بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
از برادرانمان در مرکز تحقیقات استراتژیک که بحث مهمی که مورد علاقه ناظران بینالمللی است و ملت هم انتظاراتی در این زمینه دارند، مطرح کردند، متشکریم و از مهمانان گرامی اجلاس – چه عزیزان داخلی و چه علاقمندان خارجی که زحمت حضور در این اجلاس را تحمل کردند – قدردانی میکنم.
با توجه به اینکه اینجانب از بحثها اطلاعی ندارم و فقط گزارش مختصر بحثها را دیدهام، ارزیابی کلی ندارم و فقط امیدوارم از مجموعه بحثها به نتایج مؤثری در سطح جهانی و حلّ این معضل واقعی بشریت برسیم.
هدف از این اجلاس این بوده که بین سیاست خوب توسعه پایدار و بهرهگیری از منافع تکنولوژی صلحآمیز هستهای و این تضاد و مشکلاتی که بوجود آمده و تبی که در حال حاضر در دنیا موجود است و شاید نبض مسئله در ایران بیش از سایر جاها میزند، راهی برای حل این مشکل پیدا شود. امیدوارم بحثهایی که صورت گرفته و پیگیریهایی که خواهد شد، ثمره علمی داشته باشد.
جناب آقای دکتر روحانی که در حال حاضر مسئول مذاکرات ایران با طرفهای مربوط هستند و وزرات خارجه، نظرات رسمی خود را مطرح کردند و شما نظرات ما را میدانید و سازمان انرژی هستهای نیز کارهای خود را توضیح داده است.اینجانب فکر میکنم خوب است اشارهای به سرنوشت عبرتبار تاریخ انرژی هستهای در ایران کنم که میتواند بسیاری از تناقضها، تضادها و سوء نیتها را نشان دهد.
پیش از انقلاب اسلامی در ایران طرح وسیعی برای کارهای هستهای، به خصوص تأسیس نیروگاه بوده است که بیشتر مشاورین آن آمریکاییها و اروپاییها بودند.
بیست نیروگاه مطرح بوده که چند مورد شروع به کار کردند و تقریباً همه چیز در دست آنها بوده و انجام میدادند. امروز هم وضع را میبینید که آنها چه موضعی دارند. اولاً مسئله این است که سؤال شود چرا این تفاوت بوجود آمد؟
البته برای ما مشخص است. چون در آن موقع تصور آمریکا این بوده که ایران به عنوان خانه خلوت و پایگاه استراتژیک، حافظ منافع آمریکا در منطقه است و شاه به عنوان ژاندارم آمریکا در منطقه از امکانات فراوانی بهرهمند باشد. اهداف خاص خود را پیگیری میکردند. بعد از پیروزی انقلاب شاهد بودیم که حتی کشوری مثل آلمان که در آن موقع حتی استقلالی نداشت و در سایه آمریکا حضور داشت، به تعهدات خود عمل نکرد و عقبنشینی کرد. بهانه آنها این بود که برخی از جریاناتی که نمیتوانستند سخنگوی انقلاب باشند، زیاد با ادامه کار موافق نبودند. البته واقعیت این نیست. زیرا شورای انقلاب که مسئول بود و ما در آنجا تصمیم میگرفتیم، به طور جدی ادامه کار را میخواست.
به هرحال شبهه کردند و کار را تعطیل نمودند. بعد هم به دادگاههایی که رفتیم، نتوانستیم نتیجه درستی بگیریم. زیرا دادگاهها که اروپایی بودند، خوب عمل نکردند. این یک صفحه از تاریخ ماست. آن موقع واقعیتی روشن شد و ما در دو جهت حرکت کردیم. برای ما روشن شد که غربیها نمیگذارند این تکنولوژی حساس در کشورهایی که با منافع آنها سازگار نیستند، باشد. میخواهند کشورها حالت تسلیم بگیرند و نمیگذارند این ظرفیتهای مهم و حساس، یعنی قدرت تکنولوژی را کشورهای دیگر بدست بیاورند. ما دو راه موازی را شروع کردیم که بنده در هر دو راه فعال بودم.
اولاً تلاش خود با آلمان و فرانسه را ادامه دادیم که حق خود را بگیریم. در فرانسه به خاطر غنیسازی اورانیوم مقدار زیادی سرمایه داشتیم که حق ما را نمیدادند. در آلمان هم در ساخت نیروگاه مشکل داشتیم. با غربیها به نتیجه نرسیدیم و خود من دنبال کردم تا با شوروی سابق و با شخص آقای گورباچف به نتیجه رسیدیم که این کار نیمه تمام را تمام کنند. البته روسها انصافاً با تأخیر عمل کردند و قرارداد منعقد شد و کاری که قرار بود شش ساله انجام شود، در حال حاضر 11 سال میگذرد، اما هنوز ناتمام و در حال ادامه است.
از طرف دیگر کار اساسی را شروع کردیم. در آن زمان برخیها معتقد بودند که ما اصلاً دنبال واردات این تکنولوژی نرویم و خودمان از صفر شروع کنیم و به این امید نشستیم. ما گفتیم اینها با هم منافاتی ندارد. در آنجا برای احقاق حق خود پیگیری و در اینجا هم تلاش میکنیم. حقیقتاً از صفر شروع کردیم و رفته رفته با تلاش و کوششهای فراوانی که دانشمندان ایرانی کردند و برخی چیزها را در دنیا تهیه کردیم، خودمان را به یک تکنولوژی رساندیم که فکر میکنیم الان برای ما بومی است و میتوانیم بگوییم پایههای اصلی را برای اهداف صلحآمیز بوجود آوردیم.
در ساخت نیروگاهها هم تا حدودی جلو رفتیم. شاید اولین نیروگاه خود را در سال آینده فعال کنیم. برای اولین نیروگاه برنامههای وسیع داریم که انشاءالله بتوانیم مؤثر باشیم. ضمن اینکه باید با دنیا همکاری کنیم و خودمان را هم محدود به شرق یعنی روسیه و چین نکنیم. قبلاً قرارداد نیروگاه هستهای را با چین بستیم و خود من در پکن به خواست رئیس جمهور چین که به اقامتگاه من آمده بود، امضاء کردم و فیلمبرداری و منتشر شد. ولی با فشار آمریکا آن قرارداد نیز منتفی شد. به هرحال به اینجا رسیدهایم.
میخواهم مسئله را با توسعه پایدار مرتبط کنم که همه جهانیان میخواهند. هیچ کس منکر نیست که ضرورت جهان ما توسعه پایدار است. توسعه موقت و آسیبپذیر نمیتواند پاسخگو باشد. اگر بشریت توسعه را پیگیری نکند، روزی ضرورتاً محکم به زمین میخورد و خیلی چیزها از دست میرود.
عوامل توسعه پایدار خیلی چیزهاست، ولی در اینجا بحث ما انرژی است. خوب میدانید که انرژیهای مصرفی فعلی عمدتاً پایانپذیر و تجدیدناپذیر هستند. انرژیهای فسیلی به سرعت در حال تحلیل رفتن هستند و طبیعتاً بشر بدنبال انرژیهای نو است و اگر انرژیهای نو به موقع نرسد، مشکل ایجاد میکند.
همین جاست که توسعه پایدار محقق نمیشود و بشر توقف سنگینی خواهد کرد. همان نقطهای که من احساس میکنم دنیای صنعتی و غربیها دارند انتقام میگیرند. همیشه نگران هستند و میخواهند قضیه را معکوس و دنیای سوم را مستأصل، مبتلا، معتاد و وابسته به منابع انرژی کنند که در درون این کشورهاست. اگر آنها نیز مانند جهان سوم نجیبانه رفتار میکردند، شاید قابل تحمل بودند. اما تجربه میگوید از امکانات خود برای زورگویی و تحمیل نظرات خود استفاده میکنند که میتوانید خیلی از موارد را پیدا کنید که آنها از قدرت علمی، حتی مثلاً از دارو و لوازم بهداشتی سوء استفاده کرده و به ملتها فشار آورده و خواستههای خودشان را اجرا کردهاند.
گاهی از چیزهایی سوء استفاده میکنند که واقعاً انسان شرمش میشود که آنها را مطرح کند. چرا بشر این قدر تنزّل کرده است؟ چیزهایی مثل نفت را قابل تحریم نمیدانند و میگویند حربه سیاسی نیست. چون نفت در خدمت کشورهای جهان سوم است، میگویند حربه سیاسی نیست و تحریم ندارد. اما هروقت که میخواهند خودشان به عنوان حربه سیاسی استفاده کنند، تحریم میکنند و میگویند از فلان جا نفت نمیخریم.
بنابراین درسهای اخلاقی و سیاسی را فقط برای دیگران میدهند. همین سرنوشت نیروگاههای هستهای در ایران نمونه خوبی است. اگر شاه در ایران باشد، باید به او داد. اما اگر امام درایران حاکم باشد، نباید داد.اسناد این دوگانگی خیلی روشن است و روشنترین آنها وجود اسراییل است. چه کسی نمیداند که اسراییل تکنولوژی هستهای را از کجا گرفته است؟ چه کسی است که نمیداند غربیها چشم خود را بسته و مزاحمتی مطرح نکردهاند؟ البته یک بهانه واهی مطرح کردند و آن، اینکه اسراییل در خطر است و باید از خود حفاظت کند. اگر این را ملاک بگیریم، خیلی از کشورها در خطر هستند.
اسراییل که یک کشور نیست. عدهای از اطراف جمع شدند و کشوری را غضب و مردم آن را بیرون کردند. البته اگر 5 میلیون آواره فلسطینی که پشت مرزهای اسراییل منتظر هستند، برگردند، خطر هستند، واقعاً هم خطر هستند. 5/1 میلیارد مسلمانی که عصبانی هستند، میتوانند خطر باشند و هستند. اما این خطر را خودشان درست کردند.
متجاوز همیشه خطر دارد، اما به دلیل اینکه متجاوز در خطر هست، خطر بزرگتری برای دنیا درست کردهاند و به او سلاح هستهای دادهاند. اینگونه نمیتوان دنیا را اداره کرد و یک نفر کدخدای دنیا شود و تصور کند میتواند دنیا را امن نگه دارد.
با این سیاستی که غربیها و عمدتاً آمریکا گرفتهاند، توسعه پایدار حقیقتاً در خطر است و واقعاً نمیتواند محقق شود.
نمونه دیگر قضیه ایتر (ITER) یعنی تحصیل انرژی از طریق جوش هستهای است. دانشمندان میگویند جوش هستهای خطر سلاح نظامی را ندارد. با شیوهای که امروز در خورشید تولید انرژی میشود، قدرت بالای انرژی است. ما خیلی به این دانش نزدیک نیستیم، اما فکر میکنم یکی از علائم انحصارگریهای زشت در همین تکنولوژی احتمالی آینده بشر به چشم میخورد که رقابت میان ژاپن، اروپاییها، آمریکاییها و کاناداست که پیشتاز هستند. اگر اینها صادق باشند، باید همه کشورها درکسب این دانش شرکتکنند.یعنی بحث بینالمللی کنند، سازمان ملل پیشقدم شود و همه کشورها را سهیم کنند و شرکت بزرگ جهانی تشکیل دهند و با دانشمندان دنیا همکاری کنند تا اگر این دانش به نتیجه رسید، جهانی باشد و همه بتوانند از آن استفاده کنند. ممکن است خیلی از کشورها به دنبال شکاف هستهای نروند، اما نمیتوان گفت باید در انحصار باشد. البته این هنوز نتیجه عملی نداده است.
پس حرف من با دوستان و برادرانی که جمع شدهاند، این است که ما از یک سیر کاملاً قانونی و طرحی که چهل سال پیش برای ایران ضروری تشخیص داده شده و اقدام شده، در حال حرکت هستیم و به جاهایی رسیدهایم و در حال پیگیری هستیم. با هزینه و تلاش زیاد خود را به جایی رسانیدهایم. اما موج عجیبی در دنیا علیه ما راه انداختند، البته آنها خیال میکنند ما را میترسانند. این امواج است و قطعاً نمیتوانیم توقف کنیم و نخواهیم کرد. همه میدانند که وقتی کسی به یک تکنولوژی رسید، دیگر نمیتوان از او گرفت. حتی خطرش در شرایط فشار بیشتر است. اگر در شرایط آزاد، علنی و آشکار باشد، بهتر میتوان کار کرد. اگر در گذشته دچار محرومیتها و تحریمها نبودیم و برای تهیه چیزهایی که آنها دو منظوره تلقی میکنند، مشکلی نداشتیم، هیچ وقت چیزی را مخفی نمیکردیم، اعلام میکردیم و علنی میگفتیم. اما برای خریدن یک فلز یا مثلاً یک قطعه مشکل داشتیم و اگر به بازار میرفتیم، به ما نمیدادند که میبایست به شکل دیگری عمل میکردیم تا آن فلز را بخریم. همین را مخفیکاری میدانند. بله مخفی کاری بود، اما برای این بود که بتوانیم آن فلز را برای یک کار صلحآمیز بگیریم.
ممکن است برای سمسازی کشاورزی احتیاج به مخفیکاری داشته باشیم. یعنی اگر بخواهیم فلان سم را برای فلان خطر کشاورزی بگیریم، به ما میگویند این ماده دو منظوره است و ما باید این را از جایی تهیه کنیم تا بتوانیم سم آفات نباتی خود را بسازیم. بنابراین اشکالات از طرف خود آقایان به وجود میآید.
به هرحال فکر میکنیم منطق توسعه پایدار این است که بگذارند منابع انرژی در دنیا عمومی باشد. البته باید با چهار چشم، دقیق، بیطرفانه و منصفانه توسط مأمورین امین آژانس هستهای و سازمانهای مشابه نظارت شود که مسیر انحرافی نباشد و راه درستی پیش رود. انصافاً اگر کارهایی را که ایران کرده، با روحیه بیطرفانه و منصفانه برخورد میشد، باید به حسن نیت ایران اعتماد میکردند.
از روزی که قرار گذاشتیم علنی کنیم، هر سؤالی پرسیدهاند، جواب دادیم. قدمی برداشتهایم که ملت ما راضی نبود. ولی چون به مسئولانش، به رهبر انقلاب و به کسانی که مذاکره میکنند، اعتماد دارند، صبر میکنند و آن، این است که برای مدتی کار فنی خود را متوقف و تعلیق کردیم. یعنی داوطلبانه تعلیق کردیم و هدف ما این بود که کسانی که در اروپا به ما گفتند از شما اعتماد میخواهیم، ببینند ایران صادق است و میخواهد این اعتماد را ایجاد و خیال جامعه بشری را راحت کند.
اعتمادسازی الان برای ما به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. شما هم که اینجا هستید، میدانید چند ماه تعطیل کردن کارگاههای که دانشمندان و تکنسینهای فراوانی در آن مشغول هستند، چقدر سخت است! کسانی که زندگی آنها به این کار وصل است. جمعیت زیادی که دانش خود را در اختیار کشور گذاشتهاند، میتوانند گلهمند باشند که چند ماه آنها را معطل کردیم. به هرحال به قیمت گزافی تعلیق داوطلبانه را پذیرفتیم و گفتیم که بیایید و ببینید. در حالت معمولی فعال بودیم که اجازه دادیم مأموران بینالمللی پارچین را مطالعه و عکسبرداری کنند. دلیلی جز اعتمادسازی نداشت که جایی را که دفاع ما به آنجا بند است و در دوران جنگ از حمله به آنجا صدمات فراوانی خوردیم، به روی آنها باز کنیم. پارچین یکی از پشتوانههای دفاعی ما بود و گفتیم آنجا را هم ببینید. این کار دلیل صداقت و همکاری بالاست. متأسفانه اروپاییها به همکاریهای صمیمانه ما ارج ننهادند. این کار ما به احترام کشورهای اروپایی بود که به ما گفتند صادقانه به دنبال اعتماد هستیم. گفتند که ما حق برخورداری مسالمتآمیز از منافع صلحآمیز هستهای را برای شما به رسمیت میشناسیم و در مراحل بعدی دفاع میکنیم.
اگر انسان نتواند به قول چنین بزرگانی اعتماد کند، در آینده سنگ روی سنگ بند نمیشود. افراد معمولی نبودند. طرف ما شخصیتهای اول این کشورها بودند و این کشورها هم جزو کشورهای اول دنیا هستند. ما برای اعتماد، تعلیق و تعطیل کردیم و خسارت مادی زیادی دیدیم و مردم خود را ناراحت کردیم. کاری بر خلاف افکار عمومی در کشوری مثل ایران که یک کشور کاملاً مردمی است و با مردم انقلاب و دفاع کرده و کارهایش را با مردم انجام میدهد، ارزان تمام نمیشود. ما تمام کارها را کردیم و مردم را توجیه کردیم.
به نظر میرسد اروپاییها به اندازه کافی قدردانی نمیکنند و پیام ما را درست درک نکردند. سه ماه گذشته و ما پیشرفت محسوسی نمیبینیم. خواهش میکنم به این حرفی که میزنم، توجه کنند. حرفی که من میگویم حرف من تنها نیست، حرف نظام است، حرفی است که همه ما میزنیم. اگر احساس کنیم که پیشرفت نیست و وقت تلفکنی است – وقت آنها که تلف نمیشود، وقت ما تلف میشود – و اگر احساس کنیم که فکر میکنند از این ستون تا آن ستون فرج است، از کارهای خود نتیجه معکوس میگیرند. انتظار داریم در پایان سه ماه که چند روز دیگر تمام میشود، پیشرفت محسوسی ببینیم که هم ما دلگرم شویم و هم مذاکرهکنندگان ما بتوانند جوابی به مردم بدهند تا کسانی را که طرف مذاکره آنها هستند، خلع سلاح نکنند.
مسئله بعدی که میتواند مطرح باشد، این است که این چرتکه انداختنها و محاسبات کاسبانهای که گاهی میشود که فلان چیز را میدهیم و فلان چیز اینطوری شود، در اینجا درست نیست. الان 26 سال است که مورد ستم، زورگویی و تجاوز خیلی از اینها هستیم. آنها این قدر به ما بد کردهاند که ما یک پرونده طولانی از آنها به خصوص آمریکاییها داریم. آنها باید بدون دریافت چیزی از ما، قدمهای مثبت بردارند. یعنی مثلاً اگر صد ظلم به ما کردهاند، ده قدم مثبت بردارند و کارهای خود را اصلاح کنند. ظلمهایی که کردهاند، کم کنند. اگر چنین اقداماتی انجام شود، روحیه مردم ما هم عوض میشود. یعنی مسؤولان و مردم ما احساس میکنند آنها صادق هستند.
چرا ما از این طرف مداوم قدمهای حسن نیتدار برداریم، اما آنها یک قدم حسن نیتدار نشان نمیدهند؟ در جا ایستادهاند و همین طور حرف میزنند. از کارهایی که کردهاید، دست بردارید که کم هم نیست. هفت، هشت مورد آن را اصلاح کنید و بگویید این حق ایران است. اگر این اتفاقات بیفتد، ظرف یک یا دو ماه مردم احساس میکنند که میخواهید صفحه جدیدی باز کنید. آن موقع کار ما هم آسانتر میشود و در همکاری خیلی پیشرفت میکنیم.
به هرحال ما به دو دلیل انتظار داریم که به بحثهای اجلاس شما توجه شود: یک دلیل این است که توسعه پایدار را نجات دهیم. اینگونه نمیتوان توسعه پایدار را در تأمین انرژی سالم دنیا ببینند و سوخت فسیلی را روز به روز بیشتر کنند. کارهای انرژیبر را به خیال خود از کشورهای خود به کشورهای جهان سوم منتقل کنند و بگویند سیمان و فولاد را کشورهایی که محیط زیست برای آنها مهم نیست، تولید کنند، اما فلان فلز قیمتی را که یگ گرمش فلان مقدار ارزش دارد، ما تولید میکنیم.
با این روش نمیتوان کار کرد. یعنی واقعاً بگذارند با عدالت رفتار شود. راهی پیش بیاورند که اگر منبع انرژی سالمی است، برای هم باشد. اگر داروی سالمی است، برای همه باشد. اگر مواد مخدر، مضر است، برای همه مضر باشد. نیایند در افغانستان ظرف دو سال کشت تریاک را 4 برابر کنند و شعار مبارزه با مواد مخدر بدهند. دروغ میگویند و عیبش این است که اعتماد را از بین میبرند. میگویند آمدهایم با تروریست مبارزه کنیم، ولی 4 هزار تروریست ایرانی را در عراق زیر سایه خود گرفتهاند و از آنها حفاظت میکنند. سرکرده آنها را به سنای فرانسه میبرند و وقتی خیلی زشت شد، رئیس سنای فرانسه عذرخواهی میکند. با این روش که نمیتوان با تروریست مبارزه کرد، نمیتوان با انرژی اینگونه رفتار و مردم را راضی و توسعه را پایدار کرد.
مطمئن باشند که اگر جهان سوم آسیب دید، دو سال بعد آسیب آن به جهان پیشرفته هم میرسد. این جهان الان مثل زنجیرهای به هم وصل است. روزی خواهد رسید که همین جهان سوم دریغ میکند از اینکه منابع انرژی خود را در اختیار شما بگذارد. اگر اینجوری رفتار کنید، میفهمند که چه خبر است و اتفاقات مهمی میافتد. فکر میکنم راه درست این است که یک مقدار خود را به عدالت و حقیقت نزدیک کنند. ریاکاری، دروغگویی، فریبکاری و جاهل پنداشتن مردم دنیا و خودشان را زیرک نشان دادن و خیال اینکه این رموز و اسرار را کسی نمیفهمد، جواب نمیدهد و باید آن را کنار بگذارند. ممکن است با فاصله به این تکنولوژی پیشرفته برسیم، اما دانشمندانی در همه دنیا هستند که به این دانش رسیدهاند. اگر در اینجا نباشند، میتوانند بچههاشان را به کشورهای شما بفرستند و درس بخوانند و شما هم نفهمید و به کشورشان برگردند و کار کنند. این اتفاقات با فاصله، اما روزی میافتد. اگر بخواهید جلوی آن را بگیرید، نمیتوانید. این کنگره را فعال کردیم تا شما بیشتر از افکار، نیات و عملیات ما مطلع شوید. امیدواریم که پیام ما را پیام جدّی و صادق کشوری که دوست دنیاست و نمیخواهد دنیا را دچار آسیب کند، تلقی بفرمایید. بازهم از حوصله، تلاش و زحمتی که کشیدید، تشکر میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله