سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم نوزدهمین گردهمایی ائمه جمعه سراسر کشور

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم نوزدهمین گردهمایی ائمه جمعه سراسر کشور

  • مصلای امام خمینی
  • چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۴

الحمدلله و السلام علی رسول‎الله و آله
از بهره‎های سالانه ماست که در چنین اجتماعی شرکت، شما را زیارت و مطالبی را که فکر می‎کنیم برای اسلام، انقلاب و کشورمان مفید باشد، با شما در میان می‎گذاریم.
یکی از مهم‎ترین برنامه‎ها و اجلاس‎ها را همین اجلاس سالانه ائمه جمعه می‎دانم. خوب می‎دانم که نقش روحانیت، به ویژه تریبون‎های نمازجمعه و شخصیت‎های برجسته و مورد اعتماد نظام و مردم که در سمت امامت جمعه انجام وظیفه می‎کنند، در جامعه چقدر است. مطالبی که خدمت شما عرض می‎کنم، مختصر و فشرده است. البته باتوجه به اینکه جلسه باز است، مقداری از واقعیاتی که حقیقتاً باید در اختیار ائمه جمعه باشد، در چنین جلسه‎ای مطرح نمی‎شود. ولی سعی می‎کنم مطالبی را که ضروری می‎دانم در شرایط حاضر به عنوان کسی که از امور کشور و جهان در دوران طولانی مبارزه و انقلاب اطلاع دارد، با شما در میان بگذارم. به این امید که شما به عنوان زبان‎های انقلاب و اسلام و سفیران واقعی نظام و انقلاب در بین مردم، اگر فرصتی پیدا کردید و شرایطی دیدید، این مسایل را در برنامه‎های ارشادی خود به گونه موثرتر اجرا کنید. البته نمی‌گویم حرف‎هایی را که می‎زنم، منحصراً من می‎دانم. چه بسا خود شما بهتر از من می‎دانید. ولی بحث‎هایی است که فکر می‎کنم باید در چنین جمعی به آن بپردازم.
کشور ما روزهای حساسی را می‎گذراند. از ابعاد مختلف این روزها آن قدر برای ما مهم است که ارزش دارد شما مقداری از وقتتان را صرف اطلاع بیشتر و تحلیل آنچه که می‎گذرد و آنچه که شاید پیش بیاید، بکنید.
البته لازم است که مقداری بسته‎تر و با زبان‎های بازتر، مسایل بی‎پرده‎تر مطرح شود. در شرایطی هستیم که نکات مثبت بسیار است. ولی نکات منفی در جامعه انقلابی و اسلامی وجود دارد. امروزه زمینه‎های خوبی برای پیشرفت، توسعه، بالندگی و معرفی اسلام و مکتب اهل بیت(ع) به عنوان جایگاه مناسب تعالی بخش بشریت، در ایران ما بوجود آمده است. این جایگاه در جای دیگری نیست و نبوده است و در تاریخ گذشته هم‎چنین چیزی را نمی‎بینیم. این اتمام حجت الهی برماست.
اینها از خود ما نیست. اینها را خداوند در این شرایط به ما تفضُّل کرده که در سایه مجاهدت‎ها، مبارزات و فداکاری‎های خیلی از انسانها و بیشتر از همه امام راحل بوده است. این موقعیت ممتاز حتماً مسؤولیت دارد و از ما در آینده بازخواست می‎شود. قطعاً خداوند این طور نعمت‎ها و این طور فرصت‎ها را که عطا می‎کند، به خصوص از آگاهان و علمای جامعه بازخواست خواهد کرد و از ما عهد گرفته و ما متعهدیم به عنوان بشر و به عنوان مسلمان و روحانی و به خصوص به عنوان امامان جمعه، از این موقعیت درست استفاده کنیم.
مهم‎ترین زمینه این است که برای اولین‎بار، کشوری مثل ایران، با این همه عظمت و ذخایر، موقعیت، مرکز ولایت و مرکز نشر معارف اهل بیت(ع) و اسلام ناب شده و قرآن، اسلام و زاویه دید مکتب اهل بیت(ع) به طور رسمی محور حکومت و اداره‎ی کشور شده است. دوران مشکلی را در مبارزه، دفاع، سازندگی، توسعه و اداره‎ی کشور پشت‎سر گذاشته و از معبرهای تنگی عبور کرده و از گردنه‎های سختی کاروان انقلاب را عبور داده و به اینجا رسیده و امروز ساختار کشور تنظیم شده است. قانون اساسی و بعد از آن سیاست‎های کلی و چشم‎انداز بیست‎ساله که آینده‎ی تابناکی را در افق دید ما قرار داده، شعاری و ایدآلیستی نیست، بلکه با توجه به واقعیات و تجربه 25 سال زمامداری است.
امکانات کشور هم برای چنین حرکت خوبی مهیاست، زیربناها تا حدودی ساخته است، منابع مالی به اندازه‎ی کافی وجود دارد. به خصوص در شرایطی که مسأله انرژی در دنیا ضرورت اجتناب‎ناپذیر حیات بشری شد که یکی از منابع مهم آن در ایران است و یکی از شاه‌کلیدهای این گنج بشری در دست ایرانی‎هاست. از لحاظ نیروی انسانی با توفیقی که در طول 25 سال گذشته پیدا کردیم، در همه زمینه‎های علوم انسانی، علوم طبیعی، ریاضی و همه نیازهای اداره‎ی جامعه و مدیریت، افراد شایسته‎ای خلق شده‎اند و پرورش یافته‎اند. اینها سرمایه‎های کشوری مثل ایران است.
مستمعان بسیار زیادی در دنیا داریم که این موقعیت استثنایی زمان ما و شرایط ایران است. اگر الآن ایران یک حرف جدّی مطرح کند، فردای آن روز همه دنیا می‎شنوند و در محافل سیاسی، علمی و فرهنگی مورد بحث قرار می‎گیرد. اگر ارزش داشته باشد، می‎پذیرند و اگر حرف نادرستی باشد، رد می‎کنند. یعنی یک تریبون جهانی به اندازه‎ی همه کره‎ی زمین در اختیار ماست. حتی اگر در محفل کوچکی حرف بزنیم، به محض اینکه روی آنتن رفت، دنیا می‎فهمد و با زمانهایی که ما دنبال مخاطب می‎گشتیم تا حرفمان را به او بگوییم، خیلی تفاوت دارد.
یادم هست مرحوم فلسفی می‎فرمودند: اگر ده روز رادیو را به ما بدهید، ما این کشور را اصلاح می‎کنیم. یعنی چنین تفکری در بین ما بود که این‌قدر حرف حسابی و تودل‎برو داریم که می‎توانیم با ده روز جامعه‎ای را اصلاح کنیم. من با آن اغراق حرف نمی‎زنم، اما می‎گویم حقیقتاً در اسلام و قرآن و مقایسه‎ای که با سایر مکتب‎ها می‎کنیم، حرف‎های بسیار بسیار عالی و قابل قبول برای دنیای امروز وجود دارد و مهم‎ترین سرمایه در اختیار ماست.
به همت امام، روحانیت و مردم متدین و ایثارگری‎های ایثارگران، شهدا، مفقودان، آزادگان، جانبازان و مجموعه نیروهای رزمنده، کار کشور به اینجا رسیده و این انقلاب در این شرایط قرار گرفته است.
ما حقیقتاً آماده جهش هستیم و اگر درست حرکت کنیم، جهش چشم‎گیری خواهیم داشت و برای پیشرفت و نشان دادن یک الگوی اسلامی و امروزی در دنیا مطرح می‌شویم. راه مهم اصلاح جهان هم همین است. یک الگوی موفق ارایه شود و پیشروی کند. موانع بسیار جدّی هم در راه است.
نکات منفی هم وجود دارد که آنها هم بسیار بسیار جدّی‌ است. مهم‎ترین آن در داخل کشور نیاز به وحدت و انسجام ملی است که به نظر من در معرض آسیب است و مقداری آسیب دیده و مقداری هم آسیب‎هایی در راه است. سرمایه‎ای که با آن مبارزه کردیم و پیروز شدیم، سرمایه‎ای که با آن از مشکلات عبور کردیم و موفقیت‎هایی بدست آوردیم. باید این سرمایه را حفظ و تقویت کنیم. درخصوص کارهای کسانی که سرمایه انسجام ملی را مخدوش می‎کنند - به هر دلیلی که باشد – سؤالات زیادی مطرح است.
اینجا از جاهایی است که نمی‎توانم خیلی صریح حرف بزنم و خود شما با اشاره و اطلاعات خودتان می‎توانید آن را تحلیل کنید. یعنی یک نیاز فوق‎العاده ضروری که داریم، انسجام، همدلی و وحدت است، اگر آسیب جدّی‎تر ببیند، خیلی خطرناک است. صریحاً عرض می‎کنم که در معرض آسیب است و باید خیلی مواظب باشیم. تا به حال آسیب دیده، ولی برای آنچه که مدنظر دشمنان است، کافی نیست و می‎توانیم به وحدت نسبی برگردیم و انسجامی که از بعد از انقلاب در بین نیروهای وفادار انقلاب وجود داشته است، دوباره به جامه برگردد. البته حتماً احتیاج به گذشت، سعه صدر و کشف و فهم صحنه‎های واقعی و واقعیت صحنه دارد.
مسئله دیگری که بسیار بسیار جدّی است. مسأله توطئه‎ و تهاجم‎های خارجی است. این همیشه بود و چیز جدیدی برای ما نیست. حتی در دوران مبارزه تهاجم خارجی داشتیم. در دوران انقلاب همیشه داشتیم و روشن‎ترین آن جنگ تحمیلی بود. ولی یک جنگ واقعی همیشه بود و در صحنه‎های مختلف نبرد پیشرفت می‎کردیم.
این تازگی ندارد، ولی شرایط، مسایل ویژه، به خصوص شرایط داخلی، خطر خارجی را جدّی‎تر می‎کند. مسأله هسته‎ای را کم و بیش می‎دانید. به هر حال یک مسأله جدی است. دشمن بهانه‎هایی انتخاب کرده و در شرایط روز جهانی از آنها استفاده می‎کند. مسئله دوم مسأله حقوق بشر است که از اول انقلاب این را داشتیم و همیشه داغ بوده است. ولی دنیا الآن شرایط ویژه‎ای پیدا کرده است. مسأله فلسطین به نقطه داغی رسیده است. مسأله لبنان و سوریه به نقطه داغی رسیده است. حضور دشمنان انقلاب در افغانستان، عراق، شمال و جنوب ما بی‎سابقه و کار جدیدی است. البته همه این‎ها تصادفی و جدای از هم نیست. مجموعه‎ای است که با طراحی و محوریت خاورمیانه بزرگ است. از سه چهار سال پیش این‎ها بهانه مبارزه با تروریست را درصدر و محور حرکتشان قرار دادند و همیشه هم ناجوانمردانه ایران را به عنوان حامی تروریسم مطرح می‎کردند. علی‎رغم اینکه ایران قربانی تروریست است. اگر روزی محاسبه شود، هیچ کشور، انقلاب و مردمی به اندازه‎ی ایران از تروریسم آسیب ندیدند. ولی آنها می‎گویند و تریبون دارند و گاهی موفق می‎شوند.
به هر حال جریانی مثل جریان القاعده و شاخ و برگ‎هایش در منطقه ما و شاید در همه دنیا حضور دارد که خود ما هم می‎توانیم از آن آسیب ببینیم. آنها اگر الآن به ما آسیب نمی‎رسانند، به دلیل این است که چیزهای فوری‎تری دارند و صریح هم می‎گویند. واِلّا آنهایی که الآن القاعده را هدایت می‎کنند، همان تفکرات تند سلفی است که شما می‎دانید آنها با مکتب اهل بیت(ع) خصومت واقعی دارند و چیزهای زیادی در کتاب‎ها و تاریخ و وضع موجود می‎بینید. ولی به هر حال این یک شمشیر دو دَم است. یعنی دشمنان ما خواستند این را علیه ما بکار بگیرند که به طرف خودشان برگشت. فعلاً آن لبه  شمشیر کار می‎کند. ولی اصل آن برای ما طراحی شده بود که ما را با این شمشیر بزنند. چون آن‎ها فکر می‎کردند خصومت آشتی‎ناپذیری بین مکتب اهل بیت(ع) و مکتب وهابیت وجود دارد و فکر می‎کردند جای خوبی را برای نزاع پیدا کردند. ولی این را نفهمیده بودند که بالاخره همه مسلمان‎ها جبهه اول آن‎ها مبارزه با کفر است و آن کفری که آنها به ذهنشان می‎آید، جای دیگری است. منتهی این هست.
به هر حال ما با دشمنان بسیار کینه‎توزی مواجه هستیم که هم برای آن‎ها مسایل ایران فوریت پیدا کرده وهم برای ما این مسایل‌فوریت پیدا کرده و حضورشان در صحنه و گرفتاری آنها در باتلاق‎هایی مثل عراق و افغانستان و شاید در جاهای دیگر در آینده نزدیک، آن‎ها را خشن‎تر، بی‎پرواتر و جسورتر کرده است که گرفتارتر شده‎اند. البته دشمنان ما هم بی‎مشکل نیستند، آنها خودشان ذاتاً مشکلات واقعی دارند. اما ممکن است که بخواهند رفع مشکلاتشان را با فرافکنی حل کنند. آنچه که شما امروز طلیعه آن را در اروپا می‎بینید که در فرانسه شروع شده، یک مسأله خیلی ساده‎ نیست، عمق واقعی و عقبه بسیار بسیار سنگینی دارد و در همه دنیا وجود دارد.
سخنرانی پریشب آقای شیراک و همان شب آقای بلر نشان داد. آقای شیراک مسأله داخلی فرانسه را گفت و آقای بلر مسأله دنیا را گفت که تبعیض،‌ظلم، فقر، عقب‎افتادگی و مظلومیت اکثریت مردم دنیا، مسأله را جدّی‎تر می‎کند و نیاز به کبریت دارد و این کبریت‎ها گاهی کشیده و در جایی شعله‎ور می‎شود و ممکن است خاموش شود، ولی این آتشفشان واقعی هست و روزی سرباز می‎کند و فوران می‎شود. آنها مشکلات واقعی دارند و بیشتر از ما هم مشکلات واقعی دارند. ‌دنیا هم این مشکل را دارد. مخصوصاً استثمارگران که امروز عصر بیداری است. ما در چنین شرایطی قرار داریم و گفتم علاج همه این‎ها و چیزی که می‎تواند ما را حفاظت کند و به پیش ببرد و پیش خداوند هم شرمنده نباشیم، این است که انسجام و وحدت ملی را حفظ کنیم.
محور هم روشن است که اسلام، انقلاب، ایران و راهی است که برای آن قربانی فراوانی دادیم. در جمع خودمان که می‎نشینیم، وقتی یاد شهدای محراب می‎کنیم، پیرمردهای مقدسی که از دست ما گرفته شد، می‎فهمیم چه قربانی‎هایی دادیم و همه جامعه ما در سطوح مختلف این قربانی‎ها را داده است. بنابراین ما باید به این طرف برویم.
من می‎خواهم از شما ائمه‌جمعه و برادران خوب روحانی درخواست کنم که شما در محیط‎هایی که هستید، محور این وحدت باشید. بخش زیادی از مردم به شما اعتماد دارند. معمولاً هم امتحان داده هستید. شما باید سعی کنید در محیطی که خودتان هستید و هرجا که می‎توانید، نورافشانی و تلاش کنید تا وحدت جامعه مخدوش نشود.
ممکن است این حرف را همه بزنند. چپ، راست، میانه و گروه‎ها این حرف‎ها را می‎زنند. باید به راهکار وحدت بیشتر توجه داشته باشیم. من الآن احساس نگرانی‎ام از جهاتی است، جامعه تقسیم شده است. بعضی‎ها حالت تهاجمی پیدا می‎کنند و این تهاجم جنبه‎های مختلفی دارد.  نمی‎توانیم یک طرف آن را ببینیم و باید همه را با هم ببینیم. از خودمان و از حکومت و نظام شروع می‎کنیم. از مسؤولان و مدیران سطح بالا شروع کنیم. الآن جریانی به چشم می‎خورد که تصفیه و حذف عمومی و طرد افراد باارزش کشور و منزوی کردن آنها کارشان است.گاهی هم برای منزوی‌کردن، با بدنام کردن آنها عمل می‎شود. این یکی از خوره‎هایی است که به جان کشور می‎افتد و موجب می‎شود افراد مقابل از خودشان دفاع کنند و در این حالت، تهاجمی عمل می‎کنند و نمی‌توان مسئله را یک‎طرفه حل کرد و باید دوطرفه حل شود.
یکی از مهم‎ترین نقاط مثبت ما قشر انسان‎های فرهیخته‎ای هستند که در سایه انقلاب تربیت شدند . پنجاه سال است که داریم آدم‎سازی می‎کنیم. از لحظات اول
انقلاب، انسان‎ها در کوره مبارزه، زندان و دوران بسیار پرخفقان، تربیت و بعد از انقلاب،‌ در دفاع و جاهای دیگر ساخته شدند. این جور انسانها را در شرایط عادی نمی‎توان ساخت. در جامعه معمولی و حرفه‎ای که زندگی می‎کنیم، انسان‎هایش همین جوری ساخته می‎شوند. انسان‎های بزرگ در کوران‎های مشکلات ساخته می‌شوند. این سرمایه در دوره‎ی پنجاه ساله مبارزه به دست آمده و هیچ‌وقت چنین دانشگاهی به این آسانی در اختیار یک ملت قرار نمی‎گیرد که این‌قدرآدم بسازد. در همه رده‎ها به شکر خدا انسان‎های شایسته داریم.
فداکار، گمنام و سربازان امام زمان (عج) هستند و برای خدا کار می‎کنند. خیلی هم زیاد هستند. در بین روحانیت و اطراف خودتان خیلی‎ها را می‎شناسید و خیلی‎ها را هم نمی‎شناسیم و فقط کارشان را می‎بینیم. فکر می‎کنم طرد اینها از جاهایی است که می‎تواند آسیب برساند. کسانی الآن مسؤول کشورند، احتیاج به پشتیبانی، همکاری و همدلی دارند تا بتوانند مشکلات کشور را حل کنند و همه این نیروها می‎توانند در خدمت باشند. باید به گونه‎ای عمل بشود که انرژی ما صرف این نشود که یکی را بیرون و یکی را طرد کنیم و مدتی با هم بجنگیم که خیلی موجب دردسر می‎شود.
یک نفر، یک نفر نیست، یک نفر خانواده دارد. دوستان و همراهان دارد. همفکر دارد. شبکه می‎شوند، به هم وصل می‎شوند، دشمنانی داریم که اگر ببینند فلان جا لکّه چرکینی پیدا شد، آنجا را به دُمَل  چرکین تبدیل می‌کنند. ما باید اینها را محاسبه کنیم و مواظب باشیم.
یکی از آفت‎هایی که دارد به جامعه ما آسیب می‎زند، زیر سؤال بردن همه دوران پرشکوه انقلاب است. اگر نمی‎ترسیدند حتی دوران مبارزه را زیر سؤال می‎بردند. برای این مورد چیزی ندارند که بگویند. کسانی هستند که مبارزه را قبول نداشتند و حالا شاید بخواهند از آن انتقام بگیرند.
این خوره‎ی سنگینی  است. اگر نسل جوان ما قانع شوند که ما در 25 سال سر مردم کلاه گذاشتیم و با مردم بد عمل کردیم و انقلاب، ایران را ضعیف و کوچک کرده است، اگر این تفکرات پیش بیاید، فکر می‎کنید در نسل جوان چه چیزی باقی می‎ماند؟ چگونه می‎توان آنها را دوباره به صراط مستقیم انقلاب اسلامی برگرداند؟
مهم‎ترین سرمایه تاریخی ما انقلاب، دوران دفاع مقدس، دوران سازندگی و کارهای توسعه‎ای، علمی و دانشگاه‎ها و این همه سواد، علم و فن و چیزهایی است که در این دوره به وجود آمده است. بسیاری از مسایل فرهنگی با ارزشی در این کشور خلق شده که در گذشته اسمی از آنها نبوده است و ما باید اینها را بزرگ کنیم. چه کسی می‎آید این چیزها را اینجوری غارت کند؟ چرا چیزی را که نسلهای آینده باید از آنها تغذیه کنند، ناجوانمردانه زیر سؤال می‌برند؟ فکر می‌کنند اگر اینها را منهدم کنند، مردم فکر می‎کنند انقلاب کار کوچکی کرد. نباید اینجوری باشد. ما باید گذشته‎هایمان را – اعم از مثبت و منفی -بپذیریم و هیچ ملتی بی‎اشتباه نیست. ولی تحقیقتاً مفاخر انقلاب آنقدر عظیم است که می‎تواند انسان ساز، امیدوار کننده، جلوبرنده و باعث بالندگی جامعه باشد. خیلی آسان می‎توان این انقلاب را زیرسوال برد و این همه مدیر را بدنام کرد.
مبارزه‎ی بامفاسد اقتصادی لازم و واجب است و همیشه هم باید باشد و هیچ دوره‎ای هم بی‎مبارزه نبوده است. اما نه با شکل‎های مبهم و با کلماتی که همه را زیر سؤال ببریم. اینکه مبارزه نیست. مبارزه این است که مفسد را پیدا و در جامعه معرفی کنید و بگویید که او فاسد است. هر وقت هم ثابت شد، اعلام کنید. اسلام از ما خواسته بعضی از مجازات‎ها را در جمع و در بین مردم انجام بدهید، برای اینکه بعضی از مردم مشاهده کنند، این خود فلسفه کیفرهای علنی و عمومی را در اسلام معین می‎کند. ولی اگر ما به گونه‎ای مبارزه‎ی با مفاسد اقتصادی را مطرح کنیم و جوری حرف بزنیم که همه این قشر فاسد بودند، این چه ظلمی به افراد،  انقلاب، کشور و آینده است! این اعتماد دوباره تجدید نمی‎شود! جز با انقلابی دیگر امکان‎پذیر نیست.
بنابراین فکر می‎کنم نکات منفی را در نظر بگیرید که اینها مانع بهره‎گیری از این منابع عظیم خدادادی است که در اختیار انقلاب قرار گرفته است. فکر می‎کنم وظایف ما طلبه‎ها و شما ائمه‌جمعه در اینجاسنگین است و خیلی هم سنگین است. در محیط خودتان و در جاهایی که می‎توانید، حرف بزنید و نظارت و مواظبت کنید که جامعه‎ی ما دچار فساد نشود که همه ما مسؤول هستیم. «کُلُّکُم راع و کُلُّکُم مسؤول». همه جا و هر کسی در سطح خودش مسؤل است و هم مواظبت کنیم که جامع ما  بی‎جهت آسیب نبیند. اعتبارش از بین نرود و انقلاب و این ارزش‎های بی‎نظیر را به غارت ندهیم و از بین نبریم.
انسان‎هایی را که ساخته شده‎اند، مُفت از دست ندهیم. آسان نیست که بشنویم روزانه چقدر انسان فرهیخته از کشورمان می‎روند. انتظار داشتیم اینجا مرکز جذب انسان‎های والای سراسر جهان شود. می‎خواستیم شاهد باشیم انسان‎هایی که دلشان می‎خواهد در یک مکان امن، مقدس و سازنده‎ای زندگی کنند، به اینجا بیایند. همه اینهایی که می‎روند، آدم‎های سالمی نیستند. ولی خیلی از آدم‎های صالح می‎روند. با شرایطی مواجه می‎شوند که برای زندگی به جای دیگر می‎روند. پس آسیب‎ها را درنظر بگیریم.
آسیب‎ها، تفرقه‌ها، شکستن همدلی‎ها و ترک‎دار کردن بلور با ارزش انقلاب و معیوب نشان دادن الماس درخشان انقلاب، جرم‎های نابخشودنی است. البته عدم حفاظت از آن و اجازه به آلوده شدن آن جرم دیگری است و باید این دو را با هم انجام بدهیم که حفظ نیروهاست.
نکته دیگری که حقیقتاً باید به آن بها بدهیم، توسعه کشور است. در شرایطی هستیم که اگر توسعه جدّی نداشته باشیم، به زانو در می‎آییم. با محاسبه دقیق آماری به این نتیجه رسیدیم که اگر هشت درصد رشد سالانه داشته باشیم، می‎توانیم به اهداف چشم‎انداز بیست‎ساله برسیم و این رشد 8% به این آسانی به دست نمی‎آید. این درصورتی است که سرمایه‎های ملی بکار گرفته شوند که شامل انسان‎ها، اموال، علوم، فنون و امکانات خارجی که همه جا هست، می‎باشد و ما هم می‎توانیم به طور استاندارد از آنها در دنیا استفاده کنیم. اگر همه اینها درست و با مدیریت صحیح بکار گرفته شوند، می‎توانیم در بیست سال آینده مقام اول را در بین کشورهای اسلامی، منطقه و آسیا داشته باشیم و یکی از کشورهای پیشرفته دنیا باشیم که باید هم باشیم. اگر نباشیم، کوتاهی کردیم و اینجوری نمی‎شود. اگر فکر کنیم با پول‎هایی که دولت دارد، کشور را اداره می‎کنیم، اشتباه بزرگی کردیم.
من یک مورد را برای شما عرض می‎کنم که بدانید ما نیازمندیم که سرمایه‎های کوچک و بزرگ مردم را در میدان توسعه‎ای، اشتغالزایی و رونق اقتصادی بکار بگیریم، والّا به هدف نمی‎رسیم.
مدتی پیش مسؤولان سازمان مدیریت و برنامه پیش من آمدند و با آمار و ارقام حرف می‎زدند. شما هم بدانید، خوب است. آن‎ها گفتند ما الآن 80% بودجه کشور راصرف چهار جا می‎کنیم و 20% بقیه جاهای دیگر را اداره می‎کند. آموزش و پرورش، نیروهای مسلح، بهداشت و درمان و چهارم یارانه‎هاست. یعنی شما اگر یک میلیون داشته باشید، هشتصدهزار تومان آن صرف این چهار مورد می‎شود ودویست هزارتومان برای بقیه امور کشور است. باید سازندگی و کارهای دیگر را انجام بدهید. همه اینها هزینه‎های جاری است. البته آموزش ذاتاً جاری نیست. اگر سیاست ما این باشد که تعهدهای زیادتری به همین مجموعه‎ها بدهیم وبخش سازندگی را تضعیف کنیم و نتوانیم از امکانات و سرمایه‎های مردمی استفاده کنیم، چه خواهد شد؟ برای خیلی از جمعیت تحصیل کرده‎ای که روزانه دارند وارد بازار کار می‎شوند، نیاز به کار است.
این جمعیت عظیم احتیاج به مسکن و خیلی چیزهای دیگر دارند. همه اینها در سایه یک رونق واقعی اقتصاد امکان‎پذیر است. رونق واقعی هم این است که سرمایه‎ها در گردش باشند و سرمایه‎ها انگی عمل نکنند. در سفته‎بازی، دلال بازی و کارهای قاچاق و ... مصرف نشود و در بازار ربا، نزول‎خواری و سلف‌خری نیفتد و مسیر سالمی را طی کند و در میدان کارآفرینی و اشتغال باشد. آن موقع می‎توان یک رونق واقعی به کشور داد. اگر بنا باشد هزینه‎های جاری را به طور مداوم اضافه کنیم و توسعه کشور را ندیده بگیریم، شک نکنید طی سه تا چهار سال آینده کسی از عهده‎ی آن برنمی‎آید.
دارم با آمار حرف می‎زنم و اگر کسی منکر است، بیاید آمار را نقد کند. لذا فکر می‎کنم الآن باید شرایطی درست کنیم که مردم دلگرم و مطمئن باشند. آرامش داشته باشند و سرمایه‎گذاری و ابتکار کنند. نیروهای تحصیل‎کرده از ابتکاراتشان استفاده کنند و خودشان وارد جامعه شوند و سرمایه‎ها را جذب کنند. کارهای بزرگ انجام بدهند . شرکت‎های بزرگی را از اموال کوچک مردم تشکیل بدهیم که کارهای عظیم را انجام بدهند. الآن بیشترین کارهایی که در کشورهای بزرگ انجام می‎شود، از پول مردم است. هُلْدینگ‎های مهم دنیا از همین پول‎های اندک مردم که در بورس‎ها جمع می‎شود، تشکیل شده است. این‎ها کارهای چند میلیاردی می‎کنند و پایه‎های آن‎ها هم به سهام کوچک چند دلاری برمی‎گردد. چون مدیریت هست، کار می‎کند و سود آن را به همه می‎رساند. راه‎هایی است که دنیا آن را تجربه کرده است.
پس آسیب‎هایی که داریم اولاً به شکستن وحدت و انسجام ما برمی‎گردد که باید آن را حفظ کنیم. اگر مجموعه، منسجم و همراه کار کنند، آن موقع جامعه‎ای منسجم داریم که می‎توانیم از ظرفیت جامعه استفاده کنیم. می‌توانیم در شرایطی قرار بگیریم که سالانه ده‎ها میلیارد دلار پول ایرانی‎های مقیم خارج را به جای اینکه ده‎ها میلیارد دلار سرمایه ما را آنها ببرند که الآن دارند می‎برند، جذب کنیم. به طور یقین می‎توانیم در شرایطی قرار بگیریم که آنها بیایند. ایران جایی است که جاذبه دارد. به خصوص وقتی کشورهای غربی برای مهاجران ناامن شد. خیلی از مهاجران دنبال جای امن می‎گردند وسرمایه هم‌دارند و می‎خواهند برگردند. ایران می‎تواند یکی از این جاها، لااقل برای مسلمان‎ها و آدم‎هایی باشد که دلشان می‎خواهد در جایی، زندگی سالم خاص خودشان را داشته باشند.
البته در مجمع تشخیص مصلحت نظام تا حدودی مواظب هستیم. ولی فکر می‎کنم با بحث‎های اخیر توقعاتی در اذهان به وجود آمده و من در نمازجمعه توضیح دادم. ولی به شما قدری روشن‎تر عرض می‎کنم که بدانید ما باید چکار کنیم و چقدر می‎توانیم برای اجرای سیاستهای کلّی کار کنیم. بالاخره مجمع تشخیص مصلحت به ‌عنوان سیاست‌نویس کار می‌کند که در جهت تصمیم‎سازی برای رهبری کار می‎کند تا تصمیم‎ بگیرند و به عنوان نماینده ایشان بر اجرای سیاست‎های کلی نظارت می‌کند. سال‎هاست که کار سیاست‎نویسی را شروع کردیم و داریم می‎نویسیم و هر سال هفت تا هشت بخش از سیاست‎ها را می‎نویسیم و تقدیم می‎کنیم و تا به حال هم خیلی از این سیاست‎ها را نوشتیم و بقیه هم در حال تدوین است. نظارت بر اجرای این‎ها طبق بند دوم اصل 110 برعهده‎ رهبری است، ولی ایشان تشخیص دادند که این کار را به مجمع واگذار کنند و سال‎ها پیش هم واگذار کردند که ما نظارت کنیم که این‎ها انجام شود.
اولاً در سالهای پیش ما سیاست کلی نداشتیم که نظارت کنیم. سیاست‎ها به تدریج نوشته می‎شود. الآن بخش زیادی را نوشتیم که خدمت ایشان است و هنوز ابلاغ نکردند.
ثانیاً آیین‎نامه نداشتیم و ایشان باید آیین‎نامه‎ ما را تصویب کنند. آیین‎نامه‎های مجمع را ما خودمان نمی‎توانیم تصویب‌کنیم. ما می‎نویسیم و ایشان باید تصویب کنند، آیین‎نامه را نوشتیم و اخیراً ایشان تصویب کردند. ما پیش از انتخابات نوشتیم. شبهه‎ای در ذهن بعضی‎ها ایجاد شده که چطور اینها بعد از دولت جدید می‎خواهند آیین‎نامه را اجرا کنند. این آیین‎نامه در زمانی نوشته شد که حداقل من خیال می‎کردم خودم رئیس جمهور می‎شوم و برای آن دوره این آیین‎نامه را تهیه کرده بودیم. با دولت آقای خاتمی بحث‎های زیادی کردیم تا به توافق برسیم که آیین‎نامه تهیه شود.
اصلش این بود که نمی‎خواستیم نظارت کنیم و مثل سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات به بدنه تشکیلات وارد و مزاحم مردم و مدیران شویم. می‎خواستیم بالا را حفظ کنیم که تصمیماتی ضد سیاست‎ها گرفته نشود و اجرا بحث دیگری است.لذا روح آیین‎نامه ما این است. ما برنامه‎ها را کنترل کنیم که برنامه‎ها برخلاف‌سیاست‎های کلی نوشته نشود. الآن برنامه پنج‎ساله نوشته و تمام شد و ابلاغ هم شد. نظرمان را آن موقع دادیم. منتهی آن موقع هنوز سیـاست‎ها آماده نبود و به علاوه آیین‎نامه هم نداشتیم. باید در اصلاحات برنامه نظارت کنیم. اگر از این به بعد اصلاحی می‎شود، باید نظارت کنیم که برخلاف سیاست‎ها نباشد. اگر در مجلس و دولت، آیین‎نامه و تصویب‎نامه نوشته می‌شود، باید نسخه‎ای از آن را به ما بدهند تا ببینیم خلاف سیاست‎ها نباشد. اگر خلاف سیاست‎ها باشد، به آنها تذکر می‎دهیم و آنها باید مراعات کنند. البته ما ضامن اجرایی نداریم و قانونی نداریم که این‎ها را ملزم کنیم. سیاست‎ها مربوط به رهبری اسـت و ما از طرف رهبری به آنها می‎گوییم و آنها باید مراعات کنند که شاید بکنند و شاید هم نکنند. بنابراین کار عمده‎ی ما این است که تصمیمات را ضدسیاست‎ها نگیریم که کار خیلی مهمی است. ما هم عده‎ای متخصص را در مجمع جمع کردیم تا مطالعه کنند.
کار بعدی ما این است که شاخص‎هایی تهیه کنیم که ببینیم چقدر این سیاست‎ها در جامعه عمل می‎شود. این را باید سالانه به ما گزارش بدهند و شاخص‎ها را ببینیم که آیا واقعاً این سیاست‎ها خودش را در جامعه نشان داده یا خیر؟ بسیاری از چیزها در سیاست‎ها آمده است، اما اینکه اجرا می‎شود یا نمی‎شود، چیزی است که دنبال آن هستیم. ضمناً کار بدیعی است و تازه شروع شده است و هیچ نظیری در دنیا ندارد و الگویی نیست. هم ولایت فقیه در جاهای دیگر نیست و هم سیاست‎های کلی را که ولایت فقیه بنویسند، در جاهای دیگر نیست و مجمع تشخیص مصلحت که این جوری بخواهد عمل کند، در جاهای دیگر نیست. همه این‎ها بدیع است و باید دوره‎ی عملیاتی بگذرد تا همه این‎ها خوب فعال شوند.
امیدواریم بتوانیم این سیاست‎ها را که معمولاً بی‎اشکال است، در برنامه‎ها، بودجه‎ها، قوانین، تصویب‎نامه‎ها و آیین‎نامه‎ها متبلور کنیم و حضورشان را در جامعه ببینیم. ظرف زمانی ما همین بیست سال است که انشاءالله در این بیست سال بتوانیم سیاست‎های چشم‎انداز را در این مدت معین تحقق یافته ببینیم.
روح همه صحبت من این است که امروز نیاز اصلی ما این است که یک انسجام ملی خلق کنیم و شما سفرای نظام در بین مردم می‎توانید نقش آفرینی کنید. ما هم می‎توانیم کار کنیم، دیگران هم باید کار کنند. مواظبت کنید که این انسجام محفوظ بماند. تفرقه‎ها کم شود. دریچه‎هایی که باز شده تا دشمن ورود پیدا کند، بسته شود و بهانه‎ها از دست دشمنان ما گرفته شود. این راهی است که باید منتهی به حکومت حقّه امام زمان (عج) شود. انشاءالله به دست سربازان امام زمان(عج) کار به آنجا برسد. حتماً شما را خسته کردیم. انشاءالله اجلاس با برکتی داشته باشید. خداوند به ما توفیق بدهد که بتوانیم زمانمان را درک و به وظایف واقعی دینی خودمان عمل کنیم.
والسّلام علیکم و رحمه‎الله