سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار شورای سردبیری روزنامه فرهنگ آشتی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار شورای سردبیری روزنامه فرهنگ آشتی

  • تهران
  • یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۰
اعتماد مردم به بهترین سرمایه دولت‌ها/ توجه مردم، مهمترین عنصر برای اسلام/ استحکام نظام در اعتماد مردم/ معجزه ابزار اطلاع‌رسانی در دنیا/ امکان انعکاس اخبار در اقصی نقاط دنیا/ همکاری مردم و استحکام نظام/ احتمال برنامه‌ریزی دولت برای انتخابات مجلس/ نتایج معکوس پنهان کردن امور از مردم/ ضررهای کشف دروغهای مسئولین به مردم/ صداقت با مردم، خواست اسلام و راهکار درست حکومت‌داری/ پسندیده بودن صداقت در فضای عمومی دنیا/ نادرستی فریب مردم برای انتخابات/ روراستی با مردم، مبنای درست کارهای دولت در جامعه/ دستورات شرع و قانون اساسی درباره لزوم شفاعیت انتخابات/ طبیعی بودن فعالیت‌های تبلیغی دولت‌ها در سالهای پایانی دوره‌ها/ خدمت صادقانه، بهترین تبلیغ برای دولت‌ها/ دروغ تاریخی انتساب حزب کارگزاران به هاشمی رفسنجانی/ چگونگی تأسیس حزب کارگزاران/ گفتگوهای آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی درباره حزب کارگزاران/ علل موافقت آیت‌الله خامنه‌ای با اعلام موجودیت حزب کارگزاران/ لزوم پرهیز از اموال دولتی برای احزاب/ سیاسی بازی بعضی‌ها در مقوله تفکیک جنسیتی دانشگاه‌ها/ لزوم بررسی کارشناسانه طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها/ سالم نگهداری فضای جامعه، وظیفه دولت اسلامی/ لزوم بحث‌های اقناعی در بحث تفکیک جنسیتی/ شورای عالی انقلاب فرهنگی، مرجع تصمیم‌گیری درباره طرح تفکیک جنسیتی/ لزوم پرهیز از تعصب در بحث‌های کارشناسی/ صداقت، بهترین سرمایه روزنامه‌ها/ تجربه تارخی در حفاظت خداوند از بندگان صالح

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله

من نظر کلی را در اینجا می‌گویم و اگر وقتی بود، آقایان و خانم‌ها - اگر خواستند- سؤالات خود را بپرسند.

من همیشه این‌گونه فکر می‌کردم و الان بیشتر برای من محسوس و ملموس شده است. آن موقع‌ها با تحلیل ذهنی و مطالعات تاریخی این‌گونه بودم، فکر می‌کردم که بهترین راه برای هر دولت یا نظامی و به خصوص مسلمان‌ها و مخصوصاً در ایران این است که به مردم اعتماد کنیم. این هم دستاورد شخصی و فکری من نیست. من از قرآن و عمل پیامبر(ص) می‌فهمم. فکر می‌کنم دین ما اسلام بیشترین بها را به مردم می‌دهد. شاید ادیان قبل هم این‌گونه بودند. چون الان متون محفوظ ادیان قبل در اختیار ما نیست و نمی‌توانیم با اطمیان در ردّ یا قبول این موضوع و موضوعات دیگر قضاوت کنیم، اما در اسلام همه چیز دست ما است و فکر می‌کنم مهمترین عنصر برای دین اسلام در زمان پیامبر(ص) این بوده که به مردم و به آنهایی که سروکار داشت، اعتماد داشته باشد.

اعتماد به مردم هم باعث استحکام نظام و هم رضایت مردم و هم جلب همکاری می‌شود. چون مردم آن نظام و مسئولانش را از خودشان می‌دانند و مثل یک خانواده بزرگ می‌ماند که شکل می‌گیرد. الان در همین شرایط و هر چه هم جلوتر می‌رویم، واضح‌تر می‌شود. به خصوص در دو دهه اخیر که انفجار اطلاعات در دنیا اتفاق افتاده است. الان ابزار اطلاعاتی واقعاً معجزه‌آساست.

اگر در همین لحظه که با شما حرف می‌زنیم، صحبت‌های ما از یک تریبون بازی منتشر می‌شد، تمام سطح کره زمین می‌توانستند متوجه شوند که در این اتاق چه می‌گذرد. ایران هم از جاهایی است که هنوز به هر دلیل مخاطب دارد. حالا بعضی‌ها به عنوان خصومت و بعضی‌ها به عنوان دوستی مخاطب ما هستند. الان جایی است که نبض سیاست روی ما تند می‌زند.

بهترین کار و راه ما این است که به مردم اعتماد کنیم. معنای آن، این نیست که صددرصد مردم با ما خواهند بود. ممکن است خیلی‌ها هم اختلاف‌سلیقه داشته باشند. اما قطعاً مردم در چنین فضایی همکاری می‌کنند و تعصبات نظام بالا می‌رود. در چنین شرایطی این بازی‌های سیاسی را مردم می‌فهمند. یک زمانی بود که مردم این بازی‌ها را نمی‌فهمیدند و بایستی مدتی می‌گذشت تا مردم متوجه شوند که چه کلاهی سرشان رفت! ولی الان صاحب‌نظرها از قبل پیش‌بینی می‌کنند که چه اتفاقی در حال افتادن است.

این نکته‌ای را که الان شما می‌گویید برای من روشن نیست که طرحشان این است که این‌گونه با وزارت کشور برای انتخابات برخورد کنند. ولی از مجموعه حوادث برای بعضی‌ها قابل حدس است که ممکن است چنین چیزی پیش بیاید. بعضی‌ها هم برای این کار برنامه‌های وسیعی دارند.

الان نمی‌توان چیزی را از مردم مخفی کرد. حتی اگر بخواهیم مخفی کنیم، از این کار نتیجه معکوس می‌گیریم. هر چه را که بخواهیم مخفی کنیم، کشف می‌شود. منتها مقدار زیادی از حقایق مکتوم می‌ماند. البته این با دروغ گفتن فرق دارد. یک وقت کسی حرف راست را نمی‌گوید که بد است، اما گاهی حرف دروغ می‌گوید که آن بدتر است. چون وقتی بخواهیم با دروغ سر مردم کلاه بگذاریم، مطمئناً دیر یا زود آن دروغ کشف می‌شود که خیلی ضرر می‌کنیم. آن موقع می‌گوییم:‌ای کاش حقیقت را می‌گفتیم. لذا بعد از کشف دروغ باید مدتی زحمت بکشیم تا بگوییم مسئله این‌گونه بود یا این‌گونه نبود.

لذا بهترین راه و صادقانه‌ترین راه که خداوند می‌پسندد و اسلام هم طرفدار آن است، این است که انسان با مردم روراست باشد. مطبوعات، رسانه‌ها و همه تریبون‌های کشور هم باید مسائل را صادقانه با مردم مطرح کنند. چون فرض ما بر این است که حکومت و مدیریت در اسلام، یک پست برای خدمت بیشتر به مردم است. یعنی این پست‌ها و مقام‌ها امتیازی نیست که به دست انسان آمده و انسان بخواهد مثل سفره‌ای از آن استفاده کند. برای خدمت بیشتر است. اگر به مردم خدمت کردیم، طبعاً از این سمت بهره خوبی بردیم. اگر با این فضا با مسائل برخورد کنیم که اخلاق اسلامی و سیاست اسلامی و انسانی این‌گونه است و سیاست انسانی هم کاملاً همین است. اگر حتی همه دنیا این‌گونه نباشد، فضای عمومی دنیا صداقت را تحسین خواهند کرد.

من فکر می‌کنم در این شرایط بهترین راه همین است که به مردم اعتماد کنیم. اینکه بخواهیم با دغل‌بازی سر مردم کلاه بگذاریم و مردم را موقتاً برای انتخابات فریب بدهیم و به خاطر آرای مردم حقیقت را بپوشانیم، درست نیست. من این رویه را اصلاً قبول نداریم. اینکه چقدر بتوانیم عمل کنیم، بحث جداگانه‌ای است.

باید مبنای کارهای خود را بر این قرار دهیم که هم با خودمان و هم با مردم صادق باشیم و بدانیم خیر، صلاح و سعادت هم در همین است. ممکن است انسان موقتاً خسارتی هم ببیند، اما در نهایت اشخاص امین، صادق و خدوم برنده هستند. حرف مهم من در این فضایی که این‌گونه پیش می‌رود، این است که این‌گونه باشیم.

در مورد انتخابات، هم قانون اساسی ما و هم شرع ما می‌گوید که باید آن قدر شفاف باشد تا آنچه را مردم می‌خواهند، به دست آورند. اینکه گفتند که باید از اول پایه اصلی انتخابات براساس مردم تشکیل شود، به خاطر این است که می‌خواهند اعتماد مردمی را جلب کنند. یعنی برای این کار باید از افراد وجیه، مورد قبول و خوشنامی که مردم به آنها اعتماد دارند، استفاده شود. چون نهایتاً رأی مردم در اختیار اینها قرار می‌گیرد. لذا باید روی این اصل و موضوع تکیه کنیم.

نکته دیگری که به آن اشاره کردید این است که دولت‌ها در پایان دوره می‌خواهند برای خودشان آمادگی کسب کنند و از موقعیت فعلی خود در جهت استحکام پایه‌هایشان در آینده استفاده نمایند. این یک چیز طبیعی است و همه می‌خواهند این‌گونه باشند، اما اگر واقعاً می‌خواهند، باید صادقانه عمل کنند. بهترین راه این است که هر دولتی آن چنان خدمت کند که مردم باور کنند که این دولت صادق است. راه صحیح همین است.

یک وقت فکر می‌شود مثلاً دولت تشکیلاتی ساخته تا در آینده بتواند خودش و نیروهایش را در رأس داشته باشد. یکی از احزابی که در دولت من ساخته شد، حزب کارگزاران سازندگی است که آن را به من نسبت می‌دهند. اولاً بگویم این نسبت یکی از دروغ‌های تاریخی در مورد من است. چون من مخالف تشکیل این حزب بودم و در مصاحبه‌های مختلف مکرراً گفتم. مخصوصاً در مصاحبه با روزنامه کیهان که یک مصاحبه چالشی بود. خیلی روشن گفتم که من مخالف این کار بودم. این موضوع را هم به صورت تلفنی خدمت آقای خامنه‌ای و هم حضوری خدمت آیت‌الله خامنه‌ای گفتم که من مخالف هستم. حتی عده‌ای از اعضای دولت می‌خواستند به طور مستقل اقدام بکنند که به آنها گفتم چون در دولت من است، نمی‌خواهم این کار انجام شود. البته هر کسی حق دارد این کار را انجام دهد، من شخصاً مخالف انجام آن هستم. آن موقع زاویه دید رهبری این بود که می‌خواستند رقابت‌های جدّی و صندوق‌ها پرتر باشد. البته ایشان با نظر خیری می‌خواستند این کار را بکنند که آن جمعیت به وجود آمد.

آخرین لحظه‌ای که اینها در دولت داشتند بیانیه را امضا می‌کردند، من از همان جا به آقا تلفن کردم و به ایشان گفتم که اینها در حال امضا گرفتن هستند و من مخالف هستم و نمی‌خواهم در دولت من این کار را بکنند. بیرون هر کسی می‌تواند این کار را بکند. ایشان گفتند: مگر 270 نفر به مجلس نمی‌روند؟ گفتم: بله. گفتند: هر کسی می‌خواهد، برود و بگذارید این کار را بکنند. ایشان با این دید نگاه می‌کردند و من با دید دیگری نگاه می‌کردم.

به هر حال علی رغم تمایل من، آن جمعیت تشکیل شد. جمعیت بدی هم نبود و نمی‌خواهم از آنها عیب جویی کنم. حق آنها بود که این کار را بکنند. اما نظر من این نبود که این‌گونه بشود. اعتقاد دارم که نباید از موقعیت بیت المال و رانت‌های دولتی برای یک باند استفاده کرد. بلکه باید آن را برای همه مردم استفاده کرد. البته اگر تشکیل احزاب و جمعیت‌ها صادقانه باشد، در جهت خدمت به مردم است.

نکته‌ای که دوستان خواستند آن را خدمتتان مطرح کنم، در رابطه با بحث تفکیک جنسیتی است. اینکه دانشگاه‌ها باید اسلامی باشند، از افتضائات انقلاب اسلامی است. البته نه تنها دانشگاه‌ها، بلکه همه جا باید اسلامی باشد.

همان‌گونه که استحضار دارید طرح تفکیک جنسیتی و نهادینه کردن آن، توسط دولت نهم انجام شد.

در همین راستا، اقداماتی انجام و حتی دستورالعملی نیز صادر شد. اما بعد از آن، آقای احمدی‌نژاد نامه‌ای به وزرای علوم و بهداشت نوشتند که این تفکیک متوقف شود. اینکه طرح این موضوع با چه انگیزه‌ای و به چه نحوی بوده و آیا اصلاً بستر آن وجود داشته و می‌بایست انجام می‌شده یا نه، از مباحث تخصصی است. ضمن اینکه مراجع هم نسبت به صدور این نامه از سوی آقای احمدی‌نژاد، ابراز تأسف کردند. اگر حضرت‌عالی مصلحت می‌دانید راجع به این موضوع، نظر خود را بیان بفرمایید.

· الان نمی‌خواهم به هر یک از اینها نسبتی بدهم. اما قطعاً آنچه که مضر است، این است که کسی بخواهد با این مقوله‌های انسانی- اسلامی بازی سیاسی کند و به عنوان یک فرصت برای جذب عده‌ای و برای یک هدف خاص باندی این کار را انجام دهد. چون هم خلاف اخلاق و هم خلاف مصلحت است.

بالاخره مسئله مهمی است. باید اول ببینیم آیا امکان تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها وجود دارد یا نه؟ آیا می‌شود کم کم دانشگاه‌های زنانه و مردانه جدا از هم تشکیل داد یا نه؟ این یک بحث است.

بحث دیگر این است که آیا در جایی که زن و مرد با هم حضور دارند، می‌توان مراعات کرد یا نمی‌شود؟ من فکر می‌کنم می‌توان مراعات کرد. منتها باید مبنایی و اصولی رفتار کنیم. چون این راه یک راه فرهنگی است و در مسائل فرهنگی کارهای تحمیلی هیچ وقت جواب نمی‌دهد. البته خود محیط یکی از عوامل انسان‌ساز است. ضمن اینکه محیط فاسد با محیط سالم فرق می‌کند و هر یک از آنها تأثیر خود را می‌گذارند. وظیفه حکومت این است که محیط جامعه را سالم نگه دارد. ولی آنچه که فرهنگ را درست می‌کند و انسان‌ها را تربیت می‌کند، مقوله اقناع است.

بنابراین باید با استدلال، منطق و توضیح جامعه، به خصوص جوانان را در این مسائل قانع کنیم. چون نسل تحصیلکرده و جوان می‌توانند منصف‌تر از دیگران قضاوت کنند و تعصب آنها کمتر است، می‌توان آنها را با توضیحاتی که مسائل انسانی، اسلامی و آزادگی انسان را مخدوش نکند، قانع کرد. همه اینها را در دین خودمان داریم و از این جهت هیچ مشکلی نداریم.

اما اگر بخواهیم با ابزاری تحمیلی نسل جوان را حفظ کنیم، قطعاً با مشکل مواجه می‌شویم. در عین حال من فکر می‌کنم اصولاً باید در شورای انقلاب فرهنگی که در آنجا جمع متفکری حضور دارند، راجع به این مسائل بحث شود و با مراعات همه جوانب یک تصمیم قانونی اتخاذ گردد. ضمن اینکه در آنجا هم باید بحث تعصب و دگماتیزمی را کنار بگذارند تا واقعاً براساس اصول اسلامی و انسانی رفتار شود. اگر امروز با جامعه این‌گونه برخورد کنیم، فکر می‌کنم در یک دوره می‌توان راه درستی را در میان جامعه داشت، چون اینها فوری جواب نمی‌دهد.

به هر حال شما در روزنامه خودتان سعی کنید با منطق و صداقت رفتار کنید. تا آن روزی که می‌گذارند، به مردم خدمت کنید. وقتی هم که نشد، بالاخره در جای دیگری مشغول می‌شوید. انسان تا زمانی که کار می‌کند، باید خوب کار کند تا هم وجدان آن شخص و هم خدا راضی باشند. خداوند بندگان صالح خودش را همیشه در پناه خودش نگه می‌دارد. این تجربه تاریخ است و نهایتاً همه دنیا آن را قبول می‌کنند.

خیلی خوش آمدید. امیدواریم روزنامه شما را همیشه فعال، بانشاط، باانصاف و حقیقتاً طرفدار حق و منطق در جامعه ببینیم.

والسلام علیکم و رحمه الله