خطبه اوّل
بسمالله الرحمن الرحیم
دو خطبه کوتاه برای نماز پرشکوه عید در نظر گرفتهام. خطبه اوّل تحلیل کوتاهی درباره عید، فلسفه عید و آثار عید و خطبه دوم چند مسئله از مسائل مربوط به زکات فطره است. عید کلمهای است عربی و به تناسبهای مختلف معانی مختلفی میتوان از آن در نظر داشت.
یکی «برگشت و عود» است که شاید توجه به برگشت رحمت به انسان در مقطع زمانی خاصی است؛ و این مقطع در اسلام، بدون دلیل انتخاب نشده است، یعنی بهطور تصادفی انتخاب نکردهاند که بگویند این قرارداد عید است. با محاسبه، مناسبترین زمان که استعداد پذیرش رحمت خدا در انسان بیشتر میشود، انتخاب و بهعنوان عید مراسمی برای آن در نظر گرفته شده است.
در اسلام دو عید رسمی است که نماز و مراسمی دارد که الآن شما شاهد هستید؛ عید فطر و عید قربان. البته «جمعه» هم عید است که در سال ۵۰ و چند بار تکرار میشود. عید غدیر هم برای شیعه عید عظیمی است. اعیاد دیگری هم داریم که مقدس است، اما این دو عید (فطر و قربان) با مراسم خاصی مقرون است. هردو فلسفه مشابهی دارند. (اتفاقاً امسال ما در حرکت اجتماعیمان فلسفهای شبیه فلسفه عید داریم که باید عید مضاعف داشته باشیم.) چیزی که میتواند بعد از ماه مبارک رمضان و بعد از اعمال حج (شبیه هم) یکجهت را تقویت کند، تزکیهای است که انسان در مورد خودش کرده، ریاضتی است که کشیده، محاسبهای است که صورت داده، استغفاری است که نموده، رجم شیطانی است که انجام داده، تصفیهای است که در درون خودش کرده و [بالاخره] برگشتی است که به خدا و رحمت او کرده است.
البته انسان و همه موجودات در لحظهلحظههای زندگی، در حمایت و رحمت خدایی هستند و هیچوقت هیچ موجودی از رحمت مطلقه حق جدا نیست، اما نفحات خاص و شرایط مخصوصی است که برای آدمها و اعمال خاصی به وجود میآید.
انسانها [در رمضان] یک ماه تمام روزه گرفتهاند، شبزندهداری کردهاند، استغفار کردهاند، دعا خواندهاند و لحظات عمرشان را برای خدا تنظیم کردهاند. [درواقع] روزه یک عبادت مستمر است که اجزاء وجود انسان (در رابطه با خدا) برنامه خاصی را تنظیم میکند.
تمام نیروی انسان (البته در روزه واقعی و صحیح) خالصاً برای خداست و کمتر کسی است که فطرتش را از دست نداده باشد و رنگی از فطرت داشته باشد و در طول یک ماه رابطه با خدا، نتواند رحمت خدا را جلب کند. مطمئناً شما که صبح زود عید همه کارتان را رها کرده و بهزحمت خودتان را به این دانشگاه رساندهاید و یا کسانی که در خانهها نشستهاند و خطبه عید را (برای عید) از این تریبون گوش میدهند، با خدا رابطه دارید. (البته مقدار رابطه ممکن است فرق کند کسی که چنین حالتی دارد، فطرتش را بازیافته (اگر منظور از عید فطر، اشارهای بهعین هم باشد که هست) و به فطرت اصلی خود برگشته است و فطرت اصلی انسان، همان رابطه داشتن با خداست؛ و اصلاً عالیترین و اساسیترین شأن انسان همان خدایی بودن است «و نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُوحی[1]» و این انسان را از سایر موجودات جدا میکند. روح خدا در انسان دمیده شده است، نفخه خاص آفرینش مخصوص انسان است و [امید که] امروز بعد از یک ماه روزه، ریاضت مشروع، توجه به خدا، سحرخیزی و ذکر مخصوص، وقتی به وجدان خودمان مراجعه میکنیم و به فطرت خودمان نگاه میکنیم، رذالتها، شیطنتها و آلودگیها را دور ریخته باشیم، توبه و استغفار کرده باشیم و تصمیم گرفته باشیم که در آینده، خوب باشیم و با خدا رابطه بهتر داشته باشیم و برای خدا حرکت کنیم. [در اینصورت] شدهایم انسان فطری صحیحی که خداوند میخواهد.
پس ما برگشتهایم به انسانیت و طبیعی است که خداوند هم رحمت مطلقهاش ایجاب میکند که «و اِذا سَاَلَکَ عِبادی عَنّیِ فَاِنّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعْوَةِ الدَّاعِ اِذا دَعان فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَلْیُؤمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرشُدُون[2]»
همه مصادیق و مضامین این آیه برای مسلمانان (بعد از ماه رمضان) و عید فطر درست است. شبیه این تصفیه را در ایام حج داریم. البته عید قربان مال همه مسلمانهاست؛ اما کیفیت جعل عید نشان میدهد که مرکزش مکه است و برای حجاج، امّا به مناسبت حجاج، برای همه مسلمانها در نظر گرفته میشود. طبق روایات فراوانی کسانی که از خانه و وطنشان بیرون میروند، هجرت میکنند و دور خانه خدا (با شرایطش) طواف میکنند، مثل افرادی هستند که تازه از مادر متولد شدهاند. [حاجی] رمی جمره میکند. (صبح زود عید قربان) به عرفات و مشعر میرود و بالاخره با لباس احرام که عوارض دنیوی را از خودش دور کرده، یعنی حالاتی که انسان را به خدا نزدیک میکند وارد یک مقطع زمانی میشود و این همان زمانی است که انسان فطرت اولی خودش را بازیافته، رحمت خدا را گرفته و خداوند را از خودش راضی کرده است و به خدا برگشته و خدا هم رحمتش را به او برگردانده است. اگر کمی به خاطر عمل خودش از او جدا بوده، رابطهاش دوباره با خدا برقرار شده است؛ چیزی شبیه آخر ماه رمضان.
گفتم که امسال جامعه ما عید مضاعف دارد. تصادفهای میمون زیادی در انقلابمان دیدهایم و این هم یکی از آن تصادفهای معنیدار است. امروز که آخر ماه رمضان است ان شاءاللّه تصفیه روحی شدهایم و جامعه و انقلابمان هم (تصفیه شده.) در آستانه تنفیذ حکم ریاست جمهوری رئیسجمهور مکتبی منتخبمان قرار گرفتهایم. شما ساعاتی دیگر از رسانههای جمعی خواهید شنید که رئیسجمهور منتخب مکتبیتان از لبهای مقدس امام امتتان تنفیذ و صلاحیت ریاستجمهوریاش را دریافت کرده است؛ و آنهم در شرایطی که یک نوع تصفیه در کار است؛ یعنی همانطور که یک انسان در حرکتش با گناه و اشتباه و خطا دچار آلودگی میشود و به انحراف کشیده میشود و نیاز به اصلاح دارد، جامعه ما هم مثل یک انسان زنده دچار همین حالت شد. این چیز غیرعادی نیست. در تواریخ انبیاء چنین مسئلهای دیده میشود. جامعههای دینی اکثراً بعدازآنبیاء و در زمان آنها، دچار اینگونه اشتباهات و انحرافات شدهاند. افراد ناصالح آمدهاند، مسلط شدهاند و انحراف ایجاد کردهاند ولی [جامعه] دوباره اصلاح شده است؛ و معمولاً بعد از پیغمبر، شأن امامت در هر دینی، همین است که انحرافات جامعه را اصلاح کند؛ و لذا یکی از القاب ائمه ما «مستحفظ» است. (در دعاهای ما به ائمه مستحفظ گفته شده.) اینها حافظاند.
جامعه ما در انتخاب گذشتهاش در مورد ریاست جمهوری به انحراف کشیده شد؛ و این انحراف سازنده بود. مثل انسانی که در حرکتش همینطور است. ما مثل ملائکه آفریده نشدهایم. معصوم نیستیم. افتانوخیزان جلو میرویم؛ و دائماً اشتباه است و اصلاح اشتباه و تکرار اشتباه است و باز اصلاح اشتباه. انسان گناه میکند، توبه میکند. شیطان و فرشته، ظلمت و نور و خیر و شر در وجود انسان همین است. «فَاَلْهَمَها فُجُورَها و تَقْویها[3]». لذا گفتهاند «قَدْاَفْلحَ مَنْ زَکّیها.[4]» تزکیه بعدازآن است که انسان آلوده شود.
اگر آلوده نشویم تزکیه هم لازم نداریم. فرشته تزکیه ندارد، اما انسان دارد. شیطان برون و درون، انسان را آلوده میکند و روح خدایی و فطرت پاک و هدایت الهی انسان را از نو پاک میکند. توبه برای همین است. جامعه ما توبه کرد. ماه رمضانی را پشت سر گذاشتیم که هم تصفیه فردی بود و هم تصفیه اجتماعی. حضور این مردم در انتخابات و رأی دادن، علیرغم آنهمه تبلیغات، نشان توبه پذیری و وجدان بیدار این مردم است. درست مثل یک انسانی که در روز گناه کرده امّا نیمهشب بلند میشود، دستش را بهسوی خدا دراز میکند و «رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا فَاغْفِرْلَنا ذُنُوبَنا[5]»[میگوید.] جامعه ما همچنین کرد و خداوند چنین جامعهای را دوست میدارد. آنجا که میگوید: «ارزش ناله گناهکارها بیشتر از عبادت تسبیح کننده است» مخصوص افراد نیست. جامعه اصلاحگر و تصحیحگر که بعد از یک انحراف به خدا برمیگردد، مثل یک انسان پیش خداوند عزیز است.
امروز صبح که [به نماز عید فطر] میآمدم، دیدم مردم با چه شور و شوقی، پیاده، با دوچرخه، با موتور، با وانت، با کامیون، زنها، بچهها، مردها خودشان را بهعین نماز عید میرسانند. از صمیم دل متأثر شدم و اینجا که آمدم آثار تأثر را در خودم احساس کردم، برای اینکه الآن یک عده از جوانهای ما (شاید با حسن نیت) در خانههای تیمی یا جاهای دیگر نشستهاند و دارند علیه این جامعه توطئه میریزند. این مسئله مرا آتش زد؛ و خدایا بشود که اینها به خود بیایند و توجه کنند که بمباندازی بهسوی این مردم چه گناه بزرگی است! چرا درحالیکه اکثریت نزدیک بهتمامی این جامعه اینطور بهطرف خدا میروند، یک عده جوان گمراه همه همّ و غمّشان را صرف این بکنند که این مردم را از پا دربیاورند و این جامعه را آلوده کنند، مرعوب کنند و وحشت و ترور ایجاد کنند؟! به بدحالی گرفتار شدهاند. خدا نیامرزد کسانی را که عمداً و از روی اغراض نفسانی و قدرتطلبی و شیطنت خواهی، اینچنین جوانهای مردم و اطفال معصوم را بهعین وادی گناه و تباهی کشیدهاند.
بههرحال آنها هم راه تصحیح دارند. امیدوارم که این عید فطر برای آنها هم عید فطر باشد و به فطرتشان برگردند، به جامعهشان بپیوندند و به دامان مام این وطن بازگردند و زیر پرچم اسلام و هدایت امام امت قرار بگیرند. جامعه ما امروز هماهنگ است. این عالیترین مرحله پیروزی یک انقلاب است که بعد از انقلاب ارگان ها، رئیسجمهور، مجلس، (انشاءالله) دولت، نهادهای انقلابی، ارتش، پلیس و مردم همه با هم بهطرف یک هدف که آنهم چیزی غیر از خدا و حق و حقیقت و فضیلت و مساوات اسلامی نیست، در حرکت هستند. امیدوارم سال آینده که بهعید فطر میرسیم قدم های بلندی در راه رسیدن به خداوند برداشته باشیم.
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِنات وَ الْمُسلمینَ وَ الْمُسلِماتِ اَلأحْیاءِ مِنهُمْ وَالاَمْواتِ تابعِ اللَّهمَّ بَیْنَنا وَ بَیْنَهم بالْخَیْراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَّعَوات.
خطبه دوّم
بسماللّهالرحمنالرحیم
چند مسئله کلی راجع به زکات فطره است. برادران و خواهران میدانند که یکی از اعمال و عبادات امروز، دادن زکات فطره است. این زکات، زکات ابدان است. ما دو زکات داریم؛ زکات اموال و زکات ابدان.
اموال همان زکات معمولی است که انسان بخشی از دارایی را بهعنوان تصفیه مال، در راه خدا میدهد. زکات ابدان، زکات سلامتی انسان و بیمه انسان است که بخش ناچیزی از مال را برای سلامتی بدنش میدهد. البته بدن، فقط بخش مادی انسان نیست. چند مطلب کلی راجع به زکات میگویم و وارد جزئیات آن نمیشوم. مکلف این زکات کیست؟ و چه کسی باید این زکات را بدهد؟
هر انسان مکلف؛ یعنی کسی که به سطح تکلیف رسیده باشد (۱۵ سال یا با رشدی که اسلام او را بهعنوان رشد تکلیف شناخته) و شرایط عام تکلیف را داشته باشد، یعنی عاقل و آزاد باشد (که جزو شرایط تکلیف نیست اما در زکات ابدان هست) باید زکات را بپردازد. بچهها خودشان زکات فطره ندارند، اما اگر بچه تحت تکفل انسان مکلف دیگری باشد، آن مکلف مسئول باید زکاتش را بدهد. بچه اگر پولدار هم باشد و پدرش فوت کرده باشد و تحت قیمومیت دیگری باشد، زکات نمیدهد، اما اگر کسی خرج او را میدهد یا شما زندگی او را اداره میکنید، یا مهمان است و از عائلهاش حساب شود، باید زکاتش را بدهید؛ و انسانی که میخواهد زکات بدهد باید غنی باشد؛ یعنی یا آنقدر مال داشته باشد که خرج یک سالش در آن باشد یا اینکه یک شغل داشته باشد که با آن بهطورمعمول زندگیاش تأمین شود (کارمند، کارگر، مستخدم، دکاندار یا کسب دیگر.) برای فقیر (منظور کسی است که خرج یک سالش را ندارد؛ یا با شغل یا با سرمایه) واجب نیست زکات بدهد. البته مستحب هست؛ و بههرحال اگر فقیر هم هستید میتوانید زکات فطره را بدهید؛ و اگر نتوانید برای همه آنهایی که تحت تکفلتان هستند بپردازید، جداگانه بدهید، بین افراد خانواده دستبهدست کنید تا برسد به آن آخر تا همهتان زکات فطره داده باشید. آن آخری اگر فقیر است میتواند خودش بردارد و اگر نیست میتواند به فقیری خارج از خانواده رد کند.
روز آخر ماه رمضان، اول غروب، هر کس این شرایط را داشته باشد بر او واجب است زکات فطره را تا روز عید فطر، قبل از نماز، بپردازد یا کنار بگذارد (البته بعدازآن هم میتوانید بدهید.) و مقدار آن سه کیلو غذای معمولی که مصرف میکنیم است. بیشتر برنج میخورید، برنج، اگر بیشتر نان میخورید، نان. (معمولاً در ایران قوت غالب غیر از گندم و برنج کم است.) لازم نیست خود جنس را بدهید؛ میتوانید قیمتش را بدهید. قیمت هم قیمت معمول است. مصرف زکات فطره مثل زکات معمولی است و ۸ مصرف دارد.
۱ - فقیر (همانهایی که برایشان زکات فطره واجب نیست.) و خیلی از خانوادهها هستند که زکات میدهند اما بهعنوان مستحب؛ برایشان واجب نیست؛ خرج سالشان را ندارند.
۲ - مسکین (بیچیزتر از فقیر است.) خیلی از خانوادهها هستند که در زندگیشان کمبود دارند، فقیر هستند اما مسکین نیستند. مسکین آن خانوادههای درمانده هستند؛ یعنی آنقدر کمبود دارند که میشود به آنها گفت درمانده. زمینگیر شدهاند و ناچار با سؤال و درخواست و کمکهای اینوآن باید زندگیشان را بگذرانند.
۳ - کسانی که مسؤولیت گرفتن و پرداختن و خرج زکات را به عهده دارند. (بههرحال امور زکات اداره میخواهد.) بخشی از این پول را میشود خرج آنها کنیم؛ حقوق و وسایل زندگیشان را بدهیم.
۴ - مولفة قلوبهم؛ یعنی کسانی که مسلمان نیستند. (از نظر ما در درجه اول باید مسلمان مؤمن باشد؛ و شیعه. البته با شرایط خاصی به اهل سنت هم میتوانیم بدهیم.) و با دادن این کمک قلبشان به اسلام نزدیک میشود. زکات وسیلهای میشود برای هدایت او؛ یعنی این محبت او را تحت تأثیر عاطفی قرار میدهد و باعث نزدیک شدنش به اسلام میشود. اگر ببینید غیرمسلمان نیازمندی هست و شما اگر به او کمک کنید به اسلام علاقهمند میشود میتوانید از زکات فطره به او بدهید.
۵ - مصرف زکات در راه آزادی بندگان که الحمدللّه فعلاً در محیط ما نیست. یکی از مصارف زکات این است که بازپرداخت آن بندهها را آزاد کنیم؛ و این نشان میدهد که اسلام ضد برده است که یکی از مصارف زکات را آزاد کردن بردهها قرار داده، نمیخواهد کسی برده بماند.
۶ - فی سبیل اللّه (در راه خدا) که بیشتر تفسیر میشود به کارهای عامالمنفعه مثل جنگ فعلی که برای مخارج آن میتوان بهعین وسیله کمک کرد یا برای ایجاد پل، مدرسه، مسجد یا کارهای خیری که نفعش به همه مردم میرسد، میشود زکات در آنجا مصرف شود. شما میتوانید فطرهتان را برای این مصارف بدهید.
۷ - مقروضها. کسانی که نتوانند قرضشان را بپردازند و بدهی دارند، میشود زکات فطره را به آنها داد تا قرضشان را بدهند.
۸ - ابنالسبیل، (در راه ماندگان.) کسانی هستند که در شهر خودشان امکانات دارند و فقیر هم نیستند، اما حالا که به تهران یا جای دیگر آمدهاند و کم آوردهاند (ماشینشان خرابشده، رفتهاند برای تعمیر ماشین و پولهایشان را؛ دادهاند و دستشان خالی است یا مریض شدهاند) میشود از اموال زکات فطره برای تأمین خرج راهشان داد. امروز زلزلهزدهها جزء مسائل روز هستند. دولت آنها را تأمین خواهد کرد امّا فعلاً فی سبیل اللّه حساب میشود. ما قبل از پیروزی انقلاب برای مردم فلسطین و برای فاجعهای که در پاکستان به وجود آمده بود، (با نظر علماء) پولهایمان را میدادیم که بهعنوان فی سبیل اللّه بود.
جالب است که اسلام در چنین روزی که تعطیل است (میخواهد عید تعطیل باشد بودجهای تهیه میبیند که رقم عظیمی است. امروز اگر ۳۶ میلیون (آمار کوپنها نشان میدهد ۳۸ میلیون) در ایران باشد، با مراعاتی که مردم میکنند و با استحباب زکات میدهند (بعضیها زیادتر از مقدار معین میدهند) شاید رقمی نزدیک یک میلیارد جمع شود. این جزو برنامههای اقتصادی کوتاهمدت اسلام است و ازاینگونه برنامهها خیلی دارد. با همین رقم، گاهی کمبودهای دوران مبارزه را تأمین میکردیم که نقش اساسی در مبارزهمان داشت. رقمهای کوچک و ناچیز زکات در زندگی خانوادهها مؤثر نیست، اما [جمع میشود] و قطرهقطره تبدیل به دریا میشود؛ و اگر برنامه، حساب، کتاب و رقم و آماری باشد، میتوان گفت که در آینده از طریق همین زکات فطره و زکات ابدان چه مقدار از مشکلات اجتماعی ما اصلاح شده است. انشاءالله جامعه ما برمیگردد به طبیعت اسلامی خودش، سالم میشود. با حرکت درست الگویی میشویم برای جوامع دیگر.
امروز روز عید است و بعدازآن تصفیهها، دعا مقرون به استجابت است. چند دعای مهم داریم که ان شاءاللّه خداوند به ما عطا خواهد فرمود: