سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار نمایندگان اهل تسنن مجلس شورای اسلامی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار نمایندگان اهل تسنن مجلس شورای اسلامی

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۴

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خیلی خوش آمدید. از مسائلی که روشن بیان نمودید، تشکر می‌کنم. امروز صبح ملاقات طولانی با علماء اهل سنت از هرمزگان، سیستان و بلوچستان، خراسان و شخصیت‌های فرهنگی و نخبگان داشتم که بحث واقعی و جدّی بود و مسائلی را با هم مطرح کردیم.
قبلاً با چنین گروهی از آذربایجان غربی جلسه‌ای داشتم که علما بودند. بیشتر شخصیتهای رؤسای عشایر بودند. به آنها هم گفتم که مایل بودم ملاقات ما در دوران انتخابات نباشد. علمای شیعه قم و مشهد و شخصیتهای دیگر هم که بخواهند با من حرفی بزنند، اینجوری بحث نمی‌کنم. می‌گویم من کار خودم را می‌کنم و شما هم کار خودتان را بکنید. حتّی به آقایان گفتم رأی فرمایشی نمی‌خواهم که به مردم بگویید به من رأی بدهند یا ندهند. می‌خواهم انتخابات واقعاً انعکاس افکار مردم باشد. همانی که مردم فکر می‌کنند، از صندوقها در بیاید. این بخشی از مسئله است.
اما بحث اساسی که خودم دارم، این است که آمدن من به صحنه انتخابات از نظر خودم یک عملیات استشهادی است. یعنی هیچ‌کس فکر نکند که با افکار ریاست طلبانه‌ای می‌آیم. در آخرین لحظات روز سه‌شنبه به این نتیجه رسیدم که اگر نیایم، شاید نتوانم جواب خدا را بدهم. شاید حوادثی در کشور اتفاق بیافتد و خداوند از من بپرسد: تو شاید می‌توانستی حل کنی و چرا نیامدی؟ دیدم جوابی ندارم و گفتم می‌آیم. در آخر به استخاره متوسل شدم
به هرحال بعنوان یک وظیفه وارد شدم و هرچه مردم اهل سنت و شیعه بخواهند، همان خواهد شد. مطمئن باشید از لحاظ شخصی برای من تفاوت ندارد که رئیس‌جمهور بشوم یا نه. من انجام وظیفه کرده‌ام و دیگران هم هرچه وظیفه دارند، عمل کنند. باید رأی بدهند. حتی بدون تشخیص رأی ندهند.
اما مسئله مهم این است که امروز همدلی و اتحاد شیعه و سنی و فرق اسلامی یک ضرورت است. واقعاً الان داریم. چون صدمه زیادی از ناحیه اختلاف مزمن قدیمی می‌خوریم. دشمنان ما هم از این پنجره وارد می‌شوند و اهدافشان را عمل می‌کنند. ایران نسبتاً بهتر از جاهای دیگر است. شما در عراق می‌بینید با بمب همدیگر را می‌کشند. آمریکا آنجاست، ولی عراقی، عراقی را می‌کشد. مسجد منفجر می‌کنند. استشهادی هم هست، یعنی علاقه و ایمان دارند. کسی که ماشین را با خود منفجر می‌کند، ماجراجویی نیست. خیال می‌کند از آنجا به بهشت می‌رود. اینجور عقیده دارد و این کار را انجام می‌دهد. در پاکستان و افغانستان هم است و در افغانستان آتش زیر خاکستر است و قبلاً همدیگر را به قصد قربت می‌کشتند. در ایران تا این مرحله نیست. امّا این اختلاف وجود دارد. معمولاً تعصباتی برای افراطی‌هاست. چون آدم عاقل این‌کار را نمی‌کند.
ما وظیفه عمومی‌تر و بالاتری داریم. باید علماء و متفکرین وارد شوند. فرهنگی‌ها حرف بزنند. برسر چیزهای بی‌خودی دعوا نکنند. مسائلی که باهم اختلاف دارند، در اصول دین نیست. اصول دین توحید، معاد، نبوت است. بحث امامت مخصوص شیعه است و اهل سنت هم چیز دیگری دارند. این بحثها نه کفر می‌آورند و نه می‌توان بخاطر آنها جنگید، دعوا کرد و از هم جدا شد. باید باهم رفیق باشند.
بحثی شما می‌کنید که از افراد شایسته اهل سنت در جایی که می‌توانند استفاده کنند، نمی‌کنند. این را نمی‌گویم که شما در حوزه‌هایتان بگویید فلانی این‌گونه می‌گوید، ولی روا نمی‌دانم که آدم صالحی باشد و می‌تواند کار کند، فقط به خاطر اینکه اهل سنت است، او را بکار نگیرند. توقع نداریم در پاکستان، عراق، بحرین، عربستان سعودی و ... این اتفاق بیافتد. دو سه کشور هستند که شیعه اکثریت را دارد و در اکثر کشورهای مسلمان شیعه اقلیت است و تبعاً رفتاری که ما بکنیم، برای آنها هم می‌تواند سند باشد که با اقلیت‌های شیعه خوب برخورد کنند. طبعاً برای ما منطقی است که عادلانه برخورد کنیم. این را هم می‌دانم که تعصبات واقعی است. نامه‌ای که ایشان گفت، نمونه‌ است و از این نمونه‌ها فراوان است.
فکر می‌کنم راه درست این است که در مدیریت کشور از انسانهایی شایسته – چه از اهل سنت که برادر ما هستند و چه غیرمسلمانها مثل قومیتهای یهود و نصارا- استفاده شود. منع قانونی و اسلامی هم ندارد. موارد فرق می‌کند. بعضی مسایل هست که شرط اسلام است. ولی در اکثر مناصب، شرط اسلام به این معنا نیست.
بنابراین فکر می‌کنم باید با ترویج و آگاهانه و راه درست به طرف این رفت که اهل سنت راضی باشد. مرز ما عمدتاً در دست اهل سنت است. منطقی و سیاسی است که آنها راضی باشند. در هر جا دیگری هم که باشند، حق شهروندی دارند و باید از آنها استفاده شود. البته رئیس‌جمهور هم محدودیت دارد. اینطور نیست که دستش باز باشد و هرکاری که می‌خواهد، بکند و تصمیم بگیرد. در آن حد قطعاً به تعهدات خودم عمل می‌کنم.
برادری هم به کردستان اشاره کرد که در دوره دوم رأی من کم شد. مردم کارهای دولت مرا دیده بودند. در سفری که به کردستان آمدم، استقبالی که مردم کردند، در رفسنجان هم اینطوری نبود. مردم آنقدر محبت کردند که گفتم من در زادگاهم اینقدر محبت ندیدم.
در بلوچستان که همه فکر می‌کنند یک جای خشن است، آنقدر از مردم ملاطفت دیدم که حرفی نداشتم. از صدا و سیما خواستم این مناظر را پخش کند تا مردم بدانند که دلها از هم جدا  نیست. سیستان و بلوچستانی‌ها می‌دانند که به آن دیار توجه داشتم. طرح‌هایی که آن موقع مطرح شدند، آنقدر بزرگ بودند که هنوز خیلی‌ها به نتیجه نرسیدند یا تازه افتتاح شدند. طرح راه‌آهن زاهدان به کرمان از جمله آنهاست. آب زابل به زاهدان کار آسانی نبود. زابلی‌ها سخت عصبانی بودند که تصمیم بگیریم آب را با هزار متر ارتفاع از چاه نیمه به زاهدان بیاوریم. یا در چابهار دو تن ماهی برمی‌داشتند، ولی وقتی به آخر رسید، 60 تن می‌گرفتند و الان بهتر شد. اینها مسائل جدّی اخلاقی، عقیدتی و جزو چیزهایی است که به عنوان یک مسئول مسلمان به اینها معتقدیم.
مشارکت سُنی‌ها را به نفع کشور می‌دانم. در سفر به زاهدان شنیدم یکی از شخصیتهای شما گویا در استانداری معاونت بالایی دارد. از کارش پرسیدم و دیدم خیلی خوب کار کرده و همه راضی بودند. در چند منصب دیگر هم سُنی‌ها بودند که می‌گفتند خیلی خوب و با عشق و علاقه کار می‌کنند. انشاءالله هرچه برای مملکت مصلحت است، همان اتفاق بیافتد. مسائل مهمی در کشور است که انگیزه من بودند که وارد شوم. الان انسجام ملی را مخدوش می‌دانم که گوشه‌ای از حرفهای شماست. گفتید طرحهای اقتصادی خود را شفاف بگویم که در روزهای آینده اعلام خواهم کرد و الان گفتنی نیست. به مردم برنامه خواهم داد که چه خواهم کرد. امیدوارم ملت ما بتواند با همدلی،رفاقت و محبت از این مرحله که مرحله آسانی هم نیست، بخوبی عبور کند.
نماینده کردستان: حضرتعالی واقعاً توانایی کار در ایران از لحاظ اجرایی را دارید. ما نمایندهای اهل تسنن هم مثل کفه ترازو می‌مانیم. اینکه شفاف با جنابعالی بحث می‌کنیم، به خاطر احساس قرابت ما با شماست. بعد از 25 سال که از انقلاب گذشت، حتی یک وزیر به بهانه عدم امنیت به کردستان سفر نکرد. ولی شخص جناب‌عالی در سالهای 70 و 72 آمدید. الحمدالله کارهای عمرانی زیادی انجام شد. سدگاوشان که 145 میلیارد تومان هزینه داشت، کار شما بود
از لحاظ عمرانی هم کار شده است. جناب آقای خاتمی موقعی که وارد کردستان شدند، وعده‌هایی دادند که عمل نشد. من به عنوان یک نیروی جوان متولد سال 57 که فعلاً یک نماینده هستم، دیدم که آن موقع به اسم گشت ثارالله و کمیته مثل اسرائیل با جوانان برخورد می‌شد که در زمان آقای خاتمی این روش تغییر کرد. فعلاً چه راهکاری دارید؟
● در خصوص شعارها، شاید بدانید که من بیش از شعار، عمل می‌کنم. در خصوص تغییر روشها هم هرکس رئیس‌جمهور شود، دیگر نمی‌تواند مثل آن زمان، حتی مثل زمان آقای خاتمی عمل کند. شرایط زمانی فرق‌کرده است. من هم طرحها و برنامه‌هایی دارم که انشاءالله به زودی با مردم در میان می‌گذارم.
به هرحال از دیدار شما خوشحال شدم. امیدوارم در این انتخابات هرچه خیر و صلاح مردم، کشور و نظام است، اتفاق بیفتد.
والسّلام علیکم و رحمه الله