بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسّلام علی رسول الله و آله
بسیار خوش آمدید. روز تأسیس این نهاد مبارک و میمون را به همه شما تبریک عرض میکنم. خداوند را شکر کنید که در این دوره به شما توفیق داد تا در جایی کار کنید که تمامش خیر و برکت است. همانگونه که آقای انواری گفتند انسان میتواند به عنوان عبادتگاه در کمیته امداد حضور داشته باشد و لحظات عمرش را عبادت حساب کند.
من از کمیته امداد چنین تلقیای دارم. اسم با مسمّایی است. آمدن اسم امام در آن برکت مهمی دارد که الهامبخش است. هم کلمه «امداد» و هم کلمه «امام» برای ما بسیار زیبا هستند. خوشبختانه توانستید در این سالها به گونهای عمل کنید که توقع مبتکرین این راه را تأمین کنید و خودتان را هم راضی نگاه دارید. هم شورای مرکزی، هم سرپرستی آقای نیّری و هم همه معاونان و مدیران این توفیق را داشتند.
من به خاطر مسئولیتهای این دوران طولانی در مجلس و دولت، هرجا که رفتم و با هر بخشی از مردم که تماس داشتم، همیشه رضایت دیدم. بر لبهای خیلی از افراد نیازمند لبخند نشاندید که کار مهمی بود. امروز به خاطر مراسمی که توضیحات داشت، گزارش کار کمیته امداد داده نشد. شما که نیازی به گزارش ندارید و من هم هرچه از کمیته امداد میبینم، معمولاً میخوانم.
انصافاً وقتی نگاه میکنیم، میبینیم در این مدت دهها میلیون انسان را سرپرستی کردید و هزاران کودک را از کودکی تا دانشگاه بدرقه کردید و امروز در جامعه هستند و قدر شما و نظام را میدانند. آنها طمع فقر را چشیدند و قطعاً در زندگی خود ضد فقر عمل میکنند و برای کشور در این زمینه سرمایهگذاری بزرگی شده است. اشتغالهایی که ایجاد شد، ازدواجهای موفقی که انجام گرفت، آموزشهای فراوانی که داده شد و اعتباری که در دنیا به نظام دادید، مهم بودند.
الان در خیلی از مراکز امدادی دنیا، امداد امام به عنوان یک نمونه موفق شناخته شد و بعضیها میخواهند اینجارا الگو کنند که حقیقتاً الگو است. جایی است که مردم به آن اعتماد دارند و کمکهایشان را با خیال راحت به آن تقدیم میکنند. نظام هم به آن اعتماد دارد و مقداری که مقدور است، هرساله در بودجه میگنجاند. خیلی مهم است که بعد از 28 سال یک پرونده درخشان کم انتقادی داشته باشید. البته هیچکس و هیچجایی بیانتقاد نیست. فقط معصومین میتوانند بیانتقاد باشند. البته در جوامعی که آنها را نمیشناسند، انتقادات زیادی به آنان میشود. اما واقعیت این است که آنها خالی از عیب هستند. همه ما با ضعفهایی که در بشر هست، همیشه میتوانیم گرفتار لغزشها شویم.
به هرحال به خاطر پیروزیها و موفقیتهای فراوانی که در این دوره به دست آوردید، تبریک عرض میکنم. مطمئنم با همکاری همه مدیران و همه همکاران و نظام و شورای مرکزی، در این دوره هم موفق هستید. نمیتوان به این دوره، دوره جدید گفت. چون مدیران و معاونان دارند خدمت میکنند و انتظار ما این است که آقای نیّری از تجربه خویش استفاده و به کمیته امداد امام کمک کنند. قدری فارغالبالتر هستند، ولی جمعبندیهای ارزشمندی دارند که آقای انواری از ایشان استفاده خواهند کرد و انشاءالله آقای حیدری هم کمک میکنند. میدانم شخصیتهای استخواندار که در یک جریان ورزیده شدند، چقدر میتوانند کارایی داشته باشند و چه سرمایههایی هستند! مخصوصاً کسانی که کارهایشان را به خاطر اهداف خدایی و حس و عاطفه انسان دوستانه انتخاب کردند.
آقای عسگراولادی از شخصیتهایی هستند که جزو پیشتازان مبارزه بودند و بیش از همه گرفتار زندان شدند و بعد از همه آزاد شدند. بعدها میتوانستند در هر سمت جمهوری اسلامی حضور داشته باشند. اینکه وقت خود را در اینجا میگذارند، برای ما معنای خاصی دارد.
مرحوم آقای شفیق شخصیتی بود که از وقتی که بحث مبارزه و نهضت اسلامی در کشور شروع شد، در میدان بودند و تا آخرین لحظات عمرشان اینگونه بودند.
آقای نیّری پیش از انقلاب روحیه امداد خود را نشان داده بود. بعد از انقلاب ادامه کارشان بود و به همین دلیل موفق عمل کرد. بقیه شما هم اینگونه هستید. امیدوارم این دوستی، رفاقت و اعتمادی که سرمایه کارتان بود، حفظ کنید و با شرایطی که میتوانیم بگوییم کمی جدید است، اما مجموعه با هم هستید، انشاءالله با تجربه آقای نیّری و بقیه دوستان راه را ادامه دهید. آقای انواری را از کودکی میشناسیم. وقتی با خانواده آقای انواری به خاطر مبارزه آشنا شدیم، با بچههای ایشان در زندان و دم در زندانها برخورد میکردیم. پدر ایشان جزو پیشتازان واقعی روحانیت در انقلاب بود. رژیم خیلی زود ایشان را شناخت و حبس کرد و تا آخر در حبس نگه داشت. در سالهای آخر که با ایشان در زندان بودیم، همان روحیه جوانی را از خود بروز میداد.
یک بار ما را دستجمعی از اوین - آقای طالقانی و آقای انواری هم بودند – به کمیته مشترک بردند تا تهدید کنند و امتیاز بگیرند. در زندان اوین شرایط مناسبی در بند یک برای ما درست کرده بودند که علما را راضی نگه دارند. حبس کرده بودند، ولی میخواستند به بهانه جای بهتر از ما امتیاز بگیرند. امتیاز ندادیم که به کمیته مشترک برگرداندند. صحنه عجیب و غریبی بود که همه ما با دست بند وارد شدیم. آن جلاد معروف که مرا در آن شب معروف شکنجه کرده بود، صحنه را مدیریت میکرد و گفت: «اعلا حضرت خواستند به شما محبت کنند که صلاحیتش را نداشتید و آن سبو شکست و آن پیمانه ریخت.»
به وضع سابق برگشتیم. دستور داد که لباسهای زندان را بیاورند. یک مشت لباسهای کثیف آوردند و گفتند بر دارید و بپوشید. آن صحنه را با مزاح شکستیم. آقای طالقانی فرمودند: «من در لباسهای نجس نماز نمیخوانم.» من به آقای انواری گفتم: «لباس برای شما تنگ است، شما افقی بپوشید.» شوخیهای عجیب و غریبی کردیم و مأمورانی که ایستاده بودند، نگاه کردند که اینها چه فکر میکنند و ما چه فکر میکنیم.
یک ساعت ما رانگه داشتند و دیدند نشد و به زندان اوین برگرداندند. میخواهم روحیه آقای انواری را بگویم. هر شب در زندان محفل زندانیان داشتیم. آقای انواری این قطعه رفتن از اوین تا کمیته و مسایل پیش آمده را به صورت یک مصیبت مخلوط عربی و فارسی خواند. صدای خوبی هم داشت و در جاهایی که میخواست ما شیون کنیم، صدایش را بلند میکرد.
یکی از جاهایی که صدایش را بلند کرده بود، جمله آقای طالقانی بود که گفته بود: «من در لباسهای نجس نماز نمیخواهم» ایشان به صورت عربی گفت: «انا لااصلی فی هذه البسه» فریاد کشید و همه مثلاً شیون کردیم. یا جمله مرا با صدای بلند خواند.
گویا آن برنامه را ضبط کرده بودند و بعدها گفتند این را پیش شاه بردند و گفتند: نتیجه تهدید که شما فرمودید اینها را بترسانیم، این است.
الحمدلله الان از کسالت خودشان خوب شدند و انشاءالله کاملاً خوب شوند و آقای انواری با روح پدرشان که در کالبد دارند، کار کنند. جناب آقای نیّری هم کمک کنند. ما هم خوشحال میشویم که بین شما اتحاد میبینیم. این جمهوری اسلامی با وحدت نیروهای اسلامی پیروز شد و با اتحاد مشکلات را پشت سر گذاشت و به اینجا رسیدیم که جای خوبی است. انشاءالله با همکاری در صحنه همه نیروها بتوانیم هدف مقدسی را که از اول ما را به میدان آورد، برای ایران اسلامی تأمین کنیم و در حد فهم، درک و قدرت خود نمونهای از حکومت اسلامی را در تاریخ تحویل دنیا بدهیم. انشاءالله موفقتر و سالمتر باشید. مجموعه آثارم را به عنوان تقدیر از این دوره ارزشمند خدمت آقای نیّری تقدیم ایشان میکنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله