بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خداوند را شکر میکنیم که توفیق حضور دراین محفل نورانی قرآنی را در شرایطی که برای جشن بعثت آماده میشویم، به ما عطا کرد. تقارن بعثت و ختم یک برنامه خوب قرآنی زمان مناسبی است. بنده هم سعی میکنم در همین محدوده چند مطلب را مطرح کنم. کمی درباره بعثت و اهمیت این حادثه عظیم و بینظیر تاریخ بشر و سپس قرآن و نهایتاً نظری به شرایط خودمان و دنیای اسلام در رابطه با قرآن و اوضاع روز خواهم داشت.
اولاً باید از تلاشهای وسیع فرهنگی که امروز در آستان قدس رضوی در سایه تدبیرهای موثر آیتالله طبسی انجام میشود، قدردانی کنیم. آستان قدس رضوی مهمترین کانون سازنده معنویت در کشور ماست که بخاطر حضور امام هشتم(ع) است. عشقی که مردم از ایران و خارج از ایران و دوستان اهل بیت(ع) به اینجا دارند، ارزشمنـد است. کسی که بار سفر میبندد و به خراسان میآید، چیزی جز حقیقت و قرب به خدا و پیدا کردن راه رضایت خداوند در او نیست و اگر هم چیز دیگری هست، تحتالشعاع این روحیه است.
طبعاً ظرف بسیار بسیار خوبی برای دریافت مطالب مناسب و فرصت خوبی است. چون در اینجا وقت و فراغت کافی دارند و مایلند وقتشان را با اینگونه مسائل پر کنند. برنامههای آستان قدس رضوی در گزارشی که معاونت فرهنگی از کارهای متنوع دادند، به خوبی ارزیابی و بخوبی استفاده میشود. در هر سفری که به اینجا میآییم و آثار کارها را میبینیم، در مسائل فرهنگی، علمی، تحقیقی، آموزشی، تربیتی و همه بخشها پیشرفت هست. لازم است از این کار خوب قدردانی و تشکر کنیم. البته ایران کانون این مسایل است، اما امتیاز آستان قدس رضوی روشن است و معلوم است که اینجا وضع خیلی نیرومندتری دارد.
در مورد بعثت، توجه دارید که نظیری برای این قطعه، حادثه و نقطه برجسته تاریخ بشر پیدا نمیشود. در گذشتهها انبیاء بزرگ و اوالعزم مثل حضرت ابراهیم، موسی، عیسی، نوح و هزاران پیامبر دیگر بودند که بعضی از آنها را قرآن اسم برده و آنها هم دارای عظمتی بودند که جای تردید نیست. اما ویژگیهای که بعثت پیامبر خاتم(ص) داشته، دیگران ندارند و مهمترینش این است که خداوند در عصر بلوغ انسانیت و بشر و برای تا قیامت برنامه فرستاده است. همه انبیاء بعد از خودشان مبشّرانی داشتند که آنها دستاورد گذشته را تکمیل میکردند. اما اینبار تکمیل شده و آخرین حرف است. اگر احتیاج به توضیح، تفسیر و تأویل دارد، آن را به عهده ائمه و بعد از آنها به عهده علما و جانشینان ائمه قرار دادند که امروز این وظیفه سنگین روی دوش روحانیت و اسلامشناسان ماست.
نقطه قابل توجه در بعثت حضرت رسول (ص) این است که بعد از این دوره در آسمان از این جهت بسته میشود و رابطه مستقیم و ارسال پیام بین خداوند و بشر، به صورت وحی وجود ندارد. اگر این ارتباط برقرار میشد و ما از خداوند حقایق را دریافت میکردیم و راهنمایی میشدیم، خیلی راحتتر میتوانستیم به وظایف خودمان آشنا شویم. اما عمق قضیه را که نگاه میکنیم، چیز دیگری است و آن واگذاری مسئولیت به عهده خود انسان است که بالغ شد و باید با تلاش و کوشش، استخراج و اجتهاد کند.
خیلی از چیزهایی را که بطور روزمره برای بشریت اتفاق میافتد و نیاز به فهم، تفسیر، تبیین و ارائه راه دارد، بر عهده بگیرد و این برای تکامل و پیشرفت انسانها بسیار با اهمیت است. اگر بخواهیم مقایسهای کنیم که شبیه آن را نشان دهیم، همین مسائل مردمسالاری و سرنوشتی است که بدست خود انسانهاست تا افراد نخبهای پیدا شوند و از طرف مردم به عنوان وکیل - نه به عنوان وکیل تحمیلی - جامعه را اداره کنند که با خیر، صلاح و دلسوزی همراه باشد.
اما وقتی بشریت به جایی رسیده که امروز بطور طبیعی بحث از این است که سرنوشت انسانها در دست خودشان است و خودشان باید تصمیم بگیرند، این یک نمونه از حرکت عظیم خاتمیت است که در اسلام تحقق پیدا کرده و از این به بعد انسانها هستند که باید تلاش، مطالعه و تحقیق کنند و از مبانی در اختیار خودشان که فراوان هم هست، بهره بگیرند و راه خودشان را پیدا کنند و جامعه را برآن محور اداره کنند که نشان از تکامل انسانهاست. همانگونه که الان دموکراسی را نشان از تکامل سیاسی و اجتماعی بشریت میدانند. به همین دلیل الان مسئولیت ما و هرکسی که میخواهد کارشناس اسلام در مسایل اجتماعی و فرهنگی امعه باشد، بسیار سنگین است و باید فکر کنیم آن کاری که پیامبر(ص) به آسانی انجام میداد و کمی آسانتر یا مشکلتر ائمه انجام میدادند، به عهده ما افتاده و باید این کار را انجام بدهیم و این بیعت و عهدی است که خداوند با فرهیختگان و انسانهای مستعد که این مسئولیت را میپذیرند و وارد این فضا میشوند، دارد. آمدن پیامبر(ص) اهمیت واضحی دارد. در شرایطی آمدند که صدها سال رابطه زمین و آسمان قطع بود و بشریت بعد از حضرت عیسی در دورههای طولانی از وحی محروم بود که اسم آن دوره، جاهلیت گذاشته شد.
من برای آن دوره در زمان طلبگی مطالعات فراوانی داشتم و باعث آن تصمیمی بود که حسینیه ارشاد گرفت و آیتالله مطهری برای آن دوره مسئولیت تحقیق شناخت جهان در عصر بعثت را به عهده شهید باهنر و من گذاشتند که مطالعه کنیم که در آنموقع وضع دنیا چه بود و پیامبر(ص) چه کردند. من ایران، هند، چین و شرق را مطالعه کردم و جزیرهالعرب، دنیای غرب، روم و یونان را شهید باهنر مطالعه کردند و بعد هماهنگ کردیم.
این اتفاق مهم در مکه میافتد و یک انسان درس نخوانده بدون سابقه دیدن دورههای رسمی مسائل دینی و ستون آسمانی گذشته، میتواند متنی به نام قرآن به بشریت عرضه کند و با توضیحات و عمل در دوران 23 سال تا حدود زیادی محتوا و مضمون قابل فهم برای آن زمان را برای مردم توضیح بدهد و شاگردان زیادی را تربیت کند که نظیر این را در تاریخ نداریم. البته این کار شخص پیامبر(ص) نبود و کار خدا بود و این طراحی برای بشریت تا قیامت جز از خداوند از کسی ساخته نبود. آنموقع تمدنهای عظیم در جاهایی مثل چین، هند، ایران، روم، مصر، غرب آفریقا و.... وجود داشته و تفکرات نسبتاً قابل ملاحظه و پیشرفتهایی هم بود، ولی عظمت کار در اینجاست که از یک انسان درس نخوانده در یک منطقه کم سواد که حتی مکتب خانهای هم برای کودکان وجود نداشت و انسانهایی که قدرت خواندن و نوشتن داشته باشند، در حد انگشتان دست بودند، در آنچنان زمانی مجموعهای با این عظمت و با این عمق تقدیم بشر شود که امروز بعد از 1400 سال در شرایطی که بشریت چکیده همه تمدنهای گذشته را در خود دارد و هزاران بار آنها را تقویت و بزرگ کرده است و به اعماق زمین و به بالاترین جاهای ممکن الوصول منظومه شمسی تا این زمان دست پیدا کرده، فضا و اعماق زمین و اقیانوسها را به دقت مطالعه میکند و تصمیمات مهم میگیرد و در طبیعت تصرف میکند و از عهده طراحی ایدههای پیچیده بر میآید و علوم و فنون تقریباً همگانی شدند. قرآن همان مقداری که آنزمان جاذبه داشت، این زمان هم جاذبه دارد.
متنی با عمیقترین محتوا وارد میشود و با زیباترین شکل و لطیفترین و سنجیدهترین کلمات، حروف و آهنگها و چینش مناسب بصورت آیات، آنهم در زمان 23 سال، که طبق اسناد یکبار مجموعه وارد شد، ولی به هرحال آنچه که بدست بشر میرسید، متناسب با زمان و به ترتیب و گاهی تکراری که لازم بود، وارد میشد. خیلی اهمیت دارد که انسان فکر کند در طول 1400 سال همیشه دشمنان بودند که میخواستند حجت قرآن را باطل کنند. چون قرآن بهعنوان معجزه پیامبر(ص) و سند حقانیت پیامبر(ص) معرفی شده است. اگر میتوانستند باطل کنند، میکردند و خیلی هم اقدام کردند.
در زمان خود پیامبر(ص)، بعد از ایشان و امروز شبهه افکنان فراوانی در همه جا وجود دارند که میخواهند قرآن را به چالش بکشند. منصفانه هم که برخورد میکنیم، چنین است. البته ما مسلمان هستیم و با عقاید خود مواجه میشویم، ولی منصفانی که چشمشان را برتعصبات میبندند و همین جوری میخواهند قضاوت انسانی و منصفانه بکنند، ایرادهایی به قرآن گرفتهاند و قبول نمیکنند که حرفهایشان مغرضانه است. قرآن در شرایطی نازل میشد که نظمی مثل امروز در اختیار پیامبر(ص) نبود که بتواند بنویسد. قطعات مختلف بر کاغذ، چوب، استخوان و پوست نوشته میشد و در دست افرادی نگهداری میشد. چه جوری میشد انسان 23 سال یک کتاب را تنظیم کند و بقول قرآن در آن اختلافی پیدا نشود و همهاش با هم هماهنگی داشته و از لحاظ بلاغت، فصاحت و محتوا، یکنواخت، متناسب و محکم باشد و در اختیار بشر قرار بگیرد.
ما شیرینی آهنگها و الفاظ را خیلی خوب درک نمیکنیم، چون زبان مادری ما نیست. آنهایی که زبان مادری آنهاست، وقتی با حال میشنوند و به محتوا هم توجه میکنند، حالشان دگرگون میشود و آدم میبیند که شرایط روحی آنها عوض و از خود بیخود و در عظمت و زیبایی قرآن غرق میشوند. این معجزه خالده، عظیم و پر محتواست که هر روز در هر لایهای از اطلاعات بشری بخشی از حقایقش روشن میشود و به گونهای است که انسان هرچه این قرآن را میخواند، احساس تازگی و طراوت میکند.
شاهدش همین سورههای قرآنی است که ما در نماز میخوانیم. دهها سال است که هر روز دهها بار نماز میخوانیم. هر وقت با توجه این سورهها را میخوانیم، کانّه در گذشته آن را نخواندهایم و حالت جدیدی احساس میشود. این یک واقعیت و نورانیتی در قرآن است، معنویتی است که خداوند در قرآن نهاده است. چه متنی از متون ساخته شده بشری را پیدا میکنید که هزاران بار بخوانید و دفعه صدهزارم آن برای شما سازنده باشد و بهره جدیدی از آن بگیرید؟ اگر هر منصفی با این دید با قرآن برخورد کند، تسلیم میشود.
بیخود نبود که دشمنان پیامبر(ص) بچهها و یاران خود را منع میکردند که به قرآن گوش دهند. خود قرآن هم به این نکته اشاره میکند که اینگونه بوده است. سند بسیار با ارزش و در همه اسناد موجود بشر بینظیر است. خیلی حرف راجع به قرآن است. از لحاظ خودسازی شما هیچ متنی را پیدا نمیکنید که به اندازه قرآن باشد. این آشنایی با قرآن هرچه عمیقتر و با تفکر بیشتری باشد، عمق و تأثیر آن بیشتر و جاودانهتر است و ثبات بیشتری در وجود انسان دارد.
خوشبختانه امروز در سایه انقلاب اسلامی در ایران ما و شاید خیلی از جاهای دیگر توجه ویژهای به قرآن میشود. در گذشته اشکالی به شیعیان بود که به اندازه اهل سنت به قرآن توجه نمیکردند. عامه مردم این توجه را نداشتند و طلبهها، علما و ... که کارشان بود، این توجه را نداشتند و شاید به دعا و بعضی روایات بیشتر اهمیت میدادند. حتی گاهی در سخنرانیها، صحبتها و تحلیلها گاهی اینگونه بود، ولی کم کم و در سایه انقلاب اسلامی توجه عمیقی به قرآن شد و وسعت حضور قرآن در زندگی مردم زیاد شد و الان به صورت مختلف با قرآن سر و کار دارند. این همه حافظ و قاری قرآن داریم. ایرانیها نمیتوانند مثل اعراب که زبان مادری آنهاست، رفتار کنند. ولی در مسابقات جهانی بخصوص کودکان و نوجوانان ما خیلی خوب میدرخشند که مایه افتخار و خوشحالی و بشارت از آینده بهتری است که اگر اینگونه از راه قرآن استفاده کنیم و از آن نکاهیم، برکت خود قرآن و کشش و جاذبه آن نمیگذارد به آسانی جدا میشویم. ولی شیطان همیشه هست و گرفتاریها و تمایلات نفسانی و خیلی از چیزهای دیگر گاهی مانع میشوند.
باید دستاوردهای فرهنگی، عقیدتی و عملی را که از برکت قرآن در انقلاب اسلامی بدست آوردیم، جزو بهترین دستاوردها بدانیم و بنازیم و در دنیا سربلند باشیم. بین خودمان شاکر باشیم که خداوند ما را در این وادی به پیش میبرد. الان بسیاری از جوانان ما تا حدودی قرآنی شدند و آدم مطمئن است که قرآن به همین اندازهای که در وجود آنها پیدا شده، حافظی برای آنهاست.
در زمان پیامبر(ص) قرآن، محور دانش، تعلیم و کار بوده و به محض اینکه آیهای نازل میشد و مسلمانها مطلع میشدند، حلقههای ممارسه تشکیل میشد و در مساجد دور هم مینشستند و درباره هدف آیه و مفاد آن و .... بحث میکردند. آنموقع کارشان از جهتی راحتتر بود و اگر نمیفهمیدند، به پیامبر(ص) مراجعه میکردند و زود میفهمیدند. اصحابی بودند که ماهر بودند و از آنها میپرسیدند. حلقههای درس مسجد پیامبر(ص) و نه هر مسجدی که در مدینه بود، همیشه گرم بود. البته در تاریخ ما خوب باز نیست و کم روی آن کار شده است. از پیامبر(ص) نقل شده که یک روز وارد مسجد شد و دید یک عده نشستند و دارند بحث میکنند و یک عده مشغول خواندن دعا هستند. پیامبر(ص) گفت: «هر دوی اینها خوب است، ولی من به آن کسانی که دنبال علم هستند، بیشتر علاقمندم و پیش آنها میروم و با آنها حرف میزنم و هر دوی آنها را قبول دارم.»
این حلقهها تا مدتها بود و همین الان هم هست. در گزارشی که آقای خوراکیان دادند، گفتند که در اطراف حرم و رواقهای آن حلقهها تشکیل میشود. در دوران بعد هم بوده است. در مساجد مدینه تا مدتهای طولانی از این حلقههای درس بوده و این سنت دوباره درحال احیاء است و در مراکز عبادی و علمی این نوع بحثها در حال رشد است و بهترین متن آن هم قرآن است.
البته در پناه قرآن انسان به همه مسائل میپردازد. وارد علوم ودستاوردهای دیگران میشود. این زمینه است و میتواند محور قرار بگیرد. به هرحال بنده به عنوان کسی که در همه زندگیم همیشه و هروقت با قرآن سر و کار پیدا کردم، استفاده کردم و از قرآن سازندگی دیدم، توصیهام به همه، به خصوص جوانان این است که بخشی از وقتشان را برای قرآن بگذارند. هیچوقت بینیاز نمیشویم، اگر ده بار تفسیر قرآن بنویسیم، باز هم باید قرآن را مطالعه کنیم و بازهم یک چیز جدید میفهمیم. حداقل این است که برای خودمان دریچههای جدیدی باز میشود.
این برنامه سفیران رضوان که شما اجرا کردید و مربیان، معلمان و مدرسان شما این برنامه را پیش بردند، یکی از نقاط نسبتاً پیشرفته کار است که دارد جلو میرود. امیدواریم که بیشتر پیش بروید و خدا کند که همه بشریت به قرآن توجه کند و قرآن متن زندگی بشریت قرار بگیرد. هیچ یک از مذاهب موجود که کتاب آسمانی مثل تورات، انجیل، زبور و ... دارند، جامعیت، زیبایی، استحکام، پیوستگی و هماهنگی مطالب قرآن را ندارند. نمیخواهیم بگوییم ریز علوم دنیا در قرآن است و هیچکس این ادعا را نکرده است. قرآن کتاب هدایت است. آنچه که مربوط به هدایت بشر است، میتوانیم از قرآن پیدا کنیم و بعضیها با لفظ و بعضیها در تفسیر و تأویل است.
امیدواریم که این راه فراموش نشود. این محصول سهم عالیقدر بعثت حضرت رسول(ص) است. ما موظف شدیم که در شرایطی مثل امروز به قرآن پناه ببریم. چیزی است که الان تا حدودی در انقلاب و در کشور ما هست. میبینید دنیای پرفتنهای است، از طرفی دنیا آنچنان به هم نزدیک شده و آنچنان ارتباط انسانها در اثر پیشرفت ابزار اطلاعرسانی به هم نزدیک شده که تمام افکار بشری، آنچه که ابداعات انسانی است و ارزش عرضه دارد، در اختیار همه قرار میگیرد. اگر چیزی برجستگی داشته باشد، به سرعت منتشر میشود و همه به دنبال آن میروند. افکار برجسته انسانهای فرهیخته امروز در کتابخانهها و آزمایشگاههایشان نمیماند. کافیست مصاحبهای را در سایتی وارد کنند و یا مقالهای بنویسند که به سرعت برق مشتاقان زیادی از سراسر دنیا را جلب میکند. معمولاً دیگران متنی مثل قرآن و حقایق قرآنی ندارند. در انقلاب اسلامی نقطه مهم اتکای ما همین سرمایههای اسلامی و دینی است که منشاء همه اینها قرآن است و باید به این قرآن پناه ببریم. باید در برخورد اندیشهها و افکار و محافظت از جوانهایمان، با قرآن آشنا باشیم. کسانی که میخواهند ظرف وجودیشان را از مطالب جدید پر کنند، با قرآن میتوانند. چون این کتاب در مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی راهنماست.
امروز منافع انسانها و بشریت و بلوکهای قدرت به هم نزدیک و در عین حال به چالش کشیده میشود و ایران اسلامی به خاطر اسلامی بودنش مورد بعض و حسد قرار گرفته است، ایران غیراسلامی، آنچنانکه در رژیم پهلوی بود، این ویژگی را نداشت که ذاتاً برای خودش دشمن درست کند. چون ادعایی در مقابل دیگران نداشت. هرچه میتوانست، بهره میداد و بهره میگرفت. در متون اسلامی مبارزه با ظلم، ستمگری، انحصار و استکبار و حمایت از مظلوم، محروم و مستضعف و همراه حق حرکت کردن داریم که عجین انقلاب ماست. اگر اینها را از انقلاب بگیریم، محتوایی ندارد و ما به خاطر همین محتواها وضع جدیدی بوجود آوردیم.
میتوانستیم همان راهی را که رژیم پهلوی میرفت، برویم. اگر حاکمان عوض میشوند، مشکلی نیست. مثل خیلی از جاهای دیگر که عوض میشوند. ولی چون با این محتوا آمدیم و با این محتوا باید ادامه بدهیم و کار کنیم، طبعاً با منافع قدرتهای بزرگ جهانی و مستکبران انحصارطلب درگیر میشویم. ممکن است لازم نباشد درگیر شویم، حرفمان را مطرح میکنیم، ایده خودمان را میگوییم و اسلام را معرفی و از یک حقیقت انسانی و از حقوق انسانهای مظلوم دفاع میکنیم و لازم نیست درگیر شویم. الان مطالب ما بیشتر جنبه اظهاری دارد. ولی آنها نمیخواهند این را هم تحمل کنند. میگویند: شما چرا میگویید؟ مردم فلسطین مظلوم هستند و اسرائیل متجاوز است. چرا میگویید در فلان جا سرمایههای بشری غارت میشود و مستکبران میبرند؟ چرا به اینگونه مسائل میپردازید؟ چرا در سازمان ملل و مجامع جهانی مواضعی میگیرید که با منافع انحصارگران دنیا درگیر شود؟
معلوم است که اختلاف آنها با ما بر سر این است، از طرف دیگر به خاطر خود ایران است. ایران جایی بود که به خاطر منابع عظیم انرژی و موقعیت ممتاز جغرافیایی که اینجا هست، مورد نظر مستکبران و استعمارگران بوده که گاهی اینها با هم چالش و رقابت داشتند و حاضر بودند برسر ایران با هم بجنگند. همه اینها از دست آنها خارج شده است.
الان هم میبینید با توجه به اینکه مصرف انرژی جهان تحت فشار قرار گرفته، موقعیت ایران ممتازتر شده است. آنها این را میدانستند. اما عموم نمیدانستند. الان افکار عامه دنیا میداند کشوری مثل ایران در شرایط فعلی برای مصرف انرژی بسیار بسیار نیرومند و تأثیرگذار است. «دشمن طاووس آمد پر او» بخاطر ارزشهایی که دارد، همه آنها چشم طمع به ایران دارند و نگاه دیگری میکنند. افکاری که انقلاب برای دنیا مطرح کرد، مخاطب زیادی دارد.
به هرحال دچار چالش و به صور مختلف دچار خصومتها، مزاحمتها، تحریکها و تهاجمها هستیم. هم میخواهند آن سیطره قبلی را برگردانند و محتوای انقلاب را از ما بگیرند. میخواهند مردمی سر به زیر باشیم و کاری به اینگونه مسائل نداشته باشیم. اگر این گونه شویم، برخوردها شکل دیگری میشود. البته مسأله سلطه هیچوقت فراموش نمیشود. در چنین شرایطی که هستیم، راه انقلاب و اهداف آن را فراموش نکردیم.
اگر متون مبارزاتی را از سال چهل که امام شروع کردند، در اظهارات، سخنرانیها، بیانات و نوشتهها مطالعه کنید، میبینید که این چیزها متن انقلاب بوده است. چیزی که مردم را به صحنه آورد، این متون با محور دین بوده است. ما از موضع اسلام و اسلامشناسی و قرآن این خواستهها را مطرح میکردیم که اینها جزو ذات انقلاب است. تا مقطعی آنها باور نمیکردند این حرفها در جامعه موثر باشد. از آن وقتی که باور کردند، تنازعاتشان را شروع کردند و هنوز هم ادامه دارد و این واقعیت دنیای ماست.
اولاً نباید پیرایههایی داشته باشیم که آن پیرایهها باعث شود که از این اهداف ارزشمند انقلاب فاصله بگیریم و چه در شناخت و چه در اجرای خواستههای انقلاب مانع شود. نباید اجازه بدهیم در حاشیه انقلاب مزاحمتهای بیجا خلق شود و متن را تحت تأثیر قرار بدهد. ثانیاً با همان شرایطی که پیروز شدیم، همدل و همراه باشیم. از سال چهل که شروع کردیم، همیشه در ایران غریب بودیم. ولی وقتی مردم به صحنه آمدند و مجموعه علما و مراکز دینی و همه هماهنگ حرکت کردند، خیلی سریع توانستیم به اهدافمان برسیم. بعد از انقلاب هم همیشه با وحدت، هماهنگی و همدلی توطئهها را از سرگذراندیم. امروز هم نباید خیال ما راحت باشد که از خطرها عبور کردیم.
فکر میکنم به این زودی دست از سرما برنمیدارند، مگر اینکه ما دست از اهدافمان بکشیم که آن برگشت از انقلاب است که اتفاق نمیافتد و اگر هم بیفتد، ارزش قبلی را ندارد. با این اوضاع هنوز نیاز داریم که هماهنگ و هوشیار باشیم و اجازه ندهیم افکار منحط و منحرف و یا کسانی که متن انقلاب را نمیفهمند و به پوستهها میپردازند، بخواهند سرنوشت ما را تعیین کنند که این اتفاقات ممکن است برای انقلاب هزینههای بسیار زیادی داشته باشد.
ایران توانسته موانع را کم کم برطرف و پیشرفت کند، زیربناهایش را بسازد، مردمش را باسواد کند، دانشگاههایش را پر از دانشجو و استاد کند. از چند صدهزار نفر به چند میلیون دانشجو و استاد برسد و در سطوح بالای علمی حضور داشته باشد. در امور فنی به هایتکها برسد و دستش به تکنولوژی هستهای، نانو و بیوتکنولوژی برسد و در امور IT که امروز جزو پیشرفتهترین صنایع دنیاست، صاحبنظر و صاحب صنعت شود. کشوری که با منابع عظیم نفتی، به انرژیهای جایگزین هم توجه کرده است. البته الحمدلله کم کم نفت هم دارد به قیمت واقعی خود نزدیک میشود. اینگونه نیست که بخواهند به قیمت آب دریا از ما بخرند. وضع دارد بهتر میشود.
در چنین شرایطی آنها میدانند که ایران به سرعت نیرومند میشود و میتواند به عنوان مرکز آموزش و دانش دنیا و مرکزی الگوساز برای کشورهای اسلامی باشد و بگوید که راه اسلام این است و به اینجا منتهی میشود. چنین منظرهای در نظر آنها هست و این منظره آنها را وادار میکند که ایجاد مزاحمت کنند که میکنند. احساس میشود داریم به نقطهای میرسیم که باید در این نقطه بسیار مواظب، هوشیار و آماده باشیم و بتوانیم از اسلام، انقلاب و منافع مردم ایران دفاع کنیم و ایران اسلامی و انقلابی پیرو مکتب اهل بیت(ع) را به عنوان یک نمونه خوب کشورداری، مردمداری و دینداری به دنیا معرفی کنیم.
این هدف دور از دسترس ما نیست. البته شیاطین، دشمنان و جهّال دستاندرکارند که این موقعیت ممتاز و این فرصت گرانقدر را به تهدید و آسیب مبدّل کنند که انشاءالله خداوند نمیگذارد و انشاءالله به حرمت قرآن، پیامبر(ص) و خونهای پاک شهدایی که مخلصانه برای این راه قربانی شدند و انسانهای بزرگواری که فداکاری کردند، جانبازان، مفقودان، آزادگان و خانوادههای سرفراز آنها و با هوشیاری مردم راه قرآن، بعثت و آسمان از طریق ایران برای مردم دنیا باز خواهد ماند. شما را به خدا میسپارم و از زحماتی که در امور فرهنگی تحمل میکنید، تشکر میکنم.
والسّلام علیکم و رحمهالله