بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
در محضر شما استادان، دانشجویان و دانش آموختگان صریحاً عرض میکنم که به یکی از آرزوهای دیرینم که از آغاز جوانی داشتم، با پیشرفت این دانشگاه نزدیک شدم. مسئلهای که شاید یکی از بزرگترین نیازهای جهان اسلام است.
هماهنگ کردن مذاهب اسلامی در راه خدا و برای خدا هدف بسیار مقدسی است. مطمئناً هیچ رنجی به اندازه تفرقه دنیای اسلام را اذیت نمیکند؛ تفرقههایی که به دنبال آن خنثی شدن انرژیها و استعدادها به خاطر درگیریهای واهی و بیپایه است. در همین راستا و از همان ابتدا جزو آرزوهای ما طلبههای جوان حوزه علمیه قم بود که مقارن با پیروزی انقلاب در نظام اسلامی حرکت مثبتی ایجاد شود.
بر همین اساس هفته وحدت طراحی شد و طبیعتاً آثار خوبی به جای گذاشت و پس از چندی مجمع التقریب تأسیس گردید و به دنبال آن دانشگاه مذاهب اسلامی قوام پیدا کرد. من فکر میکنم که بر روی جوانان بیشتر باید سرمایهگذاری نمود تا دانشجویانی از همه مذاهب اسلامی بتوانند در این دانشگاه تحصیل کنند و به بحث بپردازند.
استاد بزرگوار حضرت آیتالله بروجردی این روحیه تقریبی را به ما منتقل کردند، ایشان واقعاً علاقمند بود که مسلمانان را به همدیگر نزدیک کنند و در همین زمینه گامهای اساسی را برداشت. در آن موقع بنده به این ایده بعنوان تفکری که با تحلیل همراه است، مینگریستم و الآن میفهمم که این کار چقدر ضروری است. بنده در تشکیل دانشگاه مذاهب اسلامی مؤثر بودم، اما فکر تأسیس از آن شما بود؛ بنده در زمان ریاست جمهوری طرح را بررسی کردم و وظیفه داشتم به شما کمک کنم. به هر جهت کار اصلی را مسئولان دانشگاه و خصوصاً آیت الله واعظ زاده متحمّل شدند.
کار آسانی نبود. شما میخواستید از پایه شروع کنید. آن زمان طبیعتاً نمیتوانستید دانشگاه بزرگی تأسیس کنید. ولی اکنون شرایط فرق میکند. هم کارتان عمق دارد و هم پایهای قوی پیدا کردهاید. فکر میکنم در حال حاضر مسئولان کشور خودشان تشخیص میدهند که باید بصورت جدّیتری از شما حمایت کنند.
به هر حال یکی از افتخارات اسلام که همیشه بوده و هست، موضوع سعه صدر اسلامی است؛ باید به همه مطالب مخالفین گوش داد، به غیر از مسلمانان در رابطه با ملحدین و ادیان دیگر هم باید چنین رفتاری داشت.
در اسلام و قرآن در این زمینه آیهای صریحتر از «فبشرعبادالذین یستمعون قول فیتبعون احسنه» وجود ندارد که عباد خاص خدا کسانی هستند که به حرفها گوش میکنند و بهترین را انتخاب میکنند. اگر ما مذاکره نکنیم، مطالعه نکنیم، اگر گوش ندهیم که دیگر جای انتخاب نیست؛ اگر با مشاجره، دعوا، اتهام و خصومت پیش برویم که دیگر جای تصمیم نیست.
فقط همین آیه نیست. در قرآن بیش از اینها به این موضوع اشاره شده است. پیشوایان دینی ما از جمله امام علی (ع) تأکید داشتهاند که حتی با کتب دینی ادیان دیگر آشنا شویم و به بحث کلامی بپردازیم. اصولاً بحث فکری و علمی نباید با خصومت و تعصب آلوده شود. اگر این اتفاقات بیفتد، در عمل است. ما باید فضای علمی خودمان را طوری تنظیم کنیم که در آن استدلال و برهان جا گیر شود.
این مطالبی را که عرض کردم، به طور عموم بود. اما در مورد دانشگاه بحمدالله با دانش، تخصص، آگاهی و شناخت وارد شدید و رشتههای مناسبی را انتخاب کردید. واقعاً این مطلب را نمیدانستم که سطح علمی فارغالتحصیلان شما این قدر بالا باشد. به هر جهت این از افتخارات دیگر شماست.
در آخرین جلسهای که با هیأت امنا دانشگاه داشتیم، بحثی مطرح شد که نمیدانستم به این زودی عملی شود. در آن جلسه عنوان کردم که باید به دنبال شناسنامه مسائل فقهی و کلامی و مسائل مهم از بعد مقارن، چه فقه مقارن، چه کلام مقارن، چه فلسفه مقارن و ... برویم و ببینیم از کی اختلاف نظر شروع شده است و طرفداران هر نظریه چه کسانی بودهاند.
در جامعه امروز اگر یک مسئله اجتماعی رخ دهد، سریع کل قضیه را میفهمیم و برای ما بانی و عامل آن معرفی میشود و مشخص میگردد او از چه دفاع میکند و چرا چنین نظر میدهد. اما این موضوع را در زمان گذشته و 50 سال پیش درست نمیتوانیم تشخیص دهیم. در این زمینه باید اهتمام بیشتری داشت. کار سختی میباشد، ولی شدنی است. بالاخره جزو برنامه آموزشی و دروس دانشگاهی است و خواه ناخواه به محیط دانشگاه آورده میشود. استاد به مطالعه وا داشته میشود، جزوه تهیه میشود، از دانشجو خواسته میشود رساله دکتری یا کارشناسی ارشد خود را در این باره بنویسد و در اینجاست که اطلاعات خوبی بدست میآید.
بنابراین دانشگاه مکان مناسبی است که به این مهم پرداخته شود. آن صفا و صمیمیتی که در دانشگاه شما هست، باید به سطح جامعه و جهان اسلام منتقل شود. اکنون از مراحل مقدماتی گذشتهاید و باید وارد یک مرحله مهمتر که خصایص سیاسی و اجتماعی آن پر رنگ است، شوید و با شیوه های مختلف مثلاً راهاندازی میز گردهایی علمی با حضور علمای مؤثر جهان اسلام - چه در داخل دانشگاه و چه در خارج - بسیار جدّی وارد این وادی شوید. شما میتوانید به دانشگاههای الازهر، بغداد و پاکستان پیشنهاد این کار را بدهید و با گردهم آوری علما، عالمانه کار کنید و به بحث و گفتگو بپردازید. شما با این گونه اقدامات باعث میشوید که طرفداران زیادی پیدا و روندی را طی کنید که جهت درستی را به کل جهان اسلامی نشان میدهد.
بعنوان مثال آیتالله حکیم یکی از فعالان مجمع بودند که قربانی همین تعصبات فرقهای شدند. فردی که میتوانست پس از آن همه تبعید، اسارت و سختی برای کشورش مفید واقع شود، به دلیل فقدان همین نگرش به شهادت رسید. از این دست، نمونههای فراوانی در تاریخ اتفاق افتاده است.
در کشوری مثل عراق که نیروهای اشغالگران آن را تسخیر نمودهاند و حضور خطرناکی در قلب جهان اسلام دست و پا کردهاند، متأسفانه شاهد آن هستیم که گروههای مسلمان به جان هم افتادهاند. این موضوع جز خسارات مالی، جانی و سیاسی و دریچه بازکردن برای دشمنان چیزی به بار نخواهد آورد. اختلاف اگر تعصب آمیز نباشد، اختلاف نظر است و قابل تحمل، ولی اگر اختلاف تعصب آمیز شود که انسان ادعا میکند هر آنچه او بگوید، الّا و بلّا صحیح است و لاغیر، طبیعتاً بعید نیست که سر این موضوع خون ریخته شود و حتی جنگ، آتشی شعلهور به خود گیرد. در کجای اسلام تعصب اینگونه آمده است؟
اینجا یکی از مسائل مهم سعة صدر است. همان چیزی که باید در دانشگاه شما بیشتر لحاظ شود. روح همین آیه شریفه انتخاب صلح است و سینة بازی را برای مواجهه با حرف حق ترسیم میکند. من فکر میکنم دانشگاه مذاهب اسلامی کارگاه مهمی برای تمرین اتحاد، همکاری، هماهنگی در شناخت و حل مسائل فکری دنیای اسلامی است. در همین راستا باید بُعد اطلاعرسانی قویتری پیدا کنید.
باید دیگران بدانند در اینجا چه میگذرد، دانشگاه شما باید بصورت مرکزی تحقیقاتی در کل دنیای اسلام مطرح شود. اگر تاریخ همه علوم اسلامی را جدا و مسائل مهم را شناسنامهدار کنید، این موارد به حوزهها هم سرایت میکند. اختلافات واقعی خیلی کمتر از آن چیزی است که میان ما و اهل تسنن فاصله ایجاد میکند.
آیتالله بروجردی همیشه میگفتند: ما دو مسئله در اختلافات شیعه و سنی داریم؛ یکی مسئله خلافت است که مسئلهای تاریخی است و مربوط به زمان گذشته است و مسئله دیگر حجیت است. این مسئله مهمتر است که البته در این مورد هم به اسناد و روایات اهل تسنن عمل و استناد میکنیم و آنان نیز چنین میکنند. اهل تسنن حجیت کلام اهل بیت را قبول دارند. از آن طرف شخصیتهای علمی در اهل تسنن وجود دارند که شیعیان به کلام و سخن آن استناد میورزند.
به هر جهت این موضوع اهتمام بیشتری میطلبد و این وظیفه شماست. خداوند توفیقی عنایت فرموده و علمایی در زیر سایه حکومت اسلامی با افکار حضرت امام(ره) و حمایتهای رهبری تصمیم گرفتهاند چنین کار مهمی را انجام دهند. انصافاً چهرههای خوبی هم مشغول بکارند. خود آقای تسخیری با این گرفتاری جسمی که دارند، اکثراً در کنفرانسهای بینالمللی شرکت میکنند و چهرههای دیگری که امیدوارم روز به روز موفقتر باشند.
با این شرایطی که پیش آمده، باید در دنیای اسلام تأثیرگذار بود. اولین پایگاه همین عراق است؛ سرنوشت دنیای اسلام تا حدود زیادی در همین مملکت پیریزی میشود. اگر آمریکاییها در اینجا لانه کنند و اینجا را در اختیار بگیرند، بلای بزرگی بر سر اسلام میآید و تشنج عظیمی را در کل عالم اسلامی ایجاد میکنند. ولی اگر عراقیها موفق شوند اشغالگران را بیرون کنند و خودشان کشوری آزاد، واحد، مستقل و با تفاهم بین جریان های آنجا را اداره کنند، میتواند الگوی بسیار خوبی برای جهان اسلام بوجود آید. آنچه که مورد نگرانی است، همان اختلاف بیجای فرق اسلامی در عراق است. دشمن مشترکی مثل آمریکا آنجاست، ولی آنها همدیگر را میکشند و مسجدها را منفجر میکنند. این نهایت بیعقلی و تعصبی است که انسان را دیوانه و از حالت عادی خارج میکند.
به هر حال این تعصبات و کینهها باعث میشود که در جایی مثل عراق این همه مشکل داشته باشیم. فکر میکنم تفکرات همزیستی مسالمتآمیز بین فرق اسلامی بهترین سرمایه و پشتیبان برای حمایت از منافع اسلام است. خدا به ما توفیق بدهد قدر شما را بیشتر بدانیم و به شما هم توفیق بدهد اهداف اساسی و مقدسی را که در نظر دارید که اولین آن تقریب بین مذاهب اسلامی و دومین آن تربیت کارشناس واقعی، آزاد، عاقل، دانشمند و آزادمنش برای فضای اسلامی است، به نحو احسن به انجام رسانید. انشاءالله اخبار بهتری را در سالهای آینده از پیشرفت شما بشنویم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته