بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله
برای بنده توفیق ارزشمندی است که لحظاتی را در محضر شما بزرگواران، ائمه جماعات، مسؤولان امور مساجد و خانمهایی که در فضای الهی زحمت میکشند، باشم.
طبیعی است که از چنین برنامهها و مجالس بهرهمند شویم و لذت ببریم. چون به طور طبیعی با همکاران همه عمر خود در مجلس انس جمع شدهایم. فرصتی است که مطالبی را درباره شرایط خودمان، مساجد و آینده و انتظارات، تهدیدها، و فرصتها با شما در میان بگذاریم. مسؤولان این همایش از من خواستند که یک مقدار درباره چشمانداز 20 ساله حرف بزنم. با مقدمه کوتاه در آنباره صحبت میکنم.
به هرحال با تجربه و منطق برای ما روشن شد که مساجد محور درستی برای کمال، پیشرفت و توسعه جامع بشریت هستند و این طراحی خداوند است. خدای خالق جهان و «بدیعالسموات و الارض» چنین طراحی کرد که جامعه بتواند از این محور پاک، مقدس و الهامبخش تکامل خود را آغاز کند و براین محور بچرخد. طبیعی است که خالق جهان و مبدع آفرینش و طراح کائنات بهتر از هرکسی محور را تنظیم میکند. همه طراحیها و برنامهریزیهای ما با حدس، گمان، ظن و مطالعه است وطراحیهای الهی با علم حضوری و دانایی مطلق است.
در اسلام از بیت الله آغاز میشود و در احکام مأمور و مکلفیم که اگر بتوانیم حداقل یک بار به گرد خانه خدا طواف کنیم. البته آن یک حکم شرعی است. ولی میتواند نماد و منظرهای از واقعیتهای مقررات الهی باشد که همه چیز بر محور مسجد و بیتالله عقیق میگردد. شاید این طواف بتواند نماد حرکت بشر در تاریخ باشد. اوج عظمت بیتالله در مکه و همه مساجد با تفاوتی بیوتالله هستند. ولی همه یک حقیقت هستند و آن مرکزیتی است که خداوند برای حرکت بشر و دوران تکاملی انسانها قرار داده است.
هر مسجدی در هرجایی، در روستا، شهرهای بزرگ، محله و حتی در بین راهها و نقاط محدود میتواند محوریت حوزه خود را برعهده بگیرد. این چیزی است که تاریخ اخیر ما به خوبی این را نشان میدهد. جالب این است که دشمنان ما هم کم کم به رمز این طراحی الهی پیبردهاند و فهمیدهاند که حرکت جدید امت اسلامی در سراسر جهان بر محور مساجد شکل میگیرد و دوام پیدا میکند. در جایی که مسجد محور است، شکستناپذیر است. ممکن است فشارها، تهدیدها، ارعابها و زدنها لحظاتی خاموش کند، ولی عمق مسجد و این طراحی الهی کار خود را میکند و بلافاصله بعد از هر نشیبی به طرف فراز حرکت میکند.
رمز واقعیاش این است که همه چیز بر محور خداست. حقیقت فقط خداست و سایر موجود سایه و ظل هستند و خداوند این واقعیت را در پیام انبیاء قرار داده که خواست خدا از طریق پیام انبیا در جامعه جریان پیدا میکند. مسجد، راهکار به راه افتادن کاروان راه انبیا در دین اسلام است. البته ادیان گذشته هم بر محور معابد حرکت میکردند. معابد در همه تاریخ محور بودند. دیدید که خداوند در قرآن میفرماید: وقتی جامعهای میخواهد در خطر انهدام قرار بگیرد، معابد و مساجد منهدم میشوند. یعنی از اینجا شروع میشود.
بالاخره پیروزی انقلاب اسلامی نمونه خوبی است که از مساجد شروع شد. شاید قبلاً هم گفتم که هنوز مبارزات ما شروع نشده بود که مجاهدات الجزایریها تمام شده بود. واقعاً با مجاهدت بینظیر فرانسه اشغالگر را شکست دادند. یکی از مجاهدان الجزایر بعد از پیروزی به ایران آمده بود. خیلی جوان بودیم. در مسجد آیتالله طالقانی سخنرانی کرد. حرفی زد که آن موقع برای ما ارزشمند بود و همیشه از این حرف استفاده کردیم. گفت: فرانسویها همه امکانات، جز مساجد را از ما گرفته بودند که این را نمیتوانستند بگیرند. ما فقط مسجد را داشتیم و همه چیز از مسجد شروع و به مسجد ختم شد. کسانی که تاریخ الجزایر را خواندهاند، میدانند که انقلابشان حقیقتاً عظیم بود. یک میلیون شهید دادند. ارتش عظیم فرانسه را شکست دادند و پیروز شدند. این حرف برای ما خیلی خوب بود. من تجربه این حرف را در مساجد خودمان میبینم. جنگی مثل الجزایر نداشتیم، اما مبارزات ما جدّی بود. بهترین و امنترین مرکز، پناهگاه و پشتیبان ما مساجد بودند.
از غرفههای نمایشگاه شما که اولین نمایشگاه بود، عبور کردم و دیدم و اولین برداشتم این بود که اگر این نمایشگاه تکمیل شود، میتواند محوریت مسجد را خوب نشان دهد. روح نمایشگاه هم این است که نشان دهد مساجد میتوانند در همه امورتأثیرگذار، پشتیبان و الهامبخش باشند. نمونههای خوبی را جمع کردند. البته چون اولین نمایشگاه است، باید تجربیات خود را تکمیل کنند و بعداً به صورت مجسّم به مردم بگویند.
همه چیز در مساجد دیده میشود. شاید تصادفی نباشد که آمریکاییها دارند این قدر نجف را میکوبند. واقعاً یک مسئله خیلی روشن است که احمقها بیش از دو هفته دارند یک شهر را بمباران میکنند. یک جنگ واقعی است. هواپیمای اف 16، هلیکوپترهای آپاچی، توپخانههای لیزری و همه ابزار جنگ شهری را بکار میبرند که نشاندهنده خشم و حماقت آنهاست. چون وقتی مردم دنیا میبینند که چند هفته یک شهر بیپناه را اینگونه میزنند و شکست میخورند و پیشروی نمیکنند، برایشان معنادار میشود. صدام با ارتش عظیم و چندمیلیون جیشالشعبی در یک حمله وسیع سقوط کرد و بغداد با یک حرکت همه جانبه جنگی سقوط کرد، اما نجف با تعدادی از جوانان مومن و مدافع مقاومت میکند.
به اسم مسجد نیست، ولی اصل مسئله همین است. پایگاه خداست و حقایق پیام الهی در آنجا نهفته است. دیروز دیدم مقالهای در روزنامه انگلیسی گاردین منتشر شده – البته خیلی از روزنامهها نوشتهاند – که احمقانهترین کار آقای بوش جنگ با مردم نجف است. سوال میکند که در نجف چه میخواهید؟ همه شهر را که ویران کنید، این انسانها از جای دیگری سر درمیآورند، برای شما چه میماند؟ جز بدنامی چه بهرهای میبرید؟
با هر گلولهای که میزنید، یک اثر تاریخی و فرهنگی را از بین میبرید. این کارها در تاریخ برای شما رسوایی دارد. ارتش عظیم اشغالگران در مقابل یک عده جوان در یک شهر نیمه مخروبه شکست بخورد. از ویتنام مشهورتر میشود که حقیقتاً مشهور میشود. پیروزی شما شکست و شکست شما شکست اندر شکست است.
جالبتر اینکه مطبوعات آمریکا اتحادیهای دارند که این اتحادیه در مقالهای تند نوشته که نمیفهمیم آمریکا به جنگ چه رفته است؟ زدن نجف و مدرسههای قدیمی یک شهر مقدس که برای همه مسلمانان عزت دارد، چه دستاورد و افتخاری است؟! مینویسند: شما آبروی دولت دستنشانده خودتان را هم از بین بردید. چون او را در مقابل مردم و احساسات دینی آنها قرار دادید.
این مسئله قابل توجه است و خیلی اهمیت دارد. در دستورات جهاد پیامبر (ص) ببینید. وقتی به جایی لشکرکشی میکردند، یکی از دستورات پیامبر (ص) این است که به معابد، صومعهها و کلیساها حمله نکنید. آنها مال دین دیگری هستند، یعنی این سوره این قدر مورد توجه هستند.
مساجد و مبانی به فطرت و به ریشهجان انسانها وابسته هستند. خیلیها این فطرت را کور کردهاند. ممکن است بروز نداشته باشد، ولی وجود دارد. در شرایطی جوانه میزند و خود را نشان میدهد. به هرحال مساجد محور، سنگر، پایگاه و پناهگاه و مراکز الهامبخش انسانها هستند و برای اسلام اعتبار فراوانی دارند. خواستههایی که آقای ابراهیمی مطرح کردند، زیاد و توقعانه نیستند. مصلحت نظام این است که مساجد را به شکل واقعی معمور نگه دارد. مساجد، مرکز، پایگاه، محل رفت و آمد و مطواف مردم، به خصوص جوانان است که الحمدلله این روزها مسؤولان توجهات ویژهای به آنها کردند.
در مورد چشمانداز 20 ساله که آقایان خواستند توضیح دهم، بگویم که یک سابقه تاریخی دارد. سابقه تاریخی آن در دولت بنده بود. برنامههای 5 ساله را نوشتیم و دو برنامه را اجرا کردیم. ولی درعمل متوجه شدیم که باید برنامههای 5 ساله در ظرفهای بزرگتری باشند و هدف دور و بلند مدتی داشته باشیم که در چند برنامه قطعه قطعه شود تا بتوانیم به نقطهای که انتخاب کردیم، برسیم. اول باید این هدف را انتخاب کنیم. مثلاً ببینیم 20 سال آینده به کجا باید و میتوانیم برسیم.
آن موقع اسم برنامه را «تمدن بزرگ اسلامی» گذاشتیم و مقام معظم رهبری در یکی از ملاقاتهای هیات دولت «حیات طیبه» فرمودند. این یک تعبیر قرآنی برای زندگیای هست که از هرجهت طیب و پسندیده باشد. ما آن موقع یعنی در سال 75 با دوره 25 ساله 1400 را در نظر گرفتیم. منتها شیوه کار دولت ما با آنچه در مجمع تصویب شد، متفاوت بود. دوره ما چون دولت در دست ما بود و همه امور کشور را میدانستیم، گفتیم از پایین شروع شود و مدیران ارشد از دستگاههای پایین خود بخواهند که هر بخش در وزارتخانهها و نهادها بررسی کنند که چه امکاناتی برای آینده دارند؟ اهداف آنها چیست؟ به کجا میتوانند برسند؟ چه نیازهایی به دولت دارند؟
مثلاً اگر بخواهیم جزیی حرف بزنیم، وزارت راه بگوید که در 25 سال آینده باید چه مقدار اتوبان، آزاد راه، راه روستایی، بندر، فرودگاه، کشتی، هواپیما، قطار، راهآهن و امثال اینها در کشور داشته باشیم؟ چه امکانات و نیازهایی داریم و راه ما چیست؟ همه این کار را بکنند. شروع شد و اطلاعات خوبی جمع شد. انباری از اطلاعات آماده شد و بنا بود در دولت اینها را جمعبندی کنیم و بگوییم به عنوان تمدن بزرگ اسلامی یا حیات طیبه باید به اینجا برسیم. همه وزارتخانهها و مسؤولان فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کار کرده بودند. عمر دولت ما تمام شد و دولت بعد لازم ندید آن کار را ادامه دهد. ولی رهبری آن فکر را تعقیب کردند و از مجمع تشخیص خواستند که چشمانداز و در تعبیر انگلیسی vijan است.
در مجمع امکانات مطالعاتی نیست. به کمک دولت و سایر جاها منابع را جمع کردیم و نوشتیم. کار زیادی شد. در بخشهای اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی و اجتماعی امکانات و راهکارهای مسیر و موانع را مطالعه کردیم و گفتیم برای 20 سال دیگر چنین جامعهای میخواهیم. این جامعه باید از طریق 4 برنامه 5 ساله ساخته شود. در چشمانداز برنامه نیست. راهکار هم نیست. منتها الزامات آن را مینویسم که چه الزاماتی دارد. این را هم به دولت میدهیم. برنامههای 5 ساله تنظیم میکند و بودجههای سالانه هم ظرف کوچکتر برنامههاست. ما هم باید نظارت کنیم که این 20 سال که از لحاظ زمانی طراحی شد، پیشرفتها درست هست یا نه؟ این کار در آینده میشود. بخشهای مختلفی دارد. مضامین را دارم. متن آن منتشر شد و دیدید. بخشی فرهنگی است که برای شما میخوانم. مسایل اقتصادی، سیاسی، آموزشی و اجتماعی هم هست که اگر لازم داشتید، میخوانم. والاّ متن آن در دسترس است.
سیاستهای کلی امور فرهنگی را میخوانم:
1- تقویت روحیه ایمان، ایثار و عنصر فداکاری به عنوان عامل اصلی اقتدار، با توجه به بحث مساجد که گفتم، این موارد محور است که عامل اصلی اقتدار ملی، تبیین مبانی ارزشی و تقویت اعتماد به نفس ملی میباشد.
باید شما علما در ساختن این محور اصلی نقش زیادی داشته باشید و مساجد باید نقش خود را ایفا کنند تا ایمان، ایثار و روحیه مبانی ارزشی را حفظ کنیم. البته تنها نیستید. خیلیها باید کار کنند. مسوولیت شما سنگین است.
2- ایجاد جامعهای سالم، اخلاقی، مبتنی بر ارزشهای اسلامی، فرهنگ مدار، شهروندانی آگاه، عزتمند، برخوردار از ملاکهای درستکاری که احساس رضایتمندی تحمیلی نباشد و از آنچه که انتخاب میکنند، راضی باشند.
3- رشد و اعتلای فرهنگ و هنر ایران و اسلام که مجموعه عظیمی در اسلام و بخصوص در ایران به عنوان عناصر هویت ملی داریم. یعنی ایران اسلامی که هنرها و مسایل معنوی مساجد یکی از نمادهای ارزشمند هستند.
4- پیشبرد راهبرد گفتوگوی میان تمدنها و فرهنگها در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی. برای اسلام رسالت قایل هستیم و قانع نیستیم که اسلام برای ما باشد. باید این گفت و گو را در داخل، منطقه، جهان اسلام و در کل جهان بشریت جدّی بگیریم. باز فکر میکنیم مساجد در ابعاد زیادی میتوانند میدانداری کنند و اگر هفته تکریم مساجد حالت جهانی بگیرد و بتوانید جهانیتر عمل کنید و با ارتباط باشید، فکر میکنم ملاطی است که میتوانید برای فرهنگهای جهان درست کنید.
5- ارتقای نقش و جایگاه زن در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور و تقویت نهاد خانواده که برای ما محور است. به طور طبیعی نصف جمعیت ما خانمها هستند. آن حرفهای کهنه دیگر قابل تکرار نیست که خانمها را انسان کامل ندانیم. خانمها در ایران اسلامی ثابت کردند، اگر استعداد آنها بیشتر از مردان نباشد، کمتر نیست و بهترین نمونه آن مسابقات علمی و کنکورهاست که منکر ندارد. چیزی جز این نیست که بهتر میفهمند و بهتر پیشرفت میکنند. هر جا مسؤولیت گرفتهاند، خوب کار کردند. خوشبختانه در مساجد به نقش خانمها توجه شده است. همیشه خانمها در مساجد، به خصوص در مساجد شیعیان فعال بودند، ولی باید شکل سازمانی بگیرد و جدّی گرفته شود.
6- نهادسازی در جهت تولید و ترویج علم و تحقیق و افزایش سهم کشور در تولیدات علمی جهان و گسترش و تعمیق نهضت نرمافزاری و تأکید بر رویکرد خلاقیت و نوآوری. شک نکنیم که دنیا با محوریت تحقیق و پژوهش جلو میرود. شک نکنیم که غربیها در بسیاری از علوم از ما جلو هستند. شک نکنیم که استعدادهای دنیای اسلام زنده به گور شد. باید تلاش عظیمی کنیم تا جایگاه اسلامی علم را در دنیا به عنوان خدا، آسمان، پیام الهی و رسالت پیامبر(ص) معرفی کنیم. شما بیشتر از دیگران میدانید که چقدر در قرآن به علم، عالم، تحقیق، مطالعه و تفکر توجه شده است! چقدر از مسلمانان خواسته شد که مطالعه و تحقیق کنند و با ظن و گمان حرف نزنید. با علم حرف بزنید. با دانایی حرف بزنید. چقدر ارزش علم را از ما خواستند! خیلی زشت است که دنیای مسیحیت که آن روزها در جهل مطلق زندگی میکرد، امروز از ما جلو باشد و هست. لذا باید روی علم تکیه کنیم که مساجد به عنوان مروّج و با علمایی که دارند، میتوانند در این زمینه کار کنند.
7- توسعه علوم و فناوریهای جدید، شامل فناوری زیستی، زیست فناوری، نانو فناوری فرهنگی، فناوری زیست محیطی و فناوری مواد جدید که الان موتور حرکت تکنولوژی و دانش بشریت هستند. زیاد به شما به عنوان مسجد مربوط نمیشود. به کل دستگاههای علمی کشور مربوط میشود.
8- توسعه ارتباطات و زیرساختهای ارتباطی و فناوری اطلاعات مناسب با پیشرفتهای جهانی که مسجد پایگاه اطلاعرسانی است و باید ابزار اطلاعرسانی را استخدام کنید که به تدریج استخدام و ارتباط جهانی برقرار میکنید.
این هشت بند در امور فرهنگی و بخش علمی و آموزشی است. در همه بخشها تعداد زیادی بند داریم که لازم نمیبینم درجمع شما بخوانم. چون خودتان میتوانید این سند را پیدا و مطالعه کنید. میخواهم این را خدمت شما مطرح کنم که باید در بحث چشمانداز و تصمیم 20 سال آینده کشور جایگاه عظیمی برای مساجد در نظر بگیریم. اگر بخواهیم اهداف چشمانداز محقق شود، چارهای نیست.
دهها مسجد و عالم مسجدی و میلیونها عاشق مساجد داریم که به همراه قدسیت علمی و دینی در مساجد حضور پیدا میکنند و تبدیل مسجد به پایگاههای علمی و آموزش و اطلاعرسانی درست و پاک کردن آلودگیهای فردی و اجتماعی شاید نقش اول را در اهداف چشمانداز 20 ساله داشته باشد.
خواهش میکنم مرکز رسیدگی به امور مساجد در تهران و شهرستانها مساجد را به سوی برنامههای جامعه ببرند که خیلی چیزها انحصاری و خیلی چیزها مشابه هستند. الان در بسیاری از مساجد کشور به خصوص در روستاها امام جماعت نداریم. مردم خیّری آمدند و مسجد ساختند و از آنها استفاده نمیشود. حتی مساجدی که امام جماعت دارند، در خیلی از ساعات روز بستهاند و قفل دارند که نباید اینگونه باشند. باید مساجد باز باشند. باید هر ساعت برنامه داشته باشند. باید برای طبقات مختلف مثل جوانان، پیران، کارمندان، کارگران، کسانی که وقت فراغت بیشتری دارند و دانشمندان، انواع کارهای اجتماعی، فرهنگی و فنی داشته باشند که بخشی را در نمایشگاه دیدم و معلوم میشود ابتکارات خوبی در مساجد دارید.
حقیقتاً باید از این ظرفیت عظیم پخش شده که به صورت شبکه الهی در همه کشور هست، در تمام ساعات روز بهره بگیریم و اینها به عنوان مراکز انسان ساز در خدمت جامعه باشند. البته باید نظام، دولت و دستگاههای مدیریتی کشور بهای بیشتری به مساجد بدهند. نمیخواهم بگویم دولت هم مسایل مادی مساجد را به عهده بگیرد. خیلی خوب و زیبا نیست. بهتر این است که مردم خود را شریک بدانند و برعهده بگیرند و انفاق کنند و از این مسیر ساخته شوند، ولی دولت باید مواظب باشد و درجاهایی که دست مردم نمیرسد و امکاناتی از قدرت مردم خارج است، حضور داشته باشد.
روزی که آییننامه مساجد را در دولت تهیه کردیم، فکر میکردیم کافی است. خیلی مطالعه کردیم. با ائمه جماعات و دوستان دیگر مشورت کردیم. شاید بعد از گذشت 10 سال باید بعضی از بندها اصلاح شود. شما پیشنهاد اصلاحی بدهید و پگیری کنید و ما هم کمک میکنیم. از مقام معظم رهبری هم بخواهید که اشارهای داشته باشند. حداقل این است که باید آن آییننامه در مورد مساجد اجرا شود تا حداقل نیازهای مساجد را تأمین کند.
انشاءالله بتوانیم در 20 سال آینده مساجد را به عنوان نمونههای خوب از خانههای خدا در روی زمین و مرکز ساخت انسان ببینیم. دعا میکنم که اجتماع شده خیر و برکت بیشتری برای جامعه داشته باشد. از شما التماس دارم و شما را به خدا میسپارم.
والسّلام علیکم و رحمه الله