سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم گردهمایی حزب اسلامی کار

بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله
من در جریان تأسیس و دگرگونیهایی که داشتید، بودم و امیدوارم بتوانید در آینده و سرنوشت کشور تأثیرگذار شوید. امروز سومین برنامهام است که دارم انجام میدهم. معمولاً روزهای پنجشنبه کارهای تحقیقی خودم را انجام میدادم. صبح در کنگره ابوالفتوح رازی در شهری ری بودم که شخصیت ممتاز و مهمی در تاریخ ایران است. بعد به دانشگاه تربیت مدرس برای شرکت در جشن فارغالتحصیلی دانشجویان رفتم. این دانشگاه هم از تأسیسات خودمان در بعد از انقلاب است که برای تربیت مدرس ایجاد شد. الان هم در خدمت شما که از بخش سیاسی جامعه هستید، میباشیم. توضیحی که جناب آقای کمالی در مورد محتوا و اهداف حزب دادند، بود که من قبلاً هم روی آنها تأکید داشتم و خوشحال هستم که الان مورد توجه شماست.
برای کار و تلاش خودتان محوری را مطرح کردید که یکی از مقدسترین واژههای زندگی بشر است. کار، تلاش، سعی و کوشش جوهر زندگی و حیات ما و جزو ارزشمندترین اموری است که بشریت به آن نیاز دارد و باید به آن بپردازد و قرآن در این مورد جامعترین حرف را در یک جمله زده است. «ولیس للانسان الاّ ما سعی.» یعنی انسان چیزی جز محصول تلاش خودش ندارد و مطمئن باشد که محصول تلاش را خداوند بیمه کرد و به او برمیگرداند.
کلمات، آیات و مضامین قرآن، همه حقیقی است که در آفرینش وجود دارد. خداوند خالق و مدّبر جهان، برای بیان مقاصد الهی در تربیت بشری بهترین الفاظ و شیوه را بکار میگیرد و همه ما نیز چنین اعتقادی داریم. یعنی شما میخواهید از کار و تلاش پاسداری کنید. ممکن است در اصطلاح سیاسی و تقسیم کار، مسأله کارگری مشخص نباشد، ولی تحقیقاً نیروی کار و کارگر جزو مهمترین بخشهای عملکرد و جزو اهداف مهم شما خواهد بود. چون طبیعتاً وقتی صبحت از کار در قوانین عادی میکنیم، فقط کارگر را نمیگوییم و محدوده وسیعتری دارد. آنچه که شایسته است جامعهای روی آن بایستد، همین جوهر کار است. کسانی که به کار احترام میگذارند و کار برای آنها مقدس، شرافت و افتخار است، موفق خواهند بود. جوامعی که کمتر به کار توجه میکنند و شاید به محصول کار میاندیشند، ناموفق خواهند بود.
فکر میکنم اگر این این واژه و اصطلاح برای جامعه ما به درستی روشن شود، جمعیت شما به خوبی میتواند محور یک خدمت بزرگ باشد. البته نیاز به کار فرهنگی و اطلاعرسانی وسیعی دارد که باید عمل کنیم.
پس یکی اصل تحزّب است. بالاخره جامعه ما از کمبود احزاب نیرومند رنج میبرد. اگر راه دموکراسی را در پیش داریم و اگر بناست با افکار عمومی و خواست مردم، مدیریت جامعه شکل بگیرد و اداره شود، با انسانهای متفرق و متشتت نمیتوان به یک نقطه مطلوب و مدیریت برنامهریزی شده و حساب شده برسیم. اعتقاد داریم که انسان باید سرنوشت خود را خودش بدست گیرد و همه انسانها ذیحق هستند، در مبانی دینی ما این مسأله جدّی گرفته شده است. شرایط جهانی را هم که نگاه میکنیم، میبینیم دنیا بطرف دموکراسی پیش میرود. دورههای مختلف زندگی بشریت پشتسر رفته و هرچه جلو میرویم، دموکراسی و حکومت مردم بر مردم واقعیتر میشود.
هرچه انسانها آگاهتر شوند، حق خودشان را بهتر درک میکنند، برای اینکه بتوانند در تصمیمات مربوط به خودشان شریک باشند. اینها چیزهای روشنی است که امروز برای بشریت نیاز به استدلال چندانی نیست و اگر کمی مطلع باشند، خودشان وارد صحنه میشوند. البته شاید نوعی - نه فقط در ایران - در بخش زیادی از مردم هست که مأیوسند از اینکه تأثیرگذار باشند. به همین جهت در احزاب و انتخابات شرکت نمیکنند و این یک بلیّه عمومی است. در ایران و در جاهای دیگر شبیه به هم است که درصدی از مردم تصمیم میگیرند در سرنوشتشان شرکت کنند. در بعضی از جاها این مشارکت در انتخابات و پای صندوق رأی است. ولی انسانهای آگاهتر و دارای انگیزههای جدّی برای جامعه مقدمات کار را هم فراهم میکنند، وقت میگذارند، تشکیلات درست میکنند، هزینه میکنند. مطالعه، همفکری و مباحثه میکنند و راهکار و برنامه انتخاب میکنند. همه اینها کار حزب است.
کاری تشکیلاتی است که انسانها آزادانه و با میل و تشخیص خودشان وارد این بخش از کار اجتماعی که وظیفهای انسانی است، میشوند. قابل پیشبینی است که هرچه جلوتر میرویم، واقعیت نیاز به حضور در صحنههای سیاسی جامعه برای انسانها ملموستر میشود و به موازات زیاد شدن آگاهیهای مردم و ارتباطات بیشتر جوامع انسانی، این نیاز ملموستر میشود.
در ایران به هر دلیلی حزب هنوز جایگاه خودش را ندارد و ما بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب به خاطر عطشی که داشتیم و خلأ حزب وجود داشت، با اینکه هنوز کارهای فوری انقلاب بود، وقت زیادی را صرف و حزب جمهوری را تأسیس کردیم، چون تشخیص ما در دوره مبارزه این بود که چنین تشکیلاتی ضرورت دارد. لذا خیلی سریع و حبابگونه رشد کرد. در همه بخشهای کارگری، دانشجویی، دانشآموزی، کارمندی، روحانی و طبقات عام در سراسر کشور حضور داشتیم و مردم استقبال خوبی کردند.
ولی نهایتاً در مقطعی به این نتیجه رسیدیم که فتیله حزب را پایین کشیدیم و هنوز هم همان وضع وجود دارد. البته حزب هست و موجودیت قانونی خودش را دارد، ولی نیروهایش متفرق شدند و در جاهای دیگر فعالیت میکنند. فکر میکنم این موضوع ضرورت زمان است. احزاب کوچک در محدوده خودشان اثرگذار هستند و خدمت میکنند و انسانها با آنها رشد میکنند. آنها که دستاندرکار هستند، وارد مسایل عمیق و مدیریتی جامعه میشوند که اینها آثار مثبت کار است و در جریانهای مهم کشور حضور پیدا میکنند و اعلام موضع میکنند. ولی مدیریت کلی کشور مسأله بسیار جدّی است که باید کارهای بیشتری بکنیم. شاید بعضیها فکر کنند که این هم از وظایف حکومت است. وظیفه حکومت این است که راه را باز کند و مانع نشود و اجازه دهد مردم با سلیقههای خودشان تجمعها و تشکیلات داشته باشند و این جویبارهای کوچک به هم بپیوندند و رود خروشانی را تشکیل بدهند که بتواند فضای جامعه را تحت تأثیر قرار دهد که این اتفاق بالاخره روزی خواهد افتاد. ولی اگر خودمان به استقبال آن برویم، اهمیت فراوانی دارد.
شما مصداق مهمی را انتخاب کردید که از نیازهای جامعه است و آن کار و تلاش است که نمیتواند از نیروی کار و کارگر جدا باشد. باید جزو اهداف شما باشد که بتوانید نیروی کار را جذب کنید. نیروی کارگری بخش عظیمی در دنیاست و جزو بخشهای بسیار سالم در جامعه هستند که از بازو، انرژی و جوهر وجود خودشان زندگی میکنند و با توان خودشان و روی پای خودشان هستند و تهمت استثمار، استعمار، تجاوز، تعدی، انحصار و ... به آنها نمیخورد و ذاتاً حق طلب هستند و میتوانند اینگونه باشند.
بنابراین واقعاً نیروهای کار در جامعه ارزشمند هستند و باید این ارتباط را به طور منسجم داشته باشید و از این ظرفیت خوب بهتر استفاده کنید. کلمه اسلامی که به این حزب اضافه کردید، راهنمای خوبی است. یک راهنما که ما را هدایت میکند تا راهمان را گم نکنیم. به هرحال شما مسلمان هستید و در جامعهای زندگی میکنید که بنا شده جامعهای اسلامی باشد. قانون اساسی محور را اسلام قرار داده و درست هم هست. امروز مکتبی بهتر از مکتب اسلام در دنیا نمیشناسیم که بتواند به درد بشریّـت توجه داشته باشد. اینکه سلیقههایی که به نام اسلام مطرح میشوند، چقدر اسلامی هستند، بحث دیگری است.
من از قرآن و متن اسلام حرف میزنم. اسلام فطرت بشر را در نظر میگیرد و برای واقعیت وجود ما برنامه دارد که در جهت تکامل ما و برای نزدیکی به خداست. خدا را در افق اعلا مدّ نظر قرار میدهد و انسان راه تکاملش را به گونهای ترسیم میکند تا با هدایت قرآن به خدا برسد. در این مسیر وظایف، تکالیف، حقوق و حدودی هم هست که همه اینها را در نظر میگیرند.
بنابراین جزو افتخارات شما باشد وقتی که واژه کار را در حزب بکار میبرید و در کنارش اسلام را هم محور قرارمیدهید.
مجموعهای بسیار با ارزش از سه واژه حزب، اسلامی و کار ایجاد میشود که همه اینها میتواند برای ما راهنما باشد. طبیعتاً افرادی که با شما کار میکنند، عمدتاً مسلمان و عاشق اسلام هستند و در راه خدا کار میکنند.
بنده به شما تبریک عرض میکنم. انشاءالله با همین حرکت آرام و مطمئن که تا به حال جلو آمدید، بتوانید جلوتر بروید و به اهداف مقدس خودتان برسید. جامعه ما با تشکیلات و برنامههای درست میتواند شرایط بسیار خوبی در دنیا برای خود تأمین کند. ایران با سوابق چند هزار ساله از انسانهایی که ثمرات تمدنهای پیدرپیدر ژنهای وجود آنها جای گرفته و بندبند سلولهای وجودشان در تمدنهای مختلف ساخته شده و به نسلهای بعدی به ارث رسیده، سرمایههای عظیم تمدنی، آگاهی، رشد و کمال را دارد.
منطقه جغرافیایی ایران هم جزو مناطقی بود که به استعداد خودش در همه شرایط زمانی، منطقه آباد دنیا بود و امروز که مسأله انرژی جزو الویت زندگی بشر است، باز ما دارای امتیاز هستیم، یعنی ایران هیچوقت در مسیر خودش از لحاظ جغرافیایی در شرایط نامطلوب نبوده است. انسانها، سرزمین و شرایط قرارگیری ما در بین کشورهای دنیا، امتیاز هستند.
خداوند هم به ما اسلام و قرآن را ارزانی داشته و اهل بیت (ع) را داریم و در دوران ما هم انقلاب اسلامی را به ما داده است. اگر از این نعمتهای خدا درست استفاده کنیم، نباید کشور دست چندم دنیا باشیم. حق ملت ماست که سربلند، سرافراز و پیشتاز در تاریخ بشریت حضور داشته باشند. امیدوار بودیم که به سرعت به این نقطه برسیم، ولی فاصله داریم. انشاءالله در آینده با عالم شدن، آگاه شدن و وظیفهشناس شدن مردممان این راه طولانی را سریعتر طی کنیم و برکات کنگره را در سال آینده به خوبی ببینید.
والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته