سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار مسئولین ستاد برگزاری مراسم دهه فجر

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار مسئولین ستاد برگزاری مراسم دهه فجر

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول‌الله و آله
خیلی خوش آمدید. از شما تشکر می‌کنم که تقریباً هر سال در میدان هستید و این فریضه دینی، ملی و آینده‌ساز را به عهده می‌گیرید و با برنامه‌هایی، افتخارات مردم ما را یادآوری می‌کنید.
کار مهمی در پیروزی انقلاب اتفاق افتاد. اگرچند کلمه با نسل جوان حرف بزنیم، به آسانی می‌توان ثابت کرد که کار بزرگی بوده است و اگر آن را با اتفاقاتی که در کشورهای همسایه‌مان افتاده، مقایسه کنیم و بخواهیم پیروزی و تداوم انقلاب ایران را تحلیل کنیم، می‌فهمند که ارزش زیادی دارد و بیش از اینها باید روی آن کار کنیم و خیلی آسان می‌توان به مردم و به خصوص جوان‌ها، نشان داد. شما که اکثراً در آن زمان بودید و شاید دستتان هم در کار بود، می‌دانید که چه کرده‌اید و چه شده است!! بالاخره ما با رژیمی مواجه بودیم که در آن روزها همه چیز داشت. نفت گران شده بود، پول زیادی از این راه به دست می‌آمد. کشورهای قدرتمند دنیا، هم شرق و هم غرب، به دلیل منافعی که در اینجا داشتند، با آن رژیم همراهی می‌کردند. به همه آنها باج می‌داد و پشتیبان خارجی داشت.
در داخل از تجربه‌های کشورهای پیشرفته استفاده کرده بودند. ساواک را بسیار تقویت کرده بودند و عوامل امنیتی را فوق‌العاده نفوذ داده بودند. با مردم هم به هرگونه‌ای که رفتار می‌کردند، تحت فشار خارجی قرار نمی‌گرفتند و در داخل هم فقط عده‌ای اعتراض می‌کردند.
حتماً حادثه پانزده خرداد را به یاد دارید. ما و خیلی از شما در آن زمان، در صحنه بودیم. من سرباز بودم. در آن زمان طلبه‌ها را به زور گرفته و برده بودند، ما را هم به باغ شاه برده بودند. مرکز سرکوب مردم هم باغ شاه بود یعنی نیروها از پادگان جی و بقیه جاها به باغ‌شاه می‌آمدند و مردم از اینجا تنظیم شده و به خیابان‌ها می‌آمدند. چتربازها، گروه ضربت که تازه از نبرد با قشقایی‌ها برگشته بودند، آورده بودند، همان‌هایی که مدرسه فیضیه را به هم زده بودند. چگونه مردم را می‌کشتند. کسانی که می‌رفتند و برمی‌گشتند و بعضی از افسرها و درجه‌دارها که متدیّن بودند و چون ما طلبه بودیم، با ما صحبت می‌کردند و می‌گفتند: ماشین‌هایمان بوق می‌زنند تا سربازهایی که شلیک می‌کنند، صدای ضجّه مردم و هیاهوی آنها را نشنوند. خیلی‌ها را کشتند. با این همه کشتار، هیچ اتفاقی هم در دنیا نیفتاد. بعد آمدند و اسطوره‌ای ساختند، خارجی‌ها گفتند شخصی به نام جوجو از فلان جا آمده و پول آورده و بین طلبه‌ها و علما و مردم و بازاری‌ها تقسیم کرده و اینها به این صورت جمع شدند.
می‌خواهم بگویم خیلی با زمان ما تفاوت دارد که حادثه کوچکی در کشور اتفاق می‌افتاد و همه دنیا کلی از آن می‌نویسند. اگر کسانی اهل کار باشند و روزنامه‌های بزرگ دنیا را در آن زمان مطالعه کنند، می‌بینند که همه چند سطر می‌نوشتند و آن هم منحرف بود. به طوری که بهانه به دست رژیم می‌داد. مثلاً وقتی پانزده خرداد شد، روزنامه‌های دنیا نوشتند: مردمی که سرکوب شدند جزء اشرار بودند و تعداد کشته‌ها را هم خیلی کم معرفی کردند.
وضع رژیم اینگونه بود و خود را محکم کرده بود. تا اینکه بالاخره مردم پیروز شدند، شاه فرار کرد، ساواک جهنمی از بین رفت و مردم جلوی گلوله‌ها در خیابان‌ها مقامت کردند و آنها هرچه کشتند، مردم جدی‌تر شدند. ما که نیروی مسلح نداشتیم، اهل انفجار و این کارها هم نبودیم. البته گروه‌هایی بودند که عملیات مسلحانه انجام می‌دادند، اما عدة کمی بودند. مردم به این چیزها کاری نداشتند، آنها اسلام را می‌خواستند. روحانیت هم پیشتاز بود، دانشگاه‌ها هم به آنها پیوسته بود. از مساجد به خیابان می‌آمدند و مبارزه می‌کردند. شبیه مبارزات هند، در زمان گاندی بود. وقتی نگذاشتند به خیابان بیاییم، مردم شب‌ها به پشت‌بام‌ها می‌رفتند و الله اکبر می‌گفتند. همه شهر پر از صدا می‌شد. رژیم کاری نمی‌توانست انجام بدهد. حتی می‌خواستند آن را مخفی کنند و می‌گفتند این صداها از نوار پر شده پخش می‌شود. گاهی به پشت‌بام‌ها تیراندازی می‌کردند.
واقعاً پیروزی مردم، جای درنگ و مطالعه زیاد دارد که چگونه این انقلاب، پیروز شد. به روزی رسیدیم که کارمندان دولت، وزرا را به وزارتخانه‌ها راه نمی‌دادند. کارکنان شرکت نفت حاضر نبودند که یک قطره نفت را صادر کنند و یا به رژیم تحویل بدهند، جز با اجازه حضرت امام. در هرجا که امام می‌خواستند، مردم تحصن و اعتصاب می‌کردند. کشور، یکپارچه شده بود.
علت اساسی آن دو چیز بود، یکی اینکه مردم، ملیّت، استقلال و دین خود را در خطر دیدند و دیگر اینکه رژیم، واقعاً فاسد بود. حالا چیزهایی نقل می‌کنند، ولی رژیم، بسیار فاسد و قابل مقایسه‌ با هیچ رژیمی نبود. بالاخره 2500 سال رژیم شاهنشاهی بود و یک جریان ارثی که مثلاً نوزادی که رحم مادر است به دلیل اینکه پدرش شاه بود، شاه می‌شد وشاه به دنیا می‌آمد. مردم کم‌کم آگاه شدند و آن مبارزه عجیب را با وارد کردن کمترین تلفات از جانب مردم انجام دادند، البته رژیم قربانی‌های زیادی از مردم گرفت.
این پیروزی بسیار مهم است. روزهای آخر، شاه واقعاً مصمّم بود و در جلسه‌ای هم گفته بود که تهران را منهدم می‌کند. ما اسناد آن را بعدها دیدیم. گفته بود: «من تهران را خراب می‌کنم، ولی ایران را دوباره می‌سازم.» اینگونه توجیه می‌کرد. بنا بود یکی دو روز آخر که امام برگشته بود، تهران را بمباران کنند. بالاخره خداوند آنها را ترساند و این کار را نکردند.
تداوم انقلاب هم همینطور است. از روز بعد از پیروزی انقلاب، بمباران تبلیغات منفی علیه ما شروع شد. خیلی حرف زدند و افسانه ساختند و دروغ گفتند و هنوز هم می‌گویند، ولی این مردم همچنان در صحنه هوشیار بودند و عجیب ماندند. آخرین تجربه‌ای که به تازگی از آن گذر کردیم، همین انتخابات است. شما دیدید که چقدر مردم را دلسرد کردند ولی مردم خم به ابرو نیاوردند و آمدند و رأی دادند و رفتند.
اتفاقاً مسأله مهمی هم ثابت شد که در تبلیغات شما مهم است و آن اینکه، الان چندسالی است و اخیــراً بیشتر شد که بحث انقطاع و شکاف نسلی را مطرح می‌کنند. این کلی از بحث‌های مهم جامعه شناسی در دنیاست که نسل‌ها از فرهنگ یا افکار نسل قبلی خود فاصله می‌گیرند. گاهی تدریجی و آرام صورت می‌گیرد و گاهی هم سریع انجام می‌شود. در حد اوج آن را انقطاع یا گسست نسل می‌نامند و حد کمتر آن را شکاف نسلی می‌گویند. البته همیشه تفاوت نسلی هست و این یک واقعیت است. بالاخره نسل نو با افکار نو سر و کار پیدا می‌کند و رسوباتی که در نسل قدیم است، در او کمتر دیده می‌شود و تفاوت‌هایی دارند. اما این اتفاق در ایران نیفتاده است.
عرض کردم که چند سالی است که دارند این مسأله را ترویج می‌کنند و چندماهی است که حرف‌های تندی در این مورد زده می‌شود. همین انتخابات جدید ثابت کرد که این اتفاق نیفتاده است. دلیل آن این بود که اکثر کسانی که رأی آوردند، استخوان‌دارها و افراد باسابقه‌ای بودند که از اول انقلاب حضور داشتند. کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند، جوان‌ها نیستند. بلکه کسانی هستند که خودشان در آن زمان بودند و از کاروان عقب بودند و الان این‌گونه تحلیل می‌کنند. این اشتباه است.
عرض کردم تکامل نسلی همیشه وجود داشته است. هر نسل نسبت به نسل گذشته تفاوت‌هایی پیدا می‌کند که به خاطر دانش، علوم، تربیت، اکتشافات، اختراعات و پیشرفت‌هاست که عمدتاً مثبت هستند و گاهی هم منفی می‌باشند. برای اینکه غفلت‌هایی در بعضی جاها می‌شود و افراد، ارزش‌های نسل قبلی را فراموش و پشت می‌کنند.
هر دوی آنها، چه منفی و چه مثبت می‌تواند اتفاق بیفتد. این تفاوت وجود دارد، اما در ایران، انقطاع نسلی اتفاق نیفتاد. دلیل آن همین حضور مردم در صحنه‌هاست. امیدوارم که امسال هم، مردم ایران در ایام دهه فجر و محرم، با حضور در یک راهپیمایی بزرگ و با حضور در برنامه‌های محرم و عزاداری‌ها، به خوبی ثابت کنند که اتفاق گسل نسلی در کشور وجود ندارد.
اقدام چند ساعته‌ای است، ولی اثر آن، بزرگ و شکننده برای دشمنان طمعکار ماست. ما الان از لحاظ سیاسی در بعد بین‌المللی دوران حساسی را می‌گذرانیم، بالاخره پرونده‌ای مثل پرونده هسته‌ای، مسأله عراق و افغانستان و لبنان، همگی هستند. آمریکا در لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان به اهداف استکباری خود نرسیده، این همه لشگرکشی و خرج کردند. کشته دادند و هنوز هم باید بدهند، ناراحت هستند و مقداری از آن را زیر سر ایران می‌دانند. از اول هم آمده بودند که ما را محاصره کنند، ولی خودشان محاصره شدند. مشکلات آنها، در این حوادث خیلی بیشتر از مشکلات ماست. ما بهره‌هایی بردیم، ولی آنها، این بهره‌ها را هم نبردند. بالاخره ما، دشمنانی مثل منافقین، طالبان و یا صدام را دیگر در مقابل خودمان نمی‌بینیم و آنها، اینها را از بین بردند و یا هر کس دیگری می‌توانست از بین ببرد.
بحث این است که ایران، به خاطر شرایط خوبی که خودش دارد، این بهره‌ها را دارد می‌برد. اما آنها چه به دست آوردند؟ خیلی خرج کردند، خودشان می‌گویند سیصد میلیارد دلار، ولی همه می‌دانند که بیش از اینهاست و بودجه ارتش در عراق سیصد میلیارد دلار  نیست. بودجه نظامی و ارتش، سالی چهارصد و پنجاه میلیارد دلار است. به علاوه هزینه‌های انگلیس و ده، بیست کشور دیگر را هم اضافه کنید.
اخیراً هزینه‌های ناتو هم اضافه شده است. این مسایل هست. مسأله هسته‌ای ما هم بسیار جدی است. بالاخره توان علمی به روز مهم است. وقتی بحث هسته‌ای می‌شود، ذهن همه به طرف بمب هسته‌ای و قدرت نظامی می‌رود، ولی مسأله برای ما غیر از این است. بالاخره خداوند قدرت عظیمی در ذراتی که به چشم هم نمی‌آیند، گذاشته است، یعنی ذرات ریز که فقط با میکروسکوپ قابل دیدن هستند و به خاطر تحرکاتی که در درون همین ذرات ریز وجود دارد، سرعت گردش الکترون‌ها و حرکتی که هست، آنقدر زیاد و تند است که وقتی این سرعت را مهار می‌کنند و حرکت را به جهتی که می‌خواهند می‌برند، می‌تواند انفجاری به وجود بیاورد. این انفجار می‌تواند بخش زیادی از زمین را ذوب کند، مثل یک خورشید است که:
دل هر ذره‌ را که بشکافی        آفتابیش در میان بینی
منظومة شمسی در همین ذره کوچک است. بشر این را پیدا کرده و ما هم به آن دست یافتیم و رسیدیم. دنیا امروزه از این قدرت، برق می‌گیرد. نفت و گاز در حال تمام شدن هستند و چیز دیگری باید جای آنها را بگیرد. ما باید آن چیز را که فعلاً اورانیوم است، استفاده کنیم. کسی که این دانش را داشته باشد، بعد به دانش مهمتری می‌رسد که دانش جوش هسته‌ای است. یعنی دانه ریز را جدا می‌کنند و می‌شکافند و بعد آن‌ها را جوش می‌دهند. آن دیگر قدرت انفجاری ندارد، ولی از جوش دادن آن، حرارت عظیمی مثل حرارت خورشید به دست می‌آید که امروزه غربی‌ها به آن نزدیک شدند و در حال ساختن کارخانه آن هستند. ما هم در آن مسیر در حال حرکت هستیم. دانشگاه آزاد اسلامی به سرعت دارد در این فن جلو می‌رود.
آنها می‌خواهند ما این علم را نداشته باشیم و ما هم می‌خواهیم داشته باشیم. دعوا جدّی است. چون می‌دانند کسی که این دانش را دارد، بسیار نیرومند است. چون دعوا جدّی است، ما و ملت هم باید آن را جدّی بگیریم. باید خیلی هوشیار باشیم. من بعضی از درگیری‌های سیاسی را که الان در کشور است، کودکانه می‌بینم. باندها به هم می‌پرند و اختلاف درست می‌کنند و ملت را مشتّت می‌کنند. وقتی که دشمن ما را به این صورت تهدید می‌کند، ناوگان‌های آمریکایی پشت سرهم وارد منطقه ما می‌شوند و روز به روز زبان آنها هم تیزتر می‌شود، در سازمان ملل هم نفوذ دارند و تصمیم می‌گیرند و شورای امنیت علیه ما قطعنامه می‌دهد، ما باید بیشتر از اینها هوشیار باشیم.
روح وطن‌پرستی، اسلامی، اخوّت و حفظ کشور بر ما باید حاکم باشد. این روزها، خودمان را یکپارچه در نزد دشمنان نشان دهیم که واقعاً هم هستیم و تا به حال هم بودیم و این در جنگ، سازندگی، انقلاب و همه انتخابات‌ها ثابت شد. در دهة فجر، انتظار داریم یکبار دیگر، مردم نشان بدهند که علی‌رغم اختلافاتی که در بعضی از جریان‌ها هست و خودشان می‌دانند که چرا دعوا می‌کنند، ولی مردم به این چیزها توجه ندارند و ملت و انقلاب را می‌خواهند.
شناساندن انقلاب یک فریضه برای کسانی که نمی‌دانند، می‌باشد. البته بعید است که خیلی ندانند. شما به بچه‌های خودتان نگاه کنید، بالاخره بچه‌ها در همین خانه‌ها بزرگ شدند و از پدر، مادر، معلم، دوست، رادیو و تلویزیون، منبرها و سخنرانی‌ها همه چیز را می‌شنوند. بالاخره وادی دیگری که نیست و از دنیای دیگری هم که نمی‌آیند. در یک مجموعه هستند. حالا امکان دارد که ما هشتاد درصد بدانیم و آنها چهل درصد بدانند، ولی مهم این است که می‌دانند و ما باید بیشتر برایشان یادآوری کنیم. من برنامه سیاست‌های تبلیغی شما را دیدم و مطالعه کردم، به نظرم پیشرفته‌تر از دوره‌های گذشته است . انتظار هم همین است که اینگونه باشید. دشمنان از هیچ چیز دریغ نمی‌کنند و شما هم برای مقابله از همه ابرازها استفاده کنید.
معمولاً همیشه کفار در برابر ادیان از همه لحاظ اینگونه بودند. من گاهی چیزهای عجیب و غریبی در تاریخ دیروز و امروز می‌بینم. پیغمبر(ص) به چند نفر در مکه از دین خدا می‌گفتند. آن زمان انبوه مردم مشرک بودند و بت‌های آنها در خانه خدا بود. همین چند نفر چقدر اذیّت می‌کردند، از همه ابزار استفاده کردند و موفق نشدند، سراغ زن‌ها رفتند، زنان هرجایی را پیدا می‌کردند و آنها را به جان مسلمان‌ها می‌انداختند.
روی یکی از آنها در قرآن، خیلی تکیه شد که قضیه ابولهب و همسرش در سوره معروف «تَبَّت یدا اَبی لَهَب و تَب» است. رسم خداوند نیست که اینگونه اسم اشخاص را در قرآن بیاورد و با آنها برخورد لفظی شدید بکند. ولی در اینجا کرده است. می‌گوید دستهای ابولهب و همچنین همسرش ام الجمیل قطع شود، اَروا یا اوراء که زن بسیار حرّاف، شاعرمنش و هتاکی بود. به جلسات پیغمبر(ص) می‌آمد و به پیغمبر اکرم(ص) و دوستانشان، اهانت‌های بدی می‌کرد. گاهی به این هم اکتفا نمی‌کرد و می‌رفت خارهای بیابان را جمع می‌کرد و با کنیزهایش آنها را می‌آوردند و جلوی راه پیغمبر(ص) و مسلمان‌ها که پابرهنه بودند، می‌ریختند تا آنها را اذیّت کنند که خداوند با تعبیر «وَامَراتُهُ حَماله الحَطَب فی جیدها حَبلٌ من مَسَد» از او نام می‌برد. در قرآن که این تعبیر در قرآن عجیب و غریب است. شما به ادبیات قرآن بنگرید، اینگونه خیلی کم با افراد برخورد می‌کند. ولی وقتی با زن هتاکی مثل اَرواء ام‌جمیل و حرّاف و پُررو مواجه می‌شود، لازم می‌داند که جمله‌ای بگوید تا این جمله مثل پُتک در سر آن بخورد و این فرهنگ در زن‌ها رواج پیدا نکند.
من در دوران انقلاب به یاد دارم که رژیم شاه بعضی از زن‌های بدنام را علیه امام تحریک کرده بود و مقاله‌های عجیب می‌نوشتند. آخرش هم  در زمان امام زمان(عج) هم داریم که زنی، امام را بعد از دوران حکومتش، ترور می‌کند. دشمنان تااینجا پیش می‌روند که از چیزهایی که در میدان مبارزه و شهامت، رسم نیست، استفاده می‌کنند. با این برخوردها سراغ آدم‌های ضعیف و شکست خورده می‌رود. آنها بعد از پیروزی، تا امروز با انقلاب مبارزه می‌کنند، اما انقلاب راه خود را ادامه می‌دهد.
شما هم مطمئن باشید که تا ما صالح باشیم، خداوند این انقلاب را تنها نمی‌گذارد. نباید اجازه بدهیم در کشور بین ما تفرقه بیندازند، یکبار بین شیعه و سنی، یکبار بین اقلیت‌های دینی و مسلمانان و یکبار بین نژادهای مختلف، عرب، کرد، لر، ترکمن، ترک و فارس و امثال اینها. این حرف‌ها در مقابل اصل دین ما و اصل انقلاب ما باید کوچک شمرده شود. آن را باید اصل قرار دهیم.
البته بر سر آنها هم همیشه بحث هست. عیبی هم ندارد که بحث، انتقاد، مباحثه و تبادل افکار باشد، اما وحدت ملی بسیار مهم است، آن هم در موقعی که وحدت ما و کشور وانقلاب را نشانه رفتند. ان‌شاءالله که خداوند به برکت دهه فجر یک‌بار دیگر این انقلاب را با طراوت‌تر و دشمنان ما را مأیوس‌تر کند.
والسلام علیکم و رحمه‌الله