وظیفه و به خاطر همین چیزهایی که در افکار سنجیها بیان میشود، رأی من بالاتر است و شاید با حضور من مشارکتها بیشتر شود و شاید رأی بیشتری پشت سر رئیس جمهور باشد. شاید بتوانم تنازعات و باند بازیها را کم کنم. اینها جزو عوامل تشویق کننده است که مرا به تکلیف و وظیفه نزدیک میکند.
از طرف دیگر اصل فکری که سالهاست در روحیه من است، این است که زمینهسازی کنیم تا از درون جامعه نیروهای کافی برای حضور در همه صحنهها باشند و مردم احساس نکنند که چند نفر معدود هستند که میتوانند کشورشان را اداره کنند. دیگران هم که استعداد دارند، به فکر باشند که نردبان ترقی را طی کنند که ارزش زیادی دارد. این برای من ارزش زیادی دارد که ببینم بعد از من، انقلاب با نشاط، بالنده و ماندگار برای نسلهای بعدی باشد که یک اصل بسیار جدّی است.
فکر میکنم اگر وارد انتخابات شوم، در این نظریهام که سالها روی آن پافشاری کردهام، شکست خوردهام و نتوانستم به این نظریه که به نفع ملّت، انقلاب و کشور است، برسم. ضرر دیگری هم دارد. در گذشته که جوان بودیم، خوشمان نمیآمد کسی تا آخر عمر در پست خود بماند. در دوران ضعف جدّی بخاطر استخوانبندی سیاسی که دارند، بخواهند مسئولیت انرژی بری را بر عهده داشته باشند که برای ما زیبا نبوده است. بیش از 50 سال از عمرم در مسائل سیاسی پر استرس و کارهای سنگین گذشته است. یعنی از دوره بعد از جوانی است. فکر میکنم در زمانی که باقی مانده، فرصت را در اختیار دیگران بگذارم تا آنها بیایند و مردم هم آنها را بپسندند.
در مسائل اقتصادی نظرات قبلی را دارم و فکر میکنم حل مشکلات مردم از طریق توسعه، تولید و سرمایهگذاری بسیار جدی داخلی و خارجی و ایجاد فضای کار واقعی برای مردم ممکن است ظرفیتهای زیادی داریم و میتوانیم کار کنیم از نیروهای فعلی را بکار بگیریم. این مسأله را با آمار و ارقام میتوان بیان کرد. این فضا با حضور بخش خصوصی امکانپذیر است. چون دولت تا این حد امکانات ندارد و درست هم نیست. لذا بخش خصوصی باید با سیاست درستی فعال باشد تا باعث افزایش ثروت، تبعیض، فساد و رانتخواری نشود.
در امور سیاسی هم به طور جدّی فضای باز را میپسندم و شلوغ کاری و فشارهای بیربط که بخواهد مدیریتها را از کار جدا کند، نمیپسندم. خصوصاً در مورد دانشگاهها نظرم همیشه این بود که دانشجو هم سیاست را و نظرات خود را بیان کند. به وجود آوردن گروه فشار چه در محیط دانشگاهی و چه در محیط اجتماعی مفید نیست و جامعه را به عقب بر میگرداند.
زمانی که دکتر معین وزیر علوم دولت من بودند، گفتند: «وقتی وزرای علوم دیگر کشورها پیش ما میآیند، دو چیز برای آنها مهم و جالب است و آن اینکه میگویند: دانشجویان شما واقعاً درس میخوانند و دوم فضای دانشگاههای شما به گونهای است که عوارض موجود در بعضی از کشورهای در حال توسعه را ندارد.» هیچوقت موافق نبودم که دانشجویان، استادان را تحت فشار بگذارند و تهدید و ارعاب کنند و جو فشار در جامعه دانشگاهی بوجود آید.
ضمن اینکه این فضا باید واقعاً آزاد باشد و صاحب نظران منطقی، حرف خودشان را بزنند و جواب بشنوند. البته انضباط در محیط تحصیل بسیار مهم است. چون حق دیگران ضایع میشود.
قتلهای زنجیرهای که مطرح شد، همان تبلیغاتی است که قبلاً مطرح میشد که به نظر بنده یکی از مغالطههای خیلی زشت تاریخ است. اگر این منطق را بپذیریم، هر کار خوبی هم انجام میشود، باید به حساب دولت قبلی گذاشته شود. من خیلی کم کسی را تنبیه کردم و تنها در وزارت اطلاعات جزو نادر افرادی بود که ما حکم لغو معاونت او را دادیم و محاکمه اداری کردیم. کارش این بود که به جلسات میرفت و از دولت انتقاد میکرد.
یکبار ائمه جمعه در تهران جمع شده بودند. یکی از ائمه جمعه به من گفت که آقای معاون وزیر شما چگونه به خود اجازه میدهد دستاوردهای دولت را در نزد ائمه جمعه منفی نشان داد؟ به هر حال جنایتی کردند و مسئول آنهم دولت وقت است و باید پاسخگو باشد. آقای خاتمی از قضیه به آسانی نگذشت و ایستاد.
در مورد دادگاه آقای عبدالله نوری سئوال شده بود. وقتی میخواستند او را محاکمه کنند، به رئیس دادگاه گفتم که باید ملاحظه شود و سخت گیری نشود. ایشان نکتهای را گفتند و من به آقای نوری گفتم. اگر آقای نوری قبول میکردند، فکر میکنم وضع غیر از این میشد. ایشان گفت: «ما اطلاع داریم دفاعیات تندی تهیه کردند و قبل از اینکه محاکمه کنیم، میخواهند به روزنامهها بدهند که یک نوع جوسازی بود. میخواهند دادگاه را تحت تاثیر قرار دهند. اگر این کار را نکنند، بحث، قابل توجه خواهد بود.» من هم به آقای نوری گفتم. ایشان نگفت که این کار را نمیکنم و اتفاق به گونهای دیگر بود. من واقعاً تلاش کردم. ایشان از دوستان و وزرای دولت من بود.
به هر حال باید از گذشته درس بگیریم و از این پس فضای سیاسی دانشگاههای ما به گونهای باشد که حرفها را با منطق و استدلال بیان کنند. یعنی بدون پیرایههایی که ایجاد جرم نماید. اگر در اینصورت برخوردی هم اتفاق بیفتد، اهل نظر آن را محکوم خواهند کرد. اما اگر جوانی کردن به معنای عدم رعایت قانون باشد، به نفع هیچکس نیست. انشاءالله آرامش باشد و فضا هم عالمانه باشد.
اگر ما از لحاظ علمی، فکری و منطق مثل انسانهای با سواد و منصف با مسائل برخورد کنیم، تکامل اجتماعی و علمی ایجاد میشود. آرامش سیاسی در کشور خواهد بود. امروز مردم به حدّی رسیدند که با توضیحات میتوانیم نظر مردم را جلب کنیم. حرکتهای تند موجب فریب مردم نخواهد شد. همه چیز را میفهمند. دوره این چیزها به پایان رسید. الان دوره منطق است.
امیدوارم هر کس رئیس جمهور شد و هر کابینهای که سر کار میآید، با معیارهای اعتدالی جامعه را اداره کند.افراط و تفریط در جامعه موجب شکست است و ما هم ضرر کردیم. اگر اول انقلاب را در نظر بگیرند، حرکتهایی که جنبههای افراطی داشته، گاهی در جامعه مقداری نشاط و شور درست کرده، اما ضررهای بنیادی به جامعه وارد کرده است. از هر دو طرف هم بوده است.
انشاءالله که آینده مبارکی پیش روی ما باشد. دشمنان در برخورد با ما خیلی جدی هستند، اما با انسجام ملی، مشارکت و هوشیاری، بخصوص با هوشیاری دانشگاهها میتوانیم خطرات و شرّ آنها را که متوجه نظام است، دفع کنیم. مطمئناً اگر آمریکاییها به خصومت خودشان ادامه دهند، شکست میخورند. حرکت آنها در کنگره حرکت جدیدی نیست. منتهی لایحهای را به تصویب میرسانند که رسماً آمریکا وارد مبارزه با ما شود و در کنار آنها ضد انقلاب هم است. انشاءالله سمینار شما مبارک باشد و جمعبندی خوبی از آن داشته باشید. سعی کنید همیشه در راه خداوند و خدمت به مردم و کشورتان حضور داشته باشید.
والسّلام علیکم و رحمهالل