بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله و السلام علی رسول الله
خیلی خوشحالم از اینکه منتخبان کارگران را در اینجا میبینم و در حقیقت این جلسه برای بنده مأنوس و دوست داشتنی است.
در طول مدتی که کارهای اجتماعی انجام دادیم، بیشترین مدت آن را با کارگران سر و کار داشتیم و فکر میکنم یکی از اصیلترین بخشهای جامعه هستند که باید روی این قشر خیلی حساب کرد. در تاریخ انقلاب شاید یکی از مهمترین بخشهای جامعه بودند که سهم اساسی و استراتژیک در انقلاب داشتند و کسی نمیتواند اعتصابات کارگری را در اواخر زمان حکومت پهلوی فراموش کند که چقدر در آن دوره سرنوشتساز بوده است. شاید هیچ چیز به اندازه اعتصابات کارگران وزارت نفت به رژیم پهلوی ضربه نزده باشد.
به علاوه در همان زمان حضور کارگران مسلمان در همه صحنهها از چشم رژیم دور نبوده و آن را زیرنظر داشته است. در کلیه مجالس مذهبی که برگزار نمودهایم، قشر زیادی از افراد شرکتکننده در آن مجالس از کارگران بودند. در زندان بحثهایی را با افرادی که خودشان را نماینده کارگران معرفی میکردند، داشتیم که اغلب آنها مارکسیسم بودند. چون انقلابیون آن روز بیشتر به گروههای کارگری اتکا داشتند که وقتی بحثها جدی میشد، آنها میفهمیدند که کارگران در ایران در حقیقت سربازان اسلام هستند و هیچ گروهی به اندازه روحانیت در مجموعههای کارگری مقبولیت ندارد. برای آنها هم روشن بود، آن هم به خاطر مواضع دینی بود که قبول میکردند.
شاید مهمترین سرمایه کارگران عقاید دینی آنهاست و تا به حال ندیدیم که جریانات الحادی قبل از انقلاب و نیز جریانات ضدانقلابی در بعد از انقلاب بتوانند بستر مناسبی برای خودشان در بین کارگران داشته باشند و این مسأله خیلی مهم است که دارای تحلیلهای زیادی هست. شاید در خیلی از کشورهای اسلامی هم به اینگونه باشد و ما در ایران آنچه را که میبینیم، حقیقت بسیار مهمی است.
به همین دلیل وقتی حزب جمهوری اسلامی را تأسیس کردیم، خانه کارگر به عنوان بخش کارگری فعال شد. ولی این کار با توقف فعالیت حزب جمهوری اسلامی متوقف نشده و به سمت جلو حرکت کرده و این مورد تا به حال خوب حفظ شده است.
گزارشی که آقای محجوب دراین جلسه عنوان کردند، امیدوارکننده بود. بنده میدانم که این، بخشی از فعالیت مهم خانه کارگر میباشد که بعضی از آنها هم جدید است. این نشان دهنده آن است که این سلول مهم اجتماعی، فعال است. به همین دلیل کارگران درهمه این دوران 25 ساله در جامعه جهتدار حرکت کردند و متفرق نشدند. بنابراین از آنها سوءاستفاده نشده است. در هرجایی که نظام به آنها نیاز داشت، حضور فعال داشتند که بهترین نمونه آن در زمان جنگ بوده است. قطعاً وقتی رزمندگان ما یک کاروان کمکی کارگری را میدیدند و حتی اگر کمکهای زیادی هم نبوده، خیلی تقویتکننده بود.
وقتی خود کارگران به عنوان رزمنده در جبههها حضور داشتند، حضورشان دارای معنای خاص بوده است. البته محیط کار در خیلی از کارخانهها با توجه به بمبارانهای مختلف بسیار دشوار بود و کارگران حقیقتاً شجاعانه مقاومت میکردند و هنوز شعلههای بمبهای انداخته شده شعلهور بود که آنها بازسازی را شروع میکردند که کارخانه از فعالیت بازنماند.
البته ما در این مدت چیزهای جالبی را از آنها دیدیم. مسأله مهمی که برای ما بسیار روشن است که شاید برای دیگران اینگونه روشن نباشد، روحیه قناعت کارگران ماست. بنده هیچوقت در این 25 سال زیادهخواهی از کارگران ندیدم و یا اینکه ترفیع بیجایی داشته باشند و حتی در مواقعی که میدیدند در کشور مشکلات وجود دارد، از خواستههای مشروع خودشان کوتاه میآمدند و از حق و حقوق از جمله مزد و غیره که در همه جای دنیا وجود دارد و کارگران آنها را مطالبه میکنند، گذشتند. آنها هم میتوانستند در این موارد پافشاری کنند، ولی این کارها را نمیکردند و باتوجه به واقعیت جامعه که همه کارگران با آن آشنا بودند، از خواستههای خودشان کوتاه میآمدند. البته نظام در قبال حقوق کارگران کوتاهی نکرده است و بنده هیچ کس را در نظام ندیدم که به خواستههای برحق کارگران بیتوجه باشد.
روحیه اعتدال و قناعت و پذیرش واقعیتهای موجود و منطبق شدن با شرایط باتوجه به شرایط غیرعادی در سالهای گذشته از جمله در مسائل اقتصادی و کار و امثال آن در بین کارگران وجود داشته که الحمدلله گامهای مهمی از طرف وزارتخانه و خانه کارگر برداشته شده که یکی از آنها آموزش کارگران بود تا آنها از این به بعد کارگران صفر کیلومتر محسوب نشوند. به همین خاطر کارگران ماهر در بین کارگران ما بسیار زیاد شدهاند و ما باید این کار را با جدیت ادامه دهیم و یکی از چیزهایی که باید خانه کارگر روی آموزش کارگران تکیه کند، این است در کنار آموزش باید کارگران امتیازاتی را هم کسب کنند.
حضور شما در مسائل سیاسی همیشه در متن انقلاب بوده است و بنده معتقدم که جریان کارگری در متن انقلاب حرکت کرده است. در زمان حضرت امام(ره) گوش بفرمان بودهاند و فعلاً هم گوش به حرف رهبری و مصوبات و قوانین نظام هستند و در انتخابات متعدد هیچ وقت به سراغ جریانات منحرف نرفتهاند و نظام میتواند به بخش کارگری تکیه کند.
البته باید کمکم به جایی برسیم که کارگران دیگر احساس غم در زندگی آینده خودشان نکنند. بالاخره حق کار طبیعیترین و درستترین چیزی است که به انسان میرسد. چون انسانی که کار میکند، از جوهر وجود خود هزینه میکند و اگر آن مقداری که هزینه میکند، پاسخ آن را نگیرد، یعنی بازده کار خودش به خودش برنگردد، در حق او ظلم و استعمار شده است و معنای استعمار هم همین است که اساس آن استعمار انسانی است. شاید استعمار دولتها، یا موقعیت کشورها که به تمام کشور برمیگردد، اگر به فرد برگردد که استعمار فردی محسوب میشود و اگر از حد حقی که ایجاد میکند و سهمی که در تولید و خدمات میتواند ایجاد کند، کوتاه شود، آنجا خلاف عدالت است. این مسأله باید به جایی برسد که مرز روشنتری داشته باشد.
معمولاً این موارد را عرضه و تقاضا و قراردادهای اجتماعی تعیین میکنند و یکی از نقاط مهم برای شما همین عرضه و تقاضا نیروی کار است. مطمئناً اگر عرضه و تقاضا به نفع کارفرما بوجود بیاید و بهگونهای او حق انتخاب داشته باشد، آن وقت این مورد آثار خوبی نخواهد داشت. موقعی میتوانیم به عدالت نزدیک شویم که کارگر حق انتخاب داشته باشد و آنقدر تقاضای کار در جامعه باشد که کارگران بتوانند کار را خودشان انتخاب کنند.
در این شرایط است که در محیط کار و جامعه بدون اعمال هیچ فشار و تحمیلی حقوق آنها را تأمین میکنند. این کار هم با رونق اقتصادی قابل اجراست و شما هم کاری که باید همیشه دنبال آن باشید، این است که روی رونق اقتصادی تکیه داشته باشید. اگر رونق اقتصادی در کشور وجود داشته باشد، کسی نمیتواند این معادله را بهم بزند و دراین موقع نیروی کار - چه در کارهای ماهر یا ساده و چه در کارهای پیچیده علمی و فکری - حرف اول و آخر را میزند. وقتی که رونق اقتصادی باشد و جامعه هم تقاضای کار از اعضای خود داشته باشد، بحث امتیازات مطرح میشود که بحث حداقلها و حداکثرها پیش میآید.
در ایران هم این معادله سخت نیست. چون جمعیت ما حدود 70 میلیون است. با این منابع فراوان و شرایط خاص و موقعیت استثنایی جغرافیایی و سیاسی نباید یک کشور مشکلداری داشته باشیم و باید دارای امتیاز باشیم و آسان میتوان اقتصاد را رونق داد. البته این کار شرایطی دارد که باید امنیت اقتصادی باشد و سرمایه بتواند در داخل حفظ شود و سرمایهگذار باید با خیال راحت سرمایهگذاری کند و بداند که به سرمایه او آسیبی نمیرسد و خیالش از این بابت راحت باشد. اگر به هر دلیلی این امنیت مخدوش شود، از جمله ناامنی با هدفهای مقدس هم به نفع کشور نیست و باید کاری کرد تا سرمایه کشور در داخل کشور فعال شود که فعلاً متأسفانه اینگونه نیست و شما هم اطلاع دارید که صدها میلیارد دلار پول کشور ما در خارج از کشور است که میتواند به اقتصاد ما رونق بدهد. اگر این مبلغ در کشور سرمایهگذاری شود، مالیات آنها برای کشور میتواند رونق اقتصادی ایجاد کند.
افرادی هستند که در کشورهای همسایه سرمایهگذاری میکنند، درصورتی که اگر این سرمایهگذاری در داخل باشد، میتوانند نیروی کار را در کشور ما فعال کنند. در این موارد آیندهنگری برای کشور مهم است. لذا برای آنها نباید تهدیدی باشد و در این مورد شاید فکر شود که کار ضربتی انجام شود که شاید در بعضی مواقع کارهای ضربتی جواب بدهد، اما این کار باید بهگونهای باشد که کسانی که امکانات انسانی، فکری، مالی و فنی دارند، بتوانند از آنها برای درازمدت برنامهریزی داشته باشند و از این بابت خیال آنها راحت باشد.
لذا در این موارد امنیت اجتماعی بسیار مهم است. بعضیها با سلیقههای خودشان یک سری اقداماتی را در جامعه انجام میدهند که با این کارها خردهشیشه لای زندگی مردم میگذارند. لذا مردم هم راحت نیستند. به همین دلیل ما باید در چارچوب قانون و شرع از مردم توقع داشته باشیم که آنها خطوط کاری را مراعات کنند و نباید سلیقهها مرجع باشد. چون این سلیقهها برای خود افراد صاحب سلیقه ارزش دارد که در محافل و زندگی خود، آنها را بکارگیری میکنند و مواردی که به همه جامعه مربوط میشود، نیاز به قانون و یا حکم خدا دارد.
اگر قانون و شرع وجود داشته باشد، دیگران باید آن را بپذیرند و خارج از قانون توقع نداشته باشند تا مردم در جامعه آسایش داشته باشند. اما گاهی سلیقههای افراد، زندگی را بر مردم سخت میکند که اینها نمیگذارند جامعه با خیال راحت آیندهنگری خوبی داشته باشد و دراین جهت کار کند. در مجموع یک محیط آرام و مطمئن و عادلانه بین بخشهای مختلف باید ایجاد شود که دور از دسترس نیست. چون افراد زیادی این افکار را قبول دارند. لازم است در جامعه تثبیت و اطمینانبخش شود. آن وقت میتوانیم زودتر به یک جامعه پررونق اقتصادی برسیم که در این جامعه ممکن است بعضیها درآمدهای اضافی داشته باشند. ولی صاحبان نیروی کار از حق خودشان محروم نمیشوند و میتوانند امتیازات و حقوقشان را بگیرند و قانون هم در آن شرایط به نفع آنها خواهد شد. چون آنها قدرت انتخاب دارند. به هر حال بنده از فعالیتهای خانه کارگر تشکر میکنم و انشاءالله این کنگره برای شما مبارک باشد.
در مورد بنده که همه شما میشناسید که برای اینجانب هدفی جز خدمت به این مردم و نظام و به این کشور که خیلی به آن علاقمند هستم، ندارم و زیباترین چیز برای من این است که ایران اسلامی را خیلی آباد و مرفه ببینم.
ایرانی که در اختیار مسلمانان و اسلام است. در هر جایی که باشم، در این راه کار خواهم کرد و به آن کمک خواهم کرد. یکی از آرزوهای مهم من این است که در دوران حیات خود ببینم که انقلاب به ما وابسته نیست و ما به عنوان یک فرد به انقلاب خدمت میکنیم و بود و نبود ما فرقی برای انقلاب نداشته باشد که این خود یک نمونه است. اولین آزمایشی است که در این زمینه در حال انجام است. از اینکه رئیسجمهوری بیاید و کشور را آنطوری که شما میخواهید، اداره کند، برای ما شیرین است. ولی در عین حال دغدغهای که شما دارید که در صحبتهای آقای محجوب هم به آن اشاره شده بود، من هم دارم. چون وضع فعلی دنیا بد است. لذا فکر میکنم که ما باید خیلی هوشیار و مواظب باشیم و بیش از وضع عادی باید کار و مراقبت کنیم. البته هنوز وقت زیادی داریم و میتوانیم در هفتههای آینده تصمیم نهایی را بگیریم. ولی بنده این مطلب را میگویم که شما مطمئن باشید که طوری میتوانید روی کاندیداتوری بنده حساب کنید که وجدان جمعی ما تشخیص بدهد که بنده باید به میدان بیایم. به هر حال به عنوان ذخیره و یا زاپاس روی بنده حساب کنید و اگر نیازی محسوس شد و وجدان جمعی هم اینگونه تشخیص داد، بنده در خدمت خواهم بود. ولی اگر لازم به حضور بنده نبود، اصرار نکنید تا ببینم به کجا خواهیم رسید. سعی میکنیم وظیفه خودمان را انجام بدهیم و انشاءالله خداوند هم برای ملت خیر پیش آورد و ما هم تسلیم خداوند هستیم. از محبت و اعتمادی که به بنده دارید، صمیمانه تشکر میکنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله