سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم کنگره بزرگداشت سرداران و 1700 شهید کاشان
بسم الله الرحمن الرحمن الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله خداوند را شکر میکنیم که توفیق داد تا لحظاتی را در این کنگره باشکوه و پیامدار شما مردم کاشان باشیم تا یاد قهرمانان تاریخ و زمان خود را گرامی بداریم. از کسانی که برای تجدید خاطره با بهترین عزیزان عصر و زمان ما تلاش کردند و زحمات این کنگره عظیم را متحمّل شدند، تشکر و قدردانی میکنم. بنده بیش از آنچه که بخواهم حرف بزنم، از برنامه شما استفاده کردم. همه بخشهای برنامه برای ما پیام دار و سازنده است. خدا کند که بتوانیم وظیفهای را که در مقابل کسانی که عزیزترین موجودی خود را به اسلام، ایران و انقلاب تقدیم کردهاند، انجام دهیم و ازعهده این مسؤولیت سنگین برآییم. میدانم هوای سالن، مخصوصاً قسمت خانمها که بالا نشستهاند، گرم است. سعی میکنم حرفهایم را مختصر کنم. نکاتی را که میخواهم عرض کنم، خواهم گفت، ولی کوتاه و بدون شرح. کمیدرباره کاشان وبیشتر درباره شهدا و ایثارگران و مقداری هم از تاریخ و پیام شهدا و دستاوردهای دفاع مقدّس حرف میزنم. کاشانیها باید خداوند را شکر کنند. تاریخ پرشکوه و معناداری دارند. خداوند خواسته که مردم اینجا همیشه خوب، در راه حق، سالم و روبه خدا باشند. کاشان را میبینم که از گذشتههای خیلی دور در حاشیه کویر ایران به عنوان یک تمدن همراه با معنویت کامل حضور داشته است. فعلاَ از گذشتههای دور صحبت نمیکنم. وقتی که بنا شد اسلام، ایران را روشن کند، کاشان در حاشیه کویر به مثابه قلّه دماوند توانست اولین تابشهای خورشید اسلام را بگیرد. بیجهت نیست که امام محمد باقر (ع) برای مردم کاشان به فرزند خود نیابت میدهند و سفیر خود، اهل بیت (ع)، اسلام و قرآن در اینجا میکنند. از همان زمان تاکنون کاشانمرکز تبلور انوار مکتب اهلبیت (ع) بوده است. مردمشهمیشه صمیمی، دوستداشتنی، کوشا، قانع و صبور از مشکلات فراوانی که در تاریخ ایران اتفاق افتاده، عبور کردند. خداوند همیشه به کاشان برکت داد و مردم نعمت خدا را در اینجا دیدهاند. امروز تعداد زیادی امامزادهی اصیل، شناسنامهدار و معجزهگر در اطراف شماست. چون کاشان به این مردم خوب پناه میداد. کاشانیها در دوران دفاع مقدّس با گردان امام محمد باقر (ع) و جوانان رشیدی که به جبهه فرستادند، درخشیدند. من باید شهادت بدهم که چقدر روی نیروهای اصفهان در لشکرهای امامحسین(ع) و نجف حساب میشد. مردم اصفهان در دفاع مقدّس سنگ تمام گذاشتند. نجفآباد اصفهان افتخار این را دارد که بیشترین شهید را به اسلام تقدیم کرد و این افتخار بزرگ تاریخی است . 24 هزار شهید برای یک استان و چند برابر آن جانباز ، آزاده و مفقود، سرمایه کمی نیست. تاریخ هیچ وقت این قطعه را فراموش نمیکند. هیچ وقت نورانیت این قربانیان راه خدا و ستارگان خدا در روی زمین فراموش نمیشود. نامشان باقی و جاودان است. 1700 شهید برای یک شهرستان رقم بزرگ و عظیمی است. شهدایی که از بسیج، سپاه، ارتش و احیاناً نیروهای متفرق که بدون سازمان به جبهه رفته بودند و عمدتاً داوطلب بودند. نه بعنوان حرفه کاری و شغلی، بلکه به عنوان وظیفه و انجام تکلیف جهاد در راه خدا و دفاع از اسلام و میهن و مردم و شکستن دستگاههای ستم کفر جهانی که شمشیرش را بر ایران ما آخته بود، به جبهه رفتند و به هدف خود رسیدند. خانوادههای خوب آنها به همراه بازماندگان سنگرها که جانبازان، آزادگان و ایثارگران هستند، بستر تداوم حرکت و پیام شهیدانندکه در دورههای چندسال بعد از جبهه و دفاع، آثار جهادی را در اینها میبینیم. قوام انقلاب، کشور و مردم به اینهاست. پایگاه تسخیرناشدنی انقلاب اسلامی هستند. خداوند به گونهای تدبیر کرد که همه جا در روستا، شهر، مزرعه، کارخانه. بازار، مدرسه، دانشگاه، خیابان و بیابان هستند. انسان هرجا میرود اثری، قبری، عکسی و پرچمی از شهدا میبیند که انسان را به یاد خدا، فداکاری و جهاد میاندازد.اینها پتکهای سنگینی هستند که بر مغزها و دلهای خوابآلود وارد میشوند و آنها را بیدار میکنند. چه انسان قسیالقلبی است که وقتی فرزند، اثر و قبر شهید را ببیند، به فکر نیفتد که اینها چه میخواستند؟ چرا در جوانی رفتند؟ چرا از زندگی گذشتند؟ چرا از درس، بحث، مدرسه، دانشگاه، کسب و کار، خانواده و باغ و بوستان گذشتند و در زمین تفتیده جنوب و غرب آن گونه جان دادند؟حتّیاگر نخواهیم، این سوال پیش میآید. سوال انتخابی نیست. جوابانتخابی وسوال قهری است. چرا اینها رفتند، هر انسانی که فکر میکند، با کمی انصاف از پیام آنها بهره میگیرد. جواب درستش این است که دنبال اینها باشیم، راه اینها درست بود. کار خوبی کردند. خوب رفتند و دفاع کردند. توطئه عظیمی علیه انقلاب شکل گرفته بود و آنها خوب دفع کردند. شک نکنید که سه عنصر مسلّط بر جهان آن روز، یعنی شرق، غرب و ارتجاع مصمّم بودند که انقلاب ما را بشکنند. مصمّم بودند که حداقل انقلاب را آنچنان ضعیف کنند تا یک پیکر نحیف تاریخی در دنیا نشان بدهند و بگویند نتیجه انقلابها این است. مصمم بودند که ایران را دوباره به بایگاه استکباری، ژاندارمی منطقه، فرمانبر آمریکا، همدم اسراییل و همپایگی دولتهای دست نشانده مرعوب و خدمتگزار استعمار برگردانند. همانی که بود. میخواستند چنین کنند. همه چیز را آماده کرده بودند. اسلحه، پول، تبلیغ، اطلاعات و یک اهرم آماده در همسایه ما داشتند که حزب بعث عراق و حکومت خطرناک صدام بود. احساس کرده بود اولین نقطهای که انقلاب اسلامی در مسیر خود آنجا را میپیماید و میشکند، عراق است. چون مردم عراق خیلی زود پیام انقلاب را گرفته و حرکت انقلابی خود را آغاز کرده بودند و صدام هم بی رحمانه به مردم تاخت و آنها را سرکوب کرد. ولی مردم تسلیم نشده بودند، مجبور بودند که سکوت کنند. آنها دیدند عنصر خوبی در کنار ماست. از ارتش مجهزی که شورویها برای عراق در مقابل ارتش مجهز آن روز ایران ساخته بودند، بهره گرفتند و به ما حمله کردند. خودشان احمقانه فکر میکردند که یک هفته بعد در تهران هستند و اگر در تهران نباشند، خوزستان را از ایران جدا میکنند و بدون خوزستان انقلاب خفه میشود. طراحیهای آنها با پشتوانه، قدرت و امید بود که شروع به اجرا کردند، امّا خداوند چطور دست قدرتش را از آستین این ملت غیور در آورد؟! ارتش، سپاه و بسیج در دریا و اقیانوس مردمی وظایفشان را به خوبی انجام دادند و کار بسیار بزرگی کردند که تاریخ هرگز فراموش نمیکند. البته عربدهگران تاریخ تلاش میکنند از تلالو این خورشید بکاهند، اما نمیشود. حقایق در آینده روشنتر خواهد شد. هرچه که صدام خواست، به او دادند. حتّی مقدّمات سلاح هستهای، سلاحهای پیشرفته شیمیایی و لیزری و میکروبی را به عراق دادند تا به زانو در نیاید. البته در مقطع اوّل هدفشان این بود که ما، شکست بخوریم. اما وقتی نیفتادیم و مثل صخره صمّا ماندیم و مقاومت کردیم، برای اینکه صدام نیفتد، همه چیز را به او دادند که او را نگاه دارند. میدانستند که اگر در میدان نبرد او را بشکنیم، سیلی که بعد از آن راه میافتد، خیلیها را میبرد. بنابراین خیلی مقاومت کردند. وقتی که صدام جنگ را تمام کرد، نزدیک صد میلیارد دلار - علاوه بر کمکهای بیدریغ مالی که گرفته بود و هزینههایی که از جیب مردم عراق کرده بود – بدهکار بود که هنوز آن قرضها مانده و الان جایی نیست که بپردازند. آنهایی که دادند، نمیدانند چکار کنند و از کجا بگیرند. معلوم نیست کسی حاضر شود پولهای حرامی را که صرف کارهای حرام شد، تعدیه کند. خیلی کمک کردند. گرفتاری آنها این بود که برای پس گرفتن کمکهای خطرناک از موجود مفلوکی که در جنگ ضعیف شده بود، چگونه عمل کنند؟! آنها میدانستند چه چیزهایی به صدام دادند!! صدام لایق نبود از آن وسایل خوب استفاده کند. به عنوان پس گرفتن سلاح کشتارجمعی جنگ جدیدی را آغاز کردند. خداوند را ببین! حق را ببین که چگونه عمل میکند! ما در خانه و اداره، در کاشان و اصفهان نشستهایم و تماشا میکنیم که خداوند چگونه عدالتش را در تاریخ اجرا میکند! محتسب خدا چگونه در بازار است! چطور دقیق حساب میکند! به حساب همه آنها رسیده است. آنهایی که با ما جنگیدند- ارتش بعثی را عرض میکنم- چه روزگاری دارند؟! مفلوکِ مفلوک و در دنیا و منطقه که هیچ، در خود عراق بدنام هستند. به اسم دفاع از عراق میجنگیدند، اما امروز یک افسرشان را برای حلّ مشکل شهر فلوجه فرمانده کنند که تظاهرات مردم، آمریکاییها را ترساند و اعلام کردند ما این کار را نمیکنیم. به این روز افتادند. افسرانی که در میدان جنگ آن روز خدایی میکردند، برای تأمین معاش خود در یوزگی می کنند و بیکار در کوچه، خیابان و بیابان عراق میگردند و نمیدانند آینده آنها چه خواهد شد. همان کسانی که جنگیدندو به ما ظلم کردند و کشور ما را آلوده کردند و به انقلاب ما ستم کردند. در مقابلشان مجاهدان و رزمندان ایران را ببینید. شما عزیز شدید. هم پیش خداوند و هم پیش مردم عزّت پیدا کردید. در تاریخ ایران یادم نیست که نیروهای مسلح به اندازه امروز عزیز و مورد محبت و اعتماد مردم باشند. مردم فهمیدند که اینها به دردشان میخورند. قبول کردند که هرچه هزینه کنند، در این دنیای پر خطر، بجاست. واقعاً خداوند بهتر از این نمیتواند معادله را حفظ کند و حق در مقابل باطل این گونه پیروز شود. البته هنوز زود است. حساب اصلی ما در آخرت است. پاداش این مجاهدتها و صبرهای خانوادههای عزیز داده در آنجا خواهد بود. اما همینجا و در حیات خود و در جایی که هنوز همه چیز به یاد ماست، اتفاقات شیرینی میافتد. ستمگر عراق به دست همانهایی که علیه انقلاب اسلامی و اسلام تجهیز شده بود، حذف شد. نکته ظریفتر که خیلی ظریف است و بعداً باید محاسبه کنیم، این است که خود آنها هم به دردسر افتادند. آمریکایی ها از فشاری که بر ما آوردند، چه نتیجهای گرفتند؟ از هزینهای که الان در عراق میکنند، چه نتیجهای گرفتند؟ اگر بخواهند محاسبه کنند، چه میتوانند تحویل دهند؟ خودشان میگویند در ماه 4 میلیارد و 700 میلیون دلار به صورت رسمی هزینه میکنیم که هفتهای 1 میلیارد و 200 میلیون دلار میشود. در کنار این هزینه، هر روز چند تابوت و چند مجروح از عراق تحویل میگیرند. آبرویشان به کلّی رفته است. همین امروز رادیوهای بیگانه خبری را پخش کردند که در دنیا خیلی صدا کرد. خبر این بود که 52 نفر از شخصیتهای سیاسی و دیپلماتهای سابق آمریکا با پیروی از شخصیتهای انگلیس که چند روز پیش عمل کرده بودند، نامهای به آقای بوش نوشتند. تیترش این است که شما با رفتار نادرست خود آبرو و اعتبار آمریکا را در جهان برباد دادی. (تکبیر مردم) عین تعبیر را دیپلماتهای انگلیس در نامه ای به آقای بلر داشتند که شریک آقای بوش است. آنها گفته بودند: شما در گندکاریای که آمریکاییها در عراق کرده بودند، شریک شدید که تعفن آن دنیا را گرفته است. واقعاً توجه کنید. کسی اینگونه خرج کند و اینگونه تحقیر شود. آمریکا حقیقتاً در دنیا تحقیر شده است. چه روزگاری دارد؟! اینقدر تحقیر شده که حرف خود را پس میگیرد و میگوید در شهرهای سنّینشین باز از سربازان صدام استفاده کنیم. همانهایی که تصفیه کرد. هم آن موقع احمقی کرد و هم الان دارد احمقی میکند. دیگر نمیشود. اگر اول میشد، الان دیگر نمیشود. دیگر گذشت. چیزی نماند. حالا میخواهد از عراق برود و نمیداند چگونه برود. اگر همینطوری برود، پشت سر خود چه باقی میگذارد؟ چه اتفاقاتی میافتد؟ تاریخ به آمریکا چه میگوید؟ اگر بماند، چطور عمل کند؟ دیروز در شهر الانبار چندخمپاره به جایی افتاد که سربازان در میدان پادگان جمع شده بودند که عده زیادی از این رفتند. میگویند 6 کشته و 40 مجروح داشتیم، اما عدد را خودشان تعیین میکنند. معمولاً اعداد واقعی در جنگ مشخص نمیشود. آمریکاییها که در ویتنام میجنگیدند، خیلی چیزها را مخفی کردند، ولی امروز همه چیز روشن است. آمریکا 10 سال در ویتنام جنگید. همین کارهایی را که در عراق میکند، انجام داد. در اوجش 546 هزار نظامی آمریکا در ویتنام بودند. 800 هزار نفر نظامی هم از دولت دستنشانده سایگون از ویتنام جنوبی آورده بود. ظرف 10 سال 2 میلیون تن بمب و گلوله بر سر مردم ریختند. حساب کنید که روزی چقدر می شود. 640 هزار آمریکایی و 500 هزار نفر از ویتنام جنوبی کشته و زخمی شدند. بعد از 10 سال تسلیم شدند و یک مقدار هزینه بازسازی را برعهده گرفتند و از ویتنام برگشتند. عراق از ویتنام خطرناکتر است. شرایط هم خیلی فرق میکند. الان آمریکاییها واقعیتها را نمیگویند. خبرنگاران تا جایی که میبینند، میگویند. از آن طرف افتضاح سیاسی نصیب آنها شد. در زندانها با مردم چه کردند! میگفتند میخواهیم مردم را از شرّ بعثیها آزاد کنیم، ولی الان معلوم میشود در زندان چگونه رفتار میکنند. وقتی مردم تصویر پاهای نحس نظامیان آمریکایی را روی سینههای جوانان عراقی دیدند، با همه وجودشان – حتّی خود آمریکاییها – متنفر شدند. یک عده از هنرمندان آمریکایی گفتند: «دیگر نمیتوانیم سرخود را در دنیا بلند کنیم. چه جواب بدهیم؟!». میخواهند صدام را به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه کنند و مسئله مهم آنها این است که اگر دادگاه علنی باشد، صدام میگوید: همین آقای رامسفلد که الان وزیر دفاع آمریکاست و میجنگد، مرا برای جنگ ایران تجهیز کرد. وقتی فردا دادگاه تشکیل شد و صدام زبان باز کرد، این حرفها را میزند. دادگاه صدام که نمیتواند مخفی باشد. باید علنی باشد. الان مشکل آمریکاییها این است که این دادگاه به تابلوی رسوایی آمریکا تبدیل شود. ببینید که خداوند راچگونه میتوان در تاریخ مشاهده کرد؟! چگونه میتوان عدل خدا را ترسیم کرد؟! ما عجولیم و فکر میکنیم باید نتیجه کارهای خود را یک ساعت بعد بگیریم. اگر دستگاه عدالت خدا را آنگونه که هست، دنیا و آخرت را آنگونه که خدا میبیند، ما در این سالن هستیم و نمیدانیم پشت این دیوار چه خبر است، اما کسی که پشت بام است، همه جا را میبیند، خدا همه تاریخ را از آدم تا قیامت با هم میبیند، محاسبات خدا مثل ما نیست که عدالت چگونه اجرا شود و راهکار درست چیست، با حساب است. اگر اینگونه نگاه کنیم در عمرکوتاه خود میبینیم که خدا چقدر عدالت دارد و چگونه حق را به حقدار میرساند. کشورهای دیگری که به صدام کمک کرده بودند، الان پشت دستهای خود را میزنند. پس بهترین هدیهای که برای شما خانوادههای شهدا، ایثارگران، جانبازان و آزادگان دارم این است که چیزی از دست ندادید. دستگاه عدل الهی همه چیز را زیر نظر دارد. مقامی که در آخرت به فرزندان و شهدای شما داده، بزرگان بشر به آن مقام غبطه میخورند. مقام شهید به آسانی برای کسی به دست نمیآید. آنها در بزم اولیا و انبیا هستند. ارواح آنها در این محفل و همه جا هستند. به جایی رفتند که خدا بشر را برای آن خلق کرده است. آنها بُردند و فاتح هستند و شما هم با صبر خود فاتح میشوید. عزّت دنیایی که کسب کردید و با صبر خود میتوانید در راه آنها عزّت اخروی بگیرید. اگر درراه آنها باشید، شفیع مطمئنی در روز قیامت دارید. فرزندان شما منتظرند که در صحنه قیامت دست شما را بگیرند و با خود به بهشت ببرند. چیزی ازآنها کم نمیشود. این حق آنهاست. آثار آنچه که در کشور ما میگذرد و مربوط به ایثارگران و شهداست، به عنوان صدقه جاریه به مقام آنها و شما و هریک از ما که در این راه باشیم، افزوده میشود. لذا چیزی از دست ندادیم. اصلاً جای ضرر نیست. منتها خداوند به خاطر تسلّای دل انسانها، تاریخ را اینگونه هدایت میکند و این اتفاق میافتد. به هرحال شما کاشانیها افتخار کنید و خوشحال باشید که با 1700 شهید و آن همه آزاده، جانباز و مفقود و خانوادههای آنها صفحهای روشن در تاریخ دارید. خداوند برکت اینها را به شما خواهد داد. کاشان اصولاً با برکت است. الان هم شرایط مناسبی دارد. با توجه به تذاکرات آیتالله یثربی و توضیحات استاندار محترم عرض میکنم که موقعیت کاشان آینده قابل توجهی خواهد داشت. الان کاشان را در مسیر بهترین راههای کشور میبینیم. اتوبانهای خوب از کاشان عبور میکند. انشاء الله فرودگاه شما فعال شود تا مردم بتوانند از آن استفاده کنند. با همّت مردم، هنرها و صنایع دستی موقعیت ممتاز تاریخی به کاشان داد و امروز دارید آثار مهم باستانی خود را احیا میکنید. خیلی از مردم دنیا علاقهمندند که به خاطر آثار باستانی ارزشمند و راههای خوبی که الان دارید، اینجا را ببینند. راهآهن، بزرگراهها و فرودگاه و چیزهایی دیگر که در کاشان هست. صنعت فرش نادیده گرفته نمیشود. این لطف ویژه الهی به شماست که با عطر کاشان دنیا را معطر میکنید. اگر از این موقعیت طبیعی عطرسازی کاشان درست بهرهبرداری کنیم، میتوانیم بهره زیادی بگیریم که فکر میکنم وظیفه شما مردم است که این کارها را بکنید و دولت هم باید از شما حمایت کند. اینکه اخیراً در منطقه شما نفت کشف شده، نعمت بندگی است. هنوز نمیدانم ابعادش چقدر است. گفته میشود خیلی وسیع است. اگر بتوانیم، بعدازظهر میرویم و میبینیم. احتمالاً یکی از مراکز عمده اقتصادی از این بُعد در اینجا تشکیل میشود. مجموعه استان اصفهان بسیار نیرومند است. به همه کشور خدمت میکند. گرچه بعضیها فکر میکنند تبعیض میشود، ولی مردم استان اصفهان در صنعت، کشاورزی، هنر، فرهنگ و مسایل دیگر کوشا و تلاشگرند. این استان امن و نیرومند است و لطف خدا را دارد. ویژگیهای کاشان هم در بُعد مردمی بسیار قابل توجه است که باید روی آن حساب کنیم. به خصوص به خانوادههای شهدا عرض میکنم، این روحیاتی که نمونهاش را در خانم بنتالهدی دیدیم که در دکلمهاش بروز کرد، یک سرمایه عظیم معنوی در بستر بازماندگان شهدا و ایثارگران است. این را کم نگیریم، اینها همینجوری به وجود نمیآیند. اینها عقبههای مهمی دارد که به اینگونه انسانها میرسیم. ضمناً از مجری خوب که خیلی شاعرانه و هنرمندانه برنامه را اداره کرد و ما را تحت تاثیر قرار داد و به اجلاس شما صفا داد، قدردانی میکنیم. آقای آهنگران هم به بحثهای از این نوع روح میدهند که در دوران جنگ تا امروز همیشه این روحیه را داشتند. مجموعه کنگره شما بسیار باصفاست. نکتهای که میخواهم تذکر دهم و قبلاً در ستاد کنگره با هم بحث کرده بودیم، این است که این مقدار بحث که داشتیم. یک مقدار تشریفات، یک مقدار شرح حال و یک مقدار تذکر است. اما کار جاوید کنگره ، آثاری است که خلق میکنند. شروع کردند که تمام خاطرات، پیامها و مسایلی که شهدا و ایثارگران دارند، چاپ کنند تا جاویدان و ماندگار باشد. این کتابها، فیلمها، سیدیها و سرودها قطعاً برای جامعه ما سازنده است و فرهنگ ما را غنی میکند. حاصل زحمات شما آثاری ماندگار میشود. هزینه کنگره را اسراف حساب نکنید. البته کاشانیها اصلاً اهل اسراف نیستند. به اندازه کافی صرفهجویی دارند. از اینکه بگذریم، هیچ هزینهای در اینجا تلف نمیشود. این هزینهها میماند و به الواح پیامآور تبدیل میشود. خوشبختانه قسمت اعظم زحمت ستاد کنگره روی کارهای ماندگار است. جلسات و سخنرانیها مهم است، امّا باید پشتوانه و عقبه اینها را در کارهای ماندگار ببینیم که باید آثاری را در شهر و روستاههایی که بچههایتان شهید شدند، خلق کنید تا برای قرنها بماند و نسلهای بعدی از آن استفاده کنند. این بسیار بسیار با ارزش است و معنویتی را که در شهرستان شما بوده، تقویت و مضاعف میکند. انشاءالله از اینگونه برنامهها در همه شهرها، روستاها و اصناف مربوط به شهدا داشته باشیم که جزو بهترین برنامههای فرهنگی و اطلاعرسانی ماست. با اینکه میخواستیم کم حرف بزنیم، حرفها پشت سرهم آمد. مطالب دیگری است که میخواهم عرض کنم. در مجموع آینده منطقه شما و کاشان را با مواردی که عرض کردم و با انسانهای خوبی که در کاشان دارید و مدیران خوبی که هستند، روشن میبینم و امیدوارم بهتر از این باشد. همه کشور ما اینگونه است. مردم کشور ما بیش از این حق دارند. ایران ظرفیت این را دارد که در منطقه آسیا و خاورمیانه یکی از بهترینها باشد. هم امکانات مادی، هم شرایط جغرافیایی مناسب و هم انسانهای باهوش دارد و مهمتر از همه الان مرکز مکتب اهل بیت (ع) شده است که شما کاشانیها هم افتخار قدمت و پیشتازی این راه
را دارید. امیدواریم امام زمان (عج) ایران را به عنوان مرکز حرکت مکتب اهل بیت (ع) در زمان ظهور خودشان بپذیرند.و السّلام علیکم و رحمهالله