بسماللّه الرحمنالرحیم
الحمدللّه والسلام علی رسولاللّه و آله
من بیشتر نیاز داشتم بهاینکه جلسهای باشد تا از همکاریها و کمکهایی که از طرف همکاران دولت و همکاران آنها دیدیم، قدردانی کنم. در این مدّت جناب آقای دکتر حبیبی بیشتر از طرف شما حرف زدهاند چون معاون اول من هم بودند، از طرف من هم میبایست حرف میزدند.
به هر حال، در این جملهای که گفتم واقعاً قصدم تعارف و خوشآمدگویی نبود. حقیقتاً میدانم و ایمان دارم که کارهایی که شده، در سایه تلاشهای فراوان شما و دلسوزیهای دوستان دیگر در دولت و همکارانشان در کلّ کابینه بوده است. عمیقاً از همکاریهایی که بوده است و از فضای بسیار خوب کاری که ما در دولت داشتیم و مقاومتها و پایمردیهایی که شما میکردید، متشکرم.
برای اجرای کارهایی که در مسئولیت شما بود و فشارهایی که گاهی پیدا میشد، بهخوبی تحمل کردید و راه را عوض نکردید. روی هدفهایی که از اول با هم ترسیم کردیم و در پیشنهادهای شما، در برنامههای اول و دوم آمد، ایستادید و نتیجه هم این شد که امروز با بدرقه خوب مردم و بخشهای مختلف مواجه هستید که یک دوره قابل قبولی را در تاریخ مدیریت کشور، ثبت کردید.
مردم هم میدانند و بارها هم گفته شده است که با همّت واقعاً قابل ستایش، شما کار را شروع کردید و ادامه دادید. اگر تاریخ بتواند
بحثهای جلسات اول دولت ـ آن هفتههای اول ـ را با بحثهای هفته آخر دولت مقایسه کند، کارهای شما رامیفهمد. روزهای اول که شروع کردیم با چه مسایلی مواجه بودیم - البته آن مسائل هم فوری بود - و در روزهایی که میخواهیم کار مدیریت را تحویل دولت جدید بدهیم، چه مسایلی در اولویت بوده است. این مقایسه واقعاً گویاست. چون به طور طبیعی انجام شده است. فکری نبود که مقایسهای بکند. این هم امروز به ذهن من رسید که این مقایسه یکبار بشود. خیلی یادم نیست ولی میدانم وقتی که شروع کردیم، اولین بحثهای ما این بود که چگونه سهمیه کوپنها را برسانیم، برق کشور را چگونه تنظیم کنیم که در ساعات پیک آسیب کمتری به مردم بزند و اتفاقات ناگواری نیفتد. نزدیک ایام بازگشایی مدارس در فکر بودیم که کتابهای درسی را چگونه بدهیم که مدارس تعطیل نمانند و معلمها بتوانند درس بدهند. حمل و نقل تهران را چگونه سر و سامان بدهیم و همه اتوبوسها و همه کشور را بسیج کردیم که دچار بحران حمل و نقل در ایام شروع مدارس نشویم. بحرانهای پیشافتادهای مثل سیب زمینی، قطع آب و امثال اینها داشتیم که برای دولت مسئله ساز بود، چون وقتی برق قطع میشد، آب هم پمپاژ نمیشد و اینگونه موارد خیلی وقت دولت را میگرفت. در همان روزهای اول چند بحث مهم راجع بهتهران داشتیم. آقای خاتمی آن روزها در بحثها بودند و خودشان حتماً یادشان است که همه میگفتند تهران دیگر به درد زندگی نمیخورد، نمیشود آن را اداره کرد، باید پایتخت را از تهران برد و شرکتهای غیرلازم را از تهران بیرون ببریم و اکثر تصمیمات فوری، اینها بود. در کنار این موارد بحث برنامه را داشتیم که برنامه دولت از قبل تهیه شده بود و انصافاً سرمایه خوبی برای ما بود.
گرچه اصلاحاتی در آن شد، ولی کار اصلی را دولت قبل کرده بود. من هنوز در مجلس بودم که برنامه اول آمد. یک بار آنجا بررسی کردیم و رد شد. دیدم که کافی نیست. زمان جنگ هم بود که نمیشد برنامه را آنطوری نوشت. این گونه بحثها و قدری عمیقتر صحبت بودجه در کشوربود، کمبودها و بازسازی خیلی خیلی رنج میداد.
وسط سال هم شروع کرده بودیم. آن مقدار بودجهای هم که بود، مصرف شده بود. واقعاً دولت با دست خالی میخواست کارش را شروع بکند.
در شرایط امروز، بحثهای آخرین جلسات، پنج، شش جلسه آخر، فارغ از مسائل روزمره، بحث اقتصاد بدون اتکاء به نفت، فروش نفت خام بود که فرمان مهمی از طرف رهبری که آمده و طرحش آماده شده بود. یا بحث ایران ۱۴۰۰ مطرح بود که نگاهها و افقهای بسیار دوری دارد. چون دیگر گرفتار مسائل روزمره و فشارهای ابتدایی نبودهایم. بحث تمدن واقعی اسلامی یک بحث جدّی است. الان ماهها است که در دولت یک بحث جدی است و آن بحث فقرزدایی است که واقعاً روح انقلاب و هم خواست مقام ولایت و هم مسئلهای است که برای همه ما جاذبه دارد. اینگونه بحثها، بحثهای اصلی ما بود. گاهی مثلاً قبل از جلسه یا آخر جلسه مصوّبات ریزی که مانده بود و کار جاری بود انجام میدادیم که آن هم وقت بسیار کمی را میگرفت. این مقایسه واقعاً کافی است. حالا بقیه حرفها که خیلی زده شده است و این روزها کتابهایی هم نوشته شده و گزارشات خوبی هم تهیه شده و مقایسه شده است. بنده اینها را عمیقاً و با اعتقاد، از تلاش و پشتکار همکاران میدانم و آخرین کار مهمی که در این دوره انجام شد همین انتخابات ریاست جمهوری و قبل از زمان انتخابات مجلس بود. تا جایی که بهدولت، وزارت کشور و ما مربوط میشد، خوب انجام شد.
حقیقتاً یک نمونه افتخارآمیزی از سلامت سیاسی کشور و یک نمایش از سلامت و آگاهی و هوشیاری از مردم است. خیلی معمولی است، در دنیا حکومتهایی که بالاخره میخواهند جایشان را بهدولتهای دیگر بدهند در انتخابات اعمال نفوذ بکنند و عقیده و خواست خودشان را به نحوی بر مردم تحمیل بکنند و خیلی طبیعی است. لذا خیلی پیشبینیها میشود که از ابزار حکومتی استفاده نشود. امروز کسی نمیتواند ادعا بکند که دولت در جریان انتخابات تلاش کرده باشد تا آرای مردم را به گونه دیگری شکل بدهد. این یک مسئله بسیار با ارزشی است. امکانات دولت و ابزاری که ما داشتیم، در خدمت مردم بود. بحمدلله وقتی مردم از نتیجه انتخابات خوشحالند، ما هم باید خوشحال باشیم واقعاً اتفاق مهمی در کشور ما افتاد. اتفاقی پیش آمد که عنودترین دشمنان ما، جاهایی مثل آمریکا و اسرائیل و انگلستان و کشورهائی که در هر شرایطی زبان به مدح این نظام باز نکردهاند و هر افتخاری که آفریدیم، آنها یک اما و اگر روی آن گذاشتند، یک کاری کردند که مسیر دیگری را پیش آورند، این بار بهانهای نداشتند بگویند. به همین خاطر یک تحلیلها و اظهارنظرهای انحرافی میکردند که شیرینی انتخابات را در ذائقه مردم تلخ بکنند و تخم تفرقه جدیدی را در کشور بکارند.
یکی از حرفهایی که ناحق و همیشه تکرار میشود و ما خیلی دفاع نکردیم، در بخش فرهنگی است که معمولاً جزو اظهارات ناصواب کسانی است که تحلیل میکنند. چون فرهنگ را هر کسی از دید خودش تعریف میکند و از زوایه دید خودش حرفی را میگوید.
در مجلس که بودیم، یکی از نمایندگان مسئول بخش فرهنگی مجلس و رئیس کمیسیون ارشاد و فرهنگ مجلس که مرجع رسمی ناظر بر دولت است و بیش از همه آنها اطلاع دارند آمار و ارقام و تحلیل و تجزیهای ارائه داد. در آن گزارش نشان میدهد که در بخش فرهنگ چه گامهای بسیار مؤثری برداشته شده است. البته در آن مواردی که مربوط به دولت است. چون فرهنگ در جامعه مخلوق دولت نیست. در دولت آینده هم این گونه است. به هر حال جناب آقای خاتمی ایشان در حدّ دولت قدرت دارند که برای فرهنگ به معنای وسیع آن کار کنند. در حالی که فرهنگ را امروز در جامعه ما دهها نقطه قدرت و تبلیغ و نیرو خلق کنند و خودشان را متولی میدانند و بهحق هم در خیلی از موارد متولی هستند. مهمتر از این، فرهنگ اصولاً بحث اخلاق است. ما اگر علم اخلاق را مثل علم فقه نوشته و تحقیق کرده بودیم امروز برای فرهنگ هم تعریفی مثل فقه داشتیم. الان ما در بحثهای عبادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مشکلی نداریم. حرف آخر را فقها با یک کمی اختلاف میزنند. اما وقتی که وارد بحث اخلاق میشویم، این گونه نیست. شما کتاب معراجالسعاده را کتاب اخلاق تلقی کنید. آنهایی که امروز بحثهای اخلاقی را با روش جامعهشناسی جدید و مسائل جدید و دمکراسی مطرح میکنند، اینها علم اخلاق تلقی کنید. چه کسی حرف نهایی را میزند؟ اصل تحقیق شده مذهبی را کجا باید در بیاورید؟ فکر میکنم یکی از کارهایی که برای خودم آرزوست که از فراغت بعدی استفاده بکنم، این است که اگر به این مسئله برسم، که ما اخلاق اسلامی را یکبار با توجه به مسائل روز بنویسیم. قبل از انقلاب درباره اخلاق که فکر میکردم و یادداشتهایی داشتم، اخلاق مبارزاتی بود. منتها آن روز با یک دید انقلابی و مبارز، اخلاق را مطالعه میکردم. فکر میکنم الان به عنوان یک حاکم و کسی که میخواهد جامعهاش را میخواهد اداره بکند و همه ابعاد زندگی - تولید، توزیع، سیاست داخلی و خارجی، شرایط زندگی کردن در دنیای امروز، مماشات با دشمن و دوست و همه مسائل را در نظر بگیرد، باید اخلاق اسلامی را یک بار مطالعه کند که مسئله فرهنگی، مبنای قابل پذیرش عمومی پیدا بکند کرده جامعه در آینده میتواند قضاوت کند. الان قضاوت کردن خیلی آسان نیست، حالا هر کسی حرفی میگوید و همه یک مقدار حق میگویند. ما هم نمیتوانیم جریانی را محکوم کنیم. چون متکی هستند که بالاخره یا در روایت، یا در سنت و است یا در تمایلات آدمهای خوب است.
در مجموع - بحمدلله - همکاران ما با افتخار این مسئولیت را واگذار میکنند و ما حقیقتاً آرزو داریم که دولت جناب آقای خاتمی دولت کاملاً موفقی باشد. اگر این دولت آنجوری که ما آرزو داشتیم و برای برنامه بیست و پنج ساله فکر میکردیم - با زاویههای نظر خودشان - هر مقدار نیرومندتر و موفقتر بتوانند در اعتلای کشور بکوشند، درست همانی است که وجودمان را قبضه کرده و آن این است که ما تحقق ادامه حضور خودمان را در صحنه مدیریت میبینیم.
بالاخره افراد جدیدی که میآیند، نمیتوانند مثل ما صد در صد این فکر را قبول بکنند. باید بهآنها هم حق داد که اصلاحاتی بکنند و چیزهایی را که ما در شرایط کاری خود نتوانستیم، درک بکنیم، آنها درک بکنند. چون بعضیها بیرون گود بودند و فضای آزادتری برای اندیشیدن واقعیتها داشتند و محدود به مسایلی که دولتها در جریان کار هستند، نبودند. حتماً انتظار تغییرات و تحوّلات است. بجا هم است
انشاءالله این دولت موفق بشود که راه اصلی تقویت نظام اسلامی و ایران اسلامی را به خوبی طی بکند و ما هم در موفقیتهای آنها شریک خواهیم بود. در همین دوره کوتاه انتقال که از انتخابات تا الان پیش آمده، تا آنجایی که من اطلاع دارم دوستان، همکاران و خود من سعی کردیم هر جا که فکری و راهی ممکن است مزاحم دولت آینده باشد، کمک بکنیم آن اتفاق نیافتد. درست آن پیشبینیهایی که اگر خودمان ادامه میدادیم که میبایست بعداً ادامه بدهیم، لازم بود، آن کار را انجام میدادیم که در دوران تسلط دولت جدید مشکلی پیش نیاید. اگر خریدی لازم بود، اگر ارزی لازم بود اختصاص بدهیم، اگر بنا بود تصمیم مهمی که ممکن است تأثیرات مهمی داشته باشد و حق ما بود در یک قطعهای از تاریخ بگیریم، نگرفتیم. چون دیدم مانعی ندارد که قدری صبر بکنیم و خودشان بتوانند با فکر خودشان تصمیم بگیرند، مثلاً در مورد تعرفههای کالاهای وارداتی مسئله جدّی است.
به هر حال مسئلهای را مجلس از دولت خواسته که تعرفهها را برای هدف مشخصی تعیین بکنند که ما گفتیم بگذارند دولت بعدی تصمیم بگیرد. ممکن است ما تصمیمی بگیریم که برای آنها اسباب درد سر بشود، ممکن است در سیاستشان نباشد یا در سیاستشان باشد، اما تصمیم مهمی است که آثارش را در ماههای بعد میتواند بروز بدهد.
به هر حال هنوز هم همینگونه است، چه وزرایی که در کابینه جناب آقای خاتمی باشند و چه آنهایی که نباشند، انتظار دارند از تجارب آنها استفاده شود. این باری است که به یک مقطع رساندهایم و دیگران و از این منزل به جلو ببرند، ادامه کار ماست و باید خوشحال بشویم که این بار در این منزل به زمین نماند و بهتر و سریعتر حرکت میکند. بنده هم هر چه در توانم باشد برای مشورت دادن و اگر لازم باشد کمک فکری کردن، دریغ نخواهم کرد، اگر از لحاظ اجرایی هم مسائلی باشد که میتوانیم کمک بکنیم، کوتاهی نخواهیم کرد. انشاءالله با مبارکی و میمنت با دولتی نیرومند، مردمی که الان بسیار پایگاه نیرومندی برای دولت جناب آقای خاتمی است، شاهد تحقق همه اهداف انقلاب باشیم. باز هم با شما دوستان و همکاران ملاقات خواهیم داشت در همه بخشها در گذشته هم با هم همکاری داشتیم، ممکن است در آینده در بخشهای جدیدی همکار باشیم. خیلی از دوستان و همکاران همیشه با ما خواهید بود. با امید اینکه اگر کوتاهی و ضعفی در این مدت همکاری با شما داشتیم، آنها را خداوند جبران بکند و شما هم ندیده بگیرید، از شما خداحافظی میکنم. همچنین نسبت به همدیگر، احترام بگذارید و همیشه با صمیمیت و صداقت و درستی با هم ارتباط داشته باشید. شما را به خدا میسپارم و به روزهای خوب آینده امیدوارم.
والسلام علیکم و رحمه الله