بسمالله الرحمن الرحیم
ما ادعا نداریم که ظرف چهار یا پنج سال بتوانیم همه روابط اجتماعی فاسدی را که ریشه در فرهنگ گذشته دارد، تغییر دهیم. برخورد صحیح با بسیاری از انحرافها، احتیاج به زمان طولانی دارد و ممکن است شتابزدگی و قاطعیتهای بیموقع نتیجه معکوس ببار آورد.
طرفداران زر و زور و مستکبران ازخدابیخبر به همراه خشکهمقدسهای عاری از شعور چنان سدی در مقابل عدالت اجتماعی علی (ع) ایجاد نمودند که این یاور و مشکلگشای زمان پیامبر (ص) را با همه قدرت و قاطعیت و شخصیت دچار جنگهای سخت کردند و سرانجام کار به آنجا کشید که برخی از دلسوزان علی (ع) به وی پیشنهاد کردند که فعلاً با گردنکلفتها و مستکبران درگیر نشود و مبارزه با آنان را به زمان دیگر موکول نماید؛ اما امام علی (ع) هرگز پیشنهاد آنان را نپذیرفتند و تخلف از راه اسلام را ستم و بیعدالتی به مستضعفین تلقی فرمودند.
در یک تقسیمبندی کلی سه نظر مهم را در رابطه با مسائل اقتصادی و اجتماعی جامعه میتوان برشمرد: اول اقتصاد سرمایهداری که مواهب و لذات را برای طبقه سرمایهدار میخواهد و در راه تحصیل ثروت هر نوع بیبندوباری و بیعدالتی را برای صاحبان زر و زور تأیید میکند. این نظریه در مملکت ما هم طرفدارانی دارد. نظریه دوم ایده مارکسیستی است که به اسم کارگر و حق کارگر همه مواهب را در اختیار طبقه حاکم و دولت قرار میدهد و این کار را بهوسیله حزب کمونیست به انجام میرساند. نظریه سوم که ما سخت بر آن تکیه میکنیم و از کارگران سراسر کشور میخواهیم که آن را شعار خود قرار بدهند و همیشه آن را بهعنوان حق خود محفوظ بدارند، اقتصاد فقاهتی است. اقتصاد فقاهتی همان قوانینی است که مجلس شورای اسلامی تصویب میکند، به تأیید شورای نگهبان میرسد و سرانجام مورد تأیید ولایتفقیه و مرجع تقلید و رهبر انقلاب قرار میگیرد.
از کارگران میخواهم که بههیچوجه به منحرفین اجازه ندهند، از این اسم؛ یعنی اقتصاد فقاهتی استفاده سوء نمایند. چراکه ممکن است همان کسانی که در مقابل عدالت اجتماعی علی (ع) ایستادند؛ یعنی صاحبان زر و زور و خشکهمقدسهای بیشعور بخواهند اقتصاد فقاهتی را به نام اسلام در جهت منافع خویش بهگونهای دیگر تفسیر کنند و این عنوان را از آن خود نمایند. پس بر کارگران است که مواظب باشند تا این عنوان که مختص جمهوری اسلامی است، از سوی مستکبران در داخل کشور و در کل منطقه غصب نشود.
از صداو سیما، ائمه جمعه و همه خطبا و روحانیون میخواهم که مواظب جریان به حق اقتصاد فقاهتی باشند و نگذارند سنت های غلط گذشته که به نام اسلام تمام شده است، با آرایش فقه اسلامی وارد صحنه شود و کلاه بر سر قشر زحمتکش بگذارد.
حاصل دسترنج کارگران در جوامع کمونیستی به جیب سردمداران حکومت میریزد. البته این بدان معنی نیست که معتقد باشیم زحمتکشان در جوامع سرمایهداری به حق خود میرسند، بلکه معتقدیم هم نظام سرمایهداری و هم نظام کمونیستی هر دو با عنوان آزادی و عدالت میخواستند بر سر مردم مستضعف کلاه بگذارند. در این میان اسلام با ارائه هدایت های آسمانی از یک طرف اجازه نمیدهد که حتی یک شاهی از حقوق کارگر توسط کارفرما غصب بشود و از سوی دیگر از کارگران میخواهد که به حقی که اسلام برای آنان قائل شده است، قانع باشند و این حق در جمهوری اسلامی همان است که از تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان و ولایت فقیه گذشته باشد.
ما پیرو آن رهبر و مرجع تقلیدی هستیم که با قاطعیت تمام از کوخنشینان حمایت کرده و برکاخ نشینان یورش میبرد. رهبری که یک موی کوخ نشینان را به تمام کاخ نشینان ترجیح میدهد.
سرنوشت خط اسلام فقاهتی و اقتصاد فقاهتی همان است که قرآن تعبیر کرده، خداوند در قرآن میفرماید: «ما اراده کردهایم که برمستضعفین جهان منت گذاریم و آنها را ارث برندگان زمین قرار بدهیم؛ یعنی اراده و انتخاب قشر مستضعف و زحمتکش باید جلوه کند و اداره امور را بدست گیرد همین قدر زحمتکشاند که باید با رأی خود رئیس جمهور و نخست وزیر و مجلس شورا بسازند و از نظر همه ما کسانی که با طراحی مدیریت و یا تعلیم و تربیت برای جامعه اسلامی محصول، میآورند، جزو همان قشر مستضعف و زحمتکش هستند که وارثین زمین بشوند و این عنوان تنها اختصاص به کارخانهها ندارد و من امیدوارم که با معیارهای دین و قرآن بتوانیم یک رفاه نسبی و یک جامعه از هر لحاظ خودکفا را ایجاد نماییم.
والسلام علیکم و رحمه الله