بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
ابتدا از شما تشکر میکنم که فرصتی به وجود آوردید تا مجدداً شما را زیارت و از شما قدردانی کنم. به هر حال مجموعه شرایطی که بود، جمعبندیهای نهایی، ما را و شما را به این نتیجه رساند که باید نامزد این انتخابات شوم و الآن هم از اقدامی که انجام شد، نزد خدا راضی هستم. تکلیفی را فهمیدیم و به فهم خود عمل کردیم و وجداناً ناراحت نیستیم. اگر نمیآمدیم، شاید همیشه پیش خداوند شرمنده بودیم که چرا تشخیص دادیم و نیامدیم. این رابطه بین خودم و خدا برای من مهم بود.
دوم مردم بودند،بالاخره جمع قابل توجهی ازمردم کهبرای ما ارزش داشتندو شخصیتهایی که برای آنها احترام قایل بودیم، تشخیص داده بودند و نمیشد این همه نظر را ندیده گرفت. همه ما باهم وارد شدیم و هرکسی کار خودش را کرد. نتیجه هم این شد که الان است. البته میل من این نبود که اینجوری شود و فکر میکردم در شرایطی هستیم که شاید بهتر بتوانم مشکلات کشور را حل کنم و تشخیص ما این بود. ولی تشخیص دیگران این نبود.
بنابراین حرکت ما در تاریخ درست بود و بعداً هم اگر قضاوت منصفانهای شود، چیزی غیر از این که خودمان را عرضه کنیم، لازم نبود. اشکالاتی که در انتخابات بود، اشکالاتی جدّی بود، ولی شایسته نیست که ما دلسوزان نظام، شرایط را زیرسؤال ببریم. چون به اندازهی کافی دشمنان ما این کار را میکنند و اگر ما هم به موضع آنها کمک کنیم، موضع نظام در دنیا ضعیفتر میشود و طبعاً شما نمیکنید و من هم نمیکنم.
به هر حال در انتخابات نظری دادیم و تمام شد. منتهی الان وارد شرایطی شدیم که برای کشور ما شرایط خوبی نیست که شما احتیاجی به توضیح ندارید.
من هنوز دو نگرانی دارم که پیش از انتخابات بود. قبل از انتخابات این نگرانیها را داشتم و گفتم و در اولین بیانیهام دلیل اقدامم را توضیح دادم. با شرایط جدیدی مواجه شدیم که کار دولت، رهبری و همه ما را قدری دشوار میکند. یکی داخلی و مدیریت کشور و دیگری مسایل خارجی است که الآن دارند غیرمنصفانه با ایران رفتار میکنند و اهانت جدیدی است. ما از اول انقلاب تا به حال اینجوری ندیده بودیم. در دنیا بعضی از کشورها با ما بد بودند، اما الآن دارند اجماعی علیه ایران درست میکنند و بدجایی مسألهسازی کردند.
در مورد خارجی، مسألهای به نام هستهای سالهاست که مطرح بود. سعی میشد این مسأله به دُمل چرکینی تبدیل نشود، جوری با آن کنار بیاییم که هم کارمان را بکنیم و هم برای کشور مسأله نشود. خوب هم بود. پیشرفت داشتیم. در ضمن خطر را دفع کرده بودیم. موقعی که این حرفها شروع شد، ما اصفهان را نداشتیم و در همین کش وقوسها، اصفهان تکمیل شد. نطنز ساختمانش به جایی رسید. اراک به همین شکل پیشرفت کرد و کارهای علمی و فنی هم جدی بود و همه پیشرفت داشتند. کشور احتیاج به فرصت داشت که جلو برود.
به هرحال الان هرکس مسؤول باشد، به تنگنا نزدیک میشویم. باید تلاشها این باشد که نگذاریم این تنگناها به بنبست نهایی برسد. البته ما مشغول هستیم و خدمت رهبری بحث و نظر میدهیم. ولی به نظرم به نقطه خطر رسیدیم. انشاءالله از این مرحله عبور کنیم. اگر در این مرحله ما را به شورای امنیت ببرند، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب است و بعدش معلوم نیست چه زمانی و چگونه میتوانیم بیرون بیاییم. لذا مسأله بسیار بسیار جدی است. اسم شورای امنیت تأثیر منفی زیادی برکشور دارد.
در داخل هم مشکلاتی را احساس میکنم، یکی مسأله گزینشهاست که به گونه خوبی نیست. داریم نسلها را که افتخارات انقلاب هستند که مدیران شایسته را برای ایران تربیت کرد، بد جلوه میدهیم. ممکن است در میان آنها افراد ناباب هم باشند، ولی انبوه مدیران خوب در همه طبقات مدیران بالا، میانی و پایین، سرمایه بزرگی برای کشور هستند. بالاخره، جنگ و انقلاب و ... است که این افراد را میسازد. معلوم نیست از این به بعد ایران بتواند چنین قشری را تربیت کند. از نظر علمی ممکن است چنین افرادی تربیت شوند، ولی انگیزههای انقلابی و ایثار که جزو ارزشهای بالایی است، کم است. به نظر میرسد مشکلاتی برای این قشر از مدیران خوب ایجاد میشود و باید فکری بکنیم. من فکر میکنم و شما هم فکر کنید.
مسایل اقتصادی وضع خوبی ندارد. در همین جنگ روانی و عمل ضعیف، بورس بهترین شرکتهای کشور را دارد. کشور یک شرکت را موقعی در بورس میپذیرد که از هر جهت آن شرکت نیرومند باشد. اگر آنها دچار مشکل شدند، معلوم است که برای بقیه هم این مشکلات هست که علامت بدی برای اقتصاد کشور است.
توقعاتی هم در انتخابات برای مردم درست شد. مردم فکر میکردند فوری خبرهایی خواهد شد و ما هم میدانستیم اینها شدنی نیست. به هر حال نظام سیستم دارد و نمیتوانیم آن را به هم بریزیم. پولی داریم و جاهایی برای آن قانون گذراندیم و خرج درست کردیم و چیزی نیست که آن را به هم بریزیم و به تدریج میشود کارهایی کرد.
اگر این توقعات برآورده نشود، عدهای که علاقهمند آن شیوه بودند، به آن امید بسته بودند و نوعاً نیازمند هستند، ناامید میشوند. بالاخره این یک مسأله است. کاری نشود که مردم مأیوس، بیتفاوت و مخالف شوند. در بخشهای دیگر هم کار به همین شکل است. انتظار داشتیم بعد از انتخابات بین مجلس و دولت، هماهنگی ایجاد شود. الآن میبینیم این توافق و هماهنگی نیست و ما هم نیاز به انسجام و همراهی داریم. الآن در این بخشها ضعیف عمل میشود.
الآن علیه ما تبلیغات بدی میشود. از دوران سخت زندگی من است که همه کشورها، روزنامهها و رادیوها علیه ما حرف میزنند که جملهای تکرار است. دیگران قبلاً این حرف را گفته بودند و حرف تازهای نبود و از دیگران هم شنیده بودند.
به هر حال زمینه، به گونهای بود که آنها را اینجوری به حرکت درآورد و الآن اهانت میکنند و حرفهای بدی میزنند و از این شرایط سوءاستفاده میکنند. در این شرایط باید به خودمان برسیم. ما و شما نمیتوانیم اوضاع را بدتر کنیم. باید کاری کنیم که اینها حل شود. آنجایی که میتوانیم، باید کار کنیم. شما هم جمع با ارزشی هستید. من با بخشهایی از ستادهای مردمی تماس پیدا کردم و میدانم که چه تیپهایی همراهی میکردند . پیشنهادی که میدهید،خوب است که اسم داشته باشید که عنوان فرهنگی، خیریه، اجتماعی و ... باشد که دور هم باشید و وقت بگذارید. امکانات جمع کنید و نظمی داده شود و من هم از این نوع ارتباطات زیاد دارم. دوستانی از گذشته و بعد از انتخابات این مسایل را پیگیری میکنند و من هم علاقهمندم با شما همکاری کنم. مجموعهای هستیم که با هم کار میکنیم و هرکسی سهم خودش را انجام میدهد. باید حضور و ارتباط داشته باشید و هرکسی به سهم خودش جایی از کار را بگیرد و کمک و اصلاح کند و هرکسی کار خودش را انجام دهد.
من در جریان قدس احساس کردم، راهی که باز کردند، خطرناک است. روز قدس فکر کردم، چکار کنم که راهی باز شود که نظام عقبنشینی نکند و جوابی داشته باشد که ما با اسراییل مخالف هستیم. نمیگوییم آنها را به دریا بریزید، میگوییم راهی پیدا کنید. راه ما جنگ نیست. راه ما این است که افکار عمومی، مردم فلسطین و آوارهها را به حساب آوریم و با حسابهای غربی هم میسازد و آنها باید رأی بدهند. ایران هم باید حرفی داشته باشد.
رهبری قبلاً مطلبی گفته بودند و دوباره تکرار کردند. راهی برای ما باز شد و باید راهی برای خروج از بیرون رفتن از بحران فکر کنیم. در مجموع میخواهم بگویم موقعیت، موقعیتی نیست که حداقل در رسانهها مخالف خوانی کنیم. موقعیتی است که اگر مخالفتی داریم، در محافل دوستانه و ارتباطات نظراتمان را بگوییم. البته گاهی که در بیرون چیزی گفته میشود، مهم نیست. لذا حالت هماهنگی را باید حفظ و از این مرحله عبور کنیم.
مرحله اول مرحله خارجی است. انشاءالله به سلامت عبور کنیم. مرحله دوم مردم، دو سه ماه صبر کردند و دو سه ماه دیگر میتوانند صبر کنند. بعدش نمیشود. تا به حال گفتیم شروع نشده، شروع که شد، گفتیم عجله نکنید. چند ماه دیگر که گذشته و بودجه بعدی که آمد و معلوم شد چه کار میخواهیم بکنیم، آن وقت نمیتوانیم به مردم بگوییم صبر کنید. قطعاً باید اقدام مثبتی کرد. بالاخره بیکاری در این شرایطی که من میبینم، در آینده حالت انفجاری پیدا میکند. چون ممکن است خیلی از جاها تعطیل شوند و سرمایهگذاری جدید نکنند وکارهای جدید در بخشهای مختلف انجام نشود. به حالت اعتماد در کشور نیاز است. بالاخره کسانی که پولی دارند و آمادگی ندارند پولشان را به هر قیمت در اختیار مردم قرار بدهند، آنها از این شرایط سوءاستفاده میکنند و ما باید مواظب باشیم که سوءاستفاده نکنند و بیرون نبرند. اگر ارقامی که میگویند راست باشد و اینهمه پول به خارج رفته باشد - آقای هاشمی در مجلس گفتند حداقل هشت هزار شرکت به خارج رفتند- رقم وحشتناکی است.
مسئله برای بانکها جدّی شده است. آقای احمدینژاد فشارش را روی بانکها گذاشته و من میدانم اگر بانکها بد عمل کنند، بسیار خطرناک است. الآن در بانکها تصمیمگیری نیست و مدیران عامل دستشان روی هم است و منتظرند ببینند چه میشود و به مردم سرویس نمیدهند. خیلیها ورشکسته میشوند و بازاریها ادعای بدی میکنند. ممکن است چند هزار شرکت ورشکسته شوند. چکها برگشت میخورد و سفتهها واخواست میشود و در آینده اینها خیلی خطرناک است که بیاعتمادی باشد، بیکاری باشد، سرمایهگذاری نشود و توقعات مردم هم بالا باشد.
ما که نیامدیم به مردم بگوییم دو سال صبر کنید، درست میکنیم. اینها گرفتاری درست میکند. البته اگر متحد باشیم، مردم همه اینها را تحمل میکنند و اگر اختلاف داشته باشیم، بعضیها به میدان میآیند. مسایل گوشهای هم زیاد شده است. در اهواز دیروز چند هزار عرب ریختند و شعار دادند. درگیری شده، در مهاباد هم که قبلاً بود، دوباره شروع شد. این چیزها هم ما را اذیت میکند. همه اینها را که میگویم، توقع این نباشد الان کسانی که یک نوع مخالفتی دارند، ابراز مخالفت کنند. باید همه ما کار کنیم و انشاءالله کار میکنیم.
○ چیزهایی که ما گفتیم، منظور ما این بود که در این انقلاب هیچکس بعد از مقام معظم رهبری به اندازهی حضرتعالی تجربه و شناخت ندارد. شخصاً فکر میکنم که ظلم بزرگی به ما شد و شما شخصاً چیزی را از دست ندادید. ولی به ما و فرزندان ما ظلم شد. به هر حال در طول چند سال انقلاب مسایل بدست بزرگانی چون شما و رهبری و ... به اینجا رسید، ولی نباید اینگونه باشد که یک نفر به اسم تحوّل بخواهد همه اینها راخراب کند. همان موقع که ایشان گفت: «من طرحی برای هستهای دارم» مایه تعجب همه شد و یقین داشتیم که چنین چیزی وجود خارجی ندارد. به هر حال تغییر سیستم به شکلی که پیش میرود، امکانپذیر نیست و ضربه بزرگی به نظام، انقلاب و مملکت میزند. ما نمیتوانیم از انقلاب بگذریم. ما در خدمت شما هستیم تا شما راهحل ارایه فرمایید.
● مطمئناً ما باید برای آینده همکاری کنیم. اگر قبلاً مسؤولیت داشتیم، الآن مسؤولیت ما بیشتر است. به هر حال خامی الآن کشور را رنج میدهد. نزدیک بود دانشگاه آزاد اسلامی را که یک میلیون دانشجو در آن درس میخوانند، به هم بریزند. یعنی ممکن بود فتنه عجیبی ایجاد شود و همه چیز به آنها مربوط نبود. همین طوری بحث شهریه را مطرح کردند و آقایان خیلی زحمت کشیدند تا ثابت کردند که این شهریه حداقل نیازهای دانشگاه را تأمین میکند. معدل ما در شهریهها چهارصدهزار تومان است. دانشگاههای دولتی برای هر دانشجو دو میلیون و چهارصدهزار تومان پول میگیرند و دانشگاه آزاد چهارصدهزار تومان میگیرد. به هر حال نزدیک بود به هم بریزد. اگر من نمیآمدم و تشکیل جلسه نمیدادم و آنها رادعوت نمیکردم که بنشینیم و صحبت کنیم، به بنبست میرسیدند.
○ ما مورد بیمهری قرار گرفتیم و خیلی از بچههای ما اذیت میشوند و الآن برخی از بچههای ما را اخراج کردند. در مرحله دوم خدمت حضرتعالی رسیدیم. مملکت، مملکت ماست و دوست نداریم به راه بدی برود. الآن کارها در همه جا تعطیل است.
بحث آموزش عالی که من چندین سال سابقه آموزش عالی را دارم، با بحثهایی که مطرح شد، انتظارات جامعه افزون شد و در عمل کارهایی که عزیزان کردند، ده درصد از صد درصد اهداف آنها را برآورده نکرده است. ما با این وضعیت جدید نقل و انتقال دانشگاهها دچار وضعیت بدی شدیم. سرخوردگیها در یک ماه گذشته بسیار افزون بوده است. مردم در دانشگاهها و مراکز آموزشی سرگردان هستند. ما با این عملکرد سرمایههای اجتماعی و روانی را از دست میدهیم. نتوانستند به توقعات ایجاد شده جامه عمل بپوشانند. تغییرات گستردهای را در دانشگاهها شاهد هستید. الآن نیروهای متخصص را کنار میزنند، در صورتی که همه افراد برای انقلاب زحمت کشیدند. کنار زدن این افراد الآن معنایی ندارد. به نظر ما مجمع باید وارد شود. الآن آمارها نشان میدهد که چه تعداد از اساتید ما قصد رفتن دارند. کم کم تسویه حساب میکنند و محترمانه میخواهند از کشور خارج شوند. مراکز تحصصی و آموزشی کشور دچار اشکال شده است. مدیران و متخصصان کنار گذاشته شدند و بهایی هم به آنها داده نشده است. به هر صورت ما این را مبتنی بر گسستگی پراکنش متقابل بین مردم و دانشگاهها و نخبگان میدانیم.
عدم استفاده و بهرهبرداری از نخبگان عنوان دوم این بحثهاست. هیچگونه رویکرد جدیدی برای دانشگاهها ارایه نشده و برهمین اساس از ظرفیتها استفاده نمیشود. جامعه حق دارد برای خود تعیین تکلیف کند و حقوق دیگران باید رعایت شود. در جامعه ما اقلیّت و اکثریّت نداریم .اقلیت هم جزو مردم هستند و نظر آنها باید لحاظ شود.
● متشکرم. من حرفهای شما را قبول دارم و اینکه چگونه از این وضع خارج شویم، بحثی است که باید انجام شود. خیلی خوش آمدید