بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
اصل فکر که کاملاً از نظر من مقدس است، اسلامی، ملی و میهنی است. جز خیر چیزی در اهدافش نیست. اتفاقاً همان نقطهای است که کشور نیاز دارد، ضعفی است که ما داشتیم و هنوز داریم که در فرهنگ، ساختار افکار خیلیها هست.
زمینه طبیعیاش هم واقعاً در ایران خیلی فراهم است. ایران واقعاً میتواند یک تولیدگر بزرگ در همه صحنهها و زمینهها باشد. اگر روزی بخواهیم ایران موقعیت استحقاقی خود را داشته باشد، جز تولید ثروت و ایجاد کار راه دیگری نیست. امروز هم فقط کار جسمی نیست، کارهای فکری و نرمافزاری خیلی مهم هستند. تا اینگونه نشویم، نه ایران موقعیتش را پیدا میکند و نه اسلام در ایران جای خودش را باز میکند و نمیتوانیم پیشرفتی داشته باشیم. شما لابد عقیده داشتید که رفتید مکه و در مکه این تصمیم را گرفتید. معلوم است که در خالصترین حالت تعهد کردید، که آن تعهد با خدا و مردم است.
احتیاجی ندارید که در این زمینهها حرف بزنیم. مستمع زیادی هم دارید، نخبگان و اهل نظر زیادی هستند که حرفهای شما را قبول کنند. البته الان گروههای دیگری تولیدگر داریم که گاهی با آنها ملاقات داریم، منتها آنها بیشتر از نوع سیاسی و دستشان در کار تولید است. یک گروه دیگر کارآفرینان هستند، چند گروه مشابه با اسمهای مختلف هستند که در سطح آدمهای تحصیل کرده و صاحبنظر هستند. آنها هم در این جهت کار میکنند. شما تنها نیستید. برای اینکه این فکر را غالب کنید، خیلی کار لازم است.
من از همین وضعیت موجودمان قدری حرف میزنم، هرچه هم عقبتر برویم، از این چیزها داریم. بودجهای را که به مجلس رفت، مطالعه کنید. اگر با دقت مطالعه کنید، متوجه میشوید که پوششی به آن دارند. ولی آدم که نگاه میکند، واقعاً نگران میشود. مثلاً اینها 48% بودجه جاری را رشد دادند. ولی گفتند میخواهیم 68% بودجه عمرانی را رشد بدهیم. تجربه ما این است که 48% در عمل 50% درصد میشود و آن 68% به 20% درصد هم نمیرسد. چون جاری را که نمیتوان نداد. جاری حقوق و پولهای امدادی است. همین کارهایی که میخواهند بکنند، نمیتوان نداد. به روزش میگیرد. عمرانی هم هر وقت پول نداشته باشیم، همینطور میماند، کسی دردش نمیگیرد، میخواهیم جادهای بسازیم، نیمه کاره میماند. میخواهیم سدی بسازیم، نیمه کار میماند، پولش را نمیدهیم، کارگرانش را مرخص میکنند. خاک بازی میکنند. همین کاری که هر سال دارد اتفاق میافتد.
من احساس میکنم، سال آینده به علاوه بودجه جاری، یک بودجه چسبنده داریم که اگر یک بار جایش را در ردیفها باز کرد، دیگر نمیتواند برگردد. مثلاً اگر پولی برای بودجه جاری به ما بدهند، یا کارمند زیاد میکنیم و یا کاری درست میکنیم که نان زندگی مردم در آن هست. هر نوع کاری را شما بگویید، سال آینده باید تورم را هم به آن اضافه کنیم.
اصلی است که اقتصاددانهای خیلی تیزبین میگویند، وقتی حقوقها بالا میرود، حقوق هرکسی را بالا بردیم، پایینآوردن ندارد،چون زندگیاش با این حقوق شکل میگیرد، همه زندگیاش، خانهاش، فرش خانهاش، مصرف برقش، مصرف آبش، مصرف ماشینش، مصرف پول جیبی بچههایش و سفرش شکلی میگیرد که اگر سال آینده نداشته باشد، قرض میکند که انجام بدهد. درصدی نوسان میکند، ولی میماند.
خرج مملکت از این هم بدتر است. چون یک آدم خودش را میتواند تنظیم کند، اما تنظیم کردن یک جامعه بسیار دشوار است. حرفهایی که زده میشود، شعارهایی که الان گفته میشود، شما مسأله انرژی را در کشور نگاه کنید، میخواهم بگویم کارتان خیلی دشوار است که به ثمر برسد و خیلی مهم است که ابعادش را درنظر بگیرید.
ما الان روزانه حدود یک میلیون و پانصد یا ششصد هزار بشکه نفت در پالایشگاهها و حدود یک میلیون بشکه هم گاز به مردم میدهیم. یعنی دو و نیم میلیون بشکه الان داریم مصرف سوخت میکنیم. یعنی اگر حساب کنید درست به اندازه صادرات ماست. اگر 45 میلیارد صادرات داریم، معنیاشاین است که 45 میلیارد دلار هم داریم در کشور میسوزانیم. این جوری که ما میسوزانیم و به این شکلی که داریم مصرف میکنیم، هزینه استحصالش را هم میخورد. همین که ما نفت استخراج کنیم، پالایش کنیم، حمل و نقل کنیم و به مردم بدهیم، هزینهاش را نمیگیریم، یعنی ضرر دارد. به بخش خصوصی بگوییم بیا و همین کار را برای ما بکن. هزینهاش بیش از این میشود که این را اداره کند.
واقعاً عزیزترین سرمایه کشور را که میتوانیم با این خیلی کار کنیم، داریم این جوری مصرف میکنیم، این میتواند بخش زیادی از کشور را آباد کند، میتواند تعداد زیادی را به اشتغال برساند، علوم زیادی را جذب کند، تکنولوژی فراوانی را بیاورد، البته اگر این سرمایه را اینجوری تلف نکنیم. هیچکس الان حاضر نیست زیر بار این برود که یارانهها را تعدیل کند، یک فکری کند، چنان عوام زده و شعارزده عمل میکنیم که کسی جرأت نمیکند.
نان را حساب کنید، آرد را با 7 تومان به نانواییها میدهیم، وضع نان هم اینجوری است. اینقدر تلفات دارد، گندم را امسال کیلویی (220) تومان میخریم. حمل و نقل و سیلو و همه کارهایش را میکنیم و هفت تومان به نانوا میدهیم. آردی که هفت تومان میگیرد، آن طرفتر به دست افغانیها سیصد تومان میرسد، گازوئیل و نفت سفید هم میروند، اینجور کشور را اداره کردن، گرفتار مرض عوامزدگی میباشد. خودمان شعار میدهیم، بعد خودمان را در شعارها گیر میاندازیم و نمیتوانیم کار کنیم. مشکل الان واقعاً در اینجاهاست.
حالا که میخواهید وارد شوید و میخواهید سیاسی هم باشید که هستید، واقعاً ریشهای فکر کنید، چون دیدم این چیزها در برنامههایتان هست، همینهایی که مطرح کردید و به این نکات نظر دارید. بالاخره باید اینجور کنیم. با این سوخت اینجوری و با همین وضع اینجوری، سراغ ساختار و کار کردن میرویم و با چین خودمان را مقایسه میکنیم. چینیها خیلی خوب تولید میکنند، چینیها الان دارند همه زندگی ما را تحت تأثیر تولید نسبتاً ارزانشان قرار میدهند. ما هم تنها نیستیم، اروپا، آمریکا و خود آسیا را دارند.
خواهش میکنم یکی از کارهایی که میکنید، مطالعه سیستمی باشد که چین الان تولید میکند. البته چین الان خودش بازار عظیم یک میلیارد و نیمی دارد. هرچیز که تولید میکند، تیراژش بالاست، وقتی که تولید میکند، با تیراژ بالا تولید میکند. وقتی هم که بازار دنیا را قبضه کرده، تیراژش دوبرابر میشود. چیزهای دیگری هم دارد، مسأله وامهای بانکیاش هست، به موقع، زود، درست، ارزان وام میدهد. واقعاً اینها نمونه انضباط در کارهایشان هستند و سازمان خوبی برای تولید دارند.
غربیها هم دارند. منتها غربیها برایشان گرانتر تولید میشود. اینها بهتر میتوانند، ارزانتر میتوانند، اختلاف بین شرق و غرب را بهتر درک کردند، نتیجتاً محصولشان گران میشود. چینیها این کار را نکردند، یعنی توقع را بالا نیاوردند، ولی زندگی مردم را در همان حد پایین نگه داشتند. این حرفی که میزنم، میخواهم بگویم که شما در کاری که میکنید، دانشگاهی فکر کنید.
در پایاننامهها و تحقیقاتتان از جاهای دیگر استفاده و واقعاً تحقق کنید. ببینید راههای توسعه تولید و موانع توسعه تولید کجاست. آنها را پیدا و با آنها کار کنید و سمینار بگذارید. نشریه میخواهید، مقالات تحقیقی میخواهید که مقاله علمی باشد که دیگران رویش حساب کنند. به علاوه میدان را هم جذب کنید. در مجموع میخواهم بگویم اگر میخواهید کار تولید واقعاً در مسیر درست خودش بیفتد، به خیلی چیزها نیاز دارید. مبانی، قوانین، مقررات، فرهنگ و ساختارهای درست میخواهید. اگر مجموعه اینها با هم، از تحقیقات دانشگاه شما دربیاید که بتوانیم به عنوان پایه حرکت استفاده کنیم، جمعیت شما یک کار بنیانی برای کشور کرده است. ممکن است خیلیها جذب شوند و باشما همکاری کنند. باید وارد سطوح میدان شوید.
دانشگاهیهایی دارید که الان دستشان بند است و ممکن است در کارهای تولیدی و مسائل مربوط به آن یک مقدار عملیتر از شما فکر کنند، از آنها هم استفاده بیشتر کنید. مسئولیتهای شما را که پرسیدم مسئولیت میدانی فعلاً در بین شما خیلی نیست. مگر اینکه افرادی داشته باشید که در میدان باشند. مسئولیت میدانی مهم است.
بحث تجارت جهانی الان واقعاً مسأله مهمی است. الان همه کشورها پیوستند، تعدادی پشت در ماندند که ما اینجا ماندیم، بالاخره اگر عضو اینها نباشیم، فردا تعرفههایی که روی ما میبندند، با هیچ کشوری نمیتوانیم رقابت کنیم. اگر بخواهیم عضو شویم، در داخل چه کار کنیم؟ یعنی محصولاتی از چین و جاهای دیگر هسند که تولیدات ما با آنها مشکل دارند. راه رقابت ما چگونه است؟ به یک کار بسیار مهم علمی و میدانی نیاز داریم که بتوانیم کار کنیم. نمیتوانیم بگوییم همیشه عضو نیستیم، قطعاً روزی عضو میشویم، اصلاً اگر نشویم، ممکن است عرصه را برما تنگ کنند. اگر هم عضو بشویم و آماده نشویم، ممکن است یکدفعه دمپینگ کنند، الان ممنوع است، ولی میکنند.
حرفهایی که من میزنم، وقت شما را میگیرم، میخواهم بگویم که الان با شیوه دانشگاهی و توجه به همه جوانب چیزهایی تهیه کنید تا به تدریج افراد مناسب بیایند و شما کار خودتان را کم کنید. من هم حاضرم هروقت شما نیاز داشتید، از تجربه مدیریت خودم، آنچه که میدانم، اگر لازم است، کمک کنم. این بستگی به موقعیتی دارد که نیاز هست. همدیگر را ببینیم. فعلاً حرفی ندارم. این نوع کارها را مهم میدانم و خودم هم علاقمندم. منتها زیاد درگیرم، جمعیتهای مختلفی میآیند و با همه آنها حرف میزنم و بحث میکنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله