بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسولالله و آله
خیلی خوش آمدید، صفا آوردید. در چنین برنامههایی انسان حالت دوگانهای دارد. من اینطوری هستم. از یک طرف وقتی انسان میبیند، انسانهایی گرفتار رنجهای جدی هستند که معمولاً خودشان مقصّر نیستند، عمیقاً متأثر میشود و نمیتواند جلوی تأثر خود را بگیرد. از طرف دیگر وقتی انسان میبیند، انسانهایی تلاش میکنند، وقت میگذارند، پول خرج میکنند و سرمایه میگذارند تا از آثار تلخ معلولیت بکاهند، خوشحال میشود.این حالت برای آنها و جامعه سازنده است که شاهد چنین روحیاتی میباشند.
من صمیمانه تشکر میکنم. با شما در این جهاد انسانی شریکم که در آن تلاش میکنید و مطمئناً خداوند اجر شما را به گونهای که خودتان هم تصور نمیکنید چه قدر بزرگ است، خواهد داد. به هر اندازهای که موفق شوید، دل نیازمندی را شاد و مشکلی را کم کنید و حتی اگر کارتان را بکنید و ناموفق باشید، عدالت خداوند ایجاب کند که جزای مناسب به شما بدهد. حُسن فاعلی یا حُسن فعلی فرق میکند. حس فاعلی این است که آدم بخواهد کاری کند و نیت خوب داشته باشد و تلاش کند. حُسن فعلی این است که کار به نتیجه برسد. به نتیجه رسیدن شرایط زیادی دارد که گاهی تحقق پیدا نمیکند. اما آنچه از دست ما ساخته، این است که بخواهیم، اقدام کنیم و دنبال کار را بگیریم که شما این کار را میکنید.
همین اجلاسی که شما امروز عصر برگزار میکنید، تحقیقاً در جامعه ما موجی درست میکند و وجدانهایی بیدار میشوند. انسانهای مسؤول و یا غیرمسؤول، اما انساندوست را به حرکت درمیآورد. باید صمیمانه از حرکت خوب شما تشکر کنیم.
اینکه فلسفه این وضع دنیا چیست که بحث فلسفی ویژهای میخواهد. به هر دلیل دنیا اینجوری آفریده شده و حتماً هم دلیلمحکمی وجود دارد که خداوند احسن الخالقین و ارحم الراحمین است. آنجایی که عیبو نقص و مشکل ندارد، دوران آخرت و آنهم برای انسانهایی است که رستگارند. یعنی وقتی این دوره کوتاه زندگی ما تمام شد و به آخرت رفتیم و وارد مرحله بینهایت زندگی بشری شدیم، اگر رستگار باشیم و در بهشت قرار بگیریم، آنجا دنیای بیعیب و نقص، بیسرما و بیگرما، بیدرد و رنج و... خواهد بود که تمام آن خوبی و همه آن نعمت است.
برعکس جهنّم که همهاش بلا است. انشاءالله کسی اهل جهنم نشود و همه اهل بهشت شوند و رحمت خدا را با همه ابعادش در آنجا ببینیم. مطمئناً شما که رنج دارید، صبر میکنید و شما که برای رفع رنج مردم کمک میکنید، طبق وعدههای قرآن اهل نجات، بهشت و برخوردار از نعمت خدا خواهید بود. آنچه که خداوند در این مرحله برای ما درنظر گرفته، این است که هیچ مشکلی که بشر تحمل میکند، بیاجر و بیپاداش نمیماند.
صبر، مهمترین واژهی سازندهی انسانی است، کسانی که روحیه صبر و قدرت تحمل دارند، صبر و تلاش میکنند و حوادث آنها را منحرف نمیکند. نه صبر به معنای منفی، بلکه به معنای اینکه انسان در اثر مشکل از راه خود منحرف نشود و به راه درست ادامه دهد و مشکلات را هم تحمل کند.
اینها برای تمام کسانی که در دنیا، گرفتاریهایی از این نوع دارند، در پروندهی عمل و در برنامه محاسبات الهی جای خود را دارد. عدل ایجاب کرده و میکند که این چیزها ندیده گرفته نشوند. لذا یک انسان معلول و گرفتار میتواند محاسبه کند که همین صبر و تحمل مشکلات، کارساز است و انسان را به خداوند نزدیک میکند. در کنار شرایط ویژهی زندگی دنیا، عدل الهی قرار دارد که انسان در پایان برنامه و در نتیجه بررسیهای نهایی چیزی را از دست نمیدهد. البته بسیاری از این معلولیتها و مشکلات، طبیعت دنیا نیست و قابل احتراز و پیشگیری است. بالاخره کسانی مقصر هستند یا بودند که اینجوری پیش میآید.
اگر انسانهای متجاوز نباشند، معلولیتهای جنگها میتواند نباشد. اگر مسؤولان هر جامعهای پیشبینیهای لازم را بکنند، بسیاری از معلولیتهای حوادث طبیعی هم میتواند نباشد. الان زلزلهها تعداد زیادی معلول بجا میگذارد. میتوان شرایطی را فراهم کرد که زلزله اینقدر اثر نکند که در خیلی از جاها نمیکند.
در برخوردهای نظامی هم کسانی آن قدر بیوجدان هستند که شیمیایی، اتمی و امثال این چیزها به دست آنها بکار گرفته میشود. این معلولیتها به خاطر انسان گرگ صفتی است که هیچ ترحم نداشت و در میان انبوه مردم، حتی شهرنشینان و روستاها، سلاح شیمیایی را بکار میبرد.
عدم رعایت مسایل بهداشتی در اختیار خود ماست. در دستورات الهی است که باید مواظبت کنیم. تمام این معلولیتها را که نگاه میکنیم، میبینیم عمدتاً چون برخلاف دستورات و خواست خداوند عمل میکنیم، این موارد به وجود میآیند. ما اَصابَک مِنْ مُصیبَته فَمِنْ نَفْسک. هر مصیبتی که برای بشر پیش میآید، از خودش است. ریشه آن به اشتباه و خلاف کسانی برمیگردد که دیگران گرفتار شدهاند.
ولی لطف خداوند این است که برای همه اینها پرونده ویژهای درست و متخلّفین را تنبیه میکند و برای کسانی که دچار آسیب میشوند و تحمل رنج میکنند، پروندهای جدا تهیه میشود که روزی جبران خواهد شد. در این میان برنده کسانی هستند که تلاش میکنند که جلوگیری و یا رنج مردم کم و یا جبران شود.
به شما، به خصوص اعضای مؤسسه سبز حمایت پارسیان تبریک میگویم که کمو بیش در جریان خدمات آنها هستیم. مخلصانه، بینام و گمنام خدمت میکنند.
اظهاراتی که شد و اشکالاتی را که فرمودند، قبول دارم. به خاطر شرایط ویژهای که در کشور در سالهای گذشته بوده است و ما هنوز در سطوح زندگی عمومی برای معلولان آنچه که لازم باشد، به عهده نگرفتیم و انجام ندادیم. قسمتهایی انجام شد و بخشهایی هم انجام نشد که باید این کارها عملی شود و انشاءالله از این به بعد که امکانات بیشتری هست، اینگونه کارها انجام میشود.
کار بسیار مهم، یک حرکت فرهنگی است که باید از همین مناسبتها استفاده شود. یکی از کارهای خوب دنیا تعبیه روز جهانی معلول است. در ایران حدود هفتاد هزار گرفتار ایدز داریم، ولی انتظار داشتیم جامعه ما از این جور بیماریها پاک باشد. اوضاع دیگری برای بقیه بیماران مثل دیابتیها، کلیویها، بیماران خاص، هموفیلیها و سرطانیها هست که هریک از اینها جزو بلایای روزگار ماست. اینها هم معلول بدعمل کردن انسانهاست که با پیشگیریهای نادرست و یا عدم مراعات وظایف باعث بروز معلولیت شدهاند. منحصر به ما هم نیست. همه دنیای غرب و شرق گرفتار است. به خصوص کشورهای عقبمانده خیلی گرفتار هستند. آنچه که مایه تسلیت است، رحمت خدا برای گرفتاران است و آنچه که مایه اندوه است، بیرحمی انسانهایی است که در تعبیر قرآن متجاوز، طاغوت، انحصارطلب و ظالم شناخته میشوند که طبعاً خداوند میداند با آنها چگونه رفتار کند.
به هر حال، امیدوارم از این مناسبتی که شما روی آن تلاش میکنید، استفاده شود و در جهت اصلاح فرهنگ جامعه ما باشد که تفکرات جامعه را نسبت به نیازمندان عوض کند. درست است که حالت ترحم چیز خوبی است، ولی برای هر انسانی، شخصیت هم چیز بسیار خوبی است.
باید برای حفاظت از شخصیت انسانها تلاش کنیم که فرهنگ ویژهای لازم دارد و هم باید حالت ترحم را حفظ کنیم. حالت ترحم اشکال هیچ کس نیست، انسانی که رحم دارد، قابل ستایش است. انسانی که نیاز به ترحم دارد، نقص او نیست، مشکلی در جامعه پیش آمده که ترحمآمیز میشود. یعنی شفقت، محبت و رحمت دیگران را تحریک میکند. کلمه خوبی است، ولی اینها باید از هم جدا شود و در جامعه شخصیت انسانها به هر دلیل و مشکلی که دارند، کم نشود. آنچه که خیلی مهم است، این است که این افراد در جامعه منزوی نباشند.
انزوا خود معلولیت دیگری است. اگر انسان معلول باشد، مشکل جسمی دارد، ولی اگر منزوی باشد، مشکل تحمیلی دارد و دوگونه رنج را تحمل میکند. احساس مظلومیت مضاعف میکند که در امت اسلامی این چیزها قابل قبول نیست.
خداوند بهترین صفت را برای انسانها حالت ایثار میداند و آن، این است که انسان برای تأمین نیاز دیگران از چیزهایی که خودش نیاز دارد، صرفنظر کند. چیزهایی هست که خودمان نیاز داریم، اما اگر نیازمندتر از خودمان پیدا کردیم، آنموقع باید جلوی نیاز خود را بگیریم و به دیگران کمک کنیم. این حالت برای هر انسان یک وظیفه دینی و انسانی تعریف شده و باید این روحیه تقویت شود. از این مناسبتها میتوان استفاده کرد که میکنید. بنده صمیمانه از همه شما تشکر میکنم، دعا میکنم و آنجایی که از دستم برآید، کمک میکنم.
○مشکلات ما تنها اشتغال نیست که در قانون آمده است. در تعریف معلولیت میگوییم، معلولیت محدودیت است، ولی ناتوانی نیست. هر معلولی به نوعی تواناست. بحث فقدان شناخت توانمندیها، مهارتها، استعدادها و قابلیتهای این قشر است که توان زیادی از این اقشار به هدر میرود. در صورتی که همین قلم و خودکار من و شما را افراد معلول میسازند و این میرساند که اینها توانا هستند. این یک مظلومیت در جامعه ما برای آنهاست. ما در 20 سال گذشته که افتخار خدمتگزاری به این قشر عزیز را داریم، توانستیم تا حدودی این موضوع را جا بیندازیم.
طرحی را خدمت رهبر عظیمالشأن دادیم و ایشان هم در مهرماه سال گذشته آن را به سازمان بهزیستی ارجاع کردند که طرح بیمه مادامالعمر به کلیه کودکان استثنایی و معلول ذهنی و جسمی کشور است. یکسال است که در سازمان بهزیستی در حال بررسی است. فکر میکنم ظلم دوم این است که قرآن، قانون اساسی، ائمه معصومین(ع) و میثاقهای بینالمللی، بر یکسان بودن و تساوی حقوق افراد عادی با افراد معلول و برامور و حقوق معلولین تأکید دارند، تأسف اینجاست که با وجود جامعه اسلامی، این را در اولویت قرار نمیدهیم. مشکل در این است که بحث این قشر در اولویت قرار ندارد. فرزند سوم من کمتوان ذهنی است، از من سؤال کرد بابا کجا میروی؟ گفتم: امروز پیش آقایی میروم که مشکلات شما را حل خواهد کرد. اجازه بدهید آن طرح را خدمت شما بدهم. چون فرزندم سفارش کرد که این را بده آقا بخواند، به او قول دادم که حتماً میدهم تا بخواند.
آقای جهانبخش صادقی متولد بافق کرمان: 15 درصد توانایی دارم، تا الان در دو نمایشگاه شرکت کردم. هشت سال متوالی در نمایشگاه لبنان بودم، یکبار به دعوت دختر امیر کویت به آن کشور رفتم. دوبار دعوت دولت قطر بودم. مکانی هم که آنجا است، پذیرای 120 معلول است که من در خدمت آنها هستم. بیشتر از سه هزار تابلو کار کردم و الآن هم که در خدمت شما هستم، مشتاق هستم نقاشی کنم و روحیه دارم و به دیگران هم سفارش میکنم که تلاش کنند. چون تلاش سرلوحه زندگی است. بیشتر از 110 عکس شهدای لبنان را کار کردم و به خانواه شهدای لبنان دادم. همیشه سفیر خوبی به عنوان نماینده ملت ایران و معلولینو شما هستم. تابلوی ناقابلی را تقدیم حضرتعالی میکنم.
● شما سند زندهی توانایی معلولین هستید.
جانباز دفاع مقدس: نمیخواهم قلب کسی را ناراحت کنم، ولی میخواهم عرض کنم که جانباز، معلول نیست. جانباز سلامتی خود را داده که جامعه سالم باشد. جانباز سلامتی خود را به اقتصاد و تمام بخشهای جامعه داده است. بنده به عنوان معلول اینجا نیامدم، فقط با هدف نجات جامعه بشری به اینجا آمدم. 67 ماه در جبهه بودم و الان هم ناراحت نیستم. فقط میخواهم بگویم که روی جانبازان شیمیایی، به ویژه روی خانوادهی آنها فشار زیادی است. چون سن که بالا میرود، سن خانواده هم بالا میرود و مشکلات آنها زیاد میشود. اعتقاد دارم خانواده شاهد و جانباز از عنایات الهی است. درس عبرت برای دیگران است. لیسانس مدیریت بازرگانی و حقوق دارم، در کارشناس ارشد و در دکترا شاگرد اول شدم و دکترای استراتژی گرفتم. هیچ بحثی روی اینها ندارم و ارزشی هم قائل نیستم. چیزی که برای من مهم است، سلامتی کشور و جمهوری اسلامی است. از روز اول هم خدمت حضرتعالی ارادت داشتم. دورادور دستورات حضرتعالی را اجرا میکردم و اگر دستور میفرمودید، خدمت میرسیدم. الآن هم همینگونه است. بچههای ما در دانشگاهها و جامعه مشکل دارند. جامعه آنها را تحویل نمیگیرد.
○ از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، تشکر میکنم. لطف خدا و تشویق مسؤولان باعث شد که مشکلات راه برای من آسان شود و بعد از کسب کارشناسی ارشد، درحال حاضر در مقطع دکترا پذیرفته شدم و در مصاحبه شرکت کردم و منتظر نتیجه هستم که انشاءالله در رشته شیمی فیزیک در گرایش کوانتومی به تحصیلات ادامه بدهم. دوست دارم تمام موفقیتهایم را با شما مسؤولین که مشوق این حرکت هستید، تقسیم کنم.
● خیلی خوش آمدید.