سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مدرسه فیضیه قم

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مدرسه فیضیه قم

پیرامون : - شعارهای انقلاب اسلامی - خدمات انقلاب اسلامی - ویژگی های انقلاب - آزادی وانقلاب - اتهام دیکتاتوری به روحانیت

  • مدرسه فیضیه
  • چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۳۵۸
سندی در پرونده هویدا دیدیم که وقتی در سیستان و بلوچستان قحطی آمده بود، استاندار آن جا یک نامه نوشته و درخواست کرده بود: «شما 200 هزار تومان برای این استان مقرر کنید، من خودم سیستان را آرام می کنم.» هویدا زیرنامه نوشته است: «بایگانی شود»؛ یعنی اصلا ترتیب اثر نداده است. 2 روز بعد از آن، یک نامه از شاه رسید و دستور داده است:« 10 میلیون دلار برای خرید یک خانه و قصر برای شاه مخلوع افغانستان در رم و ایتالیا اختصاص دهید.» در کشوری که برای خریدن خانه شاه مخلوع افغانستان10 میلیون دلار ـ نه 10 میلیون تومان ـ مثل آب خوردن اختصاص می دادند، برای مردم سیستان، 200 هزار تومان را بایگانی می کردند.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

«اَلْحَمْدُلِلّهِ وَ اَلصَّلوةُ عَلی رَسولِ اللّهِ وَ آلِهِ اَجْمعین»

برای توجه حواس ها و تجمع افکار، بحث خودم را با یک مثال ساده و یکی از حکمت های لقمان حکیم آغاز می کنم. اگر به این نکته ای که ابتدای صحبتم دارم، توجه بفرمایید، برای درک بقیه مطالب آماده خواهید بود.

 ازاین حکمت ساده از زبان لقمان حکیم به این صورت در کتب ما ضبط است که جمعی ایشان را پیغمبری عظیم الشأن می دانند و جمعی حکیمی والامقام. معارف خودشان را معمولا از طریق مثل ها و محسوس کردن مطالب به مردم می گفتند، در یکی از این حکمت ها آمده که لقمان یک روز به پسرش می گوید : فرزندم با هم از میان جمعیت این شهر عبور می کنیم، توجه و دقت کن که مردم را چگونه ارزیابی می کنی.

این دانشمند بزرگوار با شاگردش که همان فرزندش است، از خانه بیرون می آید، در حالی که همراه خود مرکب سواری را برداشته، ابتدا پدر و پسر پیاده راه می روند و مرکب سواری را جلوی خود حرکت می دهند. مردمی که مشاهده می کنند، اعتراض می کنند و می گویند ببین چه مردم احمقی هستند! با داشتن مرکب، پدر و پسر پیاده راه می روند. لقمان به پسرش می گوید این نکته را حفظ کن و مواظب باش. این بار پدر سوار می شود و پسر دنبال مرکب راه می رود، جمعی می رسند و می گویند عجب پدر بی رحمی! خودش سوار است و پسرش پیاده می رود. به پسرش می گوید این را هم داشته باش، مسأله را برعکس می کند. لقمان پیاده و پسرش سوار بر مرکب می شود. بنده ای اعتراض می کند عجب پسر بی ادبی! پسر جوان سوار و پدر پیرمرد پیاده است.

لقمان می گوید این را هم ببین، باز مردم اعتراض دارند. شکل جدیدی ابتکار کرد. این بار پدر و پسر هر دو سوار بر مرکب می شوند. باز به میان جمعیت که می رسند، عده ای اعتراض می کنند عجب مردم ظالمی! دو نفر سوار بر یک مرکب شدند.

لقمان بعد که از جمعیت دور می شود، به فرزندش می گوید: فرزند عزیزم این مردم هستند، مردم را ببین، ما در این سفر هر حالتی که ممکن بود، به خودمان گرفتیم و باز مورد اعتراض مردم قرار گرفتیم. دو نفر سوار شدیم اعتراض کردند. من سوار شدم، اعتراض کردند، تو سوار شدی، اعتراض کردند. بنابراین اگر می خواهی در میان جمع مردم زندگی و حرکت کنی و با مردم باشی، فکر نکن و این خیال خام را به مغزت راه نده که ممکن است تمام مردم و همه خلق خدا نسبت به عملی که شما می کنی، راضی باشند و اعتراض نکنند.

به هر شکلی و صورتی که شما در دنیا جلوه کنی، یک عده می پسندند و یک عده نمی پسندند، این مثال کوتاه را که آوردم ضمن اینکه نظرم این بود که توجه شما را به بحث جلب کنم و مجلس را آماده شنیدن صحبتم کنم که خیلی موفق نشدم. برای این که می خواستیم وضع کشور و مملکت عزیزمان، ایران را در وضع انقلاب اسلامی که امروز داریم تجربه اش می کنیم، برای شما تشریح کنم.

امروز در گوشه و کنار کشور، نق ها، اعتراض ها، انتقادها و حرف هایی کم و بیش نسبت به انقلاب اسلامی شنیده می شود. عده ای به نام ناسیونالیسم و وطن دوست، عده ای تحت عنوان مکتب های افراطی چپ، عده ای تحت عنوان سوسیالیسم معتدل، عده ای تحت عناوین فرهنگی، عده ای به اسم حقوق بشر، عده ای به اسم مراعات حقوق دموکراتیک مردم و جمعی به صورت آزادی های دیگر اخلاقی و غیراخلاقی از انقلاب اسلامی ایران وحشت کردند.

اساس مطلب در شرایطی که ما زندگی می کنیم، این است. آن روزی که انقلاب می شد، آن روزی که جامعه و مردم مسلمان ما با رژیم می جنگیدند و مبارزه می کردند، یکپارچه یک چیز می خواستند و آن سقوط رژیم پهلوی بود. اما با گذشت زمان و سقوط رژیم و پیدا شدن حکومت و آمدن قدرت در دست مردم و شروع سازندگی کشور، آن سلیقه ها، آن خواسته ها، آن هواها و هوس های مختلفی که با اختلاف در نهاد مردم وجود دارد، مجال خودنمایی پیدا کرد.

هر کس از آن قطعه تاریخ به بعد، انقلاب را آن طور می خواست که خودش فکر می کرد. عده ای که دچار افکار افراطی چپ هستند، همه امکانات خود را برای رسیدن به اهداف خودشان بسیج می کنند که موفق نمی شوند. عده ای که منافع شخصی می خواستند و فکر می کردند که در محیط آزاد بهتر می توانند به هواها و هوس های خودشان برسند و امروز احساس می کنند که آزادی به معنای میدان دادن به هوا و هوس نیست، احساس خطر می کنند. عده زیادی در رژیم گذشته دست به تجاوز و چپاول و زورگویی و رشوه خواری و ستم به مردم زده بودند و خیال می کردند بعد از انقلاب، حسابی در کار نیست و به حساب آنها رسیدگی نمی گردد. امروز احساس می کنند که انقلاب گام های اول خود را برداشته و آماده مبارزه و حسابرسی با متجاوزین رژیم گذشته شده است هر کسی که هواها و هوس های خود را در این رژیم و در این انقلاب تأمین شده نمی بیند، برای خودش احساس خطر می کند.

اما باید دید مجموعه اینها چقدر هستند؟ باید دید اگر همه اینها را که جمع کنیم، نسبت به متن جامعه و اساس اجتماع چقدر هستند؟ بدون شک و بدون تردید عده اینها همان یک درصد و یا دو درصدی است که در همان روزهای اول انقلاب، حساب های خودشان را روشن کردند و در رفراندوم و رأی گیری، آراء آنها یا پیدا شد یا شکل منفی به خودش گرفت.

منتها اینها گروهی پرسروصدا هستند. گروهی هستند که سرو صدا و هیاهو راه می اندازند، با این مثالی که زدم، گفتم: مردم طبیعتآ با هم اختلاف دارند و خواسته ها و هواهای آنها با هم مختلف است. دنیا برای حل این مشکل یک راه معمولی انتخاب کرد که راه اکثریت است. او به اکثریت می چسبد و می گوید خواسته اکثریت را می دهیم. اما اسلام خشک برخورد نمی کند. اسلام می گوید : ما حق را می خواهیم، ولو طرفداران آن کم باشند، اگر نود و نه درصد مردم باطل و پوچ را بخواهند و یک درصد مردم حق را بخواهند، اسلام می گوید ما دنبال خواست همین یک درصد می رویم.

اما خوشبختانه در کشور و انقلاب ما امروز حق و اکثریت با هم ائتلاف کرده اند. یعنی حق همان چیزی است که اکثریت می خواهند و اکثریت همان چیزی را می خواهند که حق است.

بنابراین وضع انقلاب ما در شرایطی که ما هستیم و در این مقطعی که زندگی می کنیم، از هر جهت می تواند برای ما اطمینان بخش باشد و در نقطه مقابل وضع دشمنان انقلاب و وضع ضد انقلاب از هر جهت متزلزل است، نه حرف حساب و نه اکثریت دارند و نه آمار به نفع آنهاست و نه حقیقت به نفع آنها حرکت می کند. لذا می بینیم که دست به کارهای احمقانه و فوق العاده جاهلانه می زنند.

کسانی که شعارشان در گذشته و امروز فقط منافع مردم بود، امروز می بینیم می خواهند با آتش زدن خرمن ها و با آتش زدن دروشده های کشاورزان، کینه خود را بروز دهند. محصول کشاورزانی که در زیر گرمای شصت درجه تابستان محصول یکسال زحمتشان را جمع و خرمن کرده اند، به دست کسانی که به اسم منافع خلق پا به میدان می گذارند، به آتش کشیده می شود.

این منطق و این عمل و این سیمای انسانی است که در مقابل انقلاب شما مردم صف آرایی می کند. ضدانقلاب امروز دست به منفجر کردن یک لوله نفت زده که ثروت کشور است، نفتی که حیات اقتصادی خلق است. چطور می شود کسی مدعی حق و مبارزه برای حق باشد و دست به چنین اقدامی بزند؟

دارم صحبتم را متمرکز می کنم. دقت کنید، کاملا توجه کنید. من گفتم جامعه ما، خلق ما، مسلمانان ما و هموطنان ما یکپارچه باشید. اسلام و قانون اسلام عده معدودی را که چیزی غیر از اسلام مطرح می کنند، به هیچ می انگارد. حالا هر کس می خواهد باشد، سوسیالیسم باشد، کمونیسم باشد، مدعی حقوق بشر باشد، مدعی آزادی، حتی، آزادی بدون قید و شرط باشد. مدعی هر چه می خواهد باشد.

ما باید عمل ضدانقلاب را، عمل آنهایی را که مدعی حق هستند و در مقابل اسلام صف کشیده اند، با ادعایشان تطبیق بدهیم، معمولا یک انقلاب که در دنیا رخ می دهد، تا امروز اکثر انقلاب ها این طور بوده، یک گروه معین انقلاب کرده اند، شما نگاه کنید، در شوروی چنین بود. در آنگولا چنین بود، یک گروه انقلاب می کنند، آن گروه که انقلاب کردند حالا یا اقلیت یا اکثریت وقتی مسلط شدند، به دلیل اینکه نیاز به آرامش دارند و دوره انتقالی می خواهند، برای یک دوره طولانی به خودشان حق می دهند که هر چه بخواهند به سر مردم بکوبند و هر چه بخواهند به سر مردم بیاورند.

اگر تاریخ گذشته انقلاب ها را نمی دانید، ولی اگر روزنامه خوانده باشید، انقلاب های روز را می دانید. در کشور همسایه ما، همین کشور اسلامی عراق که چند سال پیش حزب بعث حکومت را به دست گرفت، سال های طولانی در پشت پرده ها مرزها را بسته بودند. گارد ملی بعث سال ها با مردم چه کرد! چه مظالمی که نکردند! در آنگولا شاهد بودید وقتی حزب مپلا پیروز شد و دو رقیبش را از میدان بدر کرد، میلیون ها نفر را قتل عام کرد و هنوز هم دارد قتل عام می کند و داد کسی بلند نمی شود که آنجا دارند به مردم زور می گویند. در شوروی شصت سال پیش وقتی حزب کمونیسم پیروز شد، تسمه از گرده مخالفان کشید و سرمایه داران را از میدان بیرون کرد. دوره پشت پرده آهنی شروع شد، هر چه می خواستند و هر طور که مصلحت می دانستند، با مردم رفتار کردند.

در ویتنام وقتی که ویت کونگ بعد از بیست و پنج سال جنگ موفق شد کشور را فتح کند و آمریکا را بیرون بریزد و عوامل آمریکا را از میدان بدر کند، چه کرد! هنوز می بینید که کشتی های شکسته و کهنه دایمآ دارند از دریاهای اطراف، آواره می آورند. آوارگان ویتنامی در تایلند، برمه، آمریکا، ژاپن، هندوستان، پاکستان و بنگلادش پر هستند. یک منطق هم وجود دارد و آن، این است که ما انقلاب کرده ایم، پیروز شده ایم برای تثبیت و تحکیم انقلاب نیاز داریم که یک دوره فشار بیاوریم و ضدانقلاب را سرکوب کنیم. این طور برخورد می کنند و دنیا هم این شیوه را قبول می کند و می گوید: چون انقلاب است، راست می گویند. معنای انقلاب همین است.

در چنین وضعی بعد از اینکه کمونیسم پیروز شد، سال های سال مردم را تصفیه می کردند. آمریکا وقتی بعد از استقلال داخلی دولت آمریکا، یک کشور مستقل و آزاد شد، آن قدر از مردم بومی و غیربومی، مهاجران انگلیسی و اسپانیولی قتل عام کردند و کشتند که سال ها منطقه آمریکا را خون گرفته بود و اینها همه بنام انقلاب و اقتضای انقلاب پذیرفته شد. اما کشور ما، شما خودتان در اینجا هستید و می بینید، شما در این کشور زندگی کرده اید.

از شب بعد از انقلاب، مردم راحت خوابیده اند، اصلا آواره نداریم، اگر فراری داریم، کسانی هستند که جرم هایشان را پیش از انقلاب می دانستند و از مرزها بیرون رفته اند. بعد از انقلاب هیچ گروهی، هیچ جمعیتی، هیچ حزبی، هیچ دسته ای برای خود ضرورتی ندید که از کشور فرار کند. غیر از مجرمین درجه یک که آنها باید بروند و این گروه آن قدر خورده اند و برده اند که آنجا دارند بهتر زندگی می کنند.

در عین حال متأسفانه می بینیم در جراید ما و از زبان افرادی که به ادعای خودشان رهبران مبارزه گذشته بودند، دولت، کشور و انقلاب ما را متهم به دیکتاتوری و انحصارطلبی و خشونت می کنند و به انقلاب نسبت شکنجه و چنین چیزهای بد می دهند. به خدا قسم، من با نهایت بی طرفی می گویم. تاریخ انقلابات گذشته از هند گرفته، تا پاکستان، بنگلادش، عراق، عدن، الجزایر، لیبی، آنگولا، حبشه، تمام کشورهای کمونیستی و پرتغال، را با دقت مطالعه کرده ام. سالمترین و پاکترین و بی آلایش ترین نوع انقلاب را در ایران می بینم.

بدون یک ذره تّعصب می گویم در جریان انقلاب، سالم حرکت کردیم و بعد از پیروزی انقلاب با دوست و دشمن، سالم برخورد می کنیم. همین کسانی که امروز خرمن آتش می زنند، همین کسانی که امروز اسلحه به دوش گرفته اند و شبانه به ما می تازند و ذخایر کشور ما را منفجر می کنند، افرادی از اینها بازداشت می شوند و به زندان می آیند، مسؤولان ما زندانی آنها هستند. یعنی جوری با اینها رفتار می شود که آنها این قدر گستاخ می شوند که فحش می دهند. اهانت می کنند، شعار می دهند، تهمت می زنند، متهم به دیکتاتوری می کنند. اتهامشان این است که به جرم شرکت در ترور بازداشت شدند. این قیافه انقلاب شماست، انقلابی که رهبرش فرزند علی ابن ابیطالب(ع) است که وقتی قاتلش را می گیرند و می آورند، امام در بستر شهادتش توصیه می کند از شیری که من می خورم، قدری به قاتل من بدهید.

این انقلاب دنباله آن حرکت است، متهم کردن این انقلاب به خشونت، ظلم است، خیانت است، خیانت به بشر است، خیانت به تاریخ انسانیت است.

به هر حال، نکته ای که می خواهم بگویم این است که ضدانقلاب امروز در ایران چه می گوید؟ با چه منطقی با ما روبرو می شود؟ اگر با منطق مرسوم انقلاب است، در همه جاهای دنیا مرسوم این است کسانی که انقلابشان پیروز می شود، برای یک مدت طولانی، کشور را در خفقان و دیکتاتوری می برند، بهانه آنها این است که ما احتیاج به آرامش داریم.

اما انقلاب ما چنین نکرد، از این طرف وارد می شوند که دموکراتیک هستند و دموکراسی و رأی اکثریت را قبول دارند، همین انسان ها، جایی که 99 درصد مردم گفتند جمهوری اسلامی باشد، جایی که 99 درصد مردم می گویند قوانین اسلام، جایی که خودشان روزهای اول انقلاب، رهبری رهبر ما را پذیرفته اند و از آن طرف شروع به دسیسه می کنند.

این نق هایی را که درباره قانون اساسی راه انداخته اید، چیست؟ اگر مسأله انتقاد است، حرفی نداریم، انتقاد سازنده صحیح است و باید باشد، یعنی ما باید مجال دهیم تا مردم حرفشان را بزنند. اما اخلال یعنی چه؟ تهمت زدن یعنی چه؟ فحاشی کردن یعنی چه؟ شایعات بی اساس راه انداختن یعنی چه؟ این که مبارزه سطحی نیست، این که دموکراسی نیست، این که آزادی نیست که شما ادعا می کنید هفت دنبالش حرکت می کنید، نیم درصد جمعیت می خواهد به نود و نه درصد جمعیت زور بگوید و افکارش را تحمیل کند و رهبران انقلاب را متهم به دیکتاتوری و انحصارطلبی کند. پس با چه منطقی می خواهید مواجه شوید؟

مسأله دوم این است که این آقایان برای اینکه مردم را فریب دهند، دایمآ به گوش مردم می خوانند، در روزنامه ها، میتینگ ها، سخنرانی ها و حتی از رادیو دایمآ می خوانند، می نویسند و می گویند که دولت کاری نکرد، انقلاب کاری نکرد. ولی انصافاً وضع گذشته خیلی عوض شد. شرایط یکی است؟ من منصفانه شما را به قضاوت می طلبم.

آقایان، خانم ها، دقت کنید، الان یک ادعا می کنم، ممکن است فکر کنید اغراق است. ولی با توضیحی که دارم، می فهمید اغراق نیست. مدعی هستم در خدماتی که این انقلاب در دوره پنج ماهه کرد، انقلاب های دیگر دنیا در یک سال، دو سال و سه سال هم نکرده اند. اجازه بدهید آن مقداری که حافظه ام یاری می کند، برای شما بشمارم که انقلاب در این شلوغی چه کرده است. همین دولتی که این قدر متهمش می کنید که ضعیف است، چه کرده است. بعد با بقیه دنیا مقایسه می کنم. تا ببینید ما چه کرده ایم. بعد از ظهر امروز حدود ده دقیقه فکر کردم، سی عدد کار بزرگ را ظرف ده دقیقه در ذهنم حاضر کردم که انقلاب انجام داده است. خیلی چیزها هست که به ذهن من نیامد و شما خودتان به یاد بیاورید.

1 ـ اولین کار بزرگی که انقلاب کرده، شکستن سدّ دیکتاتوری و خفقانی بوده است که در کشور شما حاکم بود. در کشوری زندگی می کردیم که اگر می خواستیم کوچکترین انتقادی به شرایط محیط خودمان بکنیم، برای خودمان حبس تا ابد را باید می پذیرفتیم. اگر مثلا به روغن شاه پسند بد می گفتید، چون کلمه شاه در آن بود، ممکن بود به حبس برسید. ولی امروز به جایی رسیده ایم که یک بچه، یک جوان، یک پیرمرد، یک خانم و یک مرد، به خودش حق می دهد به دانشگاه برود و پشت تریبون مرکز آموزش کشور بایستد و به مقدسات انقلاب ما از صدر تا ذیل اهانت کند و سینه اش را سپر کند و بیرون بیاید و خیال کند که دارد خدمت می کند و کسی متعرض او نشود.

2 - در گذشته شما یک روزنامه و حتی یک صفحه روزنامه آزاد نداشتید، امروز بیش از صد نشریه است که نود نشریه آنها قیافه ضد دولتی و ضدانقلابی به خود گرفته اند و کسی متعرضشان نمی شود. آن دیکتاتوری را به این انقلاب و این محیط آزاد تبدیل کردید من مختصر فهرست وار می گویم و رد می شوم.

3 ـ جلوگیری از اتلاف اموال مردم در ارتش و خیلی جاهای دیگر، می دانید که چهل درصد بودجه و اموال کشور عزیز ما صرف این می شد که وسایلی برای ارتش بیاورند که هیچ به درد ما نمی خورد. هواپیماها و زیردریایی هایی که هیچ استفاده نکردیم و اسلحه هایی که بعد از دو سال از رده خارج می شد و تازه همراه هر یکی از آنها یک گروه مستشار بود که حقوق تا سیصد هزار تومان می گرفتند. از روزی که انقلاب شما آمده، تمام قراردادهای خرید اسلحه را لغو کرد. تازه به فکر افتاده اسلحه های زاید را بفروشد و پول آن را به کشور برگرداند. دولت و رژیم گذشته، سیل پول و دلار را در جزیره کیش خرج می کرد. طرح چاه بهار میلیاردها دلار پول مردم را در بیابان ها تلف کرد. لوکس بازی ها، پدر مردم را درآورد. کاخ های عظیمی که در شمال و جنوب کشور برای تابستان و زمستان ساختند. دولت جدید آمد و جلوی تمام این اتلاف ها، اسراف ها و تبذیرها را گرفته و نمی گذارد بودجه کشور شما تلف شود. از آن روزی که این انقلاب شده، به جرأت قسم می خورم یک هزارم اتلاف دوران گذشته هم پیش نیامده است.

4 ـ آب و برق را به فرمان امام در روزهای اول انقلاب برای طبقات محروم در سراسر کشور مجانی کردند، کاری که در رژیم گذشته، شما خواب آن را هم نمی دیدید.

5 ـ میلیاردها ریال وام بیکاری به افرادی که در دوره انقلاب شغلشان را از دست داده بودند، پرداخت شد.

6 ـ وضع ارزی کشور تثبیت شد. این همه ارزی که قاچاق کردند و از کشور بیرون بردند، دولت در همین پنج ماه موفق شد، ده میلیارد دلار ارز در خزانه موجود داشته باشد.

7 ـ تا آخرین روزهای حکومت رژیم پهلوی، روزی شش میلیون بشکه نفت به خارج می رفت و نمی دانستید چه گیرتان می آید و امروز دولت موفق شد به جای شش میلیون، چهارمیلیون بشکه صادر کند. یعنی سی و پنج درصد از ضایع شدن ذخایر کشور شما صرفه جویی می شود. تازه این پول هایی که برمی گردد، در آینده در عمران و آبادی و ساختن کشور مصرف خواهد شد که در آینده شما آثار آن را خواهید دید. از یک طرف تا آن روز یک بشکه نفت دوازده دلار به فروش می رفت و امروز ما همان بشکه را بیست و یک تا بیست دو دلار می فروشیم؛ یعنی نزدیک دو برابر. آن روزها برای گران کردن پنج سنت، شش ماه وقت همه را می گرفتند، اما امروز برای پنج دلار گران کردن فقط یک فرمان می دهیم و اعلان می کنیم.

8 ـ حقوق های گزاف را در بخش دولتی ساقط کردند؛ یعنی حداکثر حقوقی که امروز یک کارمند عالی رتبه دولت یعنی خود نخست وزیر از این کشور می گیرد، پانزده هزار تا شانزده هزار تومان است. حقوق مدیرکل ها، استاندارها، فرماندارها و طبقات بالای حقوق بگیر افت کرده است. حقوق بعضی ها پنجاه درصد کم شد. حقوق بعضی ها چهل درصد کم شد. اضافه کارهای بی خود را گرفته اند. ماشین ها را از آنها گرفته اند. حق راننده را گرفته اند، حق تلفن را گرفته اند. چیزهای مزخرفی که گاهی حقوق یک کارمند تا صد هزار تومان می رسید، این حرف ها دیگر در کشور نیست. در نقطه مقابل آن حقوق طبقات پایین، بالا آمد. طرحی ریخته شد که در آینده رفته رفته، سطح حقوق ها به هم نزدیک شود.

9 ـ روزهای اول انقلاب، همه جا را می ترساندند که در ایران قحطی می شود، کارخانه ها می خوابند، مواد غذایی نمی آید، گندم نمی آید، ولی الان خودتان احساس می کنید که مسأله گوشت حل شد، شما دیگر گوشت حرام نمی خورید، مسأله غذا حل شد، کمبود وجود ندارد. در آینده ان شاءاللّه همه چیز وافرتر خواهد بود. بنابراین انقلاب جلوی قحطی و کمبود و تورم دو رقمی را که تهدید می کردند که مثل شیلی گرفتار می شویم و بعد از آن سقوط می کنیم، گرفته است.

10 ـ ادارات را تا حدودی ـ البته نه کامل ـ تصفیه کردند. تمام وزرا عوض شدند، تمام مدیرکل ها عوض شدند، اکثر معاونان بیرون رفته اند، اکثر فرماندارها، استاندارها، شهردارها و طبقات بالای فاسد را از ادارات بیرون ریخته اند و ان شاءاللّه در آینده نزدیک شاهد تصفیه تمام عناصر فاسد از ادارات خواهید بود.

11 ـ شصت میلیارد ریال وام به کشاورزی دادند؛ یعنی در همین دوران کوتاه، شش میلیارد تومان در اختیار بانک های کشاورزی گذاشته شد که برای تقویت بخش کشاورزی عمل شود.

12 ـ وام عظیمی برای تقویت صنعت کشور به کارخانه هایی که سالم حرکت کنند، اختصاص داده شد و به خیلی از آنها هم داده شده است.

13 ـ دادگاه های انقلاب در همین مدت کوتاه بسیاری از جنایتکاران را تصفیه کرده و در زندان ها انداخته و یا اعدام کرده است و عده زیادی را تصفیه خواهد کرد.

14 ـ اساس پاسداران انقلاب پی ریزی شده است. الان که من با شما صحبت می کنم، ده ها هزار پاسدار شریف انقلاب از جوان های پاک کشور ما در سراسر کشور، در شهرها، در مراکز استان ها و حتی در دهات جا گرفته اند و مشغول خدمت هستند. این نیروها رو به توسعه است و آینده انقلاب ما را همین پاسداران در موقعی که شهربانی و ژاندارمری ضعیف است، تأمین و خطر ضدانقلاب را کم می کنند. می بینید که ضدانقلاب از دست پاسداران خیلی عصبانی است. چون می داند اینها نیروی تسلیم ناشدنی انقلاب هستند.

15 ـ انقلاب اژدهای پول خوار زمین را در جلوی ملت سر برید و دیدید که قیمت زمین تقریبآ سقوط کرد و در آینده ملت ما مجبور نخواهد بود درآمد یک عمرش را برای خرید یک قطعه زمین که در آن یک اتاق بسازد، مصرف کند.

16 ـ بانک ها که مثل زالو به جان مردم افتاده بودند و همه هستی و زحمات مردم را به صورت بهره وام ها می خوردند و می بردند، با یک فرمان ملی شد و دیگر کسی نمی تواند مردم را از طریق ربا استثمار کند.

17 ـ در حال حاضر حدود هشتاد درصد صنایع عظیم، بدون سروصدا ملی شدند. در پنج ماه با مطالعه و حساب ، هشتاد درصد از صنایع را ملی کردیم، صنایع مادر به طور کلی، تولید فولاد، ذوب فلزات، قسمت عمده پتروشیمی صنایع مادر اتومبیل سازی و کشتی سازی و پنجاه مؤسسه عظیم صنعتی از پنجاه گروه وابسته به رژیم سابق که قسمت عمده صنعت کشور هستند، از آنها گرفته شده و در اختیار دولت شما گذاشته شده است که قسمت عمده آن به مستضعفین خواهد رسید.

18 ـ شرکت های بیمه که کثیف ترین نوع استثمار بود که یک انسان بنشیند و فقط بگوید من فلان چیز را بیمه می کنم و میلیارد، میلیارد به جیب بزند که بدترین نوع دزدی و سرقت در دنیاست، از دست بخش خصوصی گرفته شد و در اختیار دولت قرار گرفت که دیگر مردم از این طریق استثمار نشوند.

19 ـ جهاد سازندگی تشکیل شد که همین الان ده ها هزار جوان به دهات رفته اند و دارند روستاها را آباد می کنند. مدرسه می سازند، حمام می سازند، راه می سازند، بهداشت یاد می دهند، کمک می کنند، زندگی کردن را یاد می دهند، فرهنگ می دهند، همه چیز می دهند که ان شاءاللّه ادامه پیدا می کند و سطح روستاها را بالا می برند، از خدمات عظیمی است که با فرمان رهبر عظیم الشأن ما حضرت آیت اللّه العظمی امام خمینی (صلوات حاضرین) انجام شد.

20 ـ اموال، خانه ها و اندوخته های بسیاری از سران رژیم سابق در دادگاه انقلاب، مصادره شده که به اضافه مصادره اموال پهلوی یک مرکز عظیم برای مستضعفان و رسیدن به محرومان به وجود آمده است.

21 ـ شماره حساب 100 که از طرف رهبرمان برای خانه سازی اعلام شد، هم اکنون در ده ها شهر کشور ضمن اینکه برای مردم کار ایجاد کرده است، مشغول خانه سازی برای فقرا و مستضعفین است که ان شاءالله در آینده توسعه پیدا می کند و مسأله مسکن از همین طریق حل می شود.

22 ـ ضمن حرکت انقلاب، موفق شدیم خائنین را سر جای خودشان بنشانیم و به آنها بفهمانیم که اگر خیال کردید که این گذشت و سعه صدر دولت و انقلاب می تواند برای شما زمینه اخلال باشد، اشتباه است. درسی به آنها دادیم که ان شاءاللّه در آینده هم فراموش نکنند.

23 ـ کمبودهایی که در دوران اعتصاب به وجود آمده بود، رفته رفته جبران می شود. سال گذشته در این موقع چقدر برق کم داشتید! چقدر خاموشی داشتید؟ ولی با حسن اداره تا امروز این مشکلات حل شد و ان شاءالله بقیه هم حل می شود.

24 ـ قانون اساسی تنظیم شد و به همین زودی از نظر شما خواهد گذشت و رأی شما را درباره آنها خواهیم گرفت.

25 ـ رفراندومی که خود شما شاهد آن بودید و دلیل یکپارچگی و سند قاطعیت ملت ما بود، به آن خوبی انجام شد.

26 ـ قطع رابطه ریال با دلار به درستی اعلام شد که از این طریق همیشه گرفتار بودیم. دلار در دنیا دایمآ تنّزل می کرد و ما چوب تنّزل دلار را می خوریم. دیگر از این طریق استثمار نمی شوید.

27 ـ در برنامه های دولت انقلابی شما، اولویت به محرومان داده می شود. این را انقلاب می گویند، بگذارید یک قطعه کوچک برای شما از رژیم سابق بگویم تا ببینید انقلاب یعنی چه؟

سندی در تاریخچه کثیف هویدا دیدیم، که نوشته بود یک نامه از استاندار سیستان و بلوچستان رسید که درخواست کرده بود شما دویست هزار تومان برای این استان مقرر کنید. من خودم سیستان را آرام می کنم، همان موقعی بود که قحطی آمده بود.

هویدا زیرنامه نوشته است، بایگانی شود، یعنی اصلا ترتیب اثر نداده است، دو روز بعد از آن یک نامه از شاه رسید و دستور داده است ده میلیون دلار برای خرید یک خانه و قصر برای شاه مخلوع افغانستان در رم و ایتالیا اختصاص دهید. در کشوری که برای خریدن خانه شاه مخلوع افغانستان ده میلیون دلار ـ نه ده میلیون تومان ـ مثل آب خوردن اختصاص می دادند، برای مردم سیستان، دویست هزار تومان را بایگانی می کردند. امروز انقلاب شده است و مسأله بر عکس است، هر چه برای کارهای محرومان می خواهند، فوری تصویب می شود.

28 ـ هر چه برای کارهای لوکس می خواهند، هر چه برای کارهای بی ارزش مطالبه می کنند، دولت و رهبر زیر بار نمی روند. این انقلاب است، این زیر و رو شدن است. این عوض شدن طبیعت کشور است و خیلی کارهای دیگر. دولت، کشور و انقلابی که در این مدت کوتاه این طور خدمت کرده است، وضع کشور را آرام کرده است، حال بیایند آن را متهم کنند که هیچ خدمتی نکرده است، ببینید خطاب چیست؟ یک عده متظاهر دموکراسی در کنفرانس ها، پشت میزها و مبل ها بنشینند و بگویند آزادی در خطر است، صدای دیکتاتوری می آید، صدای پای نعلین دیکتاتوری را می شنویم!!

به هر حال این گوشه ای از خدمات بود. دو نکته کوتاه را به شما بگویم و دلتان را محکم کنم.

1- کشور ما، به فضل خدا و در سایه داشتن رهبری قاطع و توانا و مخلص و در سایه داشتن ملتی یکپارچه ـ اگر بگوییم نود و نه درصد اغراق نیست. من از نودو هشت درصد تنزل نمی کنم. ان شاءاللّه در رأی گیری های آینده خواهیم دید که مطلب همین است ـ پیش می رود.

2- رهبری ما قاطع است و یکپارچگی مردم و پشتوانه عظیم اقتصادی برای ما سرمایه هستند. وضع مالی شما از تمام دنیا ـ غیر از چند کشور ـ محکم تر است، ده میلیارد ذخیره ارزی داریم، اصلا از کمبود ترس نداشته باشید، هیچ کمبودی نداریم. از نظر امنیتی محکم هستیم، پاسدارها رو به توسعه هستند، خود مردم هم پاسدار هستند.

بنابراین داریم به سرعت به طرف تثبیت، استحکام، عظمت و موفقیت بیشتر، جلو می رویم و همین است که باعث می شود دشمنان ما حسودانه به انقلاب ما نگاه می کنند. گفتم کاری که ما کرده ایم، در دنیا نظیر ندارد. یک نمونه می گویم و شما مقایسه کنید.

در کشور شوروی بعد از انقلاب اکتبر، یکسال نگذشته بود که قحطی بروز کرد. کار به جایی رسید که مردم یکدیگر را می خوردند. لنین، پیشوای شوروی طرحی به نام طرح نپ و اقتصاد نوین تهیه کرد که اجبارآ به طرف اقتصاد سرمایه داری برگشت و یک مقدار به بخش خصوصی میدان داد. چند سال ـ از سال 1919 تا سال 1927 میلادی ـ با اقتصاد نوین و سرمایه داری مختصر و کوتاه و محدودش توانست کشور را از قحطی نجات دهد. ولی دوباره که استالین آمد، خشونت آمد و دوباره تا سال پنجاه قحطی شد، اگر ما قول سورسیانستین را به عنوان یک مورخ قبول کنیم، شصت میلیون کشته در این گیر و دار داده تا به وضع موجود رسیده است، کشور شما در پنج ماه این همه دستاورد داشت.

امسال اولین محصول گندم شما بهتر از سال های گذشته بود، یقینآ بعدآ آمار صنایع ما و کارهای دیگرمان بهتر خواهد بود. کشوری که این طور حرکت می کند، چرا ضعیف باشد؟ چرا قوی نباشد؟ من برای اینکه بیشتر شما را خسته نکنم و از این ازدحام شدیدی که شما را رنج می دهد، شما را زودتر راحت کنم، با این که حرف های زیادتری برای شما دارم، حرف هایم را تمام می کنم و تنها توصیه ای که دارم این است که از عموم مردم تقاضا می کنم بهانه به دست دشمن ندهید. از این هیاهوهای توخالی نترسید، در مقابل یک تظاهرات یا راهپیمایی حوصله شما سر نرود، دست به خشونت نزنید، بگذارید چهره انقلاب ما درخشان تر بماند و از این هم بهتر نشان داده شود. بنابراین صبورانه مسائلی را که پیش می آید، تحمل کنید و از اختلافات شدید و درگیری های نا به جا بپرهیزید.

            والسلام علیکم و رحمة اللّه برکاته