سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم دریافت دکترای افتخاری علوم سیاسی در دانشگاه تهران
جزو افتخاراتم خواهد بود که بتوانم از محیط دانشگاه تهران برای ابراز نظراتی که در طول دوران زندگیام از 50 سال پیش که وارد محیط سیاست شدم و فعل و انفعالات تاریخ را در رابطه باسیاستها، سیاستهای مسلط و سیاستهای تحت سلطه آشنا شدم و واقعیتهایی را در دوران مسئولیتم از جریانات امور سیاسی در عمل دیدهام و لمس کردهام، از تجربه خودم اوراقی را در برنامههای درسی و آموزشی و تربیتی نسل جوانمان به وجود بیاورم
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسولالله و آله
قبل از هر چیز خداوند منّان را سپاسگزارم که به ذره ناچیزی از این موجودات عظیم عالم، این شرایط راداد که مورد تفقّد بزرگان محیط علم و مدیریت کشور واقع شوم و از دانشگاه تهران تشکر میکنم به خاطر اینکه بنده را در حدّ شخصیتها و بزرگان دانش در این کشور پذیرفتند.
لحظاتی که اینجا نشسته بودیم، برای بنده که خیلی سخت گذشت و نمیدانم برای شما چگونه گذشته است. تحمل بمباران ستایشهایی که آدم خودش قبول نداشته باشد، خیلی مشکل است و واقعاً احساس کردم که خیلی کوچکتر از این هستم که در اظهارات برادران، دوستان و همکارانمان ابراز شد. از محبتهای رئیس محترم قوه قضائیه، از محبت وزیر محترم فرهنگ و آموزش عالی از نطق ریاست محترم دانشگاه تهران و از محبت رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی و سایر مطالبی که اینجا گفته شد و از نماینده بزرگوار ولی فقیه در دانشگاه به خاطر حرفهای قابل انتقادی که ناشی از حسن ظن خودشان بود، تشکر میکنم.
به هر حال بنده امیدوارم که بتوانم به این لطف و محبتی که ابراز کردید، به گونهای پاسخ مساعد بدهم. گرچه قاعدتاً برای من آسان نیست که برنامه زندگیام را بهگونهای تنظیم کنم که بتوانم وقت زیادی بتوانم به دانشگاه اختصاص بدهم. طبعاً حوزه علمیه قم یا بقیه محیطهای علمی و دینی و کارهای امور کشور که همین الان هم مسئولیت سختی را پذیرفتم و قاعدتاً مراجعات دیگری هم خواهم داشت، بخشی از مسئولیتهای مرا تشکیل خواهند داد. ولی مطمئناً جزو افتخاراتم خواهد بود که بتوانم از محیط دانشگاه تهران برای ابراز نظراتی که در طول دوران زندگیام از 50 سال پیش که وارد محیط سیاست شدم و فعل و انفعالات تاریخ را در رابطه باسیاستها، سیاستهای مسلط و سیاستهای تحت سلطه آشنا شدم و واقعیتهایی را در دوران مسئولیتم از جریانات امور سیاسی در عمل دیدهام و لمس کردهام، از تجربه خودم اوراقی را در برنامههای درسی و آموزشی و تربیتی نسل جوانمان به وجود بیاورم. سعی میکنم که در این امر کوتاهی نکنم، از جهتی این مسئولیت برای بنده به خاطر احترام زیادی که برای محیط دانشگاه و آموزش عالی قائلم، واقعاً پرحاذبه است. از دوران جوانی این جاذبه برای من بوده است. استاد شهید آیتالله مطهری را میدیدیم که با آن همه ظرفیتهای علمی و شخصیت بزرگی که داشت و فضای فراوانی برایش بود که در همه جا کار و کمک کند، بهای زیادی به دانشگاه میداد. به ما هم توصیه میکرد که از این محیط غفلت نکنید و دیدیم که ایشان از طریق دانشگاه و پلی که ایشان بین دانشگاه و حوزه برقرار کرد، چه آثاری در تاریخ ایران گذاشت. آن وحدت واقعی و پل واقعی را ایشان زد و استفادههایی که ایشان برای امور حوزوی از آشنایی با بزرگان دانشگاه برد، بسیار مهم بود. وقتی در جوانی با این مسائل آشنا شدیم، به این حقیقت رسیدیم و تا به امروز هم خلاف آن برای ما ثابت نشد، بلکه این برداشتمان مؤکد شده است. دوستان دیگر ما نیز مثل شهید بهشتی، شهید باهنر و شهید مفتح - که متأسفانه همه اینها را باید با عنوان شهید اسمشان را ببریم، هرچند برای خودشان سعادت است ولی تأسف برای جامعه ماست که اشقیا، نخبگان را اینطوری از ما گرفتند- مثل شهید مطهری فکر میکردند. ارزشی که در عمل از دانشگاه دیدم، به عنوان مادر آموزش عالی کشور، مادر تحقیقات و تأثیری که برای این که کرسیهای تدریس دانشگاه در سازندگی جامعه ما قائلم، امیدی که خودم برای آینده جامعه از طریق دانشگاهیها دارم، باعث شد که در دوران مسئولیتهای خودم، چه در مجلس و چه در دوران اجرایی، بهای درجه اول را به آموزش عالی بدهم.
آقای دکتر هاشمی فهرستی از نمونه اهدافی را که ما در مذاکراتمان در شورای انقلاب فرهنگی و دولت داشتیم، ذکر کردند. واقعاً تلاش ما در این دوره همین بود که اولویت آموزش عالی را در همه بخشهای کار جدی بگیریم. برای فراهم شدن وسایل آموزشی، تربیتی و امکاناتی که باید در اختیار گذاشته بشود، فضاهای آموزشی، ابزار آموزشی، تقویت محیط علم، تقویت اساتید، تقویت مدیران دانشگاهها و حفظ سلامت محیط دانش برای تحصیل بچههایمان، جذب نیروهای مستعد در دانشگاه و ایجاد فرصت برای جوانان که از این نعمت بزرگ قرن محروم نمانند، حداکثر تلاشمان را کردیم که نتیجه آن توسعه کمی وکیفی دانشگاهها شد.
اگر امروز افتخار میکنیم که در مدت کوتاهی به رقم یک میلیون و نیم دانشجو در کشور رسیدیم، این متکی به تصمیمها و سیاستهایی است که با ایمان و اعتقاد اجرا شد. وارد کردن بخش خصوصی و غیردولتی به فضای دانشگاه از نظر خود من یکی از کارهای بسیار مهمی بود که انجام شد. چون میدانستیم که امکانات دولت به اندازه تقاضاو نیاز جامعه نمیکشد و میدانستم که دریایی از امکانات در توده مردم هست که میتواند به اینجا جذب شود و آثارش را هم امروز داریم میبینیم. آینده کشور از نظر محیط آموزش و مدارس و دانشگاهها به نظر من آیندهای بسیار درخشان است. در یک جمله از نظر من ساخت یک جامعه باسواد و دانشمند مهمترین کاری است که یک مدیر موفق ممکن است داشته باشد، چون بقیه کار را خودشان درست میکنند. اینها هستند که هر جا باشند و در هر سمتی که داشته باشند، سازنده هستند. ممکن است بعضیها الان کمی دغدغه شغل برای تحصیلکردهها داشته باشند که این از نظر من فکر کوتاهی است. یک دانشمند بیکار را از یک بیسواد بیکار مفیدتر میدانیم. بگذارید درس بخواند، اولاً هیچ دانشمندی بیکار نمیشود. او برای خودش کار خلق میکند و برای جامعه کار انجام میدهد. آدم مثل آتش است که جای خودش باز میکند. آدم بیسواد دستش بسته است و احتیاج به فرمان دارد. هیچ کس نباید غصه بخورد از اینکه فارغالتحصیلان ما زیاد میشوند، بگذارید زیاد شوند. این همه کار در کشورهست و میدان برای کارکردن هم زیاد است. بعضیها خیال میکنند که تحصیلکرده فقط درس بدهد یا پشت میز بنشیند، اینطور نیست. اگر فضای کشور دانش توأم شد، همه چیز با رشد سریعی به طرف توسعه میرود. طبیعت آن قدر غنی است، به خصوص طبیعت ایران که پایانی برایش نمیگیریم.
یکی دیگر از نکتههایی که برای بنده بسیار زیباست، اینکه قشر خانمها را با سیاستهایی که با همکارانمان در شورای انقلاب فرهنگی دولت و مجلس داشتیم، توانستیم به این فضا وارد کنیم. آینده این قضاوت را در تاریخ خواهد کرد که باسواد شدن خانمهای ما چه تأثیری در اسلام و جامعه ما خواهد گذشت! یک مادر باسواد تحصیلکرده طرز شوهرداری و طرز بچه بزرگ کردنش متفاوت است که میلیونها نفر را همیشه زیر پرورش دارند. این مادران اگر هیچ کار دیگری در جامعه نکنند، آینده جامعه را به سعادت میکشانند. البته ما قانع به این نیستیم. آنها مثل آقایان در جامعه نقش خواهند داشت. ولی به هر حال قدم اول این بود که خانمها، نه در حد خواندن و نوشتن، در همین حدی که الان دارند در دانشگاهها درس میخوانند، باسواد شوند. ما صحبتهایی را که خانمها به کار نمیرسند و بهتر است که فعلاً مردها درس بخوانند تا بعدها نوبت اینها شود، قبول نداشتیم و به نظرم از کارهای زیربنایی در محیط تحصیل، آموزش همگانی بوده است.
این چیزی که عرض میکنم، هنوز هم جدی است که از نظر من الان اولویت در رشتههای تکمیلی است. به عنوان مثال در دانشگاه تهران، وجود 28 هزار دانشجو، انبوه استادان متشخص و قابل اعتماد و بیش از 300 رشته در کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا رقم خیلی بزرگی برای دانشگاه است. انشاءالله برنامه توسعه هم انجام شود و این مرکز تاریخی بتواند در آینده جایگاه خودش را به صورت ظاهری و شکلی هم حفظ کند که دانشگاه تهران حق تاریخی به گردن توسعه ایران دارد. البته مانمی خواهیم بگوییم که به قیمت پرداختن به دانشگاه از بقیه بخشها غفلت کردیم.
بنده دیروز برای کارگران برنامه داشتم و فرصتی بود که کارها را مرور کنیم. دیدیم همه خواستههای کارگری را که در اول شروع کار دولت ما مطرح بود، انجام دادیم. شرکت در سهام کارخانهها، بالا بردن حقوق که الان از کارمندان جلو افتادند، خانهسازی که وضع بسیار خوبی دارند، آموزش فنی که 2 میلیون نفر را در حد بالا آموزش فنی دادیم، تقویت برنامه بنها، تقویت بیمه، افزایش حقوق بازنشستگی، بخشیدن مالیات و هر چیزی که جزو خواستههایشان بود، انجام شد. تنها چیزی که امروز برایشان مطرح است، این است که بازنشستگی زودرس را برایشان تصویب کنیم به خاطر مصالح خودشان این خواسته باقی مانده است. بقیه بخشها مانند کشاورزی، صنعت، شیلات، آب، برق، گاز و هرچه که بوده، در سایه اولویت دانشگاه به دست آمده و آینده هم در سایه این اولویت تضمین میشود.
به هر حال مادامی که به نصاب قابل قبولی در دنیای امروز برسیم، اولویت دانشگاه را حفظ میکنیم و تصمیم خودمان را برای اینکه بعد از فراغ از مسئولیتهای سیاستگذاری و مدیریتهای کلان، از نزدیک در امور اجرایی آموزش هم سهمی داشته باشم، حفظ میکنیم. به خاطر اینکه اینجا را میدان بسیار مهمی میدانم، در تصمیماتم آمده است.گرچه میدانم که من استاد به درد بخوری مثل شما اساتید بزرگ نخواهم بود، ولی از همان چیزهایی که خودم بلدم، برای این کارها استفاده میکنم. امیدوارم کشور و انقلاب ما در سایه اسلام و ولایت فقیه رشد کنند که حقیقتاً از عالیترین دستاوردهایی است که اسلام وادیان آسمانی برای مدیریت بشر آوردهاند، البته باید با شرایط خوب و درستی اجراشود. امیدوارم در سایه این برکات بتوانیم آن جامعه ایدهال خودمان را بسازیم و نمونه خوبی به دنیا عرضه کنیم و بتوانیم وظیفه سنگینی را که در عصر امروز بر عهده نیروهای آگاه زمان ماست، انجام دهیم.خداوند حجت را بر ما تمام کرده است و امام راحل ما مسیر را خوب ترسیم کردند.
همین سمفونی که هنرمندان ساخته بودند- قبلاً ندیده بودم و فقط گوشههایی از آن را دیدم و امروز با دقت نگاه کردم- تابلوی خوبی از ماجرای 18 سال و چند سال قبل از آن است. با کلیاتی که دارد، آدم را به فضای خوبی میبرد. انشاءالله آن چیزی که در آخرین پرده سمفونی دیدیم، بتواند تحقق پیدا کند و ما یک کشور آزاد، آباد، مسلمان و آبروداری که قرآن خواسته است، داشته باشیم. حتماً شما با این برنامه طولانی خیلی خسته شدید، از حوصله شما هم تشکر میکنیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته