بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
از مجمع صنفی دانشگاهیان که این برنامه اساسی و مادر را برای تحقق علمی سند چشمانداز به وجود آوردند و از دانشگاه عزیز الزهرا به خاطر میزبانی این برنامه، متشکریم.
در مدت کوتاهی که اینجا نشسته بودم، از اظهارات مختصر اما مفید گویندگان مقدمه این اجلاس بهره بردم. هم خانم دکتر مباشری و هم خانم دکتر زاهدی و هم جناب دکتر لطیف نکات خوبی را در اظهاراتشان خلاصه کرده بودند و امیدوارم که این تفکرات و برداشتها در جامعه ما بخصوص در بین دانشگاهیان و دانشجویان در دانشگاه الزهرا عمومی میشود.
رحلت حضرت زهرا(س) را به ملت عزیزمان تسلیت عرض میکنیم و امیدواریم که این دانشگاه بتواند با این اسمی که انتخاب کرده، تبلوری از منویات آن شخصیت بزرگوار تاریخ بشریت باشد.
بحثی که شما برای آن این همایش را برگزار کردهاید، مدتهاست مورد توجه مسئولان تصمیمگیر کشور است که یکی از واقعیتهای مورد نیاز زمان ماست. تحقیقاً توسعه علمی، شرط توسعه ملی و بقیه بخشهای جامعه است.
البته اینها تعامل دارد، یعنی وقتی از طریق توسعه علمی به هر بخشی از توسعه برسیم، نتیجه آن توسعه، به دانش و علم برمیگردد و اینها در همه عمرشان تبادل دارند. ولی از لحاظ تقدم و تأخر، دانش مقدم است و ازلحاظ ارزش هم علم و دانش جلوست. آن چیزی که انسان را انسان میکند و آن چیزی که جوهر انسان را بروز میدهد و تبلور حکمت الهی در وجود گل سرسبد مخلوقات است، همین دانش است و تعجب و تأسف است که ما با داشتن معارف اسلامی، قرآن و عقاید امروز از غیرمسلمانها عقبیم.
غرب و بعضی از کشورهای شرق مسافت زیادی در دانش و فناوری از ما جلو هستند. این از مواردی است که خداوند از ما بازخواست خواهد کرد. خدایی که وقتی تصمیم میگیرد بعد از فترت ارسال رسل دوباره در آسمان را باز کند و با بشریت صحبت کند و بهترین خلق خودش پیغمبر را برای رساندن این پیام انتخاب میکند، جملات اولی که بر او وحی میکند، جبرییل با آن کبکبه و دبدبه به زمین میآید و زمین را از وجود خودش پر میکند، صبحت از علم و قلم و انسان عالم است.
اگر همین یکی بود و ما آیات و روایات دیگر را هم نداشتیم، ما را باید راهنمایی میکرد که در دنیا جلو باشیم، منتها مسلمانها اینگونه بودند و جلو هم بودند. معلوم است که جزیرهالعرب و مکه و مدینه از لحاظ ظرافت علمی و انسانی و جغرافیایی جایی نبود که به صورت منطقی و طبیعی بتواند برای علم دنیا پایگاه باشد، ولی شد.
یعنی همان شهر کوچک مدینه و همان مکه بتپرست و همان جزیرهالعرب متروک، منزوی و فاقد حتی یک مکتبخانه منشأ همه علوم شد. از انواع علوم انسانی، علوم اجتماعی، علوم طبیعی و ریاضی، زمینی و آسمانی به سراسر دنیا رفت. همان موقعی است که دنیای غرب در ظلمات قرون وسطایی غوطهور بود. آنجا که عمیقاً دشمن دانش بودند و بعد از چند صد سال که چشمشان از طریق میراث دنیای اسلام و شرق با دانشها آشنا شد، وقتی که دانشمندی طلسمشکنی میکرد، به جای اینکه زمین را مرکز جهان ببیند، زمین را در حال گردش دور خورشید دید، مستحق اعدام شد. امروزه آنچنان دنیایی جلو افتاد و حقیقتاً علوم زیادی را به بشریت عرضه کردند.
الان در بطون آسمانها و سیارات، ماهوارهها و سفینههای فضاییشان دارند کشف حقیقت میکنند و از کرات دیگر اطلاعات میگیرند و دردل ذرهها و بینهایت کوچکها با چشمان ریزبین علم نفوذ کردند و اسرار ذرات را هر روز کشف میکنند. سلولهای بنیادین را پیدا میکنند و از آن راه تجدید حیات بخشهای منهدم شده بدن انسان را تدارک میبینند و کارهای بزرگی در حجم کوچک یا بزرگ میکنند.
البته ما هم در این مسیر هستیم، اما به اندازه حق و وظیفه خود در این میدان فعال نیستیم. تحقیقاً خداوند روزی از ما – اینکه میگوییم ما، نه این جمعی که در اینجا هستند، بلکه مجموعه تصمیمگیران کشوری و کشورهای اسلامی و تاریخ اسلام - بازخواست میکند که من این همه به شما راه و این همه راهکار دادم، چرا این جور شدید؟
احساس میشود کم کم یک نوع بیداری دارد به وجود میآید و در کشورهای اسلامی زمینههایی فراهم شده است. خوشبختانه در کشورهای اسلامی، ایران نقش پیشتاز دارد و اگر نگوییم منحصراً پیشتاز است، لااقل یکی از پیشتازان این میدان است که البته باید بیش از دیگران جلو باشد. چون سابقه ایران و ایرانیها، استعداد ایرانیها، تمدن کم نظیر ایران و مکتب اهل بیت که در بین ما وجود دارد و خیلی چیزهای دیگر مسئولیت ما را سنگینتر کرده است.
به هرحال این نکتهای که شما برای عنوان دومین همایش خود انتخاب کردید؛ از توسعه علمی تا توسعه ملی، این همان چیزی است که درد واقعی و راه واقعی است. ما هم بعد از مدتها کار برای پیدا کردن سند چشماندازی که 20 سال آیندهمان را تحت تأثیر قرار بدهد، درست به این نقطه رسیدیم و دانایی و دانش را درست محور حرکت 20 سال آیندهمان در نظر گرفتیم. اسم آن هم سندچشمانداز 20ساله و دانایی محوری است. خیلی هم استدلالهایش روشن است.
فکر میکنم حرف زدن درباره آن در جمع شما دانشگاهیها زیره به کرمان بردن است. بالاخره در آمایش سرزمینی وقتی دقت میکنیم، چند عنصر باید به کار گرفته شوند، یکی طبیعت سرزمین است، یعنی منابع و فضایی که دارد. دیگری ابزار کار است؛ ماشینآلات و وسایلی که باید برای توسعه به کار بگیریم.
مهمترینش انسان است که اگر این مثلث درست و هماهنگ باشد و هرکسی به سهم خودش کار کند، به آن هدف توسعه واقعی که اینجا مطرح شد، میرسیم. عیب ما الان در این است که از آن دو ضلع مثلث زیادی استفاده میکنیم و از ضلع انسانی آن کم استفاده میکنیم. از منابع خود زیاد برمیداریم. مواد زیاد مصرف میکنیم. نفت و گاز خود را مسرفانه میسوزانیم یا میفروشیم و مسرفانه مصرف میکنیم. منابع معدنی ما که کلکسیونی از معادن جهان است، مورد استفاده نیست.
فضای کشور ما که چند فصل را خداوند همزمان در آن قرار داده، این همه نور خورشید، این همه باد مناسب و این همه منبع انرژی که اینجا هست، آن گونه که باید بهرهگیری نمیکنیم. جغرافیای بینظیر کشور ما از نظر قرار گرفتن روی مرکز کره زمین که موقعیت بسیار ممتازی به ایران داده و خودش بدون اینکه ما هیچ دخالتی در آن داشته باشیم و هیچ زحمتی برای آن کشیده باشیم، کلی امتیاز برای ما خلق کرد. از اینها بهره ناقص میگیریم، دلیلش هم این است که اینجا انسان نقش خود را خوب ایفا نمیکند و خوب از آن بهرهبرداری نمیشود.
ماشینآلات و ابزار هم به اندازه کافی به کار گرفته میشود. انواع ابزار کار را با پول نفت وارد میکنیم، ولی خیلی کم از آنها بهره درست گرفته میشود. شما انگشت گذاشتهاید روی آن نقطهای که ما هم روی آن انگشت گذشتهایم و آن، این است که باید به بعد انسانی مثلث آمایش سرزمین بهای بیشتری بدهیم.
حدود 5/2 درصد سهم رشد تولید ناخالص را به ضلع انسانی دادیم، بهرهوری، بهرهوری از انسان است. انسان کارآ، فعال و عالم، از منابع و ابزار و فضا و بازار درست استفاده و بهرهگیری کافی میکند. اگر پولی دارد، آنچنان سریع در اقتصادش میچرخاند که به جای یک بار سود، در سال حداقل سه بار سود میگیرد و نمیگذارد این پول راکد، انگل، مزاحم و غیرسازنده در جامعه حضور داشته باشد، رسوب کند و رسوباتش عروق جامعه را تنگتر کند.
چنین شرایطی را ما در سند چشمانداز 20 ساله دیدیم، اما متأسفانه تا این لحظه که من با شما حرف میزنم، از لحاظ زمانبندی،حرکت ما مناسباین طراحی نیست. شما دانشگاهیان نقش بزرگی دارید، البته من به شما حق میدهم که به تنهایی نمیتوانید این نقش را ایفا کنید. الان شرایط انسانی و تحقیقات دانشگاهها، بخصوص در استفاده از تحقیقات جزیرهای است؛ یعنی به جای اینکه مجموعه ببینیم، یکپارچه حرکت کنیم و به جای اینکه هرچیز به جای خودش و به موقع حرکت کند، یک جا مثل سلول سرطانی، رشد میکند و یک بخش عقبافتاده بدون ارتباط با بقیه مریض میشود. این ارتباط از وظایف مهم ماست.
من نمیگویم که شما فرد فرد دانشگاهیان این کار را میتوانید بکنید، ولی بالاخره راه حل آن باید در دانشگاهها پیدا شود. معمولاً در میدان کار ستاد و صف تشکیل میشود. ستاد کارش این است که طراحی و هماهنگی ایجاد کند و همه ابعاد صف را به هم به جای خودشان برساند.
اگر در یک مسأله نظامی ستاد و لشکرها و صفها از هم جدا عمل کنند، به جایی نمیرسند. باید نیروهای دفاعی یک جا مستقر شوند، نیروهای حمله کننده یک جا، نیروهای پشتیبانی یک جا، ابزار مناسب هریکی در جای مناسب باشد و تدارکات و لجستیک به تناسب بین همه تقسیم شود. آن موقع انسان یک ارتش قبراق دارد.
در میدان علمی وضع از این پیچیدهتر و سختتر است. به نظرم ستادی لازم دارید که درست ارزیابی کند و استعدادها را در جای خود و نیازها را در جا خود و امکانات را در جای خود به کار بگیرد. لازم نیست که انبوهی از انسانها در یک جا متراکم و مراحم خودشان شوند. این مغزهای طراح و برنامهریز و عالم میتوانند با یک ستاد کوچک، صفوف بزرگ را در میدانهای مختلف مراکز تحقیقاتی و آموزشی تغذیه و اداره کنند. جایش در کشور ما خالی است. این ارتباط بین صف و ستاد وجود ندارد. صفوفمان متفرق است. به جای اینکه منظم باشد، یاد ستاد نیست و یا ضعیف است. لذا واقعاً مهندسی جدیدی را در شرایط فعلی برای پیاده کردن این سند چشمانداز نیاز داریم که ساختار را روبه راه و از این ظرفیت عظیم استفاده کنیم.
الحمدلله الان بدنه بخش آموزشی ما قابل قبول، زیاد و خوب است. اینکه ما نزدیک سه میلیون دانشجو داشته باشیم و این همه استاد و معلم و کمک آموزشی و فضای آموزشی و ابزار آموزشی در اختیار داشته باشیم، فکر میکنم از لحاظ کمی و سرمایهگذاری خوب است. میتواند بهتر از این باشد، ولی این خوب است. نقطه ضعف و حلقه مفقوده همانی بود که عرض کردم. ارزش علم را هم امروز فهمیدیم و جامعه ما میداند.
بیرون از ایران ما هزاران دانشمند مجرّب، دوره دیده وکارآزموده در مراکز مهم آموزشی، صنعتی و فنی دنیا داریم که قطعاً سلولهای وجودیشان عاشق ایران است و دلشان میخواهد برای ایران کار کنند. اگر با بعضی از ما مخالف باشند، با ایران مخالف نیستند و مایلند همکاری و همراهی کنند، در صورتی که ما ارزش و قدر آنها را بشناسیم و با آنها کار کنیم. در ایران هم کم نیستند. کسانی هستند که بیرون هستند، اما میتوانند کمک کنند. ابزار و وسایل هم دارند، سرمایه هم دارند، یک ایران کوچک به طور متفرّق در کشورهای دیگر شکل گرفته که میتواند خیلی به ایران بزرگ کمک کند و باید از آنها استفاده کنیم.
لازم است سابقه تاریخی خود را مرور کنیم، ما افتخارات زیادی در تاریخ دانش بشری داریم. میدانید اکثر علوم امروزی که پیشرفته شده، ریشههایش به کارهای مسلمانها برمیگردد. کتابهای ایرانیها و عربهای مسلمان عمدتاً ایرانی که آن موقع حتی بین عربها هم ایرانی کار میکردند و آنها را راه میبردند، در جنگهای صلیبی و بعد از آن ترجمه شد و به مراکز اروپایی رسید و آنها در مدارسشان آموزش دادند و به تدریج از اینها درست استفاده کردند.
این کتابها هنوز هم به عنوان سرمایهها و مفاخر دانش آنها حساب میشود. کتابهای ابنسینا، رازی و خیلی از بزرگان ما در اروپا تدریس میشود. در همه علوم افتخار پیشتازی را داشتیم. آن موقعها یک نوع تمرکز بود. البته مسلمانها مقدار زیادی اینها را از هند، چین، روم و مصر وارد کردند. خودشان هم در ایران و جاهای دیگر داشتند. منتها کار بزرگ آنها این بود که اینها را ارتقاء دادند؛ یعنی به تقلید و میراث خوری اکتفا نکردند، بلکه همینها را گرفتند و بعد از یکی دو قرن با تحقیقاتشان چیزی درآوردند که مرکز آنها دیگر اینها را نمیشناخت. چون چیز دیگری شده بود.
ارزش آن دوره تحقیق و پژوهش در ایران اسلامی خیلی بیشتر از ترجمه است. ترجمه کار زیادی کرد و بیت الحکمه خیلی از معارف را آورد، اما آنهایی که اینها را رشد دادند و به روز رساندند و جلو بردند، محققینی بودند که کار آنها باید برای ما هم درس باشد.
امروز وضع پژوهش ما انصافاً خوب نیست. اولاً بودجه نیم درصدی چیزی نیست و خیلی کم است. ثانیاً همین بودجه هم درست جذب نمیشود. ما معمولاً وقتی گزارش مصرف بودجه را مطالعه میکنیم، میبینیم یک جوری در حاشیهها مصرف شده و در متن کمتر مصرف میشود.
عیب سوم آن، این است که جزیرهای مصرف میشود. هرگوشه کار خودش را میکند، بدون اینکه خبر داشته باشد که جای دیگر چه اتفاقی دارد میافتد. چه بسا تکراری باشد، البته در دانش کار موازی هم مفید است. دو نفر در مورد یک موضوع تحقیق میکنند، اگر به یک نتیجه هم برسند، آن تحقیق ارزشمند است، اما منابع ما کم است. چون منابع کم است، باید درست مصرف کنیم.
ما از مجمع صنفی دانشگاهیان که در حقیقت NGO این بخش هست، انتظار داریم مسئولیت خود را خیلی جدی بگیرد و از مسئولان کشور هم انتظار داریم که حمایت کنند. خیلی کارها هست که دولت باید بکند و اینها بدون هزینهای برای دولت داشته باشد، انجام میدهند. فقط راه کار را باز کنند و بگذارند از استعداد و تجربهشان در دوران فراغتشان و بعد از بازنشستگیشان با دست باز و بدون پایبندی به مقررات دست و پاگیر بهره بگیرند.
به هرحال با آرزوی توفیق بیشتر برای همایش دوم شما و امید به اینکه شما گامی در جهت اجرای سند چشمانداز 20 ساله که ما خیلی روی آن کار کردیم و خیلی زحمت کشیده شد، بردارید. آن هم که «ما» میگوییم، منظورم افرادی مثل شماست که در عقبه کار مجمع زحمت کشیدند و تحقیق کردند و ما ثمره کار آنها را شکل دادیم. توفیق شما را تبریک میگوییم و برای توفیقات بیشتر شما دعا میکنیم و شما را به خدا میسپاریم.
والسّلام علیکم و رحمه الله