سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم نوزدهمین گردهمایی ائمه جمعه سراسر کشور
الحمدلله و السلام علی رسولالله و آله
از بهرههای سالانه ماست که در چنین اجتماعی شرکت، شما را زیارت و مطالبی را که فکر میکنیم برای اسلام، انقلاب و کشورمان مفید باشد، با شما در میان میگذاریم.
یکی از مهمترین برنامهها و اجلاسها را همین اجلاس سالانه ائمه جمعه میدانم. خوب میدانم که نقش روحانیت، به ویژه تریبونهای نمازجمعه و شخصیتهای برجسته و مورد اعتماد نظام و مردم که در سمت امامت جمعه انجام وظیفه میکنند، در جامعه چقدر است. مطالبی که خدمت شما عرض میکنم، مختصر و فشرده است. البته باتوجه به اینکه جلسه باز است، مقداری از واقعیاتی که حقیقتاً باید در اختیار ائمه جمعه باشد، در چنین جلسهای مطرح نمیشود. ولی سعی میکنم مطالبی را که ضروری میدانم در شرایط حاضر به عنوان کسی که از امور کشور و جهان در دوران طولانی مبارزه و انقلاب اطلاع دارد، با شما در میان بگذارم. به این امید که شما به عنوان زبانهای انقلاب و اسلام و سفیران واقعی نظام و انقلاب در بین مردم، اگر فرصتی پیدا کردید و شرایطی دیدید، این مسایل را در برنامههای ارشادی خود به گونه موثرتر اجرا کنید. البته نمیگویم حرفهایی را که میزنم، منحصراً من میدانم. چه بسا خود شما بهتر از من میدانید. ولی بحثهایی است که فکر میکنم باید در چنین جمعی به آن بپردازم.
کشور ما روزهای حساسی را میگذراند. از ابعاد مختلف این روزها آن قدر برای ما مهم است که ارزش دارد شما مقداری از وقتتان را صرف اطلاع بیشتر و تحلیل آنچه که میگذرد و آنچه که شاید پیش بیاید، بکنید.
البته لازم است که مقداری بستهتر و با زبانهای بازتر، مسایل بیپردهتر مطرح شود. در شرایطی هستیم که نکات مثبت بسیار است. ولی نکات منفی در جامعه انقلابی و اسلامی وجود دارد. امروزه زمینههای خوبی برای پیشرفت، توسعه، بالندگی و معرفی اسلام و مکتب اهل بیت(ع) به عنوان جایگاه مناسب تعالی بخش بشریت، در ایران ما بوجود آمده است. این جایگاه در جای دیگری نیست و نبوده است و در تاریخ گذشته همچنین چیزی را نمیبینیم. این اتمام حجت الهی برماست.
اینها از خود ما نیست. اینها را خداوند در این شرایط به ما تفضُّل کرده که در سایه مجاهدتها، مبارزات و فداکاریهای خیلی از انسانها و بیشتر از همه امام راحل بوده است. این موقعیت ممتاز حتماً مسؤولیت دارد و از ما در آینده بازخواست میشود. قطعاً خداوند این طور نعمتها و این طور فرصتها را که عطا میکند، به خصوص از آگاهان و علمای جامعه بازخواست خواهد کرد و از ما عهد گرفته و ما متعهدیم به عنوان بشر و به عنوان مسلمان و روحانی و به خصوص به عنوان امامان جمعه، از این موقعیت درست استفاده کنیم.
مهمترین زمینه این است که برای اولینبار، کشوری مثل ایران، با این همه عظمت و ذخایر، موقعیت، مرکز ولایت و مرکز نشر معارف اهل بیت(ع) و اسلام ناب شده و قرآن، اسلام و زاویه دید مکتب اهل بیت(ع) به طور رسمی محور حکومت و ادارهی کشور شده است. دوران مشکلی را در مبارزه، دفاع، سازندگی، توسعه و ادارهی کشور پشتسر گذاشته و از معبرهای تنگی عبور کرده و از گردنههای سختی کاروان انقلاب را عبور داده و به اینجا رسیده و امروز ساختار کشور تنظیم شده است. قانون اساسی و بعد از آن سیاستهای کلی و چشمانداز بیستساله که آیندهی تابناکی را در افق دید ما قرار داده، شعاری و ایدآلیستی نیست، بلکه با توجه به واقعیات و تجربه 25 سال زمامداری است.
امکانات کشور هم برای چنین حرکت خوبی مهیاست، زیربناها تا حدودی ساخته است، منابع مالی به اندازهی کافی وجود دارد. به خصوص در شرایطی که مسأله انرژی در دنیا ضرورت اجتنابناپذیر حیات بشری شد که یکی از منابع مهم آن در ایران است و یکی از شاهکلیدهای این گنج بشری در دست ایرانیهاست. از لحاظ نیروی انسانی با توفیقی که در طول 25 سال گذشته پیدا کردیم، در همه زمینههای علوم انسانی، علوم طبیعی، ریاضی و همه نیازهای ادارهی جامعه و مدیریت، افراد شایستهای خلق شدهاند و پرورش یافتهاند. اینها سرمایههای کشوری مثل ایران است.
مستمعان بسیار زیادی در دنیا داریم که این موقعیت استثنایی زمان ما و شرایط ایران است. اگر الآن ایران یک حرف جدّی مطرح کند، فردای آن روز همه دنیا میشنوند و در محافل سیاسی، علمی و فرهنگی مورد بحث قرار میگیرد. اگر ارزش داشته باشد، میپذیرند و اگر حرف نادرستی باشد، رد میکنند. یعنی یک تریبون جهانی به اندازهی همه کرهی زمین در اختیار ماست. حتی اگر در محفل کوچکی حرف بزنیم، به محض اینکه روی آنتن رفت، دنیا میفهمد و با زمانهایی که ما دنبال مخاطب میگشتیم تا حرفمان را به او بگوییم، خیلی تفاوت دارد.
یادم هست مرحوم فلسفی میفرمودند: اگر ده روز رادیو را به ما بدهید، ما این کشور را اصلاح میکنیم. یعنی چنین تفکری در بین ما بود که اینقدر حرف حسابی و تودلبرو داریم که میتوانیم با ده روز جامعهای را اصلاح کنیم. من با آن اغراق حرف نمیزنم، اما میگویم حقیقتاً در اسلام و قرآن و مقایسهای که با سایر مکتبها میکنیم، حرفهای بسیار بسیار عالی و قابل قبول برای دنیای امروز وجود دارد و مهمترین سرمایه در اختیار ماست.
به همت امام، روحانیت و مردم متدین و ایثارگریهای ایثارگران، شهدا، مفقودان، آزادگان، جانبازان و مجموعه نیروهای رزمنده، کار کشور به اینجا رسیده و این انقلاب در این شرایط قرار گرفته است.
ما حقیقتاً آماده جهش هستیم و اگر درست حرکت کنیم، جهش چشمگیری خواهیم داشت و برای پیشرفت و نشان دادن یک الگوی اسلامی و امروزی در دنیا مطرح میشویم. راه مهم اصلاح جهان هم همین است. یک الگوی موفق ارایه شود و پیشروی کند. موانع بسیار جدّی هم در راه است.
نکات منفی هم وجود دارد که آنها هم بسیار بسیار جدّی است. مهمترین آن در داخل کشور نیاز به وحدت و انسجام ملی است که به نظر من در معرض آسیب است و مقداری آسیب دیده و مقداری هم آسیبهایی در راه است. سرمایهای که با آن مبارزه کردیم و پیروز شدیم، سرمایهای که با آن از مشکلات عبور کردیم و موفقیتهایی بدست آوردیم. باید این سرمایه را حفظ و تقویت کنیم. درخصوص کارهای کسانی که سرمایه انسجام ملی را مخدوش میکنند - به هر دلیلی که باشد – سؤالات زیادی مطرح است.
اینجا از جاهایی است که نمیتوانم خیلی صریح حرف بزنم و خود شما با اشاره و اطلاعات خودتان میتوانید آن را تحلیل کنید. یعنی یک نیاز فوقالعاده ضروری که داریم، انسجام، همدلی و وحدت است، اگر آسیب جدّیتر ببیند، خیلی خطرناک است. صریحاً عرض میکنم که در معرض آسیب است و باید خیلی مواظب باشیم. تا به حال آسیب دیده، ولی برای آنچه که مدنظر دشمنان است، کافی نیست و میتوانیم به وحدت نسبی برگردیم و انسجامی که از بعد از انقلاب در بین نیروهای وفادار انقلاب وجود داشته است، دوباره به جامه برگردد. البته حتماً احتیاج به گذشت، سعه صدر و کشف و فهم صحنههای واقعی و واقعیت صحنه دارد.
مسئله دیگری که بسیار بسیار جدّی است. مسأله توطئه و تهاجمهای خارجی است. این همیشه بود و چیز جدیدی برای ما نیست. حتی در دوران مبارزه تهاجم خارجی داشتیم. در دوران انقلاب همیشه داشتیم و روشنترین آن جنگ تحمیلی بود. ولی یک جنگ واقعی همیشه بود و در صحنههای مختلف نبرد پیشرفت میکردیم.
این تازگی ندارد، ولی شرایط، مسایل ویژه، به خصوص شرایط داخلی، خطر خارجی را جدّیتر میکند. مسأله هستهای را کم و بیش میدانید. به هر حال یک مسأله جدی است. دشمن بهانههایی انتخاب کرده و در شرایط روز جهانی از آنها استفاده میکند. مسئله دوم مسأله حقوق بشر است که از اول انقلاب این را داشتیم و همیشه داغ بوده است. ولی دنیا الآن شرایط ویژهای پیدا کرده است. مسأله فلسطین به نقطه داغی رسیده است. مسأله لبنان و سوریه به نقطه داغی رسیده است. حضور دشمنان انقلاب در افغانستان، عراق، شمال و جنوب ما بیسابقه و کار جدیدی است. البته همه اینها تصادفی و جدای از هم نیست. مجموعهای است که با طراحی و محوریت خاورمیانه بزرگ است. از سه چهار سال پیش اینها بهانه مبارزه با تروریست را درصدر و محور حرکتشان قرار دادند و همیشه هم ناجوانمردانه ایران را به عنوان حامی تروریسم مطرح میکردند. علیرغم اینکه ایران قربانی تروریست است. اگر روزی محاسبه شود، هیچ کشور، انقلاب و مردمی به اندازهی ایران از تروریسم آسیب ندیدند. ولی آنها میگویند و تریبون دارند و گاهی موفق میشوند.
به هر حال جریانی مثل جریان القاعده و شاخ و برگهایش در منطقه ما و شاید در همه دنیا حضور دارد که خود ما هم میتوانیم از آن آسیب ببینیم. آنها اگر الآن به ما آسیب نمیرسانند، به دلیل این است که چیزهای فوریتری دارند و صریح هم میگویند. واِلّا آنهایی که الآن القاعده را هدایت میکنند، همان تفکرات تند سلفی است که شما میدانید آنها با مکتب اهل بیت(ع) خصومت واقعی دارند و چیزهای زیادی در کتابها و تاریخ و وضع موجود میبینید. ولی به هر حال این یک شمشیر دو دَم است. یعنی دشمنان ما خواستند این را علیه ما بکار بگیرند که به طرف خودشان برگشت. فعلاً آن لبه شمشیر کار میکند. ولی اصل آن برای ما طراحی شده بود که ما را با این شمشیر بزنند. چون آنها فکر میکردند خصومت آشتیناپذیری بین مکتب اهل بیت(ع) و مکتب وهابیت وجود دارد و فکر میکردند جای خوبی را برای نزاع پیدا کردند. ولی این را نفهمیده بودند که بالاخره همه مسلمانها جبهه اول آنها مبارزه با کفر است و آن کفری که آنها به ذهنشان میآید، جای دیگری است. منتهی این هست.
به هر حال ما با دشمنان بسیار کینهتوزی مواجه هستیم که هم برای آنها مسایل ایران فوریت پیدا کرده وهم برای ما این مسایلفوریت پیدا کرده و حضورشان در صحنه و گرفتاری آنها در باتلاقهایی مثل عراق و افغانستان و شاید در جاهای دیگر در آینده نزدیک، آنها را خشنتر، بیپرواتر و جسورتر کرده است که گرفتارتر شدهاند. البته دشمنان ما هم بیمشکل نیستند، آنها خودشان ذاتاً مشکلات واقعی دارند. اما ممکن است که بخواهند رفع مشکلاتشان را با فرافکنی حل کنند. آنچه که شما امروز طلیعه آن را در اروپا میبینید که در فرانسه شروع شده، یک مسأله خیلی ساده نیست، عمق واقعی و عقبه بسیار بسیار سنگینی دارد و در همه دنیا وجود دارد.
سخنرانی پریشب آقای شیراک و همان شب آقای بلر نشان داد. آقای شیراک مسأله داخلی فرانسه را گفت و آقای بلر مسأله دنیا را گفت که تبعیض،ظلم، فقر، عقبافتادگی و مظلومیت اکثریت مردم دنیا، مسأله را جدّیتر میکند و نیاز به کبریت دارد و این کبریتها گاهی کشیده و در جایی شعلهور میشود و ممکن است خاموش شود، ولی این آتشفشان واقعی هست و روزی سرباز میکند و فوران میشود. آنها مشکلات واقعی دارند و بیشتر از ما هم مشکلات واقعی دارند. دنیا هم این مشکل را دارد. مخصوصاً استثمارگران که امروز عصر بیداری است. ما در چنین شرایطی قرار داریم و گفتم علاج همه اینها و چیزی که میتواند ما را حفاظت کند و به پیش ببرد و پیش خداوند هم شرمنده نباشیم، این است که انسجام و وحدت ملی را حفظ کنیم.
محور هم روشن است که اسلام، انقلاب، ایران و راهی است که برای آن قربانی فراوانی دادیم. در جمع خودمان که مینشینیم، وقتی یاد شهدای محراب میکنیم، پیرمردهای مقدسی که از دست ما گرفته شد، میفهمیم چه قربانیهایی دادیم و همه جامعه ما در سطوح مختلف این قربانیها را داده است. بنابراین ما باید به این طرف برویم.
من میخواهم از شما ائمهجمعه و برادران خوب روحانی درخواست کنم که شما در محیطهایی که هستید، محور این وحدت باشید. بخش زیادی از مردم به شما اعتماد دارند. معمولاً هم امتحان داده هستید. شما باید سعی کنید در محیطی که خودتان هستید و هرجا که میتوانید، نورافشانی و تلاش کنید تا وحدت جامعه مخدوش نشود.
ممکن است این حرف را همه بزنند. چپ، راست، میانه و گروهها این حرفها را میزنند. باید به راهکار وحدت بیشتر توجه داشته باشیم. من الآن احساس نگرانیام از جهاتی است، جامعه تقسیم شده است. بعضیها حالت تهاجمی پیدا میکنند و این تهاجم جنبههای مختلفی دارد. نمیتوانیم یک طرف آن را ببینیم و باید همه را با هم ببینیم. از خودمان و از حکومت و نظام شروع میکنیم. از مسؤولان و مدیران سطح بالا شروع کنیم. الآن جریانی به چشم میخورد که تصفیه و حذف عمومی و طرد افراد باارزش کشور و منزوی کردن آنها کارشان است.گاهی هم برای منزویکردن، با بدنام کردن آنها عمل میشود. این یکی از خورههایی است که به جان کشور میافتد و موجب میشود افراد مقابل از خودشان دفاع کنند و در این حالت، تهاجمی عمل میکنند و نمیتوان مسئله را یکطرفه حل کرد و باید دوطرفه حل شود.
یکی از مهمترین نقاط مثبت ما قشر انسانهای فرهیختهای هستند که در سایه انقلاب تربیت شدند . پنجاه سال است که داریم آدمسازی میکنیم. از لحظات اول
انقلاب، انسانها در کوره مبارزه، زندان و دوران بسیار پرخفقان، تربیت و بعد از انقلاب، در دفاع و جاهای دیگر ساخته شدند. این جور انسانها را در شرایط عادی نمیتوان ساخت. در جامعه معمولی و حرفهای که زندگی میکنیم، انسانهایش همین جوری ساخته میشوند. انسانهای بزرگ در کورانهای مشکلات ساخته میشوند. این سرمایه در دورهی پنجاه ساله مبارزه به دست آمده و هیچوقت چنین دانشگاهی به این آسانی در اختیار یک ملت قرار نمیگیرد که اینقدرآدم بسازد. در همه ردهها به شکر خدا انسانهای شایسته داریم.
فداکار، گمنام و سربازان امام زمان (عج) هستند و برای خدا کار میکنند. خیلی هم زیاد هستند. در بین روحانیت و اطراف خودتان خیلیها را میشناسید و خیلیها را هم نمیشناسیم و فقط کارشان را میبینیم. فکر میکنم طرد اینها از جاهایی است که میتواند آسیب برساند. کسانی الآن مسؤول کشورند، احتیاج به پشتیبانی، همکاری و همدلی دارند تا بتوانند مشکلات کشور را حل کنند و همه این نیروها میتوانند در خدمت باشند. باید به گونهای عمل بشود که انرژی ما صرف این نشود که یکی را بیرون و یکی را طرد کنیم و مدتی با هم بجنگیم که خیلی موجب دردسر میشود.
یک نفر، یک نفر نیست، یک نفر خانواده دارد. دوستان و همراهان دارد. همفکر دارد. شبکه میشوند، به هم وصل میشوند، دشمنانی داریم که اگر ببینند فلان جا لکّه چرکینی پیدا شد، آنجا را به دُمَل چرکین تبدیل میکنند. ما باید اینها را محاسبه کنیم و مواظب باشیم.
یکی از آفتهایی که دارد به جامعه ما آسیب میزند، زیر سؤال بردن همه دوران پرشکوه انقلاب است. اگر نمیترسیدند حتی دوران مبارزه را زیر سؤال میبردند. برای این مورد چیزی ندارند که بگویند. کسانی هستند که مبارزه را قبول نداشتند و حالا شاید بخواهند از آن انتقام بگیرند.
این خورهی سنگینی است. اگر نسل جوان ما قانع شوند که ما در 25 سال سر مردم کلاه گذاشتیم و با مردم بد عمل کردیم و انقلاب، ایران را ضعیف و کوچک کرده است، اگر این تفکرات پیش بیاید، فکر میکنید در نسل جوان چه چیزی باقی میماند؟ چگونه میتوان آنها را دوباره به صراط مستقیم انقلاب اسلامی برگرداند؟
مهمترین سرمایه تاریخی ما انقلاب، دوران دفاع مقدس، دوران سازندگی و کارهای توسعهای، علمی و دانشگاهها و این همه سواد، علم و فن و چیزهایی است که در این دوره به وجود آمده است. بسیاری از مسایل فرهنگی با ارزشی در این کشور خلق شده که در گذشته اسمی از آنها نبوده است و ما باید اینها را بزرگ کنیم. چه کسی میآید این چیزها را اینجوری غارت کند؟ چرا چیزی را که نسلهای آینده باید از آنها تغذیه کنند، ناجوانمردانه زیر سؤال میبرند؟ فکر میکنند اگر اینها را منهدم کنند، مردم فکر میکنند انقلاب کار کوچکی کرد. نباید اینجوری باشد. ما باید گذشتههایمان را – اعم از مثبت و منفی -بپذیریم و هیچ ملتی بیاشتباه نیست. ولی تحقیقتاً مفاخر انقلاب آنقدر عظیم است که میتواند انسان ساز، امیدوار کننده، جلوبرنده و باعث بالندگی جامعه باشد. خیلی آسان میتوان این انقلاب را زیرسوال برد و این همه مدیر را بدنام کرد.
مبارزهی بامفاسد اقتصادی لازم و واجب است و همیشه هم باید باشد و هیچ دورهای هم بیمبارزه نبوده است. اما نه با شکلهای مبهم و با کلماتی که همه را زیر سؤال ببریم. اینکه مبارزه نیست. مبارزه این است که مفسد را پیدا و در جامعه معرفی کنید و بگویید که او فاسد است. هر وقت هم ثابت شد، اعلام کنید. اسلام از ما خواسته بعضی از مجازاتها را در جمع و در بین مردم انجام بدهید، برای اینکه بعضی از مردم مشاهده کنند، این خود فلسفه کیفرهای علنی و عمومی را در اسلام معین میکند. ولی اگر ما به گونهای مبارزهی با مفاسد اقتصادی را مطرح کنیم و جوری حرف بزنیم که همه این قشر فاسد بودند، این چه ظلمی به افراد، انقلاب، کشور و آینده است! این اعتماد دوباره تجدید نمیشود! جز با انقلابی دیگر امکانپذیر نیست.
بنابراین فکر میکنم نکات منفی را در نظر بگیرید که اینها مانع بهرهگیری از این منابع عظیم خدادادی است که در اختیار انقلاب قرار گرفته است. فکر میکنم وظایف ما طلبهها و شما ائمهجمعه در اینجاسنگین است و خیلی هم سنگین است. در محیط خودتان و در جاهایی که میتوانید، حرف بزنید و نظارت و مواظبت کنید که جامعهی ما دچار فساد نشود که همه ما مسؤول هستیم. «کُلُّکُم راع و کُلُّکُم مسؤول». همه جا و هر کسی در سطح خودش مسؤل است و هم مواظبت کنیم که جامع ما بیجهت آسیب نبیند. اعتبارش از بین نرود و انقلاب و این ارزشهای بینظیر را به غارت ندهیم و از بین نبریم.
انسانهایی را که ساخته شدهاند، مُفت از دست ندهیم. آسان نیست که بشنویم روزانه چقدر انسان فرهیخته از کشورمان میروند. انتظار داشتیم اینجا مرکز جذب انسانهای والای سراسر جهان شود. میخواستیم شاهد باشیم انسانهایی که دلشان میخواهد در یک مکان امن، مقدس و سازندهای زندگی کنند، به اینجا بیایند. همه اینهایی که میروند، آدمهای سالمی نیستند. ولی خیلی از آدمهای صالح میروند. با شرایطی مواجه میشوند که برای زندگی به جای دیگر میروند. پس آسیبها را درنظر بگیریم.
آسیبها، تفرقهها، شکستن همدلیها و ترکدار کردن بلور با ارزش انقلاب و معیوب نشان دادن الماس درخشان انقلاب، جرمهای نابخشودنی است. البته عدم حفاظت از آن و اجازه به آلوده شدن آن جرم دیگری است و باید این دو را با هم انجام بدهیم که حفظ نیروهاست.
نکته دیگری که حقیقتاً باید به آن بها بدهیم، توسعه کشور است. در شرایطی هستیم که اگر توسعه جدّی نداشته باشیم، به زانو در میآییم. با محاسبه دقیق آماری به این نتیجه رسیدیم که اگر هشت درصد رشد سالانه داشته باشیم، میتوانیم به اهداف چشمانداز بیستساله برسیم و این رشد 8% به این آسانی به دست نمیآید. این درصورتی است که سرمایههای ملی بکار گرفته شوند که شامل انسانها، اموال، علوم، فنون و امکانات خارجی که همه جا هست، میباشد و ما هم میتوانیم به طور استاندارد از آنها در دنیا استفاده کنیم. اگر همه اینها درست و با مدیریت صحیح بکار گرفته شوند، میتوانیم در بیست سال آینده مقام اول را در بین کشورهای اسلامی، منطقه و آسیا داشته باشیم و یکی از کشورهای پیشرفته دنیا باشیم که باید هم باشیم. اگر نباشیم، کوتاهی کردیم و اینجوری نمیشود. اگر فکر کنیم با پولهایی که دولت دارد، کشور را اداره میکنیم، اشتباه بزرگی کردیم.
من یک مورد را برای شما عرض میکنم که بدانید ما نیازمندیم که سرمایههای کوچک و بزرگ مردم را در میدان توسعهای، اشتغالزایی و رونق اقتصادی بکار بگیریم، والّا به هدف نمیرسیم.
مدتی پیش مسؤولان سازمان مدیریت و برنامه پیش من آمدند و با آمار و ارقام حرف میزدند. شما هم بدانید، خوب است. آنها گفتند ما الآن 80% بودجه کشور راصرف چهار جا میکنیم و 20% بقیه جاهای دیگر را اداره میکند. آموزش و پرورش، نیروهای مسلح، بهداشت و درمان و چهارم یارانههاست. یعنی شما اگر یک میلیون داشته باشید، هشتصدهزار تومان آن صرف این چهار مورد میشود ودویست هزارتومان برای بقیه امور کشور است. باید سازندگی و کارهای دیگر را انجام بدهید. همه اینها هزینههای جاری است. البته آموزش ذاتاً جاری نیست. اگر سیاست ما این باشد که تعهدهای زیادتری به همین مجموعهها بدهیم وبخش سازندگی را تضعیف کنیم و نتوانیم از امکانات و سرمایههای مردمی استفاده کنیم، چه خواهد شد؟ برای خیلی از جمعیت تحصیل کردهای که روزانه دارند وارد بازار کار میشوند، نیاز به کار است.
این جمعیت عظیم احتیاج به مسکن و خیلی چیزهای دیگر دارند. همه اینها در سایه یک رونق واقعی اقتصاد امکانپذیر است. رونق واقعی هم این است که سرمایهها در گردش باشند و سرمایهها انگی عمل نکنند. در سفتهبازی، دلال بازی و کارهای قاچاق و ... مصرف نشود و در بازار ربا، نزولخواری و سلفخری نیفتد و مسیر سالمی را طی کند و در میدان کارآفرینی و اشتغال باشد. آن موقع میتوان یک رونق واقعی به کشور داد. اگر بنا باشد هزینههای جاری را به طور مداوم اضافه کنیم و توسعه کشور را ندیده بگیریم، شک نکنید طی سه تا چهار سال آینده کسی از عهدهی آن برنمیآید.
دارم با آمار حرف میزنم و اگر کسی منکر است، بیاید آمار را نقد کند. لذا فکر میکنم الآن باید شرایطی درست کنیم که مردم دلگرم و مطمئن باشند. آرامش داشته باشند و سرمایهگذاری و ابتکار کنند. نیروهای تحصیلکرده از ابتکاراتشان استفاده کنند و خودشان وارد جامعه شوند و سرمایهها را جذب کنند. کارهای بزرگ انجام بدهند . شرکتهای بزرگی را از اموال کوچک مردم تشکیل بدهیم که کارهای عظیم را انجام بدهند. الآن بیشترین کارهایی که در کشورهای بزرگ انجام میشود، از پول مردم است. هُلْدینگهای مهم دنیا از همین پولهای اندک مردم که در بورسها جمع میشود، تشکیل شده است. اینها کارهای چند میلیاردی میکنند و پایههای آنها هم به سهام کوچک چند دلاری برمیگردد. چون مدیریت هست، کار میکند و سود آن را به همه میرساند. راههایی است که دنیا آن را تجربه کرده است.
پس آسیبهایی که داریم اولاً به شکستن وحدت و انسجام ما برمیگردد که باید آن را حفظ کنیم. اگر مجموعه، منسجم و همراه کار کنند، آن موقع جامعهای منسجم داریم که میتوانیم از ظرفیت جامعه استفاده کنیم. میتوانیم در شرایطی قرار بگیریم که سالانه دهها میلیارد دلار پول ایرانیهای مقیم خارج را به جای اینکه دهها میلیارد دلار سرمایه ما را آنها ببرند که الآن دارند میبرند، جذب کنیم. به طور یقین میتوانیم در شرایطی قرار بگیریم که آنها بیایند. ایران جایی است که جاذبه دارد. به خصوص وقتی کشورهای غربی برای مهاجران ناامن شد. خیلی از مهاجران دنبال جای امن میگردند وسرمایه همدارند و میخواهند برگردند. ایران میتواند یکی از این جاها، لااقل برای مسلمانها و آدمهایی باشد که دلشان میخواهد در جایی، زندگی سالم خاص خودشان را داشته باشند.
البته در مجمع تشخیص مصلحت نظام تا حدودی مواظب هستیم. ولی فکر میکنم با بحثهای اخیر توقعاتی در اذهان به وجود آمده و من در نمازجمعه توضیح دادم. ولی به شما قدری روشنتر عرض میکنم که بدانید ما باید چکار کنیم و چقدر میتوانیم برای اجرای سیاستهای کلّی کار کنیم. بالاخره مجمع تشخیص مصلحت به عنوان سیاستنویس کار میکند که در جهت تصمیمسازی برای رهبری کار میکند تا تصمیم بگیرند و به عنوان نماینده ایشان بر اجرای سیاستهای کلی نظارت میکند. سالهاست که کار سیاستنویسی را شروع کردیم و داریم مینویسیم و هر سال هفت تا هشت بخش از سیاستها را مینویسیم و تقدیم میکنیم و تا به حال هم خیلی از این سیاستها را نوشتیم و بقیه هم در حال تدوین است. نظارت بر اجرای اینها طبق بند دوم اصل 110 برعهده رهبری است، ولی ایشان تشخیص دادند که این کار را به مجمع واگذار کنند و سالها پیش هم واگذار کردند که ما نظارت کنیم که اینها انجام شود.
اولاً در سالهای پیش ما سیاست کلی نداشتیم که نظارت کنیم. سیاستها به تدریج نوشته میشود. الآن بخش زیادی را نوشتیم که خدمت ایشان است و هنوز ابلاغ نکردند.
ثانیاً آییننامه نداشتیم و ایشان باید آییننامه ما را تصویب کنند. آییننامههای مجمع را ما خودمان نمیتوانیم تصویبکنیم. ما مینویسیم و ایشان باید تصویب کنند، آییننامه را نوشتیم و اخیراً ایشان تصویب کردند. ما پیش از انتخابات نوشتیم. شبههای در ذهن بعضیها ایجاد شده که چطور اینها بعد از دولت جدید میخواهند آییننامه را اجرا کنند. این آییننامه در زمانی نوشته شد که حداقل من خیال میکردم خودم رئیس جمهور میشوم و برای آن دوره این آییننامه را تهیه کرده بودیم. با دولت آقای خاتمی بحثهای زیادی کردیم تا به توافق برسیم که آییننامه تهیه شود.
اصلش این بود که نمیخواستیم نظارت کنیم و مثل سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات به بدنه تشکیلات وارد و مزاحم مردم و مدیران شویم. میخواستیم بالا را حفظ کنیم که تصمیماتی ضد سیاستها گرفته نشود و اجرا بحث دیگری است.لذا روح آییننامه ما این است. ما برنامهها را کنترل کنیم که برنامهها برخلافسیاستهای کلی نوشته نشود. الآن برنامه پنجساله نوشته و تمام شد و ابلاغ هم شد. نظرمان را آن موقع دادیم. منتهی آن موقع هنوز سیـاستها آماده نبود و به علاوه آییننامه هم نداشتیم. باید در اصلاحات برنامه نظارت کنیم. اگر از این به بعد اصلاحی میشود، باید نظارت کنیم که برخلاف سیاستها نباشد. اگر در مجلس و دولت، آییننامه و تصویبنامه نوشته میشود، باید نسخهای از آن را به ما بدهند تا ببینیم خلاف سیاستها نباشد. اگر خلاف سیاستها باشد، به آنها تذکر میدهیم و آنها باید مراعات کنند. البته ما ضامن اجرایی نداریم و قانونی نداریم که اینها را ملزم کنیم. سیاستها مربوط به رهبری اسـت و ما از طرف رهبری به آنها میگوییم و آنها باید مراعات کنند که شاید بکنند و شاید هم نکنند. بنابراین کار عمدهی ما این است که تصمیمات را ضدسیاستها نگیریم که کار خیلی مهمی است. ما هم عدهای متخصص را در مجمع جمع کردیم تا مطالعه کنند.
کار بعدی ما این است که شاخصهایی تهیه کنیم که ببینیم چقدر این سیاستها در جامعه عمل میشود. این را باید سالانه به ما گزارش بدهند و شاخصها را ببینیم که آیا واقعاً این سیاستها خودش را در جامعه نشان داده یا خیر؟ بسیاری از چیزها در سیاستها آمده است، اما اینکه اجرا میشود یا نمیشود، چیزی است که دنبال آن هستیم. ضمناً کار بدیعی است و تازه شروع شده است و هیچ نظیری در دنیا ندارد و الگویی نیست. هم ولایت فقیه در جاهای دیگر نیست و هم سیاستهای کلی را که ولایت فقیه بنویسند، در جاهای دیگر نیست و مجمع تشخیص مصلحت که این جوری بخواهد عمل کند، در جاهای دیگر نیست. همه اینها بدیع است و باید دورهی عملیاتی بگذرد تا همه اینها خوب فعال شوند.
امیدواریم بتوانیم این سیاستها را که معمولاً بیاشکال است، در برنامهها، بودجهها، قوانین، تصویبنامهها و آییننامهها متبلور کنیم و حضورشان را در جامعه ببینیم. ظرف زمانی ما همین بیست سال است که انشاءالله در این بیست سال بتوانیم سیاستهای چشمانداز را در این مدت معین تحقق یافته ببینیم.
روح همه صحبت من این است که امروز نیاز اصلی ما این است که یک انسجام ملی خلق کنیم و شما سفرای نظام در بین مردم میتوانید نقش آفرینی کنید. ما هم میتوانیم کار کنیم، دیگران هم باید کار کنند. مواظبت کنید که این انسجام محفوظ بماند. تفرقهها کم شود. دریچههایی که باز شده تا دشمن ورود پیدا کند، بسته شود و بهانهها از دست دشمنان ما گرفته شود. این راهی است که باید منتهی به حکومت حقّه امام زمان (عج) شود. انشاءالله به دست سربازان امام زمان(عج) کار به آنجا برسد. حتماً شما را خسته کردیم. انشاءالله اجلاس با برکتی داشته باشید. خداوند به ما توفیق بدهد که بتوانیم زمانمان را درک و به وظایف واقعی دینی خودمان عمل کنیم.
والسّلام علیکم و رحمهالله