سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح پانزدهمین کنگره نهجالبلاغه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السلام علی رسول الله و آله
این میلاد مسعود را خدمت حضار محترم صمیمانه تبریک عرض میکنم. از تلاشهای پیگیرانه بنیاد نهجالبلاغه که همه ساله برنامههایی دارند و در طول سال هم برای توضیح و تفسیر این اثر عظیمالقدر اسلامی کار و تلاش میکنند و باعث آشنایی بیشتر نسل جوان با معارف الهی در نهجالبلاغه میشوند، تشکر میکنم. کار بسیار بسیار ارزشمندی هست که در این دوره انجام شد. ولی فکر میکنم که برای آثار حضرت علیابن ابیطالب (ع) امیرالمومنین و مکتب اهل بیت هنوز به کار جامعتری نیاز داریم که عرض میکنم.
اگر روی مجموعهآثار شخصی و فکری و آثار تاریخی حضرت امیرالمومنین(ع) با یک شیوه عالمانه و هنرمندانه و به طور جامع کار شود، اثر بسیار بسیار ارزشمند و جاویدانی برای تاریخ بشریت بوجود خواهد آمد. نهجالبلاغه گوشهای از آثار علیابن ابیطالب (ع) است. شاید میدانید و بعضیها هم شاید ندانند که اینطوری باشد. عمده مطالبی که در نهجالبلاغه آمده، بخشی از سخنانی است که حضرت علی(ع) در دوران نزدیک پنج ساله حکومتشان ابراز کردند و از بقیه عمر حضرت علی(ع) از زمان طفولیت، نوجوانی و دوران مجاهدتهای مدینه و 25 سال خانهنشینی در این اثر خیلی کم وجود دارد.
خطبهها معمولاً مال این دوران است که عمده آن خطبه است. نامهها معمولاً مال این دوران است. بیش از 95% از متن کلمات قصار مال این دوران است. گویا ایشان در دوران حکومتشان سنتی داشتند که در هر محفل خصوصی چیزی ابراز میکردند. بنابراین بوده که یادداشت شود و یادداشت میشد و به جاهایی که باید گفته میشد، ابلاغ میشد.
چند منبع برای مطلبی که عرض میکنم، در تاریخ وجود دارد که مهم است. در زمانی که نوشتن و ثبت آثار خیلی نادر بود، ابتکار مهمی بود. اگر روزی بنا شود که علی ابن ابیطالب(ع) درستتر شناخته شوند، قطعاً باید بنیادی باشد تا بخشهای مخفی مانده زندگی و حرفها و اظهارات ایشان جمعآوری و با شیوه علمی تقسیمبندی و تجزیه و تحلیل شود. حتی در زمان حکومتشان مسائل مهمی دارند که در نهجالبلاغه نیست که بخش احتیاجات و مباحثهها و پاسخ و پرسشها و آمدن شخصیتهای علمی خدمت ایشان و مطرح شدن مسائل عقیدتی است. اینها در کتابها هست. اما نظم نگرفته است.
کاری که مرحوم سیدرضی بزرگوار کردهاند، خیلی با ارزش است و شاید مهمترین ابتکار آن زمان بود که کلمات ایشان را جمع کردند. منتها ایشان از یک زاویه خاص از جهت ادبی با گرایش فصاحت به کلمات امام نگاه کردند. بیشتر چیزهایی را که برای ایشان جالب بود و برجستگی فصاحت و بلاغت داشته، جمع کرده است. این زاوایه مورد نظر ایشان بوده و الحق هم تفحص خوبی کردند و خوب تنظیم کردند.
اما یکی از اشکالاتی که معمولاً مطرح میشود، این است که با اینکه اسناد در اختیارشان بود، متون را به صورت مرسل نقل کردند. یعنی مستقیماً از قول علی ابی ابیطالب (ع) نقل کردند، بدون اینکه به سلسله اسناد بپردازند. شاید اگر میخواستند این کار را بکنند، خیلی کارشان بزرگ میشد. شاید از سنگین شدن کار احتراز میکرد. البته بعداً علمای بزرگواری، کار و سندها را پیدا کردند. الان برای محققین سندهای نهجالبلاغه موجود است. یعنی هرکس بخواهد تحقیق کند، میتواند کلمهای از کلمات نهجالبلاغه را مستند ببیند که تکمیلکننده زحمات مرحوم سیدرضی است.
ترجمهها، توضیحات و تکملهها به اندازه کافی هستند و باید از کسانیکه این زحمات را در تاریخ کشیدهاند و این مجموعه را در اختیار ما گذاشتهاند، قدردانی کنیم. اما ما کار بزرگی داریم. اخیراً بنیاد نهجالبلاغه متونی از نهجالبلاغه تهیه کرد که در متون درسی دانشگاهها و حوزهها وارد شود. واقعاً اقدام خوبی است. بعضی جاها هم شروع کردند. متنها شروع کار است. باید از لحاظ تاریخی برای بُعدی که من عرض کردم، برای شناخت علیابن ابیطالب(ع) آن کار جامع انجام شود که بنیاد نهجالبلاغه برای این مسئله نیست. جزو وظایف دیگران است. البته بنیادهایی در کشور هستند که این کارها را میکنند. ولی هنوز نمیبینیم که تحقیقاتی امروزی، دنیاپسند، عالمانه و هنرمندانه درباره این موضوع بسیار مهم انجام شود.
آثار وجودی علیابن ابیطالب(ع) را در مکه و مدینه زمان پیامبر میبینید و در زمان خانهنشینی به اهل بیت (ع) اسلام ظلم شد و نگذاشتند آن نورافشانی که بنا بود بعد از پیامبر(ص) بکنند، اتفاق نیفتاد. ولی مثل آفتاب پشت ابر تابشهای زیادی هم از آن زمان هست. عناد تا دوران خلفای ثلاثه به آن صورت نبود. در زمان بنیامیه و بعد از شهادت حضرت علی (ع) شروع شد. حکومتهای اموی مقام ایشان را میدانستند ونگران بودند که اسم، آثار و فرزندان علیابن ابیطالب(ع) تمرکزی پیدا کنند.
چون در دنیای اسلام حکومت بنیامیه را تهدید میکردند. لذا آنها بدترین خصومتها را نسبت به شخص مولاکردند. حکومتها اسلامی بود، ولی دنیای اسلام را در بهرهگیری از شخصیت علیابن ابیطالب(ع) محروم کردند. شیاطین اطراف معاویه هجمه بسیار سنگین و بیسابقهای را طراحی کردند که علیابن ابیطالب 0ع) را از چشم جامعه اسلامی بیندازند و تا حدودی هم در محوطههایی موفق شدند. در منابر، مساجد، خطبههای نمازجمعه و محافل خصوصی به جای ذکر فضایل علی (ع) جعل مطالب دروغ علیه ایشان بود.
همینجا میتوانید رازی را که علیبنابیطالب(ع) وصیت کردند قبرشان مخفی باشد، کشف کنید، این خودش کار عجیبی بود که حضرت علی (ع) به فرزندانشان میگویند که قبر مرا مخفی کنید و کسی نداند من کجا دفن شدم. خیلیها عاجز بودند از اینکه درست بفهمند. کار مهمی که فرزندان و دوستان علیابنابیطالب کردند این بود که همان روز چندین جنازه را به چند نقطه فرستادند تا به صورت ظاهراً هرکسی فکر کند که علیابنابیطالب(ع) جای دیگری است. به حجاز، مصر و بعضی از شهرهای عراق فرستادند و مردم نمیدانستند همان جنازهای بود که در نجف دفن شد. معلوم است که در زمان معاویه با همان شرایطی که درست کرده بود، قبر علیابن ابیطالب(ع) را بعنوان محور و مرکزی برای تجمع مردم تحمّل نمیکردند.
تا آخر زمان حکومت بنیامیه کسی قبر علیابن ابیطالب (ع) را نمیدانست. در زمان بنیعباس که بخش عمدهای از عوامل موفقیت بنیعباس علویها بودند، در زمان منصور یعنی از زمان امام صادق (ع) قبر علی (ع) را مشخص کردند. از زمان هارون قدری رسمیتر شد و ساختمان کوچکی هم ساختند و فکر میکردند که این را هم سرمایه خودشان قرار بدهند. اما خیلی زود شیعیان مخلص و مجاهد و آنهاییکه از حکومت بنیعباس رنجیده بودند، اطراف این مکان جمع شدند و مرکز نیروهای مبارز و مجاهد شد و مردم از راههای دور میآمدند. حتی در زمان خود هارون تخریب دوباره شروع شد و در زمان متوکل هم میدانید که با مرقد امام علی(ع) و امام حسین (ع) چه کردند. البته بیشتر کربلا بود. چون کربلا از زمان بنیامیه هم بود و مردم میآمدند و سابقه داشت، ولی قبر علیابن ابیطالب (ع) بعداً شناخته شد.
با این شرایط که من عرض میکنم، بنیعباس و بنیامیه نگذشتند در زمانی که لازم بود و افرادی از صحابهها و تابعین وجود داشتند که خیلی چیزها از علیابن ابیطالب (ع) میدانستند، مطالباتشان را مطرح کنند، میترسیدند. اگر هم میگفتند، با تقیه میگفتند. با این شرایط باز هم شما گوشهای از آن آثار را در نهجالبلاغه میبینید و در سایر کتابها هم فراوان است. با توجه به فضای بعد از پیامبر (ص) و شرایطی که در زمان آل بویه پیدا شد، دوباره نجف مرکز شد و مردم جمع شدند و دوباره کمکم ادامه پیدا کرد.
باید برای آن زمان کار کنیم و کار مهم سیدرضی را خیلی ارج بگذاریم که زحمت زیادی کشیدند و پایهها را درست کردند و کتابهایی که محققین سابق ما نوشتند و آثاری که وجود دارد، در کتابهای تاریخ پخش است. با یک دید دیگر ممکن است همه اینها الان در بحارالانواریا جاهای دیگربصورت متفرقه باشند وباید با دیدخاصی یکبار علیابنابیطالب(ع) را بشناسیم که نهجالبلاغه هم شکل دیگری پیدا میکند و آن موقع با اسم دیگری معرفی میشود.
اما اینطور نیست که تاریخ برای همیشه بتواند این برلیانهای الهی را در زیر آوار خود مدفون نگه دارد. تحقیقاً روزی خواهد آمد که معارف اسلام از دیدگاه اهل بیت (ع) بیان میشود که بیواسطه با مرکز وحی متّصل بودند و حقایق آسمانی را میدانستند و مفسّر بودند. بنابود اینها بعد از پیامبر حقایق فراوانی را که خداوند برای بشریت در نظر گرفته بود، برای مردم بگویند و قرآن ناطق باشند. انشاءالله از این به بعد جمهوری اسلامی یکی از آن پایگاهها باشد که اینکار را متناسب با زمان به عهده بگیرد. در همین 25 سال هم خیلی کار شد. ولی به نظرم بنیاد دیگری لازم است که با شیوههای جدید و روشهای تحقیق امروزی و با زبان روز این مسائل را مطرح کند. همه چیز در آن هست. هرچه بشریت امروز میخواهد، در آن معارف است.
نمیخواهم بگویم میتوانیم همه علوم و فنون مادی را در کلمات علیابن ابیطالب (ع) به طور مفصل پیدا کنیم. کسی نمیخواهد چنین ادعایی درباره قرآن، نهجالبلاغه و آثار دیگر کند که آنها از جهات انسانی و علوم انسانی انسانسازی، مسئولیت و رسالت داشتند که کار را انجام دهند و ما باید این دفینههای ارزشمند را استخراج کنیم و به تاریخ تحویل بدهیم. امروز مستمع زیادی در دنیا هستند که تشنه این معارف هستند و اگر بفهمند که این معارف متصل به وحی هستند، بهتر گوش میکنند.
ولی متأسفانه الان گرفتار عناد هستیم. معاویه الان نیست، اما فکر و روح معاویه را استکبار جهانی تعقیب میکند. آنها هم فهمیدهاند که مبانی و معانی که در این مکتب وجود دارد، برای اهداف مادی، سلطه ظالمانه و انحصارطلبیهایشان مانع جدی است. شما این روزها کمتر این خبرها را میفهمید. عوامل آمریکا در بسیاری از کشورهای اسلامی فشار سنگینی روی دولتها گذاشتهاند که در مدارس تعلیمات دینی را کم کنند و در خیلی جاها هم تسلیم شدند و با هدایت کارشناسهای آمریکایی بخشهای مهم انسانساز و تحرکآ فرین را از کتابهای درسی میگیرند. البته موفق نمیشوند، چون مواردی که گرفته میشوند، از مسیر غیرحکومتی و با توجه بیشتر راه پیدا میکند. بالاخره مردم در خانهها، مسجدها و با معلمان دیگر که وابسته نیستند، با این منابع مرتبط میشوند. آنها به خیال خودشان فکر کردند که میتوانند این کار را بکنند و دارند میکنند.
من به سختی میتوانم باور کنم مسئله اخیر نجف یک مسئله ساده است که آنها برای سرکوب چند جوان نجفی هتک حرمت کردند. ظاهرش همین است که میگویند آنها نیروهای مسلح بودند و ما رفتیم آنها را سرکوب کنیم، اما حقیقت را باید با آشنایی که با حرکت جدید اینها داریم و با خشمی که آنها با اسلام انقلابی دارند، با عصبانیتی که حرکت جدید دنیای اسلام در جهت استقلال، آزادی، ظلم ستیزی و استکبار ستیزی پیدا کردند. بدانیم که میخواهند ریشهها را بسوزانند.
ولی واقعاً احمقانه است. اینجوری نمیشود و بدتر میشود. یعنی مردم را متوجه میکنند. اگر این اتفاقات بیفتد، شبیه کارهای یزید است. وقتی بچههای امام حسین (ع) را به شام بردند، مردم کم کم اخبار کربلا را شنیده بودند و زمزمه مخالفت حکومت یزید پیدا شده بود. وقتی مردم حرف سیاسی میزدند، قرآن به آنها میدادند و میگفتند این را بخوانید و حرف سیاسی نزنید و این تبدیل به یک حرکت بسیار جدّی ضد بنیامیه شد. چون فشار آورده بود که آنها بیاطلاع باشند.
حکومتها نمیتوانند از راه فشار ریشه معارف را بسوزانند، میتوانند متوقف و محدود کنند، اما اینها ریشهدارتر میشوند و عمق بیشتری میگیرند. شما مقایسه کنید که آقای بوش در این مدت دو سال چقدر به دنیای اسلام فشار آورد و امروز به چه روزی مبتلا شد. در خود آمریکا همین امروز که ما داریم با شما حرف میزنیم، تظاهرات وسیعی در نیویورک علیه سیاستهای جنگطلبانه و ضد خلقی ایشان دارد انجام میشود. صحبت از 500 هزارنفر است که در خیابانها هستند. یا آقای دیگری بنام رمزی کلاک که قبلاً وزیر دادگستری بوده و الان نیست، کیفر خواستی علیه سیاستهای بوش تنظیم کرده که امروز منتشر شده که نوزده جنایت برای ایشان شمرد که به سیاستهای ضد مصالح آمریکا و ضدبشری و ضد اعتبار آمریکا عمل کرد. واقعاً هم مهم است. در مسئله جنگ عراق و افغانستان، قبل از جنگ دروغ گفتند و مردم را فریب دادند، از بیتالمال آمریکا هزینه کردند. سازمان ملل را دور زدند و وارد جنگ شدند. در عراق ظلمها، سرکوبها و شکنجهها کردند و اموال زیادی از عراقیها را که تباه کردند. قراردادهای نادرستی با شرکتهای طرفدار خودشان در عراق برای به اصطلاح بازسازی بستند. زندان کردنها و سرکوبهای بیجا و آوردن دولت دست نشانده برخلاف اراده مردم، کار آنان در عراق است.
همین مسائل را در افغانستان داشتند و به فلسطین گریز زدند که الان اسرائیل دارد با حمایت آمریکا در فلسطین ظلم میکند. نوزده مورد کیفر خواست آن هم توسط یک حقوقدان معتبر و وزیر دادگستری آنها مطرح شد که امروز آمریکاییها او را به عنوان یک مرجع مهم حقوقی میشناسند. البته کمیته بینالمللی خاصی برای همین مسئله تشکیل دادند و مجموعهای این کار را میکند. من این را به این جهت میخواهم بگویم که سبک برخوردهایی که میکنند، نتیجه نمیدهد. افکار عمومی را به جای اینکه به طرف خودشان ببرد، معکوس میکندو این اتفاقات میافتد. ولی آنها کار خودشان را میکنند و در حرم علیابن ابیطالب(ع) و مقدسات دیگر جنایت میکنند که باعث ریشهکن شدن خودشان میشود. همان گونه که بنیامیه با این قداستها عمل کرد. اینها ترسیدند که عراق تبدیل به مرکز و کانون الهام بخش تحرکات انقلاب اسلامی شود و خیال کردند که با هتک حرمت حرم حضرت علی (ع) میتوانند جلوگیری کنند که برعکس شد.
شما اخبار را میدانید. واقعاً سه هفته پشت دروازه نجف به زانو درآمدند و برگشتند. کار خیلی عظیمی است که جوانان نجف نگذاشتند اینها به نقطهای که میخواستند، بیایند. البته قداست علیابن ابیطالب(ع) وحشتی در دل اینها انداخته بود و دنیای اسلام را به حرکت درآورد و موج اعتراض شروع شد و اینها احساس کردند که عنقریب تظاهرات وسیع جهانی در دنیای اسلام و جاهای دیگر شروع میشود و عقبنشینی کردند. بعضیها انتظار داشتند که خود علیبن ابیطالب (ع) قدری آنها را مجازات کند. چون خیلی از مریدان اهل بیت این جوری انتظار دارند که آنها میتوانند. خوب بود زودتر آنها را با یک معجزه سرجای خودشان مینشاندند. اینهایی که این جور تفکر دارند، توجه ندارند که اصلاً بنای ادیان الهی اینجوری نیست. معجزهها خیلی نادر و فقط برای اثبات حقانیت انبیاء اتفاق میافتاد.
همیشه خداوند به انبیاء میگفت: باید صبر کنید. عجله نکنید. ما مهلت میدهیم. استدارج یک اصل در سنت الهی است. باید دیگران بتوانند متنبه باشند و برگردند و با دیدن حقایق دست از کارههایشان بردارند. خداوند که در صدد این نیست که همه چیز را به خاطر تخلّفی که میکنند، منهدم کند. اگر این جور بود که اصلاً تاریخ اینجوری نمیشد. چقدر در قرآن داریم که صبر کن و عجله نکن. این اصل است، منتها اگر چشم واقعبین داشته باشیم، الان هم این قداست دارد کار خودش را میکند و اینها را به زمین میزند. همه مقاومتها متکی به چند تفنگی نبود که در دست جوانها بود. حقانیت و قداست این بارگاه و صاحب این بارگاه که افکار عمومی جهان را متوجه این نقطه میکند، اینها را میترساند و مرعوب میشوند و به فکر میافتند، از عاقبت کار خودشان نگران میشوند وعقبنشینی میکنند. مسئله فقط در مقابل چند آرپیچی و کلاشینکف و اینها نیست.
ما هم باید همین جور فکر کنیم. یعنی بالاخره همان حقانیت راه، حقانیت اسلام، قرآن، اهل بیت و مکتب کار اساسی را میکنند. ما وسیلهایم و هر مقدار که میتوانیم، کار میکنیم و بقیه را به خداوند واگذار میکنیم. انصافاً این انتقامی که بتدریج شروع شد که از متجاوزین گرفته شود، قابل تأمل است. قبل از این شبیه آن را در مسجدالاقصی دیدیم. با اهانتی که شارون به مسجد الاقصی کرد، انتفاضه دوم شروع شد و اسرائیل و آمریکا را در باتلاق انتقاضه فلسطین گرفتار میبینیم. این قداست مسجد اقصی است که مردم و مسلمانان به آنجا توجه دارند. نقطه معراج پیامبر (ص) است. این برای ما که راه خدا را انتخاب کردیم و به اسم اسلام و اهل بیت و قرآن میخواهیم از حق دفاع کنیم، سرمایه بسیار بسیار عظیمی است و توجه، تدبّر، صبر و انجام وظیفه میخواهد.
صبر موقعی جواب میدهد که انسان انجام وظیفه هم بکند. اگر مردم نجف دفاع نمیکردند، ممکن بود اینها حتی حرم را هم تصرف کنند. همان کاری که یزیدیها در حرم پیغمبر(ص) کردند، اینها در حرم حضرت علی (ع) میکردند و اهانتها و آلوده کردنها بیشتر میشد. اگر مردم وارد عمل شدند، به اتکای این قداست، حقانیت و صحت راه موفق شدند. تجربه خودمان را در ایران داریم. عراقیها هم باید تجربه خودشان را در عراق داشته باشند. انشاءالله مسلمانان همه جا، بخصوص فلسطینیها که انصافاً یکی از بدترین ظلمهای تاریخ فلسطین دارد اتفاق میافتد و جنایات ساعت به ساعت در آنجا تکرار میشود، برکت این همایش و تحقیقاتی که دانشمندان، بر محور این بنیاد میکنند و این همایشها گامی در جهت آشناشدن ملت مسلمان به حقایق دفینه ارزشمند آثار علیابن ابیطالب(ع) در تاریخ اسلام است، برسند. شما را به خدا میسپارم و از شخص جناب آقای دینپرور که برای این راه خیلی خوب تلاش میکنند، تشکر میکنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله