بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله
سال نو را تبریک میگویم و واقعاً امیدوارم در این فضایی که در منطقه ما هست، جمهوری اسلامی بتواند از این سال به خوبی عبور کند و بتواند نقشی در خیزش جهان اسلام داشته باشد تا دیگران بتوانند از تجربههای ما استفاده کنند. یک مقدار که از کارهای خودمان صحبت کردیم، راجع به این مسئله مطالبی خدمت آقایان عرض میکنم که چگونه و چه کاری بکنیم.
در مورد مجمع میبینم که دبیرخانه، کارهایش مرتب است و به خوبی انجام میشود و معمولاً جلوتر از صحن شورای مجمع است. اگر بازار اجرایی ما خوب باشد، شورای مجمع هم آمادگی دارد که جلسات فوقالعاده بگذارد و کارها را خیلی زودتر انجام بدهد. اما همانطور که دیدید و شنیده شد، هنوز تعدادی از مصوبات سالهای گذشته ما خدمت آقا است که وقتی که ابلاغ نمیشود، طبعاً دلگرمیها را کم میکند. البته آنهایی هم که ابلاغ شده، هنوز تنوری را گرم نکرده است. ما ابلاغ کردیم و گاهی هم مجلس قوانینی گذرانده، اما در عمل اتفاقی نیفتاده است. من در موارد زیادی که بررسی میکنم، میبینم با گذشته فرقی نکرده است. چه زمانی که سیاستهای کلی بود و چه زمانی که نبود، وضع همین روال را داشت و کارها به این شکل پیش میرفت.
به نظر میرسد هنوز مجموعه مسئولان کشور مسئله سیاستهای کلی را جدّی نگرفتند و حتی خود آقا هم جدّی نگرفتند. گاهی تأکید میکنند. ولی نظارت بر عهده ایشان است و ایشان اگر بخواهند جدّی بگیرند، نباید به جایی واگذار کنند که یک ضامن اجرایی ندارد.
ما نمیخواهیم فرمان ایشان را عمل نکنیم. ایشان دستور دادند و ما هم به عهده گرفتیم. مقدماتش را هم فراهم کردیم. کمیسیون نظارت و آییننامههایش را داریم. فقط یک قدم پیش رفتیم و آن، این بود که شورای نگهبان قبول کرده تا نظارت مجمع را مثل موارد دیگر قانون اساسی و مسائل شرعی مراعات کند و اگر هم نکنند، بعد که ما گفتیم، دوباره برمیگردانند و عمل میکنند تا اینکه به مجلس میرود.
در مجلس که تصویب میشود، احساس نمیکنیم که دولت پیگیری کند یا خود مجلس بخواهد درست پیگیری کند. البته سیاستهای قوانین مجلس هم خوب اجرا نمیشود. میبینید که چقدر شکایت دارند و انتقاد میکنند! این یک مشکل واقعی در کشور ماست و تا این مشکل حل نشود، انسان نمیتواند خیالش از پیشرفت کشور راحت باشد.
به هر حال یا باید به گونهای باشد که همان مجریان، قانون بنویسند و اجرا کنند و یا اگر بناست تفکیک قوا باشد و نقش رهبری هم از سیاستهای کلی در جامعه مشخص شود، قطعاً باید این روال اجرایی اصلاح شود. علت اصلی این است که این شیوه در قانونگذاری و اجرای ما سابقه ندارد.
در زمان امام(ره) ابلاغ شد و این هم لازمه یک حکومت دینی است. اگر فرض کنیم که ما میخواهیم حکومت دینی را جدّی بگیریم، مرکز اصلی ولی فقیه است. به خصوص وقتی که مرجع هم باشد. رسمیت نظرات دینی و اسلامی با ایشان است. خیلی از فقها هستند که فتوا میدهند، اما فتوای آنها ضامن اجرایی ندارد. ولی نظرات رهبری، چون امکانات کشور پشت آن است، لازمالاجرا هستند. یعنی باید تمام فتاوای فقهی و نظرات سیاسی ایشان ضامن اجرایی داشته باشد و این مسئله در این قالب درآمده است. مبدع آن هم امام(ره) هستند. امام در همان 5، 6 سال اول توجه کردند که در شیوه حکومت دینی، نمیتوان سیاست کلی را همین طوری رها کرد. لذا مجمع را تصویب کردند. البته ایشان آن موقع سیاست کلی به این صورت فعلی را نگفتند. ما این را در اصلاح قانون اساسی آوردیم. ایشان در مجمع خیلی جدّیتر از این وضع، حتی بعد از آنچه که بعداً پیش آمده، بودند.
ما آییننامهای نوشته بودیم تا به مجلس برود و اگر تصویب کرد و شورای نگهبان رد کرد، یک بار دیگر و تا دو بار رفت و آمد کند. امام از این آییننامه ما ناراحت شدند و گفتند که اگر شما به این سیستم مجمع عقیده دارید، این درست نیست. از نظر ایشان اینگونه بود. در نامهها هم که ما منتشر کردیم، میبینید. حرفهای امام هست. ایشان گفتند که مجمع در هر مرحلهای میتواند مصوبهای را احضار کند و روی آن نظر بدهد و نظرش هم متبّع است. یعنی حتی در مرحلهای که هنوز مجلس رأی نداده است، مجمع میتواند نظرش را بدهد.
خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که این باعث دلسردی مجلس میشود و شورای نگهبان هم احساس دلسردی میکند. بگذارید آنها کارشان را بکنند و کارشناسیهای دیگران انجام شود و اگر مشکلی بود، ما حل کنیم. بالاخره ایشان قانع شدند. اما قانع واقعی نشده بودند. چون دیدند که ما قبول نمیکنیم. یعنی نظر ما این نبود، آییننامه را اصلاح کردند. ولی باز هم در آن گنجاندند که احتیاج به این رفت و آمدها نیست و هر وقت لازم بود، بگویند.
به نظرم این مسئله در حکومت دینی، چارهای ندارد. اگر بخواهیم حکومت اسلامی را قبول کنیم، ضرورت دارد که اجرا شود. اما در اینجا باید تصمیم اصلی را رهبری بگیرند. ما در مراحل مختلفی به ایشان مراجعه کردیم و گفتیم که این آییننامه در نظارت کافی نیست. ما نظرمان را میدهیم، اما چه اتفاقی میافتد؟ وزرا را احضار میکنیم تا به کمیسیونهای نظارت بیایند که نمیآیند. سؤال داریم، ولی خودشان نمیآیند. معاونی میآید و میگوید که من اختیاری ندارم.
هنوز این را به ایشان نگفتم، اما میخواهم بگویم خودتان به عهده بگیرید که مسئولش خود آقا باشند و آن موقع تشکیلاتی برای اداره نظارت درست کنند. طبعاً وقتی از طرف ایشان باشد، جدّی گرفته میشود. آن وقت ما هم با دلگرمی بیشتری میتوانیم سیاستها را بنویسیم.
تجربه این هفت، هشت سال نشان داده که مجمع نمیتواند نظارتش را با این چیزها انجام بدهد. اخیراً خود ایشان خواستند و ما آییننامهای تهیه کردیم که کمی اصلاح کردیم و خیلی افراطی نیست. ایشان گفتند که اصلاح کنید و بفرستید. الان هفت، هشت ماه است که در خدمت ایشان است و هنوز مصلحت ندیدند که به ما برگردانند. همینطور مانده است.
به نظر میرسد یکی از کارهایی که امسال باید بکنیم، این است که اگر قرار است جهاد اقتصادی که خواست جدّی از طرف ایشان است، اجرا شود، قطعاً باید به این سیاستهایی که تصویب شده و ایشان هم ابلاغ کردند، عمل شود. مگر اصل 44 که ابلاغ کردیم، چقدر اجرا شد؟ آقایان به گونهای اجرا کردند که تقریباً خنثی شد. یعنی آنگونه که میخواستیم فضای رقابتی در کشور تبدیل شود و بخش خصوصی بیاید و فعال شود و احساس دلگرمی بکند و پشتوانه داشته باشد، نشد و به شکل دیگری درآمده است.
یا چیزهایی که دولت فروخت، باز به شبه دولتیها واگذار شد و یا بخشی عمدتاً در سهام عدالت رفت که هنوز شکل رقابتی نگرفته است. مگر اینکه شکل بگیرد و به شکلی دربیاورند که قابل رقابت باشد. در بقیه هم تقریباً همینگونه است. در چشمانداز که این همه زحمت کشیده شد و همه شما کار کردید، فقط سایهای از آن دیده میشود.
اگر این سیاستها جدّی گرفته شود و اگر باز هم به اصلاح نیاز دارند، بخواهند، ما اصلاح میکنیم. ولی فکر میکنم همین مواردی که اخیراً آقا ابلاغ کردند، با اینکه 5، 6 سال معطل شده است، تغییری در آن ندادند. تغییرات یا لفظی و یا جابجایی است و کمی تغییر محتوایی دارد. بعد از چند سال اینگونه است. بنابراین فکر میکنم باید هم دبیرخانه و هم هر کدام ما هر راهی که بلد هستیم، تلاش کنیم و مسئله را جدیتر از آنچه که تا به حال عمل کردیم، عمل کنیم. من میدانم که کار مشکلی است. بالاخره اگر بخواهند به همان شیوه که دولت لایحه پیشنهاد بدهد و یا مجلس طرح بدهد و همانها تصویب شود و با همان سیستم نظارتی خودش که ضامن اجرایی هم دارد، عمل کنند، خوب است. این سیستم هنوز در عمل جا نیفتاده است. گرچه از لحاظ ظاهری قضیه جا افتاده است. مجمع تشکیل میشود، کمیسیونها کار میکنند. مصوبات بیرون میآید و ابلاغ میشود. ولی ما برای نتیجه کار میکنیم. این یک مسئله است.
آقایان و خانمهایی که اینجا تشریف دارند، مجموعهای هستند که حقیقتاً هم کارشناس هستند و هم مدیر بودند و هم اطلاعات خوبی دارند و هم صداقت و صلاحیت آنها بارها تجربه شده است. این مجموعه خیلی میتوانند برای نظام کار کنند و کار هم میکنند. اما خروجی آن در عمل چیز خیلی مهمی درنمیآید. نه اینکه هیچ چیز نیست، ولی به اندازه کار و ظرفیت نیست.
این مسئلهای است که میخواهم بگویم این حرف من باعث دلسردی شما نشود. چون شما این چیزها را میبینید که هست. اما میخواهم بگویم فکری بکنید که از این ظرفیت بیشتر استفاده شود. باید راههای مختلفی را برویم.
امسال یکی از کارهای ما همین خواهد بود که پیگیری کنیم تا به جای درست تری در عمل برسد و نتیجه بگیریم.
مسائل سال و مسائل مهمی که الان در منطقه داریم، مهم هستند. تحول عمدهای را در دنیا شاهد هستیم که در حال اتفاق افتادن است. البته فعلاً در منطقه ماست. ولی تحقیقاً در مراحل بعدی به جاهای دیگری هم میرسد. در دنیای اسلام اثر زیادی خواهد داشت، به شرط اینکه درست بتوانند کارشان را پیش ببرند. شاید این مرحله را در ظرف یک یا دو سال آینده بگذرانند و از استبدادهای موجود نجات پیدا کنند و مردم وارد صحنه شوند. اما مرحله بعدی سختتر است که ما هم در انقلابمان تجربه کردیم. وقتی پیروز شدیم، دیدیم که دو سال اول چه مسائلی بر سر ما آمد! البته اگر امام نبودند، همان آرزوی آمریکاییها و غربیها تحقق پیدا میکرد و کشور به هم میریخت و تجزیه میشد و خیلی مسائل اتفاق میافتاد. با همت امام و با نیروهای انقلابی خوبی که در صحنه بودند، توانستیم از آن مراحل سخت دو سال اول عبور کنیم. جنگ هم نتوانست نظام را از پا دربیاورد. با آن تجربه جمهوری اسلامی مستقر شد.
این کشورهایی که این کار را میکنند و با آشناییهایی که با بعضی از این کشورها داریم، میدانیم آنها اگر مراحل اولی را گذراندند، هم دچار تفرقه و هم دچار برنامهریزیهای مختلف و نظرات مختلف میشوند و خیلی مسائل برای آنها پیش میآید.
اگر شرایط ما شرایط مطلوبی در بین آنها بود، میتوانستیم کمک کنیم و تجربه خودمان را به آنها منتقل کنیم تا مرحله دوم را بهتر از مرحله ا ول عبور کنند. اما متأسفانه به گونهای تبلیغات علیه ما در دنیا سنگین شده که آنها مجبورند از همان قدم اول از ایران تبرّی کنند و بگویند که ما با ایران نیستیم و الگوی ما ایران نیست و اردوغان الگوی ماست.
این را کسانی میگویند که سالهای سال با ما بودند و با ما کار کردند و ما به آنها کمک کردیم و به اینجا آمدند و خیلی بحث کردیم. مثلاً غنوشی یا اخوان المسلمین و امثال اینها که میگویند. حتی کار به جایی میرسد که رهبر شیعیان بحرین هم میگوید: «ما از ایران نخواستیم که به ما کمک کند و ما خودمان هستیم.» ما هم کمکی نکردیم. فقط بعضی از آنها به قم آمدند و درس خواندند و رفتند و به طور کلی ارتباطی دارند. تبلیغات و هیاهو میکنند و میگویند که ایرانیها بازی را به هم میریزند.
در جاهای دیگر هم همین حرفها است. در سوریه همان روزهای اول کارها شروع شد، یک دفعه چند شعار علیه ایران دادند. حزب الله و ایران را به صورتی دشمن مردم معرفی کردهاند و الان کاملاً آمادهاند که نگذارند ما حضور داشته باشیم. ما باید با تدبیر و به صورت دیگری رفتار کنیم. اینها واقعاً احتیاج به کمک دارند و ما هم هیچ توقعی نداریم. ما در عراق غیر از اینکه در تمام این دوره هزینه کردیم، چه چیزی بردیم؟ حتی قراردادمان را که آخر جنگ تثبیت کردیم، نتوانستیم اجرا کنیم. به خاطر اینکه آنهایی که در آنجا هستند، گفتند که نمیتوانیم اینها را عملی کنیم. آنها دوستان ما هستند. هزینه زیادی میکنیم و حاضر هستیم باز هم هزینه کنیم. ملت ما حاضر است. رهبری ما میخواهند. اما شرایط را غربیها و دیگران آن گونه فراهم کردند.
فکر میکنم جمهوری اسلامی تجربههای بسیار موفقی دارد. تجربه اول ما پیروزی انقلاب بود. ما پنجاه سال پیش، این کاری را که الان در مصر، یمن و اردن و جاهای دیگر میشود، شروع کردیم و ده، پانزده سال گذشت و پیروز شدیم. با اینکه ما مثل اینها نبودیم. دنیا اینگونه خبرهای ما را پخش نمیکرد. خیلی در دنیا سانسور بودیم و هیچ کمکی به ما نمیشد و جز خودمان کسی نبود. در داخل هم بخشی از مردم بودند. ولی پیروز شدیم. البته الان سرعت اینها بیشتر است و علتش هم معلوم است که چرا سریعتر پیش میرود. ولی ما این کار را قبلاً کردیم و تجربهاش را هم داریم. موفق هم شدیم. خونریزی هم در دوره طولانی مبارزه بسیار کم بود.
بعد دوره تثبیت و ساختارسازی براساس شرایط جدید بود که این کار، کار بزرگی است. یک انقلاب دیگر را پیدا کنید که این کار ما را کرده باشد. مردم افغانستان هم همان موقعها بر شورویها پیروز شدند. ولی در این بلایی که میبینید، افتادند و هنوز هم هستند. عراقیها با اینکه کمک خارجی داشتند و با اینکه خارجیها آمدند و آنها را پیروز کردند و صدام را از بین بردند، ولی باز میبینیم در مراحلی افتادند که به جای اینکه مستقل باشند، هنوز اشغال شده هستند.
اینها را نداشتیم. ما واقعاً یک حکومت مستقل مردمی داشتیم و هنوز هم اکثر مردم ما علاقمند و در میدان هستند. علیرغم این همه فشار و اذیتی که در دنیا دیدیم، باز مردم با انقلاب همراه هستند. ما این تجربه دوران تثبیت و دوران اصلاح ساختار را که تجربه خوبی است، داشتیم. اینها را دنیا بدنام میکند و حرفهای بیربطی علیه همه دورههای ما میزنند. ما هم کار زیادی نمیتوانیم بکنیم. البته میتوانیم، اما وضع داخلی الان به گونهای است که بیشتر به خودمان داریم میپردازیم. همه همت ما صرف میشود که همدیگر را از میدان بیرون کنیم. به جای اینکه همه دست به دست هم بدهیم و در این شرایط برای دنیای اسلام و برای ایران یک کاری بکنیم. میبینید چه حالت عجیب و غریبی شدیم.
این داستان ظهور نزدیک است، آبروی شیعه را دارد در دنیا میبرد. واقعاً چیز عجیب و غریبی درست میکنند. چرا ما اینجا یک کاری کنیم که آقای سیستانی از نجف آنگونه علیه ما صحبت کنند و بگویند که چرا ایرانیها اینگونه میکنند و این آبروی شیعه را میبرد و شیعه را بدنام میکند؟ چرا زمان تعیین میکنید؟ چرا حدیث جعل میکنید؟ چرا افراد را منطبق میکنید؟ یک مسائل واهی. شعیب و امثال اینها کجا بودند؟ این مسائل چیست؟ برای خودشان چه احادیثی درآوردند؟ الان دیگر به این دنده افتادیم و به جان عقایدمان افتادیم.
اصلاً کیان شیعه به امام زمان(عج) است و مشروعیت شیعه به خاطر نیابت از امام زمان(عج) است. اما چهار بچه اینگونه با امام زمان(عج) بازی میکنند. یک روایت مجعول را منبع قرار دهند و از آن فیلم درست کنند و فیلم را به سیدی تبدیل میکنند و سیدی را با هزینههای زیاد پخش میکنند و الان هم در حال ترجمه به زبان عربی و زبانهای دیگر هستند.
واقعاً به مسائلی مبتلا شدیم که فکر نمیکردیم. مگر بهاییها چگونه درآمدند؟ آنها اول آمدند و گفتند که دری به طرف امام زمان(عج) باز شد. بعد همان در به طرف باب است. بعد همین چیزهایی است که میبینید اتفاق افتاد. فرقههایی که در دنیای اسلام به نام مهدویت ساخته شدند، هر جا رفتند، هنوز فتنههایشان باقی است.
مردم عشقی به امام زمان(عج) دارند و زمینه خوبی در مردم است. به هرگونه اسم امام زمان(عج) را ببریم، دلهای همه نرم میشود و میخواهند چیزی بشنوند. این سوءاستفاده میشود و دست انسانهای آلوده و یا نادان میافتد. بالاخره سهلترین چیزی که میتوانیم بگوییم، همین است که با خیال خوش و شاید هم خوشنیتی دارند اینگونه ترویج میکنند. اما کارها اینگونه نیست و در این مسائل حرفهای زیادی است.
به هر حال اگر این کار را بکنیم، چقدر در دنیای اسلامی میتوانیم اعتبار داشته باشیم؟ آیتالله سیستانی که در نجف نشسته، دلش خون است که ما این کارها را میکنیم. ما باید صبر کنیم تا آنها بگویند و بعد خودمان متوجه شویم و جلوی آن را بگیریم؟ نباید اینگونه باشد. ما میخواهیم ملهم باشیم. از طرف ما باید افکار درست برود. در پایههای عملی هم چیزها داریم. انصافاً داریم در مسائل مدیریت کشور عدم بلوغ نشان میدهیم. رهبری داد میزنند که اختلافات را عملی نکنید و در جامعه مطرح نکنید و سه قوه با هم بنشینید و حرفهایتان را بزنید. مرتب هم جلسه دارند. اما میبینیم که دیروز آنگونه بحث میشود. نباید این کار را بکنیم. اگر بخواهیم این کارها را بکنیم، وقتی که آنها را نصیحت میکنیم، آنها میگویند که شما اول مردم خودتان را داشته باشید که جواب خیلی محکمی است. یعنی اول خودتان را درست کنید، چرا ما را نصیحت میکنید؟
به هر حال میگویم جمهوری اسلامی تجربه انقلاب و تجربه تثبیت، استقرار و ساختار را دارد و میتواند برای مرحله بعدی به آنها کمک کند. این کار را هم فعلاً فقط رهبری میتوانند انجام بدهند. هیچ یک از ما چنین قدرتی نداریم. با حزب، جمعیت و مجموعه نمیتوانیم این کار را بکنیم. رهبری میتواند این ملت را که اکثریت وفادار به انقلاب هستند، با نظام همراه و همدل داشته باشند. ممکن است بعضیها اعتراض یا انتقاد داشته باشند و سلیقهها فرق کند. از اول هم بود، مگر هیچ وقت بود که سلیقههایمان منطبق باشد؟ ولی با هم میساختیم.
همه زیر چتر رهبری باشند و رهبری هم پدری کامل بر همه بکنند و بگذارند این جمع عظیمی که واقعاً ما الان نیروهای بسیار باارزشی در کشور داریم و اکثرشان هم دارند در مدیریت حاکم هرز میروند، اینها با هم همکاری کنند و جامعه نیرومندی داشته باشیم. منابع طبیعی ما بینظیر است. شرایط خیلی خوبی داریم. زیرساختها نسبتاً و تا حدودی آماده شده و باید تقویت شود. واقعاً در این شرایطی که تحول را در دنیا میبینیم، باید خود را برای الگو شدن آماده کنیم. این آگاهیهایی که مردم پیدا کردند، دست از تحوّل برنمیدارند. دیروز و پریروز در یمن صحبت از 1200 مجروح است. اینکه عدد چقدر باشد، نمیدانم و این عدد هم نمیتواند دقیق باشد. گفتند: مردم را به رگبار بستند که بیشتر به پاها میزدند. 1200 مجروح و 15 نفر با هم کشته جور درنمیآید. یا فقط باید به زمین و پاها میزدند و یا اینکه اعداد خیلی روشن نیست. الان مردم اینگونه در صحنه میمانند.
شوخی نیست که چند هفته مردم در میدان تحریر در بحرین بمانند که آخر دولت مجبور شود مثل میدان آزادی ما، آن را خراب کند که مردم در آنجا نباشند. الان مردم تا این حد آگاه هستند و دنبال حق خودشان هستند. در یمن اینگونه است در سوریه هم اینگونه میشود. در لیبی از این بدتر است. مردم شهر را میگیرند، بمباران میشوند، برمیگردند و دوباره میروند و چند بار دست به دست میشود. مردم تا این حد برای کارهایشان آمادگی دارند. این تحول بسیار مهمی است. هیچ فکر نمیکردیم که حاکمان مصر با آن سیستم بسته و نیرومندی که برای خودشان درست کرده بودند، مردم اینگونه مقاومت کنند و بمانند تا اینجا برسانند. از این به بعد شاید کلاه سرشان برود و نمیدانیم چه اتفاقی میافتد. دیشب یا دیروز شورای عالی مصر، شورای نظامی آنها که الان کشور را اداره میکند، جلسه داشتند، سه ساعت با سر دبیران و اشخاص خاصی صحبت کردند. بعضیها گفتند که ما نگران یک حکومت دینی افراطی هستیم و بالاخره گفتند که مصر را خمینی دیگر اداره نمیکند. این حرف خیلی اهانت به ماست که این شورای حاکم در آنجا اینگونه حرف بزند.
آیتالله خمینی کار کمسابقهای در دنیا کردند. این مراحلی که ایشان گذراندند و اینگونه حکومت تثبیت شدهای را به دست ما دادند و بعد از دنیا رفتند. همه اینها از اینجا یاد گرفتند. اما اینگونه حرف میزنند.
به هر حال این حرفها در جمع شماست و با شما میتوانیم صحبت کنیم و نمیخواهم این حرفها را پخش کنم و یا در جامعه مطرح کنم. ولی مسائلی است که خودمان باید با هم بحث و صحبت کنیم و فکری کنیم و خدمت آقا برویم و با ایشان بیشتر صحبت کنیم تا از این ظرفیت عظیمی که در کشور است، درست استفاده شود. ملت ما هم قبلاً نشان دادند که آمادگی فداکاری دارند. البته باید درست هدایت شوند که این هم یک مسئله مهم است.
دکتر رضایی: در مورد قسمت اول صحبت شما، انشاءالله امسال در دبیرخانه تلاش خواهیم کرد، با توجه به بحث جهاد اقتصادی که آقا فرمود، کار بیشتری انجام بدهیم. در بحث نظارت الحمدلله خوب شد. الان شورای نگهبان هر مصوبهای که از مجمع میرود، میپذیرد. قبلاً آقای جنتی و دوستان آنجا ابهام داشتند و ابلاغ نمیکردند و میگفتند که نظر مجمع این است. الان با این حرفی که درآوردند، خوب شده است.
· تا اینجا خوب شده است، بعدش چه؟
○ لجبازی میکند و میگوید چون مجمع این را تأیید کرده، من عمل نمیکنم.
دکتر رضایی: به هر حال خوب شد. البته شما فرمودید که چرا ما این قدر مواد زیاد را میگوییم که باید اصلاح شود. شما تدبیر درستی هم کردید که فرمودید ما بیاییم و اساسیترین اشکالات را به برنامه بگیریم. آن هم گرفته شد که اشکالات خوبی هم بود و مجلس هم انصافاً خیلی خوب آمد. مجلس همه آن مواد را اعمال کرد. مثلاً بحث شاخصها که اینها در حقیقت حذف کرده بودند. مجلس دوباره همه آن اعداد و ارقام را آورد و برنامه خیلی خوبی شده است. یعنی ما واقعاً از برنامه پنجم راضی هستیم. منتها یک مقدار خود ما هم باید فعالتر باشیم.
· ما چه کار کنیم؟ هر چه به ذهنم میرسید، عمل کردیم.
○ چون دولت هر کار اساسی را که بخواهد انجام بدهد، باید قانون شود. قانون را به مجلس میدهد و هر اندازه از قانون فرار کنند، وقتی تعداد زیاد شود، ته آن چیزی میماند که ما راضی باشیم.
ما امسال فعالتر خواهیم شد. در بحث فرهنگسازی فرصت نشد توضیح بدهیم. یعنی فرهنگسازی الان خیلی خوب شده است. یعنی چشمانداز تقریباً در اکثر لایههای جامعه جا افتاده و در سطح دانشگاهها رفته است و بعد هم متوجه شدند که چه سند بسیار مهمی است.
· ولی در دولت نرفت. بیخودی اینها را اعلام نکنید. واقعاً نمیتوانیم قبول کنیم. اذیت میکنند.
○ من که بیخودی حرف نمیزنم. من درست حرف میزنم. حاج آقا اول سال شوخیشان گرفته است.
· من واقعاً جدّی میگویم. من حسابی از این وضع ناراضیم. اینجا همه شما زحمت میکشیدید.
○ برای تغییر فضای جلسه، وقتی که مک فارلین به آمریکا برگشت، دیدند که نماز میخواند. گفتند: چه شد؟ بعد یک آمریکایی که وارد بود، گفت که این مشهدی شده و باید به او مش فارلین بگویید. بعد از او سؤال کردند که چه شده است؟ گفت که من در فرودگاه مهرآباد که بودم، دیدم استانداردهای این کشور با دنیا سازگاری ندارد و اختلاف است. یکی میگوید که بیاید، یکی میگوید که نیاید. من متوجه شدم که یک چیز دیگری این کشور را اداره میکند.
ما هم دلسوزی و انتقادات جنابعالی را قبول داریم. منتها نکتهای که فرمودید، بحث جلسه خصوصی ماست. ما الحمدلله پیشرفتهای خوبی داریم. این نکتهای که دنیا میگوید، اشتباه میکند. کار مهم امام بحث ولایت فقیه بود که در اینها نبود. امام بین دین و سیاست رابطه برقرار کرد. یعنی بعد از قرنها دین را وارد سیاست کرد. همانطور که فرمودید اگر این انگیزه دینی نباشد، یمنیها این قدر مقاومت نمیکنند. ممکن است در قانون اساسی ولایت فقیه را نیاورند و خود ما هم معلوم نیست موافق باشیم.
· آنها که ولایت فقیه ندارند.
○ همین قانون اساسی که در عراق نوشته شد، واقعاً چیز خوبی است. یا اینکه در افغانستان نوشته، خوب است. البته در آنجا شنیدیم که میخواهند بحث لائیک را در قانون اساسی بیاوردند. به نظرم اینها ممکن است به امام توهین کنند، اما اندیشه امام الان در سراسر جهان اسلام است که دین باید وارد سیاست شود و اینها نمیتوانند از این فرار کنند. اما قبول داریم که جوسازیهای الان برای جلوگیری از نفوذ سیاسی ایران در آنجاست. زحمات شما و امام در حال به ثمر رسیدن است و هر چه هم بالا و پایین شود، نمیتوانند کاری بکنند.
· انشاءالله میرسد. بالاخره دست الهی این همه فداکاری را فراموش نمیکند. ولی تا آنجا سنتهای الهی است که ما خودمان خراب نکنیم. فرصت خوبی بود. سال خوبی داشته باشید.
والسلام علیکم و رحمه الله