سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم اختتامیه گردهمایی سالانه عقیدتی سیاسی ناجا

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم اختتامیه گردهمایی سالانه عقیدتی سیاسی ناجا

  • حسینیه جماران
  • یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
با تبریک میلاد مقدس امام هفتم، خیلی خوشحالم که فرصتی این چنین نصیب من شد تا در حسینیه جماران، مقر ارشاد و فرماندهی امام (ره) در کنار برداران روحانی باشم که مسئولیت بزرگی را به عهده گرفتند. اگر حرف من هم اثری نداشته باشد، نفس حضور در اینجا و استشمام رایحه ارشادات امام برای ما کارساز است.
می‌دانم در برنامه‌های این‌گونه خسته می‌شوید. مخصوصاً امروز که از صبح تا الان مشغول بودید. سعی می‌کنم خیلی فشرده نکاتی که احتمال می‌دهم برای کارهای شما مفید باشد، عرض کنم. بخشی راجع به روحانیت، بخشی راجع به ناجا و بخشی به عنوان نقش و وظیفه مهم شما و کمی هم از شرایط امروز کشور می‌گویم. اتفاقاً در این شرایط نقش شما از بخشهای دیگر روحانی بیشتر خواهد بود.
خوشبختانه برادر گرانقدر ما آقای رحمانی با سوابق خوب و مهمی که دارند و با ارتباطی که با رهبر راحل انقلاب داشتند و تجربه‌ای که در کار تأسیس بسیج کسب کردند، برای این مسئولیت نقش خوبی را ایفا می‌کنند. آثارش را در خبرهایی که مربوط به ناجاست، می‌بینم.
فرصتی شد که روحانیت در حساس‌ترین نقاط اجتماعی کشور حضور داشته باشد. بخشی از حضور، همین عقیدتی سیاسی‌هاست که در نیروهای مسلح، از جمله ناجا و نمایندگی‌های رهبری در بسیاری از نهادهای دیگر و مراکز علمی و کاری هستند. در گذشته چنین سابقه‌ای نداریم که روحانیت با این وسعت فرصت خدمت پیدا کند. همیشه روحانیت وظیفه ارشاد، آموزش و هدایت مردم را داشت، ولی محدود بود.
قبل از انقلاب آن قدر محدود بودیم که راهی به نیروهای مسلح نداشتیم. ما را برای سربازی به پادگان باغ شاه برده بودند. همان چند روزی که در آنجا بودیم، در کلی از نیروهای نظامی تغییر جهت ایجاد کردیم. وقتی ما را برای آموزش میدانی تیراندازی به چیتگر بردند، یک روز که در پایگاه می‌گشتم، دیدم روی اکثر چادرها شعارهایی به نفع امام و علیه رژیم شاه نوشته شد. البته زود پاک می‌کردند. من صبح زود رفته و دیده بودم.
وقتی فرمانده نیروی زمینی ارتش در عصر تاسوعا به پادگان باغ شاه آمد، به هرجا رفت، دید یکی از طلبه‌ها در گوشه‌ای گروهی از سربازان را جمع کرد و دارد برایشان موعظه می‌کند. فرمان داد فوری تعطیل کنند. گفته بود: پادگان را طلاب‌خانه کردند. «ما چهل پنجاه نفر در حد یک گروهان بودیم و آن روزها نیروها برای عزاداری به روحانیون احتیاج داشتند.
واقعاً این‌گونه بود. ظرف چند هفته‌ای که درپادگان بودیم، خیلی روی سربازان تأثیرگذاشته بودیم. الحمدلله الان در همه‌جا هستید. با مسئولیت، احترام و موقعیت قانونی هستید. هم برای نیروهای مسلح و سایر مراکزی که از این‌گونه نیروها استفاده می‌کنند و هم برای روحانیون که می‌توانند وظایف خود را بهتر انجام دهند، فرصت ارزشمندی است.
این اتمام حجت خداوند برماست. الان که این راهها باز شده، هرچه که توان داریم، باید تلاش کنیم تا وظیفه خود را بهتر انجام دهیم. نقش روحانیت در تاریخ ایران همیشه کارساز و به نفع مردم بود. حکومت‌ها که مردمی نبودند. با قدرت نظامی یا ارثی دولت را می‌گرفتند. مردم که انتخابی نداشتند. انتخابات مربوط به سالهای اخیر است که دارد اتفاق می‌افتد. در مسایل کشور فرمانداران، استانداران و امرا یک جریان بودند و مردم با دست‌های خالی جریان مقابل بودند. ولی روحانیت همیشه پناهگاه مردم بود. هر وقت مردم مشکلی پیدا می‌کردند، به روحانیت پناه می‌بردند. این صفت، صفت با ارزش تاریخی است.
به همین دلیل موفق شدیم خیلی زود رژیم شاه را بشکنیم. از روزی که امام (ره) شروع کردند و تا روزی که از پاریس برگشتند، 17 سال طول کشید که کمترین هزینه را داشت معمولاً انقلابها خونین و پرتلفات است، ولی این انقلاب با این ویژگی که روحانیت داشت و مردم را خیلی آرام و بدون دردسر در میدان حاضر کرد و با اتکای به مردم پیروز شد.
بعدها نقش طلبه‌ها و روحانیون در همه شئون زندگی مردم عمیق‌تر شد و الان هم هست. اوّل انقلاب کمیته‌های انقلاب از متن مردم جوشید که اکثر آنها در مساجد بود و توسط روحانیون اداره می‌شد که بعدها بخشی از ناجا شد. کسانی که یادشان است، می‌دانند که در انقلابها معمولاً باید تباهی‌های زیادی در کشور پیش بیاید، چون بی‌نظمی‌ها و انتقام‌جویی‌ها، تاراج‌ها و غارتها را به دنبال دارد. ولی در ایران این‌گونه نشد. عمده دلیل آن، این بود که مردم با راهنمایی روحانیت توانستند، انقلاب و اهداف آن را حفظ کنند و تا به حال هم ادامه دادند. درباره کار امروز در بخش آخر صحبتم مطالبی می‌گویم.
در مورد عقیدتی سیاسی ناجا باید بگویم که انصافاً جزو مهمترین عقیدتی سیاسی‌هاست. چون ناجا اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. ناجا بیشتر از دیگر نیروهای مسلح با مردم سر و کار دارد و در شهرها، خیابانها، میدانها، کوچه‌ها، پس‌کوچه‌ها، کلانتری‌ها، پاسگاهها، روستاها، راهها و هرجا که مردم ایران هستند، ناجا هم با برنامه‌های روزمره مردم سر و کار دارد. در جدّی‌ترین مسایل مردم مثل امنیت، آرامش و تخلفات با مردم مواجه است. اگر تخلفات مهار نشود، کشور را با خطر مواجه می‌کند که ناجا باید مواظب باشد و به مردم آرامش خاطر بدهد.
به عنوان مثال وقتی یک پلیس در خیابانی ظاهر می‌شود، خیلی فوری گره‌های ترافیک همان‌گونه که با بی‌نظمی‌ها به وجود می‌آید، باز می‌شود. کسانی که می‌خواهند شرارت و تخلّف کنند، با دیدن ناجا خود را جمع می‌کنند. مردم وقتی پلیس را سر خیابان خود ببینید، خیالشان راحت می‌شود که چشمی ناظر همه امور است. خیلی چیزهاست که شما بیشتر از من مطلع هستید.
پلیس واقعاً پیشانی نظام در رابطه با مردم است که در همه امور زندگیشان دخالت دارد. اهمیت نیروهای مسلح سپاه و ارتش و بسیج در دفاع از کشور خیلی زیاد است و نقش اساسی دارند، اما در زمان صلح در پادگانها هستند و مأموریت‌های خاص نظامی دارند. نیروهای ناجا با مردم مخلوط و به یک معنا جزو مردم هستند.
مسئولیت شما خیلی روشن نوشته شد و اگر نمی‌نوشتند هم خودتان می‌دانستید که باید این کارها را بکنید. شما باید حافظ سلامت این نیروها باشید و این بسیار اهمیت دارد. اگر موفق شوید که شدید، خیلی مؤثر هستید. البته مطلق نمی‌گویم که حرف غیرواقعی گفته باشم و به صورت نسبی موفق شدید که روحیات دینی، اخلاقی و سیاسی را در نیروهای ناجا نگه دارید و تقویت کنید. این کار بزرگی است.
مهمترین مسئله در هر انقلاب، در هر اداره کشور و در هر جامعه این است که افراد و نیروهای مسئولش سالم باشند. هر مقدار و به هر نسبت سلامت روحی، فکری و عملی در نیروهای مسئول نظام باشد، به همان نسبت آن نظام مستحکم است. البته ناجا فقط از شما بهره نمی‌گیرد. در درسهایی که می‌خوانند و با فرماندهانشان برنامه‌های آموزنده فراوانی دارند. از اول تا آخر می‌آموزند، ولی نقش ویژه‌ای به شما واگذار شد و تأثیری که در سلامت نیروهایی که با مردم مواجه هستند دارید، بسیار بالاست. خداوند را شکر کنید.
کار شما آثار فراوانی دارد. شاید برای شما محسوس نباشد که آنها خوب انجام وظیفه کنند. اگر آنها مثل یک مأمور مسلمان عمل کنند، در این حرکت شریک هستید. البته اگر کوتاهی کنید، به همین اندازه مسئول هستید و باید جوابگو باشید. مسئولیت کار شما در انجام و عدم انجام مهم است.
در کارهایی که می‌کنید، آموزشهایی که می‌دهید و ارشاداتی که دارید، نکاتی دارید که الان آقای رحمانی بخشی از آنها را گفتند و بخشهای دیگر را در خیلی جاها دیدیم و می‌دانیم که هست. روی دو سه مورد تکیه می‌شود. یکی مسئله فکری است. آموزشهای عقیدتی و فکری بنیان انسانها را سالم می‌کند و تفکر درست می‌آورد. در این مسیر آموزش دینی برای خوب بودن پایه است.
الحمدلله خود شما با آموزش آمدید. هر مقدار که موفق شوید افکار نیروها، به خصوص جوانان را که تازه وارد می‌شوند، اسلامی و ملی و عقیده‌مند کنید، موفق هستید. چون انسان عقیده‌مند مثل چراغ است که در خانواده و جامعه تأثیر دارد.
بحث دیگری که شما باید داشته باشید، آموزشهای سیاسی است. البته ناجا و همه نیروهای سیاسی نباید در باندهای سیاسی قرار بگیرند. سیاسی به معنای احزاب نیست. سیاسی به این معناست که سیاست را بدانند. دانستن مسایل سیاسی جامعه برای مأموران، به خصوص فرماندهان بسیار بسیار مهم است تا جهت کار خود را گم نکنند. سیاست نظام را بدانند و مخالفت‌های در مقابل سیاست را تشخیص بدهند. مروجین را بشناسند، مخالفان را بشناسند. لازم نیست عضو حزب یا جریانی باشند. آنها در جریان کلی نظامی هستندکه رهبر، قانون اساسی و اصول سیاسی دارد و مشخص است. فکر می‌کنم جزو کارهای مهم شماست. شما هم مواظب اخلاق پرسنل و هم مواظب تفکر پرسنل هستید.
به شما خیلی نیاز است. روزانه افراد به مجموعه شما نیاز دارند تا ببینند نظر دین به عنوان سرمایه اصلی چیست. باید خودمانی باشید و دوستانه برخورد کنید. محرم آنها باشید و درد دل آنها را بشنوید تا رابطه عاطفی با شما برقرار کنند و بتوانند درد دلهای فکری و عملی و مشکلات خود را که هرخانواده‌ای دارد، به شما بگویند و راه‌حل پیدا کنند. انشاءالله این‌گونه است.
شرایط زمان ما هم فوق‌العاده و قابل توجه است. برای شما خیلی روشن است که استکبار جهانی همه توجهش را به منطقه خاورمیانه و منابع و مخازن مواد انرژی‌زا مثل نفت و گاز متمرکز کرده است. چون مهمترین نیازشان برای زندگی است. آنها می‌دانند که نیاز به انرژی به سرعت زیاد می‌شود. مواد فسیلی که قسمت عمده آن در منطقه ماست، برای آنها اهمیت فراوانی دارد. حیات کشورهای صنعتی به این مواد بسته است. لذا منطقه ما را به ناحق منطقه تأمین منافع حیاتی خود تعریف می‌کنند. معنای منافع حیاتی این است که آنقدر مهم است که باید برای آن جنگید. چون حیات آنها در گرو این منافع است. لذا اینجا را منطقه حیاتی خودشان تعریف کردند.
آمریکا سرمدار جریان استکباری غرب و قدرتمندترین کشور و در عین حال محتاج‌ترین کشور است. الان روزانه نزدیک 10 میلیون بشکه نفت وارد می‌کند. این رقم برای یک کشور خیلی بزرگ است و بازهم دارد اضافه می‌شود، در عین حال منابع خودشان در حال کم شدن است و روز به روز نیازشان اضافه می‌شود. کشورشان را هم آنچنان به مصرف زیاد انرژی معتاد کردند که به آسانی نمی‌توانند صرفه‌جویی کنند. لذا به اینجا اهتمام زیادی دارند.
از پیش هم می‌دانستند و اسرائیل را هم به همین منظور در منطقه ما کاشتند و با همه وجود از آن حمایت می‌کنند. چون به عنوان پایگاه چند منظوره هم بتواند در مواقع حساس منافع آنها را حفظ کنند و هم باعث تفرقه کشورهای منطقه و نیاز آنها به خرید سلاح شود که از آمریکا و جاهای دیگر بخرند و خود را برای حمایت آنان و آسیب‌ناپذیری وابسته کنیم. اهداف فراوانی را با وجود اسرائیل تعقیب می‌کنند.
الان برایشان کافی نیست. دیدند اسرائیل بود و در کنارش انقلاب اسلامی در ایران اتفاق افتاد و ایران به سرعت قدرتمندتر، متنفذتر و مستحکمتر می‌شود. به فکر دیگری افتادند. چند سال است که به فکر افتادند تا در منطقه حضور داشته باشند که با اسم طرح خاورمیانه بزرگ آمدند. این طرح اعلام شده رئیس جمهور آمریکاست. برای این طرح خیلی هزینه کردند و حاضر هزینه‌های بیشتری کنند. تا به حال به خاطر جنگهایی که در منطقه ما کرده‌اند، حدود 500 میلیارد دلار هزینه پولی و هزاران کشته و دهها هزار مجروح داشتند و حیثیت و اعتبارشان را گرو گذاشتند. در داخل کشور هم به مشکلات بیشتری برخورد کردند. چون بین آنها اختلاف واقعی افتاد که این روش درست است یا درست نیست.
اگر این روش نتیجه بد بدهد، یک حزب از حکومت می‌افتد و نقادش به حکومت می‌رسد. اگر نتیجه خوب بدهد، تداوم حکومت حزب عامل را تضمین می‌کند. آمریکایی‌ها تا به حال نتوانستند نتیجه خوبی بگیرند. با همه هزینه‌هایی که کردند، حضور آنها در منطقه ما آسیب‌پذیرتر و ضعیف‌تر است. قبلاً در منطقه ما بودند و در عربستان، قطر، بحرین، کویت پایگاه دارند. در ترکیه، آذربایجان و اخیراً در آسیای میانه پایگاه زدند. همه اینها را دارند، ولی برایشان کافی نیست. این دفعه دارند خیلی بیشتر حضور پیدا می‌کنند. هدفشان هم روشن است.
مهمترین مانع آنها جمهوری اسلامی است. یعنی آنچه که آمریکایی‌ها نگرانش هستند، حضور انقلاب اسلامی در منطقه است. هرجا می‌روند، به دیواری برخورد می‌کنند که آن دیوار به نحوی به جمهوری اسلامی مربوط می‌شود. الان دارند خیلی صریح می‌گویند که ما در عراق هزینه می‌کنیم و سودش را ایران می‌برد. علتش این است که مردم عراق به ما نزدیکترند. ما که در عراق دخالت نداریم. هرچه می‌گردند، نمی‌توانند سندی ارائه دهند که ما دخالت داریم. مردم عراق با ما خوب هستند و با هم ارتباط داریم.
آنها به اسم دمکراسی آمدند و اگر مردم عراق بر کشورشان حاکم شوند، یعنی دوستان ما حاکم شدند. آقای جلال طالبانی حرف خوبی به آمریکایی‌ها زده بودند. آمریکایی‌ها به او گفته بودند: «ایرانی‌ها دخالت می‌کنند و مزاحم شما می‌شوند» گفته بود: «چرا ایرانی‌ها دخالت کنند؟ آنچه را که ایرانی‌ها می‌خواستند، در عراق اتفاق افتاد. ما رؤسای عراق همه دوستان ایران هستیم. همه ما در دوره دربدری به ایران پناه برده بودیم. در مقابل صدام تنها کشوری که از ما حمایت می‌کرد، ایران بود. رهبران کُردها، حزب الدعوه، مجلس اعلا و همه گروهها در ایران بودند. ایران احتیاجی به دخالت در عراق ندارد. ما که در عراق هستیم، خیال ایران راحت است.» این استدلال خیلی محکم است. واقعاً این‌گونه است. چرا باید در عراق دخالت کنیم؟ اکثریت مجلس آنها، کسانی هستند که ما می‌خواهیم. از این مجلس دولتی درآمد که دوست داریم.
بنابراین روشن است که مسئله آنها بهانه‌گیری است. می‌بینند زحمت کشیدند و مشکل انقلاب اسلامی یعنی وجود صدام برطرف شد و یا در افغانستان مشکل طالبان برطرف شد و در خود عراق مشکل منافقین برطرف شد. البته همه اینها الان نیم بند است که باید استحکام پیدا کند.
آنها وضع را که این‌گونه می‌بینند، ناراحت، ناراضی و عصبانی هستند. نمی‌توان دشمن عصبانی را ندیده گرفت. نمی‌توان از ببر زخمی خاطر جمع بود. این مشکل واقعی است. لذا در کشور نیاز به هوشیاری و بیداری داریم. بخشی از این بیداری‌ها مربوط به نیروهای قلمرو مسئولیت شما در ناجاست که از مرز گرفته تا مرکز کشور مسئولیت امنیت را برعهده دارند. شما می‌توانید در این برهه هوشیار و بیدار باشید تا بتوانیم از فضای ارعابی که به وجود آوردند، کشتی کشور را به خوبی عبور بدهیم و انشاءالله این شرّی که می‌خواهند برای ما تهیه ببینند، به خودشان برگردد. نمی‌شود، جز اینکه ملت ما یکپارچه باشد و شما هوشیار باشید و نیروهای نظامی و انتظامی هوشیار باشند.
الحمدلله رهبری لحظه به لحظه در جریان امور هستند و خوشبختانه بر شرایط مسلط هستند و هرجا لازم باشد، فرمان و نظر می‌دهند. با این آگاهی و با سوابق انقلابی در این موقعیت حساس مانند سکانداری نیرومند کشتی کشور را در اقیانویس متلاطم منطقه هدایت خواهد کرد. شما را به خدا می‌سپاریم و دعا می‌کنیم که گردهمایی شما مبارک باشد و برکتش را به مناطق مسئولیت خود ببرید.
  والسّلام علیکم و رحمه الله