سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم سالگرد رحلت حاج احمد آقا

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم سالگرد رحلت حاج احمد آقا

  • حرم مطهر امام خمینی(ره)
  • پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله
حسین منی انا من حسینی
با توجه به مناسبت اربعین و سالگرد رحلت برادر عزیز حاج سیداحمدآقا، یادگار امام عزیز و شرایط روز، باید مسایل عرضی کنیم که درباره اربعین، امام، انقلاب و احمدآقا و درعین حال ناظر به شرایط روز و نیازها باشد. سعی می‌کنم بنیان بحث را به گونه‌ای بگیرم که همه این موارد را شامل شود. البته محورش اربعین است.
امروز در اخبار گفتند که علی‌رغم ناامنی‌های عراق، در چند روز اخیر 7 میلیون زائر به کربلا رفتند که عمدتاً با پای پیاده بودند. این خبر کوتاه و برای مردم عراق عادی است. اما برای سران سیاسی و جامعه‌شناسان جای درنگ و تفکر است. به خصوص برای قدرتمندانی مثل آمریکا که خود را در مقابل اسلام قرار داده‌اند. این فقط در کربلاست. امروز در همه عتبات مقدسه در همه بقاع اسلامی، به خصوص در مناطق شیعه‌نشین و به مناسبت اربعین غوغاست. می‌خواهم توضیح دهم و نتیجه بگیرم که قدرتمندانی که درصدد آسیب‌رساندن به اسلام هستند، از واقعیت موجود درس بگیرند. چرا این‌گونه است؟ چیست؟
ممکن است برای مناسبات دیگر هم اجتماعات بزرگی تشکیل شود. نمی‌خواهم منکر شوم، اما بُعد آرمانی و هدفی که این اجتماعات در ایران و جاهای دیگر دارد، با سایر اجتماعات با همه زرق و برق و شکوه خیلی تفاوت دارد. حقیقتاً جای تأمل و توجه است.
کاری است که یقیناً اباعبدالله الحسین(ع) با راهنمایی وحی کرده است. امام حسین(ع) حرکتی در تاریخ کردندکه هر سیاستمداری که بخواهد بماند یا مقتدر باشد، می‌تواند سایه‌ای از این سیاست را در زندگی خود بکار گیرد و آن اتکای به دلهای مردم است. دنبال جذب ایمان، عقیده و احساسات صاف، سالم و صمیمی مردم رفت. این کار بزرگ اباعبدالله(ع) بود.
با مرگ معاویه و حاکم شدن پسرش یزید، معاویه به او گفت: «رقبایی داری که جز امام حسین(ع) مهم نیستند. مواظب حسین (ع) باش و با او مدارا کن، وگرنه کارت را دشوار می‌کند.» یزید به خاطر غروری که داشت، این نصیحت پیرمرد سالخورده یعنی معاویه را ندیده گرفت. چند روز سعی کرد امام را جلب کند که نتوانست. به فکر برخورد افتاد و امام حسین(ع) این طرح الهی را عملی کردند.
حرکت امام حسین(ع) دو جهت و دو فلش مشخص دارد: یکی مثل همه نهضت‌های بشری برای مبارزه با ستم و ستمگر و نجات اسلام، مردم را دعوت می‌کند و از آنها بیعت می‌گیرد. به کوفه وکیل می‌فرستد و تجهیز امکانات می‌کند و به طرف کوفه و کربلا می‌رود. ظاهرش این است که بناست جهاد و مبارزه‌ای برای نجات اسلام از شرّ یزید داشته باشد.
اما این همه مطلب نیست. ناظران هوشیار و بیدار می‌دیدند که امام حسین(ع) در کنار این، طرح دیگری دارند. اگر برنامه این بود، درست نبود زن و بچه خود و اهل بیت پیامبر(ص) را با خود ببرد. چون سفرخطرناکی بود. جنگ، درگیری و نزاع است. اباعبدالله(ع) در این شرایط نقشه دیگری داشت که آن نقشه امروز جواب می‌دهد که چرا در کربلا 7 میلیون انسان خطر انفجار، بمب، خمپاره و موشک را ندیده می‌گیرند و پیاده به آنجا می‌روند؟ چرا یک باره همه ایران عزادار و سپاه پوش می‌شود؟ حتی اهل سنت هم در این روز در بسیاری از کشورها به خصوص ایران برنامه‌های عزاداری دارند؟ راز این چیست؟
نقشه ظاهری مکمّل نقشه باطنی و نقشه باطنی عمق برنامه ظاهری است. حرکت مبارزه امام حسین(ع) تا نزدیک کوفه ادامه داشت و از لحظه‌ای که امام حسین(ع) را متوقف کردند و کاروان اباعبدالله (ع) از مسیر طبیعی و عادی منحرف شد و به طرف کربلا رفت، برنامه دوم نقشه عمیق و آینده‌نگر شروع شد. این نقشه بود.
در فرض اول امام حسین(ع) می‌خواست امت اسلامی را دور خود جمع کند و به موجود فکر می‌کرد. اما نظر امام حسین(ع) در نقشه دوم به افق دوردستی بود که با برنامه‌اش آینده تاریخ را تحت تأثیر قرار دهد و میلیونها دل را به همراه کاروانش به کربلا برگرداند و آن محور را خلق کند تا کاری که می‌خواست با یزید کند، با همه ستمکاران تا قیامت تاریخ کند.
«ثارالله» لقب معناداری برای امام حسین(ع) است. تعبیر خون خدا خیلی مهم است. خدا که خون ندارد. خدا که جسم نیست. اما اثری که خون شهدا دارد، وقتی اسم آن را خون خدا می‌گذاریم و آن شهیدی که خونش، خون خداست، این سازندگی را برای جامعه دارد.  همان جمله‌ای که حضرت سکینه امروز، یعنی در اربعین که برای اوّلین بار به کربلا آمدند و می‌خواستند بعد از عزاداری از کربلا بروند و زنان بسیاری از عشایر و روستاهای اطراف جمع شده بودند، خطاب به زمین کربلا گفت: «کربلا! جسم قطعه قطعه شده پدر را تحویل تو دادیم و به امانت گذاشتیم، اما مهمتر از این روح ایشان است که روح پیامبر(ص)، روح علی (ع) و روح جبرییل امین است، در اینجا گذاشتیم.»
این جمله کوتاه حضرت سکینه بسیار معنادار است که در چند کلمه به صورت شعر ادا شده است. معلوم نیست ایشان گفت یا دیگران سرودند و ایشان خواند. در آنجا همه هستی معنویت اسلام آرمیده است و برنامه امام حسین(ع) مثل نور به همه جا روشنی می‌دهد و تاریخ را در می‌نوردد. 1400 سال گذشته و ما امروز در اینجا و دور از کربلا همان پیام را تکرار می‌کنیم. امام حسین(ع) با خونشان نقشه اساسی خود را اجرا کردند و سخنگوی اطلاع‌رسان و مبلّغ برنامه‌های خود را که کاروان اسرا به ریاست حضرت سجاد (ع) و حضرت زینب(س) بود، وارد این میدان کردند.
جنگ سردی که علیه همه دیوهای ستم طراحی کرده بود، از همان لحظه شکست اصحاب اباعبدالله (ع) شروع شد. در عصر عاشورا خیمه‌های امام حسین(ع) را آتش زدند که همان طراحی اباعبدالله (ع) است. امام می‌خواست اوج مظلومیت خود را به دنیا اعلام کند. مظلومیتی که مثل نور در دلها نفوذ و آنها را قبضه می‌کند. می‌خواهد اوج شقاوت بنی‌امیه را به مردم ارائه دهد. شقاوتی که بنی‌امیه خود را مثل دیونشان می‌دهد و هرکس را متنفر می‌کند.
می‌بینید که اباعبدالله (ع) در روز عاشورا کارهایی کرد که انسان نمی‌تواند تعبیری جز ابراز مظلومیت و اثبات قساوت دشمن برای آن داشته باشد. آن‌گونه که علی‌اصغرش را به شهادت می‌رسانند. آن‌گونه که عبدالله ابن حسن را روی جنازه مقدس او شهید می‌کنند، آن تشنگی‌ها و آن ناراحتی‌ها، وقتی دود آتش خیمه‌ها به آسمان بلند شد، حتی سپاه دشمن نتوانست تحمل کند و خانمی از سپاه دشمن بلند شد و عمود خیمه‌اش را کند و به جان مردان قبیله‌اش افتاد و فریاد زد: «فرزندان پیامبر خدا این‌گونه آتش می‌گیرند و شما نامردها نشسته‌اید؟!»
کاروان اسرا که به کوفه رسید، اسرا شهر را علیه ابن زیاد به شدت متشتت کردند. همان روزها که اسرا در کوفه بودند، مردم این شهر ماهیت تسلیم خود را از دست دادند و حرکت‌های خود جوش انتقام جویانه توبه‌گران آغاز شد. دیدیم که در مدت کوتاه حرکت اسرا در کوفه و شام و مسیر و افشاگریهای آنها باعث شد که حکومت اموی سفیانی متزلزل و بعد ساقط شد.
اگر مختار و دوستانش درست عمل می‌کردند، این حکومت به اصحاب و پیروان اباعبدالله(ع) منتقل می‌شد. منتها اشکالاتی از لحاظ ایدئولوژی و راهکار بود. در شام کم بودند افرادی که اهل بیت (ع) را واقعاً بشناسند. ولی اقامت چند روزه اسرا در شام و خطبه امام سجاد(ع) و اظهارات حضرت زینب(س) در مجلس یزید و منظره معصومانه بچه‌های امام حسین(ع) در خرابه‌ها و میادین که آنها را برای ارعاب مردم به نمایش می‌گذاشتند، باعث شد که مردم از همانجا که مرکز حکومت بنی‌امیه بود، حرکت کردند و پایه‌های حکومت آنها متزلزل شد.
وقتی اسرا را از شام بردند، پشت سرشان کینه، عصبانیت و خشم در دل بسیاری از مردم کوفه و شام و مسیر تا مدینه موج می‌زد. امام حسین(ع) موفق‌ترین قیام بشری را رهبری کردند. این مطلب را با مبالغه عرض نمی‌کنم. اگر کسی می‌تواند قیامی بهتر از این معرفی کند، دستش را می‌بوسیم. بگوید که کجا بود. چقدر اباعبدالله (ع) با همین چند ساعت جنگ مظلومانه و یک کاروان اسیر و مظلوم راه را به دلهای انسانهای صالح دنیا باز و این همه سربازگیری کرد و توانست اتکای برمردم را به حکومت‌ها یاد بدهد.
مطمئناً تا روزی که ظلم در دنیا باشد، خون اباعبدالله می‌جوشد و هروقت آخرین دیو ظلم ذبح شود، انتقام خون اباعبدالله(ع) گرفته می‌شود و آن روزی است که دنیا تحت سایه پرچم امام زمان (عج) به سوی اسلام واقعی حرکت خواهد کرد، انشاءالله.
می‌خواهم در این بحث وارد انقلاب اسلامی شوم. بنده که از جرقه‌های شروع مبارزه در قم تا انتهای فراری دادن شاه در جریان امور و در خدمت امام (ره) بودم، عرض می‌کنم امام(ره) نسخه کار خود را از اباعبدالله (ع) گرفته بودند. البته متناسب با روز بود. تعبیرات تفاوت می‌کرد، اما روح همان بود. معرفی فساد دشمن همان کاری بود که اباعبدالله(ع) کرد. معرفی حقانیت و مظلومیت اسلام و انقلاب و مردم ایران همان کاری بود که اباعبدالله(ع) خواست بکند که بعداز شهادتش شد.
امام (ره) با همین روح حرکت اباعبدالله(ع) مردم را در مدتی کوتاه آماده کرد که به صحنه آمدند و آن منظره‌های بسیار بسیار ارزشمند را در تاریخ ایران خلق کردند. حماسه‌هایی که در هیچ‌جا دیده نشد ونخواهد شد، در خیابانهای تهران و دیگر شهرهای ایران به وجود آمد. آمریکا با آن قدرت، ابهت و حضوری که در کشور داشت، فرار کرد و شاه هم با همه امکاناتی که دور خود جمع کرده بود، فرار کرد و خیلی آسان کشور را به دست نیروهای اسلامی و انقلابی دادند و امام(ره) این مسیر را درست هدایت کردند. بعد از پیروزی هم تا جایی که لازم بود، در همین محور حرکت کردند.
من عرض می‌کنم که امام (ره) حقیقتاً استاد بودند. اگر سیاستمداری است، اگر مقتدای معنوی است، اگر مرجعیت تقلید است، اگر رهبری یک انقلاب است، اگر یک عالم متبحر، فیلسوف، عارف، فقیه، شاعر، باهوش و فوق‌العاده تیزبین است، همه این شرایط در امام (ره) بود که این کار بزرگ را کرد و در میان ناباوریها که دنیا فکر می‌کرد دوره حضور مکتبی اسلام در دنیا گذشته و به صورت برنامه فردی بین انسانها و خدا مطرح است و نه یک مکتب و برنامه جمعی، اثبات شد که اسلام همان است که بود و باز هم می‌تواند همان راهی را که پیامبر(ص) پیش پای بشریت گذاشت، ادامه دهد. واقعاً امام(ره) این کار بزرگ را به خوبی انجام داد.
فرزند امام (ره) و یادگار گرانقدرشان حاج احمدآقا از روزی که سن ایشان اقتضا کرد، انصافاً در مبارزه تأثیرگذار بودند. چه در ایران و چه دوره‌ای که در نجف و پاریس در خدمت امام(ره) بود و وقتی برگشتند و تا زمانی که امام حضور داشتند، حقیقتاً کارهای امام(ره) را تسهیل می‌کرد. اگر بخواهم مسایلی را که در طول این دوره طولانی دیدم، بنویسم، کتاب بسیار خوبی می‌شود. نکات بسیار ارزشمندی دارد که در مواقع حساس برای برنامه‌های امام، انقلاب و حکومت کارساز می‌شد.
کار بزرگ احمدآقا پس از رحلت امام (ره) این بود که آثار امام را حفظ کند که خوب هم حفظ کرد. امروز هرچه بخواهید، در آثار امام پیدا می‌کنید. امام حرفهای زیادی زدند و نوشتند و آثارشان را ثبت کردند. دهها جلد کتاب چاپ شد که همه آنها سند است. تمام این کتابها می‌تواند مستندی برای تاریخ آینده ما باشد و می‌توانیم به این آثار اتکا و استدلال کنیم. این آثار خیلی معتبر است. بسیاری از آثار را در تاریخ داریم، ولی با رعایت‌های گوناگون و با اختلاف و گاه سینه به سینه است. اما آنچه امروز از امام داریم، عین آن مطالب است. صدای امام(ره)، خط امام (ره)و امضای امام(ره) هست که سند واقعی است.
این کار ارزشمند بسیار گرانبهاست که هنوز هم باید زوایای دیگر این برنامه را اعلام کنیم. اما می‌خواهم درباره مسایل روز که امروز درمقابل ماست، به آمریکا و به شخص آقای بوش بگویم که اگر سیاستمدار هستی و مشاورداری و اگر واقعاً مسایل جهان را درست نگاه می‌کنی، نگاهی هم در امروز اربعین به جهان اسلام، به خصوص ایران و عراق بینداز و ببین چرا این همه حماسه وجود دارد؟ با این مردم متحصن چه می‌توان کرد؟
اگر شاه و خود آمریکا توانستند امواج حضور مردم در صحنه را در هم بشکنند و فرار نکنند، این بارهم می‌توانند. نتوانستند. آن روز به ظاهر خیلی نیرومندتر از امروز در ایران بودند. ارتش، پلیس، ساواک، نفت، سازمان برنامه و چیزهای دیگر را مفت در اختیار داشتند. مگر امکانات آنها کم بود؟ چه توانستند با مردم و امام (ره) بکنند؟ امروز دوباره از همان راهی که شکست خوردند، به طرف ما حرکت می‌کنند. ارعاب و تهدید می‌کنند. هنوز مردم آن صحنه‌های پرافتخاری را که با اشاره امام (ره) از عراق یا پاریس آفریدند، فراموش نکرده‌اند!
این مردم نه به خاطر امام (ره)، به خاطر امام حسین(ع)، به خاطر حضرت علی (ع) و به خاطر قرآن در صحنه هستند. اگر امام را دوست داشتند، به خاطر اینها بود. امام(ره) هم می‌دانستند که اگر محبوبیت دارند، از طریق اهل بیت(ع)، معصومین و مقدسات است. اینها باقی و دائمی است. ممکن است موجی ایجاد و ارعاب و حرکتی کنید، ولی این حرکت خنثی می‌شود و شکست می‌خورد. آن‌گونه که تا به حال شکست خورده است. (مرگ برآمریکا)
اگر می‌خواهید نمونه زنده‌تر ببینید، اوضاع عراق را ببینید. الان چند سال است که مردم عراق را زیر بمب، موشک، انفجار و تخریب قرار دادید. بدتر از این نمی‌توان در یک کشور تخریب کرد. چطور شد که 7 میلیون نفر از این مردم به کربلا می‌آیند.
بفهمید که نمی‌توان با این مردم رفتاری داشت که شما دارید. سرباز واقعی جمهوری اسلامی و اسلام قلوب مردم است. اگر نظام بتواند قلوب مردم را نگه دارد، مردم هستند و این لشکر شکست نمی‌خورد. اگر روزی نتوانست قلوب مردم را که خیرخواه است، حفظ کند، نباید آن روز توقع حمایت داشته باشد. تا موقعی که در مسیر اسلام، انقلاب و اهداف مقدس عاشورا حرکت می‌کنیم، هیچ دشمنی نمی‌تواند این نظام را ریشه کن کند. می‌تواند زحمت ایجاد کند. همان کاری که یزید با امام حسین(ع) کرد. اما این زحمت است و شکست نیست.
به هرحال امیدوارم با آنچه که در خود دشمنان می‌بینیم و آنچه انتظار دارم، مردم ما در این شرایط موقعیت را درک کنند و باوحدت، همدلی، پرهیز از تفرقه، هوشیاری و شجاعت بر مواضع برحق خود پایدار بمانند و با تدبیر و حکمت و همان راهی که خداوند از ما خواسته، با عقل و خرد با مسایل برخورد کنیم و نه با احساس و کارهای غیرقابل درک. انشاءالله مسئولان این‌گونه رفتار کنند و روحانیت و بزرگان کشور در مسیری که قرآن پیش ما گذاشته و عواطف و احساسات ما در آنجا نیرومند است، پایداری نظام را تضمین کنند.
در پایان، خدمت بیت مکرّم امام راحل صمیمانه تسلیت عرض می‌کنیم و از خدماتی که این بیت هنوز به اسلام و ایران دارند و برادر عزیزمان حجت‌الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی و برادر بزرگوار ایشان و مخصوصاً همسر بزرگوار امام، تشکر می‌کنیم و امیدواریم راه خود را در این محور ادامه بدهیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله