بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله والسلام علی الرسول الله و آله
از اینکه توفیق پیدا کردیم باز هم در مراسم عزاداری برادارن و خواهران سپاهی حضور داشته باشیم و از فیض این مراسم باشکوه و مخلصانه استفاده کنیم، خداوند را شکر میکنم. سالهاست که این توفیق بوده و با شرکت در مراسم عزاداری شما، هم دیدارها تجدید شده و هم صحبتهایی به مناسبتهای زمان و روز با شما داشتیم. البته بیشتر برای عرض ارادت به بارگاه حضرت پیغمبر اکرم (ص) و ائمه الهدی (ع) و قصد قربت برای درک فیض و ثواب و همچنین تجدید دیدار با شما این توفیق را به دست میآوریم.
از دست دادن پیغمبر اکرم (ص) روزهای تأسفباری برای ملت ما و دنیای اسلام است. رابطه آسمان و زمین و خدا و خلق با رفتن آخرین سفیر آسمانی برای همیشه به روی بشریت بسته شده که مصیبت بزرگی است. همچنین با توجه به وضعی که برای امام رضا (ع) پیش آمد، حقیقتاً این روزها عزاداریم. چند جملهای برای هر یک از این سه مناسبت خدمت شما عرض میکنم و امیدوارم که بتوانیم از تاریخ این شخصیتهای بزرگ الهی که میتواند برای ما آموزنده باشد، بهره بگیریم.
پیغمبر اکرم (ص) و اصولاً انبیای الهی پدیدههای فوق ادراک بشری هستند. با توجه به ذات اقدس الهی و سعه وجودی و کیفیت وجود خداوند و کیفیت وجود ما که موجودات خاکی، محدود و ضعیف هستیم، ارتباط ما با خداوند کار آسانی نیست و بشر معمولی با ذات و هویت خودش نمیتواند با ذات اقدس ربوبی مگر با همین دعا و عبادت ارتباط داشته باشد، این ارتباط را انسانهایی که ما فوق ما هستند و جنبههای معنوی فوق العادهای دارند و به تعبیر خود قرآن «برگزیده و مصطفی هستند»، میتوانند برقرار کنند، آن هم با شیوههای پیچیده وحی و حضور ملائکه وحی و یا الهام که قلبهای ما خیلی کوچکتر از آن است که بتواند این ارتباط را برقرار کند. با مرگ حضرت رسول کارنامه آخرین این انسانها در دنیا بسته شد و صفحه تاریخ شکل دیگری پیدا کرد. عظمت اسلام و نبوت پیغمبر (ص) و معارف آسمانی حقیقتاً بالاتر از سطح ادراکات ماست.
شما درنظر بگیرید که ۱۴۰۰ سال پیش در یک منطقه دورافتاده، بیسواد، ایلاتی، عشایری و دور از مناطق متمدن مثل ایران، روم، چین، هند و سایر مناطق متمدن دنیا، انسانی که مدرسه هم نرفته، درس هم نخوانده، تجربه حکومتی هم نداشته، معلم هم نداشته و یک زندگی ایلیاتی و عشایری در یک منطقه منزوی داشته است، بتواند آن قدر سعه وجودی پیدا کند که دینی، آئینی، کتابی، معارفی، مقرراتی و سیستم اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی برای بشریت بیاورید که بعد از ۱۴۰۰ سال که از آن میگذرد، مترقیترین و پیشرفتهترین مکتب دنیا باشد.
واقعاً تصور و فکر این مسئله برای کسانی که مادی فکر میکنند و نمیتوانند جلوههای ربوبی و خدایی را بشناسند، مشکل است. ولی ما داریم میبینیم، همان معارف ۱۴۰۰ سال پیش که تازه کمرنگش پیش ما است، چون از پشت حجاب قرون متمادی و ابرهای تاریخ آنها را در اسناد و روایات پیدا میکنیم، معارف ناب زمان پیغمبر (ص) به آسانی در زمان ما مگر با زحمتهای زیاد برای ما میسر نیست، میبینیم که امروز چه قدرت سازندگی دارد! با همان افکاری که ۱۴۰۰ سال پیش در جزیرهالعرب و شبه جزیره عربستان به وجود آمده است، واقعاً معارف، مقرارت، سیستم و نظام خودمان را مترقیتر از سیستمهای موجود شرق و غرب میدانیم. مخصوصاً سیستمهای سرمایهداری که متکی به تجربههای فراوان است.
انقلاب کبیر فرانسه و بعد از آن تجربههای دهها کشور پیشرفته در علوم روز و گاهی با سیستم مارکسیستی که آن هم متکی به افکار متفکران و شخصیتهای علمی و اجتماعی و مبارز و انقلابی است و چند قرن است که دارند کار میکنند. واقعاً وقتی مقایسه میکنیم و با شخصیتهای علمی در میزگردها، مذاکرات و مباحثات بحث میکنیم، برتری نظام و معارف خودمان را میبینیم.
این خیلی مهم است که یک انسان درسنخوانده و امّی در ۱۴۰۰ سال قبل مقرارتی بیاورد که آنچنان انعطافپذیر و بالنده باشد و برای هر زمان دیگری بتواند جوابگوی نیازهای دوران پیچیده زندگی هم در عصر اتم و فضا و هم در عصر شترسواری و عصر قبل از رنسانس باشد. این خیلی قابل توجه است.
خیلیها فکر میکردند که تعبیرهای این دین، کهنه، مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش و افکار دوران جمود بشریت است و در دوران علم و تحقیق نمیتواند کارایی داشته باشد. ولی امروز که ایران انقلابی را میبینند، از تحلیلش عاجز میشوند. در جامعه امروزی هم مبارزه را بهتر از دیگران انجام داد، هم دوران تثبیت انقلاب را بهتر از دیگران انجام داد و هم دوران دفاع خودش را بهتر از هر کشور دیگری پشت سر گذاشت که خود شما بیشتر از دیگران میدانید و لمس کردید.
دوران سازندگی و توسعه کشور را هم بهگونهای انجام داد که مورد تحسین آنهایی هست که میگفتند انقلاب اسلامی سازندگی ندارد و فقط قدرت بسیج تودهها را دارد. واقعاً عاجزند که تحلیل کنند. چطور میشود افکار ۱۴۰۰ سال پیش مکه جوابگوی تهران امروز باشد و خواهیم دید که قرنهای آینده هم همین وضع خواهد بود و هرچه دنیا پیشرفتهتر میشود، بهتر میتواند معجون این گوهر ارزشمند را و این ذخیره الهی را بشناسد و لمس کند.
بنابراین برای ما مسلمانها یاد و خاطره پیغمبر اکرم (ص) و سوگواری در مراسم عزاداری آن جنبه دیگری دارد. همچنین جنبه توجه تذکر و یادآوری عظمت کار پیغمبر (ص) و بالندگی دین و نظام اسلامی است.
در مورد حضرت مجتبی نکتهای در مظلومیت ایشان عرض میکنیم، چون از لحاظ دین و مقرارت آنها شاگرد پیغمبر (ص) بودند و آنچه از وحی آمده بود، ترویج میکردند. نکته تاریخی در زندگی ایشان مهم است. این امام بزرگوار حقیقتاً مظلوم است. ایشان در زمانی قرار گرفته بود که نه شرایط مناسب برای جهاد و شهادت بود نه امکان اینکه بتوانند حق مردم مسلمان مخلص را بگیرند. حکومتی نداشتند برای اینکه احکام اسلام را آنگونه که میفهمند، اجرا کنند. نه مثل زمان امام حسین (ع) بود که تکلیف شهادت، ایشان را راحت کند و مسلمانان مخلص و نیروهای مجاهد و مبارزی که در خدمتشان بود، جواب مساعدی بگیرند. نیروهای پرشور و پرجوش مکلّف به تقیه بودند. برای دوستانشان هم قانعکننده نبود. سینههای جمع زیادی از نیروهای مخلص تنگ و عصبانی بود. امام حسن (ع) مکلّف بودند که با معاویه صلح داشته باشند.
امام خیلی روشن میدیدند که پدر بزرگوارش علیابنابیطالب (ع) با آن شجاعت و با آن شخصیت بسیار مهمی که در اسلام داشت و دومین شخص زمان پیغمبر (ص) نتوانست شرّ معاویه را کم کند. بعد از شهادت شخصیتهایی مثل مالک اشتر، عمار، یاسر و محمدبنابیبکر و رفتن بزرگان و خالی شدن صحنه از آنها و شهادت بسیاری از دوستانشان در جنگ صفین و جنگهای دیگر و دور شدن تعداد زیادی از مردم و جذب به معاویه شدن، امکان جنگ و امکان توجیه کامل دوستان نبود. امام حسن (ع) خون دل میخوردند که باید با همان شرایط بسازند و صلح را امضا کنند.
امضای صلحنامه و آتشبسی که با معاویه داشتند، مرارتش به مراتب بیشتر از مرارت کربلا و سختیهای عاشورا بود. در کربلا چند ساعت بود، اما اینجا یک عمر بود. دوران خون دل خوردن امام طولانی بود، تا جایی که بسیاری از مسلمانان به امام حسن (ع) که میرسیدند، میگفتند شما مسلمانان را با صلح ذلیل کردید. این امام مظلوم تکلیف به مماشات داشت، مماشاتی که خیلیها را قانع نمیکرد. جوانهای پرشور را عصبانی میکرد. خیلی بر امام حسن (ع) سخت گذشت.
اشتباه میکنند کسانی که فکر میکنند مصیبت امام حسین (ع) از مصیبت امام حسن (ع) عمیقتر و جدیتر است. در سالهای طولانی، همراه با آنچه که ایشان از سلطه معاویه میدیدند و زورگوییهایی که بود و فشاری که روی انسانهای بزرگوار بود، خون دل میخوردند. مصلحت امت و دین را در همین میدید. بعدها اثبات شد که همین است.
مسئله امام رضا (ع) مصیبت سوم ما در این روزهاست که آن هم چیز دیگری است. امام رضا (ع) هم در شرایطی بودند که زحمات پیغمبر (ص)، جنگهای امام علی (ع)، صبر امام حسن (ع)، خون کربلاییان، روشنگریهای امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و زندانهای رنجبار امام هفتم (ع) آثارش را گذاشته بود و افکار اسلامی و مکتب خالص تشیع، جای خود را در شرق و غرب عالم باز کرده بود. در غرب عالم، در آفریقا، در شرق، در خراسان، در آسیای مرکزی و خیلی جاهای دیگر مثل عراق و همچنین بخشهای مختلف ایران تحت تأثیر مکتب تشیع مردم را هوشیار کرده بود و این بیداری، جریان حکومت بنیعباس را که در اوج قدرت بود، متوحش کرده بود.
حتماً میدانید که وسیعترین قلمروی اسلام در زمان هاورن و مأمون بود. همین زمانی که امام رضا (ع) مسئول امامت هستند. در همین زمان مکتب شیعه، امامت و ولایت به سرعت رشد کرد که حکومت وقت برای فریب مردم مجبور بود امام رضا (ع) را به خودش نزدیک کند و از چهره، وجهه و شخصیت امام رضا (ع) استفاده نماید. برای اینکه جریانهای انقلابی را که هر روز از گوشهای سر میزد، مهار کند که کار دشواری بود. برای امام رضا (ع) هم شرایطی نبود که بجنگد، چون افکار تشیع داشت بدون جنگ پیش میرفت.
امام رضا (ع) با برنامهای که تنظیم شده بود و با دعوت مأمون به خراسان رفتند. در مسر به مرو رفتند که متأسفانه هنوز آن نقطهای که امام در مرو بودند، - این مرو ترکمنستان است- درست شناسایی نکردیم. به آنجا رفتم، اما آثاری از خانه و محل زندگی امام رضا (ع) در آن زمان نیست. در مخروبههای مرو داریم کار میکنیم تا شاید پیدا کنیم و به عنوان یک نقطه تاریخی برای شیعیان امام رضا (ع) تجدید بنا کنیم.
به هر حال امام رضا (ع) با همین سفر و با سیاستی که بکار بردند، به جای اینکه مأمون به نفع خود استفاده کند، امام رضا (ع) از موقعیتی که مأمون تظاهر به ولایت و دوستی میکرد، استفاده کرد. با حضور امام رضا (ع) جرأت و فرصتی برای شیعه پیش آمد که بتوانند آنچه که در گذشته مخفی میکردند، علنی کنند و گامی به جلو بردارند که برداشتند. باید ریشه تشیع خراسان، تشیع بخشی از افغانستان و حتی تشیع بخشهای دیگر ایران را در همان برنامه خوب امام رضا (ع) پیدا کنیم که جریان فکری تشیع را در ایران تقویت کرد و برای این انقلاب عظیم در عصر ما زمینهساز شد که انشاءالله با این همه نیروی مخلص که انقلاب در رکاب امام رضا (ع) تجویز کرد، آن برنامه الهی پیغمبر (ص)، امام مجتبی (ع) و امام رضا (ع) در پایگاه انقلاب یعنی، در ایران تثبیت شود و این پایگاه این افکار نورانی را برای دنیای وسیع و دنیای محتاج به معارف الهی و آسمانی هدیه ببرد که بحمدالله در این هجده، نوزده سال، حرکت تکاملی و رو به پیش درستی را با خوشهچینی از مزرعهای که با خون دل بزرگان صدر اسلام و شهدای دوران تاریخ ما به وجود آمده است، در دسترس میبینیم. امروز خیل عظیم نیروهای حزباللهی، بسیجی و ایثارگر ثابت کردند که مقاومت، شهادت و ایثار را به حق از عاشوراییان به ارث بردند و این صحنه گسترده تلاش و مبارزه را برای تثبیت دین خدا خلق کردند و روزبهروز عمق میبخشند.
امیدواریم با یمن معارف آسمانی و اندیشههای تابناک امام راحلمان و پاسداری مؤثر رهبر بزرگوارمان و جوشش و فداکاری نیروهای مخلص و ایثارگر بتوانیم سربازان خوبی برای امام زمان (عج) و گسترش دین خداوند باشیم و ارواح پاک شهدای ما از ما راضی باشد. امیدواریم بتوانیم راه آنها را حفظ کنیم و نگذاریم تفنگ به زمین افتاده آنها بر زمین بماند و همچنین رنجهایی که عزیزان جانباز و آزادگان سرافراز و خانوادههای عزیز شهدا و مفقودان میدیدند و میبینند، بیثمر نباشد و عظمت اسلام را نشان بدهد. شما را به خدا میسپاریم و از همه شما در این شبهای مقدس التماس دعا داریم.
والسلام علیکم و رحمه الله