بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والسلام علی رسول الله و آله
با توجه به طولانی شدن جلسه، صحیح نیست که من بحث طولانی و جدی را مطرح کنم. اما با دیدن شما بزرگواران، همرزمان، همسنگران، همبندان و همراهان، طبعاً انسان دریغش میآید که چیزی نگوید و فقط با تشریفات بگذریم. سعی میکنم چند نکته را در این مجلس که در نوع خودش در تاریخ ما بینظیر است، به صورت فشرده عرض کنم.
اولاً از جناب آقای دکتر دهقان و هیئت مدیره کانون تشکر میکنیم که چنین برنامهای را راهاندازی کردند، اوایل تشکیل کانون ملاقاتی با بخشی از همبندان داشتم که در فرصت بیشتری با هم حرف زدیم و در آنجلسه انتظارات خود را از داشتن چنین کانونی مطرح کردم. مجموعهای که به نام آزادگان شناخته میشوند، زندانیان راه مبارزه بودند که در آفرینش فجر سهم بیشتری نسبت به دیگران داشتند و نقش اول را ایفا کردند. توقع این بود که این مجموعه به عنوان کسانی که حق بزرگی بر انقلاب و مردم ایران برای رهایی از شر طاغوتهای کل زمان تاریخ داشتند، باید برای نقش آنها که محصول جهاد خودشان را در انقلاب میبینند، انتظارات ویژهای باشد.
بسیاری از نیروهای انقلابی آن روز در گوشه و کنار کشور و در بخشهای مختلف نقش آفریدند و خدمت کردند و هنوز هم مشغول خدمت هستند و گاهی گمنام و با نام کار کردند و در دوران دفاع مقدس جهاد ابتدایی خودشان را تکمیل کردند و جمعی از آنها به شهادت رسیدند.
امروز به شکر خدا باز مجموعه ارزشمندی به نام این کانون وجود دارد. اینها هم ذیحق و هم مسئول و هم عاشق و علاقمند به حفاظت و حراست از دستاورد دوران سخت هستند. فکر میکنم نسل امروز برداشت درستی از کاری که شما کردید، ندارند. در آن دوره، مبارزه کردن بسیار سخت بود، امید به پیروزی خیلی کم بود. کم بودند افرادی که امید داشتند در طول عمرشان به پیروزی برسند، شاید بذری میکاشتند که آیندگان ثمره آن را ببینند، شرایط هم بسیار دشوار بود و هرچه زمان گذشت، دشوارتر شد وسالهای آخر واقعاً طاقتفرسا بود.
من برای مجسم کردن این وضع این شعر شاعر عرب را هیچوقت فراموش نمیکنم. (یری الناس دوناً فیالقواری صافیاً و لایدری ما یجری علی رأس سمسم) «مردم به نیاز به مغازههای روغن فروشی میروند و بطرهای پر از روغنهای باصفا را در مغازه میبینند که منظره آن برایشان زیباست، ولی نمیدانند که بر سر دانههای کنجد در بین دو سنگ آسیاب چه میآید تا این روغن در اختیار مردم قرار گرفت.» واقعاً هم نمیدانند در دوران طاغوت بر شما چه گذشت، تهدیدها، ارعابها، شکنجهها، محرومیتها، مظلومیتها و دربدریها و مهم این است، خانوادههای شما که امروز هستند، دراین جهاد شریک بودند، برای آنها هم در بیرون زندان و صف انتظار ملاقات سخت بود. بیشتر از ما برآنها سخت گذشت و تحقیقاً چنین مجموعهای تا پایان خواهد ایستاد که دست آورد عظیم خود را حفظ کند.
نقطه تحلیلی تاریخی که در ذهن من است، این است که نیروهای مذهبی راه درستی را انتخاب کردند، آن موقع دو سه جریان بود. یک جریان چپ بود که به خاطر جهاد و مبارزه احترام زیادی برای آنها قائل بودیم و همراه و هم بند در زندانها بودیم، اما آنها با دید خاصی که داشتند، نمیتوانستند به ملت متکی باشند. جریانهای ملیگرا و روشنفکر هم بودند که با ما همکار بودند و حتی در رازهای مبارزه و جهاد با هم کار میکردیم، ولی باز زاویه دید آنها به گونهای نبود که به توده مردم و انبوه آنها تکیه کنند.
چیزی که مهم است و امروز هم باید روی آن حساب کنیم، این است که راهی که توده مردم را به میدان آورد و آنها را پیروز کرد، راهی بود که جریان مذهبی و مسلمان مبارزه که برای اسلام و قرآن جهاد میکرد و بنام دین و خدا و اهل بیت(ع) با مردم سرو کار داشتیم، موجب توفیق بزرگ شد و منجر شد که مبارزه به متن مردم برود. امروز هم که نگاه میکنیم، باز عمومیتر و جامعتر از این انگیزه را نمیتوانیم پیدا کنیم. چون انگیزههای آزادیخواهی و دموکراسی طلبی خیلی جدی تر از آن زمان است. چیزی که مردم را به هم پیوند میدهد، دین اسلام و قرآن است. اگر مردم در سطح وسیع به میدان نیامده بودند، ما از زندان هم نجات پیدا نمیکردیم و باید میماندیم و در روزهای آخر رژیم نیازی نداشت که حکم داشته باشد و هرکس را که میخواست، نگه میداشت.
ولی در آن شرایط توجه به مردم از امتیازات این انقلاب بود که شاید مهمترین نقطه تصمیمگیری شخص امام(ره) بودند. برداشت امام (ره) این بود که تا مردم نیایند و تا مبارزه عمومی نشود، به توفیق نمیرسیم و همه همت امام این بود که مردم را به صحنه بیاورند و امام هم شرایط را داشتند و مرجع تقلید بودند. حرف ایشان حجت بود و نقطه ضعفی در زندگیشان نداشتند و مردم میتوانستند اقتدا کنند و به حساب خدا بگذارند. در زمانی که حجتی مثل فرمان حضرت امام(ره) داشتند، این موقعیت ممتاز با این وضع اصلاً در ایران پیش نیامده و در مشروطه هم حرف علما بود، ولی بحث جهاد اینگونه نبود و با چند تحصن و حرکت کوتاه به چیزی رسیدند و زود هم از دست دادند.
اما کاری که امام کردند، مردم را به صحنه کشاندند، البته حوزه علمیه در کنار مردم بود و مردم متدین از همه اصناف و بخشهای جامعه به امام پیوسته بودند و در میدان بودند و آن برداشت امام امروز هم معتبر است.
یعنی یکی از افتخارات امام و نهضت روحانیت و حرکت جهاد مذهبی این بود که آن روزها که این قدر مسأله افکار عمومی مطرح نبود، توجه جدّی به افکار عمومی داشتند و روی آن ایستادند و پیروز شدند. این موج چند بار عوض شد. بعد از شهریور 20 سالها نوعی آزادی بین مردم بود و بعد از کودتای 28 مرداد خفقان خطرناکی جامعه ما را گرفت. بعد از انجمنهای ایالتی و ولایتی دوباره که حرکت جهادی امام و روحانیت شروع شد، موج مردم وارد صحنه شد و با پانزدهخرداد و خفقان و تبعید امام، دوباره ده تا پانزده سال در رنج بودیم و مردم حضور نداشتند. در دوره قبلی بعد از پانزده خرداد مردم زود عقب کشیدند، ولی در دوره دوم علیرغم سفاکی شدید رژیم، مردم ماندند و مقاومت کردند. علت این بود که در این چندسال روحانیت مبارز، دانشگاهیها و نیروهای مبارز به مردم اطلاعات و آگاهی دادند و مردم در این دوره آگاه شده بودند و تفاوت کیفی در مردم بوجود آمده بود و این بار وقتی حرکت آغاز شد، دیگر مردم ننشستند تا زمانی که کار تمام شد و دراین فاصله از جریانهای نیروهای مجاهدی که گروههای مسلح داشتند، نباید غفلت کرد. بسیاری از تبلیغات دوره خفقان براثر اقدامات نیروهای مسلح مجاهد بود که صدای بمب و حرکات آنها انعکاس بیشتری داشت و مخفی نمیماند و تبلیغ مسلحانه بود.
با این شرایط انقلاب اسلامی پیشتاز حرکت مردمی بود که کمتر کشورهایی از جهان سوم چنین چیزی را داشتند و امروز این وضع تقریباً جهانگیر شد و عمومی است. حرکت تکاملی رشد و آگاهی و حضور مردم درصحنهها در سراسر دنیا قابل مقایسه با گذشته نیست و این تحول مبارکی برای بشریت است و به نقطه غیرقابل برگشت رسیده است. قدرتها نمیتوانندبه آسانی و حتی با مشکلات فراوان مردم را به شرایط گذشتهای که در اکثر نقاط دنیا بود، برگردانند.
از این به بعد حرف اول و آخر را افکار عمومی خواهد زد و هرجا که نیست، کمکم بوجود میآید. دین موجی است که برخاسته و توسعه پیدا میکند. در این شرایط ما و شما و همه نیروهای انقلاب باید از مهندسی تحول جدید غفلت نکنیم. مبادا همه زحمات، جهاد ما، شهادتها و رنجهایی که کشیده شد، به خاطر غفلت از افکار عمومی و خواست ملتها، به تاریخ سپرده شود. ما پیشتاز و جلو بودیم. به رهبری امام توانستیم افکار عمومی را به گونهای بسیج کنیم که نمونه آن را تا آن تاریخ در جایی نمیدیدید و بعد با همان موج هنوز زنده هستیم و آن موج در مردم عمیقتر شده است. اگر گاهی سطحی بود، امروز عمق پیدا کرده است.
امیدواریم کانون نیروهای مخلصی که حق زیادی دارند و وظیفه سنگینی هم دارند، به این نکته اساسی توجه و سعی کنند با اعتبار، شخصیت، نفوذ و سابقهای که دارند، این روح ارزشمند حرکت سیاسی زمان خودمان را به اتکاء قرآن، نهجالبلاغه، اسلام و راه امام را در تاریخ زنده نگه دارند و تقویت کنند و انشاءالله بتوانیم با حضور مردم در مشکلاتی که دارند بر ما تحمیل میکنند، فائق آییم. میبینید که الان دشمنان شرارت خود را به حد اعلا رساندند. آنها به انقلاب و راهی که این همه سرمایه انسانی درآن به کار رفته، طمع کردند و وظیفه ملی، اسلامی، انقلابی و میهنی است که سعی کنیم خودمان درصحنه باشیم و مردم را در صحنه نگه داریم، مردم هم آمادگی خوبی دارند، به شرط اینکه توجه مسئولان پیشتاز به واقعیتهای زمان و کارهای درستتر معطوف باشد و غفلت نکنیم. امیدواریم از این برنامهها در آینده بیشتر داشته باشیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله