بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسولالله و آله
شما اندیشمندان که زحمت سفر را پذیرفتید، خیلی خوش آمدید و از اندیشمندان مقیم ایران متشکریم که این برنامه را با هماهنگی با دوستان خارج تنظیم کردند. این اجلاس میتواند اجلاس مهم و کارسازی باشد. موقع خوبی هم تشکیل شده است، موقعی که واقعیتها مقداری خودش را نشان میدهد و قضاوت را آسان میکند. در گذشته اگر میخواستیم وضع امروز را ترسیم کنیم، به صورت سخنرانی و طرح بود که به طور جدّی تحقق آن مورد تردید قرار میگرفت. ولی امروز گوشهای از آنچه که فکر میکردیم، به صورت واقعیت و حقیقت، خود را نشان میدهد. الان میتوان بحثها را خیلی روشن مطرح کرد.
ایران در گذشته حقیقتاً مظلوم بوده است. ایران و ایرانی فرصتی پیدا نکرده بود که استعداد خود را بروز بدهد، به خصوص در سه چهار قرن اخیر که قرنهای پیشرفت و ترقی در دنیا بوده است، ما بدترین وضع را داشتیم. انقلاب اسلامی در ایران واقعاً باید به عنوان یک معجزه تلقی شود. میبینید و میدانید که چه قدرتهایی از خارج، از شرق، غرب و ارتجاع منطقه نمیخواستند این انقلاب موفق شود. در داخل هم همه چیز را فراهم کردند تا مردم نتوانند کار مهمی انجام دهند. شورشهای داخلی که از پیش طراحی شده بود، با حمایت خارجیها به راه افتاد که نگذارند انقلاب به ثمر برسد و آن را به موجی تبدیل کنند که میآید و میرود. ولی آن هم نشد. بعد از آن همه توطئه، آن جنگ عجیب و غریب تحمیلی را به وجود آوردند که حقیقتاً جزو نوادر تاریخ جنگهای دنیاست. بوقهای استعماری هنوز هم نمیگذارند حقایق آن جنگ برای مردم دنیا گفته شود. یک کشور تنها و تازه انقلاب کرده که هنوز بر زندگیاش هم مسلط نبود و ارتش آن که میبایست از کشور دفاع میکرد، به خاطر بیرون رانده شدن مستشاران خارجی و بخشی از امیران وابسته، انسجامی نداشت و نیروی مردمی هم که هنوز شکل درستی نداشت.
تقریباً همه قدرتهای فائق دنیا مانند آمریکا و انگلیس، شوروی سابق، فرانسه و آلمان پشت سر عراق بودند. کشورهای پولدار و کشورهای نفتخیز هم هر چه پول که عراق میخواست به او میدادند و دنیا همصدا به نفع عراق حرف میزد. ولی یک ملت تنها، روی پای خود همه این نیروها را عقب زد. واقعاً اتفاق عجیبی بود که افتاد. اواخر جنگ کار به جایی رسید که فرانسه هواپیماهای فوق مدرن را با خلبان به عراق اجاره میداد و به جایی رسیدند که آلمان مجبور شد حساسترین صنایع ممنوع شیمیایی را به عراق بدهد که یک نمونه آن را در حلبچه زدند. من آن موقع فرمانده جنگ و نزدیک میدان جنگ بودم و دیدم سلاح عجیبی علیه مردم خودشان به کار گرفتند. وقتی ما شهر را فتح کردیم و مردم از سربازان ما استقبال کردند، آنها از مردمشان انتقام کشیدند و شهر را زدند. بوی آن موادی که پخش میشد، به هر جا که میرسید، آدمها را درو میکرد و میریخت.
بعدها مجبور شدند جنگی را علیه عراق به راه اندازند تا اینها را از دست عراق بگیرند. ولی هنوز هم نتوانستهاند بگیرند. تا آنجا پیش رفتند. شوروی درهای زرادخانهها را باز کرده بود. درجنگ بصره که از شلمچه به بصره نزدیک شده بودیم، کارشناسان نظامیشوروی در قرار گاه بصره، دفاع عراق را هدایت میکردند. در آخر آمریکا مجبور شد رسماً با ما وارد جنگ شود، سکوهای نفتی را زدند، هواپیمای مسافربری ایرباس را انداختند و کارهایی که دیدید. در عین حال برای اولین بار در تاریخ اخیر،ایران در جنگ اجازه نداد که یک وجب از خاکش را بگیرند. وقتی که جنگ تمام شد و ما به هر دلیلی آتشبس را پذیرفتیم، نیروهای ما در عمق کردستان عراق بودند که ما به تدریج عقب آمدیم.
این دوره هم گذشت، تفسیر کردند و گفتند که ایرانیها شجاع، فداکار و ایثارگرند و با تلفات زیاد نیروی انسانی و موج انسانی جنگ را بردند، در صورتی که تلفات ما خیلی کمتر از عراقیها بود. میخواستند بگویند که ما با پوست و گوشت میجنگیدیم. اینجور نبود. بلکه با تدبیر، شجاعت و در عین حال با فنون نظامی و نیروهای نظامی و امکانات نظامی که خودمان ایجاد کرده بودیم، میجنگیدیم. نتیجه آن، این شده است که امروز ما یک نیروی بسیار عظیم دفاعی داریم. زرّادخانههای تولید سلاح ما از موشکهای بسیار پیشرفته گرفته تا کوچکترین نیازهای کشور را برای دفاع تأمین میکنند. البته چون الان احتیاجی نیست، تولیدات غیرنظامی دارند.
آنها میگفتند آنچه که مهم است، جبران خرابیهای جنگ، یعنی سازندگی است که از عهده ایرانی برنمیآید. چون فکر میکردند که این کارها را فقط اروپاییها میکنند. خیلی زود این توهم از بین رفت و امروز خود اروپاییها تقدیر میکنند.
چند روز پیش یک خبرنگار آمریکایی که شاید کهنهکارترین خبرنگار آمریکاست، به اینجا آمده بود که با من مصاحبه کند.* میگفت: «من هشت سال پیش در ایران بودم و امروز هم به ایران آمدهام. مشکل است که آدم باور کند این اتفاق عجیب عمرانی در کشوری مثل ایران افتاده است!»
در این بخش هم انقلاب معجزه خودش را نشان میدهد. از نظر من که با شرایط خودمان، منطقه و دنیا آشنا هستم، رمز اصلی کار این است که ایرانی در قرون اخیر خودش تصمیمگیر نبوده است و دیگران برایش تصمیم میگرفتند. مهمترین کاری که با انقلاب اتفاق افتاد، این بود که ما مستقل شدیم. این استقلال ریشه همه چیز است.
دیگر به ما نمیگویند که شما چه چیز تولید کنید و چه چیز تولید نکنید، کدام رشته را بخوانید و کدام رشته را نخوانید و با چه کسی کار کنید و با چه کسی کار نکنید. به دیگران مربوط نیست. نظام، کشور و مردم هر چه را تشخیص دادند، همان را انتخاب میکنند.
این اساس حرکت است و بندها را از دست مردم ما باز کرد. خیلی از شما شاید بدانید که در گذشته اینجوری بود که میگفتند شما نفت دارید و لازم نیست معادن دیگرتان را استخراج کنید. ایران نفت تولید کند و با آن زندگیاش را اداره کند. دلیلشان هم این بود که انرژی ارزان باید اروپا و آمریکا را بسازد و ایران هم با پولی که میگیرد، از بازار دنیا امکانات بیاورد و کشور خود را اداره کند.
اگر هم کارخانهای میدادند، به شکل مونتاژ میدادند و این از حیلههای عجیب و غریب استعمار است. یعنی آدم یک وقت یک ماشین میخرد و میآورد، یک وقت هم یک خط مونتاژ میآورند و چند دستگاه جیپ و چیزهای ظاهری میآورند و رنگ میکنند. قطعات آن را هم در آلمان یا آمریکا و یا جای دیگر میسازند و بعد میآورند اینجا که ما اینها را روی هم سوار کنیم، رنگش کنیم و تحویل بدهیم. این بسیار گرانتر تمام میشود. چون بعدها نیاز داریم، به هر قیمتی که خواستند، قطعات را به ما میفروشند. در بقیه بخشها هم اینگونه است. نمیگذارند قطعات را در اینجا بسازیم. ماشین در خیابان راه میرود، ولی باید قطعه آن را از آمریکا و آلمان بیاوریم. یک تصادف به معنی خرید مقدار زیادی قطعه از کشور مادر است. صنایع مونتاژ از حیلههای عجیب و غریب اینها بود و مردم هم خیال میکردند که ما داریم صنعتی میشویم.
ما آزاد شدیم که خودمان فکر کنیم. البته اینکه چگونه فکر کنیم و چه چیز انتخاب کنیم، مسئله مهمی است. آنها این راهم باور نداشتند که ما میتوانیم راهمان را انتخاب کنیم. مستشاران غربی باید در کشورهایی مثل ایران خط بدهند و بگویند اگر هم انتخاب میکنید، چگونه انتخاب کنید. یکی از موارد عجیب کلاهگذاری اینها در همین طرحهاست که ظاهراً طرح عمرانی میدهند. مهم این است که مستشار و مشاور طرح چه چیزی را برای ما دیکته کند.
یک نمونهاش را برای شما میگویم تا ببینید که چه اتفاقهایی در کشور افتاده است. در همین پالایشگاه بندرعباس، ما آن موقع مشاور خارجی داشتیم. آمدند برای آبگیری از دریا و خنک کردن تأسیسات هنگام کار کردن طرح دادند که 400 میلیون دلار برای ما تمام میشد تاآبگیری کنیم. چون ما خودمان به این مسائل رسیده بودیم، گفتیم این را خودمان طراحی میکنیم. وقتی آن را ساختیم، 30 میلیون دلار هم خرج آن نشد. طرح را خودمان دادیم. اکثر طرحهایی که مشاورین خارجی میدهند، به گونهای است که هزینههای گزاف میبرد. قبلاً با کارخانههایی که باید این را بسازند، قرار داد بستهاند و حقشان را هم از آنها گرفتهاند. به گونهای درست میکنند که مجبور شویم از آن کارخانه بخریم و بعد هم وابسته شویم. همین متروی تهران- مردم ما هنوز سوار مترو نشدهاند و به زودی میشوند- وقتی اینها میخواستند بسازند، حتی بعد از انقلاب که خیلی ارزان کرده بودیم و میخواستیم آن طرح را به مزایده بدهیم، دیدیم سه میلیارد دلار و با تعدیل، با بهرهها و با بقیه هزینه حدود شش میلیارد دلار برای ما تمام میشود که این مترو را بسازیم. خودمان وارد ماجرا شدیم. امروز با بهره و همه چیزها 80 میلیون دلار تمام میشود. شما ببینید، 6 میلیارد کجا و 800 میلیون کجا؟!
در یک جمله میگویم تا متوجه شوید وضع چگونه فرق میکند. اوایل برنامه برای این مقدار سازندگی سالانه بیش از 30 میلیارد دلار هزینه میکردیم. امسال کمتر از 12 میلیارد هزینه میکنیم و سازندگی هم خیلی بیشتر است. به خاطر اینکه راهها را درست یاد گرفتیم و تصمیمگیری با خودمان است و کارهایی را که میتوان در داخل انجام داد، در داخل انجام میدهیم.
مسئله مهمی که اتفاق افتاد، این بود که کشور مستقل و تصمیمگیری برای کشور آسان شد. کارشناسان خودمان تصمیم میگیرند. وقتی به خارجیها احتیاج داشته، در بعضی موارد باید استخدامشان کنیم و آنها را به اینجا بیاوریم و یا قرارداد ببندیم. همانطور که آنها به ما احتیاج دارند، ما هم به آنها احتیاج داریم. چیزی آنها از ما میگیرند و چیزی ما از آنها میگیریم.
امروز واقعاً افتخار عظیمی در ایران اتفاق افتاده است که در حساسترین امور کشور خارجیها نقش تصمیمگیری ندارند و در مواردی نقش خدمت دارند. به خاطر میدان دادن به نیروهای انسانی در صنایع نظامی، در صنایع دریایی، در صنایع برق، سدسازی، کشاورزی، مخابرات، فولاد و مس، قدرت عجیبی در ایران خلق شده است. این حالت را خیلی زود احساس کردیم. بعد از انقلاب تعداد زیادی از نیروهای کاردان از کشور رفتند و ما به نیروی انسانی احساس نیاز کردیم. یکی از اقدامات جدی ما این بود که دانشگاهها را تقویت کنیم. امروز شما میدانید که حدود 5/1 میلیون دانشجو داریم و الان بحث عمده این است که فارغ التحصیلان بعداً چگونه شغل پیدا کنند. البته این واهمه بیخود است، ایران آنقدر اهمیت، وسعت و میدان کار دارد که به نیروهایی بیشتر از اینها نیاز دارد. اینها تصورات واهی است.
بخش خصوصی را وارد بخش آموزشعالی کردیم که امروز یکی از نمونههای خوب تحصیلات عالی در ایران است و نصف جمعیت دانشجویان را با هزینه خودشان و با اشتیاق مردم اداره میکنند. دانشگاههای آزاد اسلامی یک ابتکار جدید و مهم است. دولت بیش از این نمیتوانست برای دانشگاهها هزینه کند. مردم خودشان و با هزینه خودشان تحصیل میکنند.
نیروی انسانی که با این وسعت تربیت شد و میدان گرفت و الان خیلی از آنها مشغول به کار شدهاند، رمز اساسی اجرایی کار ماست. خود میهمانان گرانقدر ما، آقای دکتر یزدانبخش و آقای پروفسور رضا به گوشههایی از مسائلی که در ایران میگذرد، در اظهاراتشان اشاره کردند. امروز اگر کسی از ایران برای معالجه به خارج میرود، موارد بسیار نادری است که در ایران به آن نقطه لازم و عالی نرسیدهایم و یا کسانی هستند که پول دارند و فکر میکنند که در خارج بهتر معالجه میشوند.
چیزی که نمیتواند در دید شما قرار بگیرد و شاید این را ما از مسائل دیگر مهمتر میدانیم، توجه به روستاها و نقاط محروم کشور است. چون بدنه اصلی ملت که در روستاها و شهرهای دور هستند، اصلاً به فکر نبودند که از امکانات زندگی نوین روزگار برخوردار باشند. ما خودمان روستایی هستیم و میدانیم که چه تفکراتی در مردم روستا بود.
ما هزینه بسیار سنگینی کردیم که بهداشت، آب، برق، راه، تلفن، مدرسه و کار را به روستاها ببریم که زندگی در روستا معنا داشته باشد. برای شما مشکل است که بروید و روستاها را ببینید، منتها در همین تهران میتوانید یک نمونه آن را پیدا کنید. آنهایی که ده پانزده سال پیش در ایران بودند، میتوانند جنوب و شمال را مقایسه کنند. هر وقت در شمال تهران باران میآمد، جنوب شهر غرق در آب میشد. الان اتوبانها، پارکها، فرهنگسراها، و هر چه که در شمال شهر هست، در جنوب شهر هم آمده است. به خاطر شرایطی که منطقه ری دارد، چند سال دیگر زیباتر از شمال شهر میشود. مسیر بادهایی که از شهر یار و منجیل میآیند، هوای آنجا را تصفیه میکند.
به مرزهایمان رسیدهایم و همین الان داریم کارهای بسیار عظیمی در کنار مرزها نجام میدهیم که واقعاً دیدنی است. معمولاً در کشورهایی مثل ایران سی تا چهل کیلومتر اطراف مرز را ندیده میگیرند. ولی ما کنار مرزها، متصل به کشورهایی مثل عراق، افغانستان، پاکستان و بلوچستان پاکستان - که معمولاً ناامن است - داریم سدهای عظیم، راههای خوب و کارخانههای مهم میسازیم. دانشگاه زاهدان الان جزو مدرنترین دانشگاههای کشور است. یکی از دانشگاههای خوب با 40 هزار دانشجو در آن استان است. سد پیشین در کنار بلوچستان پاکستان است. چاه نیمهها و چیزهایی که در زابل میسازیم، از کارهای بسیا
ر عظیم آنجاست. درست در مرز افغانستان است که شما وضع آنجا را میبینید.
در این طرف در کردستان که همه خیال میکنند آنجا همیشه جنگ و خون است، ما در کنار مرز عراق سد میسازیم. آبهای کم کشور ما - ایران کشور کم آبی است و ما یک چهارم معدل باران دنیا را داریم - از البرز و زاگرس و غرب به دریاها میریخت و هنوز هم خیلی از این آبها هدر میروند. ولی با سدهایی که الان داریم میسازیم، اینها را مهار میکنیم. در مازندران و گیلان که آدم خیال میکند به خاطر سرسبزیها و خرمیها و نعمتهای طبیعی آنجا بهشت دنیاست، عمده این آبها به خزر میرفت و یا اینکه زمینها را باتلاق میکرد. من پریروز آنجا بودم. یک طرح افسانهای اجرا میشود که در گذشته به فکر کسی نمیرسید که این کارها را بکند. از آستارا تا ترکمن صحرا حدود 700 کیلومتر در ارتفاعات، بالای اراضی مزروعی کانال کشیده میشود و همه آبهایی که از این رودخانهها میگذرد، وارد این کانال خواهد شد. در جاهایی که آب کم دارند، میگیرند و در جاهایی که آب، زیاد دارند، به این کانال آب میدهند و صدها هزار هکتار زمین را با دو محصول میتوانیم در آنجا زیرکشت ببریم.
دریاها که اصلاً قلمرو ایران نبود و از انحصارات غربیها بود، امروز واقعاً مسخّر ایران شده است. سازههای دریایی جزو انحصارات و گرههای امروز دنیاست که اینها به خاطر نفت و خیلی چیزهای دیگر، میخواستند اینها در اختیار خودشان باشد. وقتی میخواستیم پایمان را از ساحل به دریا بگذاریم، وابسته بودیم و اگر هم کشتی میخریدیم، حتی کاپیتان و خدمه آن خارجی بود. یا هنگکنگی، یا فلیپینی و یا از جای دیگر بود. تعمیر کشتی در ایران حتی اسم نداشت و کشتیها برای تعمیر به جاهای دیگر میرفتند. بندر را میدادیم برای ما میساختند که الان همه اینها داخلی شده است. شما نمیروید ببیند که الان وسط دریا سکوهای عظیمی است که برای حفاری و برای بهرهبرداری تا اعماق دریا فرو میرود. همه اینها در ایران طراحی و با یک دهم قیمتی که از ما میگرفتند، ساخته میشود. یک شرکت آمریکایی 320 میلیون دلار از ما گرفته بود که سکوی نفتی ابوذر را بسازد. بهانه گرفتند و هنگام تحریم رفتند. خودمان با 80 میلیون دلار ساختهایم و اولین بخش آن به زودی به بهرهبرداری میرسد. با ساختن کارخانههای کشتیسازی و تعمیر کشتی و کارخانههای ساخت سازههای دریایی، در دریای خزر مسلط شدیم. تا به حال در دریای خزر حضور ضعیفی داشتیم و قایق هم به زحمت در آنجا پیدا میشد. ولی امروز کشتیسازی عظیمی در ساحل خزر است و نزدیک 10 بندر صیادی و بندر بازرگانی در آنجا ساخته میشود و خیلیهایش هم ساخته و تحویل شده است. الان مقتدرانه وارد دریا شدهایم.
شما میدانید که اروپاییها با همین ناوگان دریایی نصف دنیا را گرفتند. آنها با یک کشتی جنگی و با چند توپ منطقهای را تصرف میکردند. کس دیگری هم نمیتوانست به دریا برود. ولی امروز ایران یک رقیب جدّی در دریا شده است.
در بخش مخابرات، کانال ارتباطی که بین شانگهای و فرانکفورت ساخته میشود و همه کشورهای مسیر را تغذیه ارتباطی میکند، از مهمترین کارهای امروز دنیاست. تکنولوژی بسیار پیچیدهای دارد که بخش عظیمی از آن را ایران اجرا میکند. جاده حقیقی ابریشم اینجوری احیاء میشود که بیش از 20 کشور وابسته به این میشوند و تلویزیون، مخابرات، ارتباط و فاکشان از این طریق است. با پیشرفتی که در صنعت مخابرات داریم، علاوه بر ایران، در ترکمنستان و بعضی جاهای دیگر خطوطشان را با استانداردهایی که زیمنس و دیگران هم به کار میبرند، اجرا میکنیم. در مناقصهها برنده میشویم، چون همه شرایط را داریم.
چند روز پیش در زنجان بودم. معادن روی زیادی داریم، ولی واردکننده هستیم. رقم بسیار عظیمی، حدود 300 میلیون دلار برای یک کارخانه 60 هزار تنی میخواستند. صنعتگران ما گفتند که ما خودمان میسازیم. از صفر شروع کردند و امسال به 100 هزار تن میرسیم. من رفتم و یک کارخانه 14 هزار تنی را افتتاح کردم. در حدود 1 میلیون دلار هزینه ارزی برای آنها داشته است. از صفر در ایران طراحی و ساخته شده است. تولید فولاد در کارخانه قائن که گویا شما رفتهاید و دیدهاید، یک شیوه جدید در تولید فولاد است. الان ما با ایتالیا قرار داد بستیم و آنها این تکنولوژی ما را اجرا میکنند و به ما سهم میدهند. چون خیلی ارزانتر از تکنولوژیهای دیگری که ما هم در ایران از آن استفاده میکنیم، میتوان فولاد تولید کرد.
به هر حال در همه زمینهها کشور حرکت عظیمی کرده است. ما الان روی کشاورزی خیلی تکیه داریم. حتماً از برنامه آبیاری تحت فشار مطلع شوید. الان بهگونهای است که تمام نیازهای این برنامه را خودمان در ایران تولید میکنیم. مواد اولیه، صنایع، لولهها، پمپها، قطرهای، بارانی، ترآوا، زیرزمینی و انواعی را که دارد، همه در ایران است و ما یک انقلاب کشاورزی در ایران خواهیم داشت. با این کمآبی که در ایران است، زمینهای زیرکشت ایران را دو سه برابر میکنیم.
امیدواریم با همین حرکتی که ایران با آزادی و در سایه اخلاق اسلامی و ایمان مردم به زندگی و راهشان شروع شده است، چند سال دیگر بتواند ادامه پیدا کند که برای سال 1400 ما دو برنامه گذاشتهایم که آن روز هم اهدافمان را تحقق یافته ببینیم. خوب است کمی هم با آن برنامه آشنا شوید که چه چیزهایی در فکر برنامهریزان است و شما میتوانید در آن برنامه شریک شوید و کمک کنید.
حقیقتاً مایلیم که تمام ایرانیهایی که الان به هر دلیل در خارج هستند، به نحوی با کشورشان مربوط باشند. میدانیم که زندگی بعضیها بهگونهای است که برای آنها مشکل است که بخواهند به ایران برگردند، ولی مایل هستیم که آنها با ایران همکاری داشته باشند. اولاً رفت و آمد کنند که آسانترین راه است. با ایرانیها شریک شوید. ما الان وارد صدور کارهای فنی و مهندسی به خارج شدهایم و با رویههایی که داریم، افزونتر از دیگران میتوانیم کارها را اجرا کنیم و برای کارها طمع کمتری داریم. در بسیاری از طرحهای دنیا رقیب جدّی هستیم. یکی از کارهایی که شما میتوانید انجام دهید، این است که با دوستانی که در ایران دارید، هماهنگ شوید و در بخش صدور کارهای فنی، علمی و خدماتی همکاری کنید.
به هر حال ما میدانیم که امروز تکنولوژیهای بسیار پیشرفته در بخشهای مختلف علوم در دنیا هست که ما هنوز آنها را نداریم. خیلی از اینها را شما دارید. ما میدانیم که استعداد ایرانیها به گونهای است که در جاهای حساس و با ارزش علمی، تحقیقی و فنی کشورهای پیشرفته هستند. میتوانید با برادر و خواهرانتان در ایران برای اجرای طرحهای داخل و خارج همکاری کنید. یا در چیزهایی که ما با بیرون ارتباط داریم و احتیاج داریم، شما تأمین کنید. چون دلسوزتر از دیگران کار میکنید. ممکن است در این همکاریهایی که میکنید، گاهی دردسری اتفاق بیفتد. این در خود ایران هم هست. اینطور نیست کسانی که در ایران کار میکنند، همیشه بیدردسر باشند. بالاخره یک انقلاب، یک دوره جدید است. یک تفکر جدید است. نیروهای جدیدی وارد میدان میشوند و اینطور نیست که آدم بتواند فرمان بدهد تا همانگونه که ما فکر میکنیم، باشید. باید واقعیتهای میدان را درک و با آن واقعیتها ارتباط برقرار کرد و در این میدان تلاش کرد.
به هر حال الان شک نیست که ایران مظلومیت گذشتهاش را جبران میکند. خفتی که از دوران حاکمیت اروپاییها و غربیها بر ما تحمیل شد، به تدریج زایل میشود. ارزش ایران خیلی بیش از اینهاست. منابع ایران آنقدر فراوان است که من هیچ کشوری را در دنیا نمیشناسم - جز آمریکا و روسیه - که به اندازه ایران منابع داشته باشند. آنها هم خیلی وسیع هستند. اگر در مقیاس زمینی حساب کنیم، ما خیلی غنیتر هستیم. منتها آنها خاک وسیعی دارند.
ما دومین منابع گاز دنیا را داریم. گاز هم حرف بزرگی را در انرژی آینده میزند. یکی از حوزههای گازی ما با قطر مشترک است. در یک کاوش جدید یک دفعه چند تریلیون متر گاز به ذخایر کشور اضافه شد. منابع گازی ایران اینگونه است.
خاک ما را هم شما خودتان خوب میشناسید که از لحاظ سوقالجیشی و استراتژیکی چقدر مهم است! فضای هوایی ما برای عبور هواپیماهای دنیا، شرق و غرب، شمال و جنوب، مناسبترین و ارزانترین راه است. الان ما خودمان را به انواع رادارها مجهز میکنیم که بتوانیم به هواپیماها سرویس بدهیم. درآمد ارزی ما به سرعت در این بخش بالا میرود. الان که با شما حرف میزنیم، دهها هواپیما از چهار طرف ما پرواز میکنند و به ازای هر کیلومتری که در ایران پرواز میکنند، باید به ما سهم بدهند.
زمین ما برای عبور لولههای گاز و نفت مناسبترین جاست. 5 سال است که دارند میگردند تا خطی از دریای خزر به طرف اروپا یا آسیا پیدا کنند که جایی بهتر از ایران پیدا نکردند. آمریکاییها فعلاً نمیگذارند، ولی بالاخره اقتصاد خودش را تحمیل میکند و نمیتوان این راه نزدیک و مطمئن را فراموش کرد و به کوههای قفقاز رفت و آنجا دنبال راه رفت و یا افغانستان را دور زد. این خاک، این منابع و این آدمهای باهوش که نمونههای آن خود شما هستید، سرمایه ایران هستند. به خاطر هوش خود در کشورهایی که غریب هستید، از دانشمندان بومی آنجا ارج و قرب بیشتری دارید. به خاطر اینکه استعداد و هوش دارید. این هوش مردم ما، این خاک ما،این معادن ما و این موقعیت ماست. از ایران حق زیادی ضایع شده و امیدوارم در سایه این انقلاب اسلامی و با روح اسلام و با حضور مردم در صحنه روزگار خوبی برای ایران پیش بیاید.
با این هیاهوهایی هم که در ایران راه میاندازند، نمیتوانند کاری کنند. ایران الان بسیار نیرومند است و هر فشاری که بخواهند روی ایران وارد کنند، از یک جا دیگر آثار آن را خواهند دید و میبینند که به خودشان برمیگردد. اینجا یک کشور کوچک نیست که مثل گذشته فکر کنند با چند توپ دریایی میتوان این کشور را گرفت یا تحقیر کرد. در این مدت هر چه توانستهاند، به ما فشار آوردهاند. هیچ کدام از اینها به ما در جنگ، سازندگی و جاهای دیگر کمک نکرده است. ما خودمان این کارها را کردیم و هنوز هم خواهیم کرد. ممکن است در یک درگیری شدید، یک مقدار کار را متوقف کنند، اما آثار دیگری از این مقاومتها درمیآید. انشاءالله همیشه ایران سرفراز خواهد بود.
امیدوارم که اجتماعتان مبارک باشد و آثار و خیرات آن به همه مردم و به خودتان برسد.
والسلام علیکم و رحمه الله
* منظور مایک دالاس، خبرنگار شبکه.... است که متن کامل مصاحبهاش در .... کتاب مصاحبههای سال 1376 آمده است.