سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار علمای استان گیلان

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار علمای استان گیلان

  • منزل امام جمعه گیلان
  • پنجشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسّلام علی رسول الله و آله
خداوند را شکر می‌کنم که در بدو ورود به استان گیلان، توفیق زیارت برادران اهل علم و روحانی به دست آمده، به خصوص اینکه بعد از مسؤولیت امام جمعه آقای آیت‌الله قربانی، توفیق پیدا نکرده بودم که دراینجا ایشان را ببینیم. خوب شد که این نقص هم از تاریخ ما برداشته شد. با آقای قربانی از زمان نوجوانی همراه و همسنگر بودیم. همانطور که فرمودند، از سال 1329 در قم با هم آشنا شده بودیم. هر دو تازه آمده بودیم. من سال 1327 آمده بودم و ایشان یک سال پس از من در سال 1328 به قم آمده بود. آن آشنایی ثابت است و عمیق‌تر شد و الحمدلله تا به حال در یک مسیر، با هم زندگی و کار کردیم. بسیاری از علمای گیلان از دوستان بسیار صمیمی من بودند. به همین دلیل ارتباط من با استان گیلان همیشه خیلی زیاد بود. به مرحوم حاج شیخ ابوالمکارم، پدرم مرحوم آیت‌الله ربانی املشی ارادت داشتم. بعد که در گیلان مستقر شدند، مرتب می‌آمدیم و می‌رفتیم. مرحوم حجتی واعظ از دوستان صمیمی ما و حقیقتاً شخصیت ارزشمندی در بین روحانیون گیلان بودند.
گیلان همیشه اقطابی از بزرگان اهل علم را داشته که در کلیت کشور تأثیرگذار بودند. روحانیت دارای غنای نفس و شخصیت‌های با ارزش بوده و هست. جای مرحوم آیت‌الله احسان‌بخش در این مجلس خالی است. هر وقت می‌آمدیم، ایشان را زیارت می‌کردیم و الان با خلاء وجود ایشان مواجه هستیم. خیلی از آقایان هستند که اگر بخواهم لیست اسامی آنها را عرض کنم، وقت ما صرف آن خواهد شد. به هرحال احترام و عاطفه‌ای جدی برای علما و طلاب گیلان قائل هستم و این جلسه برای من مأنوس و خیلی شیرین است.
به طور کلی روحانیت حق بزرگی بر ایران دارد. تاریخ ایران با روحانیت عجین است. روحانیت همیشه ستون و استوانه استقلال ایران بوده است. یکی از اشکالاتی که در حوزه‌های علمیه است و شاید آقای قربانی بتوانند در رشت برطرف کنند، عدم آشنایی حوزوی‌ها با تاریخ ایران است. جزو درسهای‌ما نیست و این‌عیب است. درست است که باید علوم اسلامی را بخوانیم، ولی تاریخ اسلامی ایران را باید حداقل به صورت کلاسیک بخوانیم.
اگر تاریخ ایران را با دقت بخوانید، خواهید دید که در هر برهه‌ای که ایران دچار مشکل شده، روحانیت قدم پیش گذاشته و مشکلات را حل کرد. استثناء ندارد. البته در خیلی جاها مثل فارس، آذربایجان، کرمان، خراسان، اصفهان و تهران منطقه‌ای است. در هرجا که تاریخ را نگاه کنید، می‌بینید که همیشه روحانیت ریشه‌داری در این مناطق بوده است. حکومت‌ها مثل الان انتخابی نبود که خود مردم سهیم باشند. حکومتها نوعاً با جنگ تشکیل می‌شدند و بعضاً ارثی بودند. حکومت‌های منطقه‌ای و کلی این‌گونه بودند.
در آن موقع کسی که در مقابل حکومت‌های زوری از مردم حمایت می‌کرد، روحانیت بود. همیشه این‌گونه بود. هرجا که حکومتها با مردم مشکل داشتند، با روحانیت هم برخورد می‌کردند. در همه تاریخ این‌گونه بود. خواهش می‌کنم شما آقایان اهل علم حتی اگر درس شما نیست، مطالعه کنید. البته درست این است که درس باشد. کتابهای درسی که الان برای تاریخ است، نوعاً در زمان پهلوی تهیه شده و انحرافی است. آنها ضد روحانیت و اسلام بودند و با زاویه‌های دیگری این متون را تهیه کردند. ما باید متن دروس را بنویسیم. این کار بزرگ روحانیت است.
البته در گیلان فقط می‌توانید گوشه‌ای از کار را انجام دهید. باید در کل کشور شود. ولی می‌توان از گیلان شروع کرد. یعنی عده‌ای از اهل نظر را جمع کنید تا کار کنند و ببینند در تاریخ گیلان چه اتفاقاتی افتاد.
آخرین کار روحانیت انقلاب اسلامی بود که واقعاً کشور را نجات داد. وقتی کشور از دست خانواده پهلوی گرفته شد، مثل عضو بدن انسانی بود که در دهان سگ‌ها جویده و با ویروس هاری مسموم شده باشد. همه چیز کشور خراب و آلوده بود. الان از بس در مباحث کلامی، باندی و رقابت‌های انتخاباتی بحث‌های برخورد با دستاوردهای انقلاب زیاد شد، کسی به گذشته توجه زیادی نمی‌کند.
روحانیت کار بسیار بزرگی کرد. زمانی که آیت‌الله قربانی اشاره کردند، یعنی سال 29 که ما خیلی جوان و در قم بودیم، هفت، هشت سال بود که کشور از شرّ رضاخان آزاد شده و نجات پیدا کرده بود. اما بلوایی در کشور بود. حزب توده به خصوص در منطقه شمال کار می‌کرد. چون با شورویها مجاور بودند. حتی در حوزه هم کسانی را داشتند و کار می‌کردند. در کل کشور هم حکومت و درباره اصل بلیه بودند. کشور واقعاً مشکل داشت.
نهضت اصیل روحانیت از آن موقع به تدریج به سوی شکل‌گیری می‌رفت. مدتی طول کشید تا ما حوزه‌ها را تشکیل دهیم. قبل از آن حوزه‌ای نبود. حوزه نیمه جانی از زمان آیت‌الله حائری مؤسس، در قم مانده بود. مساجد و حسینیه‌ها را در زمان پهلوی تخریب و هیأتها را تار و مار کرده بود. روحانی و واعظی نبود. وضع از این جهت اشکالات واقعی داشت. طول کشید تا روحانیون شکل بگیرند و درس بخوانند.
موقعی که ما طلبه‌ها شروع کرده بودیم، تعداد محدودی در قم بودیم. الان حوزه در سراسر کشور تشکیل شده است. روحانیون در دانشگاهها، دبیرستانها و ادارات هستند. وضع به گونه دیگری شده است. برای شما سخت است که وضع گذشته را تصوّر کنید. فقط عده‌ای در کشور روحانی بودند که پهلوی‌اجازه می‌داد لباس‌بپوشند. تعداد کمی اجازه پیدا می‌کردند.
بالاخره مبارزه شکل گرفت و روحانیت به کمک مردم مبارزه را شروع کرد و خیلی سریع پیش رفت. مبارزه بسیار کم تلفاتی بود. چون ملی و مردمی بود. با مردم کار می‌کردیم. حالتی که در گذشته بود، دوباره اوج گرفت و پیش آمد و توانستیم با مردم ارتباط برقرار کنیم. از سال 40 که شروع کردیم تا سال 57 فقط 17 سال طول کشید. در این 17 سال اوضاع عادی بود و تعدادی در زندان بودند و چند نفر اعدامی داشتیم. برخوردهای محدودی هم پیش می‌آمد. چنین چیزی در دنیا کم اتفاق می‌افتد و در ایران به خاطر عمق حضور روحانیت در مردم بود و متن مردم در همه امور مبارزه حضور داشتند.
روحانیت کشور را نجات داد. کسانی که تاریخ ایران را بخوانند، می‌بینند که روحانیت به عنوان پناهگاه مردم، دین و مذهب شیعه مطرح بود و باید به عنوان همین پایگاه فعال باشد. البته طبیعت عقاید مردم این حالت را پیش می‌آورد. بخواهیم یا نخواهیم این اتفاق می‌افتد و باقی می‌ماند. گفتم که در زمانی که می‌خواستند روحانیت را سرکوب کنند، نمی‌توانستند. الان که کسی نمی‌خواهد روحانیت را سرکوب کند.
روحانیت در دوران مسؤولیت و حاکمیت بعد از انقلاب، طبیعت ذاتی خود را از دست نداد. همان حالت را حفظ کرد. آقای قربانی در راه می‌گفتند که طلبه‌ها و روحانیون استان از لحاظ معیشت مشکلات واقعی دارند. همیشه این‌گونه بود. البته روحانیت هیچ‌وقت بنای صنفی نداشته است. همیشه با زندگی بسیار محدود ساده جزو طبقات متوسط و پایین‌تر از متوسط مردم بود. البته استثناهایی هم داشتیم.
در دورانی که همه قدرتهای اصلی کشور مال روحانیت بود، رهبری، ریاست جمهوریها، ریاست قوه قضاییه، ریاست مجلس و سمَت‌های دیگر با روحانیت بود، طلبه‌ها و علما همین‌گونه بودند. حتی کسانی که کار گرفتند، سطح زندگی بهتر از کارمندان آن اداره ندارند. باید این خصیصه را حفظ کنیم. این افتخار برای ما کم نیست. باید همین‌گونه بماند.
همیشه با مردم بودیم. در مشکلاتی که برای مردم در انقلاب و جنگ پیش آمده، با مردم بودیم. اگر تعداد شهدای روحانیت را از لحاظ درصد نسبت به صنوف دیگر مقایسه کنید، می‌بینید که شهدای روحانی چند برابر هستند. فرزندان و بستگان روحانیت هم شهید شدند. یعنی در صف مقدم قربانی دادن ایستاده‌اند.
از مواهب مادی کشور در سطح کمتر از متوسط بهره‌مند هستند. این باعث می‌شود که روحانیت با مردم باشد.از طرفی دنیاهم به طرف مردم می‌رود. دوران خان‌خانی، لشکرکشی‌ها، تصرف کشورها، حاکمیت هزار فامیلیها و ارث‌بری‌های حکومتی در حال انقضا است و تبدیل به اراده و خواست مردم می‌شود. در دیکتاتورترین کشورهای دنیا هم به این وضع در حال اتفاق است. حتی در قبایل آفریقایی که بوی تمدن زیاد نیست، در سایه ارتباطات و ابزار اطلاع‌رسانی دنیا و آگاهی‌ها و دانش مردم این اتفاق، در حال افتادن است. حاکمیت مال مردم است. دیگر نمی‌تواند ارثی و لشکرکشی باشد. شاید بتوان با مال فریبکاری کرد، منتها پرده فریبکاری زود دریده می‌شود و نمی‌ماند. موجی است که مردم فریب می‌خورند و دوباره آگاه می‌شوند و می‌بینند راه درست چیست.
راه مردم با فطرت و با عشق به پیامبر (ص)، ائمه (ع) و ولایت، وطن و تمدنی که در سلولهای ما با ما به ارث رسیده، همین است. تمدن ایران هزاران سال سابقه دارد و مردم ایران مثل دیگر نقاط دنیا در حاکمیت جدی خواهند شد و روحانیت با همین خصیصه‌هایی که عرض کردم، می‌تواند راهنمای مردم بماند و با مردم باشد. چون مردم به دین، آخرت و عقایدشان اهتمام می‌ورزند.
می‌خواهم به شما عرض کنم که راه درستی انتخاب کردید که طلبه شده‌اید. می‌تواند سعادت دنیا و آخرت را برای ما و ملت ما داشته باشد. البته روحانیت همیشه باید خود را به روز کند. نمی‌تواند سنتی عمل کند. سنتی به معنای عقیده داشتن به مبانی اسلامی، قرآن و سنتهای حقیقی اسلام خوب است و از این جهت باید تا قیامت سنتی باشیم. اما در مسایل اجرایی، ابزار، وسیله کار و تحولات روزگار، همانطور که اسلام خواست باید «کل یوم هوفی شأن» باشد. باید سایه خداوند که هرلحظه در شأن جدیدی است، در ما باشد. باید همراه با تطور زمان و علوم روز، آشنا به شرایط و ابزار کار باشیم.
دستاوردهای بشری کم نیست. نمی‌توانیم از آن دستاوردها غافل باشیم. اگر روزگاری سالانه چند تحقیق موثر پیدا می‌شد، الان روزانه هزاران تحقیق مؤثر در سراسر دنیا اتفاق می‌افتد. دانشجویان، محققان، استادان، مراکز علمی و تحقیقی هر روز دستاورد جدیدی دارند. چون سر و کار روحانیت با هدایت کلی جامعه است، باید به روز باشد. این مشکل حوزه‌های ماست که در این سطح نیستند. حرکات خوبی آغاز شد، ولی معمولاً با مقداری تأخیر دنبال مسایلی که تحول ایجاد می‌کنند، حرکت می‌کنیم. شاید مطمئن حرکت کنیم، ولی زمان به سرعت جلو می‌رود و نباید زیاد عقب بمانیم. فاصله آن قدر زیاد می‌شود که جبران آن سخت می‌شود. لذا حوزه‌ها باید کارهای بزرگی انجام دهند.
امیدوارم در استان شما و با یمن حضور آقای قربانی که از طلاب روشن در دوره تحول روحانیت بودند، اتفاقات مهمتری بیفتد. سفرم کوتاه است و برای یادواره شهدای بندرانزلی آمده‌ام. سفرهایی که می‌کنم محدود به شهداست. چون خیلی به آنها عشق می‌ورزم. قدرت و نجات کشور و نظام را مرهون آنها می‌دانم. خودم را هم مدیون آنها می‌دانم. چون در جنگ فرمانده آنها بودم و آنها را مثل فرزندان خودم می‌بینم. هرجا که بتوانم، می‌روم. این مسافرت هم به خاطر شهداست. در سایه شهدا این توفیق را پیدا کردیم که شما را هم ببینیم.
البته با آقای عبداللهی که در دوران دفاع مقدس از همکاران بسیار جدّی ما در لشکر قدس بودند، ارتباط داریم و به خاطر سابقه آشنایی می‌توانیم نسبت به مشکلات استان عمیق‌تر آشنا شویم و نظراتم را با ایشان درمیان بگذارم.
در کل با استان گیلان خوب آشنا هستم. وضع کشاورزی شما را در برنج، چای، پیله، مرکبات و اشجار و وضع شیلات، گردشگری و صنعت استان شما را می‌دانم. اگرچه بین دوره اجرایی تا الان کمی فاصله افتاد، ولی اوضاع کشور با مطالعات من همراه است. با دوستان مذاکره خواهیم داشت و انشاءالله برای مسایلی که آقای قربانی فرمودند، کار خواهیم کرد.
در مسیر فرودگاه تا اینجا بحثی داشتیم که مایه تأسفم شد. مشکل شورای نگهبان در مورد اعتبارات بازسازی صدمات برف در استان شما را حل کرده بودیم. خیال می‌کردم تا امروز آن پولها که مدتها پیش تصویب کرده بودیم، به دست مردم که خانه‌ها و زیربناهای صنعتی آنها و استان خراب شده، رسیده که متأسفانه متوجه شدم خیلی تأخیر دارد. چرا باید صنایع ما که کشور به آنها نیاز دارد، معطل بمانند؟ بودجه‌اش که تصویب شده است. چرا باید در مسیر این قدر معطل شود؟
همچنین در مورد کشاورزانی که زندگی آنها با پیله ابریشم یا چای آمیخته شده، مطالبی شنیدم که ناراحت شدم. کشور هم به رونق آنها نیاز دارد. چون  بخشی از اقتصاد کشور هستند. به نظرم تأخیرهایی که اتفاق افتاده، قابل قبول نیست. انشاءالله با سرعت بیشتر بتوانند این اعتباراتی که حق مردم است، به گونه‌ای بدهند که «داروی بعد از مرگ سهراب» نباشد. معلوم نیست که مردم بتوانند این قدر تحمل کنند.
مسئله چای جزو مسایل مهم است. در مجمع شکایت‌های بزرگی از چایکاران داشتیم و بررسی کردیم. آقای دکتر نوبخت پیگیر هستند. هنوز هم داریم کار می‌کنیم که تصمیم درستی برای چای بگیریم. گیلان در همه بخشها مسایل مهمی دارد که باید با همکاری مسؤولان استان و مرکز به آنها پرداخته شود. من هم با مسؤولان شما و مرکز صحبت می‌کنم و امیدوارم این مذاکرات بی‌نتیجه نباشد، شما را به خدا می‌سپارم.
والسّلام علیکم و رحمه‌الله