بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسولالله و آله
خداوند را شکر میکنیم که توفیق داد لحظاتی را در بین شما فعالان دانشجویی که هدفشان تقویت موقعیت اسلام وآرمانهای اصیل انقلاب در دانشگاههاست باشیم و فرصتی است که از تلاشهای دهسالهای که انجام دادید، تشکر کنیم. بنده در جریان کارهای شما بعد از تصویب اساسنامه شما در شورای عالی انقلاب فرهنگی هستم. آن روزها امید زیادی به آثار این حرکت در دانشگاهها داشتیم. البته آنطوری که مایل بودیم، اوج نگرفت. ولی دوام یافت و امیدواریم بتوانید به آن اوج بدهید.
قبل از اینکه وارد بحث اصلی شویم، یاد شهدایی که این دو سه روز کشور ما را در اندوه و غم فرو بردهاند، گرامی میداریم. شخصیتهای فرهنگی، خبری، اطلاعرسانی و خدمتگزاران در نیروهای مسلح که هر دو بخش انسانهای ارزشمندی در کشور ما هستند. امیدواریم مسؤولان ذیربط خیلی زود ابهامهای موجود در حادثه را رفع کنند که اینگونه ابهامات هزینههای سنگینی دارند.
دعا میکنیم که این اجلاس شما برکت داشته باشد و برای تأثیرگذاری در برنامههای کانونها در سالها و روزهای آینده مؤثر باشد. در بحث اصلی که با شما خواهم داشت، میخواهم از همین نوشته خودتان الهام بگیرم. این حرف درستی است، من هم عمیقاً معتقدم که فردای بشریت بهتر از امروز خواهد بود و فردای ما هم باید خیلی بهتر از این باشد که هستیم و میتواند باشد.
بیشتر میخواهم از زاویه برنامههای شما صحبت کنم، ولی میخواهم چهارچوب آن را در چشمانداز سند بیستساله ببینم که فردای ما را ترسیم میکند. کار بیبدیل و بیسابقهای در کشور ما و جدید است. در دنیا هم جدید است که بسیاری از کشورهای دنیا برای خودشان چشمانداز نوشتهاند. البته در کلّ کشورها که نگاه میکنیم، زیاد نیستند. ولی به هر حال تعداد آنها کم نیست. حتی در بعضی کشورها مثل آمریکا، هر ایالتی جداگانه برای خود چشمانداز مینویسد و هدف بلندمدت خود را مشخص میکند. خوشبختانه ما در زمان خوبی این کار را انجام دادیم. برای چشمانداز بیستساله که امروز سند زندگی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ما و سند معتبری است، کارهای زیادی شده است. از دولت قبلی من با عنوان ایران 1400 روی برنامه 25 ساله فکر کردیم که تمدن بزرگ اسلامی بود. خیلی از چیزهای آن آماده شد. ولی با پایان یافتن عمر دولت، متوقف شد.
دوباره این بحث را در مجمع مطرح کردیم، آن موقع بیشتر دنبال برنامههای کمی بودیم، ولی امروزه دنبال مسایل بنیانی و سیاستهای راهبردی برای پایه برنامههای کمی و پنجساله کشور هستیم. خیلی کار شد، دولت خیلی کار کرد، مجمع خیلی کار کرد، عدهی زیادی از دانشمندان و متخصصان در دانشگاهها و جاهای دیگر با ما همکاری کردند. اهداف واقعبینانهای با الفاظ بسیار محدود در چند سطر گنجانده شد که ده یا یازده بند است و فقط اشارهای به کمیات دارد و بیشتر به کیفیات پرداخته است و جامعیت دارد. همه مسایل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را دیده است. مبانی خود را از واقعیتهای موجود کشور، دنیا، انقلاب و بیش از همه اسلام گرفته است.
مبانی ارزشی، سیاسی و اجتماعی آن هم بخشی از آن ارزش است. هدفی که در این سند پیگیری میکنیم، توجه به واقعیتهای موجود است و نه آرمانها و ایدهآلهای دست نیافتنی. هدفی که ترسیم کردهایم، باید در بیست سال آینده کشوری پیش رفته باشیم، نه عقبافتاده و نه در حال توسعه. الان در حال توسعه هستیم و باید از این بخش جلو برویم و وارد بخش پیشرفتهها شویم و موقعیت اول را در منطقه خودمان داشته باشیم. در دنیا نمیتوانیم موقعیت اول را داشته باشیم. بلندپروازی بیواقعیتی به حساب میآید، ولی در منطقه میتوانیم.
در این اهداف نکتهای که به شما زیاد مربوط میشود، این است که روی مبانی ارزشی بسیار تکیه کردیم. مبانی ارزشی که عمدتاً در اسلام و فرهنگ ایرانی و شرقی و نوع تفکر ایرانی است که در خانوادهها و خیلی از جاهای دیگر مسلمانان وجود دارد.
جهت دیگری که باز به شما مربوط میشود، مسأله دانایی محور است. گرچه کانونهای شما بیشتر روی ارزشها، احکام و معارف اسلامی و اجتماعی تکیه دارند، اما دانایی محوری جزو اولین نیازهای این سند و جزو اولین وظایف دانشگاههاست که در کشور تأمین کنند. نباید کانونهایتان یک بعدی عمل کنند. اگر بخواهیم به هدفی که خیلی مشخص است، برسیم، باید تلاش کنیم.
چون دیگران بیکار نیستند و امکانات و ارتباطات بهتر از ما با دنیا دارند و تلاش میکنند. اگر بخواهیم به این هدف مهم برسیم و در این مسابقه جلو بیفتیم، قطعاً باید تلاش نفسگیری را در همه بخشها انجام دهیم. به خصوص دانشگاهها از همه بیشتر باید تلاش کنند.
امروز گرچه دانشجو هستید، ولی فردا قطعاً مسؤول خواهید بود. متصدی امور در مدیریتها و یا در کارهای اجرایی، علمی و فنی که در کشور هست، خواهید بود. با این دید واقعنگر، فرصتها و چالشها را با دقت بررسی کردیم. این ده یازدهبندی که شما میبینید، عقبهای علمی دارد که به صورت یک قفسه کتاب است. خیلی از چیزها در جلسات کاملاً کارشناسی و عالمانه، مطالعه، بررسی و نتیجهگیری شده است،
اینکه میگویم در زمان مناسبی این تصمیمگرفته شده، به خاطر این است که ما در جریان جهانی شدن هستیم. در گذشته هم بوده، ولی امروز سرعت گرفته که به خاطر انفجار است که از پدیدههای مهم زمان ما محسوب میشود. البته جریان جهانی شدن چیزی است که حرکت آن از بدو تاریخ بشر آغاز شده و هر روزی که بر بشر گذشته، یک قدم به طرف اجتماعیتر شدن، یعنی شهرنشینی، کشور، منطقه، بلوکها رفته و امروز جهانی شده که طبیعت بشر است. ذات و فطرت انسان اجتماعی است و این موضوع در جایی متوقف نمیشود و همیشه میخواهد اجتماعیتر از گذشته باشد. فراز و نشیبت آن کم و همیشه در جهت توسعه روابط بشری عمل کرده است. امروز هم این حالت را میبینید. نگاه کنید، هرساله بخشی از قدرتهای ملی به قدرتهای جهانی واگذار میشود. یعنی حکومتها با میل، علاقهو اشتیاق وارد مراکز بینالمللی میشوند. تعهد همکاری میدهند و بعضی از اختیاراتشان را به مرکز بینالمللی واگذار میکنند. مثلاً هواشناسی، هوانوردی، دریا، زمین، محیطزیست، تجارت و حتی مسایل کیفری و هرچه که میبینید، مراکز جهانی دارند. هر روز قدرت آنها بیشتر میشود. همه اینها اختیاری است و اجباری در آن نیست. یعنی هر کشوری به نفع خود مـیداند که بخشی از قدرت ملیاش را کم کند تا در سطح جهانی اعمال قدرت داشته باشد و عضو مجموعهای باشد که از آنجا در دنیا صاحبنظر باشد. چیزی را از دست میدهد، ولی چیز بهتری را بدست میآورد. لذا جهانی شدن در حال توسعه است.
عیبی که این جهانی شدن داشته، این است که در قرن اخیر، همیشه قدرتهای بزرگ استعماری در تشکیل کانونهای جهانی پیشتاز و طراح بودهاند و نقش خودشان را برجسته و نقش دیگران را کم کردهاند. تصمیمگیریهای اساسی، مثل حق وتو را به خودشان اختصاص دادهاند و از طرق مختلف بر دنیا حاکم هستند. این عیب، بسیار بزرگ است، ولی فکر میکنم با هوشیار شدن ملتها و دولتها کمکم این عیب کم میشود. الآن در سازمان ملل،خصوصاً مجمع عمومی که حق وتو نیست، میبینید هر بحثی که مطرح میشود، غربیها و بخصوص آمریکا نمیتوانند نظرات خود را تحمیل کنند و به نفع آنها رأی داده نمیشود. اما در شورای امنیت چون حق وتو دارند، میتوانند تصمیم نهایی را بگیرند.
به هر حال به طرف بهتر شدن شرایط مراکز جهانی میرویم و دولتها و ملتها هم با اشتیاق میپذیرند. امروز اگر کسی در آن مجموعه نباشد، ضرر میکند. مثلاً تجارت جهانی که مطرح شد، اگر فردا ایران جزو این مجموعه نباشد، به این معناست که ایران در تجارت و تعاملات جهانی همیشه مغبون است. چون دیوارهای تعرفه برای ایران باقی میماند و دیگران دیوار تعرفه ندارند. رقابتشان خیلی آسانتر خواهد بود و رقابت ما سخت میشود. در داخل کشور هم مشکلات دیگری به وجود میآید.
در این شرایط فرصتها و چالشها را بررسی کردیم. در ایران فرصتها فراوان و بیش از چالشهاست. جایگاه ایران به سرعت رو به پیش است. دو میلیون و پانصد هزار دانشجو برای کشور ما، انصافاً سرمایه بزرگی است که عمدتاً آموزشهای ما با اساتید و تمایل خودمان شکل میگیرد و رو به توسعه است. مقالات علمی و تولید علم را که گفتند، ولی به ادله سیاسی خیلی از مقالات ما در آمار نمیآید. چون خیلی از مجلات معتبر جهان، حاضر نیستند مقالات ایرانیها را چاپ کنند و یا نمره بدهند. ولی با همین مقداری که میآید، رشد بسیار مطلوبی را داریم.
از این جهت بین روزهای آخر دوران رژیم پهلوی و امروز تفاوت بسیار جدّی است. سرعت بسیار خوبی داریم. البته از لحاظ کیفی قانع نیستیم و باید برای کار، تولید و تحقیق، کار بیشتری شود. همچنین ارتباط مراکز علمی با دنیای عمل، صف و ستاد در اینجا فاصله دارد و باید بیشتر به هم پیوند بخورند.
از لحاظ طبیعی کشوری مثل ایران در دنیا کم است که مجموعهای از کلکسیون استعدادهای پیشرفت و توسعه باشد و همه چیز را داشته باشد. گویا سومین کشور دنیا از لحاظ مجموعه امکانات طبیعی باشیم، البته با لحاظ سطح خاک و سرزمین، چون کشورهایی مثل روسیه، چین و آمریکا، وسیعتر هستند، ولی مجموعه را که محاسبه میکنیم، ایران واقعاً یک کشور غنی است.
در مورد تفکرات مکتبی و اجتماعی، خداوند بهترین سرمایه را به ما داده که از الطاف الهی به این سرزمین است. ایران در گذشته و قبل از اسلام یکی از مراکزی بوده که جزو کشورهای متدین دنیا به حساب میآمد. یعنی جزو تمدنهای متکی به دین به حساب میآمده است. الآن هم به شکر خدا در این نعمت غرق است. بهترین بخش از تفکرات فرقهای، در ایران است که باز لطف خداوند است.
از اینجا وارد بحث مربوط به شما میشوم. نگاه به آینده در شعار کانونهای شما بسیار جدّی و قابل اتکاست. امروز توجه متفکران منصف دنیا به اصل دین، خدا، ربوبیت الهی و تأثیر افکار الهی در زندگی بشر بسیار بالاست. در گذشتهها هم این امواج بوده، اما امروز این حالت بعد از تجربهها و مطالعات به دست میآید. حتی در کشوری مثل آمریکا که مظهر قدرتهای استعماری است، تفکر دینی، منتهی از نوع تفکرات خودشان که مسیحی هستند، وجود دارد.
هنوز قدرت استفاده از دین در بین سیاستمداران آمریکا که از لحاظ علمی در سطح بالایی در دنیا قرار دارند و جلوتر از همه ملتها هستند، وجود دارد و دین در آنجا نقش بسیار بالایی دارد. اصولاً در مجامع بینالمللی و اهل نظر، توجه به این مسئله جدّی شده که امروز دین میتواند تلطیف کنندهی بسیاری از مسایل باشد که در سایه خشونت صنعت و توسعه صنعتی دارد بر زندگی بشر مسلط میشود. میدانند که باید به دین پناه ببرند و با دین آن را تلطیف کنند.
هرکس در فضای مربوط به خود این کار را انجام میدهد. در این میان اسلام جایگاه عظیمی دارد و عظیمترین است. امروز در دنیا هیچچیز همسنگ اسلام نیست. متأسفانه میبینیم در آماری که مطرح میشود، حتی در کنفرانس مکه هم برخی مسؤولان مطرح کردند، توجه ندارند که آمار واقعی دنیای اسلام را درست مطرح کنند و غفلت میکنند. در ایران هم خیلیها همینطور سطحی میگویند.
سه سال پیش پارلمان کانادا از دانشگاهها خواست که درباره اسلام تحقیق آماری کنند. این حرف مال سه سال پیش است. بعد از بررسی طولانی در همه دنیا، پارلمان کانادا در گزارشی، آن روز مسلمانان را یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر محاسبه کرد که 17درصد تولید ناخالص جهان را در اختیار دارند. ولی هنوز میبینیم بعضیها میگویند یک میلیارد مسلمان است و در مکه هم اینگونه تعبیر شد . ما یک چهارم جمعیت دنیا هستیم و بیش از یک چهارم کشورهای دنیا را داریم. امروز نزدیک به 20 درصد تولید ناخالص دنیا را داریم.
از لحاظ فکری، مکتبی، عرفانی، خداجویی، عدالت و همه ارزشهایی که امروز در مکاتب مترقی بشری مطرح است، در اسلام پایههای بسیار بسیار محکمی داریم. متأسفانه اینها باخرافات آمیخته شده و افکار پیرایهای که احیاناً افراد جاهل، دلسوز و یا شیطان به معارف اسلامی بستند، برلیان مشعشع اسلام را کمی تیره کرد. اسلام خالص، دین فطری و هماهنگ با فطرت بشر و برخواسته از اراده خالق انسان و جهان است که همه چیز را با علم حضوری میداند. آنهم با الفاظی که خود خداوند خلق کرده و در کتاب الهی مستور است. یعنی سند معتبری که هیچ خدشهای به آن وارد نمیشود. چنین سرمایه عظیمی در اختیار ماست و بیشک بشریت از این مستغنی نیست.
دستآوردهای بشر زیاد است و هر روز هم زیادتر میشود. لذا فکر میکنم آینده دین در دنیای امروز ما، برخلاف سطحینگرها که فکر میکنند دین دارد به حاشیه میرود، درخشان خواهد بود.
الان که با شما دبیران کانونهای فرهنگی که عمدتاً بُعد دینی هم دارید، حرف میزنم، در حقیقت با همه دانشجوها و دانشگاهیان صحبت میکنم. منظور از دین همان است که در معارف آمده و نه اینکه کسانی با سلیقههای فردی و دریافتهای شخصی بخواهند چیزی را به نام خداوند، پیامبر و مکتب اهل بیت(ع) لازم الاتباع معرفی کنند. معلوم است که این شیوه شکست میخورد. هرکسی فکری دارد و روی فکرش حساب میکند. اگر واقعاً راه درستی برای اسلامشناسی انتخاب شود، اسلام جوابگوی همه نیازها میباشد.
خودم به وضعی که در حوزههای علمیه و مراکز دانشگاهی ما برای شناخت اسلام عمل میشود، راضی نیستم کافی نمیدانم. نه اینکه برای اینها ارزشی قایل نیستم، بالاخره هرچه داریم، همینهاست، خودمان هم محصول اینها هستیم. ما چیزی از جای دیگر نیاوردیم و از همینها یاد گرفتیم و با همینها زندگی کردیم. اما با تجربه و با مطالعات میدانیم که برای شناخت این دین، خیلی بیش از این باید کار شود.
امروز نمیتوانیم فکر کنیم که یک نفر بتواند همه چیز را بفهمد و درباره همه چیز فتوا بدهد و دیگران همه چیز را از او قبول کنند. هر قدر بزرگ، هر قدر عظیم و هر قدر عالم باشد، باز نمیتواند نسبت به همه مسائل سیاسی، علمی، دینی، اجتماعی، خانمها، آقایان، و سیاست جهانی احاطه داشته باشند. شما میبینید در پارلمانهای دنیا، روزانه هزاران مصوبه تصویب میشود و دائماً مقررات مینویسند.
اسلام در همه اینها حکم دارد، یا واجب یا حرام یا مکروه یا مستحب و یا مباح است. عمدهی اینها را اسلام در اختیار بشر گذاشته شده است. اینطور نیست که مجبور باشیم همانی را که آنها به لفظ گفتند، عمل کنیم. منطقه فراق در تشخیص نیازهای بشری وسیع است. در مقابل آنچه که مشخصاً به صورت حکم قطعی از اسلام آمده، قابل مقایسه نیست. ولی به هر حال محورها، مبانی و راهکارهای رسیدن به معارف، بخصوص آنجا که عمیق میشود و مسایل عمیق انسانی و عرفانی مطرح میشود، با عالم غیب، با آخرت و با آینده بیپایان بشریت ارتباط پیدا میکند. اینجا قلمرو انحصاری ادیان الهی است.
لذا فکر میکنم یکی از کارهای مهم برای شما دانشجویان در کانونهای فرهنگی و دینی این است که تعمیق افکار داشته باشید. سطحینگری جزو شئون دانشجویی نیست. امروز باید تفکراتمان را عمیق کنیم و محققانه به مسایل بپردازیم. عقل و اندیشه را بکار بگیریم. پیرایههایی را که مناسب با فضای علمی دانشگاهها نیست، به اسلام نبندیم.
اگر به این صورت که من عرض میکنم، کانونهای فرهنگی در دانشگاهها اعلام حضور کنند و نتایج کارشان را در اختیار دانشگاهیان قرار دهند و با دانشجویانی که تازه وارد میشوند، ارتباط برقرار کنید، فکر میکنم توفیق زیادی بدست میآورید و برای افکار مرجع میشوید و میتوانید راهکار ارایه دهید.
ولی اگر کارهای شما به مسایل پیرایهای ناجور،که گاهی میتواند سیاسی، باندی، تفکرات خرافی و سست و بیمنطق باشد، آمیخته شود، معلوم است که نمیتواند فضای دانشگاه را جذب کند. حضور متعهدانه، عالمانه و محققانه در سطحی که از دانشجو توقع میباشد، ضروری است. میدانم که الان نمیتوان از شما توقع داشت در سطح محققان بزرگ کشور ظهور کنید. ولی باید از آنها استفاده و مطالبتان را متقن کنید و عقلایی حرف بزنید و عقلایی تصمیم بگیرید. اعتدال را کاملاً در نظر داشته باشید، آلودگیهای باندی و سیاسی به رسالت شما آسیب میزند.
اگرچه نمیتوانیم سیاسی نباشیم، هر مسلمانی به خصوص دانشجو باید سیاسی باشد. موضع سیاسی داشته باشد و حتی کانونها هم باید موضع سیاسی داشته باشند که این غیر از باندی بودن و محدود کردن خودتان است. اگر با معیارهای دینی و عقلایی حرکت کنید، مواضع شما میتواند برای دیگران راهنما و راهگشا باشد. میتواند راه خوبی در دانشگاهها باز کند. اسلام ناب و متکی به معارف واقعی، به خصوص قرآن جوابگو است.
روی قرآن به عنوان سند واقعی اسلام بیشتر تکیه میکنم. حتی میتوان روی کلمات، آهنگ و حروفش تکیه کرد. شما بر قرآن بیشتر تکیه کنید و در آموزشهای کانونها توجه عمیق به قرآن را در نظر داشته باشید. خوشبختانه امروز دانشگاههای ما، ترکیبی مناسب از خانمها و آقایان را دارند و همه جامعه را به خوبی پوشش میدهند و میتوانند نمایندهی واقعی جامعه ما باشند.
در دنیای آیندهای که ما میخواهیم جزو مجموعه جهانی باشیم و در پیکرهی جهانی شدن نقش ایفا کنیم، حضور دانشگاههای ما و دانشگاهیان متدین واقعاً میتواند کارساز باشد. توجه دین جدّی است. شما به همین مسایلی که اخیراً در دنیا اتفاق میافتد، نگاه کنید، مثلاً انتخابات مصر را نگاه کنید. وقتی که نگاه میکنید، میبینید در جایی که خیلی به مسلمانان فشار آمده بود، افکارشان اینگونه است و حضور جدّی دارند. به عراق نگاه میکنید که همه قدرتهای جهانی آمده بودند که تأثیرگذار باشند. ولی حرف اول و آخر را همین مسلمانهایی که به دین وابسته هستند و از دین حمایت میکنند، میزنند. لذا حرکت به طرف اسلام جدی است.
اگر این حرکت سطحی باشد،موج است و شکست میخورد. ولی اگر این حرکت عمیق و همراه با استدلال، منطق و دانش باشد، خیلی میتواند کارساز باشد. من به عنوان یک طلبه که با دانشگاه هم آشنایی دارم،پیشنهاد میکنم ارتباطتان را با حوزههای علمیه بیشتر کنید و از حوزههای علمیه و محققان آزاداندیشی که فراوان هستند، بیشتر بهره بگیرید و شما هم به آنها بیشتر بهره برسانید. باز تأکید میکنم که حرکت خود را با متانت، عقلانیت و عمیق، ادامه بدهید که در اینجا صبر، تحمل و کوشش کارساز است.
انشاءالله که این اجتماع شما مبارک باشد و برکتش به دانشگاهها و جامعه ما برسد. شما را به خدا میسپارم. انشاءالله موفقتر باشید.
والسّلام علیکم و رحمهالله