سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح نخستین همایش مرکز پژوهشی قرآنی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح نخستین همایش مرکز پژوهشی قرآنی

  • تالار علامه امینی دانشگاه تهران
  • سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۴

بسم‎الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول‎الله و آله
وقتی خبر اقدام وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی را برای سامان دادن امور پژوهشی قرآنی دریافت کردم،خوشحال شدم. نشان از توجهی است که در زمان ما بسیار بسیار ضروری است.
کار قرآنی آن هم از نوع تحقیق، پژوهش، تفسیر و تأویل چیزی است که میدان بسیار مهمی در زندگی بشر، بخصوص امروز دارد. چند نکته‎ای را در مقدمه کار شما عرض می‎کنم و انتظار دارم با کارگاهها و میزدگردهایی که دارید، بتوانید گام بزرگی را بردارید.
الآن که وزارت علوم و شورای انقلاب فرهنگی آمادگی دارند به کمک بیایند، باید از این موقعیت خوب استفاده کنیم. در تاریخ بشر و همه دوران زمین یکی از مهم‎ترین اتفاق‎هایی که افتاده، ارتباطی است که بین خداوند و بشر برقرار شده است. ذات خداوند به گونه‎ای است که برای ما قابل درک نیست و ارتباط بین یک مخلوق کوچک با ذات احدیّت که همه‎چیز جهان است و همه جهان سایه اوست، بزرگ‎ترین موهبت مبارکی است که برای بشریت اتفاق افتاده است. البته خداوند با هیچ بخش از مخلوقات بی‎ارتباط نیست و حتی وقتی با حشرات هم که صحبت می‎کند، با تعبیر وحی صحبت می‎کند. خداوند در همه موجودات ویژگیهایی قرار داده که می‎توانند راه خودشان را انتخاب کنند
 
و آنچه که مقتضای خلقت آنهاست، انجام بدهند. خیلی از آنها به طور طبیعی و فطری و بدون انتخاب عمل می‎کنند و در بخشی از آنها هم چیزی شبیه انتخاب بشر هست.
ما از خودمان صحبت می‎کنیم. از جمله بحث‎هایی که انتظار داریم محققان به سراغ آن بروند، همین رابطه خداوند با موجودات و چگونگی هدایت و حرکت آنها از معارف قرآنی است که در جایگاه علوم باید بیش از این شناخته شود.
به هر حال وحی و رابطه خدا با بشر و آموزش مستقیم الهی هدیه بی‎بدیلی در زندگی بشریت است. از حضرت آدم شروع شد، به محض اینکه حضرت آدم به وجود می‎آید، با خداوند رابطه دارد و تا آخرین پیامبر(ص) این ارتباط با بشر بوده و ما در زمانی زندگی می‎کنیم که متأسفانه این در بسته شده است. نه اینکه ارتباط با خداوند نیست. ارتباط هست، عقل ما و ارتباطات واقعی موجودات با خداوند هیچ‎وقت تمام نمی‎شود، اما چیزی که به نام وحی و راهنمایی‎های مستقیم در تاریخ بشر بوده که با رحلت حضرت پیامبر(ص) این در بسته نشده است و جای آن را قرآن گرفته که من بعد به مسأله قرآن خواهم رسید.
دوره‎ای خیلی طولانی بین حضرت عیسی و پیامبر ماست که دوران فترت نامیده شد که جاهلیت اولی است. آن‎قدر طولانی بوده که دوره‎ی فترت اسم گرفت و چنین دوره‎ای را در همه تاریخ نمی‎شناسیم. با بعثت پیامبر(ص) دوباره این در باز شد که آخرین بار و برای ارسال عالی‎ترین و کامل‎ترین پیام‎های مورد نیاز بشر بود.
نکته بعدی که روی آن قدری تکیه داریم، این است که بدون این وحی و بدون ارشاد مستقیم، خداوند در وجود بشر سرمایه‎ای قرار داده که آن عقل و خرد انسان است.جملات زیادی درمعارف ما هست که عقل را پیامبر(ص) تعبیر می‎کنند، کما اینکه پیامبر(ص) را هم عقل تعبیر می‎کنند. پیامبر(ص) عقلی منفصل از ما و عقل، پیامبری در درون ماست. این دو موجود خداوند یک نقش را برای ارتقای زندگی و هدایت بشر ایفا می‎کنند.
از اینجا می‎خواهیم وارد بحثی شویم که موضوع اجلاس شماست و انشاءالله برنامه‎های آینده شما را تکمیل کند. دریافت‎های عقل حجیّت دارد. همان‎طور که سنت و پیام انبیاء و اولیاء حجیّت دارند. حتی اگر انسان با عقل خود موضوعی را به طور یقین درک کند و در مقابلش ادلّه دیگری برخلاف او باشد، موظف هستیم به قطع و یقین خودمان عمل کنیم. حجیّت عقل این‌قدر بالاست. چون انسان می‌تواند یقین را با عقل، خرد، تدبیر و درکش در وجود خود پیدا کند. علم و حالتی که انسان اطمینان دارد. مطلب این است و چیزی غیر از این نیست.
حجیّت را در علم اصول می‎بینید. البته کم هستند علمایی که تردید کنند و همه قبول دارند که یقین به خودی خود حجیّت است و این محصول کار عقل است. این ارزشی که خداوند در وجود ما قرار داده، سرمایه بسیار عظیمی است که بشر را از سایر مخلوقات جدا کرده و معجونی از خدا و انسان و معنا و ماده به نام انسان به وجود آمده است.
حالا ما هستیم و پیام عظیمی که خداوند به ما داده و آن عقل است. اینجاست که مسأله تحقیق و مطالعه برای کشف حقایق در علوم انسانی و غیره پیش می‌آید. در علوم انسانی وظیفه بسیار بزرگی بر عهده ماست. در عصر ما و دوران حکومت اسلامی و در شرایطی که بشر فوق‎العاده نیازمند به قرآن است، روزانه دستاوردهای بی‌شماری به اندازه هزار کتاب به معلومات انسانی اضافه می‎شود و بهره‎گیری از این بزرگ‎ترین نعمت مستمر خداوند از اول خلقت آدم تا حالا که باید تا قیامت هم برای ما عصاره‎ زندگی باشد، کار بسیار بزرگی است که شما به عهده گرفتید. انشاءالله بتوانید توفیق پیدا کنید.
در خود قرآن وقتی آن را می‎خوانید، به ارزش تفکر، تعقل و تدبیر برخورد می‎کنید. چه قدر با سرزنش با کسانی برخورد می‎کنید که عقل، خرد، تدبیر و تفکرشان را به کار نمی‎گیرند. سرسری و کورکورانه زندگی و قضاوت می‎کنند. این متنی که به نام قرآن الآن در اختیار ماست و تا قیامت -که نمی‎دانیم کی خواهد بود و چه قدر است - بشریت با این متن به عنوان مهم‎ترین سند زندگی و محور حرکت تاریخ فکری و عملی سر و کار دارد، دستاورد وحی است و در شرایطی بشر این را دریافت کرده که فرض بر این است که بالغ شده بوده و قدرت درک، فهم و عمل به این را دارد.
مطلب مهم این است که این متن در جایی نازل شده که سابقه دانش، علم، صنعت و سایر دستاوردهای بشری بسیار کم بوده است. اگر در ایران، چین، روم و یا مصر بود که سوابق زیادی از دانشگاههای بزرگ، علوم و دانشمندان داشتند، جور دیگری بود. در جزیره‎العرب، آن هم توسط انسانی که همه می‎دانستند تحصیل نکرده و معلم ندیده و تردید جدی هم هست که قدرت خواندن و نوشتن داشته باشد. گرچه بعضی‎ها می‎گویند ایشان می‎توانستند بنویسند و یا بخوانند، ولی ظاهراً این‎گونه نبود. در محیط و جامعه‎ای آمد که حتی مکتب‎خانه درستی هم نبوده است و اگر دانشی از این نوع بود، مال یهودی‎ها و نصارا بود که در آنجا زندگی می‎کردند. آنها هم از کتب آسمانی چیزی داشتند و بقیه مردم به نام اُمیّ و کسانی که اهل کتاب نیستند، شناخته می‎شدند. چه جوری باید این متن نازل شود که هم مخاطبان آن گونه خود را ارضا کند و آنها استفاده کنند و هم برای امروز کاربرد دارد که به این حدّ‌ از دانش رسیدیم که سفینه‌‎های بشر به طرف ماه و مریخ پرواز می‎کند و به دنبال کشف اسرار است و هرروز گوشه‎ای از کهکشان‎های جدید را کشف و آثار آفاق را دریافت می‎کند و پیامش در یک لحظه از این طرف کره‎ی زمین به آن طرف منتقل می‎شود. دل ذرّه را شکافته و به اعماق اقیانوس‎ها رفته و اسرار سلول‎ها، ژن‎ها و کوچک‎تر از آنها را هم دریافته است. بازهم مخاطب این قرآن هستیم و با احترام، تکریم و اعجاب به قرآن نگاه می‎کنیم. این خاصیتی عجیب است، چه قدر باید ارزیابی شود که یک عرب بَدوی، فاقد همه آثار علوم و دانش و ادبیات زمان خود وقتی خدمت پیامبر(ص) می‎آید و چند آیه را می‎شنود، وجودش تسخیر می‎شود و ایمان می‎آورد و اشک می‎ریزد و حاضر می‎شود جانش را تقدیم بکند!
امروز هم در دانشگاه تهران بزرگ‎ترین دانشمندان کشور وقتی با قرآن مواجه می‎شوند، خاضع می‎شوند و عظمت محتوای قرآن را می‎پذیرند و شاید در قرون آینده که ما نمی‎دانیم چه ابوابی از علم بر بشر باز می‎شود و بشریت چه چیزهایی را کشف می‎کند، آن روز هم همین خضوع و پذیرفتن واقعی و قلبی در بین بشریت خواهد بود. همان‎طور که طی این 1400 سال هیچ‎وقت کم نشده، بلکه همیشه زیاد شده است.
دانشمندان منصف غیرمسلمان هم وقتی که قرآن را می‎خوانند و با انصاف برخورد می‎کنند و تعصب مذهبی و یا ملی را کنار می‎گذارند، خیلی از آنها قضاوت می‎کنند که این متن نظیر ندارد. خود این معجزه‎ی بزرگی است که کتابی نازل شود، آن هم توسط انسانی که سواد خواندن و نوشتن ندارد، دریافت شود و بعد جامعه آن را به عنوان معجزه بپذیرد و مهم‎ترین سند رسالت شود.
هیچ معجزه‎ای در معجزات پیامبر(ص) به اندازه‎ قرآن در جذب دیگران به اسلام تأثیر نداشته است و خود قرآن هم این را می‎گوید. معجزه خالد پیامبر اسلام(ص) در زمین و  آسمان این قرآن است که در اختیار ماست و ما باید روی آن کار کنیم.
از لحاظ ظاهری، ادبیات، الفاظ، محتوا، آهنگ، شیرینی و حلاوت بیان به گونه‌ای است که کسانی که با ادبیات و زبان آشنا باشند، هیچ‎وقت از آن سیر نمی‎شوند و اگر هزاران بار بخوانند، بازهم با لذت می‎خوانند. همان‎طور که وقتی سوره حمد را می‎خوانیم و روزی چندبار هم تکرار می‎کنیم و به معنایش هم توجه داریم، در هر بار با عشق و لذت می‎خوانیم و حالت خضوع داریم. لذا این رمز، واقعیت و حقیقتی است که کشف این حقیقت آسان نیست، بیانش سخت‎تر است، درک آن برای کسانی که خودشان را به این معرفت نزدیک‎تر کنند، آسان‎تر است، انسان می‎فهمد، ولی نمی‎تواند بگوید.زندگی انسان را تحت تأثیر قرار می‎دهد و انسان نمی‎داند چرا قدسیتی در ذهن انسان می‎اندازد که نمی‎تواند تبیین کند.
خیلی حرف درباره قرآن است، این سند امروز در اختیار ماست. با تصمیمی که برادران ما گرفتند، قطعه جدیدی در این باب باز می‎شود. حتماً می‎‎دانید، در زمان پیامبر(ص) تفسیر قرآن خیلی مسأله نبود، مردم اگر نمی‎فهمیدند، از آنهایی که نزدیک پیامبر(ص) بودند، می‎پرسیدند و پیامبر(ص) توضیح می‎دادند، آنهایی هم که دور بودند، از هرکس که می‎شنیدند، درحدّ فهم و عقلشان و استفهامی که برایشان پیش می‎آمد، می‎پرسیدند و جواب‎هایی هم داده می‎شد. هیچ‎وقت به صورت مسأله سیاسی و یا علمی نبود. من در زمان پیامبر(ص) این مشکل را نمی‎بینم.
بعد از پیامبر(ص) مسأله عجیب و غریبی اتفاق افتاده و از آنجاهایی است که سیاست به علم، دیانت و قداست تجاوز و ظلم کرده است. بعد از پیامبر(ص) گرایش تفسیری محکوم و ضدارزش شد و هیچ‎کس حق نداشت قرآن را تفسیر کند و اگر می‎کرد، نکوهش می‎شد و تا زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) تقریباً اینجوری بود و این اتفاق عجیبی است. می‎گفتند ما قرآن را می‎خوانیم، اما حق تفسیر نداریم.
در این میان تنها کسی که خیلی صریح قرآن را تفسیر می‎کرد، حضرت علی(ع) بود که ایشان مکرر می‎فرمود: « هر آیه‎ای را که شما مطرح کنید، شناسنامه آن آیه را می‎دانم، می‎دانم کی، کجا و چرا نازل شده و چه خواسته و چه پیامی و هدفی دارد.» بارها می‎فرمود: «تا من زنده‎ام از من بپرسید. پیش از اینکه من نباشم. آنچه که من می‎دانم، از اطلاع و دانش من استفاده کنید.» ولی همان فضایی که مراکز قدرت نمی‌خواستند مردم با روح و تأویل قرآن و با توضیحاتی که مفسّران واقعی قرآن باید می‎دادند، آشنا باشند، باعث شد که جامعه اسلامی در صدر که خیلی مهم بود، از شناخت محتوای قرآن محروم باشد.
این شاید جزو بدترین پدیده‎های ضدّ علم تاریخ اسلام باشد. آنهایی که خودشان بودند و می‌دانستند شأن نزول آیات چیست و مسایلی از این قبیل را می‎دانستند، سکوت می‎کردند و تفسیر نمی‎کردند. مرحوم سیوطی که مفسر عالی مقامی در قرون بعد است، می‎گوید: «من تعجب می‎کنم وقتی که تفسیرهای خلفای راشدین را می‎بینم، حضرت علی و سه خلیفه دیگر، چه قدر کم از آنها در تفسیر می‎بینیم و فقط از علی(ع) می‎شنوم! با اینکه صحبت‎های حضرت‎علی(ع) نوعاً بایکوت و سانسور می‎شد و کمتر در محافل رسمی نقل می‎کردند و کمتر مطرح می‎شد، ولی آنچه که می‎بینیم، از ایشان می‎بینیم.»
البته ایشان خودش توجیه می‎کند و می‎گوید: «عمر آنها کوتاه‎تر بود و عمر حضرت ‎علی(ع) بیشتر بود و ایشان در طول زمان گفتند.» ولی به نظر من توجیه درستی نیست. خیلی از آنها مدت طولانی ماندند و خیلی چیزها را می‎توانستند بگویند. مخصوصاً اینکه مسؤول بودند و در محافل و مجالس بودند و ارتباطات بیشتری داشتند. ولی حضرت علی(ع) در آن سال‎های طولانی منزوی بودند، سال‎هایی که مردم دنیا مسلمان می‎شدند و می‎آمدند و نیاز به فهم‎ قرآن داشتند، ایشان بیشترین چیزی را که می‎بیند، از حضرت علی(ع) است.
ابن‎عباس و دیگران هم مطالبی دارند، ولی به عهد صادقین که می‎رسیم، دوباره موج جدیدی شروع می‎شود. این بار با بیش از صدسال فاصله کار دشوار است و به آسانی صدر اسلام نیست. ولی خوشبختانه امام صادق(ع) و امام باقر(ع) خیلی چیزهای نگفته را احیاء کردند و گفتند و در مدرسه با شاگردان، متعلمان و بسیاری از دانشمندان دنیا که از اطراف می‎آمدند و می‎خواستند چیزی بفهمند، در میان می‌گذاشتند. امروز اگر معارف حضرت باقر(ع) و حضرت صادق(ع) را نداشتیم، کار تفسیر ما مقداری مشکل می‎شد. البته عقل،این سند مهم و تفکر که مایه اصلی درک ماست، وجود دارد. اما راهنماهایی‎ غیر از عقل هم هستند. تاریخ، شأن نزول و مخاطبان آن زمان می‌توانند برای فهم آیات کمک کنند. جایشان خالی بود، ولی حالا با یک واسطه داریم. حقیقتاًَ مسلمان‎ها در تاریخ اسلام وظیفه خود را در مورد قرآن انجام نداده‌اند. برای درک و معرفی قرآن به وظیفه خود عمل نکردند.
این حرف مرا یک اغراق و مطلبی از روی خطابه تلقّی نکنید. این را از نوع حرفی تلقّی کنید که کسی ده‎ها سال از عمرش را صرف کرده تا قرآن را بهتر بفهمد، برای اینکه رازهای فراوانی که در حروف، کلمات، آهنگ و ترکیب قرآن نهفته است، درک کند. از زبان چنین کسی این حرف را می‎شنوید. می‎بینم که ما خیلی به قرآن و بشریّت بدهکار هستیم و بشریت بسیار نیازمند به قرآن است و حوزه‎های علمیه و دانشگاه‎های ما رسالت بسیار بسیار بزرگی دارند. اگر ما امروز فرصتی پیدا کردیم و از این فرصت به خوبی استفاده نکنیم، به قرآن و تاریخ بشریت و آیندگان جفا می‎شود. انسان هر قدر به قرآن نزدیک‎تر می‎شود، خود را راحت‎تر و زندگیش را معنادارتر و راه‎ها را روشن‎تر می‎بیند.
من دوره‎های طولانی از جوانی با قرآن کار کرده بودم و هنوز هم کار می‎کنم. معمولاً انسان گرفتار مسایل روز است و من هر وقت در این دوره‎ بیش از شصت سال فراغت پیدا کردم و توانستم به قرآن بپردازم، به طور واقعی آن قطعه را قطعه واقعی زندگی می‎بینم. لحظاتی که برای انسان بسیار بسیار سازنده است. شاید مهم‎ترین آن دوران زندانم بود. نزدیک سه سال در زندان اوین بودم و موفق شدم اکثر وقتم را با قرآن بگذرانم، برای اینکه بتوانم کلید قرآن را تهیه کنم. الآن که به هفتاد سال عمرم نگاه می‎کنم، هیچ قطعه‎ای را به اندازه آن دوره برای خودم مهم نمی‎بینم که سازنده باشد. متأسفانه دوره‎اش کم بود و نتوانستم آن را تکمیل کنم.
الآن برادران ما در قم دارند این کار را تکمیل می‎کنند. امیدوارم روزی فرهنگ قرآن تمام شود و هرچه در قرآن به اندازه‎ فهم ما آمده، فهرست آن در آنجا بیاید.
عرض می‎کنم شما که وارد این فضا شدید، اولاً خدا را شکر کنید و همت خودتان را بیشترکنید. خیلی می‎توانیم استفاده کنیم. دریای عمیقی است، ‌اقیانوس ژرفی است. همین تعبیرات در روایات و اسنادی که قرآن را معرفی می‎کنند، آمد. عمق این اقیانوس را هیچ‎کس ندیده است و تأویل این قرآن را غیر از خدا و راسخون در علم و اشخاص خاص نمی‎دانند. البته تأویل غیر از تفسیر است. آن چیز دیگری است. تأویل قرآن بسیار مهم است. این تأویل است که آینده ما را تا قیامت می‎تواند پُر کند. تحقیق در قرآن بسیار بسیار مهم است.
هر کار با قرآن مهم است. خواندن قرآن، نوشتن قرآن، زیبا کردن قرآن، حفظ کردن قرآن و ترجمه کردن قرآن، چاپ و انتشار قرآن مهم است. هر خدمتی که جایش خالی باشد، مهم است.
اما کار اساسی همانی بود که در صدر اسلام حدود صد سال ضربه‎ی به ما زد و بعد احیا شد و امروز دوباره باید احیا شود. این‌‌بار با سرپنجه علم و تفکر شما دانشگاهیان و حوزه‎هاست. امروز همکاری حوزه و دانشگاه در این بخش مهم است.
من به جناب آقای دکتر کی‎نژاد دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و جناب آقای دکتر توفیقی تبریک عرض می‎کنم که موفق شدند این راه را باز کنند. انشاءالله بعد از این هم این راه بسته نشود و در خدمت قرآن باشند. در کنار همه زحماتی که آقای دکتر توفیقی در این چندسال برای بخش‎های مختلف دانشگاه کشیدند که آثارش جاویدان خواهد بود، یکی از آثار جاویدان آن همین خواهد بود.
امیدوارم بعداً هم ایشان در هرجا که هستند، پی‎گیری کنند و این راهی را که باز کردند و دانشگاه را وارد این حوزه کردند، حوزه را کنار دانشگاه به صورت صمیمی‎تر قرار دهند تا به اندازه‎ای که ظرفیت زمان ما اجازه می‎دهد، به عمق قرآن برسیم.
قرآن ناجی ماست. محور وحدت دنیای اسلامی است. امروز یک میلیارد و پانصد میلیون مسلمان هیچ محوری بهتر از قرآن برای وحدتشان ندارند. سند روشن، مطمئن و دست نخورده آسمانی است که می‎تواند یک مسلمان را در شرق و غرب با هم صمیمی و برادر کند و اینها احساس وظیفه مشترک و منفعت مشترک و سرنوشت مشترک کنند. این اتفاق در سایه توجه شما می‎افتد و حوزه علمیه و دانشگاههای کشور وظیفه عمده‎ای دارند. زحمت زیادی کشیده شده و امیدواریم این زحمات‌ادامه پیداکند و لطافت‎های زندگی ما باشد.
والسّلام علیکم و رحمه‎الله