بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
توفیق خوبی است که در جمع مسئولان حزب اعتدال و توسعه و جمعی از شخصیتهای سیاسی، اقتصادی، تشکیلاتی و احزاب درباره اعتدال و توسعه حرف بزنیم. از نظر من این نام، عنوان ارزشمندی است و حاوی پیام اصلی انقلاب اسلامی و اسلام ناب است. اصولی که آقای دکتر نوبخت برای اهداف حزب مطرح کردند، اگر مستند به مبانی قرآنی و اسلامی و قالبهای سیاسی امروز شود، برای کشور و انقلاب بسیار کارگشاست.
در این جلسه حرفهای حاشیهای نمیزنم، چون مطمئنم شخصیتهایی که از سراسر کشور آمدند و در این جلسه حضور دارند، میخواهند حرفهایی را بشنوند که این روزها نمیشنوند. فکر میکنم یکی از دلایل مقبولیت این حزب این است که اسم و اهدافش را اعتدال و توسعه گذاشت. با این عنوان باید اعتقاد و ایدئولوژی خود را به صورت علمی و دینی آموزش دهد. البته اول تحقیق کند و آموزشهایش را فراگیر کند و در اختیار دیگران هم بگذارد.
در حزب جمهوری اسلامی که اول انقلاب تأسیس کرده بودیم، با همه گرفتاریهایی که داشتیم، من، آیتالله خامنهای، آیتالله دکتر بهشتی، آیتالله اردبیلی و حجتالاسلام و المسلمین دکتر باهنر خیلی وقت گذاشتیم تا مواضع حزب را مستند و مستحکم تهیه کنیم که پرونده ارزشمندی جمع شد.
آن زمان توجه به تشکیلات حزبی کم بود. ولی امروز جامعه ما به این سوی حرکت میکند و شما باید با مجموعه کارهایی که دیگر احزاب در این سالها کردند، یک سند اساسی را ارائه دهید که شاید یادگار ماندگاری شود. همیشه معتقدم که توجه به احزاب، کاملاً اسلامی و اصلاً خواست اسلام است. بزرگان ما در این باب اشاراتی دارند و با تحقیقاتی که میکنیم، این مسایل باید مشروحتر توضیح داده شود.
اعتدال مشی اساسی اسلام از زمانی بود که این دین تأسیس شد. آیاتی که قاری محترم خواندند: «وجعلناکم امه وسطا ....» تابلوی سرآغاز حرکت اسلام است. در آن زمان افراط و تفریط از جهات مختلف دامن بشریت را گرفته بود.
در ابعاد سیاسی امپراطورهای آن زمان حکومت میکردند. در ابعاد دینی هم دو دین بزرگ یهودی و مسیحی که آن زمان مطرح بودند، توسط پیروان و دشمنان آنها به وادی افراط و تفریط رفتند و بیشتر رهبانیت و ریاضت را تبلیغ میکردند. اگرچه یهودیان کمتر به این مسئله توجه میکردند، ولی مسیحیان رهبانیت را اصلی اجتماعی میدانستند. در آن شرایط با وجود اسلام، انقلابی عظیم در اندیشههای بشری به وجود آمد. پیام دین اسلام اگرچه تازگی داشت، اما پیامهای واقعی و آسمانی ادیان دیگر را در خود داشت. البته پیروان ظاهری آن ادیان هم بیکار ننشستند و به همراه مشرکان کمر به تخریب معارف اسلام و اذیت مسلمان بستند. سرانجام با توجه به حقانیتی که در دین اسلام بود، بسیاری از مشرکان به همراه پیروان ادیان موجود به اسلام پیوستند.
از آن زمان اعتدال و توسعه پایه حرکتهای اسلامی شد. اگرهر دو با هم باشند، هرجامعهای به سوی سعادت میرود. ولی اگر توسعه بدون اعتدال داشته باشیم، این توسعه به فاصله طبقاتی میانجامد و اگر اعتدال بدون توسعه داشته باشیم، از دست دادن الطاف الهی و اتلاف منابع خدادادی است. این دو با هم هستند. یک جامعه معتدل حتماً به توسعه میرسد و یک جامعه توسعهیافته براساس رشد آگاهی مردم حتماً به اعتدال وجه میکند.
یکی از خطبههای حضرت علیبن ابیطالب (ع) را به عنوان یک مرجع به شما معرفی میکنم. آن خطبه را موقعی خواندند که زمام حکومت در دست ایشان بود و راه طولانی انزوا و مشکلاتی که برای حکومت اسلامی پیش آمده بود، طی شده بود و مردم چاره را در این دیدند که به درخانه ایشان بروند و تعبیر حضرتعلی (ع) از این اجتماع «یال اسبها» میباشد. یعنی این قدر متراکم و انبوه بودند.
امام علی(ع) در چنین شرایطی قبول کرد و مردم با ایشان بیعت کردند. امام در آن اجتماع خطبهای خواند که نکات بسیار خوبی دارد. از همه شما خواهش میکنم که آن خطبهها را مطالعه کنید. همه نکات این خطبه پند است. مخصوصاً برای شما که اعتدال و توسعه را اسم سازمانی خود انتخاب کردید.
من معتقدم که بحث اعتدال در جامعه اسلامی باز نشد و وظیفه همه دانشمندان اسلامی، به خصوص شما اعضای این حزب است که درباره بهرههای اعتدال تحقیق کنید و به جامعه بگویید. چون یک بحث سازنده است. اگر به اعتدال در جامعه توجه شود، اجتماع در سایه اعتدال خود به خود به سوی توسعه میرود.
یکی از پایههای تحقیق این است که کسانی که بهشت و جهنم را قبول دارند، باید کنکاش کنند که جامعه بدون اعتدال و توسعه به کجا میرود و چه سرنوشتی پیدا میکند! شاید در ظاهر این تحقیق یک کار سیاسی باشد، اما واقعاً نیاز امروز و فردای جامعه است. کسانی که در امروز زندگی میکنند و میخواهند با نگاه به گذشته، آینده روشنی را برای جامعه ترسیم کنند، باید به دور از افراط و تفریط و با رعایت اعتدال به این مسئله بپردازند.
یکی از نتایج حتمی این تحقیق تقویت اعتدال و توجه دادن جامعه به توسعه است. قاسطین، ناکثین و مارقین که در دوره حضرت علی(ع) به وجود آمدند، هنوز هم در جامعه اسلامی وجود دارند. افکار آنها ریشه در افراط و تفریطهایی دارد که حضرتعلی(ع) از کار آنان مینالد.
گروهی بودند که براساس برداشتهای خود، حتی آیات و روایات را جعل میکردند و با این کار علاوه بر تضعیف پایههای اسلام، مسلمانان را در روابط اجتماعی مردد میکردند. اینها شاید نمیخواستند، ولی نتیجه کارشان تضعیف موقعیت اهل بیت(ع) و تقویت موقعیت حاکمان دیگر، آن هم با استناد به سنت پیامبر(ص) بود. یکی از افراد ابوهریره است که میشناسید و ضربالمثل شد.
نتیجه این کار این شد که مردم از انحرافات مراکز خلافت عصبانی شدند و طغیان بسیاری از جوامع اسلامی را فرا گرفت. حضرت علی(ع) نتایج کار خوارج را به عیان میدیدند. جنگ جمل را خوب میدیدند. جنگهای صفین و نهروان را هم میدیدند. به همین خاطر بود که در آغاز خلافت و در جلسه بیعت مردم آن خطبه را خواند.
حضرت علی(ع) به عنوان کسی که آینده مسلمانان را میبیند، تعبیری کردند که آن روز معنایی نداشت. ما که حرفهای پیامبر (ص) و ائمه (ع) را جهانی و ابدی میدانیم، میتوانیم با ادبیات خود این معنا را درک کنیم. تعبیر ایشان چیزی است که پس از 1400 سال امروزه در ادبیات سیاسی دنیا نمود دارد. تعبیر ایشان چپ و راست یا یمین و شمال بود. گویا در تاریخ معاصر برای اولین بار در پارلمان انگلیس مطرح شد که چپیها به سوسیالیستها اتلاق میشد. ولی حضرت علی(ع) در آن زمان گفتنند که مطمئناً تاریخ آینده بشریت را در نظر داشتند.
حضرت علی(ع) پس از گفتن ضررهای چپ و راست، «طریق وسطی» را به عنوان راه وسط و اعتدال بهترین راه برای رشد جامعه میداند.
به هرحال شما توجه داشته باشید که طریق اعتدال بپیماید و معتدل و با منطق باشید. البته منظورم این نیست که انسان در زندگی در مقابل تندرویها، مسامحه کند. اعتدال منطقی است که با عقلانیت همه جوانب را درنظر میگیرد. خروج از اعتدال، انحراف را در پی دارد. تعادل و اعتدال با هم هستند. امیدوارم اجلاس شما برای جامعه با برکت باشد و در راهی که برای گسترش اندیشه اعتدال و توسعه در جامعه انتخاب کردید، موفق باشید.
والسّلام علیکم و رحمه الله