بسمالله الرحمن الرحیم
صمیمانه تشکر میکنم از این جهت و ابراز اعتمادی که امروز از قلم رهبر بزرگوار انقلاب در این محمل اسلامی و ملی شنیدیم؛ حکم حکیمانهای که راهنمای دوران مسئولیت بنده و همکارانم خواهد بود. آنچه مایه شرمندگی من است، تعبیرات خاصی است که از قلم ایشان درباره بنده ناچیز صادر شده که من خودم را واقعاً لایق این همه اعتماد و تأیید نمیبینم؛ اما مطمئن هستم که ایشان ذرهای برخلاف آنچه فکر میکنند و قبول دارند چیزی بر قلمشان جاری نمیشود.
در اینجا احساس عمیقمان را در مورد جای خالی امام باز هم داریم و نمیشود ما اجتماعی داشته باشیم که سابقهای از حضور امام به نحوی در آن باشد و ما به آن فضای ملکوتی آن زمان برنگردیم و متأسف نباشیم، از اینکه دستمان از دامان ایشان کوتاه است. خوشبختانه امروز بنده در مقابل روح بزرگ آن بنیانگذار عظیم القدر این بنیان سرفرازم و همچنین مسئولان کشور و مردم ما از جهات زیادی و همچنین خودمان را در مقابل فداکاریها و ایثارها و جانبازیهای شهدای گرانقدر انقلاب، جانبازان بزرگوار، آزادگان سرفراز و همه ایثارگران که بیش از ما سرمایهگذاری کردهاند برای این انقلاب سرافراز میدانیم چون میبینیم که آنچه برای آن آنها جان باختند و ایثار کردند ما فراموش نکردهایم و همچنین خانوادههای صبور و مقاوم و متدین و درصحنه آنها، از ملتمان هم صمیمانه تشکر میکنیم، به خاطر این اعتمادی که بعدازاین دوران سخت بخش اول بازسازی تجدید کردند و آنهمه موج تبلیغات و بمباران عوامفریبی و حقکشی اکثریت نیرومند ملت ما را نتوانست منحرف بکند و آنها تشخیصی که مورد رضایت رهبر انقلابشان هست، دادند.
چندجملهای هم وضع را اشاره میکنم؛ در لحظات اول شروع دوره جدیدی از مسئولیت. در این لحظه تاریخی، مقایسه کوتاهی میکنیم، شرایطمان را از چهار سال پیش. آن روز که ملت ما و رهبر ما مسئولیت را به ما سپرد، آن روز نگرانیهای فراوانی در جو جامعه ما موج میزد و دشمنان ما امیدهای کاذبی به ضعف و زوال این نهال مقدس انقلاب داشتند. امنیت کشور به خاطر متزلزل بودن آتشبس و به خاطر اتحاد دشمنان ما در مقابل ما و حالت تهاجمی آنها وضع مناسبی نداشت، خرابیهای بسیار فراوان جنگ و دوران انقلاب که رقم ثابتشدهاش در آمار ما هزار میلیارد دلار است، صحنه تاریکی را در اقتصاد و وضع زندگی کشور ما نشان میداد شخصیت عظیم القدری که همیشه با سرانگشت اشاره او مشکلات عظیم کشور از میان میرفت، از بین ما رفته بود و دشمنان ما امید بسته بودند به بروز اختلاف و تشتت و فقدان هدایت در دوران سخت بعد از جنگ و سیستم غلطی که از رژیم منحوس پهلوی مانده بود، سیستم نادرست اقتصادی، عمیقاً کشور ما را زجر میداد و راه را بر اسلام و پیشرفت بسته بود شیوه آنچنان بود که ما کمی نفت تولید کنیم و از بیرون کالای ارزان وارد کنیم و شکم مردممان را سیر کنیم و آینده را ندیده بگیریم.
زیربناهای کشور منهدم شده بود یا ساخته نشده بود و وضع افکار عمومی و تبلیغات دشمن هم آنچنان بود که دست زدن به این سیستم، بسیار بسیار مشکل به نظر میرسید. در چنان شرایطی خوشبختانه کار شروع شد. اولین خصیصه این دوره، برنامه داشتن بود که از اول انقلاب ما فاقد آن بودیم و برای اولین بار با برنامه پنجساله کارمان را شروع کردیم. من نمیخواهم لیست کارها، خدمات یا نقاط ضعف را الآن عرض بکنم؛ فقط جمعبندی و مقایسه است.
آن روز نگرانی بود که مردم با این شرایط از صحنه بیرون بروند، اما امروز میبینیم که مردم ما همچنان عمیقاً درصحنهاند و آخرین صحنه آن را در آذربایجان قهرمان دیدیم که آذربایجانیها اوج شکوه یک نمایش ملی و مردمی را برای نشان دادن صمیمیت بین رهبر و مردم بین نظام و ملیت ارائه دادند [1]؛ البته ما در این سالها از این صحنهها فراوان داشتیم و همیشه در تصاعد و اوج و امروز اوج قله را در آذربایجان دیدیم. هیچکس نمیتواند منکر بشود که انقلاب امروز با طراوت و بانشاط و مردم درصحنه، همچنان اول انقلاب و همچنان زمان امام راحلمان.
کارهای زیربنایی بسیار پیشرفت کرده و سختترین دوران دهه بازسازی را ما پشت سر گذاشتیم. اگر ده سال در نظر بگیریم، این چهار سال بهاندازه شش سال آینده بیشتر در عبور از مشکلات کار کرده است. بسیاری از چیزهایی که روز شروع کار این دولت برای ما بنبست یا بحران بود، ولی امروز دیگر نیست. در بخشهای انرژی و سوخت و حملونقل و تولیدات کارخانه ما و تأمین نیازها و عادی کردن اوضاع زندگی و شکستن بسیاری از صفها و عادی کردن بازار و البته این به قیمت صبر و تحمل مردم و تلاش بسیار و حمایتهای بیدریغ قوه مقننه و قوه قضاییه تحت راهنماییها و حکمت رهبر عزیز و حکیم، فقیه عالیقدر و مجتهد هوشیار زمان و انسانی که کاملاً آگاه به شرایط زمان و نیازهای هرکس هستند، تحقق پیدا کرده و راه دشوار بازسازی را در سنگلاخها و سربالاییها پیموده و ما را در آستانه برنامه دوممان که انشاءالله وقتیکه آمار و ارقام و سیاستها و اهداف و شیوههای اجرایی از طریق رسانهها و در مجلس به اطلاع مردم برسد، مردم میفهمند آنهایی که تابهحال نفهمیدند، مطلعتر میشوند که انتخاب درستی بوده و ما راهی غیرازاین نداریم.
اینکه مردم ما عادت کردهاند که همهچیز را از خزانه و اندوختههای طبیعی و نه ساختهشدههای قدیم مردم این کشور از نعمتهای خدادادی صرف بکنند، نفت و آب و برق و نان و شکر و قند و روغن نباتی و همهچیز به قیمت کمتر از مجانی یعنی فقط خرج حملونقلش را بگیرند و بقیه را از خزانه خودشان از اندوختههای نسل آیندهشان و این جمعیت روبه رشد را در آیندهای خاکسترنشین ببینند و جیب و صندوق ذخیره آیندگان را خالی بکنند؛ قطعاً مردم ما راضی به این سبک نیستند و هیچ عاقلی هم نمیپسندد که اینجور زندگی کند.
همه دنیا دنبال این هستند که ازآنچه میسازند، مصرف کنند. ازآنچه خلق میکنند استفاده کنند. ازآنچه تولید میکنند مصرف کنند، نه ازآنچه خداوند قرار داده که سرمایه پیشرفت ما باید بشود. خدا لعنت کند آنهایی را که در این قرنهای اخیر که اکثر کشورهای دنیا با فقر منابع طبیعیشان توانستند با کار و کوشش کشورشان را بهپیش ببرند، ما را عادت دادند به خوردن از جیب و سرمایه ساختن کشور که بالاخره یک روزی لازم بود، کسی کمر همت را ببندد و این طلسم را بشکند و این راه درست را پیش پای ملت بگذارد و نگرانی آن روز این بود که افکار عمومی، تحمل این را نمیکند و بهترین و صمیمیترین دوستانم به من میگفتند که حرکت سازندگی، سریعتر از تحمل مردم است که بنده با آگاهی که از وضع مردم و آشنایی با مردم داشتم، میگفتم کند هم داریم حرکت میکنیم. ما خیلی فرصت ازدستدادهایم. فرصت آیندهمان هم بسیار کم است.
ما باید رشتههای وابستگی را قطع کنیم. باید کاری بکنیم که اگر حادثهای برای این کشور پیش آمد، خودمان بتوانیم در داخل زندگی درستی داشته باشیم. به بازار دیگران وابسته نباشیم، به تولید دیگران وابسته نباشیم و این بدون زیربنا و حرکتهای اساسی بهجای پر کردن شکمها با تغذیههای رایگان و حتی با هزینه نه رایگان بیشتر از رایگان؛ وقتیکه ما مثلاً شکر را از کارخانه 60 تومان بخریم و با حملونقل، 3 تومان به مصرفکننده بدهیم و 14 میلیارد دلار سوخت مجانی در کشور مصرف کنیم که آب را امروز دنیا اینجوری حاضر نیست این ماده حیاتی زندگی را مصرف بکند، معلوم است که بهجایی نمیرسیم. لذا این مردم آگاهاند، رأیشان هم نشان داد. در سختترین شرایط تعدیل و اینهمه بمباران تبلیغاتی و عوامفریبی که در داخل و خارج بود، یک سند بزرگ و زندهای برای هوشیاری و آگاهی مردم است؛ گرچه بنده خودم را لایق نمیدانم. حالا مردم تصوری درباره من دارند، بحث جداگانهای است. امیدوارم که ما بتوانیم به این اعتماد باارزشی که از ملتمان و رهبر بزرگوارمان دریافت کردهایم، همانطور که ایشان از ما خواستند در صراط مستقیم عدالت اجتماعی و تحکیم مبانی انقلاب و اسلام و قطع وابستگیهای این کشور از خارج که مهمترین شعار و آرمان انقلاب بود، ما این راهمان را ادامه بدهیم. مطمئنم که در آینده هم مثل گذشته از حمایتهای همه بزرگان و شخصیتها و خانوادههای عزیز شهدا و ایثارگران دیگر و امت درصحنهمان و دعای خیر اماممان برخوردار خواهیم بود و باز تشکر میکنم، از برادر بزرگوارم جناب آقای حاج احمد آقا که همیشه پشتیبان این دولت و نظام و در خدمت رهبر بودهاند، انشاءالله موفقتر باشند.
والسلام علیکم و رحمهالله وبرکاته
[1] - اشاره به استقبال بسیار باشکوه مردم تبریز در 5 مرداد 1372 از رهبر معظم انقلاب اسلامی است.