بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله
برای بنده منظره زیبا و باشکوهی است که امروز در بین شما دانشآموختگان موفق، اساتید و مدیران این دانشگاه هستم که بحمدلله یک دوره افتخارآمیز را پشت سر گذاشتید. امیدواریم که روزهای پرشکوهتری را در آینده برای این دانشگاه و در نتیجه برای کشورمان و انقلاب ببینیم.
از احساسات خودم عرض میکنم، لحظاتی که اینجا نشسته بودم و به گزارشها و برنامهها گوش میدادم، به سالهای اول انقلاب برگشتم و به شرایطی که آن روزها داشتیم و عواملی که موجب شدند ما با تأسیس دانشگاه تربیت مدرس یک گام اساسی و استراتژیک برای انقلاب برداریم، فکر میکردم. جزو اولین مشکلاتی که بعد از انقلاب بروز کرد، شرایط دانشگاه بود. خیلی چیزها مشکل داشت، انقلاب همه چیز را زیر و رو میکند، در دانشگاه اتفاقی افتاد که دو سه پدیده مشکلزا پیش آمد.
یکی این بود که فضای دانشگاه را نیروهای چپ تحت تأثیر قرار دادند و شرایط به گونهای پیش آمد که گروههای تندرو فضای تحصیلی دانشگاه را آلوده کردند، دوم دانشجویان به دلیل غیرقابل تحمل بودن آن وضعیت، اقدام و دانشگاهها را تعطیل کردند. با فشاری که از همه طرف آمد، مشکل تحصیل در کشور پیدا شد. عده زیادی از اساتید از کشور خارج شدند بعضیها هم کنار گذاشته شدند. دانشگاه از لحاظ استاد و برنامه تحصیلی دچار مشکل شد. فشار فراوان نیروهای علاقمند به تحصیل در دانشگاهها و کمی ظرفیت دانشگاه مشکل واقعی برای نظام پیش آورد.
در شورای انقلاب و بعد در برنامههایی که داشتیم، بحثهای زیادی کردیم. در خدمت امام راحل، چکیده بحث را مطرح میکردیم، بالاخره راهکارهایی برای حل آن معضلات اندیشیده شد، در جهت پذیرش دانشجو، دانشگاههای دولتی اقداماتی کردند و تصمیم گرفتیم بخش غیردولتی را وارد عرصه دانشگاه کنیم که آن موقع کار دشواری بود. چون شورای انقلاب، کار غیردولتی و بخش خصوصی را نمیپذیرفت. ولی عملاً این کار شد که الان نیمی از دانشجویان ما را آن بخش (غیردولتی) اداره میکند.
ولی از لحاظ استاد، معلم، مدرس و برنامههای آموزشی دچار مضیقه جدّی بودیم. یک کار بنیادی را طراحی کردیم که همین دانشگاه تربیت مدرس است. فکر کردیم نمیتوانیم منتظر بمانیم دانشگاهها به طور طبیعی معلم و استاد برای ما تهیه کنند و امیدی هم نداشتیم که بتوانیم از خارج، ایرانیهای مقیم را به سرعت برگردانیم و راه را منحصر به این دیدیم که خودمان دانشگاهی تأسیس کنیم که رسالتش تربیت استاد و معلم برای آموزش عالی باشد که این هم زود جواب نمیداد و نیاز به صبر و حوصله داشت. در بین دانشگاههای مهم کشور، این دانشگاه فرزند انقلاب است و فرزندی است که کمک زیادی به پدر خود میکند.
البته آن روز کسی امیدوار نبود که با این سرعت این همه دانشآموخته و انسانهای والا، دانشمند و دارای شرایط مناسب روحی، فکری و عقیدتی را به سرعت وارد بازار تعلیم و تربیت کنیم. ولی پیشبینی میکردیم که حرکت سازندهای خواهد بود و کار استراتژیکی تلقی شد. بنا شد خود ما در مدیریت این دانشگاه در حد هیأت امنا حضور داشته باشیم که پشتیبانیهای لازم را بکنیم. خوب درخشید و با تلاشی که اساتید، مدیران و بزرگان اینجا کردند، یک مجموعه بسیار ارزشمند، آموزش مقاطع عالی را در اختیار جامعه، انقلاب و کشور گذاشتند که امروز ثمرات آن هزاران محقق و استادی است که محیطهای مهم آموزشی و کاری سراسر کشور مشغول خدمت هستند.
وقتی به عمر بیست ساله این دانشگاه نگاه میکنیم و این محصول را میبینیم، فکر میکنیم که خداوند توفیق بزرگی داده و انقلاب اسلامی مفتخر است که خود از درون خودش راه درستی برای اداره آموزش عالی انتخاب کرده است. البته در این فاصله مقطعی پیش آمد که دانشگاههای دیگر مقاومت کردند و معترض شدند. چون آن موقع نظر ما این بود که به صورت اجباری فارغالتحصیلان اینجا باید در دانشگاهها جذب شوند که آنها مقاومت کردند و بعضی دانشگاهها گفتند که ما خود میتوانیم نیرو تربیت کنیم و تربیت شدههای خودمان برای ما کافی هستند و چرا از بیرون نیرو بگیریم؟ مقداری این وضعیت تعدیل شد و جالب است امروز که سالها از آن زمان گذشته است، شاهدیم که فارغالتحصیلان اینجا بدون هیچ مشکلی جذب میشوند. چیزی که ده سال پیش برای ما مشکل شده بود، امروز ارزشی که فارغالتحصیلان شما دارند، بطور طبیعی و بدون فشار، میدان را با شرایطی که دارند، در اختیار میگیرند که این افتخار بزرگی است.
عدد هزار و اندی فارغالتحصیلان که بخش زیادی از آنها در مقطع دکتری و حضور انبوهی از خانمها که جلوی این صحنه نشستهاند و برای بنده هم بسیار بسیار ارزشمند است که میبینیم خانمها وارد میدان تحقیق، تحصیل و کارهای بزرگ در آینده میشوند، شیرین است و همه نشان از پیشرفت واقعی است. دوست داشتم در شادیهای جشن شما شریک باشم، ولی کار دیگری دارم و در همین جا به شما تبریک میگویم.
ده سال پیش فکر میشد که به اندازه کافی نیرو تربیت کردیم و دانشگاهها، خودشان را میچرخانند و چرا این سبک از تربیت مدرس را به جایی بدهیم؟ ولی امروز میبینیم دانشگاهها هنوز تقاضا دارند و این تقاضاها به حق است. به تعداد زیادی معلمان سطح بالا در دانشگاههای دولتی و آزاد و بخش خصوصی نیاز داریم و هرچه انسانهای فرهیخته و دارای قدرت آموزش و تربیت، تربیت کنیم، جامعه ما آنها را جذب میکند. فکر میکنم ایران این استحقاق را دارد که حضور بیشتری در صحنههای علمی دنیا بخصوص در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم داشته باشد. در سفری که به آفریقا رفته بودم، در شرق آفریقا، در یکی از این کشورها با مدیران آموزش عالی آنها اجلاسی داشتیم و با هم مذاکراتی کردیم، دیدم آنها اصرار دارند که جمهوری اسلامی برای تأمین نیروهای آموزشی برای آنها فکر کند. آمار اسف باری را برای تحصیلات آنها شنیدم که وقتی از آن سفر برگشتم، زبان سواحلی را که برای شرق آفریقا مهم است، در دانشگاه آزاد اسلامی تأسیس کردیم که برای آنجا نیرو تربیت کنیم. ولی هنوز نتوانستیم در آنجا حضور پیدا کنیم و آنها هنوز مطالبه میکنند و رئیسجمهور سابق آنها پیگیری میکند و میگوید شما به ما قول دادید که به آموزش عالی ما کمک کنید.
در خیلی از جاهای دیگر هم این وضع وجود دارد. در بنگلادش و اندونزی هم شبیه این مسأله را دیدم. البته ایرانیها در کشورهای دنیا حضور دارند و از شخصیتهای مهم علمی هستند که خودشان جای خودشان را باز کردند. اگر سازماندهی کنیم و بتوانیم در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه برای پیشرفت علمی و تأسیس دانشگاههای آنان و آموزش و امور فنی با آنها همکاری کنیم، میتوانیم یادگار جاودانهای از ایران
انقلابی در دنیا داشته باشیم و دنیا هم از ما میطلبد. این مقدار احتیاج به مراعات بعضی از کارها در سیاست خارجی دارد که کشورهای دیگر رغبت داشته باشند و از همکاری با ما در این سطوح نگرانی نداشته باشند.
از اینکه ایرانیها انسانهای مستعدّی هستند، کسی تردید ندارد. از اینکه امکانات تحصیلی ما الان در سطح خوبی است و آموزش عالی ما از لحاظ کمی در نقطه خوبی است و از لحاظ کیفی هم در حال پیشرفت است، شک نداریم. ما میتوانیم مرکز تربیت انسانهای فرهیختهای باشیم که جای آنها در دنیا باز است و تربیت مدرس یکی از آن کانونهای مهم است که به خاطر تجربهای که از گذشته دارد، از این وضع استفاده میکند.ممکن است بعضیها فکر کنند الان تحصیلات در همه جای دنیا زیاد شده است، ولی فکر میکنم هرچه انسان جلو میرود و هرچه بشر ترقی میکند و هرچه عالمتر میشود، فضای تحصیل و تحقیق بازتر میشود و اشباع نمیشود، بخاطر اینکه از هر علمی، علوم دیگری پیش میآید و از هر دری که در تحقیق میگشایند، درهای دیگری باز میشود و به هرسؤالی که پاسخ میدهیم، سؤالهای دیگری برای ذهن ما پیش میآید. تحقیق، پژوهش، باز کردن رموز خلقت و سلطه بر طبیعت بیپایان است و اسرار آفرینش آنقدر پیچیده و تو در توست که نباید فکر کنیم فضای علمی زمانی اشباع میشود. با ظرفیتی که الان از لحاظ کمّی در کشور است و با ظرفیت انسانی که تعدادزیادی شخصیتهای ما یا فارغالتحصیل شدند و یا در حال فارغالتحصیلی هستند وبا نیازی که در جامعه ما هست، فضای آموزش و تحقیق و کار علمی افق خوبی دارد.راه اصلاح دنیا هم از همینجا میگذرد. دانش عمدهترین سرمایه انسان است و هر مقدار انسانهای دانشمند در یک جامعه باشند، جای خودشان ودیگران را باز میکنند و انسانهایی که سرمایههای فکری خودشان را گذاشتند و نتوانستند از فضاهای موجود درست استفاده کنند، عقب میمانند. راه درست ما، تقویت مراکز تحصیلی و با سواد کردن جامعه است و خداوند به کسانی که این مسیر را برای کشور ما آسان میکنند، به محققان، معلمان و نیروهایی که در خدمت آنها هستند، عمر، توفیق و رحمت خودش را - انشاءالله- عطا خواهدکرد. باعرض تبریک مجدد به فارغالتحصیلانو با آرزوی اینکه شما را در میدان کار موفق، منصور و همیشه خدوم ببینیم، صحبتم را تمام میکنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله