بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله والسلام علی رسول الله وآله
همه شما خوش آمدید. وقتی شما کارگزاران را میبینیم، خوشحال میشویم. جزو بخشهای خوب، کارهای روزانه من میشوید. سابقه همکاری با شما برای من در همه ان مدّت مثبت بوده است و غیر از خیر، تلاش و نتایج مثبت چیز دیگر ندیدیم. واقعاً در این دورههایی که من مسئولیت داشتم، در دولت، مجلس، جنگ و حتّی حزب جمهوری اسلامی بخش مهم از همکارانم را در محیط کارگری میدیدیم. در دوران مبارزه، علیرغم اینکه کمونیستها برنامه زیادی برای کارگران ریخته بودند، کارگران بازوی اصلی امام در تجمع مردمی و بسیج نیروهای انسانی بودند. این صحنه عمل است و واقعیتهای جامعه است.
از لحاظ تئوری و عقیدتی مهم، با مبنانی اسلامی میتوانیم کارگرانمان را از شریفترین اقشار جامعه به حساب بیاوریم. اوّلا وسعت این قشر هر چند رقم مشخصی نیست ولی اکثریت جامعه ما را، کشاورزان، دامداران و اهلصنعت، صیادی، مسکن، مغازهداران، کارگران خانگی تشکیل میدهند. طبیعی است که هر کس دلش برای جامعه و مردم بسوزد، باید در مورد کارگر فکر کند.
از لحاظ زندگی انسانی، کارگران قانع هستند به اینکه کاری به اندازه توان خود داشته باشند تا یک زندگی بسیار فقیرانهای را تأمین کنند. یعنی
امروز کارگر در جامعه ما، بیش از توان جامعه توقع ندارد. اگر یک مسکن فقیرانه، غذا، لباس و تحصیل فقیرانه داشته باشد، راضی، خوشحال و به شدت وفادار به جامعه است.
این همه تلاش و همت، خواست اکثریت جامعه ما است. با مصرف کردن انرژی، جان و جوانی میخواهد نان زن و بچه خود را تأمین کند. چه کسی میتواند قضاوت کند که اینها قشر شریفی نیستند؟ ما در روایات چیزهای جالبی داریم. کسانی که در راه تأمین عیال خود به زحمت میافتند، مثل مجاهد هستند. این اغراق نیست این کی واقعیت است. چون یک انسانی را که خدا روی زمین خلق کرده، همه تلاشش این است که شغلی داشته باشد و برای عیالش تلاش کند. اینگونه افراد از لحاظ صحت، امانت، اخلاق، قناعت، پاکی و تقوی بهترینها هستند. ما در قشر کارگر آلودگی کم میبینیم. حالا استثنا است که کسانی را از روی فلاکت یا عوامل مخرب موجود در راه آنها، آلوده میشوند. اینگونه افراد خیلی کم هستند، از میلیونها کارگر تعداد بسیار اندکی لغزش پیدا میکنند. اینگونه افراد در فرزندان انبیاء هم هستند.
در حد دانش و فهم خودشان کارگران واقعاً مردمی متعهد و مسلمان هستند. این مربوط به جامعه است که آنها را چگونه آموزش داده باشد. یک چنین جریانی در جامعه بشری وجود دارد. در همه دنیا هم باید روی قشر کارگر همین حساب را باز کنیم. ما اگر در اروپا یا آمریکا که کشورهای استعماری هستند، نمیتوانیم به حساب کارگرها بگذاریم، باید اینها را به حساب چند نفر سیاستمدار که هواهای استعماری دارند، بگذاریم. کارگران آن کشورها هم، محیط کار و آسایش میخواهند.
اصولاً نیروی کار به این معنی کارگری که حالا قانون آن دست شما
است، اهمیت فوقالعادهای در بدنه جامعه دارد. محال است عدالت اجتماعی در یک کشور تحقق یابد، بدون اینکه کارگران در حد ارزش کارشان دریافت نداشته باشند. اگر بنابراین باشد که در جامعه عده زیادی زحمت بکشند و حق خودشان را نگیرند، نمیتوان گفت که عدالت اجتماعی وجود دارد. در نظام ما، مجموعه نظام از امام، رهبری، مدیران و مسئولان طبیعتاً همین روحیه را دارند و اینها را قبول دارند. ممکن است در تشخیص راه سعادت و احقاق حق بین افراد اختلاف بوجود بیاید که اثر منفی دارد. این یک بحث دیگری است. معمولاً در انقلاب اسلامی کسانی که با ما کار میکنند، بعید است که بخواهند با کارگران به صورت منفی برخورد کنند. ما از قشر کارگر هیچ بدی ندیدیم. ما به جز خوبی چیز دیگری ندیدیم. انقلابمان را با اینها پیروز کردیم. جنگمان را با اینها اداره کردیم. سازندگی را با اینها اداره کردیم. مقدار زیادی از زندگی عادی مردم، روی دوش اینهاست. اینها در مراکز تولید و خدمات تلاش میکنند.
بنابراین اینکه مشکلات کارگران حل شود، مورد اختلاف نیست. ممکن است در مورد راههای آن اختلاف باشد. دنیا هم راههایی را تجربه کرده که مهم است. یکی از این مسائل تأمین اجتماعی است. اگر در یک کشور تأمین اجتماعی ضعیف باشد، بیشترین ضربه را طبقه کارگر میخورد. کارگر جسمی تمام از عمرش را نمیتواند کار کند. حتماً باید تأمین باشد. آسیبپذیر است. مشکلات حوادث را در محیط کار دارد. بیکاری هست. شرایط اقتصادی و جنگها پیدا میشود و چوبش را طبقه کارگر میخورد.
واقعاً تأمین اجتماعی یک شیوه درستی بود که در دنیا ابتکار شد. ما
هم اهمیت زیادی به آن میدادیم و هنوز هم اهمیت داده میشود. باید در این مورد جدّی بود. در قانون کار، تلاش زیادی شد تا روابط کارگر و کارفرما تا حدودی عادلانه روی کاغذ باشد. این یک پشتوانه روحی برای کارگر است. خیلی از کارگران معنی قانون کار را نمیدادند. ولی بر حسب اعتمادی که به وزیر و مسئولین دارند، برایشان نقطه روحی مهمی است و فکر میکنند از منافع خودشان دفاع میکند. ما نمیگوییم که این قانون صددرصد کامل است. در یک شرایطی که عجله داشتیم و شرایط خاصی بود این قانون نوشته شد. ولی خیلی تلاش شده که این قانون بر اساس حفظ کارگران و در عین حال منافع ملّت، جامعه و اقتصاد نوشته شود. و در عین حال منافع کارهای خلاق و سرمایه گذاری نباشد. اگر کسانی آشنا نیستند، باید به این قانون آشنا شوند.
اگر روزی کسی تشخیص بدهد باید یک ماده اصلاح شود، هیچ کس تعصب غیر قابل منطقی ندارد، استدلال کنند و قابل بحث است.
یکی از کارهایی که این متصدیان حمایت از کارگر در دوران بعد از انقلاب کردند، این بود. آموزشهای کارگران خیلی مهم است. اگر کارگر آموزش ویژه ببیند، گامی به طرف بهتر شدن بر میدارد. جامعه هم از او استفاده میکند، از سرمایه، ماشین و زمان بیشتر استفاده میشود. در دوران سازندگی روی این موارد تکیه زیادی بود و باز هم ادامه دارد. سالانه صدها نفر از بچهها به محیط کار وارد میشوند. چیزی که خیلی انسان را ناراحت میکند این است که جوانی آماده کار باشد، امّا کار نباشد. این موضوع خیلی سنگین است. اگر وضعش جوری باشد که زندگی خودش را اداره کند، قابل تحمل است. ولی خیلیها هستند که ندارند، لذا نمیتوانند ازدواج کنند و نه میتوانند بچههایشان را به
تحصیل بفرستند.
یکی از مسایل خیلی اساسی در جامعه ما، مسأله اشتغال است. بعد از جنگ واقعاً جزو اولویتهای ما بود و هنوز هم جزو اولویتهای دولت است. گاهی شرایطی اتفاق میافتد که به این موضوع آسیب میزند. بدترین آسیبی که امروز به اخلاق، جامعه، و اقتصاد و زندگی ما وارد میشود، مشکل بیکاری است. شاید شما این موضوع را بهتر از ما لمس کنید. زندگی ما اینگونه نبوده کار ما شکل دیگری بوده است. ولی آنهایی که به معنی کارگری، کاری ندارند و خارج از محیط کار هم نمیتوانند، مشغول باشند، بر سر خانودهشان چه میآید؟ بچهای که درس خوانده، چقدر رنجآور است. بیکار باشد. این برای جامعه حالت بدی است. لذا همه ما باید دست به دست هم بدهیم تا این بیکاری از بین برود. آقای کمالی اشاره کردند که نیروهای کار خارجی، یک مقدار جای جوانهایمان را گرفتند که این موضوع هم مشکل است.
باید فضایی درست کنیم که مردم ترجیح بدهند سرمایه خود را در کارهای تولیدی و اشتغالزا وارد کنند. هم کشورمان آباد میشود و هم مردم به نیازهایشان میرسند. این از کارهای اساسی است. آموزش کارگر، ایجاد اشتغال و برخورد عادلانه در روابط کارگر و کارفرما و بیمههای اجتماعی از کارهای اساسی جامعه است.
فرض ما بر این بود که بعد از جنگ هر سال با تورم به گونهای برخورد کنیم که زندگی کارگران را سختتر نکند. ولی عقب افتادگی داریم. ما از صفر شروع نکردیم، از زمانی شروع کردیم که مزد کارگران عقب بوده است. به هر حال باید این هم جبران شود. باید اشتغال باشد. هدف انقلاب ما این بود. امام ما هم دنبال این اهداف بودند. باید بپذیریم که
هنوز به آن نقطه نرسیدیم و انشاءالله با همکاری دولت، مجلس و شما به این اهداف برسیم. اگر زندگی در جامعه ما فعال باشد و رشد اقتصاد در کشور رونق داشته باشد، این یک هدف دور از دسترس نیست و در جامعه قابل تأمین است.
بنده به عنوان یک مسئول، در تمام این دوره از شما ممنون هستم و از شما تشکر میکنم. اگر بنا باشد در این مسئولیت فعلی که در مجمع تشخیص مصلحت دارم یک اصولی را تدوین بکنیم که به حقوق شما کمک بکند، این کار را خواهیم کرد. شما را به خدا میسپاریم و برای شما دعا میکنیم.
والسلام علیکم و رحمةالله