بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله
خداوند را شکر میکنیم که به دست انسانهای لایق و تلاشگر این همه افتخارات برای انقلاب اسلامی ایران عزیزمان در این دوره کار دانشگاه آزاد اسلامی ثبت شده و بنده به عنوان یکی از کسانی که در این کار شریک بودهام، حقیقتاً باید سجده شکر کنم که این اتفاق مهم در تاریخ ایران و انقلاب اسلامی رخ داد. نمیتوانم مدعی باشم که اینها فقط تراوش فکری چند نفر بود. اینها واقعاً امداد الهی بوده است و لطف خداوند است. کار کوچکی نیست که در حال حاضر خیلی آسان بگوییم ما بیش از سه میلیون فارغالتحصیل و دانشجو داریم. این عدد در گذشتهها در گوش انسانها سنگینی میکرد و الان شنیدن آن مقدور شده است.
در این شهر خوب ایران، یعنی نجفآباد که بنده خیلی خوب میدانم چقدر برای ایران و اسلام ارزشمند است شاهد این دانشگاه هستیم. هم سابقه طولانیاش، علمایش، مردمش و هم در دوره مبارزه واقعاً جلودار بودهاند و حوزه علمیه و علمای نجفآباد در دفاع مقدس رتبه اول را در همه چیز داشتهاند. روستای اول ایثارگر و شهر اول ایثارگر در کشور ما متعلق به اینجاست.
یک نکته در آمار شهدا و جانبازان به ذهنم رسید که باید عرض کنم. ما در مقابل یک شهید 4 تا 5 مجروح و جانباز در جبهه داشتیم. به دلیل اینکه این انسانها در جبهه به نحوی عمل میکردند که به شهادت نزدیکتر بودند تا مجروح شدن. چیزهای مثال زدنی خیلی داریم. وقتی واحد نجفآباد کارش را شروع کرد، من یک بار اینجا آمدم و فرصت نشد این دانشگاه را ببینم. از هلیکوپتر از بالا نگاهی به اینجا کردم و دیشب وقتی وارد این دانشگاه شدم، واقعاً عظمت آن را دیدم. صمیمانه از مردم نجفآباد و علما که از مسئولان حمایت کردند و میکنند، تشکر میکنم. از آقای دکتر جاسبی و آقای دکتر مظاهری و آقای دکتر امیری نیز که سهم زیادی دارند و از همه شما و سایر زحمتکشان سپاسگزاریم.
اظهاراتی که نسبت به من شد، مبالغهآمیز بود. بنده نمیگویم که سهمی نداشتهام، اما سهم آنچنانی ندارم. به هرحال هستم. برادرانمان، دو امام جمعه بسیار عزیز و دوست داشتنی ما آقای حسناتی و آقای میردامادی هم بنده را شرمنده کردند. ما در صحنههای دیگری با آقایان همیشه هم سنگر هستیم و امروز اینجا هم همکاری و همراهی داریم و خودشان هم سهمی دارند. اما در مورد دانشگاه من فقط نکاتی را عرض میکنم، چون به وقت نماز نزدیک هستیم.
شروع کار دانشگاه در آن موقع یک نوع جهاد بود. آقایان یادشان هست که در دهه اول انقلاب کار غیردولتی کردن تقریباً یک نوع کفر و برگشت از انقلاب تلقی میشد. فکر میشد که همه چیز را دولت باید اداره کند، حتی مدارس آموزش و پرورش غیردولتی را هم اکثراً گرفته و دانشگاههای غیردولتی را هم تصرف کرده بودند. اینکه انسان در آن زمان بیاید بحث دانشگاه آزاد غیردولتی را مطرح کند، حقیقتاً میتوانست ریسگ بزرگی باشد.
ولی من این پیشنهاد را که آقای دکتر جاسبی داد، پذیرفتم و بعد روی آن کار کردم. محاسبه خیلی روشن بود. اصل محکم عرضه و تقاضا در همه زندگی انسانها و همه تاریخ حاکم بود و هیچوقت این اصل را کسی نمیتواند از زندگی انسانها دور کند و جایی که نیاز وجود داشته باشد و امکان عرضه هم وجود داشته باشد عرضه بوجود میآید. لذا عرفای ما همیشه از انسانها میخواهند که نیاز پیدا کنند و «آب کم جو و تشنگیآور به دست» اگر انسان تشنه شد، آب هم پیدا میکند. همان کاری که حضرت هاجر در مکه کرد. یا همان کاری که مرغان هوا میکنند و فرسنگها راه میروند و آب پیدا میکنند و جاهایی در دنیا کشف میشود. تشنگی واقعاً نیاز واقعی است که خداوند در ما قرار داده است که موتور حرکت است.
محاسبه روشنی بود که در ایران تقاضای تحصیل بسیار بالاست و امکانات تحصیل یک دهم آن را هم نمیتوانست برای تحصیلات عالیه بدهد و مردم ما هم حاضر بودند فرش خانهشان را بفروشند تا بچههای آنها درس بخوانند. وقتی در ایران امکان تحصیلات عالی کم بود، مردم چه کار میتوانستند بکنند؟ دو راه بیشتر نبود. یا اینکه دیپلم بیکار باشند که واقعاً برای کشور مشکل بزرگی بود. شاید بدترین عنوان الان برای جوانان ما همین دیپلم بیکار باشد. فرسوده و سرخورده میشوند و فشار زندگی آنها را از پا درمیآورد. خانوادهشان و جامعه هم آسیب میبیند.
راه دومش هم این بود که به خارج بروند. خارج رفتن هم برای تعداد کمی از خانوادهها مقدور بود. آنهایی هم که خارج میرفتند، اکثراً چون در کنکور اینجا پذیرفته نشده بودند، معمولاً صید دانشگاه بنجل خارجی میشدند و کمتر در دانشگاههای موفق دنیا پذیرفته میشدند.از اینها همخیلیهایشان برنمیگشتند.
این رقمی که دکتر جاسبی اعلام کردند واقعاً یک حساب تکاندهنده بود. یعنی اگر 10 درصد آنهایی را که دانشگاه آزاد اسلامی جذب کرده، به خارج میرفتند، 50 میلیارد دلار پول کشور را میبردند. این دانشگاه هیچ هزینهای برای دولت نداشته، بلکه درآمدی هم برای دولت داشته است. ما الان سالانه مبالغ زیادی مالیات به دولت میدهیم. این همه اشتغالی که شما میبینید، ایجاد شد. کمترینش در همین عدد پرسنل و نیروهای علمی است. این بخش عمرانی عظیم که در کشور انجام شده، 11 میلیون متر مربع ساختمان و زمین، همهاش اشتغال است. این آبادی و عمران که در شهرهای کوچک انجام شد، چه افتخاری برای کشور ما درست کرده است!
اما مسئله اصلی محصولات علمی این دانشگاه است. قاری محترم قرآن آیات اول دو سوره را قرائت کردند. که اوایل بعثت نازل شده و پیغمبر با مردمی که اصلاً اسم کتاب و قلم و مدرسه و کتابخانه نشنیده بودند، حرف میزدند. «نون والقلم و ما یستطرون» قسم به قلم، آیه دیگر «الذی علم بالقلم» جزو اولین آیاتی است که خداوند بر پیامبر(ص) نازل کرده و این خود خیلی معنا دارد. برای امت و ملت ما خیلی حرف دارد. حتماً مردمی که این حرفها را میشنیدند، غیرآنهایی که مؤمن نشده بودند و مسخره میکردند، بیدار میشدند. همین مسخره کردن جمله بعدی سوره ن و القم است که خداوند به قلم قسم میخورد که تو دیوانه نیستی. از حرفهای پیامبر آنقدر معلوم میشود که معنایش عظیم بود و سطح ادعاها آنقدر بالا بود که مستمعانش پیامبر را به مالیخولیایی و تفکرات دور از واقعیت متهم میکردند.
اینجا بحث علم است، بحث دانش است. جامعه ما به گونهای است که کارش به جایی رسیده که وقتی میخواهیم دنبال مسائل هستهای برویم، غرب اینگونه برخورد میکند. دنیای کفر از ما و اسلام آموخته و واقعاً جاهلیت قرون وسطایی با حضور مسلمین شکسته شد. ظلمات هزار ساله غرب با آمدن به منطقه اسلامی و مشاهده روشناییهای دنیای اسلامی برطرف شد که با ترجمه کتابها و متون اسلامی بوجود آمده است. اما الان در مقابل پیشرفت مسلمانان برخورد میکنند. ما واقعاً وظیفه داریم و حقمان است که عالیترین مقام علمی را در سطح دنیا داشته باشیم. هرقدر در علوم عقب باشیم، به اسلام جفا کردهایم.
امت اسلامی انصافاً در عمل به اسلام کوتاه آمده، البته دوره ما که بحمدلله بهتر شده است. اما در طول تاریخ در این دورهای که عصر رنسانس است و دنیا به جلو میرود، کشورها و دولتهای ما در جا زدهاند. مطمئناً راهی غیر از باسواد کردن و آگاه کردن مردم، برای ترقی و رفاه و پیشرفت نداریم و دین همین است. این دینی است که در آیه اول صحبت از قلم میکند و قسم میخورد. خداوند به یک تکه نی که آن روز قلم بود، قسم میخورد. دین به این معناست.
ما خیلی اصول روشن داریم که موظف بودیم عالم و اعلم دنیا باشیم، ولی نشدیم. اگر ما اجازه بدهیم که فرزندانمان در همین سطوح پایین دبستان و دبیرستان و شاید هم کاردانی توقف کنند، بدترین ظلم را به کشورمان، ملتمان و دینمان وآینده بشریت کردیم. ما باید بایستیم، مقاومت کنیم و فشار بیاوریم. گاهی بعضیها پیدا میشوند و میگویند دیپلم بیکار، لیسانس بیکار میشود. اولاً اگر هم اینجور شود، لیسانس بیکار بهتر از دیپلم بیکار است. دکتر بیکار بهتر از دیپلم بیکار است. چون شخصیتی و قدرت علمی دارد که خودش کار ایجاد میکند. این انسانها زاینده و سازنده هستند، هرقدر انسانها قوی باشند، افکار بزرگی پیدا میکنند. میتوانند اطراف خودشان را روشن کنند. ما باید مردم را باسواد کنیم. مردم خودشان راه خودشان را پیدا میکنند. مردم اگر باسواد شوند، دل ذره را میشکافند و آن خورشیدی را که در دل ذره است، پیدا میکنند و روشنایی و نور میگیرند.
شاید بدترین خیانت مسئوولین به کشورشان این باشد که راه تحصیل آنها را ببندند. در چنین شرایطی ما وقتی محاسباتمان را خدمت امام عرض کردیم، امام خیلی زود درک کردند. ایشان تیزهوش بودند، خیلی تیزهوش بودند. گفتند بروید انجام بدهید. معمولاً ایشان برای کارهای عادی پول نمیدانند. یک میلیون تومان دادند که برکت کیسه دانشگاه باشد. چند بار هم حمایت کردند. همان حمایتهای امام زبان نیروهای تند انقلابی را بست و آنهایی که مخالف بودند، سکوت کردند. نه اینکه از مخالفتشان دست برداشتند، با مخالفتها و تصمیماتشان در شورای انقلاب و در جاهای دیگر مواجه بودیم. همانها اذیت میکردند، ولی چون امام گفته بودند، کاری از پیش نبردند. انسانها واقعاً در مقابل امام نوعاً همه خاضع بودند. کم کم کار با مجاهدتهای زیاد پیش رفت تا به این جا رسیدیم که من امروز در این مجتمع فرهنگی، چیزهای عجیب و غریبی دیدم.
در نمایشگاه نکاتی فهمیدم که واقعاً میبینم چقدر ما استعداد داریم و این استعدادهای دارند بروز میکنند و خودشان را نشان میدهند. در بخشهای فرهنگی واقعاً ابداعات بسیار زیبایی دیدم که انسان مایل بود یک ساعت پای آن اثر بماند و لذت ببرد و روی آنها مطالعه کند.
کتابخانهای که امروز ما کارش را شروع کردیم، هفت میلیون کتاب را در خود جای داده است و با صدها میلیون اثر و متن ارتباط دیجیتالی برقرار کرده است. این میدان برای همه است، مردم در خانههایشان از اینترنت میتوانند استفاده و ارتباط برقرار کنند و بهرهگیری کنند. در گذشته علمای سالها مسافرت میکردند تا سندی پیدا کنند. امروز در خانههایمان میتوانیم با یک دکمه اینترنت آن متن را بیاوریم و پرینت بگیریم و بعد هم روی آن کار و تحقیق کنیم.
این آمار و ارقامی که آقای دکتر جاسبی و آقای دکتر مظاهری گفتند، حقیقتاً انسان را خیلی خوشحال میکند. برای این که میشود کارهای بزرگ کرد و این در جایی که پر و بال انسانها را نبندند و به انسانها میدان دهند و بگذارند مردم با استعداد خودشان با ظرفیت خودشان کار کنند و توقعی هم از دیگران نداشته باشند. این کار به جایی میرسد و در دانشگاه آزاد اسلامی اگر این توفیقات آمده، به این دلیل بوده که کسی اینها را محدود نمیکرد. هرکسی ابتکاری داشت، میدان باز بود. و نوعاً واحدهایی که شما میبینید تأسیس شدند، خدمت آقایان و خانمها عرض کنم نوعاً تأسیس اینها با درخواست مردم محل بوده است. ما همین الان دهها درخواست از امام جمعه، نماینده شهر، فرماندار شهر، فرمانده سپاه شهر و فرمانده بسیج شهر در هیأت امنا داریم. مردم خودشان میآیند زمین و ساختمان در اختیار میگذارند که کار آنجا شروع شود و دست مایه اولیه میدهند. دانشگاه نمیخواهد این قدر توسعه بدهد، ولی شما نمیدانید ما چقدر فشار داریم. میآیند و میگویند ساختمان میسازیم و همه چیز را آماده میکنیم و بیایید بچههای ما را تعلیم دهید، البته مشکلات عجیب و غریبی هم داریم که باید حل کنیم.
یکی از تصمیماتی که امسال گرفتیم و آقایان هم عمل کردند، این است که سعی کنید بیشتر بومیها را در دانشگاهـهای محلی بپذیریم. برای اینکه از خانههایشان دور نشوند. همه را نمیشود، ولی خیلیها را میشود. بخصوص روی دختر خانمها بیشتر تکیه کردیم که آنها به شهرهای دیگر نروند. اگر به شهرهای دیگر میروند، برگشتشان را به شهر خودشان تسهیل کنیم.
قرارمان براین شده که از این به بعد روی تحقیقات و پژوهش بیشتر کار کنیم. بودجه خوبی گذاشتیم که همه آن جذب نشد. خواهش میکنم کار تحقیقاتی خود را بیشتر کنید. ما از لحاظ کیفیت باید عمیقتر کار کنیم.
من به آقای دکتر جاسبی و سایر مسئولان و معاونانشان عرض میکنم که ما الان باید کارهای بزرگ کنیم، کارهای بزرگی هست که دانشگاههای کوچک نمیتوانند انجام دهند. دانشگاههای دولتی هم در ظرفیت خودشان انجام میدهند. ولی دانشگاههای آزاد اسلامی میتوانند بزرگترین کارها و نیازهای تحقیقاتی کشور را انجام دهند. یا یک صنعت بسیار مهمی که دیگران نمیتوانند بیاورند، دانشگاه آزاد اسلامی واردش کند. چون وقتی بحث تحقیقات را مطرح میکنیم، باید سرمایه کلانی را به آنجا ببریم.
همین امروز در نمایشگاه شما دیدم که جوانی دستگاه آب شیرینکن اختراع کرده است که البته بنا شد او را در تهران ببنیم. اگر همانطور که ایشان میگوید. این هسته یک حرکت است. امروز در دنیا مسئله آب همان مسئله عرضه و تقاضاست که خدمتتان عرض کردم. یعنی مردم به اندازه همه دنیا آب شیرین لازم دارند و آب شیرین هم به اندازه کافی نیست.
ما باید به گونهای بتوانیم آب ارزان از منابع عظیم آب شور دنیا در اختیار مردم بگذاریم. اگر دانشمندانی این مسئله را حل کنند که آب، ارزان و شیرین شود و دراختیار بشریت قرار گیرد، بزرگترین نیاز بشریت تأمین میشود. جای چنین چیزی در دانشگاه ما خالی است که حتماً باید پرکنیم.
علم از دو جهت اهمیت دارد: از یک جهت بخاطر این استعدادها و ابتکارهایی که بچهها دارند و معمولاً در به تولید رساندن آن مشکل دارند و اکثر آنها گرفتارند و اکثر آنها هم تأیید شده است و ما باید فکری کنیم. در همین جا برای خود دانشگاه منابعی دائمی در نظر گیریم. لذا ایجاد مراکز فنی و صنعتی و مهندسی برای اینکه مهندسی اجرایی این ابتکارها را به عهده بگیرد، ضروری است. از مرحله آزمایشگاه جلو ببرد و به پایلوت برساند. باید سرمایهگذاری قابل توجهی در دانشگاه کند برای پیاده کردن این طرحها کند که ضروری است.
اینها کارهای سختی نیست. ممکن است چون ذهنتان در تعلیم و تربیت است، فکر کنید که خیلی سنگین است. ولی من میدانم اگر این کار برنامهریزی شود، از دنیا سرمایه جذب میکند، زیرا دنیا عالم دارد و طرحها را میشناسد.
بانکها میدانند کجا سرمایهگذاری کنند. واحدی هم مثل دانشگاه آزاد اسلامی که نیرومند است و پشتیبان و ضامن است، میتواند ضامن جذب این سرمایهها باشد. حتماً باید این کار را انشاءالله در هیأت موسس و هیأت امنا انجام دهیم. در ماههای آینده پایهاش را میگذاریم. ولی از شما میخواهم که خودتان را آماده کنید و باید همه واحدها همکاری کنند و واحدهای بزرگ صنایع پیشرفته و مورد نیاز را با اتکا به همین ابتکارات و اختراعاتی که شما خودتان دارید، تأسیس کنیم. یعنی اولویت را به اینها بدهیم و از سرمایههای سرگردان هزار میلیاردی که در دنیا خوابید، استفاده کنیم. اینها فقط یک بستر مناسب میخواهد و چه بستری بهتر از بستر علم و فن و تحقیق و صنعت که پشتیبانش دانشگاهی مثل دانشگاه آزاد اسلامی باشد؟! این میتواند منبع درآمد پایانناپذیری برای کشور و برای دانشگاه باشد و بزرگتر از آن تحقق آرزوهای جوانها و محققان ماست که انجام دهیم. صمیمانه از آنچه که در این واحد دانشگاهی نجفآباد دیدم، از متصدیان و دستاندرکاران متشکرم و امیدوارم که بتوانیم رتبه مناسبی را در دنیا برای دانشگاه آزاد اسلامی کسب کنیم و بتوانیم شرارتهایی که برای این واحد عظیم ملی و جهانی میشود، کوتاه کنیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله