سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم شام غریبان رحلت حضرت امام خمینی (ره)
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربالعالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و آله الائمه المعصومین
سالگرد رحلت امام امت، شخصیت بینظیر تاریخ معاصر و همچنین سالگرد شهدای گرانقدر و پیشتاز 15 خرداد را خدمت ملت عزیر و بازماندگان تسلیت عرض میکنیم. به بیت گرامی حضرت امام که امروز پرچمی برای نشان دادن راه انقلاب و ادامه آن هستند، تسلیت عرض میکنیم. حاج حسنآقا انصافاً یادگار مناسبی برای آنهمه افتخار و عظمت تاریخ معاصر کشور ما و نشاندهنده راه امام در زمان ما هستند.
در این اجلاس مهم و معنوی به چند موضوع اشاره میکنم. کلمات و واژههای کلیدی سخنرانی من، اسلام، انقلاب، امام، مردم، روحانیت، پانزده خرداد و وضع موجود و شرایط جامعه است.
همه ما در محور اسلام قرار داریم. همانطور که میدانید اصل نهضت و انقلاب برای اسلام بود. آن روزی که امام امت پرچم نهضت اسلامی را در مقابل رژیم سفاک و وابسته خاندان پهلوی به دوش گرفتند، همه حرفها بر محور اسلام بود، برای احیاء اسلام، معرفی و اجرای خواست اسلام و قرآن بوده است و تا امروز و آینده هم همین خواهد بود. مطمئن هستم تا زمانی که این محور برای جامعه، حکومت و حرکت ما جدی باشد، انقلاب در کشور ما با طراوت است. خدای نکرده اگر ما به نحوی از انقلاب که محورش اسلام و مفسّر آن امام است، اسلامی که امام به عنوان اسلام ناب معرفی کردند، منحرف شویم، نباید به نصرت خداوند و حمایت مردم امید داشته باشیم.
از این محور که بگذریم، مردم مورد توجه بودند که بسیار مهم است. مردم محوری بودند که حضرت امام روی آنها تکیه میکردند. هرکس به امام نزدیک بود و با ایشان درمسائل مباحثه میکرد، فوراً درک میکرد که امام در مبارزات سیاسی روی مردم بیش از هر چیز دیگری تکیه میکردند و این اندیشه امروز برای ما افتخار بزرگی است.
آن روزی که امام این حرکت را انجام میدادند، مثل امروز نبود. امروز در سایه انفجار اطلاعات و ارتباطات و آگاهی همه و توجه به حقوق مردم و تکیه به مردمسالاری و ... مردم با آن زمان بسیار تفاوت دارند. شما به 45 سال گذشته برگردید و آن روز را نگاه کنید. اگر امروز کسانی شعار مردمسالاری میدهند و تفکر مردمسالاری را تقویت میکنند، مثل آن روز ارزشمند نیست. آن موقع ندیدیم که امام روی احزاب، گروهها و شخصیتها حساب اساسی باز کنند و همیشه به مردم تکیه میکردند. اگر ما مردم را در صحنه داشته باشیم و با آنها باشیم و آنها با ما باشند، راهمان ادامه خواهد داشت و پیروز خواهد بود.
این افتخار از آن امام، ایران وانقلاب اسلامی است که این راه را باز کردند. شما اگر به هر کشوری بروید، همه از دخالت و اراده مردم بحث میکنند و چیزی عادی است که ما آن زمان ادبیات سیاسی را خوب میدیدیم. آن موقع این جور شعارها نبود و چیزهای دیگری بود. حتی انقلابهایی که آن روز و دهها سال بعد از آن در تاریخ دنیا اتفاق افتاد، نوعاً انقلابهای متکی به گروه، حزب و یا کودتا و ... بود و حرکت مردمی در آن روزگار اندک بود. اگر دو سه سال آخر مبارزات را به یاد آورید، میبینید چیزی که رژیم را شکست و آمریکا را بیرون کرد، خیابانهای مملو از مردمی بود که ازمساجد حرکت میکردند و در خیابانها میماندند. این حرکت با شکوه و باارزش، محصول تفکر و عمل حضرت امام(ره) بود.
نکته سوم که باید روی آن تکیه کنیم، مسئله روحانیت است. روحانیت هیچوقت به نام یک حزب و بصورت تشکیلات سیاسی مطرح نبوده است و امروز هم به این نام مطرح نیست. روحانیت به عنوان جمعی از انسانهای اسلامشناس که وظیفه نشر اسلام و دفاع از احکام قرآن را به عهده گرفتهاند، در جامعه ما همیشه مؤثر بودهاند. از عهد استبداد تا به حال همیشه مؤثر بودهاند، ولی این بار روحانیت به عنوان نیروهای پیشتاز حضرت امام (ره) کار عظیمی کردند. امام (ره) را تبعید کرده بودند و ارتباط ایشان با مردم قطع بود. آنکه در این چهارده سال غیبت امام توانست افکار امام را هر روز زندهتر و مشعشعتر نگاه بدارد، روحانیت بود. هزاران طلبه و مدرس و شخصیتهای بزرگ در طول این سالها، یعنی از 15 خرداد سال 42 تا سال پیروزی انقلاب بین حوزههای علمیه قم، تهران، مشهد، اصفهان و ... در رفت و آمد بودند و به همه جای ایران میرفتند و خطر را به جان میخریدند و افکار امام را در قالبهای مختلف به مردم میگفتند و آنها را هوشیار میکردند و هزینه زندگی خودشان را هم از همین سفرها تأمین میکردند و از هیچ جایی حمایت نمیشدند و به جایی وابسته نبودند و تنها از خدا کمک میگرفتند که مردم را به صحنه آوردند و در صحنه نگه داشتند.
بعد از فشاری که رژیم به مردم در پانزده خرداد آورد و سفاکی کرد، موج آرام شد و مردم به خانههایشان رفتند و به صورت عمومی پس از زندانی شدن امام کار تمام شده بود، اما همین داستان در چهارده پانزده سال بعد بوقوع پیوست.
در سال آخر پیروزی انقلاب، سفاکی و کشتار خیلی بیشتر از پانزده خرداد بود، ولی مردم هرچه شهید، مجروح و زندانی میدادند، بر جمعیت آنها در خیابانها افزوده میشد، درمقابل امواج گلولهها استقامت میکردند. آنها مردم را به رگبار میبستند، هفده شهریور را هیچکس فراموش نمیکند که اجساد شهدا مثل برگ خزان بر روی زمین افتاده بودند و جمع کردن آنها مشکل بود، ولی فردای همان روز، دوباره مردم در خیابانها بودند.
این تفاوت بین سال 42 و 57 از کجا آمده است؟ قطعاً محصول کاری بود که روحانیت در چند سال عدم حضور امام با مردم کردند و مردم را در صحنه نگه داشتند و به آنها آگاهی دادند و سرانجام هم مردم حرف آخر را زدند و رژیم شاه و آمریکا را مستأصل و از کشور بیرون کردند. در این مقطع باید روی پانزده خرداد تکیه بیشتری داشته باشیم.
15 خرداد عطف به حرکت دیگری بود. در تاریخ نهضت اسلامی، در انجمنهای ایالتی و ولایتی، روحانیت و مراجع با همراهی هم به میدان آمدند و دولت را شکست دادند که با حضور مردم بود، ولی طرف آنها دولت بود و شاه نبود. مردم مسلمان، روحانیت و علما احساس غرور و قدرت کردند. آمریکا و رژیم شاه تصمیم گرفتند روحیه قوی مردم را بشکنند و شاه به میدان آمد و برنامه به اصطلاح انقلاب سفید را مطرح کرد که فریبکارانه میخواستند اقشار مردم را از روحانیت جدا کنند و به کارگران، کشاورزان، خانمها، سربازان، جوانان و ... به شکلی وعده دادند و کار دشوار شده بود. شاه و آمریکا در یک سنگر به اصطلاح مترقی و مردمی پناه گرفته بودند، ولی مشکل آنها این بود که مردم به صداقت دروغین آنها باور نداشتند. چون تاریخ آنها غیر از این بود، به هرحال کار برای مبارزه مشکل شده بود. شعار حمایت از زنان، کارگران، کشاورزان و ... را میدادند. اهل نظر میدانستند که همه اینها دروغ و فریب است و با ماهیت رژیم شاه سازگار نیست، ولی این پرده خوشرنگی که روی صورت خودشان کشیده بودند، به آسانی قابل دریدن و برداشتن نبود که حضرت امام این کار را به کمک روحانیت و مردم کردند و نشان دادند که آنها صادق نیستند و دروغ میگویند و وعدههای بیعمل میدهند. لذا به تدریج رژیم را منزوی کردند.
بعد از آنکه آمریکا مجبور شد رسماً وارد صحنه شود و داستان کاپیتولاسیون را مطرح کرد، بسیاری از گفتههای امام برای مردم روشن شد. چون امام تأکید میکردند که اینها حرف خودشان را نمیزنند و حرفهای اربابان آنهاست و میخواهند مردم را فریب دهند و استقلال آنها دروغ است. وقتی مجلس شاه بافشار آمریکا کاپیتولاسیون را تصویب کرد، ملت ایران متوجه شد که چه کلاه بزرگی بر سر آنها میرود و راه جدیدی باز شد که آنها مجبور شدند امام را از ایران تبعید کنند. امام را به شهر کوچکی در ترکیه تبعید کردند و بین ایشان با مردم فاصله انداختند.
15 خرداد داستان عجیبی است و جزو حوادث مهم است. امام تصمیم گرفتند در مقابل کارهای شاه حرکت تندی کنند و نقاب را از صورت رژیم پهلوی بردارند، بخصوص اینکه در سال 42 به مدرسه فیضیه حمله شد که در تاریخ بیسابقه بود.
برای مردم دلیل مهمی شد که رژیم چه میخواهد و روحیه ضد دینی و ضدمردمی رژیم روشن شد.
برای ترساندن طلبهها، آنها را به خدمت سربازی بردند و من یکی از همان طلبهها بودم. بدون حق قانونی عدهای از طلاب را به سربازی در پادگان باغ شاه سابق بردند.
همان مدت دوماهی که در آنجا ماندیم و سربازان را دیدیم، حضور ما در جمع سربازان، سربازخانه را متحول کرده بود. ما را برای تیراندازی به چیتگر برده بودند، صبح بر روی همه چادرها، شعارعلیه شاه و حمایت از امام دیدند. این نشانی بزرگ از نفوذ امام بود که تا اعماق سربازخانههای شاه پیش رفته بود.
وقتی بنا داشتند امام را بازداشت کنند، من درایام محرم به عنوان مرخصی در قم خدمت امام رسیدم، امام برنامه عاشورای خودشان را به من توضیح دادند و گفتند در سربازخانهها منتظر خبر مهمی باشید. ما منتظر بودیم عصر قبل از عاشورا و روز عاشورا، برای سربازها وچتربازان، برنامه روضهخوانی داشتیم. وقتی فرمانده نیروی زمینی برای بازدید آمده بود، همه باغ شاه را فضای روضه و خطابه دید، دستور قاطع داد و گفت که شما اینجا را به حسینیه تبدیل کردید و همه چیز را تعطیل کردند و رادیوهای کوچک را از ما گرفتند. منتظر خبرها بودیم که سخنرانی و تبعید امام اتفاق افتاد.
من در باغ شاه شاهد چیزهای عجیبی بودم. تانکها را از پادگان جی به خیابانها میفرستادند. آنهایی که برای درگیری با مردم میرفتند، برای ما تعریف میکردند که چگونه مردم را در خیابانها، بخصوص در میدان ارگ، سرچشمه و حسنآباد به گلوله میبستند. اینقدر نیرو به میدان فرستادند که مجبور شدند طلبهها را هم سوار ماشینها کنند و به خیابانها ببرند تا با مردم بجنگند.
ما تصمیم گرفته بودیم در خیابان به خود آنها تیراندازی کنیم که آنها منصرف شدند و ما را در آسایشگاهها محبوس کردند. لذا همه نیروهایشان را به خیابانها فرستادند تا مردم را به هر طریقی از میدان بیرون کنند. آنها سفاکی کردند و تعداد شهیدی که دادیم، خونشان جوشید. علمای زیادی را بازداشت کردند که همان عاملی شد تا ماسک صورت رژیم پهلوی دریده شود.
فاجعه 15 خرداد در عمق جامعه تأثیر گذاشت و کم کم جنایات 15 خرداد رژیم پهلوی، بوسیله مبلغان، نیروهای مردمی و دانشگاهیان در بین تودههای مردمی پخش شد که آن کار به پیروزی انقلاب منجر شد.
بعد از این پیروزیها، نباید یاد پیشتازان این جهاد مقدس را فراموش کنیم. موقعیت 15 خرداد و یاد کسانی که در 15 خرداد جانانه به میدان آمدند و درس مهمی به شاه و آمریکا دادند، همیشه باید در تاریخ زنده نگه داشته شوند و به ارواح شهدا و خانوادههای بزرگشان درود میفرستیم.
رژیم پهلوی رفت و آمریکا هم بیرون رفت. آنها مطمئن بودند که به زودی برمیگردند. وقتی میرفتند، نگاه آنها به پشت سرشان بود و میگفتند به زودی برمیگردیم. فکر نمیکردند ایران بتواند آشوبهای اول انقلاب را مهار کند که کرد. جنگ را تحمیل کردند و فکر نمیکردند ایران بتواند از آن زنده بیرون بیاید که آمد. تحریمهایی بر ما تحمیل کردند و برای نظام ایجاد زحمت کردند، ولی کشور جلو رفت که روح امام حقیقتاً شاهد قدمهای ارزشمندی است که بعد از رحلت ایشان ملت وانقلاب راه را به خوبی طی کردند و کار به اینجا رسیده است.
الان ایران علیرغم همه مشکلات از گردنههای سخت عبور کرده و در حال رسیدن به جاهای حساس است. شاید مسئله هستهای برای آنها بهانهای بیش نباشد، چون آنها میدانند که ایران در طول دفاع مقدس ثابت کرد که اهل شرارت نیست و حاضر نیست برخلاف مقررات بینالمللی حرکتی کند. آنهمه جنایاتی که صدام کرد و شهرهای ما را زد و اسلحه شیمیایی به کار برد و در دریا آنهمه کشتی و هواپیمای مسافربری ما را زد، ولی ما در جاده حق دفاع کردیم، تجربه و تاریخ گذشته نشان میدهد که نظام اسلامی یک نظام اخلاقی و فرهنگی است که مسائل انسانی را فراموش نمیکند.
آنها همه این مسائل را میدانند، لذا آشکار است که مسئله هستهای را بهانه کردند تا مجموعه دستاوردهای انقلاب را تحت فشار قرار بدهند. به خاطر ریشهدار بودن توسعه در ایران و بخاطر ساخته شدن بسیاری از زیربناها و تعلیم و تربیت بخش عظیمی از نیروهای مستعد کشور و بخاطر امکاناتی که امروز از لحاظ ارزی و ریالی دراختیار کشور هست و تولیدات و آگاهی که در مردم ما هست و آنها را در صحنه نگاه داشت، بهانهجویی میکنند. اگر ماهوارههای آنها حضور مردم را در سالگرد رحلت حضرت امام به خوبی نشان بدهند، میفهمند که چقدر مردم ما شاداب هستند. البته آنها همه اینها را میبینند.
ریشه همه این ظلمها، ستمها، تحلیلها و تبعیضهایی که امروز در مورد انقلاب و ایران و پیشرفتهای ما دارند، این است که آنها نمیخواهند کشوری را با تفکر اسلامی که مایه عظمت ماست، پیشرفته ببینند. سرمایه انقلاب، سازندگی، تداوم و جذب مردم است و قلبهای مردم با اسلام و قرآن آنچنان عجین است که حاضر نیستند دست از این راهی که خداوند و امام پیش روی آنها گذاشتند، بردارند.
بنابراین امروز تهاجم علیه ما جدّی است، در شرایطی قرار داریم که خود شما میبینید، ولی نظام، ملت و همه ما تصمیم داریم از حقمان دفاع کنیم و روی حق خودمان با تدبیر و دیپلماسی قوی و جلوگیری از فریبکاریهای آمریکا و همراهانش بایستیم. یکی از کارهای مهم این است که این مسائل را برای مردم، دنیا و کسانی که میخواهند با انصاف عمل کنند، روشن کنیم و از حق خود منطقی دفاع کنیم و بصورت مستدل حرف بزنیم که مطابق ادبیات دنیا باشد تا آنها بفهمند که ما چه میگوییم. ما به دنبال این هستیم که دانش بشری و اسلامی خودمان را تقویت کنیم.
ما به جای وابستگی، میخواهیم نیاز خود را از داخل تأمین کنیم. اگر روزی به آثار مهم انرژی هستهای برسیم، حتماً آثار انسانی و توسعهای را با دیگران در میان میگذاریم. اینگونه نیست که بخواهیم به کسی ستم کنیم و یا ماجراجویی کنیم و از این امکانات علیه کسی استفاده کنیم. تبلیغات فریبکارانه غربیها موجب فریب همسایگان ما شده است و آنها فکر میکنند خطری در پی است، ولی وقتی با آنها صحبت میکنیم، قلبشان آرام میگیرد، لذا ما امروز به دیپلماسی فوقالعاده قوی، تدبیر کاملاً امروزی و ادبیات مناسب نیاز داریم. چون موج تبلیغات علیه ما بسیار بالاست.
به هرحال با سرمایه اسلام، تجربه امام و راهنماییهای ایشان، حضور روحانیت در صحنه، ولایتفقیه که برای ما یک اصل با ارزش و اطمینانبخش برای سلامت نظام و حفظ وحدت مردم و دور هم آوردن همه اقشار کشورمان است، از شرایط مقابل به خوبی میگذریم. راه درست توضیح کاری و مقاومت مردم و صبر و آینده نگری از نیازهای واقعی این مقطع است که انشاءالله مسئولان زیربط فراموش نخواهند کرد.
ارزشی که خون شهدا، آزادگان، جانبازان و مفقودان در جامعه ما خلق کردند، موج ایثار و فداکاری را هر روز در جامعه ما زندهتر میکند و با تکیه بر این ایثار و الگوگیری از این شخصیتهای عظیمی که ما آنها را نشناختیم و به بارگاه الهی پرواز کردند و نام، یاد و آثار آنها برای ملت و تاریخ ما، افتخارآمیز و الهامبخش است، با این سرمایهها این راه را ادامه میدهیم. امیدواریم الطاف خداوند و توجه حضرت حجت(عج) از ما دریغ نشود.
والسّلام علیکم و رحمه الله