بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله اصحابه
ان هذه امتکم امه واحد
از برادران ما در مجمع تقریب و مرکز مدیریت مساجد تشکر میکنم که این برنامه مهم، ضروری و سازنده برای امت اسلامی را در زمان مناسبی تشکیل دادند. از مهمانان گرانقدر هم تشکر میکنیم که از راههای دور به ایران تشریف آوردند و زحمت سفر را تحمل کردند. انشاءالله بتوانند در این سفر به ما کمک کنند و توشهای از برنامههای خوب این اجلاس به اوطان خود ببرند. همچنین از دانشمندان و علمایی که در داخل کشور همکاری کردند، تشکر میکنم.
زمان مناسبی تصادفاً برای این اجلاس انتخاب شد. معمولاً در ماه ربیعالاول این کنگره را برگزار میکردیم و این بار به ادلّهای که آیتالله تسخیری فرمودند، در این زمان برگزار و مصادف با حماسه بزرگی شد که برادران حزبالله در لبنان آفریدند و امت اسلامی در شرایط روحی مناسبی قرار گرفت. باید از این مناسبت خوب در اجتماع شما استفاده بهتری شود. این مناسبت از دو جهت مهم است: از جهت ما مسلمین که درسی به همه امت اسلامی است که راهکار احقاق حق مسلمین و دفاع از اسلام وجود دارد، هرچند دشمن مقتدر باشد. همچنین درسی است برای کسانی که خواب سلطه بر دنیای اسلام را میدیدند و با این حوادث متوجه شدند که مسایل به این سادگی نیست. دنیای اسلام بیدار شد و راهکارهای احقاق حق خود را پیدا کرد و از این به بعد ملتهای اسلامی کمتر زیربار زورگوییهای سلطهگران خواهند رفت.
با این دو ویژگی و دو هشدار به دو بخش مردم جهان، فکر میکنم کنگره شما زمینه مناسبی است که بحثهای بسیار جدّی را در دستور خود داشته باشد. گرچه دستور در گذشته تعیین و مقالات نوشته و سخنرانیها تنظیم شده است، ولی فکر میکنم جای یک تصمیم مهم و استثنایی در این کنگره باشد که به صورت یک پیشنهاد خدمت شما عرض میکنم.
همین موضوعی که انتخاب کردید، مناسب همین مقطع میباشد. همه میدانیم که قرنهاست مردم جهان سوم، به ویژه مسلمانان در کشورهای دیگر که به هر دلیل مهاجرت میکنند، گرفتاریهای جدّی دارند. همه ما نمونههایی از این گرفتاریها را برای مهاجران میدانیم. حتماً یکی از وظایف مجمع تقریب و اینگونه کنگرهها رسیدگی به نیازها، مشکلات، حقوق و روشن کردن وظایف مهاجران و راهکارهاست. من امروز در صحبتهایم پیشنهادی درباره این راهکار عرض میکنم که در مقالاتی که برای کنگره آماده شد، ندیدم. شاید هست و من فرصت خواندن نداشتم، ولی مجموعه مقالات را که مرور کردم، بحث زنده و خوبی در آنها درج شد و این مسئله که میخواهم بگویم، نبود.
معلوم است که جنگ اسراییل و حزب الله در لبنان شرایط ویژهای را به وجود آورد و توجهات جدیدی را در افکار جهانیان، به خصوص کسانی که غافل بودند، به وجود آورد. شوک بسیار نیرومندی وارد کرد و الان مخالفان فراوانی در همه دنیا در این زمینه مشغول بحث، تحلیل و تصمیمگیری هستند و آثارش را در رسانهها میبینید که خوشبختانه در دسترس است. در چنین شرایطی باید به مسایل بسیار جدی جهان اسلام توجه کنیم و سراغ مسایل جدی متن – به دور از حواشی – برویم. البته حواشی هم قابل بحث است، اما فکر میکنم در صحبت محدود من جایی نداشته باشد.
مطلبی که واضح است، اختلاط پیروان ادیان مختلف، ملیتها، نژادها و قومیتها در تمام طول تاریخ بود و امروز وسعت بیشتری گرفته است. شاید دنیا هیچ وقت خالی از مهاجرت نبود و هیچوقت جامعه بشری مسایل و مشکلات مهاجران را در محیط خود غایب ندید و همیشه بود. امروز به خاطر ارتباطات بیشتر و به خاطر کوچک شدن دنیا و به خاطر طرحهای جهانی کردن و جهانی شدن طبیعی، این اختلاطها بسیار وسیعتر و جدّیتر شده است. آزادیها و هوشیاریهای ملتها باعث شده که در همه محیطها تصادم خواستهها و اهداف انسانها به وجود بیاید. خیلی از انسانها در محیطهایی که مهاجرت کردند، دنبال اهداف خود هستند و همه جا مشغول سربازگیری هستند. این شرایط ایجاب میکند که برای وضع موجود که صدها میلیون مسلمان در کشورهای غیرمسلمان زندگی میکنند و متقابلاً صدها میلیون غیرمسلمان درکشورهای اسلامی زندگی میکنند، فکر کنیم.
میدانید که این بحث یک طرفه نیست. پیشنهادی که در نهایت خواهم داد، همین دو طرفه دیدن مسئله است. شما به حق کنگره خود را برای حقوق، وظایف و مشکلات مسلمانان مهاجر در نظر گرفتید، اما شاید در راهکار رسیدن به اهداف باید به زوایای دیگر هم توجه کنید. یکی از نیازهای واقعی امروز، در این اختلاط ضروری و طبیعی، زندگی مسالمتآمیز است. اگر بنا باشد به خاطر اختلافات فراوانی که بین مهاجران و کشورهای مقیم، یعنی بین میزبانان و میهمانان وجود دارد، تنش باشد، این حالت برای دنیا، میزبانان و میهمانان مضر است.
واقعاً باید راهی پیدا شود که با موازین قابل قبول، مهاجران بتوانند آنگونه که میخواهند، در هر کجا که هستند، زندگی کنند.
به نظر نمیرسد که بدون تعامل و یک طرفه، نیازها و حقوق مهاجر را تأمین کرد. اگر کسانی درگذشته زور داشتند و مهاجران خود را تحت حمایت قرار میدادند، همانگونه که کشورهای قدرتمند در کشورهای تحت سلطه همیشه از حقوق اتباع خود حمایت کردند وحتی به میزبانان زور گفتند، ولی امروز میسر نیست و آنچه میتواند زندگی را مسالمتآمیز کند، تعامل است. یعنی باید راهی جست که زورگوییها نباشد. همانگونه که شما عنوان کردید، وظایف مهاجران در مقابل حقوق، راهکارها و مشکلاتی که الان دارند، باید مشخص باشد.
نکته دیگری که برای ما ارزشمند است، این است که خوشبختانه اسلام زمینه تعامل دارد. هیچ مشکلی نداریم که بخواهیم با اصول اسلامی زندگی کنیم و با مهاجرت در کشورهای دیگر باشیم و با معیارهای اسلامی تعامل داشته باشیم. طراحی اسلام با ایده جهانی بودن از اول برای همه بشر بود. همین الان که داریم بعثت را جشن میگیریم و به روزهای صدر اسلام برمیگردیم، برای ما جالب است. که میبینیم پیامبراکرم(ص) در هسته اولیه امت اسلامی توجه داشتند که از نژادهای مختلف در آن بگنجانند.
حضرت حمزه، حضرت علی(ع)، ابوبکر و عمر را در کنار بلال، صعیب، سلمان و... میگذارند. آنها هسته اصلی همین امت بزرگی یک میلیارد و نیم مسلمان امروز هستند. در مضامین قرآنی برای شما علما خیلی روشن است که اصل «لااکراه فی الدین» در صدر اسلام در جزیرهالعرب منزوی و در دنیایی که پر از تعصب بود، با معناست و امروز پس از 1400 سال و در قرن آزادی و عصر فضا، مترقیترین اصل همزیستی بشری است که اکراه و اجبار را در مسیر عقاید و افکار مردم روا نمیداند و به مردم اجازه میدهد آنگونه که میفهمند، عقیده دارند و قبول کردهاند، انتخاب کنند.
در آیات متعدد قرآن که وقتی صحبت از ادیان مطرح آن روز در جزیرهالعرب میشود، مثل یهودیت، مسیحیت، مجوس و صائبین که آن روز در اطراف و یا در بین مسلمانان بودند، طبق تفاسیر معتبر برخی از مفسران، آنچنان به ادیان دیگر رسمیت میدهند که میگویند اگر اینها ایمان و عمل خود را درست انجام دهند، اجرشان محفوظ است. البته شرط پذیرش اسلام را از آیه میفهمند و برخی این را قبول ندارند.
در حد اینکه این تفکر در میان امت اسلامی و دربرداشت از قرآن به این صراحت آمده، بسیار اهمیت دارد. همه میدانیم که پیامبر اکرم(ص) با آیات صریح قرآن پیروان ادیان دیگر را دعوت به همزیستی و همکاری در نقاط مشترک کرد. «تعالو الی کلمه سواء بیننا و بینکم» روی نقاط مشترک بایستید.
این موارد برای ما طلبهها، علما و امت اسلامی کافیست که اصل همزیستی مسالمتآمیز با ادیان، قومیتها و نژادهای دیگر را در متن کارهای خود قرار دهیم. باید مجمع تقریب چنین مبنایی برای خود داشته باشد. چون در درجه اول میخواهیم امت اسلامی را به هم نزدیک کنیم و امروز میخواهیم از حقوق امت اسلامی در دنیا دفاع کنیم. اما میدانیم که بدون راهکار مطلوب و قابل پذیرش و قابل اجرا با سایر امم، ملل و نحل نمیتوانیم این حقوق را
در همه جا حفظ کنیم. دعوا، درگیری و جنگ امنیت مردم را در هر سرزمین به هم میزند و تعامل و همکاری شده یک زندگی مشترک و مسالمتآمیز است و در هرجایی که بحث است، بحث گفت و گوی ادیان و قانع کردن و قانع شدن مهم است. امروز باید در این مسیر حرکت کنیم.
بعضیها فکر میکنند که این ممکن نیست. چون دو طرف عامل دعوا و نزاع وجود دارند. یک طرف کشورهای مترقی و پیشرفته مادی و مسلط و مستعمرهچی و یک طرف مردم مظلوم جهان سوم و مسلمانان گرفتار هستند و این دو نمیتوانند در کنار هم همکاری کنند. اگر به گذشته نگاه کنیم، در قرنهای اخیر اینگونه بود. آنها زور گفتند و مسلمانان زور شنیدند. اما الان فکر میکنم ورق برگشته است و مسلمانان دارند کمکم با امکانات و راهکارهای خود آشنا میشوند و میتوانند به عنوان یک هم سنگ در میدان درگیریها، چالشها، ابراز نظرها و خواستهها در دنیا مطرح باشند و شاید دست بالا را داشته باشند.
یک میلیارد و نیم مسلمان که الان بیشتر هستند، یک ربع جمعیت دنیا را تشکیل میدهند. 57 کشور مستقل دارند. در دهها کشور دیگر جمعیت قابل توجهی از مسلمانان با امکانات فراوان زندگی میکنند.
بهترین منابع طبیعی نیاز زندگی در جغرافیای مسلمانان است. بهترین مسیرهای استراتژیک در دریا و زمین در اختیار مسلمانان است. بازار عظیم رو به توسعه دارند. چون بازارهای دیگر اشباع شد و بازار مسلمانان برای جذب آثار صنعت، علم و دانش آماده است که این جمعیت بپاخواسته و نو، زمینه مساعدی دارد. جمعیت رو به رشدی دارد که هر روز معادله را به نفع خودش عوض میکند و بالاتر از همه اینها مسلح بودن به ایمان و ارتباط با خداوند است که قدرت انسان را در مصاف با مشکلات چند برابر میکند.
اگر در گذشته جمعیتی درحد تئوری شناخته شده بود، ولی امروز در میدان عمل است. یعنی بخشی از مسلمانان کمکم دارند شایستگیهای خود را نشان میدهند و کارهای راهبردی را انجام میدهند. در افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین نمونههایی از این لیاقتها را میبینید. درسهایی به مستکبران میدهند که فراموش کردن این درسها آسان نیست.
همین دیشب مطلبی را در گزارشی از رسانههای آمریکا خواندم که بسیار جالب بود. هنوز وارد رسانههای ما نشد و حتماً کار میکنند. رسانههای آمریکا از قول فردی که در جلسه آقای بوش در پنتاگون باحضور متخصصان حاضر بود، گزارش دادند و کلماتی را از آقای بوش نقل کردند که نشان میدهد از حوادثی که خودشان خلق کردند، چه درسهایی گرفتند! بوش در آن جلسه افسردگی داشت و گفت: «در عراق خیلی خرج کردیم.» تعبیرش این بود که عراق دارد شیره بودجه ما را میکشد. این تعبیر رئیس جمهوری است که بزرگترین بودجه جهان و بیشترین امکانات دنیا را دارد. این تعبیر خیلی معنا دارد. گفت: «نمیدانم که این مردم چگونهاند؟! این همه برایشان زحمت کشیدیم، در بغداد شاهد تظاهرات عظیمی بودیم که به نفع حزبالله و علیه ما و هم عهدان ما راه انداختند.»
اشاره به تظاهراتی بود که چند روز پیش مردم عراق در بغداد در حمایت از حزبالله و علیه اسرائیل برگزار کردند. گله کرد و گفت: «نمیدانم چرا رهبران عراقی حرفهایی را که در جلسات خصوصی به ما میزنند، در ملاء عام نمیگویند. خدماتی که آمریکا به آنها کرد و از شرّ صدامیها نجات داد و آزاد کرد و مجلسشان را تشکیل داد. این حرفها را در خفا به ما میگویند و در عیان نمیگویند.»
شما این حرفها را کنار هم بگذارید. رئیس جمهوری که هنوز دارد برنامه توسعه جنگ میریزد و هنوز در حال ترسیم خاورمیانه دلخواه خود میباشد، در مقابل کسانی که از آنها دعوت کرد تا راهکار بگیرد، چه حرفهایی میزند؟!
این بخشی از واقعیتهاست و واقعیتها خیلی بیش از این است. اتفاقی که تا الان در لبنان افتاد ـ آینده مصاف دیگری دارد که باید هوشیار بود ـ روشن شد که آمریکا و اسرائیل برنامه سرکوب وضع سلاح حزبالله را داشتند و نتیجه این نشد که در اسرائیل این همه گرفتاری پیش آمد. همین دیروز بانک مرکزی اسرائیل اعلام کرد: «در این یک ماه آن قدر چکهای برگشتی و سفتههای بازخواست شده داشتیم که اقتصاد ما را متزلزل کرد و باید قوانین جدیدی بنویسیم. بحران اقتصادی و بیاعتمادی پدر ما را درمیآورد.»
خسارات حیثیتی و مسایل دیگر جداست. این اتفاقات افتاد و الان بسیاری از عقلای دنیای غرب نشستهاند، فکر میکنند و پیشنهاد و راهکار میدهند و تخذیر و انذار میکنند که اسرائیل دنبال برخورد نرود. ولی اینکه چقدر قدرتها درس بگیرند، جای تردید دارد. تجربه نشان داده که گاهی اینها مثل ببر زخمی عمل میکنند. یعنی به جای نرمش، خشونت را اضافه میکنند. ما باید همیشه متذکر شویم که ممکن است این اتفاقات بیفتد. باید بیدار و هوشیار باشیم.
ولی میخواهم بگویم که این موج در دنیای بشری به وجود آمد. خیزش امت اسلامی، آنهم از طرف مردم محسوس است. آنجایی که مردم و نیروهای مومن و فداکار پا به میدان میگذارند. همین است که استکبار را نگران میکند. چون فکر میکند این قدرتها مرکزی ندارند که بتوان سرکوب کرد. در همه بلاد عالم منتشر هستند. در کشور خود هم نمیتوانند مرکزی واحد برای وارد کردن ضربه باشند. همینگونه که در لبنان بود.
قدرت هوایی اسرائیل که کم نبود و نیست. اما کجا را بزند؟! دشمن خود را کجا پیدا کند؟! ساختمانهایی چند طبقهای را که مردم در آن زندگی میکردند، میدید و منهدم میکرد! یا پلی را میدید که مردم از آنجا عبور میکردند.
این نیروی کاملاً جدید که هر روز به طرف تجمع و سازماندهی و استفاده از ابزار جدید و دانش پیش میرود و عمده اینها دانشمند و تحصیلکردگان جهان دیده هستند و راهکارها را تشخیص میدهند و قدرت اجرا دارند، سرمایههای اسلام هستند.
بنابراین الان این شرایط به وجود آمد که باید این فکر را دنبال کنیم. البته بعضیها میگویند به همین تهاجم اکتفا کنیم و به طرف حل مسالمتآمیز نرویم. البته اگر طرف ما همان راه را برود، این طرف هم همین راه را میرود و غیر از این چارهای ندارد. ما به عنوان شرکت کنندگان در کنگرهای که میخواهد مشکلات صدها میلیون مهاجر مسلمان را حل کند، باید وارد یک بحث جدید شویم.
پیشنهاد میکنم که در همین کنگره، جمعی تشکیل شود و شرایط مذاکره با صاحبنظران منصف سایر فرق و ادیان را به وجود بیاورد. امروز علمای منصف مسیحی، یهودی، هندو، سیک و بودایی وزنهای در دنیا هستند. درصدر اسلام این قسمتها مورد نیاز نبود که به آنها توجه نشده است، ولی امروز نمیتوان از کنار مللی که صدها میلیون پیرو دارند، به سادگی گذشت. در گذشته خیلی از ادیان کاری به سیاست نداشتند، اما امروز همه سیاسی شدهاند و رفته رفته شرایط ایجاب کرد که وارد مسایل سیاسی و نظامی شوند. اگر توفیق پیدا کنیم که هستهای در آغاز کوچک و بعد بزرگتر از صاحبنظران همه ادیان و فرق به وجود بیاوریم که برای تعامل ـ و نه برای چالش ـ بنشینند و در مذاکرات طولانی با حوصله با هم کار کنند، میتوانیم حقوق همه را با هم در نظر بگیریم و برای آن برنامه داشته باشیم.
این خواست اسلام است. خواست شخصی ما نیست. رویه پیامبر اکرم(ص) است. میتوانیم در قراردادهایی که پیامبر(ص) با دشمنان، مخالفان و پیروان ادیان دیگر بسته، نکات مهمی پیدا کنیم. قراردادی که پیامبر(ص) در صلح حدیبیه بستند، در روزهای اول بسیاری از نیروهای متشخّص صدر اسلام را عصبانی کرده بود. میگفتند: «چرا به کفار امتیاز بدهیم؟» ولی وقتی چند سالی گذشت، مشخص شد که عجب قرارداد مهمی بود و عجب تدبیر آسمانی
بود!! چون حق در چنین مسیری میتواند به پیش برود. حق در این مسیر میدان تبلور پیدا میکند.
باید بنشینیم و مذاکره کنیم. همانگونه که برای مهاجران مسلمان حقوقی قایل هستیم، برای مهاجران سایر ادیان هم حقوقی قایل باشیم. اگر وظایفی قایل هستیم، برای همه باشد. اگر این تفاهم به وجود بیاید که در هر محیطی افراد میهمان که وارد میشوند، بتوانند با میزبان در حقوق مساوی زندگی کنند، مطلوب ماست.
چون منطق حق، آسمانی، عدالت و انسانیت در اسلام بیشتر از همه مکتبهاست. منطق اسلام در خصوص بشریت حتی از مکتبهای بشری که براین اساس تشکیل شدهاند، فطریتر و اصیلتر است. میدانیم حقوق اقلیت مسلمان در کشورهای غیراسلامی خیلی ضایع میشود. امنیت آنها ضعیف است. در درس خواندن آنها مشکل دارد. لباس پوشیدن و معاشرت، تهیه غذای مباح، مسافرتها، حضور در اجتماعات و عرضه کردن افکارشان مشکل دارند و با حوادث پس از 11 سپتامبر سفرهایشان دچار مشکل شده است. حقیقتاً با شکنجه زندگی میکنند. به جز کسانی که اصول ملی، میهنی و اسلامی را ندیده میگیرند، بقیه، بخصوص خانمها دشواری دارند. الان دهها میلیون کودک مسلمان در چنین محیطهایی متولد میشوند که از مکتبخانه، کودکستان، مدرسه و دبیرستان گرفته تا دانشگاه مشکل دارند.
اینها مسایلی است که کشورهای اسلامی،به خصوص ایران باید توجه داشته باشند. در ایران حکومتی هست که براساس اسلام پیش آمد و همه وجود ما برای این است که بتوانیم اسلام را متناسب با عصر خودمان پیاده کنیم. حاضریم بانی این کارها شویم و هزینه این کارها را بدهیم. حاضریم اسباب این اجتماعات و رفتوآمدها و مذاکرات را فراهم کنیم و در اختیار دیگران قرار دهیم. شما علمای بزرگواری هستید. مجموعه شما عظیم است . هرکدام شما در کشور خود محبوب و متنفذ هستید و دوستان فراوان و تریبونهای ارزشمندی دارید.
باید برای حل همه مهاجرتهای مسلمانان و غیرمسلمانان تصمیم کلی گرفته شود. محال است که یک طرفه مشکل یک بخش از مهاجرت را حل کنیم. البته شاید آنها مشکلات ما را نداشته باشند، چون ما تعهدات ملی و مذهبی داریم که بعضیها ندارند. به همین دلیل میتوانیم پیش قدم باشیم که انشاءالله با حرکتی به آن سوی برویم.
ممکن است طول بکشد که نباید خسته شویم. الان نوزده سال است که کنگره وحدت را داریم و بحثهای فراوانی کردیم. خودم تقریباً در همه کنگرهها سخنرانی افتتاحی داشتم و هر وقت به مناسبت مسایل جدیدی که داشتیم، بعد از کلیات وحدت، مطالبی را مطرح کردم. فکر میکنم امسال با گرفتاریهایی که در سوریه، افغانستان، لبنان، عراق و ایران برای استکبار پیش آمد و خود ما با این توطئهها مواجه هستیم و به خصوص فشارهایی که بعد از افشای توطئه در انگلیس و آلمان برای مسلمانان پیش آمد و آن آقا به ناحق تعبیر اسلام فاشیست را مطرح و قلوب مسلمانان را جریحهدار کرد، از هر جهت زمینه یک حرکت مفید وسازنده فراهم است که آثارش را در سالهای بعد میبینیم.
در پایان عرایضم بازهم از حضور و زحمت شما تشکر میکنم و امیدوارم از خیر و برکت کنگره شما بهره بیشتری برای جهان اسلام عاید شود.
والسلام علیکم و رحمه الله