سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار وزیر امور خارجه و کارداران و سفیران مستقر در کشورهای خاورمیانه

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار وزیر امور خارجه و کارداران و سفیران مستقر در کشورهای خاورمیانه

  • تهران
  • سه شنبه ۲۷ دی ۱۳۶۲
پیرامون خلاء معنویت در دنیای امروز و تمدنهای غرب و شرق و دستاوردهای آنها

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدالله و السّلام علی رسول‌الله و آله

 از این فرصت زیارت برادران خوب و فعال و نمایندگان انقلاب در کشورهای دیگر شاکریم و از این فرصت استفاده می‌کنم و مطلبی را اینجا با شما مطرح می‌کنم که همیشه در ذهنم به‌عنوان یک وظیفه بسیار مهم هست که انقلاب الآن بر دوش ما گذاشته و زحمات و فداکاری‌های دیگران و خون‌های شهدا که چنین موقعیت ممتازی را در سطح جهانی به وجود آورده و ما موظفیم که از این موقعیت به نفع اهداف و راه آن‌ها استفاده بکنیم و فکر می‌کنم جای بسیار مناسبی برای عرضه کردن آن مطلب است.

 آدم مجموعه این وضع روحی و فرهنگی دنیا را که الآن در نظر می‌گیرد یک خلأ بسیار وحشتناکی ازلحاظ یک پیام و یک راه برای سعادت بشر به چشمش می‌خورد و مواجه با یک سردرگمی است و در چنین خلأ در شرایط وحشتناک ازلحاظ روحی، علم شدن اسلام و به وجود آمدن نهضتی که مایه از آسمان و خدا و رهنمودهای اساس فطرت می‌گیرد، این چیز بسیار مهمی است، یعنی قضیه به نظر من در آن متن کار شبیه همان دوران فطرت زمان قبل از ظهور اسلام است، آن دوران پانصدساله بعد از حضرت عیسی (ع)  و آن گرفتاری‌هایی که برای بشریت پیش آمده بود و پیغمبر (ص) نیامده بود و مخصوصاً در جزیرة‌العرب و با توجه به دو قدرت آن روز، روم و ایران و زوال تمدن‌هایی که در هند و چین، مصر و آنجاها بود، یک حالت خلائی وجود داشت که تعبیر قرآن این است که «علی‌فطر من الرسل» آن دوره فطرت، من امروز توی دنیا چنین چیزی احساس می‌کنم. حال آن‌قدر بحث می‌کنم ببینید شما هم به این نتیجه می‌رسید یا نه؟

هیاهوی تمدن در دو سه سده اخیر بخشی از تاریخ را خوب پر کرد، یعنی رنسانس که پیش آمد و بعد غرب به‌عنوان زادگاه یک تمدن جدید ذهن دنیا را کاملاً مشغول کرد و خوب چیزهایی هم عرضه کرد. ارزش‌های نویی هم در آن شرایط بعد از قرون‌وسطای اروپا مطرح کرد و دنیا را تحت تأثیر خودش قرار داد، می‌رفت که آن حالت که به وجود آمده تمام بشود. شرق حرکت جدیدی کرد و مارکسیسم و سوسیالیسم به‌عنوان عکس‌العمل افراط‌کاری‌های حامیان و حاملان تمدن غرب باز پیام جدید می‌آورد و بخشی از دنیا را به خودش مشغول کرد و این دو قدرت شبیه همان وضع قبل از ظهور اسلام مثل روم و ایران، البته با تفاوت‌هایی کمی و کیفی فراوان در مقابل هم قرار گرفتند و هر دوی‌شان هم کم‌کم آن رنگ و جذابیت خودشان را از دست دادند، عملکردشان شعارهایشان را ضعیف کرد و سیاه‌کاری‌هایشان که کم‌کم برملا شد، پشتوانه‌ای ارزشی که عرضه کرده بودند به دنیا، این‌ها را از دستشان گرفت و دنیا را سرخورده کرد.

 آن‌هایی که مدتی به تمدن غرب دل‌بسته بودند و شعارهای آزادیخواهی، دموکراسی، حکومت مردم بر مردم، حقوق بشر، سازمان‌های پرطمطراق جهانی مثلاً فرهنگی، مبارزه با مواد مخدر، مبارزه با مثلاً نژادپرستی، مبارزه با هر چیزی که زشت بود یک سازمانی برایش درست کردند برای مبارزه با آن زشتی‌ها، سازمان ملل به‌عنوان یک مرکزی برای آن‌گونه افکار، بعد رفته‌رفته در عمل معلوم شد این‌ها همه دروغ می‌گویند، شعار می‌دهند، جور دیگری عمل می‌کنند و هرروز هم باز بیشتر روشن می‌شود این نسل‌های نو بهتر این مسئله را می‌فهمند، این‌طرف قضیه هم سوسیالیست‌ها همین کار را کردند حزب سوسیالیست‌ها در مقابل آن وضع بر امپریالیسم و کاپیتالیسم، ظهور کردند، رونقی به حرکت‌های محرومان دادند، امیدی ایجاد کردند منتهی کم‌کم معلوم شد خودشان همین کارها را به اسم دیگری به شکل دیگری می‌کنند که حالا نمونه‌هایش را شما در کشورهای آفریقایی و آسیایی هستید خیلی می‌بینید، بیشتر از ما می‌بینید، هر کشوری هستید شما قطعاً تاریخ آن کشور را می‌خوانید، ما کلیاتی از تاریخ را می‌خوانیم و مرور کردیم و شما قاعدتاً در آن کشور که هستید همه جزئیات آنجا را می‌خوانید و می‌دانید این‌ها چه می‌کنند.

 

 من یک گزارشی اخیراً از خود وزارت خارجه راجع به کامبوج دیدم که تحقیقاً آن‌هایی که مسئولیتشان در آن قسمت‌هاست بیشتر از من می‌دانند، آدم با همه وجودش با خواندن آن گزارش‌ها از عملکرد شرق و غرب منزجر می‌شود، آنجا چین رسوا می‌شود، شوروی رسوا می‌شود، ویتنام رسوا می‌شود، نهضت‌های کوچکی که آن‌ها راه می‌انداختند مثل خمر سرخ و این‌ها رسوا می‌شوند، هیچ‌چیز از ارزش‌های موردادعایشان اینجا دیده نمی‌شود، آن‌هایی که آفریقا هستند مثلاً وضع اریتره را می‌بینند که این مردم چه جور به همان شکلی که از ایتالیایی‌ها ظلم دیدند امروز دارند از دست‌نشاندگان شوروی‌ها آن ظلم را می‌بینند، یعنی؛ کاری که الآن به سر اریتره‌ای‌ها، اتیوپی می‌آورد، شبیه آن کاری است که فاشیست‌ها از ایتالیا می‌کردند، هیچ فرقی نمی‌کند، یعنی تیپشان یکی است، یک‌جور کار می‌کنند، در لبنان آدم، خوب لبنان یک کشوری بود که همه سعی می‌کردند آنجا را به‌عنوان یک میدان آزادی حفظ کنند، ازهرجهت که آزادی‌هایی بود، یک فسادهایی ناشی از آزادی‌ها داشت، یک منطقه فرهنگی آزادی هم بود که حالا می‌بینیم دیگر، حالا می‌بینیم که چه‌کاری بر سر این لبنان دارند می‌آوردند، هر وجب خاکش را یک قدرتمندی آمده و پا گذاشته آنجا و روز که شب می‌شود ده‌ها گوشه این منطقه آزادی که نقطه آزادی بود می‌سوزد، درخت‌ها قطع می‌شوند، خانه‌ها ویران می‌شود، آدم‌ها درو می‌شوند، مغازه‌ها خراب می‌شوند و چه جنایاتی که این‌ها دارند آنجا می‌کنند، آدم می‌بیند، افغانستان از این‌طرف قضیه، باز می‌بینیم این‌هایی که این‌همه علیه آمریکا شعار دادند در ویتنام، واقعاً ویتنام آمریکا را رسوا کرد، سی چهل سال مارکسیسم از ویتنام علیه آمریکا تغذیه می‌کرد، چه زمانی که فرانسه بود و بعد که آمریکا آمده بود، یعنی تمدن غرب را دنیای سرمایه‌گذاری را حسابی در ویتنام محاکمه کردند و محاکمه هم منجر به محکومیت دنیای غرب شد، حالا همان محاکمه را شوروی‌ها دارند در افغانستان می‌شوند و هیچ هم فرق ندارد، کم کم اول عواملشان را می‌فرستند بعد خودشان دنبال آن می‌آیند، چون مجبور می‌شوند، آمریکایی‌ها که مایل نبودند توی لبنان بیایند با مردم بجنگند، کشیده شدند، مجبور شدند. اگر دیدند نیایند همه چیز در خطر است، آمدند. هیچ بعدی هم ندارند.

 خیلی بیش از این‌ها بیایند، شما این قسمت‌هایی که هستید، مطالعه کنید و ببینید. من تازگی به مناسبتی که کار دارم. مشغول خواندن کتابی شدم که مربوط به آن دوره‌ای است که اسپانیا، پرتغال، انگلستان ، هلند و کشورهای اروپایی، همه شروع به کشور گشایی کرده بودند که معمولاً با یکی دو کشتی جنگی به سواحل کشورهای لب دریاها می‌آمدند و با چند  گلوله توپ  کشوری را می‌ترساندند و بعد می‌آمدند فتح می‌کردند. چه خفتی بر سر مردم دنیا این منطقه‌ها آوردند! چین به آن بزرگی را چه جور قطعه قطعه کردند! به سر هند چه آوردند! سر قاره هند کشورهای کوچک و این‌ها چه آوردند! به سر کشورهای  آفریقا مثل ماداگاسکار، خود آفریقای جنوبی و آن قسمتهای سواحل غربی آفریقا و همه این کشورها شمال آفریقا چه آوردند! همان رویه‌هایی که آدم می‌بیند امروز هم به یک شکل دیگر و محدودتر اتفاق می‌افتد، به خاطر این‌ کارها ملت‌هایی دنیا خوب می‌فهمند که آن‌ها دروغ می‌گفتند، این‌ها هم دروغ می‌گفتند و قدرت، پول و مکنت مردم را غارت کردند محتوای واقعی حرکت اینهاست پیام این‌ها این است.

 این را خیلی‌ها می‌فهمند و حالا فهمیدند در چنین شرایطی یک چیزی اگر بیاید ذهن مردم را اشغال کند و وارد معرکه شود و نویدی به مردم بدهد، خصوصاً مردمی که از اسلام خیلی دورند و خیلی چیزها را نمی‌دانند می‌تواند موفق شود، این توفیق برای این پیام کاملاً محتمل است که این پیام جهانی باشد و دنیا را راه بیاندازد، خوشبختانه مایه‌های قدرت هم در این پیام خوابیده و ابزار موفقیت را هم دارد، لابد در ذهن هر کسی می‌آید که نه آن‌هایی که می‌آمدند خوب معلوم است ابزار داشتند در آن دنیایی که هیچ کس تفنگ هم نداشت و آن‌ها با توپ می‌آمدند، در این دنیایی که مردم تفنگ دارند آن‌ها با موشکهای دور برد می‌آیند، بله آن‌ها این ابزار را برای کارشان داشتند، اما یک ابزار دیگری وجود دارد که آن ابزار را، واقعیتش را اینگونه نهضت‌ها دارند، یعنی این پیام راه خودش را دارد و آن قلوب مردم است، دل‌های مردم است و این خیلی مهم است.

 

 ما در ایران این را تجربه کردیم، توی جنوب لبنان این الآن تجربه شده است، جنوب لبنان بهترین معرکه تجربه مقابله ابزار فنی با این ابزار آدمی است، مردم جنوب لبنان ما می‌دانیم هیچ‌چیز ندارند، چند سال جنگ دیدند و آوارگان فلسطین آنجا بودند و فقر همه وجودشان را قبضه کرده، آن‌ها در مقابل این محاصره‌ای هم که شدند خوب دورشان الآن اسرائیل و فلان جا و این‌ها هستند آن طرف دریا هست، جنوبش اسرائیل است، شرقش الآن اسرائیل است، شمالش که بیروت است، یک مردم آنجوری با آنگونه مقاومت فقط با دلهایشان است، با یک پیام و دلهای مردم، این کار می‌شود و عملی است، در خود افغانستان این مسأله تجربه شد، جاهای دیگر هم عملی است، در آفریقا کاملاً عملی است اگر یک پیام باشد که بتواند مردم را درست جذب کند، در کشورهای آن طرف هم عملی است، ما با این وسیله البته با قدرت برای خودمان که نمی‌خواهیم قصد کشورگشایی که نداریم ما که داعیه مستکبر شدن نداریم، ما باید خرج هم بکنیم، یعنی جمهوری اسلامی واقعاً باید در وزارت خارجه یک قدرت مالی تهیه کند، قدرت فرهنگی تعبیه کند و مجانی در اختیار این‌ها بگذارد، این مردم صحرا که حالا نماینده‌شان اینجا هست من دیشب یک مدت طولانی که با ایشان صحبت کردم، خوب آنجا می‌بینیم یک کشوری نزدیک 250 هزار کیلومتر خاک و با یک جمعیتی کمتر از یک میلیون آدم پخش شده‌اند در این صحرای عظیم، بطوری که ایشان می‌گفت، آنجا آب هست، زمین هست، امکانات دیگر هم هست مردم اینجور دارند زندگی می‌کنند، مراکش خودش را به زحمت می‌تواند حفظ کند، مراکش گرفتار بلای قرض خارجی است. از درون خودش دارد منفجر می‌شود، حالا آمده این‌ها را بخورد، این مردم صحرا اگر یک قدری از آن حالت قومیت خودشان بیرون بیایند، مسلح شوند به نیروی اسلام و در حد تفنگ بدست این‌ها دادن، این‌ها را می‌شود مستقل کرد و بعد این‌ها می‌توانند درست ساخته شوند مثل بقیه کشورهای آفریقایی نباشند که تا از اینجا در آمدند، آن یکی بخوردشان و بعد هم که مستقل شدند یک کودتای نظامی آن‌ها را از پا در بیاورد.

 ما یک پیام مخلصانه بدهیم و پشت پیاممان هم در حد امکاناتمان بایستیم می‌توانیم برای دنیا امروز یک محور خلق کنیم، محور موجود را می‌توانیم احیاء کنیم و آن اسلام است، اسلام خیلی حرف دارد، اسلام خیلی عمیق است خیلی متین و مایه‌دار است، ماها که عمرمان را با معارف اسلام سر کردیم هر روز که فرصت پیدا کنیم قدری بیشتر بخوانیم جاذبه اسلام برایمان بیشتر می‌شود، این برای مردمی که تشنه تشنه هستند و هیچ‌چیز نمی‌دانند قطعاً جاذبه بیشتری خواهد داشت.

 من فکر می‌کنم که شما برادرانمان که این منطقه از دنیای اسلام را تحت پوشش خود دارید، بیشتر از یک سفیر معمولی و یک کار اداری آنجا کار دارید، شما باید زحمت بکشید، مطالعه کنید باید مقاله بنویسید اگر روزنامه‌های خوبی گیرتان می‌آید و آنجا مقاله بنویسید، حرف به مردم بگوئید اگر با وضع اداری‌تان نمی‌سازد امکانات این را فراهم کنید که افکار اسلامی آنجا برود، عملتان یک‌جوری باشد که مردم را واقعاً جذب بکند مثل سلمان و ابوذر و کسانی که از طرف پیغمبر (ص) می‌رفتند در یک منطقه ناب بومی دست نخورده‌ای و یک دفعه با همه مردم بومی می‌آمدند خدمت پیامبر (ص) اسلام می‌آوردند و تسلیم می‌شدند. برخوردها باید اینجوری باشد، البته دنیا امروز دست نخورده نیست، افکار مارکسیستی، افکار غربی، افکار انواع و اقسام دانشمندان و متفکران شرق و غرب در ذهن بچه‌ها در مدرسه‌ها هست و آن حالت آمادگی به شکل نیست، اما زمینه کاملاً وجود دارد می‌شود راه را باز کرد و ما ان‌شاءالله باید تلاش بکنیم حرکتمان بیش از آنکه یک حرکت سیاسی یا اقتصادی باشد یک حرکت فرهنگی و اسلامی و حامل پیام الهی و سعادت و معنویت برای بشر باشد.

 خوب خود آقایان یک مقداری دیر تشریف آوردید و من هم بخش از وقت ملاقات بعدی‌ام را اینجا مصرف کردم، از اینکه کم می‌توانم در خدمت شماها باشم خودم مغبون هستم و عذر می‌خواهم شما را به خدا می‌سپارم، امیدوارم موفق و منصور باشید.

 

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته