سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در صحن امام رضا (ع)
مقایسه ظاهر و باطن انقلاب اسلامی با انقلاب های دنیا
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله
امروز که این توفیق عظیم برای بنده پیش آمد که در جوار مرقد منور امام هشتم و صاحب این مملکت، با شما مردم شرافتمند، انقلابی و مسلمان خراسان و زوار و میهمانان امام رضا (ع) صحبت کنم، فکر کردم مناسب است گزارشی به صاحب انقلاب و میهمانان امام هشتم (ع) و کسانی که در جوار امام هشتم زندگی میکنند، ارائه دهم.
اولین مطلب این است که ببینیم، انقلاب چه کرده است؟ دوم این است عوامل مهمی که این دستاوردها را برای مسلمانان ایران و جهان آورده، چیست؟ بعد بررسی اینکه این عوامل تا کجا با ماست و کشش قدرت تداوم انقلاب تا کجاست؟
اگر بتوانم این سه بخش صحبت را به طوری که تمام حضار بتوانند خوب درک و هضم کنند، بیان کنم، خداوند را شاکرم. کاری که انقلاب اسلامی ایران در دنیا کرده و اثری که این انقلاب در جهان ایجاد کرده، کار فوقالعاده عظیمی است و آثار خارقالعادهای در تاریخ جهان وآینده بشریت میتواند داشته باشد، کاری است که در محدوده ایران نمیگنجد و اثر آن فقط در بعد سیاسی، نظامی و سیاسی نیست؛ یک حرکت است، احیای یک مکتب است، ارتباط مجدد بشریت با مواهب آسمانی و ارتباط مجدد انسانهای گمشده با مهد نبوت و با میوههای رسالت است. انقلابی که در ایران رخ داده، آن قدر عظیم است که هیچ فرد و هیچ گروهی و یا یک ملت نمیتواند مدعی باشد که این انقلاب دستاورد اوست و انسان با آشنایی با ابعاد انقلاب صمیمانه معتقد میشود و اعتراف میکند که دستهای غیب و امداد غیبی و خواست خداوند، آثار فوقالعادهای در خلق این همه آثار و ایجاد این همه موفقیت داشته است.
اشارهای به ابعاد انقلاب میکنم: این انقلاب و دستاورد جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف، ویژگیهایی دارد که انقلابهای دیگر ندارد. عظمت این انقلاب فقط در این نیست که ما موفق شدهایم با نیروی ملت و با قدرت الله اکبر و با مشتهای گره کرده مسلمانان انقلابی، رژیم شاه را بشکنیم و ساواک جهنمی را خرد کنیم و پای آمریکا را از این کشور کوتاه کنیم؛ اینها موفقیتهای پیروزی است، اما مقدمه پیروزی است، نه خود پیروزی و بخشی از موفقیت است، نه همه موفقیت. بخشی این است که عرض کردم، اما عمده این است بعد از آنکه شاه را از این مملکت بیرون کردیم و بعد از اینکه قدرت آمریکا را در این کشور شکستیم و بعد از آنکه عمال امپریالیسم و صهیونیسم را از این کشور تارومار کردیم، چه کردهایم و چه آوردهایم و امروز موجودی ما چیست و امید آینده ما چیست و بر چه روالی هستیم؟ این مهم است، محتوای انقلاب مهم است که امروز ملت ایران چه دارند و محتوای فکری، فرهنگی، سیاسی، نظام حکومتی و اخلاقی و در درجات بعد، محتوای اقتصادی و آزادی آنها چیست؟
خواهش میکنم هر کسی که این کلمات را میشنود، در آینده آن را خوب بفهمد و درک کند و به آنتوجه کند. من روی این کلماتی که میگویم، تکیهدارم. از زمان انقلاب کبیر فرانسه تا امروز که من اینجا خدمت امام هشتم (ع) با شیعیان و دوستان امام صحبت میکنم، انقلابی را در تاریخ نمیشناسیم که با ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران بتواند عرض وجود کند. انقلابها زیادند و کشورهای فراوانی در ابعادی آزاد شدهاند و انسانهای زیادی در راه انقلاب زحمت کشیدهاند، اما نه محتوا و نه عوامل انقلاب قابل مقایسه نیست که حالا عرض میکنم.
اولاً این کشورهایی که در دوران اخیر انقلاب کردهاند، مثل الجزایر، کوبا، کامبوج، ویتنام، کره، چین و هندوستان هیچ یک از آنها مشکلات انقلاب اسلامی ایران را نداشتند و این نقطه مهمی از این بحث است. هندوستان با اینکه شبه قاره و کشور عظیمی است و بیش از ششصد میلیون نفر جمعیت دارد و چین با اینکه امروز نزدیک به یک میلیارد نفر جمعیت دارد، اما مشکلات انقلاب ما را در انقلابش نداشت و پیچیدگیهای این انقلاب را نداشت. چرا؟
به این توجه کنید! ما آن روزی که انقلاب کردیم و هنوز هم در راه انقلاب هستیم، کشور ما در یک سطحی از پیچیدگی زندگی و وابستگی بود که نه فرانسه در زمان انقلاب کبیر در سال ۱۷۸۹ داشت و نه انقلاب کبیر شوروی در سال ۱۹۱۷ و نه الجزایر و نه ویتنام و نه هندوستان و نه چین و نه هیچ جای دیگر. در این کشور عمق وابستگی در زمان رژیم گذشته این قدر با ابعاد فراوان وجود داشت که هیچ کسی فکر نمیکرد یک ملتی بتواند، دست و پای خودش را از این زنجیرهای وباستگی بیرون بیاورد. چهار سال پیش وقتی که ما انقلاب کردیم، در کشور ما هر جا که شما دست میگذاشتید، آنجا یک ریسمانی به پای ملت و کشور بسته بود، ما اسمآ کشور در حال صنعتی شدن، بودیم، هزارها کارگاه و کارخانه، در این کشور وجود داشت و امروز هم هست که اسمش کارخانه است و اسمش صنعت است، اما ریسمان وابستگی وجود دارد و اگر قطعه وارد نمیشد، کارخانه میخوابید، اگر کارشناس وارد نمیشد، کارخانه میخوابید، اگر مواد کار وارد نمیشد، کارخانه میخوابید و اگر دشمن میخواست ما را فلج کند، کافی بود که یکی از این وسایل را بر روی ما ببندد. از لحاظ نظامی، ما یک ارتشی داشتیم که آمریکا سعی کرده بود ازبالا تا پایین، همه جا حضور داشته باشد که ما یک دفعه نتوانیم یک حرکت نظامی بدون خواست آمریکا بکنیم. از لحاظ مواد غذایی و مصرفی و از لحاظ وسایل زندگی در کشور همه چیز ما به راه و بندر و کشتی و به تریلی و به تصمیم کارخانههای خارجی بسته شده بود و در داخل کشور هم وابستگیها عمق بیشتری پیدا کرده بود.
کارخانههای زیادی در دست ساختمان بود و مؤسسات عظیمی، با وقوع انقلاب، با سازندهاش روابطش قطع میشد و کارخانه، نه میتوانست کار کند و نه میتوانست تعطیل بشود؛ مثل مس سرچشمه، اگر آن سازمان عظیم با آن همه کارگر، کارمند، مهندس، فنی و غیر فنی و با آن همه سرمایه میخوابید، ما باید میلیونها میدادیم تا مردم از گرسنگی نمیرند. اگر میخواست کار کند، مشروط بود به اینکه آمریکا مواد بدهد. ۹۸ درصد آن درست شده بود و ۲ درصد آن مانده بود و آن پیچ و مهرههای اصلی کار بود، ذوب آهن مبارکه، ذوب فولاد اهواز، نیروگاه نکا، نیروگاه بندرعباس، نیروگاه اهواز، نیروگاه تبریز، کارخانجات عظیمی در سراسر این کشور بدین صورت وابسته به خارج بود. ملتی انقلاب کرده، یا باید مجانی به اینها حقوق بدهد و دستش را روی دست بگذارد و کار نکند، یا اگر بخواهد کار کند، باید دستش دراز باشد و ریسمان وابستگی به پای انسان بسته باشد. وابستگیها را در نظر بگیرید و اینکه اینها چند بُعدی ما را اسیر کرده بودند. یک کارخانه نیروگاه، مثلاً وقتی که تعطیل میشود، فقط نیروگاه تعطیل نمیشود، تمام کارخانههایی که باید از اینها برق بگیرد و کار بکند، تعطیل میشود. یک پالایشگاه وقتی که تعطیل بشود، تمام نیروگاههایی که باید از این پالایشگاه تغذیه بشود، تعطیل میشود
. با این محاسبه میتوانید بفهمید که عمق وابستگی در این کشور چقدر بوده است؟ ما با مخارج فراوان، مثلاً دهها هواپیمای جنگنده اف ۱۴ خریده بودیم، آمریکا فکر کرده بودکه ما تا قیام قیامت برای راه انداختن اف ۱۴ محتاج به آن هستیم! ما در این مملکت هرچه داشتیم، یک ریسمانی در رابطه با او در گردن این ملت بود.
در این قلم، هر سال ما فقط ۱۸ میلیارد دلار جنس وارد میکردیم و ۱۸ میلیارد دلار نفت میفروختیم. اگر نفت را نمیخریدند، گرفتار بودیم و اگر جنس نمیفروختند، باز هم گرفتار بودیم. خریدارانمان دشمن بود و فروشندهمان هم دشمن بود؛ یعنی کسانی که ما میخواستیم با آنها مبارزه کنیم و مبارزه کردیم و آنها را شکستیم و آنها را به زانو درآوردیم، این جوری دست ما را در پوست گذاشته بودند. بندرها، راه آهنها، قطارها، کشتیها، ارتش، پلیس، کارخانه و اخیرآ اتم و چیزهایی که در این مملکت درست شده بود،
به شکلی درست شده بود که ریسمان گردن این مردم باشد و این مردم ناچار باشند به آنجا که آمریکا میخواهد، حرکت کنند و راه بروند. این وضع را وقتی که هند انقلاب کرد، نداشت. وقتی که چین انقلاب کرد، نداشت، وقتی که کوبا انقلاب کرد، نداشت؛ کوبا وقتی که انقلاب کرد، یک نیشکر داشت که مردمش در مزرعه کار میکردند و زندگی خودشان را میگرداندند. چین وقتی که انقلاب کرد، غیر از کشاورزی در سطح ابتدایی هیچ چیز نداشت؛ در هند هیچ اثری از صنعت نبود و الجزایر وقتی که انقلاب کرد، از این حرفها در آن نبود، اگر ملت آزاد میشد، آزاد آزاد بود، اما ما انقلاب کردیم در شرایطی که باید با دشمن بجنگیم و این همه امکانات را هم به راه بیاندازیم. ممکن است یک کسی بگوید که شما هم کارخانهها را تعطیل کنید، اگر کارخانهها تعطیل میشد، به قیمت بیکار شدن چند میلیون کارگر که هر یک از آنها هم چند نفر نان خور داشتند، تمام میشدو تقریبآ نصف جامعه گرسنه میشد. دشمن چون چنین ابزاری در اختیار داشت، معتقد بود که ایران نمیتواند انقلاب کند. آمریکاییها با صراحت میگفتند که امروز ما را بیرون میکنید، اما وقتی که بیرون رفتیم، چند روز دیگر التماس میکنید که به داخل ایران برگردیم. انگلیسیها میگفتند، فرانسویها میگفتند، آلمانیها میگفتند، روسها میگفتند، همه معتقد بودند وقتی که در ایران انقلاب شد، قحطی میآید و ایران گرفتار بیکاری و گرسنگی و فقر و محرومیت میشود؛ کارشناس ندارد، قطعه ندارد، کارخانه ندارد، لوازم ندارد، مواد و داشنمند ندارد، بنابراین، باید تمام چیزهایش را ما بدهیم و دوباره با التماس برمیگردیم و اگر از پنجره رفته بودیم، این بار از دروازه برمیگردیم؛ برعکس مثل معروف؛ اما ایران انقلاب کرد و این مردم انقلاب کردند و علیرغم این همه وابستگی و پیچیدگی و گرفتاری توانستند روز به روز خودشان را از شر آمریکا و تمام کسانی که میخواستند دوباره ما را به اسارت بکشند، آزاد کردند و این موفقیت بزرگی است.
اما مسأله دوم که هم اسارت بود و هم وابستگی، وابستگی فرهنگی و علمی بود؛ وابستگی فن و وابستگی فکری بود، وابستگی اخلاق بود، تمدن غرب توسط قشری از این مردم فرنگ رفتهها و به اصطلاح متجددها در این مردم رسوخ کرده بود و اگر مردم میخواستند از رسوخ و از مقتضیات تمدن غرب خودشان را آزاد کنند، هزاران مشکل داشتند که این مشکلات را جامعه ما با هزاران مشکلش در جامعه به راحتی و آسانی حل کرد. پس آن نقطه مهم قدرت انقلاب این نیست که موفق شد شاه را بیرون کند، شاه یک فامیل بود؛ یا یک ارتش و یک سازمان جهنمی اطلاعات و امنیت کشور را مردم با قدرت بیرونشان کردند. اینکه ما موفق شدیم بعد از بیرون کردن خانواده پهلوی و بعد از به هم زدن بساط آنها و تارومار کردن عوامل تسلط غرب در کشورمان، دست و پای خودمان را آزاد کنیم و این وابستگی را جوری که به میل خودمان بود و به شکلی که میتوانستیم، مستقل زندگی بکنیم، در بیاوریم، مهم است. اینکه دراین راه افتادیم، دشمن برای ما دامهای زیادی تدارک دیده بود که یکی از آنها همین وابستگی بود. از همه امکاناتشان علیه ما استفاده کردند
. این یک جریان است و در مقابل آن جریان نفاق داخلی و فشار نظامی خارجی بود با مشکلاتی که لیبرالیسم برای این ملت به وجود آورد، مشکلاتی که منافق چپ نما و التقاطی به وجود آورد، مشکلاتی که از خارج توسط دولتهای همسایه بر ما تحمیل شد، اینها همه چیزهایی بود که دشمنان و آنهایی که خواب سیادت ابدی را برای این کشور دیده بودند، فکر میکردند با این ریسمانها ما را خفه میکنند. به خاطر همان وابستگیهایی که داشتیم، محاصره اقتصادی را علم کردند، یک دفعه کشورهای مقتدر صنعتی و بازار مشترک تصمیم گرفتند که به ما جنس نفروشند؛ به این امید که تمام کارخانهها و کارگاههای ما بخوابد و همزمان لیبرالیسم در کشور مأمور شد که اتحاد این مملکت را به هم بزند و هماهنگی و راه اسلام را از ملت بگیرد. چهرههایی که دهها سال به نام مبارز خودشان را در بین ملت جا زده بودند، مأمور شدند که حرکت نفاق انگیز و تفرقهانگیز و اتحادکش را در جامعه ما راه بیاندازند که دیدید چه روزنامههایی - چه از موضع چپ، راست و چه میانه و چه اعتدال- به جان این انقلاب افتادند و به جان این ملت و این مردم افتادند تا این عامل انقلاب را که هماهنگی عظیم بود، از دست مردم بگیرند و با چه قساوتی.
این جریان هم بدین صورت با جنگ عراق با آن وسعت شروع شد؛ همراه محاصره اقتصادی. در کنار اینها تروریسم در داخل کشور، آن هم با قدرت جوانهایی که با برنامههای ظریف و دقیق منحرف شده بودند و در اختیار استعمارگران قرار گرفته بودند، به طور بی سابقهای در این کشور یک دفعه دست به کار شد، اما ما میبینیم جمهوری اسلامی و این مردم انقلابی و این مردم نیرومند در همان لحظهای که با محاصره اقتصادی میجنگد، با هجوم نظامی و با هجوم لیبرالیسم و تروریسم در چهار جبهه با هم میجنگد:
در یک نقطه با جناح لیبرالیسم در مجلس و سایر ارگان های دولتی و نهادهای انقلاب.
در یک میدان با هجوم نظامی وسیع عراق، با پولها ی مرتجعهای منطقه و با نوکرهای خریده شدهشان در کردستان با آن وسعت،
در دریاها و هوا و زمین.
در داخل شهرها و در همین شهر مقدس مشهد و حتی در روستاها، جوانان ما ـ بسیج، سپاه، کمیته، ارتش و خود مردم ـ ضمن اینکه جبهه را اداره میکنند و ضمن اینکه با محاصره اقتصادی میجنگند و با لیبرالیسم مبارزه میکنند، با راهپیمایی ها مشت بر دهن لیبرالیسم میزنند و در همین زمان میبینیم که همین مردم با تروریسم با چه قدرت و با چه وسعتی مبارزه کردند و این جوری تروریسم را امروز مهار کردند که ما میتوانیم اجتماعات عظیمی مثل این اجتماع را با نهایت امنیت داشته باشیم و اداره کنیم. در کشوری که از زیر بار این تروریسم درآمده، چنین کاری خودش معجزه است. با این خصوصیات جمهوری اسلامی دارد پیش میرود.
این چیست؟ یک قسمت از بحث برای این است که توجه کنید جمهوری اسلامی چه گردنههای عظیمی پیشرو داشته که در همین مرحله دو ساله جنگ -انشاءالله- شما یک روزی آمار میگیرید و میبینید که تا چه اندازه از وابستگی اقتصادی و نظامی، نجات پیدا کردهایم. شما هنوز زود است که مطلع بشوید و اسرار نظامی اجازه نمیدهد بدانید متخصصان و جوانان ما تا چه حد در ساختن قطعات پیچیده ابزار جنگ پیش رفتهاند. اگر امروز دنیای غرب بفهمد که ما چه مقدار بر تکنیک هواپیماهای اف 14، توپهای پیچیده، رادارهای پیچیده، تانکرها و ابزار ظریف جنگ دنیای غرب مسلطیم، برایش قابل هضم نیست که بداند یک ملت در حال جنگ و ملت این چنینی توانسته در میدان جنگ کار عظیم فنی انجام بدهد و مسلط بشود.
ما در اینجا چنان محکم گام برداشتهایم که در تمام دوران ۲۲ ماهه جنگ نیاز پیدا نکردهایم هواپیما بخریم، نیاز پیدا نکردهایم توپ بخریم، وسایل پیچیده جنگ بخریم و موجودی خود را در میدان جنگ تأمین و حفظ کردیم و هر قطعهای که از دستمان رفته، جای آن قطعه ساختیم که در گذشته آمریکا برای این قطعات به قیمت الماس از ما پول میگرفته است. آمریکا فکر میکرد در ماههای اول و دوم ماه در فضا هواپیما نخواهیم داشت، آمریکا فکر میکرد، در ماه سوم و چهارم جنگ ما مهمات نداریم، آمریکا فکر میکرد، در ماه چندم جنگ به کلی فلج هستیم که نمیتوانیم یک گلوله شلیک کنیم، اما میبینید بعد از ۲۲ ماه جنگ، امروز قویتر از اول جنگ در میدانها، با همه ابزارهای اول جنگ و بهتر از اول جنگ میجنگیم، بدون اینکه چیز جدیدی از منابع اسلحه فروشی دنیا خریده باشیم. لذا گیج شدهاند و نمیدانند چه کنند و میگویند اینها از اسرائیل اسلحه میخرند! برای اینکه راه ما را نمیفهمند و ریزه کاریهایی را که امروز متخصصهای مسلمان شما در کارخانه و کارگاهها در کنار ماشینهای تولیدی به کار میبرند و قطعات ظریفی میسازند و با او هواپیما و یا رادار اداره میکنند تشخیص ندادهاند. اینها در هیچ کارگاهی از کارگاههای غربی غیر از کارخانههای ما تهیه نمیشود و این افتخار عظیمی برای این ملت است در بسیاری از کارخانهها قطعههای ماشینها را متخصصین و جوانان خود ما میسازند و بسیاری از مواد را که آن روز وارد می کردیم، امروز خودمان تهیه میکنیم و بسیاری از کارها را که کارشناسان غربی انجام میدادند، امروز خودمان انجام میدهیم. بسیاری از کارخانههایی را که آنها رها کردند و رفتند و خیال کردند این کارخانهها زنگ میزند و میپوسد و تمام میشود، امروز راه انداختیم؛ مثل مس سرچشمه و توسعه ذوب آهن و بسیاری از صنایع پیچیدهای که الان نمیخواهم اسمش را در اینجا ببرم. این ملت، با این حرکت عمیق و چند جانبه و چند بعدی موفق شده، ضمن اینکه دیو را از خانه بیرون کند و استکبار و استبداد را بشکند، بسیاری از ریسمانهای وابستگی و اسارت را که بر گردنش بود، باز و خودش را آزاد بکند.
آن روزی که ما روی کار آمدیم، یعنی سه سال و نیم پیش، پیش از اعتصابات، روزانه از این مملکت شش میلیون بشکه نفت بیرون میرفت و در تمام این دوره اگر شما معدل بگیرید روزانه کمتر از یک میلیون و نیم بیرون رفته و امروز هم همین حدود و هر مقداری است که تصمیمبگیریم. این مردم و این انقلاب به این شکل که عمل کرده و با این رویه که پیش میرود، راه واقعی آزادی را انتخاب کرده و دارد به راه خودش میرود. چرا؟ عامل موفقیت چیست؟ چگونه است که یک ملت این قدر نیرومند باشد و بتواند در چند میدان با هم به این شکل مبارزه کند؟
من چهار عامل را ذکر میکنم:
1 - محتوای انقلاب، نهضت و حرکت
2- مردم
3- رهبری
4-روحانیت.
این چهار عامل که مکمل همدیگر هستند، باعث شدهاند یک نیروی آسیب ناپذیری در این مردم به حرکت در بیاید و در منطقه به وجود بیاید که نه غربیها و نه شرقیها نتوانند این را مهار کنند و از بین ببرند. این چهار عامل را یک مقدار باز میکنم و فکر میکنم برای ملت عزیز ما شناسایی انقلاب میتواند بسیار آموزنده باشد.
محتوای انقلاب: انقلابهایی که ما در دنیا میشناسیم، نوعآ از انقلابهایی هستند که از محتواهای آسیب پذیری برخوردار هستند؛ مثلاً ملیگرای است، ضداجنبی است، یا ضد استبداد که همه اینها خوب است، نمیگویم بد است، در هر بعدی انقلاب بشود، با ارزش است، اینانقلابها یک بعدی یا دو بعدی پیدا میشوند، محتوای اخلاقی و عقیدتی و بنیانی که ماده اولیه همه حرکتها هست، ندارند. وقتی که دشمن را از مملکتشان بیرون کردند، انقلاب تمام شده است. وقتی که حکومت ملت را تثبیت کردند، انقلاب موفق میشود و تمام است و روی این جهت مایهدار و ریشهدار نیست و از اعماق فطرت تغذیه نمیکند، اما انقلاب شما و ما ـ به نام خودمان انقلاب نکردیم، ما به نام اسلام، قرآن و وحی انقلاب کردیم ـ برنامه همه جانبه قرآن و اسلام را هدف قرار دادیم، میگفتیم که میخواهیم مسلمان مطلوب قرآن باشیم، میخواهیم انسان مطلوب آفرینش و انسان با هدف خدا باشیم و این قدر وسیع است و این قدر میدان باز است که انسان هر قدر در آن حرکت کند، باز افق تکاملت باز است، انسانی میسازد که بعد از موفقیت و پیروزی به راحتی برای گامهای بعد، خون و جان و هستیاش را تقدیم انقلاب میکند. بعد از اینکه این انقلاب پیروز شد و شاه رفت و حکومت به دست مسلمانها افتاد و همه چیز انتخابی به وجود آمد، طبیعی بود اگر انقلاب با این محتوا نبود، هر انسانی به فکر باشد که به نتیجه رسیدیم، برویم به دنبال زندگی؛ اما میبینیم که این جوانان و این بچههای جوان تفنگ را به زمین نمیگذارند و آرام نمیگیرند و معشوقشان را هنوز پیدا نکردهاند و دنبال راهی میگردند که آنها را خداوند به واقعیت و حقیقت و هدف انسانیت نزدیکتر کند. انسانی که با این محتوای فکری حرکت میکرد، نه خسته میشود ونه حرکتش پایان دارد و نه نیروی او فرسوده میشود، هر روز بهتر از روز گذشته و پُر امیدتر و با نشاطتر و نیازمند حرکت بیشتر در عرصه وجود اظهار وجود میکند و این یک سرمایه عظیم این انقلاب است. دوم مردم: مایه اصلی قدرت که در اختیار این انقلاب است، این است که این انقلاب به دوش خود مردم است، یعنی این جور نیست که از خارج آمده باشد، این جور نیست که یک گروه یا یک حزب متولی این انقلاب باشد، این جور نیست که این انقلاب چیز غیر قابل درکی باشد که خود مردم خودشان را صاحب انقلاب ندانند. علت آن این است که انقلاب اسلامی است و مردم مسلمانند، این مردم که مایه اصلی قدرت انقلابند و انقلاب را از خودشان میدانند و راه انقلاب را راه خودشان میدانند و خوب و بد انقلاب را مستقیمآ مربوط به خودشان میدانند، مطمئن هستند کسی غیر از خودشان بر آنها چیزی تحمیل و القاء نکرده و با وجود خودشان و از صمیم دل وارد میدان شدهاند، و اسلامی انقلابی و با مایههای حقجویی وارد میدان شدهاند تا آخر همراه انقلابند و هیچ وقت خسته نمیشوند و هر چه مشکلات احساس کنند، میگویند، از اول پیش بینی کردیم و دنبال راه هستیم و خداوند حق از این حرفها بزرگتر است وقرآن از این حرفها برزگتر است و در بهشت زندگی شیرینتر است و فضیلت از همه چیز جلوتر است. این گونه افکار که بر سر مردم ما و بر ذهن و دل مردم ما حاکم است، این مردم را در میدان نگه داشته و با این نیروی عظیم حاضر نیستند، پایشان را از این میدان عقب بگذارند. آدم در روستا میرود، این چنین است و در شهر میرود، بدین صورت است و در مسجد میرود، این چنین است و در اداره میرود بدین صورت است و در خیابان بدین صورت و هر جا با مردم برخورد میکند، توده مردم است. من حواشی مردم را نمیگویم، البته گروهی از مردم هستند که به هیچ صراط مستقیمی، مستقیم نیستند، با آنها کاری نداریم، اما توده مردم صاحب انقلاب و همراه آن هستند.
عامل سوم انقلاب، رهبری است: رهبری در این انقلاب با رهبریهای دیگر انقلابها خیلی فرق دارد، اینجا رهبری سایه معصوم است، مجتهد جامع الشرایط و عادل است، کسی است که در زندگی خود نقطه ضعف ندارد، کسی است که خلق را برای خودش نمیخواهد و خودش را برای خلق میخواهد. کسی است که عمری با تمام وجودش برای خدا کار کرده است؛ یا برای خدا درس خوانده، یا برای خدا حرف زنده، یا برای خدا زندان رفته، یا برای خدا تبلیغ کرده، یا برای خدا سکوت کرده و هر چه کرده، برای خدا کرده و یک چنین موجودی با شرایطی که ما در رهبری داریم، تخلف ناپذیر است. رهبران ملی در دنیا زیادند. شما ببینید، اکثر رهبرهای انقلابهای دنیا، وقتی که یک میهمانی درست میکنند، جام شراب دستشان است و به سلامتی آن یکی میخورند. خوب! ممکن است که آدم فکر کند شراب خوردن برای او چیزی نیست، ولی آدمی که این جور است، میخواهد رهبر بشود. ولی رهبر ما رهبری است که در تمام زندگی خود، عمل ناشایست انسانی نکرده و آدم نمیتواند در او چنین کارهایی را پیدا کند و نمیشود نقطهای عدالت و صلاحیتش را مخدوش کند و انسان آن را پیدا کند. آدمی که به جای اینکه جامعه را وقف خودش کند، همه وجودش را وقف جامعه میکند. این رهبری تیزبین و خستگی ناپذیر، پر سابقه، جاذب اطمینان و با ایمان و این رهبری که انسان در زندگیش نمیتواند نقطه سیاه پیدا کند و میتواند الگوی انسان باشد و انسان میتواند همه زندگیش را در زندگی رهبرش هدف گیری کند، این رهبری را شما در کدام انقلاب پیدا میکنید؟ هند و چین و کوبا و الجزایر رهبر داشت و همه انقلابها در دنیا رهبر داشتند، اما این شکل رهبری، یعنی رهبری مجتهد، فقیه، جامعالشرایط و بدون یک سابقه سوء و نقطه سیاه در زندگی، عامل عظیمی است که رهبری ما دارد.
عامل چهارم، روحانیت: روحانیت ایران یک مجموعهای است که از زمان ائمه و از زمان غیبت صغریû تا به حال سالمترین خط حرکت انسانها را ترسیم کرده است. شما میتوانید در تاریخ بگردید؛ هیچ جریان انسانی و فکری را نمیتوانید پیدا کنید که مثل روحانیت با هزار و دویست و یا صد سال سابقه، عظمت، افتخار، صلاحیت، خدمت، پاکی، فضیلت و ایثار در وجودش باشد. از آن روزی که مرحوم کلینی» ها و شیخ صدوق ها و شیخ طوسی ها موفق شدند، اولین هسته ورحانیت شیعه را در دنیا پایه گذاری کنند تا امروز که در قم، نجف، اصفهان، تهران، مشهد، جبل العامل، مصر و اندلس، هر جا اینها حوزه و یک نمونه از انسانهای بافضیلتی درست کردند، اوج این روحانیت پاک را ما در این دوران میبینیم؛ یعنی، دورانی که از زمان شکسته شدن خطر استبداد پهلوی در شهریور 1320، روحانیت در دنیا و ایران وسعت گرفت و رشد کرد. تا امروز دهها روحانی سالم در مسجدها، حسینیهها، مدرسهها، امام زادهها، کوچهها و خیابانها با مردم تماس دارند و در روستاها، شهرها محلهها، یک شبکه عظیم انسانهای سالم به وجود آوردهاندکه در خدمت انقلاب قرار گرفته و اعتماد مردم را به خود جلب کردهاند و مردم با خیال راحت، یا نصیحت و پند و اندرز اینها میتوانند جان و مال و هستی بدهند و باخیال راحت حرکت کنند و مطمئن باشند که عملشان غلط نمیشود؛ این نیرو را شما در انقلابهای دیگر نمیتوانید پیدا بکنید. یک نیرویی است که در خدمت مردم و با مردم است و با سابقهاست و اعتماد مردم را همه جا جلب کرده و وسیلهای برای اتحاد و هماهنگی مردم است. پس ببینیم، این چهار عامل، محتوای انقلاب، مردم مسلمان، رهبری صالح و خدمتگزارانی مثل روحانیت، در این انقلاب دست به هم دادند که در هیچ انقلاب دیگری وجود ندارد و توانسته یک انقلاب سالمی را مستقل و آزاد و روی پای خود درست کند. اگر غیر از این بود، ما ناچار بودیم متکی به دیگران باشیم. این سیاست نه شرقی و نه غربی که در انقلاب شما هست، یعنی عدم وابستگی به هیچ قدرتی خارج از کشور خودمان، این در هیچ انقلابی نیست
. وقتی ویتنامیها انقلاب کردند، اگر روسیه کمکشان نمیکرد، آمریکا آنها را میخورد. کوبا وقتی که انقلاب کرد، اگر سکوهای پرتاب موشکهای اتمی روسیه آنجا مستقر نشده بود، حمله آمریکاییها در خلیج خوکها، کوبا را ذوب میکرد. الجزایر اگر بعد از انقلابش به روسیه متکی نمیشد، در مقابل فرانسه نمیتوانست بماند و سایر انقلابها را دارید در دنیا میبینید؛ اما جمهوری اسلامی ایران به خاطر این عواملی که در اختیار دارد، به محض اینکه انقلاب کرد و خودش را موفق دید، در دنیا اعلام کرد که ما نه به شرق کار داریم و نه به غرب. شرق را در افغانستان و در جاهای دیگر محکوم کرده و غرب را در سراسر دنیا محکوم کرد ونه متکی به شرق شد و نه متکی به غرب بلکه متکی بر جوانان مبارز و مجاهد خودش شد و بر نیروهای عظیم انسانی چه زن و چه مرد- و بر مسلمانانی متکی شد که با عقیده به میدان میآیند ـ و این عظمت انقلاب است و ما تا این عوامل را حفظ کنیم، دشمن کاری نمیتواند از پیش ببرد، یعنی اگر ما مسلمان بمانیم و اگر ما راه رهبری را ادامه بدهیم، اگر این انسانها و نیروهای انسانی در میدان بمانند و اگر این روحانیت صحیح و سالم راه خودش را ادامه بدهد و تبدیل به یک طبقه مرفه حاکم نشود و بلکه برای مردم و در خدمت مردم و در مساجد و حسینیهها و روستاها باشد و همان طور که امروز در میدان جنگ و در کار سیاسی و اقتصادی همه جا با مردم است، باز با مردم بماند و به دنیا خواهی و دنیا پرستی آلوده نشود، دشمن همین طور که دارید میبینید، در دنیا روز به روز ذلیلتر و ضعیفتر و مجبور به عقب نشینی خواهد بود. با این مقداری که صحبت کردم، میتوانیم مطمئن بشویم که جمهوری اسلامی با همه مشکلات سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و فنی که داشته امروز در دنیا به عنوان یک قدرت قابل توجه مطرح است.
ما امروز در میدان جنگ، علیرغم همه حمایتهایی که دشمن ما میشود، چنان وضعمان محکم و مستحکم و ثابت است که تصمیم گیری در میدان جنگ با ماست. در میدان جنگ تنها مشکلی که داریم، این است که مایل نیستیم حتی عراقیها و نظامیهای عراقی را زیاد نابود کنیم،
ما به فکر این هستیم که ملت و حتی نظامیهای عراق را هم آزاد کنیم، تنها مشکل ما محدودیت اخلاقی و فکری ماست که به اجازه نمیدهد، مثل عراق بولدوزروار جلو برویم و هر چه را که جلویمان هست، تباه کنیم. ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. باید فقط جایی را انتخاب کنیم و دشمن و هدفی انتخاب کنیم که هم ما را در راهمان موفق گرداند و هم به دشمن ضربه وارد کند که این کار را تاکنون انجام دادهایم؛ در عملیات بیتالمقدس، طریقالقدس و فتح المبین که آنها در خاک ما بودند و دست ما بازتر بود و امروز که ما نیروهایمان را وارد خاک عراق کردهایم و بخشی از آن را گرفتهایم دست ما یک مقدار بسته است. امام توصیه کرده و معتقدند که در حرکتشان حتی الامکان نباید ملت عراق آسیب ببیند، اگر بشود دشمن را اسیر کنیم، ترجیح میدهیم که آن را در میدان نکشیم و سعی میکنیم اسیر بشود و به اردوگاه بیاید، ساخته بشود و مثل جوانهای ایرانی عکس امام را در دستش بگیرد، الموتُ لِصَّدام و اعزُو الفَتحُ والنَصرُ الاسلام» بگوید. ما میخواهیم رویهمان این باشد.
این جور جنگیدن مشکل است، کسی که هواپیمایش را حرکت میدهد و بمب زیر شکم هواپیما میبندد و هر جا رسید، دست روی ماشه میگذارد و بمب را پایین میاندازد، آسان میجنگد تا کسی که بمبش را فقط روی مرکز نظامی و یا یک جایی که در خدمت نظام است میاندازد. این جنگش بسیار مشکل است. علیابنابیطالب (ع) در یکی از جنگها، وقتی که بعضی از سرداران سپاهش گفتند، در این جنگ ما این قدر کشتیم و شما این قدر، حضرت فرمود: هر شمشیری که میزنم، اول فکر میکنم که کجا وارد میشود، گذشته و آینده او را در نظر میگیرم و اگر بناست روزی انسان خوبی از آب در بیاید، من شمشیرم را وارد نمیکنم. ما شیعه و شاگردان آن علی هستیم و این سربازان و سپاهیان ما که میجنگند و این بسیجیهای ما که میجنگند، علی وار میجنگند، نمیخواهند و تشنه خون نیستند. اینها تشنه صداقتند و انسان میخواهند و برای آزادی انسان میجنگند. ما با این رویهای که انتخاب کردهایم، عموم مردم دنیا و آزادی خواهان دنیا و انسانهای دنیا را متوجه جمهوری اسلامی کردهایم واین مهم است و ما دنبال این بودیم. ما اگر در این منطقه آمریکا، شاه، اسرائیل و صدام را شکستیم و غولهای اقتصادی را از پای در آوردیم و اگر محاصره اقتصادی را بیاثر کردیم و خودمان را از قیود اسارت اقتصادی آزاد کردیم، اینها همه برایمان افتخار است، اما افتخار اصلی ما اینها نیست؛ افتخار اصلی ما امروز این است که یک جامعهای بسازیم که در آن فساد نباشد و در آنجا شهوت، زور و سرمایه حاکم نباشد، اخلاق و انسانیت حاکم باشد، آدمهایی بسازیم که بچه روستایی آن، امروز حکیم است و میفهمد و سیاست دارد و برای خدا تفنگ بر میدارد و برای خدا جان میدهد و میفهمد که چه کاری انجام میدهد.
در خاتمه صحبتم، از عرایضم برای برادران و خواهران زوار و اهالی محترم مشهد خلاصه گیری میکنم که دستاورد این مقدار بحث و صحبتهایی که باشما کردم، به خاطرتان بماند. گفتم که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی عظیمترین کار را در تاریخ انقلابهای دنیا کرده است. انقلاب با ابعاد فراوان، آن هم در شرایطی که از هر طرف این ملت اسیر و وابسته کرده است، انقلابی بدون وابستگی و روی پای خود، انقلابی فرهنگی، اخلاقی، سیاسی، نظامی و اداری، از هر جهت زندگی نویی را در دنیا مطرح کرده و امروز موفق شده در برابر آن جاذبهای که در مکتب مارکسیسم برای جوانها و انقلابیها بود و بسیاری از انسانها را جذب و منحرف میکرد، یک چراغ، یا یک نور و روشنایی فرا روی راه انسانها بگذارد و جاذبه مارکسیسم را در دنیا بشکند. کسانی که امروز میخواهند انقلابی باشند، به انقلاب اسلامی نگاه میکنند و به جمهوری اسلامی و راه ایران فکر میکنند. البته، فاصله دارد تا اینکه راه ما را بفهمند و راه طولانی است. این کار عظیمی بود. گفتم، عامل این کار چهار چیز بود که باید حفظ کنید: محتوای اسلامی انقلاب، حضور مردم در صحنه، رهبری انقلاب و روحانیت.
بدانید اگر ما امروز امداد غیبی داریم و خداوند دائمآ در مقاطع مختلف ما را کمک میکند، به خاطر همین چهار چیز است و اگر مردم این جوری نبودند، استحقاق امداد غیبی را نداشتند. پریروز فرمانده نیروی زمینی میگفت: فلانی جایت خالی. در جبهه آن روزی که با عملیات رمضان مرحله پنجم حمله را آغاز کردیم، اگر چشمی بود و فیلمی بود، میتوانست امداد غیبی را فیلمبرداری کند؛ این قدر برای سربازان و جنگندههای ما محسوس بود که خداوند دستشان را گرفته و دارد پیش میبرد. آنهایی که در جبهههای جنگ شرکت کردند، حضور امام زمان (عج)، حضرت زهرا (س)، امام حسین (ع)، پیامبر (ص) و حضور مقدسات را بارها و بارها زیر سنگرها و پشت خاکریزها دیدهاند. در مقاطع مختلف ما میبینیم، امداد غیبی این ملت را نجام داده و هر جا که به جای حساس میرسیم، رُعبی که خداوند در دل دشمن ما میاندازد، ما را نجات داده است.
القاء رعب در دل دشمن از مختصات انبیاء است که خداوند به آنها داده است. آن روزی که ما با شاه مبارزه میکردیم، شاه هنوز خیلی قدرت در ایران داشت، ترسید و فرار کرد، آن روزی که امام وارد شدند، بختیار و امثال بختیار هنوز خیلی چیز در ایران داشتند که با او بجنگند، ترسیدند و فرار کردند و مخفی شدند. آن روزی که ما هجوممان را به عراقیها آغاز کردیم و در عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس و طریق القدس و سایر عملیاتها، اللهاکبر رزمندگان ما دشمن اسلحه به دست را آن چنان فراری میداد، غیر از نَصرِ به رُعبَ و القاء ترس در دل دشمن که خداوند میاندازد، تحلیل دیگری نمیشود برایش کرد. آن روزی که این منافقین دست به اسلحه بردند و دهها هزار اسلحه به دست جوانهای خام شده و فریب خورده دادند، خداوند در دل اینها رعب انداخت و با یاری مردم چنان اینها دریده شدند که ظرف یک ماه و یک سال، یک قدرت جهنمی متکی به بیگانه و دارای نفوذ در بسیاری از مراکز مهم و عوامل نفوذی، امروز این چنین اسیر و ذلیل شده است که هر روز مراکز قدرت و اعتبارش را در دنیا از دست میدهد. امثال بنیصدر و لیبرالیستها که برای آمریکا نیروهای امید بودند و برای خودشان لانه کرده بودند، وقتی که ملت در مقابل آنها ایستاد، به جای اینکه بمانند فرار کردند و اگر عقل داشتند و خداوند عقلشان را نگرفته بود، حتی اگر باز داشت میشد و در زندان میماند، امروز یک عدهای به عنوان یک رئیس جمهور مظلوم زندانی شده ممکن بود برایش یک مقدار تأسف بخورد، اما آن حالت را پیدا میکند و به صورت یک دزد فراری هواپیما را بر میدارد و فرار میکند و به پاریس میرود و بوقهای بیبیسی و آمریکا و آلمان و اسرائیل میآیند در مقابلش برای دنیا و مردم دنیا آن چنان ظاهر میشوند که همه آنچه که در این چند سال تهیه کرده بود، یک دفعه اعتبار خود را از دست میدهد. خداوند دشمن را آن جور احمق و نادان و گمراه میکند و مردم را این جور رشید و در راه و مطلع و باهوش و مجاهد و ایثارگر در میدان نگه میدارد. اینها امداد خداوند است و این امداد در سایه آن چهار عاملی که عرض کردم، میتواند وجود داشته باشد
. برادران و خواهران ما راه بسیار طولانی و راه پرافتخار و با عظمتی را انتخاب کردهایم و این راه به مقاومت و فداکاری و به هرگونه گذشت احتیاج دارد که در مقاطع تاریخ ممکن است به وجود بیاید و لازم باشد. در این شرایط تا شما و تا ما و تا رهبری با فکر صحیح در این خط حرکت کنیم، از دشمن گرچه همه جهان باشد، نباید هراس داشت و به آینده باید امیدوار بود که خداوند به ما قول داده است که «اِن تَنصُر وُ الله یَنصُرُ کُم و یُثَبَّت اَقدامَکُم.»
عصر جمعه است، در جوار امام هشتم (ع) و در این ساعت مقدس و در این ساحت مقدس و پاک و در این اجتماع عظیم، من فکر میکنم که موقع استجابت دعا است، چند دعا میکنیم که - ان شاءالله - نتیجهای برای وقتی باشد که اینجا مصرف کردهاید:
- . پروردگارا به مقربان درگاهت، ما را به همان راهی که رضایت در آن است، موفق بدار!
- خدایا به محمد (ص) و آل محمد (ع)، رزمندگان اسلام را در میدان جنگ موفق بدار!
- پروردگا را شر اشرار و اجانب و توطئههای دشمنان اسلام را از سر این امت فداکار کوتاه بفرما!
- خدایا در این ساحت مقدس ثوابی از این مجلس به ارواح پاک شهدای این انقلاب عنایت بفرما
- و عَجَّل فیِ فَرَجِ مُولا نَا بالنّبی و آلِهِ.
والسلام علیکم و رحمه الله